فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
56-61
حوزههای تخصصی:
امروزه مراکز درمانی و بیمارستان ها درحفظ و بازیابی سلامت جسمانی و روانی افراد یک جامعه و ایجاد توازن و تعادل جسمی و روحی نقش عمده و حساسی را دارا می باشند، سپری کردن زمان های طولانی در محیط های درمانی معمولا برای کارکنان، ملاقات کنندگان، همراهان بیمار و بیمار تجربه ناخوشایند و بسیار استرس زا است، هر تلاش و قدم برداشتن در این زمینه باعث کاهش اضطراب و استرس در کارکنان و همراه بیمار و تاثیر بسزایی در فرایند بهبود بیمار در پی خواهد داشت، فضاهای درمانی از جمله فضاهایی هستند که امروزه درگیر با آن هستیم و طراحی آنها بسیار حائز اهمیت است و طراحی آن بر روحیه افراد داخل مجموعه تاثیر بسیاری می گذراد و طراحی اشتباه حتی سهوا این محیط ها، می تواند باعث ایجاد مشکلات روحی و حتی تشدید بیماری شود، هدف از پژوهش موجود، ایجاد سمت و سوی مفید به دید طراحان نسبت به طراحی مجموعه و ارائه راه کار های سبز در این مراکز و بها دادن به سبزینگی در طراحی محیط درمانی می باشد. که نه تنها بر حفظ ساختار داخلی و عملکردی بیمارستان ها تاثیر داشته بلکه از نظر استانداردها و معیار های طراحی و ساخت این گونه بناهای سبز قابل پذیرش باشد، تا بتواند در پیشرفت کیفیت بیمارستان ها و مراکز درمانی و نیز در روند بهبودی بیمار تاثیر داشته باشد، نتیجه های این پژوهش نشان می دهد که اگر طراحی فضای سبز در محیط درمانی بر طبق اصول ارائه شده در این پژوهش طراحی و به کار گرفته شود، باعث کاهش اضطراب و تنش روحی بیمار و افراد داخل محیط می شود. روش پژوهش در این مقاله با استناد به مقالات، مطالعات کتابخانه ای، منابع اینترنتی(گرداوری مطالب) و رویکردی توصیفی تحلیلی دارد.
شناسایی و سنجش تغییرات فضایی عوامل مؤثر در شکل گیری پهنه های فقر (مورد مطالعه: گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر یکی از مهم ترین چالش های شهرنشینی است. این پژوهش با هدف تحلیل پراکنش فضایی شاخص های فقر در شهر گرگان به نگارش درآمدهاست. داده های خام از بلوک های آماری سال های 1390 و 1395 استخراج شده است. برای بی مقیاس سازی شاخص ها از روش فازی، برای سنجش فقر از روش تحلیل عاملی و برای تحلیل فضایی از روش خودهمبستگی فضایی موران استفاده شد. طبق نتایج وضعیت برخی از شاخص ها ازجمله بار تکفل، بیکاری کل، مساکن استیجاری، میزان سالخوردگی و نسبت طلاق در مقایسه با سال 1390 بدتر شده است. در پهنه بندی سال 1390 حدود 32/52 درصد جمعیت و 26/12 درصد مساحت در پهنه فقر قرار داشتند، درحالی که این مقدار در سال 1395 به 75/44 درصد جمعیت و 48/22 درصد مساحت افزایش یافت. با مقایسه درصد تغییر هر یک از متغیرهای چهارگانه مشخص شد، بیشترین تغییر مربوط به متغیر خانوار و جمعیت واقع در پهنه خیلی فقیر است که به ترتیب 201 و 183 درصد رشد داشت، و سپس مربوط به خانوار و جمعیت واقع در پهنه فقیر است که به ترتیب 163 و 135 درصد رشد داشت. طبق نتایج مدل موران، فقر شهری در هر دو سال 1390 و 1395 در شهر گرگان از همبستگی فضایی برخوردار است و از الگوی توزیع خوشه ای پیروی می کند.
ساخت، حفاظت و مرمت با ملات حاوی میکرو-نانو پیگمنت سرامیکی در راستای زیباسازی و توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
63-84
حوزههای تخصصی:
اهداف: استفاده از روش ها، فناوری مواد و مصالح میکرو- نانو ساختار و زیست سازگار در جهت تولید ملات حاوی پیگمنت سرامیکی (با سیمان رنگی سرامیکی) گامی در جهت زیباسازی و پایداری شهری است. روش ها: روش تحقیق در این پژوهش با رویکرد کمی همراه با تحلیل کیفی از نوع روش ترکیبی؛ ابتدا از روش تحلیلی-کاوشی به خصوص در حوزه شهرسازی و در حوزه مواد و متالورژی از روش توسعه ای و در نهایت جهت جمع آوری و تحلیل اطلاعات و دستاوردها به صورت تجربی (تمام آزمایشی) تحقیق را به نتایج عددی رسانده و در نهایت با تفسیر نتایج کیفی و کمی، نتیجه گیری نهایی پژوهش به سرانجام رسید. یافته ها: با استناد به نتایج آزمایشی-کارگاهی و نتیجه قابل قبول تست های مربوط به ملات حاوی میکرو-نانو پیگمنت سرامیکی که در تست های مقاومت فشاری، مقاومت کششی و نفوذپذیری نسبت به سیمان بدون افزودنی افزایش داشته نتیجه می شود دوام مواد پیشنهاد شده قابل قبول است. مواد و مصالح ازنظر توسعه پایدار شهری با صرفه اقتصادی، استفاده از منابع تجدید پذیر، عدم ایجاد آلودگی زیست محیطی و استفاده از مصالح و مواد شیمیایی مضر برای اکوسیستم، دوام و ماندگاری برای نسل های آینده و به علت طیف رنگ های متنوع این مواد و مصالح جهت زیباسازی شهری (منظر زیبا، رنگ، حس تعلق) نیز استفاده نمود. نتیجه گیری: در نهایت استفاده از روش ها، فناوری مواد و مصالح میکرو- نانو ساختار و زیست سازگار در جهت تولید ملات حاوی پیگمنت سرامیکی (با سیمان رنگی سرامیکی) می تواند گامی در جهت زیباسازی و پایداری شهری باشد.
