فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۹
113 - 127
حوزههای تخصصی:
در برخی موارد شکل زمینه کاربندی به گونه ای است که از ترکیب مربع و مستطیل به دست نمی آید. این زمینه ها غیرمتداول بوده و به ندرت دیده می شوند. در شرایط خاص، هندسه کاربندی را می توان بر زمینه های غیرمنتظم هندسی پیاده سازی کرد. کتاب ها و مقاله های نوشته شده در مورد هندسه انواع کاربندی ها همگی بیشتر به شیوه ترسیم کاربندی در زمینه های منتظم و متداول پرداخته اند. کمبود چنین نگاهی در میان بسیاری از مطالعات انجام شده منجر به بررسی چگونگی ترسیم کاربندی در زمینه های غیر متداول و نامنتظم شده است. بدین منظور، در این مقاله پس از تقسیم بندی زمینه های کاربندی، اطلاعات مربوط به نمونه های واقعی در زمینه های غیرمنتظم از طریق مشاهده و برداشت مستقیم میدانی به دست می آید. سپس نمونه های موجود در تومار میرزا اکبر با مطالعات کتابخانه ای ترسیم می شوند. پس از آن، نظام هندسی نمونه ها با نرم افزار اتوکد مدل سازی می شوند. هدف تحقیق مشخص کردن هندسه کاربندی ها در زمینه های غیرمعمول از منظر شکل پلان زمینه است. یافته های این پژوهش نشان می دهند تعداد اضلاع اصلی ترین وجه تمایز این کاربندی ها از بقیه کاربندی ها می باشد. عواملی همچون تعداد اضلاع کاربندی، فواصل اتصال، شکل زمینه و غیره در شیوه ترسیم انواع کاربندی ها موثر هستند.
ارزیابی حساسیت متغیرهای معماری ساختمان های بلندمرتبه در عملکرد حرارتی و مصرف انرژی در اقلیم های گوناگون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
244 - 263
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت منجر به افزایش نیاز به ساخت ساختمان های جدید می شود. با توجه به محدودیت زمین های شهری، ناگزیر ساختمان های بلند توسعه پیدا خواهندکرد. متغیرهای زیادی از جمله مشخصات معماری ساختمان بر میزان نیاز انرژی ساختمان و تامین آسایش حرارتی کاربران تاثیر گذارند. در این پژوهش بهینه سازی متغیرهای معماری به منظور تامین حداقل مصرف انرژی و حداکثر آسایش حرارتی با دو روش تحلیل پارامتریک و الگوریتم ژنتیک در سه اقلیم تهران، بندرعباس و تبریز بررسی شده است. همچنین حساسیت نتایح به دست آمده نسبت به تراکم بافت شهری ارزیابی شده است. نتایج نشان داده اند که در روش پارامتریک ساختمانی با فرم مستطیل در جهت گیری جنوبی با 40% سطح پنجره در دو شهر تهران و تبریز مناسب است. از طرف دیگر تنها در شهر بندرعباس تراکم بافت شهری زیاد در هر دو بخش انرژی وآسایش مناسب است و در دو شهر تهران و تبریز تراکم بافت شهری کم به عنوان الگوی شهری برگزیده انتخاب می شود. متغیرهای معماری: درصد پنجره، ساختار پنجره، فرم ساختمان به ترتیب با 4/15، 9/9 و 8/8 (درصد) بیشترین میزان حساسیت را با استفاده از روش پارامتریک در بخش انرژی نمایش داده اند. این در حالی ست که در بخش بهینه سازی مصرف انرژی، شهرهای تهران، بندرعباس و تبریز به ترتیب با میزان 16، 6 و 23 (درصد) حساسیت در متغیرهای معماری در روش الگوریتم ژنتیک را نشان می دهند. با بررسی هر دو روش بهینه سازی، الگوریتم ژنتیک نسبت به پارامتریک در بخش ارزیابی مصرف انرژی و عملکرد حرارتی دارای شاخص حساسیت بالاتر به میزان 9.4 و 23.3 درصد به ترتیب است. از طرف دیگر روش پارامتریک با ایجاد روندی مرحله به مرحله، نتایج تصمیمات طراح را در گام های نخستین از وضعیت حرارتی و مصرف انرژی به واسطه ی تغییر در هر یک از متغیر های معماری ساختمان آشکار می سازد.
بررسی حس مکان میدان راه آهن از نگاه سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
82-104
حوزههای تخصصی:
با توجه به مزایای حس مکان برای فرد و جامعه، رو به رشد بودن روند سالمندی در ایران، اهمیت حضور آنان در فضاهای شهری به عنوان سرمایه ی اجتماعی و تاثیر محیط بر سطح عملکردی و حس مکان آنان توجه به ترجیحات محیطی این گروه جمعیتی حائز اهمیت است. هدف این پژوهش، بهبود رابطه مکان و سالمندان و شناسایی عوامل موثر بر شکل گیری حس مکان سالمندان است. تحقیق حاضر در چارچوب روش شناسی کیفی و از نوع تحلیل محتوی است. داده ها با کمک تکنیک مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و حجم نمونه با اشباع نظری مشارکت کنندگان مشخص شده است. مورد پژوهش در تحقیق میدان راه آهن تهران است؛ این میدان به عنوان پلازای ساختمان تاریخی راه آهن و یکی از دروازه های کلیدی پایتخت ایران، در منطقه ی 16 شهرداری تهران واقع شده است. داده های گردآوری شده در قالب 19 شناسه، 5 مفهوم و 3 مقوله کدگذاری شده اند. مقولات شامل ارتباط با مردم، کارایی فضا و هویت مندی فضا می باشند. مفاهیم عمده نیز عبارتند از: جامعه ی استفاده کننده از فضا، مدیریت فضا، امکانات و تسهیلات فضا، انسجام فضایی و پیشینه ی فضا. نتایج این پژوهش نیز نشان داد که نگاه سالمندان تنها به کالبد فضا محدود نیست و استفاده کنندگان از فضا نیز بر حس مکان آن ها تاثیر می گذارند. همچنین مدل پیشنهادی این تحقیق می تواند راهنمایی برای طراحان و برنامه ریزان شهری باشد تا با توجه به شناسه های استخراج شده، بر حس مکان این گروه جمعیتی تاثیر مثبت گذارند.
