فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
63-84
حوزههای تخصصی:
اهداف: استفاده از روش ها، فناوری مواد و مصالح میکرو- نانو ساختار و زیست سازگار در جهت تولید ملات حاوی پیگمنت سرامیکی (با سیمان رنگی سرامیکی) گامی در جهت زیباسازی و پایداری شهری است. روش ها: روش تحقیق در این پژوهش با رویکرد کمی همراه با تحلیل کیفی از نوع روش ترکیبی؛ ابتدا از روش تحلیلی-کاوشی به خصوص در حوزه شهرسازی و در حوزه مواد و متالورژی از روش توسعه ای و در نهایت جهت جمع آوری و تحلیل اطلاعات و دستاوردها به صورت تجربی (تمام آزمایشی) تحقیق را به نتایج عددی رسانده و در نهایت با تفسیر نتایج کیفی و کمی، نتیجه گیری نهایی پژوهش به سرانجام رسید. یافته ها: با استناد به نتایج آزمایشی-کارگاهی و نتیجه قابل قبول تست های مربوط به ملات حاوی میکرو-نانو پیگمنت سرامیکی که در تست های مقاومت فشاری، مقاومت کششی و نفوذپذیری نسبت به سیمان بدون افزودنی افزایش داشته نتیجه می شود دوام مواد پیشنهاد شده قابل قبول است. مواد و مصالح ازنظر توسعه پایدار شهری با صرفه اقتصادی، استفاده از منابع تجدید پذیر، عدم ایجاد آلودگی زیست محیطی و استفاده از مصالح و مواد شیمیایی مضر برای اکوسیستم، دوام و ماندگاری برای نسل های آینده و به علت طیف رنگ های متنوع این مواد و مصالح جهت زیباسازی شهری (منظر زیبا، رنگ، حس تعلق) نیز استفاده نمود. نتیجه گیری: در نهایت استفاده از روش ها، فناوری مواد و مصالح میکرو- نانو ساختار و زیست سازگار در جهت تولید ملات حاوی پیگمنت سرامیکی (با سیمان رنگی سرامیکی) می تواند گامی در جهت زیباسازی و پایداری شهری باشد.
تبیین تأثیرات نهاد اجتماعی-اقتصادی وقف بر سازمان فضایی شهر (نمونه موردی: شهر مشهد در عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
83 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: نهاد وقف تحت تأثیر وجود بارگاه ملکوتی حضرت رضا (ع) نقشی جدی در سازمان فضایی شهر مشهد در ادوار مختلف به خصوص عصر صفوی داشته است لیکن، این موضوع به دلیل دشواری در بازنمایی سازمان فضایی شهری اعصار گذشته کمتر بررسی شده است.اهداف پژوهش: پژوهش حاضر قصد دارد با بازنمایی سازمان فضایی شهری در عصر صفوی و بررسی موقوفات شهر مشهد در این دوره، به تبیین تأثیرات نهاد اجتماعی-اقتصادی وقف بر سازمان فضایی شهر بپردازد.روش پژوهش: ابتدا با استفاده از نقشه ها، اسناد و کتب تاریخی نقشه سازمان فضایی شهری مشهد در عصر صفوی ترسیم شده و در گام بعد با بررسی منابع و وقفنامه های تاریخی، 45 موقوفه قابل شناسایی در نقشه جانمایی و در نهایت موقعیت این موقوفات در نسبت با سازمان فضایی شهری تحلیل شد.نتیجه گیری: نتیجه نشان می دهد مهمترین تغییرات وقف پایه شهر مشهد در عصر صفوی احداث خیابان اصلی به نام «چهارباغ(خیابان)»، «میدان (صحن) عتیق» و دو دروازه بالاخیابان و پایین خیابان است. سازمان شهری شامل فضاهای شهری، شبکه معابر اصلی شهر، کانون های فعالیتی، منظر و نشانه های شهری، اندام های طبیعی، ساخت اجتماعی-فرهنگی و ساخت سیاسی-امنیتی را به طور جدی توسط تغییرات وقف پایه دگرگون شده است. تغییرات وقف پایه ضمن حفظ ارتباط ارگانیک با ساختار کهن، ساختار شمالی-جنوبی شهر را به راستای شرقی-غربی تغییر می دهد و کانون های فعالیتی و عناصر شاخص مقیاس شهری و فراشهری از قبیل کاربری های آموزشی، مذهبی، بهداشتی، اقامتی و تجاری (که عمدتاً وقف بوده اند) را در این محور سامان می دهد. این تغییرات دسترسی حرم مطهر به دو دروازه جدید و ارگ حکومتی را تسهیل کرده و دو کریدور بصری منحصر به فرد با چهار نشانه شاخص ایجاد می کند.