پی جویی معماری کریم طاهرزاده بهزاد در تاریخ و کالبد دبیرستانی در شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسناد تاریخی نشان می دهد در دهه اول قرن چهاردهم هجری شمسی، کریم طاهرزاده بهزاد از معماران نامدار و پرکار نسل اول دوره معماری معاصر، دو مدرسه در شهر قزوین طراحی کرده که یکی از آن ها، دبیرستان پسرانه بود. سیر تاریخی پیدایش بنای این دبیرستان، سبب شکل گیری این فرض شد که احتمال دارد بنای یادشده همان ساختمان «دبیرستان محمدرضاشاه پهلوی» باشد که امروزه قسمتی از آن در خیابان هلال احمر قزوین باقی مانده است؛ بنابراین تلاش شد با مطالعه مستندات تاریخی و تطبیق الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد با کیفیت کالبدی ساختمان یادشده، درستی یا نادرستی فرض تحقیق ارزیابی شود. هدف از پژوهش حاضر، شناخت دبیرستان مورد نظر به مثابه یکی از آثار معماری معاصر قزوین و بررسی احتمال طراحیِ آن به دست کریم طاهرزاده بهزاد است. برای نیل به این هدف، در فرایند پژوهشی تاریخی با رویکردی توصیفی تفسیری، رهیافتی تاریخ نگارانه و معمارانه و بر بنیان پارادایم تفسیرگرایی برای تاریخ نگاری تطبیقیِ ساختمان دبیرستان تلاش شد. روش گردآوری شواهد نیز میدانی و آرشیوکتابخانه ای است. نتایج این پژوهش که در دو بخشِ اصلیِ معرفی و شناخت دبیرستان، و بررسی انتساب طرح بر مبنای اخبار و معماری تدوین شده است، نشان می دهد اگرچه تحولات کالبدی پی درپی سبب مخدوش شدن اصالت بنا شده و به نظر می رسد بنای ساخته شده با طرح اولیه آن تفاوت هایی دارد، میان مدارس طراحی شده به دست طاهرزاده بهزاد در قزوین و ساختمانِ موضوع این پژوهش، پیوند زمانی دیده می شود؛ به علاوه، رابطه معناداری میان الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد و کالبد دبیرستان یادشده وجود دارد؛ بر این اساس، احتمال ایفای نقش طاهرزاده بهزاد در طراحی دبیرستان قوّت می یابد.
خوانش مردم نگارانه حظ حرارتی پنهان در سنت معماری اقلیم کویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷۵
۹۴-۷۹
حوزههای تخصصی:
سنت معماری اقلیم کویر آموزه های پیدا و پنهانی را در بطن خودش نهفته دارد. آفرینش فضاهای حسی غنیْ از جمله مواهبی است که معماری این بوم ارائه می کند. بخش چشمگیری از تجارب حسی انسان ها در فضاهای مختلف معماری کویری، به وسیله حرارت شکل می گیرد. حرارت نیز مانند سایر محرک های حسی می تواند در غنای درک انسان از فضا مشارکت کند و علاوه بر کمّیّت دمایی، کیفیتی را در قالب حظّ از آن پدید بیاورد. مفهوم حظّ حرارتی کیفیتی است که ادراک رضایت بخش و توأم با احساس مثبت انسان را از شرایط حرارتی در یک فضای مشخص تعریف می نماید. اینکه حظّ حرارتی در بستر معماری سنتی کویری چگونه شکل می گیرد و ساکنانش چگونه آن را درک می کنند، موضوعی است که تاکنون مطالعه نشده است. بر این اساس، پژوهش حاضر چگونگی شکل گیری حظّ حرارتی را در سنت معماری شهرهای کویری جست وجو می کند.این پژوهش با روش شناسی کیفی، از روش مردم نگاری بهره گرفته است. ازاین رو، برای کشف و فهم چگونگی شکل گیری حظّ حرارتی، با استمداد از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده مستقیم، تجارب زیسته افراد را در معماری سنتی کویر واکاوی می کند. مقایسه میان کدهای استخراج شده و تحلیل آن ها نشان می دهد که تمایز حرارتی میان فضاهای هم جوار سبب تجربه حظّ حرارتی برای افراد می گردد. در شرایطی که فرد به واسطه تعامل میان اقلیم و فضای معماری، از حالت تعادل دمایی خودش خارج می گردد، مواجهه با فضایی که بتواند او را به حالت تعادل حرارتی خودش بازگرداند، برای وی حظّ حرارتی را پدید می آورد. مفهوم تمایز حرارتی در تعامل میان سه حلقه انسان و معماری و اقلیم، اشتراکی را برقرار می کند تا موقعیت درک حظّ حرارتی فراهم گردد. در سنت معماری کویر، ایجاد فضاهای هم نشین با تمایز حرارتی مشخص، الگوی نهفته ای است که می تواند راهنمای طراحی های آینده برای غنی کردن منظر حسی حرارت باشد.