خوانش منظر شهر اشرف البلاد در دوره صفوی و نسبت آن با مجموعه باغ های صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های معمول در پژوهش های باغ های ایرانی این است که باغ ها را پدیده ای درون گرا در نظر می گیرند محصور در دیوارهایش و جدا از بستری که آن را احاطه کرده است. با این دیدگاه، برخی از ویژگی های مهم باغ ها نادیده گرفته می شوند. از سوی دیگر، تشخیص چهره اصیل شهر در منظر امروزین شهرهای تاریخی به دلیل تغییرات سریع شهری روزبه روز دشوارتر می شود. این امر ضرورت توجه به شناخت صحیح و حفاظت اصولی از منظر تاریخی این شهرها و عناصر تشکیل دهنده آن ها را ایجاب می کند. از آنجا که ساختار شهر در دوره صفوی، بسیار تحت تأثیر باغ ها و به خصوص باغ های شاهی بوده، پژوهش حاضر بر شناسایی روابط میان باغ و شهر در شهر اشرف البلاد صفوی متمرکز شده است. هدف این مقاله پی بردن به چگونگی کیفیات روابط و پیوندهای میان باغ های شاهی به عنوان عناصر شاخص منظر شهری تاریخی شهر صفوی اشرف البلاد با سایر اجزای تشکیل دهنده آن است. برای این منظور، از روش مطالعات تاریخی که رویکردی کاربردی در بازیابی جنبه های پنهان این ارتباط است، بهره گرفته شده است. در این راستا پیگیری مرحله به مرحله، منطبق با مراحل شکل گیری شهر انجام شد. با دنبال کردن این رویکرد، ساختارهای شهری گذشته و حال بر اساس اطلاعات مبتنی بر شواهد مکتوب و ریخت شناسانه، مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نمایانگر برخی از نمودهای ارتباط ساختاری میان باغ های شاهی و این شهر تاریخی است که در طول سالیان، کم رنگ شده است؛ از جمله جایگاه باغ های شاهی در مراحل طرح ریزی شهر، در ساختار شبکه ارتباطی شهر، در تراکم شهری و در نظام سلسله مراتبی حاکم بر منظر شهری. بر اساس این نتایج، کیفیاتی از پیوندهای میان باغ و شهر روشن می شود که معرف هویت شهر صفوی بوده اند و بدون آن ها، هم ارز ش های شهر مخدوش می شود و هم میراث باغ ها ناگفته می ماند.
عکس های غیرحرفه ای جنگ ایران و عراق به مثابه متن؛ نمونه مورد مطالعه: عکس های والفجر مقدماتی، کانال کمیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۸۲
21 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در عکس ظرفیت های ناشناخته ای وجود دارد که از حیث واقعیت به مراتب به آنچه رخ داده نزدیک تر از روایت های ادبی و تاریخی است. چنانچه دانش فضایی عکس و تفسیر آن ها در تمدن انسانی ارتقا یابد، می تواند از عکس تاحدودی به حقایق نهفته در آن دست یافت. جنگ ایران و عراق یکی از حوادث مهم جامعه ایران است که تعداد بی شمار عکس های غیرحرفه ای آن می تواند به خوانش وقایع و رخدادهای جنگ کمک کنند. هدف پژوهش: جنگ ایران و عراق یکی از حوادث مهم جامعه ایران است که تعداد بی شمار عکس های غیرحرفه ای آن می تواند به خوانش عینی آنچه رخ داده کمک کنند چراکه اصولاً حوزه علم و در این پژوهش علم تاریخ با امر عینی سروکار دارد. چرایی کاربرد گسترده عکس در بسط دانش تاریخی نیز در همین امر خلاصه می شود که سندیت آن از امر رخ داده در گذشته، «عینی» است و نه انگاره ای ذهنی. به طور کلی این مقاله در نظر دارد با بررسی نقش و جایگاه عکاسی غیرحرفه ای در جنگ ایران و عراق، روایتگری و قابل استنادبودن عکس های برجای مانده از این وقایع را در تدوین تاریخ مورد ارزیابی قراردهد. چرخشی که بعد از جنگ، مکان عملیات والفجر مقدماتی را به سرزمینی مقدس تبدیل کرد؛ تقدسی که در شکل گیری و اثبات واقعیت آن عکس های غیرحرفه ای بیش از هر تکنولوژی نوین دیگری نقش داشت. روش پژوهش: این مقاله با روش تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد فرکلاف (به طور خاص) که اصطلاح گفتمان را به نظام های نشانه ای همچون متن و تصویر محدود می کند انجام شده است و با کمک گرفتن از عکس به مثابه متن، روایتی ویژه و اختصاصی از والفجر مقدماتی ارائه می دهد. نتیجه گیری: در مجموعه عکس های مورد مطالعه، «دیگری» یا دشمن بعثی، حضور پررنگی ندارد. در این عکس ها نگرشی از دوستی و روابط اجتماعی وجود دارد که ذات آن با گفتمان دشمن ستیزی که در جوامع در حال جنگ گفتمان غالب بوده، متفاوت است. نیازی به گفتمان دشمن ستیزی احساس نمی شود و گفتمان مکان مقدس (کربلا- فکه) و رفتارهای عاشورایی، این واقعه آئینی را به رویدادی تبدیل کرده که روایتی متفاوت از روایت دولت به وجود آورده است.