بازخوانی کالبد باغ هزارجریب بر پایه مطالعات مقایسه ای اسناد توصیفی-تصویری و میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
6 - 21
حوزههای تخصصی:
براساس شواهد و اسناد موجود، در دوره صفوی، باغ های زیادی در اصفهان ساخته شده که امروزه تنها نامی از آنها برجای مانده است. باغ هزارجریب از شناخته شده ترین آنهاست. این باغ در جنوب زاینده رود و در دامنه کوه صفه جای داشته است. امروزه دانشگاه اصفهان و بخش هایی از یکی از محلات شهری (مرداویج) بر روی بقایای آن ساخته شده است. بازخوانی این باغ در راستای معرفی ویژگی های کالبدی آن، به شناخت بیشتر بخشی از ارزش های باغسازی کهن ایرانی کمک می کند. در این راستا، اسناد توصیفی و تصویری می تواند راهکاری برای تحلیل ویژگی های کالبدی باغ هزارجریب در زمان آبادانی آن باشد. سیاحان بسیاری در دوره های مختلف به توصیف این باغ به لحاظ معماری و رویدادهای آن در زمان آبادانی و افول پرداخته اند. این پژوهش برای نخستین بار تلاش می کند به بازنمایی بصری کالبد باغ هزارجریب و عناصر آن به گونه ای جامع بپردازد. از سوی دیگر چگونگی آبیاری این باغ در فرایند بازنمایی تصویری آن آشکار خواهد شد. جهت انجام این مدلسازی از اطلاعات کتابخانه ای به عنوان اسناد توصیفی از یک سو، و از اسناد تصویری از سوی دیگر بهره گرفته شد. مطالعات میدانی منطقه مورد نظر تکمیل کننده بخشی از ناشناخته های این باغ در گذر زمان بود. این مقاله بر آن است تا با بازنمایی باغ هزارجریب در گذر زمان به دگرگونی های آن نیز بپردازد. یافته های این پژوهش بر پایه چهار نظام اصلی باغ ایرانی: راه، گیاه، ساختمان و آب نهاده شدند. با تحلیل های انجام گرفته ارتباط فضایی بخش های گوناگون باغ هزارجریب، نسبت فضاهای پر و خالی، تعداد سطوح و فرم شکلی عمارات به دست آمدند. از سوی دیگر تغییراتی که در گذر زمان پدید آمده بود نیز آشکار شد.
پی جویی معماری کریم طاهرزاده بهزاد در تاریخ و کالبد دبیرستانی در شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسناد تاریخی نشان می دهد در دهه اول قرن چهاردهم هجری شمسی، کریم طاهرزاده بهزاد از معماران نامدار و پرکار نسل اول دوره معماری معاصر، دو مدرسه در شهر قزوین طراحی کرده که یکی از آن ها، دبیرستان پسرانه بود. سیر تاریخی پیدایش بنای این دبیرستان، سبب شکل گیری این فرض شد که احتمال دارد بنای یادشده همان ساختمان «دبیرستان محمدرضاشاه پهلوی» باشد که امروزه قسمتی از آن در خیابان هلال احمر قزوین باقی مانده است؛ بنابراین تلاش شد با مطالعه مستندات تاریخی و تطبیق الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد با کیفیت کالبدی ساختمان یادشده، درستی یا نادرستی فرض تحقیق ارزیابی شود. هدف از پژوهش حاضر، شناخت دبیرستان مورد نظر به مثابه یکی از آثار معماری معاصر قزوین و بررسی احتمال طراحیِ آن به دست کریم طاهرزاده بهزاد است. برای نیل به این هدف، در فرایند پژوهشی تاریخی با رویکردی توصیفی تفسیری، رهیافتی تاریخ نگارانه و معمارانه و بر بنیان پارادایم تفسیرگرایی برای تاریخ نگاری تطبیقیِ ساختمان دبیرستان تلاش شد. روش گردآوری شواهد نیز میدانی و آرشیوکتابخانه ای است. نتایج این پژوهش که در دو بخشِ اصلیِ معرفی و شناخت دبیرستان، و بررسی انتساب طرح بر مبنای اخبار و معماری تدوین شده است، نشان می دهد اگرچه تحولات کالبدی پی درپی سبب مخدوش شدن اصالت بنا شده و به نظر می رسد بنای ساخته شده با طرح اولیه آن تفاوت هایی دارد، میان مدارس طراحی شده به دست طاهرزاده بهزاد در قزوین و ساختمانِ موضوع این پژوهش، پیوند زمانی دیده می شود؛ به علاوه، رابطه معناداری میان الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد و کالبد دبیرستان یادشده وجود دارد؛ بر این اساس، احتمال ایفای نقش طاهرزاده بهزاد در طراحی دبیرستان قوّت می یابد.