تحلیل و رتبه بندی عوامل موثر بر اقلیم و ارائه راهکار توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی Climate Consultant؛ مطالعه موردی: استان تهران
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش به شناسایی نقش طراحی پایدار در حفاظت از محیط زیست، کنترل و کاهش مصرف انرژی، توجه به انرژی های تجدید پذیر، امکان بهره وری و کاربردهای آن ها و در نهایت نقش معمار و معماری در راستای توسعه پایدار پرداخته است. اهداف اصلی این پژوهش در دو راستای کلی «بررسی امکان تامین آسایش انسان با حداقل مصرف انرژی و کاهش آسیب به محیط زیست» و «انتخاب الگوی صحیح و ارائه پیشنهاداتی در زمینه ی طراحی اقلیمی» طبقه بندی می شوند.روش ها: این پژوهش بر آن است که با توجه به پدیده ی تغییر اقلیم و گرم شدن زمین، با به کار گیری مولفه های اقلیمی مربوط به آمار سال های اخیر و با استفاده از نرم افزار تحلیلی اقلیمی و مدل آسایش حرارتی اشری 55 به بررسی تغییرات اقلیمی در یک بازه ی زمانی حدود 30 ساله، پرداخته و مشخص می کند که راهکارهای اقلیمی قبلی تا چه اندازه قابلیت استناد و استفاده در ساختمان را دارد.یافته ها: در این پژوهش شهر تهران به عنوان مطالعه موردی، انتخاب و اهم نتایج نشان می دهد که تعداد ماه هایی که شرایط آسایش در آن برقرار بوده، کمتر شده و ماه هایی که نیاز به تدابیر گرمایشی و سرمایشی دارند به بیشترین میزان خود رسیده است. مسائل اقلیمی، امکانات و راهکارهایی توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی شناسایی و گردآوری شده است تا در طی انجام بررسی های توصیفی، تحلیلی، کمی و کیفی، ویژگی های عناصر شاکله که در هر یک از دو حوزه واکاوی شده؛ و آن دسته از داده هایی که اعتبار و روایی آن ها اثبات گشته، به منظور ارائه راهکارهایی در جهت طراحی همساز با اقلیم، با هدف افزایش سطح آسایش ارائه گردد.نتیجه گیری: وجود شرایط آسایش از نظر دما و رطوبت، تراکم مناسب خاک و قابلیت بهره گیری از انرژی زمین گرمایی، خاک نسبتا غنی و امکان استفاده از گونه های متنوع گیاهی، امکان بهره گیری مناسب از نور آفتاب و وزش باد مطلوب از جبهه شمال غربی در تابستان را می توان در حیطه امکانات شرایط اقلیمی شهر تهران و عواملی چون گرما و خشکی هوا در تابستان، وزش بادهای سرد در زمستان و بادهای گرم در تابستان، میزان کم بارش نزولات آسمانی و سرمای هوا در زمستان را می توان جزو محدودیت ها دانست.
طرح ریزی برای یک محیط مسکونی سالم تر
حوزههای تخصصی:
ساختمان ها به عنوان محیط های ساخت بشر با کاربرانشان دارای ارتباطی دو طرفه می باشند و همانگونه که شرایط محیطی بر ساختمان تأثیر گذار است شرایط ساختمانی نیز کاربرانش را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. خانه ها و مجموعه های مسکونی تنها به عنوان یک سرپناه نمی باشند و در تأمین نیازهای بعدهای روحی و مادی ساکنان نقش بسزایی دارند. یک محیط مسکونی سالم باعث بهبود بعد روانی افراد می شود، پس با طرح ریزی مناسب برای مجموعه های مسکونی که مستلزم شناخت لازم طراحان از انسان، محیط پیرامون و همچنین توجهشان به وجود رابطه ی میان آن ها است می توان میزان کیفیت محیط های مسکونی و سلامت ذهن کاربران را افزایش داد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی استفاده شده است و هدف آن طرح ریزی برای یک محیط مسکونی سالم تر می باشد. همچنین برای بررسی دقیق تر موضوع تحقیق به عوامل و راهکارهای تأثیرگذار طراحی محیط های مسکونی توسط تحلیل مجموعه مسکونی زیتون در شهر اصفهان پرداخته شده است. بدین ترتیب طبق بررسی های انجام شده، می توان نتیجه گرفت که طرح ریزی مناسب طبق راهکارهای طراحی معماری در مجموعه های مسکونی سلامت ذهن افراد را تأمین می کند و یک محیط مسکونی سالم تر را به وجود می آورد.
