فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۹٬۸۷۰ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
77 - 91
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ظهور دانش روایت شناسی در مجامع دانشگاهی و درک اهمیت روایت در حوزه های مطالعاتی مرتبط با انسان در اواخر قرن بیستم منجر به پدیداری رویکردی شد که از آن به عنوان «چرخش روایی» نیز یاد می شود؛ که در حوزه های مختلف، ازجمله منظر و شهرسازی نیز مورد توجه قرار گرفت. در واقع این نکته که شهرها و مناظر شهری متن هایی قابل تفسیر می باشند که به روایت خاطرات، رویدادها و ادراک شهروندان از شهر می پردازند، باعث شده تا مطالعه پیرامون ماهیت و سازوکار روایتگری در شهرها از اهمیت بسیاری برخوردار باشد. زیرا شناخت درست از ظرفیت های روایتگری منظرشهری می تواند نحوه درک، مداخله و تعامل ما با شهرها را تحت تأثیر قرار بدهد.هدف: هدف اصلی این پژوهش مطالعه و تببین ساختار روایت در منظر شهری به مثابه یک گفتمان روایی و نیز شناخت ابزارهای روایی منظر شهری و سازوکار آن ها در محیط شهری است.روش: روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است. نخست با انجام مطالعه و تحلیل ساختاری روایت، اجزاء تشکیل دهنده و روابط میان اجزاء آن استخراج شده و سپس با استدلال منطقی و تحلیل تحلیل محتوا مفهوم منظر شهری و ابزارهای روایی آن در ساختار نظریه روایت تبیین شده است.یافته ها: هر روایت شامل سه مولفه داستان، گفتمان روایی و مخاطب است که در این ساختار داستان پدیده ای واسطه مند است و گفتمان روایی حلقه اتصال داستان و مخاطب است. براساس تعاریف، منظر شهری نیز گونه ای گفتمان روایی است که واسط و میانجی ذهن شهروندان و کالبد شهر بوده و امکان خوانش لایه های معنایی شهر را فرآهم می کند.نتیجه گیری: روایتگری بخشی از ماهیت منظرشهری است و منظر شهری به عنوان پدیده ای عینی-ذهنی که حاصل تعامل شهروندان با کالبد شهر است، به مثابه یک رسانه گفتمان روایی عمل نموده و به کمک ابزارهای روایی مختص یعنی ایجاد بستری تعاملی برای تماس با داستان و نشانه-معناهای عینی و ذهنی خود لایه های داستانی و معنایی شهر را روایت می نماید.
ارائه الگوی مدیریت بهینه اراضی حریم شهری با تاکید بر ادغام روستاهای مجاور در شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
89 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش ارائه الگوی مدیریت بهینه اراضی حریم شهری با تأکید بر ادغام روستاهای مجاور در شهرهای ایران و اعتباریابی آن است. روش: روش تحقیق، کیفی و از نوع داده بنیاد بوده است. جامعه مورد بررسی متشکل از خبرگان، کارشناسان و مدیران باسابقه ای هستند که تجربه ارزنده ای متناسب با موضوع پژوهش حاضر داشته اند. تعداد 30 نمونه انتخاب شد. برای دستیابی به مدل پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره برده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس روش نظام مند استراوس و کوربین انجام شد و برای اعتباریابی مدل از 10 شاخص مقبولیت کوربین و استراوس بهره برده شد. یافته ها: تحلیل داده ها مطابق تئوری داده بنیاد دربرگیرنده سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود و طی آن داده های جمع آوری شده مرحله به مرحله انتزاعی تر شد تا درنهایت الگوی تحقیق به دست آمد. این مدل با محوریت مقوله های حریم روستاهای مجاور، بورس بازی زمین، تمرکز جمعیتی، مراجع تدوین و تصویب سیاست ها، خدمات و تسهیلات، کاربری ها، هویت شهروندی، محیط زیست، کشاورزی، عقلایی و تجربی بودن سیاست ها، روابط شهر و روستاهای مجاور و مهاجرت با مشخص کردن شرایط علّی، راهبرد، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها طراحی شد. اعتبار مدل نیز تأیید گردید. نتیجه گیری: پس از تحلیل داده و استخراج و پالایش مفاهیم، تعداد 32 مقوله و 92 کدهای باز مفهومی استخراج گردید و درنهایت مدل نهایی پژوهش بر مبنای شروط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها و نتایج تدوین و ارائه گردید.
کاوشی تطبیقی-تحلیلی در تفاوت های میان شواهد متنی و کالبدی مجموعه تاریخی شمسیه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۲۴-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: در این مقاله، شمسیه ی یزد، مجموعه ای متعلق به قرن ۸ هجری قمری، از دریچه ی دو متن تاریخی «تاریخ یزد» (اثر جعفری) و «تاریخ جدید یزد» (اثر کاتب) – هر دو متعلق به قرن ۹ - بررسی می شود. تفاوت میان توصیفات این دو متن با یکدیگر و با کالبد بجای مانده از بنا، چارچوبی برای فهم این بنا و ادراک آن در گذشته فراهم سازد. روش ها: این مقاله با روش تاریخی-تفسیری، ابتدا به بازشناسی مجموعه ی شمسیه در وقفنامه ی جامع الخیرات می پردازد و سپس با قیاس توصیفات جعفری و کاتب با یکدیگر و با وقفنامه و کالبد بنا، به موارد اختلاف میان توصیفات می پردازد. نهایتا با مداقه در بستر اجتماعی بنا و بافتار کلی این متون، به بازشناسی مجموعه ی شمسیه و نوع نگاه متون به آن می پردازد. یافته ها: اختلاف اصلی بین متن جعفری و کاتب در خصوص شمسیه، نوع اشاره به جزئیات تزیینی و ممرهای آبرسانی است. همچنین در حالی که در متون قرن ۹ از دو مدرسه در این مجموعه یاد شده است، در جامع الخیرات تنها از یک مدرسه یاد می شود. تفاوت های خُرد دیگری نیز میان توصیف جعفری و کاتب وجود دارد. نتیجه گیری: کلید فهم تفاوت ها، تفاوت نوع نگاه دو نویسنده است؛ در حالی که جعفری به کلیت بنا و ممرهای سطحی آب توجه بیشتری دارد، کاتب به تزیینات بنا و آب های زیرزمینی وزن بیشتری می دهد. همچنین تفاوت بستر اجتماعی قرن ۹ با قرن ۸، باعث شده است که بنای دارالسیاده ی شمسیه تدریجا با عنوان «مدرسه» یاد شود.