تجلی ملی گرایی سوری در نقاشی های توفیق طارق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر به عنوان عرصه ای که جلوه گاه تکاپوهای روح بشر و دغدغه های انسانی او محسوب میشود، بَرهَم کنش و ارتباطی دوسویه با اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه دارد. هنر نقاشی سوریه نیز متأثر از رویدادهای فرهنگی در مسیر شکل گیری خود در ادامه سبک عثمانی، ابتدا تجربیات هنر مدرن غربی را میآزماید، سپس آموخته های خود را میپرورد و در تلاش برای ارائه رویکردها و باورهای خویش در جهان هنر، قدم برمیدارد. حس عقب ماندگی در میان روشنفکران و هنرمندان سوری، آنان را متوجه غرب میکند و برخی با تحصیل در دانشگاه های اروپا با شیوه مدرن غربی آشنا می شوند و در تلاش برای معرفی و کاربردی نمودن آن در جامعه سوریه برمی آیند. در این میان، همزمان با اینکه سوریه تحت قیمومیت فرانسه بود، روحیه استقلال طلبی برخی هنرمندان دهه های نخستین پس از جنگ جهانی اول به اوج رسید و در جستجوی هویت تاریخی، در آثار نقاشی، بارقه های ملی گرایانه تجلی یافت. توفیق طارق، به عنوان شناخته شده ترین هنرمند دهه های آغازین شکل گیری سوریه، به عنوان کشوری مستقل، با تربیت خانوادگی نظامی، حس وطن دوستی، با پیشینه عضویت در حزب ملیگرای ترکیه و دانشی از هنر مدرن غرب، از فرانسه به سوریه باز میگردد و به عنوان یکی از مؤثرترین هنرمندان نسل رُوّاد، با تکیه بر تکنیک های هنری غرب، تعهد و تعصب خود به عربیّت و ملیّت سوری را در نقاشیهای خود به منصه ظهور میرساند. علاقه وافر او به تاریخ و کسب دانش درحوزه مرمت آثار تاریخی، موجب میشود تا ابتدا به مرمت آثار تاریخی بپردازد که همین امر در نقاشیهای او از معماری و بناهای تاریخی ومذهبی سوریه مؤثر میافتد. سئوال اصلی این تحقیق، این است که ملیگرایی در آثار نقاشی توفیق طارق با تکیه بر نمونه های پژوهش حاضر، چگونه تحقق یافته است؟ این تحقیق بر آن است تا با شیوه توصیفی – تحلیلی از میان آثار در دسترس توفیق طارق، که به صورت هدفمند انتخاب شده اند، همچون مجلس مأمون و ابوعبدالله صغیر را بررسی و تحلیل کند و با مروری بر نقش او در هنر معاصر سوریه، که نشان از علاقه او به پیشینه عربی و تعصب او به سرزمین مادری دارد، گرایش او به ملی گرایی و تعهد به جامعه سوری را نتیجه گیری کند.
خوانش مردم نگارانه حظ حرارتی پنهان در سنت معماری اقلیم کویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷۵
۹۴-۷۹
حوزههای تخصصی:
سنت معماری اقلیم کویر آموزه های پیدا و پنهانی را در بطن خودش نهفته دارد. آفرینش فضاهای حسی غنیْ از جمله مواهبی است که معماری این بوم ارائه می کند. بخش چشمگیری از تجارب حسی انسان ها در فضاهای مختلف معماری کویری، به وسیله حرارت شکل می گیرد. حرارت نیز مانند سایر محرک های حسی می تواند در غنای درک انسان از فضا مشارکت کند و علاوه بر کمّیّت دمایی، کیفیتی را در قالب حظّ از آن پدید بیاورد. مفهوم حظّ حرارتی کیفیتی است که ادراک رضایت بخش و توأم با احساس مثبت انسان را از شرایط حرارتی در یک فضای مشخص تعریف می نماید. اینکه حظّ حرارتی در بستر معماری سنتی کویری چگونه شکل می گیرد و ساکنانش چگونه آن را درک می کنند، موضوعی است که تاکنون مطالعه نشده است. بر این اساس، پژوهش حاضر چگونگی شکل گیری حظّ حرارتی را در سنت معماری شهرهای کویری جست وجو می کند.این پژوهش با روش شناسی کیفی، از روش مردم نگاری بهره گرفته است. ازاین رو، برای کشف و فهم چگونگی شکل گیری حظّ حرارتی، با استمداد از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده مستقیم، تجارب زیسته افراد را در معماری سنتی کویر واکاوی می کند. مقایسه میان کدهای استخراج شده و تحلیل آن ها نشان می دهد که تمایز حرارتی میان فضاهای هم جوار سبب تجربه حظّ حرارتی برای افراد می گردد. در شرایطی که فرد به واسطه تعامل میان اقلیم و فضای معماری، از حالت تعادل دمایی خودش خارج می گردد، مواجهه با فضایی که بتواند او را به حالت تعادل حرارتی خودش بازگرداند، برای وی حظّ حرارتی را پدید می آورد. مفهوم تمایز حرارتی در تعامل میان سه حلقه انسان و معماری و اقلیم، اشتراکی را برقرار می کند تا موقعیت درک حظّ حرارتی فراهم گردد. در سنت معماری کویر، ایجاد فضاهای هم نشین با تمایز حرارتی مشخص، الگوی نهفته ای است که می تواند راهنمای طراحی های آینده برای غنی کردن منظر حسی حرارت باشد.