ارزیابی تأثیر توسعه معماری میان افزا بر مشارکت اجتماعی شهروندان در بافت های تاریخی (مطالعه موردی: گذر تاریخی محمدیه شهر قزوین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
83 - 102
حوزههای تخصصی:
توسعه معماری میان افزا با پرداختن به توسعه در درون و بازتوسعه محدوده، بااستفاده از پتانسیل های آن (مانند تاریخی بودن) سعی در بهره برداری از زمین های بلااستفاده و فرسوده در بافت شهری، از طریق خلق و یا بازسازی فضا، جهت جلوگیری از خزش شهری و بهبود شرایط بافت داشته و در شهرهایی نظیر قزوین که دائما در حال افزایش جمعیت بوده و موانع طبیعی و مصنوعی سبب محدودیت جهات گسترش آن شده، مهم تر می نماید. چون توسعه معماری میان افزا، میان بافت و در ارتباط مستقیم با جامعه شکل می گیرد، مشارکت اجتماعی به معنای فعالیت های ارادی افراد جهت ارتقاء حیات اجتماعی خود، به عنوان پتانسیلی در تمامی مراحل توسعه مدنظر قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهش پرداختن به بیان چگونگی رابطه میان دو متغیر فوق بااستفاده از روش تحقیق همبستگی می باشد. پس از مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی، شاخص ها، مؤلفه ها و گویه هایی برای متغیرها تبیین، مدلی مفهومی جهت توجیه همبستگی آن ها ارائه و مطابق آن پرسشنامه ای تدوین و توزیع شد که با استفاده ازضریب آلفای کرونباخ، میزان پایایی آن تعیین و با استفاده از روش SPSS، ضریب پیرسون معادل 0.830 (نشان از همبستگی بالا و مثبت متغیرها) و ضریب معناداری معادل 0.000 (نشان از رابطه ای معنادار میان متغیرها)، محاسبه شد. نتیجه این پژوهش بیان می دارد که مفهوم توسعه معماری میان افزا با هدف تأمین نیازهای همه جانبه کاربران و با توجه به پتانسیل های موجود در محل، سبب ایجاد اعتماد و ارتقاء حس رضایت در افراد و نتیجتا منجر به گسترش همکاری و استفاده از توانایی های بالقوه آنان شده و افزایش مشارکت اجتماعی را در تمامی مراحل سبب می شود.
تحلیل ارزیابانه چالش های رویه ای مدیریت شهری با رویکرد تحلیل محتوا گرانهیم و لاندمن(مورد پژوهی: کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
85-105
حوزههای تخصصی:
گس تردگی و پیچیدگی مس ائل شهری و رش د و توسعه روز اف زون ش هرها، مدیری ت ام ور ش هر را ب ه وظیفه ای دش وار تبدیل نموده اس ت .برخی مسائل موجود در شهر ، ناملموس و پنهان هستند اما مهم تر و بنیادی تر از مسائل آشکار شهر به شمار می آین د. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سوال است که مهمترین چالش های رویه ای مدیریت شهری در کلانشهر اهواز کدامند.در جهت پاسخ به این سوال پس از مطالعه متون نظری و نیم نگاهی به پژوهش های مرتبط با موضوع مدیریت شهری در تحلیل ترکیبی و چند مرحله ای ،ابتدا در مرحله اول از مجموعه مدیران شهری ، مردم و متخصصین مصاحبه ای نیمه ساختار یافته صورت گرفت . بنابر بنیادین بودن شیوه تحلیل محتوای گرانهیم ،داده ها با استفاده از رویکرد تحلیل محتوا و به روش گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس در مرحله دوم با استفاده از پرسشنامه ای، درون مایه های کشف شده از بخش اول مطالعه توسط متخصصین با تجربه حوزه شهرسازی و مدیریت شهری ، بر اساس ضریب اهمیت امتیاز دهی و با کمک آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS اولویت بندی شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که ، مهمترین و بنیادی ترین چالش های حوزه مدیریت شهری در کلانشهر اهواز از دیدگاه متخصصین مربوط به قوانین ، ساختار و اخلاق حرفه ای می باشد.
نظریه برگردان درتحلیل معماری مسکونی مدرن کشورهای ترکیه و ایران(دهه1930)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برگردان فعالیتی است درون زبانی و میان فرهنگی، که به شرح و تفسیر جهان و پدیده های آن می پردازد. برگردان در این جا حوزه ای مطالعاتی است که جزئیات مبادلات فرهنگی بین مکان ها را مورد بررسی قرار می دهد و به بحث در مورد اثرات خارجی/ بیرونی بر یک مکان معین می پردازد. این پژوهش در بخش مبانی نظری تعاریف مفهوم برگردان در معماری، جمع بندی شد. سپس روش های برگردان در معماری مسکونی ایران و ترکیه مورد واکاوی قرارگرفت. روش به کار گرفته شده در بخش اول پژوهش، روش تحقیق بازنگری پژوهش است که زیر مجموعه روش تحقیق فراتحلیل بازنگری پژوهش است. در بخش دوم از روش تحقیق کیفی و تحلیل محتوا جهت شناسایی روش های برگردان در معماری مسکونی ایران و ترکیه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، معماران مدرن در ایران و ترکیه از طریق روش های برگردان، مفاهیم نو را به مفاهیم سنتی و یا برعکس، بطوری که موجب دگرگونی یا نو شدن مجدد این مفاهیم می شدند، تغییر می دادند. عمدتاً رویکرد تولید یک سنت جدید در معماری مسکونی مبتنی بر برگردان مدرنیسم در غرب، از طریق شیوه هایی چون همسان سازی فضایی، انطباق با بافت شهری و بیگانگی در محیط شهری است؛ که بسته به زمینه فرهنگی و میزان تغییر، گاهاً معماری مسکونی دوره پهلوی و جمهوری اول را یک گام به سمت همگن شدن تحت یک قدرت هژمونیک متمایل می کند.