شناسایی عوامل موثر بر افزایش تاب آوری اقلیمی در طراحی شهری (مطالعه موردی : شهر رشت)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات اقلیمی و افزایش بحران های طبیعی در سال های اخیر، تاب آوری شهری به یکی از نیازهای ضروری در طراحی شهرهای پایدار تبدیل شده است. این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در افزایش تاب آوری اقلیمی در طراحی شهری پایدار، با تمرکز بر شهر رشت، انجام شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش و در راستای اعتبار قابل استناد از تحلیل های چندمعیاره استفاده شده است؛ داده های کیفی از طریق برداشت های میدانی ، مصاحبه و پرسشنامه بوسیله SPSS تحلیل و طبقه بندی شده و معیارهای استخراج شده و داده های کیفی از روش تاپسیس امتیاز دهی و رتبه بندی شده اند و چهاچوب از برآیند آن استخراج و رائه شده است. این فرآیند شامل توزیع پرسشنامه برای جمع آوری داده ها و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS بهره برداری شده است. نتایج نشان می دهند که بهبود زیرساخت های شهری، توسعه فضاهای سبز، مدیریت منابع آب، کاهش گازهای گلخانه ای و افزایش آگاهی عمومی از جمله عوامل کلیدی مؤثر بر تاب آوری اقلیمی در رشت هستند. این پژوهش تأکید می کند که طراحی شهری با رویکرد تاب آوری اقلیمی می تواند آسیب پذیری شهرها را در برابر تغییرات اقلیمی و بلایای طبیعی کاهش دهد. در این راستا، برنامه ریزی شهری باید به گونه ای صورت گیرد که وضعیت کالبدی، زیست محیطی و اجتماعی شهرها را بهبود بخشد و شرایط لازم برای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی و افزایش ظرفیت مقابله با بلایا فراهم شود. به ویژه در شهر رشت، اقدامات هماهنگ در بهبود زیرساخت ها، مشارکت عمومی و مدیریت منابع طبیعی می تواند این شهر را به الگویی برای تاب آوری اقلیمی تبدیل کند.
بررسی رابطه متقابل خدمات اکوسیستم و عدالت محیطی- اجتماعی در تبیین چارچوب راهبردی توسعه پایدار جزیره قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
62 - 71
حوزههای تخصصی:
مطالبه تغییر شرایط نامطلوب در وضعیتی که امکانات طبیعی، استعدادهای فرهنگی و ظرفیت های اجتماعی برای تحول فراهم هستند، لزوم دقت در انتخاب مسیر را نه تنها برای پیشرفت که برای دوام و تعادل وضعیت رشدیافته مطلوب، دوچندان می کند. وضعیت جزیره قشم و اقمار آن به عنوان یکی از غنی ترین سکونتگاه های سرزمین ایران با بهره مندی از زیست بوم منحصربه فرد، دسترسی به آب های آزاد و سبقه بلند فرهنگی- تمدنی، در شرایطی نه چندان مطلوب و مطالبه توسعه همه جانبه است. غنای بالای این زیست بوم طبیعی- تاریخی، لزوم تدوین چارچوب توسعه پایدار راهبردی منحصربه فرد این جزیره را مؤکد می سازد، به نحوی که ضمن دستیابی به توسعه اقتصادی و حفظ ظرفیت های زیست محیطی منطقه، برابری دسترسی به منابع، اطلاعات و فرایندها نیز محقق شود تا در نتیجه، فرایند توسعه به بستری برای رشد و پیشرفت برای همه گروه های اجتماعی، سنی، جنسیتی و نژادی بدل شود. هدف این پژوهش، تبیین ارتباط میان ایده برخورداری از خدمات اکوسیستم جزیره قشم و دستیابی به عدالت محیطی در وجوه متفاوت به منظور کشف حدود لازم الرعایه در ترسیم چارچوب مدل توسعه پایدار و مطلوب برای جزیره قشم و اقمار آن به مثابه یک سیستم یکپارچه اجتماعی- اکولوژیک است. این پژوهش، کیفی و به گونه ای ترکیبی، شیوه مطالعه موردی را برای تحلیل توسعه ادبیات جهانی این موضوع برگزیده و به نمونه مطالعه شده تعمیم داده است و با تبیین ادبیات توسعه پایدار، مشخص شد که به رسمیت شناختن رابطه انسان و محیط به عنوان نظام طبیعی و سیستمی غیرقابل تفکیک (خدمات اکوسیستم) و ایجاد عدالت محیطی، شرط پایداری این فرایند در اقلیم جزیره قشم است و توجه توأمان به رشد اقتصادی، حفاظت زیست محیطی و توسعه اجتماعی، مطلوب این فرایند است. براین مبنا، در طرح اندازی مدل مطلوب و یکه توسعه پایدار قشم و اقمار آن، باید به مفاهیم و روندهای تحقق عدالت توزیعی، عدالت شناختی و عدالت فرایندی ازطریق به رسمیت شناختن نقش بازیگران مختلف، توانایی ها و ارزش های آنان در کنار به رسمیت شناختن نقش میانجی های این فرایند، همچون حاکمیت و تلاش برای ایجاد فرصت های یادگیری برای کاهش نابرابری ها و تغییر موقعیت های ناعادلانه به جای ایده آل گرایی صرف، توجه داشت.