شهری ایمن با مناسب سازی فضای شهر برای افراد ناتوان، کم توان و سالمندان و تعیین اولویت اصلاح این فضاها (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۳
114 - 123
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف مناسب سازی فضای شهری و ایجاد بستر فیزیکی جهت تحقق حقوق معلولین، جانبازان و سالمندان، بررسی و شناخت مشکلات عابر پیاده شهری و در نتیجه مناسب سازی آن به منظور قابل استفاده کردن برای معلولین جسمی- حرکتی و تطابق با نیازهای آنان صورت گرفته است. این پژوهش کاربردی و منطبق بر روش تحقیق توصیفی- پیمایشی بوده است. جهت انجام این پژوهش از پرسشنامه استاندارد ساخته محقق با مقیاس لیکرت استفاده شد جهت تایید پایایی پرسشنامه از شاخص آلفای کرونباخ، بررسی روایی از روایی صوری و محتوا و جهت تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شدبه منظور تجزیه و تحلیل آزمون های توصیفی و استنباطی ورتبه بندی نقاط مورد نظرجهت بهسازی و مناسب سازی محورهای اصلی شهرو تعیین اولویت و اهمیت مناسب سازی هر یک از اماکن عمومی)مراکز خدماتی، درمانی، بهداشتی و...(از نرم افزار SPSS و آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و آزمون آماری فریدمن استفاده شده است . نتایج این پژوهش نشان دادند که مهم ترین معبر جهت مناسب سازی از دید معلولین معبر “سعدی شمالی تا جنوبی” و معبر “بلوار تا چهارراه انقلاب” می باشد همچنین مقایسه میانگین رتبه ها در خصوص مناسب سازی معابر عمومی نشان از اهمیت بالای مناسب سازی “معابر و پیاده روها” و “مراکز درمانی” برای معلولین دارد اولویت کلیه متغیرهای مطرح در پرسشنامه به ترتیب در پژوهش آورده شده است. در کل این پژوهش به رعایت ضوابط و مقررات ویژه معلولین در شهر، تدوین برنامه های اولویت بندی و زمانبندی شده در تهیه طرح های توسعه)جامع، هادی، تفصیلی(و توجه به نظارت دقیق و موثر ناظرین پروژه های مرتبط با ساخت اماکن عمومی جهت اجرای برنامه های مناسب سازی محیط شهری برای معلولین، جانبازان، سالمندان، مصدومین حوادث و سوانح تاکید دارد.
تبیین روشی جهت سنجش و افزایش میزان تاب آوری شهری به تغییرات اقلیمی بر پایه اصول اکولوژی سیمای سرزمین در مقیاس محله شهری (مطالعه موردی: محله یوسف آباد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
69 - 84
حوزههای تخصصی:
تاب آوری اقلیمی، به تاب آوری شهرها به تغییرات اقلیمی گویند. نقش زیرساخت های سبز شهری به عنوان یکی از عوامل ایجاد سازگاری با تغییرات اقلیمی برای بهبود تاب آوری اقلیمی در شهرها محرز شده است. این سؤال مطرح است که «چگونه و بر اساس کدام ویژگی های زیرساخت های سبز می توان وضعیت تاب آوری اقلیمی را در یک شهر مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد؟». درنتیجه، از اصول و تئوری های اکولوژی سیمای سرزمین و برقراری ارتباط بین این اصول با زیرساخت های سبز در شهرها، استفاده شد. ارتباط برقرارشده در محله یوسف آباد شهر تهران با استفاده از عکس هوایی، بازدید میدانی و تهیه نقشه های پایه و تحلیلی با نرم افزار GIS، به صورت کیفی مورد آزمایش قرار گرفتند و فاکتورهای مؤثر در سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری اقلیمی در شهرها با استفاده از زیرساخت های سبز شهری و بر پایه علم اکولوژی منظر به دست آمد.