واکاوی مؤلفه های درون گرایی در معماری بومی روستای قلعه نوی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۷۲-۵۷
حوزههای تخصصی:
معماری خانه های روستای قلعه نو در سیستان هم پاسخی درخور به شیب بستر روستا داده و هم با ملاحظه ی اقلیم به فرهنگ پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش این است که آیا درون گرایی به صرف سازگاری با اقلیم است یا برکنار از جبر اقلیمی، عوامل فرهنگی هم در کار است. هدف اصلی از پژوهش حاضر، تحلیل فضا در معماری بومی جهت نشان دادن مؤلفه های درون گرایی روستای قلعه نو است. این پژوهش ماهیتی بنیادی دارد، در روش کیفی است و رویکرد توصیفی و تفسیری برای تبیین موضوع اتخاذ شده است. گونه شناسی مسکن خانه ها را در 8 تیپ قرار می دهد که وجه مشترک آن ها وجود میانسرا است. پس از معرفی و تحلیل عناصر و اجزاء خانه های روستای قلعه نو، آرایش فضایی خانه ها با بهره گیری از گراف جهت نشان دادن چگونگی چیدمان فضاها و نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر واکاوی شده است. با توجه به خطی بودن و توزیع نرمال داده های آماری، بررسی همبستگی با استفاده از ضریب پیرسون انجام شده است. مقدار ضریب به دست آمده در دو مورد نشان از آن دارد که نخست تعداد میانسرا با درون گرایی همبسته است و در مورد دوم میان تعداد فضاها با درون گرایی همبستگی وجود دارد. بررسی های در مورد روستای قلعه نو، ویژگی های عمده ای را درباره معماری بومی آن نشان می دهد که هیچ فضایی پنجره ای گشوده به فضای عمومی بیرون ندارد، کولک و سورک که دیدبند هستند جانشین پنجره به فضای عمومی بیرون شده اند، فضاهایی مانند هشتی و خم به عنوان مفصل درون و بیرون به ایفای نقش پرداخته اند، حیاط یا میانسرا نقش پررنگی دارد و گاه یک خانه پنج میانسرا دارد و اینکه در و پنجره ی اتاق ها به میانسرا گشوده می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که علاوه بر اینکه معماری بومی قلعه نو درون گراست، تأثیر وزنی عوامل فرهنگی در درون گرایی بیش از عوامل اقلیمی است. علاوه براین عامل تمایز اصلی معماری بومی قلعه نو از دیگر معماری های واقع بر شیب وجود میانسرا و تعداد آن است.
اصالت مندی مبتنی بر زمان در آثار صنایع دستی براساس نظریه زیبایی شناسی تکاملی داتن (مطالعه موردی آثار خراطی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان یکی از عوامل تعیین و تبیین اصالت در حوزه های هنری و فرهنگی است. آثار صنایع دستی با گسترده وسیع خود در بافت تاریخی، اجتماعی، زیبایی شناسی، بخشی از اصالت خود را مرهون عوامل مرتبط با زمان هستند که داتن آن را از الزامات اصالت یک اثر هنری به شمار می آورد. هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش زمان و تأثیرگذاری این مؤلفه در اصالت مندی آثار صنایع دستی با توجه به نظریه ی «زیبایی شناسی تکاملی داتن» و مطالعه موردی هنر خراطی در منطقه دزفول است. پرسش های این پژوهش عبارتند از؛ 1- نقش زمان در تعیین اصالت صنایع دستی چیست و چگونه تبیین می شود؟ 2- این عنصر در هنر خراطی چگونه مرزبندی می شود؟ روش تحقیق این پژوهش کیفی و مسئله محور است که به شیوه ی توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است. در این فرایند نخست داده ها از طریق، منابع کتابخانه ای و پایگاه های استنادی و همچنین روش میدانی گردآوری شد، سپس با تدقیق مفاهیم «اصالت» و «زمان» از دیدگاه داتن، به تحلیل داده ها در خصوص سه مقوله «روح زمان»، «زمان صرف شده برای خلق اثر» و «تاریخ اثر» نتایج آن ارائه شد. نتایج این پژوهش حاکی از این است که عناصر زمانی اصالت از نظر داتن در برگیرنده روح زمان، تاریخ ساخت اثر و زمان صرف شده برای خلق اثر است که تطبیق این سه عنصر در آثار چوبی بدین شرح است: مقوله روح زمانه در آثار خراطی، به رسم و رسوم، تکنیک های خاص زمان تولید و نیز سنت شکنی های خلاقانه دلالت دارد. همچنین موضوع صرف زمان در تولیدات چوبی بر اساس نظریه داتن، ناظر بر میزان زمان صرف شده در خلق اثر هنری است . مقوله دیگر از دیدگاه داتن، تاریخ اثر است که در خراطی گواهی دهنده ی تأثیر و تأثر اثر از دوره پیش از خود یا معاصرین است.