بررسی سطح مشارکت های مردمی در مدیریت پسماند محله با استفاده از نظریه رفتار برنامه ریزی شده در بازیافت (نمونه موردی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۵۶-۴۱
حوزههای تخصصی:
در اکثر کلانشهر های ایران افزایش روز افزون جمعیت و ازدیاد و توسعه فعالیت های صنعتی، تجاری و خدماتی از سوی دیگر، منجر به تولید مقادیر زیادی مواد زائد در شهرها شده است. به طور کلی در کشور ما روزانه بیش از 60 هزار تن زباله تولید می شود که این مقدار در مقایسه با سایر کشورهای جهان بیشتر است، اما مدیریت پسماند و خط پردازش زباله از رشد کمتری برخوردار بوده است. بازیافت از مهمترین اقدامات جهت مدیریت مواد جامد زائد شهری میباشد . به منظور مدیریت صحیح این فرآیند ضروریست تا عوامل تأثیرگذار بر رفتار بازیافت شناسایی شود . لذا هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل موثر بر رفتار مشارکتی بازیافت در مدیریت پسماند شهر شیرازو تعیین ضریب مهمترین عامل بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده می باشد . جامعه آماری تحقیق ، با توجه به هدف تحقیق شامل شهروندان شهر شیراز می باشد . حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با ضریب 95 % و مقدار خطای 05 / 0 تعداد 384 نفر انتخاب گردید و این نمونه ها به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته است . برای تجزیه و تحلیل داده ها به منظور آزمون فرضیات و آزمون نرمال بودن داده ها ، با استفاده از نرم افزار spss و Lisrel اقدام گردید . با توجه به نتایج تحقیق ، متغییر نگرش مثبت با مقدار آماره T بدست آمده 26 / 3 و ضریب مسیر ( 38/0= β ) ، متغییر هنجارهای ذهنی مقدار آماره T بدست آمده 86 / 4 و ضریب مسیر ( 25/0=β ) و متغیر کنترل رفتاری درک شده با مقدار آماره T بدست آمده 18 / 8 و ضریب مسیر ( 59/0=β ) تاثیر مثبت و مستقیمی بر نگرش بازیافت دارند و همچنین متغییر قصد بازیافت با مقدار آماره T بدست آمده 79 / 7 و ضریب مسیر ( 34/0=β ) تاثیر مثبت و مستقیمی بر رفتار بازیافتی دارند . قویترین پیشگویی کننده قصد بازیافت و مهمترین عامل تاثیر گذار بر آن کنترل رفتار درک شده است .
بازشناسی ابعاد و جایگاه ژرف ساخت و روساخت در مطالعات الگوی فرم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
22 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر به مثابه متن و طراحی شهری به مثابه زبان ایجاد متن، ابعاد سازنده ی شهر را به دو سطح روساخت و ژرف ساخت دسته بندی می نمایند. روساخت شهر حاصل ژرف ساخت هایی ذهنی و درونی است. روساخت بدون توجه به ژرف ساخت فاقد معنااست.
هدف: پژوهش حاضر با هدف استخراج مولفه های اثرگذار بر زبان الگوی شهر و در پی یافتن این است که مؤلفه های ژرف ساختی زبان الگوی طراحی شهری کدام اند؟
روش: پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است.
یافته ها: الگوهای روساختی شناسایی شده ی پژوهش عبارتند از الگوی توده وفضا، الگوی کاربری و عملکرد و الگوی دید و منظر. همچنین ابعاد شناسایی شده از ژرف ساخت ها، در این پژوهش، شامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و زیست محیطی می باشند. هر یک از این ابعاد مورد مطالعه قرارگرفت و متغیرهای مستقل هر بُعد که بر الگوهای روساختی تأثیر می گذارند، شناسایی گردید. درمجموع تعداد 24 متغیر مستقل از ژرف ساخت های شهری کشف شد که به طور مستقیم بر روساخت های شهر تأثیرگذارند. تعداد 45 متغیر وابسته از مجموعه ی روساخت هایی که به طور مستقیم و قطعی از ژرف ساخت ها تأثیر می پذیرند یافت گردید.
نتیجه گیری: مهم ترین بُعد شکل دهنده به سکونتگاه بُعد فرهنگی است و پس از آن بُعد زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر روساخت می گذارند. همچنین برخی الگوهای روساختی، از چند بُعد ژرف ساختی تأثیر می پذیرند. متغیرهای مستقل یافت شده در این پژوهش به عنوان مؤلفه های اثرگذار بر زبان الگوی طراحی شهری ، در قالب نموداری ارائه گردید. نقطه ی اثر هریک از آن ها به عنوان متغیرهای وابسته، در همان نمودار، شناسایی و معرفی شدند. به عنوان راهبرد توصیه می گردد مؤلفه های یافت شده در این پژوهش به عنوان راهنمای انجام مراحل از مطالعات شناخت تا ارائه ی طرح، مورد توجه ویژه به عنوان چارچوب شکل دهنده به طرح نهایی قرار گیرند.
تحلیل اثر رفتارهای محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی- اجتماعی با میانجی گری دلبستگی به مکان در محله سرخاب تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات و چالش های محیط زیستی از نگرانی های عمده جامعه امروزی است. بیشتر این چالش ها ناشی از رفتار انسان ها است که می توان از طریق تغییر در نگرش و رفتار ایشان و آگاهی بخشیدن از پیامدهای این مشکلات بر آن ها فائق آمد. برخی از مهمترین رفتارهای محیط زست گرایانه دارای مزایای شخصی، اجتماعی و محیط زیستی فراوانی هستند که بهبود این ها خود بر دلبستگی به مکان تأثیر می گذارد. دخیل شدن در رفتارهای محیط زیست گرایانه ساکنان را به انجام کاری خوب برای خودشان، برای اجتماعشان، و برای مکانی که در آن زندگی می کنند وا می دارد، و این نوع رفتار سطح بهزیستی و دلبستگی به مکان آنها را افزایش می دهد. هدف: هدف این پژوهش تعیین اثر رفتارهای محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی- اجتماعی با میانجی گری دلبستگی به مکان درمحله سرخاب تبریز است. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق ساکنان محله سرخاب است که براساس فرمول کوکران 373 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزارAmos و SPSS استفاده گردید. قلمرو جغرافیایی تحقیق: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، محله سرخاب شهر تبریز می باشد. یافته ها: تحلیل های معادله ساختاری حاکی از یک تأثیر مثبت مستقیم رفتار محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی - اجتماعی و همین طور دلبستگی به مکان بود. دلبستگی به مکان تا حدی واسط ارتباط بین رفتارهای محیط زیست گرایانه و بهزیستی فردی - اجتماعی بود. این تحقیق از این لحاظ که داده های جدیدی درباره اینکه رفتارهای محیط زیست گرایانه چطور بهزیستی فردی و اجتماعی را با تضمین بالقوه مزایای بلند مدت افزایش می دهند قابل توجه و مهم است. نتایج: در نتیجه این تحقیق نشان داد که تحریک، برانگیختن و توصیه این نوع رفتارها اهمیت دارد.
تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر مشارکت ذی نفعان و پایداری شهری هوشمند در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۶۷-۴۸
حوزههای تخصصی:
فناوری اطلاعات و ارتباطات رویکرد اساسی برای ارتقا مشارکت ذی نفعان و پایداری در شهرهای هوشمند است، زیرا باعث افزایش دسترسی به اطلاعات، بهبود ارتباطات و شفافیت در فرایندهای تصمیم گیری شهری می شود. در این راستا، هدف پژوهش بررسی نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در پیشبرد پایداری شهری، در میان رشد سریع جمعیت شهر و اجرای پروژه های هوشمند در شهر تهران است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و از شاخه تحلیل مسیر محسوب می شود. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد فناوری اطلاعات و ارتباطات، پایداری شهری هوشمند، مشارکت ذی نفعان و انطباق و تاب آوری شهری می باشد. جامعه آماری کلیه خبرگان شهری می باشد که حجم نمونه به روش گلوله برفی 70 نفر انتخاب شده است. برای تحلیل و تجزیه داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری (PLS) استفاده شده است. نتایج توصیفی نشان داد که میانگین برای متغیرهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (72/3) در سطح نیمه پایدار، پایداری شهری هوشمند (72/3)، مشارکت ذی نفعان (86/3) و انطباق و تاب آوری شهری (8/3) در سطح پایدار تعیین شده است. نتایج استنباطی بیانگر این است که تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر مشارکت ذی نفعان با ضریب معناداری (41/2)، تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر پایداری شهری هوشمند با ضریب معناداری (706/4)، تأثیر مشارکت ذی نفعان بر پایداری شهری هوشمند با ضریب معناداری (766/4)، تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر پایداری شهری هوشمند با نقش میانجی مشارکت ذی نفعان با ضریب معناداری (130/2 ) و تأثیر انطباق و تاب آوری شهری بر پایداری شهری هوشمند با ضریب معناداری (363/3) که بزرگ تر از 96/1 هستند، تأیید می گردد؛ بنابراین مفهوم این مطالعه امکان بهینه سازی تأثیر محیط شهری مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات را فراهم می کند و در نتیجه جوامع پایدار و تاب آوری را ایجاد می کند که نیازها و اولویت های همه اعضای جامعه را برآورده می کند.
اصول راهبردی طراحی فضاهای درمانی مبتنی بر تأثیر سالوتوژنیک در ارتقاء کیفیت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
59 - 70
حوزههای تخصصی:
بیمارستان از نیازهای ابتدایی هر مرکز جمعیتی است. با توجه به پیشرفت سریع تکنولوژی و همزمان با آن گسترش و تنوع احتیاجات بیمارستان و بیماریهای نو ظهور بسیار با اهمیت است. اصولا اغلب طراحان بر روی حل روابط فضایی متمرکز می شوند و از پرداختن به جنبه های دیگر و به خصوص جنبه های روحی روانی باز می مانند. رویکرد سالوتوژنیک با در نظر گرفتن جنبه های روحی روانی افراد، رویکردی جامع به طراحی دارد و از طریق ادراک پذیری، کنترل و مدیریت پذیری و معنی داری محیط سعی می کند به این هدف دست پیدا کند. این رویکرد با تکیه بر عوامل ارتقاء انسجام روحی روانی سعی بر کاهش استرس و ایجاد محیط مطبوع تر دارد. آنتونوفسکی در اواخر دهه هشتاد سالوتوژنیک را این چنین مطرح نمود که انسان ها در برخورد با عوامل استرس زا اگر دارای انسجام روحی، روانی باشند به سمت سلامتی و در غیر این صورت به سمت بیماری حرکت می کنند. هدف از تحقیق بررسی فاکتورهای علم سالوتوژنیک در فضاهای درمانی می باشد که در ارتقا کیفیت درمان مؤثر می باشند. تحقیق حاضردرگروه پژوهش های بنیادین نظری طبقه بندی می شود و از روش های دلفی و نظریه زمینه ای در آن استفاده شده است. جامعه آماری در روش دلفی شامل30 نفر از خبرگان دانشگاهی در حوزه طراحی فضاهای درمانی و دارای مدرک دکتری معماری یا دانشجوی دکتری و روش نمونه گیری به صورت تعمدی می باشد. پرسش نامه ای در دو راند بر اساس مؤلفه های به دست آمده از ادبیات تحقیق ارسال شد و مؤلفه های به دست آمده به وسیله شاخص روایی CVR و CVI تجزیه و تحلیل شد. مؤلفه های به دست آمده از روش دلفی به صورت پرسش نامه به بیماران داده شد. در روش پیمایشی روش نمونه گیری هدف مند بوده، حجم نمونه 100 نفر از بیماران ترخیص شده بیمارستان های بین المللی پارس و قائم رشت می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از دو نرم افزار SPSS26 و Smart PLS 3 استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل توصیفی شاخص های آمار توصیفی متغیرهای تحقیق به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، روابط بین متغیرها و به عبارتی تعمیم نتایج به دست آمده از نمونه به جامعه آماری پژوهش، از تحلیل عاملی تاییدی (CFA )استفاده شد. مشکلات بسیاری از فقدان عوامل تأثیر گذار سالوتوژنیک (نوروساینس، روانشناسی محیط، دکوراسیون، عوامل کالبدی و محیطی) در بررسی محیط های درمانی مشاهده می شود که در ارتقا. کیفیت درمان بیماران بسیار مهم و تأثیر گذار می باشد و همین امر اهمیت موضوع، توجه و استفاده از علم سالوتوژنیک را در فضاهای درمانی حیاتی و غیر قابل انکار می کند. مؤلفه های طراحی مبتنی بر تأثیر سالوتوژنیک در ارتقاء کیفیت درمان در قسمت های داخلی و خارجی فضاهای درمانی بسیار مهم و تأثیرگذار هستند. استفاده از این اصول در طراحی فضاهای درمانی موجب کاهش مدت بستری، سرعت در بهبود و ارتقاء کیفیت درمان می گردد. معماری که با رویکرد سلامت افزایی و سالوتوژنیک طراحی می کند می تواند باعث ارتقاء میزان بهبودی بیمار شود.