بازنمایی خاطره شهری به مثابه تصاویر عکاسانه سوررئالیستی در کتابِ «دوران کودکی در برلین حوالی 1900»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
31 - 40
حوزههای تخصصی:
فضا، مکان، و شهر مفاهیمی کلیدی در نوشته های «والتر بنیامین»، فیلسوف و متفکر آلمانی، محسوب می شوند. وی در آثارش خصوصاً تجربه ادراکی مواجهه با فضاهای شهری مدرن را مورد مطالعه قرار داده است. در میان نوشته های شهری بنیامین، کتاب «دوران کودکی در برلین حوالی 1900» از جایگاهی متمایز برخوردار است. این کتاب از طریق پروژه ناتمام «وقایع نامه برلین» ظهور پیدا کرد و روایت تجربیات و خاطرات دوران کودکی وی از زندگی در برلین مدرن در سال های انتهایی قرن نوزدهم و سال های ابتدایی قرن بیستم است. بنیامین، به منظور یافتن راهکاری مناسب برای بازنمایی خاطرات دوران کودکی اش از تجربه کلان شهری، از ظرفیت های تکنولوژی های بازتولیدی مدرن، همچون سینما و عکاسی، بهره می گیرد. پژوهش حاضر سبک نگارشی بنیامین در اثر مذکور در توصیف فضاهای شهری را با شیوه عکاسی «اوژن آتژه»، عکاس فرانسوی، از فضاهای شهری پاریس مقایسه می کند. خودِ او آتژه را از پیشگامان عکاسی سوررئالیستی محسوب می کرد و معتقد بود تصاویر شهری آتژه از کیفیتی رؤیایی و وهم گونه برخوردارند. هدف پژوهش: مقاله حاضر می کوشد این نکته را آشکار سازد که بهره گیری بنیامین از تکنولوژی های نوین، خصوصاً عکاسی، در بازنمایی خاطرات شهری دوران کودکی اش چگونه نقشی تعیین کننده در سبک نگارش و ساختار متن ایفا می کند. مقاله بر آن است که دلالت های اجتماعی و سیاسی ای را که بنیامین، با اتخاذ رویکرد عکاسانه-سوررئالیستی، در بازنمایی خاطرات کودکی اش از شهر برلین به آن ها اشاره کرده است برجسته سازد. روش پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر این نتیجه را مطرح می کند که تصاویر عکاسانه-متنیِ بنیامین از تجربه و خاطره کلان شهری نه تنها در رابطه با گذشته بلکه در پیوند با زمان حال و آینده معنا پیدا می کنند. تصاویرِ «بی صدا» و سوررئالیستیِ او از خاطرات دوران گذشته برلین، در مواجهه با تبلیغات پرشکوه و نویدهای فریبنده حزب نازی، پژواک و معنای خود را پدید می آورند.
ادراک تباین صوتی در تجربه حرکت در فضاهای بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
59 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ویژگی های محیطی فضاهای مختلف شهری، سبب بروز رفتار متفاوت آکوستیکی د ر آنها می شود . رفتار آکوستیکی مستقیماً بر امواج صوتی اثر گذاشته و سبب می شود حال وهوای شنید اری خاصی د ر فضا حاکم باشد . بنابراین هم جواری فضاهای مختلف با ویژگی های گوناگون کالبد ی و منابع متفاوت صوتی می تواند مناظر صوتی متنوعی را د ر کنار هم قرار د هد . اختلاف موجود د ر رفتار آکوستیکی فضاها، که برخاسته از تفاوت د ر ویژگی های کالبد ی آنهاست، سبب می شود کیفیت صد ای شنید ه شد ه و منظر صوتی آنها نیز متفاوت از هم باشد . لذا گونه های مختلف فضایی مناظر صوتی متفاوتی را ایجاد می کنند که سبب می شود تجربه شنید اری فرد ی که د ر امتد اد آنها حرکت می کند واجد کیفیت خاصی باشد .هد ف پژوهش: پژوهش حاضر د ر پی روشن کرد ن تجربه شنید اری فرد د ر حین حرکت د ر گونه های مختلف فضایی بازار تبریز است. بد ین منظور یک نمونه از سرا، راسته بازار و تیمچه هم جوار از بازار تبریز برای مطالعه انتخاب شد ه است.روش پژوهش: برای روشن شد ن کیفیت اد ارکی حاصل از تجربه شنید اری ای که د ر اثر حرکت د ر گونه های فضایی بازار حاصل می شود ، ابتد ا رفتار آکوستیکی فضاهای مورد مطالعه تبیین می شود . تراز فشار صوت و زمان واخنش د و مؤلفه ای هستند که روشن کنند ه رفتار آکوستیکی سرا، راسته بازار و تیمچه مورد مطالعه هستند . برای روشن شد ن نحوه اد راک افراد حاضر از تأثیر رفتار آکوستیکی فضاها د ر منظر صوتی آنها، ارزیابی های ذهنی انجام گرفته است.نتیجه گیری: د ر نهایت با تحلیلی بر یافته های پژوهش، چنین استنباط می شود که حرکت د ر امتد اد گونه های مختلف فضایی د ر بازار تبریز سبب بروز کیفیتی اد راکی می شود که می توان آن را «تباین صوتی» نامید . تباین صوتی کیفیت احساسی و اد راکی حاصل از تجربه شنید اری فرد د ر حال حرکت د ر فضاهای مختلف شهری است که وابسته به ویژگی های خاص کالبد ی فضاها، منابع و روید اد های صوتی است.