تحلیل ساختار فرمی مسیریابی در فضاهای مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا (مطالعه موردی: مجتمع مسکن مهر فاز 3 شهر پردیس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی مسیریابی در محوطه مجتمع های مسکونی، موضوع مهمی برای طراحی معماری این گونه فضاها است. مسیری که محور دید و خوانایی بیشتری را برای انسان ایجاد نماید، می تواند مسیری بهینه باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ساختار فرمی مسیریابی در فضای مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا است. در این پژوهش، یک توصیف ساختاری از رفتار محیطی انسان بر اساس مبانی نظری نحو فضا ارائه می شود. همچنین با استفاده از نرم افزار Depthmap X 0.50 و با استخراج روش های مبتنی بر گراف، ادراک و تفسیر مردم از مسیریابی در محوطه مجتمع مسکونی تبیین می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهند که سه نوع گردش مبتنی بر شبکه، منحنی و خطی در طراحی محوطه مجتمع های مسکونی صورت می گیرد که انسان با توجه به اهداف و منافع فردی و جمعی، می تواند یکی از این مسیرهای را برای عبور انتخاب نماید. همچنین بر اساس نتایج، مسیریابی در مسیر گردش خطی، آسان ترین مورد در جهت ادراک فضا است. همچنین مسیریابی شبکه ای به سبب خوانایی کمتر، دشوارترین مسیر جهت مسیریابی افراد می باشد. مسیریابی منحنی نیز به سبب اینکه دارای عمق فضایی کوتاه تری می باشد، دارای خوانایی مناسبی می باشد. به طورکلی یافته ها در این پژوهش نشان دادند که مسیریابی با عمق فضا و محور بصری افراد رابطه معناداری دارد.
تبیین چارچوب مفهومی منظر مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۸۸
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پژوهش حاضر برای پاسخ به چگونگی تحقق مفهوم منظر مدنی صورت گرفته است. منظر مدنی نگرش های دموکراتیک را به عرصه طراحی و برنامه ریزی منظر شهری وارد کرده است. مدنیت، به مثابه گفتمان سیاسی-اجتماعی، شیوه ایجاد فضای مشترک میان افراد به منظور برقراری ارتباط بر بنیان تفاوت ها و اختلاف هاست. منظر نیز به عنوان یک ماهیت میان رشته ای، به طور ذاتی وسعت و محدودیت های عدالت اجتماعی در فضا را نشان می دهد. لذا تبیین مفهوم منظر مدنی نه به معنای ارائه یک تعریف قطعی و تعیین کننده، بلکه جستجوی عواملی است که بر چگونگی امکان تحقق مفهوم مدنیت در فضا به طور عام و منظر به طور خاص دلالت می کنند. هدف پژوهش: تبیین چارچوبی مفهومی از منظر مدنی براساس ایده ها و مفاهیم بروز مدنیت در معماری منظر، هدف این پژوهش است. ازاین رو ابتدا چیستی نسبت فضا و ابعاد جامعه مدنی، و سپس فرصت ها و محدودیت هایی که در فرایند برنامه ریزی فضا امکان تقویت یا تضعیف گفتمان سیاسی-اجتماعی را موجب می شود؛ تحلیل شده است. در مرحله بعد، با این پرسش که چگونه فعالیت های دموکراتیک و مردمی در کنار دانش تخصصی برای برنامه ریزی های زیست محیطی ضرورت دارد؛ جایگاه جامعه در فرایند طراحی منظر مورد پرسش قرار گرفته است. در نهایت با الهام از سه رکن جامعه مدنی، ابعاد منظر مدنی تبیین شده است.روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نوع توصیفی-تحلیلی است و در جمع آوری اطلاعات از شیوه کتابخانه ای بهره گرفته شده است. با استفاده از روش تحلیل محتوا، مفاهیم اصلی پژوهش دسته بندی شده و با مفاهیم منظر تطبیق یافته است.نتیجه گیری: با الهام از سه بعد جامعه مدنی (افکار عمومی، نهاد، جنبش) منظر مدنی به سه ویژگی قابل تطبیق با اصول مدنیت به ترتیب هدف، ساختار و مفهوم تقسیم شده است. با این دیدگاه هدف از منظر مدنی، فعل مدنیت، ساختار، ساخت اجتماعی و معنا، دغدغه ها و ایده آل های مفهومی جامعه مدنی است.