برنامه ریزی راهبردی بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد شهر فردیس با رویکرد تحلیل سیستمی SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
28 - 50
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی پایدار شهری رویکردی کامل و یکپارچه در ارزیابی بافت های ناکارامد شهری است. هدف این پژوهش برنامه ریزی راهبردی جهت بررسی و تحلیل بخش های ناکارامد و فرسوده شهر فردیس و اتخاذ کارراهه های عملیاتی با تکنیک های تحلیل سیستمی است که از طریق تحلیل اثرگذاری متقابل عوامل اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، کالبدی، مدیریتی و حقوقی انجام پذیرفته است. روش جمع آوری داده ها با استفاده از مشاهده، مصاحبه و داده های ارگان ها و سازمان های شهر فردیس بوده و همچنین از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی نیز بهره گرفته شده است. پس از گردآوری اطلاعات با استفاده از تکنیک swot اطلاعات طبقه بندی شده و شاخص های ارزیابی وضعیت تهیه گردید. از تلاقی نمره نهایی ماتریس عوامل خارجی با عدد 24/3 و نمره نهایی ماتریس عوامل داخلی با عدد 01/3 می توان گفت که بافت ناکارآمد شهر فردیس در موقعیت تهاجمی (حداکثر-حداکثر) قرار دارد. در این موقعیت جهت برنامه ریزی راهبردی می توان از سه راهبرد مدیریتی بهسازی مشارکتی، ارائه تسهیلات نوسازی و نهادسازی محلی استفاده نمود. با توجه به امتیازات داده شده به شاخص های موثر، شاخص عوامل کالبدی و سپس عوامل اجتماعی دارای بیشترین امتیاز هستند. این سه راهبرد از جنس کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی و مدیریتی هستند. نهایتا جهت بازآفرینی شهر فردیس تشکیل سه کارگروه اجرایی پیشنهاد گردید. کارگروه بهسازی محیطی، کارگروه نوسازی و کارگروه اجتماعی محلات با عضویت نهادهای مدیریتی و ساکنین محلی جهت مشارکت پایدار.
توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی در ایران؛ معرفی یک سامانه کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه برنامه ریزی همگرای جابجایی و توسعه شهری به دلیل مزایای فراوان به عنوان یک رویکرد اثرگذار در برنامه ریزی و طراحی شهرها در سراسر دنیا پذیرفته شده است. این امر در بستر شهری کشورهای در حال توسعه همچون ایران که دارای چالش های قابل توجهی در ارتباط با رشد شهرنشینی و خودرو محوری هستند، نسبت به شهرها در کشورهای توسعه یافته سودمندتر است و می تواند عواید بیشتری داشته باشد. اگرچه، با توجه به خواستگاه غربی و تجارب اندک داخلی در این زمینه، تاکنون نیازها و حتی پیش نیازهای حرکت به سوی آن در ایران ناشناخته باقی مانده است.هدف: هدف این پژوهش درک صحیح این پیش نیازها و دستیابی به یک تصویر درست از وضعیت موجود در کشور با در نظر گرفتن پیچیدگی ها و تعدد عوامل دخیل در این رویکرد است.روش: به این منظور، در این پژوهش از مدل «سامانه کاربردی» استفاده شده است. سامانه ی مذکور با در نظر گرفتن تمامی عوامل تاثیرگذار رابطه پیچیده ی بین «تقاضا» برای این نوع توسعه، «عرضه» از سوی بازیگران و «بستر» شهرهای ایران را تبیین می کند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که این مدل قابلیت بالایی در تبیین عوامل موثر در توسعه «همگرایی» و ارتباط بین آنها دارد. بر این اساس، اگرچه «تقاضا» از سوی جامعه شهری در خصوص نیاز به همگرایی واضح است، اقدامات «عرضه» شده ملی و محلی اغلب به صورت بخشی و پراکنده، دارای ابهام در اجرا و با اثرات نهایی نامشخص در رفع نیازها است به طوری که هنوز نمی توان حرکت در این مسیر را در کشور ساختار یافته تلقی کرد.نتیجه گیری: نتایج این مدل می تواند به سیاست گذاران، برنامه ریزان و مجریان در خصوص درک بهتر شرایط کشور در ارتباط با رویکرد همگرایی و درجه تاثیر آنها کمک کند. همچنین، قابلیت این مدل در ارایه ی یک تصویر جامع سبب می شود تا نگارنده آن را برای سایر مسایل شهری در کشور پیشنهاد دهد.