تحلیل و رتبه بندی عوامل موثر بر اقلیم و ارائه راهکار توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی Climate Consultant؛ مطالعه موردی: استان تهران
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش به شناسایی نقش طراحی پایدار در حفاظت از محیط زیست، کنترل و کاهش مصرف انرژی، توجه به انرژی های تجدید پذیر، امکان بهره وری و کاربردهای آن ها و در نهایت نقش معمار و معماری در راستای توسعه پایدار پرداخته است. اهداف اصلی این پژوهش در دو راستای کلی «بررسی امکان تامین آسایش انسان با حداقل مصرف انرژی و کاهش آسیب به محیط زیست» و «انتخاب الگوی صحیح و ارائه پیشنهاداتی در زمینه ی طراحی اقلیمی» طبقه بندی می شوند.روش ها: این پژوهش بر آن است که با توجه به پدیده ی تغییر اقلیم و گرم شدن زمین، با به کار گیری مولفه های اقلیمی مربوط به آمار سال های اخیر و با استفاده از نرم افزار تحلیلی اقلیمی و مدل آسایش حرارتی اشری 55 به بررسی تغییرات اقلیمی در یک بازه ی زمانی حدود 30 ساله، پرداخته و مشخص می کند که راهکارهای اقلیمی قبلی تا چه اندازه قابلیت استناد و استفاده در ساختمان را دارد.یافته ها: در این پژوهش شهر تهران به عنوان مطالعه موردی، انتخاب و اهم نتایج نشان می دهد که تعداد ماه هایی که شرایط آسایش در آن برقرار بوده، کمتر شده و ماه هایی که نیاز به تدابیر گرمایشی و سرمایشی دارند به بیشترین میزان خود رسیده است. مسائل اقلیمی، امکانات و راهکارهایی توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی شناسایی و گردآوری شده است تا در طی انجام بررسی های توصیفی، تحلیلی، کمی و کیفی، ویژگی های عناصر شاکله که در هر یک از دو حوزه واکاوی شده؛ و آن دسته از داده هایی که اعتبار و روایی آن ها اثبات گشته، به منظور ارائه راهکارهایی در جهت طراحی همساز با اقلیم، با هدف افزایش سطح آسایش ارائه گردد.نتیجه گیری: وجود شرایط آسایش از نظر دما و رطوبت، تراکم مناسب خاک و قابلیت بهره گیری از انرژی زمین گرمایی، خاک نسبتا غنی و امکان استفاده از گونه های متنوع گیاهی، امکان بهره گیری مناسب از نور آفتاب و وزش باد مطلوب از جبهه شمال غربی در تابستان را می توان در حیطه امکانات شرایط اقلیمی شهر تهران و عواملی چون گرما و خشکی هوا در تابستان، وزش بادهای سرد در زمستان و بادهای گرم در تابستان، میزان کم بارش نزولات آسمانی و سرمای هوا در زمستان را می توان جزو محدودیت ها دانست.