ساحت تخیل در تصویرسازی کتاب کودک گروه سنی (الف و ب) مبتنی بر نظریه «ساموئل تیلور کالریج (مطالعه موردی آثار گلندا اسبورلین، ناتالی پودالف و نیکولتا سیسولی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
111 - 126
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تخیل از عوامل سازنده تصویرسازی است و در عرصه ادبیات و هنر در ساحت اندیشه قرار می گیرد. پرداختن به عنصر تخیل در ادبیات کودکان از قرن 18 میلادی در انگلستان شکل گرفت و نخستین کتاب های مصور با بهره گیری از خیال پردازی در همین دوره مصور شدند. مبحث تخیل در همین زمان به صورت مبسوط در ادبیات انگلستان توسط «ساموئل تیلور کالریج» مورد تأمل قرار گرفت. هدف پژوهش: این پژوهش با نگاهی به رویکرد کالریج، فرایند ذهن خلاق در آفرینش هنر توسط هنرمند را مورد مطالعه قرار می دهد. با توجه به اهمیت تخیل در تصویرسازی، این مقاله سعی دارد بنیان اندیشه های کالریج را که مبتنی بر تداعی تخیل آفریننده و تعلیق ناباوری است، در خلق آثار تصویرسازی کتاب کودک بازشناخته و بحث تخیل در آرای کالریج را مورد مداقه قرار دهد. این پژوهش به این پرسش پاسخ می دهد که آیا تخیل نمایش داده شده در تصویرسازی ادبیات کتاب کودک می تواند دربرگیرنده آرای کالریج باشد؟روش پژوهش: بنابر آنچه بیان شد هدف تحقیق، فهم تخیل در تصویرسازی و ارتباط آن با قوه ذوق و نحوه ادراک هنر توسط هنرمند و ذهن مخاطب با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و براساس منابع مکتوب است. ازاین رو با ذکر نمونه های تصویری از تصویرگران معروف خارجی، مبحث تخیل مورد تحلیل قرار می گیرد.نتیجه گیری: تصویرسازی کودک به عنوان مقوله ای مستقل، پدیده ای نسبتاً نو در ایران است که کمتر از سایر مقولات تجسمی بدان پرداخته شده است. این عرصه با کمبودها و نقصان های بسیاری روبه رو است که شاید بخش عمده آن را تازگی وکم سالی آن توجیه می کند. از این رو اولین و مهم ترین عامل روی آوری نگارندگان به این عرصه و ضرورت پژوهش، رفع گوشه کوچکی از این کمبودها بوده است. به نظر می رسد برخی شیوه های تصویر سازی در کتاب کودک، جزئی از عناصر تخیل در دیدگاه کالریج را شامل می شود.کودک با رؤیت تخیل در تصویرسازی به امکان کشف معنا و دریافت باطن پدیده ها، به جای ادراک حسی صرف نائل می شود.
شمایل سیاوش، تجسم مادی و تصویری اسطوره سیاوش در مواد باستان شناسی شرق ایران بزرگ در دوره ساسانی و سه سده نخستین دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سیاوش، به عنوان یکی از بزرگ ترین شخصیت های حماسی ایران، از جمله مهم ترین روایت هایی است که در نهضت ادبی گردآوری روایت های حماسی ایران در سده های چهارم و پنجم ه.ق به صورت منظوم و منثور تدوین یافت. بسیاری از پژوهشگران با بررسی ژرف تر و زدودن ظواهر روایی این داستان حماسی و با یاری از داده های تاریخی، اسطوره شناختی و زبان شناختی تلاش کرده اند تا ساخت ابتدایی اسطوره سیاوش را در این روایت حماسی جستجو کنند. توجه و تمرکز این پژوهشگران بیش تر بر منابع نوشتاری تدوین شده در سده های چهارم و پنجم ه.ق و پس از آن بوده است؛ اما در این پژوهش، نگارنده تلاش کرده است با تمرکز بر یافته های باستان شناختی دوره ساسانی و سه سده ابتدایی دوران اسلامی، به بررسی و تحلیل ساختار اسطوره ای این روایت بپردازد. این بازه زمانی از آن جهت انتخاب شده که به آثاری پرداخته شود که پیش از تدوین نوشتاری روایت سیاوش در سده های چهارم و پنجم ه.ق آفریده شده اند. هدف اصلی بحث، تحلیل و راستی آزمایی انتساب آثار باستان شناختی گوناگون در این بازه زمانی به روایت سیاوش و ارتباط آن ها با ساخت ابتدایی اسطوره آن بوده است. در این مقاله با استمداد از مطالعات کتابخانه ای در رابطه با چهار گروه از انواع یافته های باستان شناسی به عنوان آثاری که هرکدام به گونه ای نمایش دهنده شمایل سیاوش هستند، بحث و استدلال شده است. این پژوهش بر مقایسه یافته های باستان شناختی و مدارک نوشتاری استوار است و با استفاده از تحلیل های تاریخی، اسطوره شناسی، زبان شناسی و رهیافت های شمایل نگاری تلاش شده است با نگاهی جامع استنتاج نهایی ارایه شود. در یک نگاه کلی می توان شمایل های سیاوش در دوره ساسانی و سه سده نخستین دوران اسلامی را به دو ساخت اسطوره ای نهفته در روایت آن، یعنی «اسطوره ایزد شهیدشونده» و «ساختار آیینی و توتمیک اسب بودن سیاوش»، مرتبط دانست و نکته دیگر آن که همه آثار در شرق ایران بزرگ آفریده شده اند.
The Role of Social and Place Identities towards Promoting Sustainability Approaches and Behaviors(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۴ - Serial Number ۳۸, Autumn ۲۰۲۰
49 - 56
حوزههای تخصصی:
The concept of sustainability is encouraged to preserve natural resources, social values, cultural heritage, and economic capital, which already exist to make available them for the next generations. Moreover, to enhance the level of sustainability in communities, numerous scholars indicated both individual and community identities play a crucial role. Sustainability is attainable and successful if there are compatibility and balance among cultural diversity, social justice, environmental responsibility, and economic equality as well as be able to attract people and appeared in their values and behaviors. Due to the critical role of social identity for improving the capacity of the people by changing their values and behaviors, it can be argued that social identity plays a vital role to achieve and support the concept of sustainability. Besides, place identity is linked to meanings and perceptions held by the people concerning their environment. Thus, the effect of social and place identities to achieve sustainable city has been identified as one of the urban design issues for contemporary cities. In this regard, the main aim is how social and place identities can contribute to promoting sustainability approaches and behavior in communities. The methodology of this study is an integrative literature review based on existing documents and studies. As a result, the research would convey to understanding the dynamic role of social and place identities for enhancing the level of sustainability in urban communities.