بررسی تاثیر کیفیت فضای بازی و مشارکتی نوباوگان در بهبود یادگیری فضایی آنها در اماکن بازپروری کودکان بی سرپرست
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
77-86
حوزههای تخصصی:
اهمیت پرورش صحیح کودکان به عنوان سرمایه های انسانی در هر جامعه بر کسی پوشیده نیست به شکلی که در نقش زیر مجموعه ای چون خانواده، اثرات مثبت و منفی آن بر کودکان ایفای نقش می کند. اما برخی از این کودکان در قالب بی سرپرست یا بد سرپرست با مشکلاتی اعم از؛ اختلالات دلبستگی عاطفی، نقص رشد شناختی و اجتماعی، اختلال و اختشاش هویت، بیماری های روانی و نا به هنجاری های رفتاری اجتماعی رو به رو می شوند که تمام این مشکلات مربوط به نقایص و کاستی های دوره رشد کودکی آنهاست. سرپرستی دسته ای از این کودکان که سنین 3 تا 6 سالگی را شامل می شود، با توجه به شکل گیری اولیه ذهن الهام دهنده در آنها باید در جهت تعادل، بین فضاهای زیستی و تجربه فرم های سازنده فضایی برای آنها باشد تا بتواند نیازها و مشکلات ارتباط با فضا از جمله فضاهای مشارکتی را در آنها شناخته و در جهت بهبود آن گام بردارد که این خود نقطه اشتراک فضاهای مشارکتی و یادگیری فضایی است. از این رو سعی شد تا با بهره از گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و استنتاج آن و با استفاده از تفسیر متغیرهای یادگیری فضایی در بهبود کیفیت فضای بازی و مشارکتی به توصیف رابطه متقابل میان آنها پی برده و همچنین با پاسخ به پرسشی چون: "چگونه می توان با بهره از مولفه هایی تاثیرگذار در کیفیت فضای بازی و مشارکتی این دسته از کودکان به سطح یادگیری فضایی مطلوب تری از دید آنها دست یافت؟" که پاسخ به این پرسش می تواند منجر به تفسیر راهکاری در جهت رفع نیاز فضاهای مشارکتی از طریق مولفه ای چون بازی انگیزی در این دسته از کودکان شود، تا با پرورش حواس پنجگانه آنها نیز بتواند به رشد شناختی و بازپروی ذهنی آنها دست یابد که این مهم خود در جهت یادگیری و درک فضایی منجر به باز تعریف واژه بازپروری می شود، تا این اصل در اماکن مدنظر تنها در قالب یک نام تلقی نشود.
گونه شناسی موجودات عجیب در نسخه عجایب المخلوقات طوسی (قرن6ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه ی معروف عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات (شگفتی های آفرینش) که توسط شمس الدین محمد بن محمود بن احمد طوسی (قرن 6 ه .ق) تألیف شده، شهرتی جهانی یافته است. نگار ه های موجود در این نسخه به لحاظ اینکه با محوریت موجودات عجیب تصویر شده است، مورد مناسبی برای مطالعه گونه شناسی این موجودات است. هدف از این تحقیق، ابتدا معرفی نسخه عجایب المخلوقات طوسی (قرن 6ه.ق) و سپس دسته بندی گونه های مختلف موجودات در نگاره های این نسخه بوده است. به علت تخیل به کار گرفته شده در عناصر تصویری موجود در نسخه مورد نظر، نگاره ها دارای دقایق و ظرایف ویژه ای هستند، که آن ها را، نیازمند توجه و تحلیل دقیق کرده است. از این رو در این پژوهش، پس از معرفی نسخه و نگاره های آن، تلاش شده، براساس نوع عناصر تصویری، گونه های مختلف نگاره ها دسته بندی شده و در جدولی معرفی شوند. بر همین مبنا، این مقاله به دنبال بررسی این موضوع بوده است که آیا نگاره های این نسخه، قابلیت گونه شناسی دارند؟ و در پی پاسخ به این سؤال است: در نسخه عجایب المخلوقات طوسی (قرن6 ه.ق)، چندگونه از موجودات عجیب وجود دارد؟ روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای- اسنادی است. روش تجزیه و تحلیل آثار بر مبنای مطالعات کیفی و از حیث هدف، بنیادین است. نتایج کلی تحقیق بر این امر اذعان دارندکه تصاویر موجود در این نسخه در 6 گونه ی موجودات عجیب تقسیم بندی شده است. یافته های آن موجودات عجیب در دو شاخه ترکیبی و تلفیقی قرار می گیرند. موجودات ترکیبی دارای چهار گونه است. شامل : 1- پیکرگردانی انسانی 2- پیکرگردانی حیوانی 3- گیاهی 4- صور افلاک است که البته این دسته بندی ها خود به دسته بندی جزئی تری تقسیم شده است. همچنین موجودات تلفیقی شامل دوگونه 1- قصص قرآنی و روایات الهی 2-موجودات عجیب و غرب (تلفیقی) اژدها، سیمرغ، دیو و فرشته تقسیم بندی شده است.