شناسایی استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده های تاریخی شهرهای ایران؛ مورد مطالعه: محله فیض آباد کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
105 - 120
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تجربه های جهانی اخیر حکایت گر آن است که رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا نقش مهمی در ارتقاء کیفیت زندگی شهری به ویژه در محدوده های تاریخی- فرهنگی داشته است. در تجربه های شهری یک دهه اخیر ایران نیز با توجه به سابقه غنی فرهنگی، توجه به این موضوع رو به افزایش بوده است. یک تحلیل کل نگر به مطالعات موجود نشان می دهد فرایند روشنی برای شناسایی و تدوین استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا ارائه نشده و عمدتاً به دستاوردهای تجارب پرداخته شده است. هدف پژوهش: دستاورد اصلی پژوهش ارائه فرایندی جامع در راستای چگونگی شناسایی استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا است، به گونه ای که اولویت های استراتژی ها براساس ماهیت محدوده تعیین می شود. روش پژوهش: مبتنی بر مورد پژوهشی محدوده تاریخی فیض آباد در کرمانشاه، به عنوان محدوده ای با دارایی های فرهنگی قابل توجه و تجربه پروژه های فرهنگی معاصر، این پژوهش ترکیبی از روش های کیفی و کمی بوده و از تحلیل محتوا، تحلیل تفسیری-تاریخی و تحلیل چیدمان فضا جهت دستیابی به استراتژی های متناسب با محدوده بهره می گیرد. در فرایند شناسایی استراتژی ها، ابتدا براساس تحلیل ادبیات جهانی یک مدل مفهومی جامع در زمینه استراتژی ها و سیاست های کاربردی در بازآفرینی فرهنگ مبنا تدوین شده است. چهار گام تحلیل تحولات دارایی های فرهنگی، شناسایی پروژه های فرهنگی در محدوده و سپس سنجش تصویر ذهنی ساکنان نسبت به این پروژه ها، اولویت بندی استراتژی های مستخرج از مدل مفهومی براساس نظرات متخصصین و ساکنان و در نهایت مکان مندکردن استراتژی ها فرایند روشنی برای اتخاذ استراتژی های مناسب جهت بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده تاریخی کرمانشاه و دیگر شهرهای تاریخی ایران فراهم می آورد. نتیجه گیری: مبتنی بر فرایند پیشنهادی این پژوهش در محله فیض آباد کرمانشاه چهار استراتژی نقش آفرینی بازیگران محلی، ارتقاء کیفیت محیط شهری، استفاده مجدد از ابنیه باارزش و ساختمان های کنار گذاشته شده و توسعه مختلط، در دسته اول اولویت قرار می گیرند.
بازشناسی نقش های منظرین بام در شهرهای ایرانی، بازشناسی از طریق بررسی مستندنگاری ها، آثار ادبی- هنری و نمونه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
38 - 51
حوزههای تخصصی:
شهرهای ایرانی گنجینه ای غنی از تجربیات موفق معماری و شهری هستند. این شهرها از مؤلفه های بی شماری، از مقیاس خرد تا کلان تشکیل شده اند. تا کنون غالب این عناصر مورد توجه پژوهشگران واقع شده اند و بسته به موضوع پژوهش به جنبه هایی از آن ها پرداخته شده است. اما در این میان «بام» به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای خانه و شهرهای ایرانی که واجد کارکردها و پتانسیل های بی شماری - به ویژه در حوزه منظر- بوده ، مغفول مانده است. لذا، این پژوهش بر آن است تا با استفاده از تحلیل ها و بررسی مستندات، نقش یا نقش های منظرین فراموش شده و اصلی بام در شهرهای ایرانی را شناسایی کند. به اعتقاد نگارندگان، بام در خانه های ایرانی تنها پوششی برای فضاهای زیرین با نقش سازه ای صرف نبوده است لذا، پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سؤال است که نقش یا نقش های منظرین بام در شهرهای ایرانی و در زندگی ساکنان خانه چه بوده است؟ این تحقیق به شیوه تحلیل محتوا، انواع مستندات و اطلاعات مربوط به فضای بام، در متون ادبی، گزارش های تاریخی، آثار مربوط به هنرهای تجسمی و سینمای معاصر را بررسی نموده است. بنابراین تحلیل ها بر اساس اطلاعات بدست آمده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی خانه های ایرانی موجود صورت گرفته است. نتایج نشان داد بام ها در شهرها و خانه های ایرانی نقش های کارکردی و منظرین گوناگونی داشته اند و یکی از عوامل بسیار مهم در شکل گیری مکانیت خانه ها و هویت شهرها بوده اند که به طور عمده می توان نقش های اصلی آن ها را در سه حوزه هویتی، اجتماعی و ارتباط با طبیعت دسته بندی کرد.