بررسی تاثیر اقلیم و مولفه های تاثیرگذار آن بر کاروانسراهای سنتی کرمان
حوزههای تخصصی:
در معماری سنتی ایران توجه به مسائل اقلیمی حائز اهمیت بوده است و بر کالبد بنا تأثیر بسزایی داشته است. حاشیه جنوب شرق ایران دارای اقلیم گرم و خشک است و توجه به مؤلفه های اقلیمی در فرآیند طراحی کاروانسرا در این منطقه، می تواند به بالا بردن سطح آسایش ساختمان کمک کند. در همین راستا، در این پژوهش چند نمونه کاروانسرا سنتی شهر کرمان مورد بررسی قرار گرفته و الگوها و مفاهیم، رویکردها و نظریه ها، ساختار و نحوه شکل گیری، انتظامات فضایی با رویکرد اقلیمی بناها تحلیل شده اند. روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی است و مطالعات آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. هدف این پژوهش، استخراج الگوهای اقلیمی از فضاهای عمومی سنتی با تطابق ویژگی های مؤلفه اقلیمی در شهر کرمان با ویژگی های فضاهای عملکردی داخلی کاروانسراهای سنتی است و در پی پاسخ به این سؤال است که این الگوها تا چه حد متناسب و متأثر از اقلیم هستند. تطابق الگوهای به دست آمده از نمونه های کاروانسراهای سنتی مورد بررسی با مؤلفه اقلیم منطقه نشان می دهد که مشخصه های فضاهای زیستی در نمونه های مورد مطالعه از ویژگی های اقلیمی شهر کرمان پیروی می کند و به اهداف اقلیمی در منطقه گرم و خشک پاسخ می دهند.
سیستم مدیریت دانش در شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
ما در دنیایی زندگی می کنیم که به خاطر جهانی شدن، دچار تغییرات سریع و اجتناب ناپذیری است. در این دنیا، اقتصاد به سمت اقتصاد دانش محور حرکت کرده و بسیاری از معادلات کنونی کشورها را با چالش مواجه ساخته که این امر، خود حاصل فناوری اطلاعات و ارتباطات است. سازمان های کنوین، اهمیت بیشتری جهت درک، انطباق پذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون قائل شده و در کسب و به کارگیری دانش و اطلاعات روزآمد به منظور بهبود عملیات و ارائه خدمات و محصولات مطلوب تر به ارباب رجوعان پیشی گرفته اند. چنین سازمان هایی نیازمند به کارگیری سبک جدیدی از مدیریت به نام «مدیریت دانش» می باشند. برخی از سازمان ها بر این باورند که با تمرکز صرف بر افراد، فناوری و فنون می توان دانش را مدیریت کرد.
واکاوی نقش فرهنگ وقف در تکوین ارسن های شهری بر اساس نظریه ساخت یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد وقف در فقدان سازوکارهای رسمی برای مدیریت، برنامه ریزی و توسعه فضایی شهرها در نظام های سیاسی حاکم در جوامع خاورمیانه و ایران، دارای کارکردهای مدنی- اجتماعی بوده و نقش مهمی نیز در تکوین، معنا دادن و استمرار فرهنگ اسلامی در این شهرها داشته است. مجموعه¬های شهری نقش جهان اصفهان، گنجعلی¬خان کرمان و شیخ صفی الدین اردبیلی در دوره صفویه، از آن جمله هستند که با فرهنگ وقف شکل گرفته و تداوم حیات یافته اند و اکنون نیز ساختار اصلی آن شهرها را تشکیل می دهند. در مقاله حاضر نقش فرهنگ وقف در تکوین این مجموعه های شهری بر اساس نظریه ساخت یابی گیدنز و روش تفسیری-تاریخی تبیین شده است. یافته ها نشان می دهند که نهاد وقف ژرف لایه ترین اعمال و خواص تشکیل دهنده و تولیدکننده نظام های شهری فوق است. در خصوص استمرار تاریخی آن ها هم این شرایط و مناسبات دینی، اجتماعی و سیاسی حاکم بوده است که با تداوم و یا تغییر قواعد و منابع وقف، سبب بازتولید فضاهای شهری در دوره های مختلف شده است. در این میان، علما و مجتهدان به عنوان تأییدکنندگان و مشروعیت دهندگان وقف نامه ها، با نظارت، کنترل و بازاندیشی به طور غیرمستقیم فرهنگ اسلامی را در شهر تداوم بخشیده اند. آنچه از این مطالعات قابل استخراج و ارجاع به نظر می رسد، این است که در ساختار نظام اجتماعی، رسیدن به سعادت واقعی و همه جانبه، جز در پرتو همکاری اجتماعی میسر نیست که نهاد وقف به عنوان یکی از مصادیق مشارکت های اجتماعی، در کیفیت ساختاری و برنامه ریزی جامعه، نقش مهم و تأثیرگذاری ایفا می¬کند.