آشکارسازی مؤلفه های فرایند تهیه و تصویب طرح های توسعه شهری با استفاده از تحلیل موقعیت چند سطحی؛ بررسی موردی: طرح های توسعه شهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد طرح های توسعه شهری، یکی از مباحث اساسی حوزه نظریه و عمل شهرسازی در ایران است. اما به نظر می رسد نوع نگاه به مفهوم توسعه شهری، دست کم دچار نوعی دوگانگی است. تفاوت گفتمانی بازیگران در طرح های توسعه شهری، محصولات متفاوت و گاه متناقضی را در پی دارد. این مقاله به دنبال آشکارسازی مؤلفه های مؤثر بر فرایند تهیه و تصویب طرح های توسعه شهری در سطوح مختلف با تکیه بر تجارب شهر مشهد است. در راستای دستیابی به این هدف، پژوهش حاضر از قابلیت های روش تحلیل موقعیت استفاده خواهد کرد تا با مواجهه روشمند، تعدد مؤلفه های مؤثر بر طرح ها و ایفای نقش جهان های گفتمانی متفاوت، در سطوح مختلف آن را به تصویر بکشد. ابزار جمع آوری داده در این پژوهش میدانی (17 مصاحبه و مشاهده مشارکتی) و کتابخانه ای (546 گزارش) بوده و تحلیل داده ها با استفاده از نقشه های موقعیت و عرصه-جهان های اجتماعی صورت پذیرفته است. مطابق نتایج پژوهش، ساختارهای گفتمانی متفاوت در سه عرصه سرمایه سیاسی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری در دو مقیاس ملی و محلی در ایران ایفای نقش می کنند، که در نتیجه آن دو نوع نگاه متفاوت به ابزارهای تصمیم سازی و شیوه تصمیم گیری طرح های توسعه شهری به وجود آمده است. به عنوان مثال گفتمان ها در مقیاس ملی بلندمدت، آرمانگرا و متمرکز بوده، اما در مقیاس محلی کوتاه مدت، پروژه محور و متأثر از مشارکت بازیگران است.
تدوین الگوی مفهومی مراکز شهری شاد با تاکید بر تجارب موفق جهانی
حوزههای تخصصی:
یکی از نیازهای روحی و تمایلات انسان میل به شادی است. در همین راستا در مطالعات جدید شهری، شادی به یک مفهوم کلیدی تبدیل شده و ادبیات شادی روی نقش مکان، جوامع محلی و پیوستگی اجتماعی حساب جدی باز می کند. شهر شاد متشکل از فضاهای شهری شاد به منظور تعامل مردمان شاد است؛ مردمانی که هم تجربه شادی لحظه ای را داشته باشند و هم شادی ماندگار را تجربه کرده باشند. خلق شهر شاد، کاری است همگانی و مسئولیت آن به عهده یک نفر یا ارگان مشخصی نیست، فلذا آنچه در این بین بر عهده طراحان شهری است، فراهم سازی بستر چنین فعالیت هایی است. بر این اساس تدوین چارچوبی مدون برای طراحی فضاها و مراکز شهری شاد از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین پژوهش حاضر با مرور مبانی نظری مرتبط با انگاشت های موضوع و همچنین مرور تجربیات جهانی با هدف تدوین الگوی مفهومی مراکز شهری شاد گام برداشته است. این پژوهش از زمره پژوهش های توصیفی- تحلیلی قرار دارد و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز به صورت فراتحلیل می باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در دهه اخیر موضوع شادی مورد توجه متخصصان شهری قرار گرفته و شهرهایی همچون کپنهاگ و بوگوتا مبتنی بر تجارب خود در حال تولید ادبیات این حوزه هستند. کیفیت شهر و فضاهای شهری عاملی موثر بر شادی بوده و میزان شادی در فضاهای شهری نیز می تواند نمودی از کیفیت فضاها باشد. از این رو می توان شادی را همچون سرزندگی، کیفیتی پایه در فضاهای شهری دانست. نگاه به داده های جهانی نشانگر وضعیت نامناسب ایران در زمینه شادی است که بخشی از این وضعیت را می توان در کیفیت فضاهای شهری و زمینه های بروز شادمانی در این فضاها جستجو کرد. در نهایت معیارها و شاخص های موضوع منتج از مرور مبانی نظری تدوین شده است.
تحلیل ظرفیت نهادی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
5 - 22
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه شهری دانش بنیان با ایجاد فرصت برای تولید، انتشار و استفاده از دانش شهروندان، به عنوان نگرشی برای توسعه پایدار شهرها مطرح شده است و سیاست گذاری آن باید مبتنى بر ظرفیت نهادی محلی برای تغییرات نهادیِ کارا باشد. لذا این پژوهش در پی شناسایی عوامل مؤثر بر ظرفیت نهادی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان است و با هدف اکتشافی- تبیینی، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده است. رویکرد روش شناختی پژوهش نیز از نظر ماهیت داده ها، کمّی و ابزار اصلی برای گردآوری داده ها، پرسشنامه است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که هشت عامل مؤثر بر ظرفیت نهادی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان با مجموع واریانس 66.309 درصد، تبیین مناسبی از موضوع به دست می دهند که مهم ترین عامل، محیط مشوق و حمایتگر تولید و استفاده از دانش است. از سویی، وضعیت ظرفیت نهادی توسعه شهری دانش بنیان اصفهان با امتیاز 34.16 درمجموع، نامناسب است و در شرایط عدم اراده سیاسی کافی و بینش راهبردی عمیق برای تحقق توسعه شهری دانش بنیان اصفهان، کنشگران و به ویژه مدیران، به دلیل اعتماد کم به یکدیگر، تمایل اندکی برای همکاری دارند و ازاین رو نمی توانند محیطی مشوق و حامی تولید و استفاده از دانش، شامل زیرساخت های سخت (فضاهای شهری مناسب برای حضور و گفتگوی افراد) و زیرساخت های نرم (ارائه مشوق ها و ایجاد آسایش و امنیت شغلی) را فراهم سازند.