تأثیر احساس جمعی بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری (مورد مطالعاتی: باهمستان های آیینی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
61 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قرارگاه های رفتاری به عنوان محیط هایی با نقش های معنادار و هم ساز با اجتماع، از اهمیت ویژه ای برای بهبود کیفیت محیط زندگی، برخوردارند؛ از سویی دیگر احساس جمعی افراد، به عنوان عامل انسانی و هویت بخش در حوزه طراحی های محیطی است که در جهت نشان دادن پیوند و ادراک یکسان افراد، علاوه بر رفتارهای شخصی می تواند از طریق وضعیت فرهنگی جامعه به دست آید، لذا دستیابی به معنای واضح از محیط از یک سو و بررسی شاخصه های احساس جمعی در تأثیرگذاری بر هم ساختی مکان-رفتار، از سوی دیگر کلید درک یک قرارگاه رفتاری و شکل گیری محیط همساز با اجتماع است.هدف و سؤال تحقیق: نوشتار حاضر در راستای پاسخ به این که هم ساختی مکان-رفتار در قرارگاه رفتاری چگونه تحت تأثیر مؤلفه های احساس جمعی است؟ با هدف شناسایی و بررسی نقش احساس جمعی در شکل گیری قرارگاه های رفتاری تدوین شده است.روش تحقیق: پژوهش حاضر براساس هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبرد پس کاوی است؛ منطبق بر این راهبرد، الگوی نظری از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای به دست آمده و در پیمایش میدانی مورد بررسی تجربی و تدقیق قرارگرفته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم ساختی در باهم ستان های آیینی شهر تبریز به طور مؤثری تحت تأثیر مؤلفه های شرایط اجتماعی و روانی مرتبط با طول عمر، ادراک بالادستی و مسائل اجتماعی است و از سوی دیگر ویژگی های محیطی و عوامل فراشخصی (ادراک بالادستی و ادراک یکسان با دیگران) به عنوان معیارهای تعیین کننده احساس جمعی در باهمستان ها عمل می کنند. به عبارتی میزان همبستگی بین احساس جمعی و هم ساختی شکل دهنده قرارگاه های رفتاری نشان دهنده این مهم است که احساس جمعی به عنوان کاتالیزور حضور انسانی و عنصر پایه در افزایش عوامل مؤثر بر سازگاری و هم ساختی در محیط عمل می کند و به عبارتی احساس جمعی به شکل معناداری بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری تأثیر می گذارد.
فراتحلیل کیفی جایگاه معماری در سبک زندگی مردم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری و به طور کلی، محیط پیرامون انسان، از جمله عواملی هستند که نقش مؤثری در شکل گیری و ایجاد تغییرات در سبک زندگی مردم جامعه ایفا می کنند. به دلیل اهمیت این موضوع، پژوهش های پرشماری به این حوزه ورود کرده و هر یک از زاویه ای، به حل مسئله مورد نظر خویش پرداخته اند. مسئله اصلی این پژوهش نیز چنین است که با نگاه به مجموعه پژوهش های صورت پذیرفته، معماری، چه تأثیری بر سبک زندگی مردم ایران دارد؟ هدف اصلی از طرح چنین مسئله ای، ایجاد درک صحیح و جامع نسبت به وضعیت کشور، جهت حل مسائل کلان و راهبردی این حوزه توسط قانون گذاران است. جامعه آماری پژوهش، کلیه پژوهش های صورت پذیرفته پیرامون ارتباط معماری و سبک زندگی است که در بازه ده ساله گذشته (1402-1393) در ایران به انجام رسیده است. این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش توصیفی- فراتحلیل بهره برده است. مطابق یافته های این پژوهش، بیشترین تأثیر معماری، به ترتیب بر ابعاد فرهنگی- اجتماعی، فردی- زیستی و اقتصادی سبک زندگی مردم ایران قابل ملاحظه است و معماری با برخورداری از یک ویژگی خاص، به خصوص، در حوزه روابط فضایی، عملکرد ریزفضاها، شاخصه های کالبدی و عناصر و اجزا، می تواند زمینه را برای شکل گیری نوع خاصی از سبک زندگی فراهم می کند. در بُعد فرهنگی- اجتماعی، معماری بیشترین تأثیر را بر تعاملات اجتماعی، دین محوری و مصرف دارد. در بُعد فردی- زیستی، بیشترین تأثیر معماری بر اوقات فراغت، فعالیت های روزمره، تغذیه و ساختار خانواده مردم است. معماری در بُعد اقتصادی سبک زندگی، نیز بیشترین تأثیر را بر معیشت، شغل و درامدزایی مردم دارد.
مطالعه و تحلیل تحولات تاریخی هنر - صنعت دستیِ موتابی در شهرستان میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
197 - 212
حوزههای تخصصی:
به تابیدن موی بز برای تولید محصولات مستقیمی چون قاتمه، طناب، بارپیچ و محصولات غیرمستقیمی مانند لتِ سیاه چادر، خورجین، جُل گاو، رونکی الاغ، و جهاز شتر، موتابی گفته می شود. قدمت این هنر - صنعت دستی در بفروئیه که یکی از کانون های اصلی آن در کشور می باشد را می توان دست کم بیش از دو قرن دانست. مسئله اصلی این پژوهش، نشان دادن سیر تحولات تاریخی این هنر - صنعت در بفروئیه میبد می باشد. هدف از این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده، علاوه بر شناخت بهتر موتابی و تحولات تاریخی آن، هویت بخشی به اصحاب این هنر - صنعت و فراهم نمودن مقدمات رونق مجدد آن در اشکال و صورت های به روزتر می باشد. یافته های این پژوهش که داده های آن به روش های میدانی و کتابخانه ای و با ابزار مشاهده، مصاحبه، عکاسی و فیش برداری فراهم آمده است، نشان می دهد که از حدود دههٔ 40 خورشیدی و با ورود انرژی برق، ماشین آلات و اتومبیل به بفروئیه، به تدریج همهٔ محورهای مربوط به موتابی از جمله چگونگی تهیهٔ موی بز، حمل ونقل آن، فرایند تولید، محصولات تولیدی، بازارهای مصرف، نرخ اشتغال و جایگاه آن در اقتصاد، پایگاه اجتماعی شاغلان به این هنر - صنعت و اعتبار شهر بفروئیه دچار دگرگونی شده است. تقویت روحیه و اعتماد به نفس موتاب های بفروئی، کمک به شفاف شدن این نکته که موتابی هنوز هم صفت دستی بودن خود را به طور کامل داراست و هم چنین کمک به فراهم آوردن مقدمات ثبت بفروئیه به عنوان شهر ملی موتابی را می توان از دستاوردهای این پژوهش دانست.