واکاوی تأثیرات کلان روندها بر آینده شهر ایرانی-اسلامی با رویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری؛ نمونه موردی بافت تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان امروزه شاهد افزایش روزافزون رویدادهایی هست که در سرتاسر کشورها جریان می یابند. به تبع این موضوع، نیازها و مسائل جدیدی در شهرها در حال پیدایش است که شهرها را از اصالت و خصوصیات زمینه ای خود دور می کند. شهرهای کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند و تحت تأثیر این کلان روندها و روندها قرارگرفته اند. ازاین روی، هدف اصلی مقاله حاضر "فهم تأثیرات کلان روندها و روندهای جاری بر آینده شهر ایرانی-اسلامی با رویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری" است. روش پژوهش، ترکیبی پیچیده، با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و اسنادی، تکنیک دلفی (پرسش نامه، مصاحبه عمیق)، تکنیک تحلیل ساختاری و سناریونگاری است. با توجه به مطالعات و بررسی های انجام شده، بیست و یک روند در شهرهای معاصر ایرانی شناسایی شد. سپس روندهای دوازده گانه شهر تبریز تبیین شدند و با بهره گیری از تکنیک تحلیل ساختاری و سناریونگاری، آینده شهر ایرانی-اسلامی در مواجهه با روندهای شهر تبریز در قالب سناریوهای سه گانه شهری، واکاوی شد. جهت گیری سناریوی وضع موجود در بافت تاریخی تبریز، به سمت سناریوی بدبینانه، از نکات مهم در سناریونگاری محسوب می شود که لزوم بازنگری جدّی در سیاست های شهری را نشان می دهد. بی توجهی به روندها و تأثیرات آن ها بر شهر و ویژگی های آن و پافشاری بر فرآیندهای فعلی در ساختار شهر، زیان های جبران ناپذیری را بر شهرها و اصالت آن ها وارد می کند. ازاین روی، شناسایی دقیق و توجه ویژه به کلان روندها، خاصّه روندهای شهرهای معاصر، منجر به تحول در نوع نگرش سیستم مدیریت شهری می¬شود و این نگاه آگاهانه بستری مطلوب در جهت تعالی شهر فراهم می آورد.
تبیین سطوح، شاخصه ها و مراتب شفافیت در فضای معماری (مورد پژوهی: خانه رسولیان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
67 - 78
حوزههای تخصصی:
«شفافیت» در معماری از مفاهیم جدیدی است که اندیشمندان بسیاری آن را جزئی از اصول معماری محسوب نموده و معتقدند که معماری درگذر تاریخی، به سوی افزایش شفافیت فضایی پیش رفته است. این درحالی است که شفافیت، با مفاهیم جاری در بعضی خانه های سنتی مانند درونگرایی، محرمیت و فضای خلوت تباین دارد. لذا در این رابطه بایستی ابتدا به معنا و مفهوم دقیق شفافیت پرداخت تا ضمن تعیین چارچوب برای آن، بتوان اصل شفافیت در معماری را بررسی کرده و شاخصه ها و معیارهای استفاده از آن را مشخص نمود. در این پژوهش، خانه رسولیان یزد به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفته است. این پژوهش از نوع کیفی و به روش توصیفی تحلیلی است، بدین منظور ابتدا اطلاعات حاصل از مطالعات کتابخانه ای و منابع اسنادی مورد بررسی قرارگرفت و با رویکرد تطبیقی مورد محور، شفافیت در خانه سنتی رسولیان ارزیابی -شد. براساس نتایج این پژوهش، شفافیت را می توان در چهار سطح؛ شفافیت کالبدی-سازه ای، شفافیت بصری-ادراکی، شفافیت رفتاری-عملکردی و شفافیت معنایی-مفهومی در فضای معماری تبیین نمود. شفافیت معنایی-مفهومی در معماری سنتی ارجحیت بیشتری دارد. همچنین با توجه به شاخصه های شفافیت در خانه رسولیان مشخص گردید، برای معماران همیشه ایجاد شفافیت حداکثری فضا مدنظر نبوده بلکه در بعضی از شاخصه ها، رویکردی کنترلی اتخاذ گردیده است.
نظام نیارش گنبدخانه کهن کاشان (گنبدخانه مسجد جمعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گنبد، فرمی است که تأثیر بسزایی در شکل گیری ساختارها و مناظر معماری ایران دارد. شناخت انواع، شیوه های ساخت، و عملکرد سازه ای آن همواره دغدغه معماران و محققان بوده است. این پژوهش، به گنبدخانه مسجد جامع کاشان، از معدود بناهای کهن و پابرجا پس از زلزله های ویرانگر منطقه پرداخته است. تاکنون به معماری و فن ساخت این بنا پرداخته نشده است و بررسی آن نمایانگر تمایزاتی با گنبد های مشابه است. هدف پژوهش، مستندنگاری، بررسی پیشینه تاریخی، تزیینات و شیوه ساخت این گنبدخانه است. راهبرد پژوهش توصیفی تحلیلی و تفسیری-تاریخی است. پژوهش با حضور در بنا، کار میدانی و همچنین مطالعه منابع کتابخانه ای و اسناد شفاهی برای کنترل یافته ها و درک فنون به کاررفته و آگاهی از فرایند ساخت انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گنبد متعلق به دوره ایلخانی و به صورت دوپوسته گسسته است که با استفاده از فنِ شاهنگ و زنجیر و شابلون متحرک ساخته شده؛ شکل قوس گنبد داخلی، منحنی ریسمان آویخته است. نتایج پژوهش ضمن شناسایى دقیق اجزا و چگونگى کاربرد مصالح و خشخاشى ها در گنبد، نشانگر تشابه سلسله مراتب فن ساخت در منطقه، در مقایسه با گنبد خانه ی چند بنای هم دوره خود است. تزئینات ایوان و محراب، نمونه منحصربه فردی از کاربندی و مقرنس است.