غیررسمی بودگی شهری و ابعاد تبیین کننده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غیررسمی بودگی شهری۱ یکی از مهم ترین علل شکل گیری شکاف میان نظریه و عمل در شهرسازی است. ضعف در پرداختن به دوگانه های احاطه کننده مفهوم غیررسمی بودگی شهری و فقدان ارائه تبیینی جامع از ابعاد مختلف آن، خلأ بزرگی در متون نظری پیرامون این مفهوم است. هدف از این مقاله تبیین دوگانه کلیدی جهان شمال۲-جهان جنوب۳پیرامون مفهوم غیررسمی بودگی شهری و عمق و بُعد بخشی به آن است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی از نوع پنهان، متون منتخب مرتبط با مفهوم غیررسمی بودگی شهری موردبررسی قرارگرفته است. متون منتخب از میان ۱۵۲ مقاله منتشرشده در بازه زمانی ۲۰۲۰-۱۹۷۰ با محوریت عبارت «غیررسمی بودگی شهری» استخراج شده اند. «دوگانه جهان شمال-جهان جنوب و اثر آن بر فهم غیررسمی بودگی شهری» و«ابعاد مختلف غیررسمی بودگی شهری و سازوکارهای هر یک از آنها» دو مقوله هسته ای هستند که ادبیات نظری این مفهوم را شکل داده اند. مقوله هسته ای اول از برهم کنش میان دو کلان مقوله «شهرگرایی تطبیقی و نفی دوگانه جهان شمال و جنوب» و «ویژگی های غیررسمی بودگی شهری در جهان شمال و جهان جنوب» ایجاد شده است. مقوله هسته ای دوم شامل شش کلان مقوله است که ابعاد مختلف غیررسمی بودگی شهری را شکل می دهند و عبارت اند از: ابعاد «فرهنگی»، «اجتماعی»، «اقتصادی»، «حقوقی»، «سیاسی» و «فضایی».
گونه شناسی فضاهای گمشده در خیابان شهید بهشتی شهر کرج، با بهره مندی از رویکرد پروژه های محرک توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: شناسایی و گونه شناسی فضاهای شهری گمشده در خیابان شهید بهشتی شهر کرج و بررسی میزان تحرک هر یک از این فضاها، اولویت برنامه ریزی و طراحی برای آن ها. روش ها: در بررسی نمونه ی موردی با رویکرد متخصص محور و مبتنی شاخص های ادبیات نظری، فضاهای گمشده شناسایی و بررسی شده است. درواقع از روش برداشت میدانی مشتمل بر مشاهده، برداشت از فضا و عکس برداری استفاده شده و با تکمیل چک لیست، میزان تحرک هر فضا با نگاه متخصص محور ارزیابی شده است. یافته ها: بر اساس ارزیابی فضاها در ابعاد عملکردی، اجتماعی، کالبدی، اجرایی و زیست محیطی، 23 فضای گمشده در نمونه ی موردی را می توان به پنج گونه تقسیم بندی نمود که عبارتند از: فضای توسعه نیافته، پارکینگ رو باز، فضای فاقد عملکرد، فضای باقی مانده از توسعه و فضای رها شده در حاشیه ی خیابان. نتیجه گیری: بر اساس رویکرد پژوهش، به منظور احیا خیابان باید 8 اصل شامل: اصل محصوریت و پیوستگی نما/ هماهنگی فرم و عملکرد/ تنوع و گوناگونی/ زمینه گرایی/ سازگاری/ مردم محوری/ ایستایی و پویایی/ دیالکتیک فضای بیرونی و درونی، مورد توجه قرار گیرد.
مکانیسم های تولید فضا در فرآیند انباشت سرمایه در آراء هانری لوفور، دیویدهاروی و ادوارد سوجا
منبع:
رف سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
4 - 22
حوزههای تخصصی:
فضا به یکی از مؤلفه های اساسی در تحلیل های شهری تبدیل شده است. درواقع شهرها مهم ترین بستر تولید فضا بوده و هدف فضاهایی که با سرمایه شکل گیرد، تضمین شرایط لازم برای تولید و بازتولید روابط سرمایه داری است. براین اساس مقاله حاضر به شیوه توصیفی - تفسیری و با روش بازبینی سیستماتیک منابع و اسناد، فرایندهای تولید فضا و سپس فرآورده های آن را با استناد به دستگاه فکری لوفور و هاروی و در نهایت دیالکتیک اجتماعی - فضایی ادوارد سوجا و اشتراکات نظری آنان به عنوان هدف اصلی پژوهش، موردبررسی قرار می دهد. آنچه از این پژوهش می توان نتیجه گرفت نیز این است که روابط تولیدی در شهر میان قدرت حاکم و طبقه فرودست با تولید فضای جدید بازتولید می شود و قدرت با شیوه جدید تولید می کوشد تا نظم فضایی جدیدی را همراه با ابزار تولید خود در شهر و فضاهای آن ایجاد کند. در این بین علاوه بر یک محیط تولیدی، محیط مصرفی نیز شکل می گیرد که مستقیماً بر زندگی روزمره شهروندان تأثیرگذار است. این امر به شیوه های متفاوتی در آراء هر سه اندیشمند بیان شده است همچنین تحلیل دیدگاه ها نشان دهنده این است که هاروی در بیان سه مدار گردش سرمایه با تکیه بیشتر بر رفتار سرمایه دارانه و سوجا در بیان دیالکتیک اجتماعی- فضایی و تأکید بر درک شیوه های جدید و متفاوت تفکر فضایی هر دو به نحوی وام دار اندیشه های لوفور بوده و به بسط دیالکتیک فضایی وی پرداخته اند.