ارزیابی مؤلفه های ادراک فضایی خانه مد با رویکرد روان شناسی محیطی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ زمستان ۱۴۰۳ ماره ۲
73 - 90
حوزههای تخصصی:
آن گونه که می دانیم، معماری و مد هر دو به عنوان زبان های بصری، نقش مؤثری در بازنمایی هویت فردی و فرهنگی ایفا می کنند و در بستر فضا، زمان و تجربه ی ادراکی معنا می یابند. این دو حوزه با وجود تفاوت های ظاهری، در فرآیند طراحی دارای اشتراکاتی چون معناپردازی، زیبایی شناسی و توجه به تجربه انسانی هستند. با توجه به خلأ موجود در مطالعات میان رشته ای در ایران در زمینه ی پیوند فضاهای فرهنگی با نیازهای روان شناختی کاربران، این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل مؤلفه های ادراک فضایی و روان شناسی محیطی در طراحی خانه ی مد و لباس انجام شده است. طراحی چنین فضایی نیازمند درک عمیق از نیازهای ذهنی، رفتاری و فرهنگی کاربران است. این پژوهش از نوع توسعه ای–کاربردی و با روش توصیفی–تحلیلی و رویکرد ترکیبی (کمی–کیفی) انجام شده است. داده ها از طریق منابع کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، مصاحبه با متخصصان و پرسش نامه گردآوری شده و تحلیل آماری با آزمون فریدمن صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهند که عواملی مانند استفاده از متریال و بافت هماهنگ با هندسه بومی، بهره گیری از فرم های معماری سنتی ایرانی و کاربرد فناوری های ارتباطی و فضای مجازی در جذب کاربران، نقش مؤثری در شکل گیری حس تعلق، دعوت کنندگی، تعاملات اجتماعی و ارتقاء تجربه ی ذهنی کاربران ایفا می کنند. این پژوهش می تواند به عنوان الگویی برای طراحی فضاهای فرهنگی نوین متناسب با بستر اجتماعی و فرهنگی جامعه ی معاصر ایران مورد استفاده قرار گیرد.
Team Design Training: Learning Preferences as a Factor for Identification and Prediction of Students’ Abilities in Design Teams(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
It is vitally important to recognize the differences in abilities among learners and then adapt training programs to their characteristics in team design training (TDT). According to this background, the present study aims to identify and predict students' team design ability and its dimensions, content, and process, using their learning preferences (LPs) within the modes of receiving/perceiving information, viz., abstract conceptualization/concrete experience (AC/CE) and processing/internalizing it, namely, active experimentation/reflective observation (AE/RO) in Kolb's Experiential Learning Theory (KELT). In this respect, the self-and-peer assessment (S&PA) outcomes in the design teams indicate a significant correlation between the students' bipolar LPs (BLPs) and their team design ability along with its dimensions, implying that their team design ability can be well predicted from their LPs. It is thus expected that learners who prefer to exploit AC in receiving/perceiving information and AE in processing/internalizing it and those correspondingly choosing CE and AE for the same purposes will have better ability in the content and process dimensions of team design, respectively. Considering the impact of both dimensions and their effectiveness ratio on the overall team design ability, it is concluded that learners who wish to process/internalize information by AE will exhibit higher team design ability.
مطالعه نقش کیفیت های فضایی- اجتماعی بر تعاملات اجتماعی سالمندان در محلات: ارائه یک مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 276
حوزههای تخصصی:
افراد سالمند برای حفظ سلامت و بهزیستی خود نیاز به برقراری روابط اجتماعی با همسالان و سایر نسل ها دارند. محلات شهری به عنوان یکی از واحدهای فضایی- اجتماعی شهرها، باید بستر مناسبی برای تعاملات اجتماعی سالمندان ساکن خود فراهم کنند. با این حال، بررسی ویژگی های محله ها که حامی تعاملات اجتماعی سالمندان هستند، یکی از خلأ های مطالعاتی طراحی شهری است. هدف این پژوهش، شناسایی و الویت بندی کیفیت های فضایی- اجتماعی مؤثر بر تعاملات اجتماعی سالمندان در محله است. در این راستا، داده ها از طریق پیمایش و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 سالمند (11 مرد، 12 زن) 60 تا 75 ساله ساکن محله تاریخی دردشت اصفهان جمع آوری شدند. از طریق تحلیل کیفی، هشت مقوله اصلی و 15 مقوله فرعی طبق اولویت زیر اکتشاف شدند: 1. حفظ ریشه های اجتماعی و تاریخی محله مرتبط با اماکن تاریخی و همسایه های بومی؛ 2. تأمین آسایش فیزیکی؛ 3. تقویت مکان های سوم؛ 4. انجام فعالیت های فیزیکی به صورت راحت و ایمن در معابر و پارک ها؛ 5. پشت سرهم بودن فعالیت های مکمل؛ 6. امنیت ذهنی شامل افزایش حس امنیت، حذف رفتارهای ناهنجار دیگران و داشتن حریم شخصی؛ 7. اتمسفر روحانی مرتبط با حس و حال و مکان های مذهبی؛ 8. حضور زنان در فضای امن و آرام مختص به خودشان. عوامل هویتی - تاریخی، به عنوان مهم ترین مقوله، تأثیر بسزایی بر تعاملات اجتماعی سالمندان و به یادماندن آن در ذهن و خاطر این افراد داشتند. شاخص ترین عنصرهویتی، معماری تاریخی و همسایه های اصیل و قدیمی محله بودند. در مقابل، عدم تمایل سالمندان به حضور ساکنان غیربومی، می تواند بیانگر دلبستگی شان به یک دستی جمعیت و حفظ جامعه اصلی و قدیمی محله باشد. در نهایت این مقولات به عنوان مؤلفه های یک مدل مفهومی صورت بندی شده اند. این مدل می تواند درکی بهتر از کیفیت فضایی- اجتماعی محلات برای حضور سالمندان داشته باشد. همچنین، اجرای این مدل در محلات مختلف می تواند منجر به توسعه آن از خلال تغییر اولویت های فوق یا کشف مقولات جدید شود.