کاربست اگریتوریسم (گردشگری کشاورزی) به عنوان ابزاری برای بازآفرینی جوامع روستایی پایدار (مطالعه موردی: روستای گلزار در حومه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی روستاها از طریق گردشگری و گردشگری روستایی، یکی از موضوعات حائز اهمیت در سکونت گاه های روستایی است و براساس اینکه چه پتانسیلی از روستا موضوع گردشگری روستای هدف باشد، نوع گردشگری آن تعیین می شود. گردشگری کشاورزی یکی از انواع گردشگری روستایی است که به جهت اشتغال جوامع روستایی به امر کشاورزی به عنوان گونه ای از اقتصاد محلی پایدار می تواند به عنوان ابزاری برای بازآفرینی روستاهایی با پایه قوی اقتصاد کشاورزی جاذب گردشگر به کار گرفته شود. با هدف کاربست این نوع گردشگری در روستای گلزار، مرکز تولید گل و گیاه در مجاورت تهران، این مقاله ابتدا به ارائه مدل مفهومیِ گردشگری کشاورزی به صورت عام و سپس کاربست آن در روستای هدف گردشگری کشاورزی گلزار در جنوب شهر تهران پرداخته است. روستای گلزار، اقتصادی مبتنی بر تولید و صادرات گل های تزئینی دارد و بخش مسکونی آن توسط گلخانه های تولید و پرورش گل احاطه شده است. نگهداری گل ها در گلخانه هایی فاقد کیفیت های بصری، جدایی بخش مسکونی روستا از ویژگی های منحصربه فرد گیاهان، فقدان بازار عرضه و فروش و ناشناخته بودن آن به عنوان یکی از قطب های تولید گل و گیاهان زینتی در سطح کشور از مسائل عمده این روستا به شمار می آید. در این مقاله ابتدا با مرور متون تخصصی از طریق تحلیل محتوا؛ چارچوب مفهومی و سپس اهداف و اصول عام کاربست گردشگری کشاورزی جهت بازآفرینی روستاهای هدف گردشگری کشاورزی ارائه شد. در مرحله بعد، سناریوهای متفاوت طراحی در این روستا، با ایده وحدت بخش طراحی مسیر گردشگری در راستای تحقق گردشگری کشاورزی به منظور بازآفرینی روستا، سناریوی یک، مسیر گردشگری چرخه ای، سناریوی دو، مسیر گردشگری خطی، سناریوی سه، مسیر گردشگری تلفیقی ارائه و با استفاده از ماتریس دستیابی به اهداف، سناریوی سوم، گردشگری تلفیقی، به عنوان سناریوی برتر انتخاب شد و در انتها با تدوین چارچوب طراحی، مجموعه سیاست های طراحی حوزه های مختلف زراعت، گردشگری کشاورزی، تحقیقات گل و گیاه، سکونت روستایی، نمایشگاه گل و گیاه، تفریح و سرگرمی، کانال آب تفریحی گردشگری، حفاظتی کابل فشارقوی و مسیر عبوری این روستا تدوین شدند. درنهایت به عنوان جمع بندی، پیشنهاداتی در جهت بسط دستاوردهای این تحقیق به روستاهایی با پتانسیل های مشابه با روستای موردتحقیق ارائه شد.
تبیین سنخیت رویکرد پدیده شناسی جهت شناخت معماری بومی (نمونه موردی: مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
تاکنون معماری بومی عمدتاً با نگرش های اقلیمی و فرهنگی تبیین شده است؛ پژوهشگران در مطالعات و بررسی هایشان، اغلب با روش های معمولِ آماری و ترسیم جدول و نمودار و سپس با یافتن معیارهایی برای مقبول بودن روش، تحلیلی از مقبولیت آن ها به دست می دهند؛ اما این رویکردها و روش ها به دنبال پاسخ به «چرایی» بوده و در گسست «عین» و «ذهن» رقم می خورند. درحالی که معماری بومی در هماهنگی با «تجربه زیسته» بومیان شکل می گیرد، بنابراین در این تحقیق، این جنبه های مغفول از معماری بومی مدنظر بوده و بر آن شد تا با تکیه بر روشی متناسب در شناخت کامل و جامعِ موضوع که در آن گسست عین و ذهن وجود نداشته باشد و«چگونگی» در آن ممکن شود به پدیده شناسی رجوع کند. مطالعات پدیده شناختی ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون «تجربه زیسته» و «ادراک» انسان از هستی اشاره دارند. درواقع ماهیت فلسفی پدیده شناسی آن را واجد پیچیدگی هایی کرده که گشودن آن ها افق های جدیدی را باز می کند. افق هایی که در تقابل با محدودیت استانداردگرایی افراطی، «در- جهان- بودنِ» انضمامی و انفرادی انسان را مطرح می کنند. انسانی که فراتر از ابعاد و اندازه های فیزیکی و متافیزیکیِ تعیین شده، فضای زیستی اش را می شناسد و می سازد. این مقاله به بازخوانی منابع و تفسیر محتوای پدیده شناسی، با تکیه بر آرای شولتز- معمار و نظریه پرداز معاصر- که نظریات پدیده شناسی او معطوف به فلسفه هستی شناسانه «هایدگر» است، برای پاسخ به اینکه چگونه پدیده شناسی برای خوانش معماری بومی متناسب می باشد، با روش پژوهشِ تحلیلی- توصیفی پرداخته است. ازآنجاکه پدیده شناسی در پی بررسی و توصیف ساختارهای آگاهی آن چنان که از منظر اول شخص تجربه می شود، است؛ درنتیجه معماری بومی منوجان با این روش با توجه به جنبه های گوناگون مواجهه انسان با زیست- جهانش به گونه ای فردی- کیفی و فراتر از پاسخ به کارکردهای آشکار و ظاهری، مورد تأمل و تفسیر قرار می گیرد. نتایج، بیانگر ارتباط ویژه میان شاعرانگی، محیط طبیعی، پدیده مکان با معماری بومی و خصوصاً در نمونه موردی موردبررسی یعنی معماری بومی منوجان است که درنهایت سعی شد نشان داده شود تحقق سکونت و حس مکان معطوف به تجربه زیسته ساکنان و با تحلیل و رویکردی وجودی به دید می آیند.
ارزیابی و سنجش میزان آمادگی شهر تهران در مقابله با زلزله با تأکید بر تئوری تاب آوری (مطالعه موردی: منطقه 4 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۱۴۴-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
آسیب پذیری ناشی از زلزله یکی از مهم ترین چالش های پیش روی شهرهای بزرگ خصوصاً در ایران است. لذا با توجه به اینکه در میان مخاطرات و حوادث مختلف طبیعی و غیرطبیعی زلزله به عنوان غافلگیرکننده ترین سانحه شناخته می شود و قاعدتاً تدابیر خاصی در جهت پیشگیری خاصی در زمینه جلوگیری از وقوع آن نمی توان اندیشید و تاکنون هیچ ابزار و فنّاوری توانایی پیش بینی وقوع زلزله نداشته است، ازاین رو آنچه ذکر شد بیشترین آسیب پذیری ها در زمان وقوع بحران خصوصاً زلزله ناشی از عدم آمادگی لازم در سطوح مختلف جامعه است و افزایش خسارات جانی و مالی در زمان وقوع بحران ناشی از همین عدم آمادگی است، حفظ این آمادگی ها در شهر زلزله خیز تهران بسیار حائز اهمیت است. تهران به عنوان بزرگ ترین کلان شهر و پایتخت کشور، در معرض خطر شدید زلزله قرار دارد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش سنجش و ارزیابی شاخص های میزان آمادگی شهر تهران در مقابله با زلزله است. ابعاد موردبررسی در این تحقیق با رویکرد تئوری تاب آوری در برابر حوادث طبیعی، شامل ابعاد کالبدی - محیطی، اجتماعی - فرهنگی، نهادی - مدیریتی و اقتصادی موردبررسی قرار گرفته است. در این تحقیق از روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد پیمایشی و برای بررسی و پاسخگویی به سؤالات تحقیق تأکید شده است. جامعه آماری موردبررسی در این تحقیق شامل: مدیران، خبرگان و کارشناسان مدیریت بحران شاغل در منطقه 4 شهرداری تهران است. پس از بررسی و تجربه و تحلیل استنباطی اسناد و با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف و نظرات مدیران و خبرگان حاصل از جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای یافته های این تحقیق نشان داد که شاخص های آمادگی اجتماعی و شاخص های آمادگی نهادی - مدیریتی منطقه 4 شهر تهران در مقابله با زلزله در وضعیت متوسطی از آمادگی در برابر وقوع زلزله قرار دارند؛ اما آمادگی کالبدی - محیطی و آمادگی اقتصادی منطقه 4 شهر تهران در برابر حادثه زلزله در وضعیت مناسبی قرار ندارد.
منظر فرهنگی روستای نایبند (شناسایی عوامل کالبدی و فراکالبدی شکل دهنده به منظر فرهنگی نایبند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۷۶-۶۱
حوزههای تخصصی:
نایبند، روستایی است تاریخی در خراسان جنوبی که در حاشیه غربی کویر قرار دارد. استقرار در مجاورت راهی کاروان رو، موقعیت سوق الجیشی، وجود منابع آب و زمین های حاصل خیزسبب شکل گیری بافت آن شده است. شرایط سخت اقلیمی منطقه و وجود اشرار و راهزنان در دوران تاریخی، ضمن شکل گیری قلعه و برج های دیده بانی، ساختاری درهم تنیده و فشرده به بافت بخشیده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت ساختارهای شکل دهنده به منظر فرهنگی نایبند، الگوهای معماری و تیپولوژی مسکن، ضمن بازشناسی روستا در متون تاریخی و سفرنامه ها، ساختار کالبدی آن را مورد تحلیل قرار داده و سعی دارد به این سؤالات پاسخ دقیق دهد که؛ سابقه سکونت در روستا به چه دوره ای باز می گردد؟ نایبند در چه فرآیند تکاملی، روند شکل گیری خود را طی کرده و چرا بافت روستا، ساختاری فشرده، همچون قلعه ای نفوذناپذیر دارد؟ و پارادایم های شکل دهنده به منظر فرهنگی نایبند چیست؟ ازهمین رو، پژوهش ضمن بهره گیری از متد مطالعات تاریخی و بررسی های کتابخانه ای، با رویکردی تحلیلی- تفسیری به موردپژوهی در بافت روستا پرداخته و تلاش دارد از طریق مطالعات میدانی و مستندنگاری مؤلفه های کالبدی و فراکالبدی حاکم بر آن و انطباق داده های مستخرج از مفهوم «منظر فرهنگی» پارادایم های شکل دهنده به منظر فرهنگی نایبند را بررسی کند. نتایج مطالعات پژوهشگران نشان می دهد؛ ترکیب ساختارهای طبیعی سکونتگاه شامل؛ کوه های مرتفع، دره های سبز و چشمه های آب- که در تضادی آشکار با بستر کویری منطقه، اکوسیستم منحصربه فردی منطقه را به وجود آورده اند- از یک سو و عناصر مصنوع و انسان ساخت شامل؛ مناظر کشاورزی (مزارع، باغ های مرکبات و نخلستان های حاشیه ای روستا)، آثار معماری (عرصه های دستکند، قلعه، برج های دفاعی، الگوهای مسکونی منحصربه فرد، گذرها و ساباط ها) و ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ویژه حاکم بر منطقه ازسوی دیگر، ساختار درهم تنیده فرهنگی- طبیعی نایبند را پدید آورده است. این مفهوم درهم تنیده با تاریخی غنی از دوران پیش از اسلام، آداب زیستی و سنت های معیشتی، کاربری تاریخی و مداوم زمین با الگوی باغداری و کشاورزی، ساختارهای معماری گسترده و دید بصری ویژه به کویر لوت، نایبند را به نمونه ای ارزشمند از مناظر فرهنگی ارگانیک و پیوسته سکونتگاه های حاشیه کویری کشور بدل کرده است.