واکاوی علل گرایش شهروندان به سبک نئوکلاسیک در سکونتگاه های شهری (مطالعه موردی: منطقه یک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معماری به عنوان نمود کالبدی فرهنگ یک جامعه، در طول تاریخ علاوه بر اینکه متاثر از تعاملات فرهنگی، تغییرات سیاسی و اصلاحات اجتماعی بوده، بر الگوهای رفتاری افراد جامعه نیز تاثیرگذاشته است. نمونه ای از این تاثیرگذاری و تاثیرپذیری در نمای ساختمان های شهری قابل مشاهده است که در سال های اخیر، ساختاری از هم گسیخته پیدا کرده است. با عنایت به استقبال افراد از نماهای نئوکلاسیک (رومی) و افزایش این نوع نماسازی در کلانشهرها، تحقیق حاضر به دنبال بررسی علل گرایش شهروندان به استفاده از نماهای رومی در ساختمان ها می باشد. هدف: هدف تحقیق، دستیابی به علل محبوبیت نماهای نئوکلاسیک (رومی) و دلایل گرایش شهروندان به استفاده از این نوع نماهاست. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر برحسب هدف، از نوع کاربردی و از نظ ر روش، توصیفی - پیمایشی است. ب رای تجزی ه و تحلی ل داده ها و اثبات آزمون فرضیه از نرم افزارهای Lisrel و SPSS و آزمون ه ای تحلیل مسیر و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه تحقیق، منطقه یک شهر تهران می باشد که به همراه حریم آن دارای مساحتی حدود 181 کیلومترمربع و بر اساس آخرین نت ایج سرشماری در سال 1395، دارای جمعیتی برابر با 494 هزار نفر است. یافته ها: بررسی ها پیرامون تاثیرگذاری عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیبایی شناسی بر گرایش شهروندان به استفاده از نماهای نئوکلاسیک و تجزیه و تحلیل داده ها نشان از اثبات فرضیات تحقیق دارد. به طوری که با توجه به خروجی نرم افزار لیزرل، که مقادیر شاخص با بارهای عاملی بزرگتر از 3/0 و آماره تی بالاتر از 96/1 قابل قبول است، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی و عوامل زیبایی شناسی به ترتیب با مقادیر تی (69/3)، (07/2) ، (12/4) و (00/9( همگی به درستی متغیرها را پوشش داده و از اعتبار برخوردارند. نتایج: نتایج این تحقیق نشان می دهد که عوامل موثر در گرایش شهروندان به استفاده از نماهای رایج، خارج از چارچوب ضوابط و قوانین مصوب است. تا زمانی که اصول و ضوابطی برای طراحی و اجرای نماها تدوین نگردد، روال تاثیرپذیری نماسازی از شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ادامه خواهد داشت.
نقش محرمیت و اشراف بر شکل گیری ساختار فضایی معماری خانه های بومی روستای هجیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
105 - 125
حوزههای تخصصی:
سیاست های کلان دولت ها مبنی بر نوسازی و بهسازی سکونتگاه های روستایی، موجب تغییرات گسترده ای در ساختار و سیمای آبادی های کشور شده و بعضاً این موضوع سبب تخریب بناها با اجزا و عناصر ارزشمند شده است. از این میان، روستای هجیج شهرستان پاوه با ظاهر پلکانی دارای نمونه های متفاوت از خانه های بومی با اجزا و بخش های ارزشمند است. چیدمان فضاهای داخلی، سلسله مراتب دسترسی به آن ها، جانمایی، ابعاد و سمت قرارگیری بازشوها ازجمله عناصر خانه در این روستا بوده که تعیین کننده نحوه ارتباط ساکنان با فضای بیرون از منزل و برعکس است که به رغم نبود حیاط در بناها، محرمیت داخل خانه را فراهم کرده است. اما تغییرات روی داده منتج از سیاست های دولت ها سبب شده است تا در سا ل های پیش رو سیمای جدید این آبادی در تضاد کامل با معماری بومی آن باشد و ساختار و ظاهر بناهای این منطقه با بناهای شهری یکسان باشد و به تبع الگوها و اجزای خاص خانه های روستا از بین برود. پژوهش حاضر در بستر مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی شکل گرفته است. شناخت و حفظ شیوه ها و رویکردهای مفید ساخت بنا و بررسی عوامل محرمیت یا اشراف در معماری خانه های بومی این روستا، از ضروریات نگارش این پژوهش است تا نتایج آن بتواند در طراحی و ساخت بناهای جدید روستا به عنوان گزینه ای تأثیرگذار مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به نقش بازشوها در برقراری ارتباط بصری بین فضای بیرونی و داخلی خانه ها و حفظ محرمیت در این منازل است. نتایج تحقیق بیان داشته که پنجره های عموماً در ضلع ها جنوبی و با فرم های باریک و کشیده و دست اندازی تا حدود یک متر هیچ گاه باعث نگشته از بیرون به داخل بنا تسلط بصری وجود داشته باشد و برعکس از قسمت داخل بنا بر روی بام و فضای اطراف روستا دید وجود دارد. ازسوی دیگر، استفاده از بام خانه ها به عنوان حیاط و اشرافیت ساکنان بر روی بام خانه های مجاور و همچنین فرم پلکانی روستا، چیدمان فضای داخلی بنا، فرم پنجره ها و ارتفاع دست انداز زیر آن ها سبب شده تا محرمیت نیز از ویژگی های خانه ها این روستا به شمار آید.