ارزیابی نظر ساکنان در بهره گیری از رویکردهای توسعه ی میان افزار (مطالعه موردی: بناهای جدید جویبارِ اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
93 - 106
حوزههای تخصصی:
جویبارِ از محلات تاریخی اصفهان و دارای کالبدی متفاوت با محلات شهر است. نوع مداخله در این بافت تاریخی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر جهت ارزیابی رویکردهای توسعه ی میان افزار ازنظر ساکنان محله شکل گرفته است. شیوه ی پژوهش کیفی، کمی و ازنظر هدف کاربردی و شیوه ی گردآوری اطلاعات میدانی، کتابخانه ای است. تصاویر مربوط به معماری بناهای میان افزار در بافت های تاریخی، از طریق پرسشنامه ای به روش دلفی مورد آزمون قرار گرفت. سپس تصاویر دارای بیشترین امتیاز موردنظر سنجی از تعداد ۳۴۰ نفر ساکنان محله، در نرم افزار SPSS آنالیز شد. در بررسی پایایی متغیرها مشخص شد که ساکنان محله خواستار ساختار مدرن در بافت هستند. یافته ها نشان داد که نظر ساکنان در مورد رویکردهای ساختمان های جدید نا آشکار و آیینه ای تا رویکرد معماری خنثی (درجه ی صفر) به ترتیب از بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز بوده است که بایستی به صورت ترکیبی تخصصی برای جلوگیری از خدشه دار شدن بافت با ارزش مورداستفاده قرار گیرد.
Phenomenology of Place: A Framework for the Architectural Interpretation in Visual Arts (Case S tudy: Sohrab Sepehri's Drawings)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۱ - Serial Number ۳۹, Winter ۲۰۲۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
Phenomenology is one of the outs tanding theoretical paradigms in contemporary s tudies in architecture and urban planning. However, the phenomenology of place in artworks, especially painting and drawings (visual arts), through architectural modalities could be a subs tantial attempt and a new subject that needs more s tudies. The purpose of current research is to achieve a method based on which the phenomenon of place in the visual arts could interpret and explained more accurately. For this aim, a qualitative and descriptive method is applied. In this s tudy, based on the theories of Martin Heidegger and Edward Ralph on the one hand and the ideas of Chris tian Norberg-Schultz, on the other hand, a framework for the phenomenological s tudy of the place has been proposed in three s tages of description, analysis, and explanation. Besides, the drawings of Sohrab Sepehri, one of the famous contemporary artis ts of Iran, have been s tudied as an example by applying this framework to show the efficiency of the proposed framework and method. The results of this s tudy show that the interpretation of artworks based on these three s tages consis tent with the s tage of phenomenological reduction and cons titution which is common in phenomenology. Sohrab Sepehri's drawings were well in line with the phenomenological concepts of place and its components and variables introduced in this research. The challenges of applying this framework discussed and enhancing its validity by further s tudies in the works of other artis ts, recommended.
The Assessment of some Contextual Architecture Factors with an Approach to Culture and Identity in the State and Public Buildings of Pahlavi Era (Case Study: Oil Cinema, Oil Industry College and National Bank)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۲ - Serial Number ۴۰, Spring ۲۰۲۱
21 - 30
حوزههای تخصصی:
Important subjects in architecture is the design of buildings according to their contexts. This context can include his torical, physical, cultural- social, or climate aspects. Abadan is a city that its basic s tructure has been formed in the Pahlavi era. This city has been attracted to the local architecture in this period. Also, it has been influenced by the modern s tyle. The method of this research is applied and a survey one with an emphasis on the ques tionnaire. The main purpose of the present s tudy is to es timate the relationship between culture and identity factors of the contextual architecture of three important buildings of the Pahlavi era such as oil cinema(Taj), oil indus try college, national bank building in Abadan, and modern architecture of Europe. The research data has been gathered according to the ques tionnaire. Cronbach has been used to get the validity of the research. The number and the type of sampling are through the snowball method. SPSS, K.S, and the single tes t have been used for the research analysis in the present s tudy. The research results show that the amount of tes t level in all cases is less than 0/05. Therefore, the normal trend of data has been rejected. Moreover, there is no relationship between the building indicator with 3.87 and level of 0/000 and the plan indicator with 3.82 and the level of 0/000 in the aforementioned buildings. In this case, the use of the indicators of building and plan in the architecture of the Pahlavi era in comparison to European modernism has been less important.
تبیین چارچوب نظری برآینده از رویکرد پیچیدگی با تأکید بر نظریه بازیگر-شبکه و کاربست آن در برنامه ریزی شهری؛ بررسی موردی: شهر جدید پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
23 - 41
حوزههای تخصصی:
با توسعه فناوری، تغییر سازمان روابط در سطح جهانی و تغییرات زیست محیطی، مناطق شهری تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند. مواجهه با این تغییرات، نیازمند پیدایش رویکردهای نظری جدید به پدیده های شهری است. رویکردهایی که توانایی درک پویایی های غیرقابل پیش بینی و آشفته مسائل شهری را ایجاد کنند. یکی از این رویکردها که بر نظریه های پیچیدگی و شبکه استوار است، نگرش به شهر و پدیده های شهری به عنوان شبکه هایی پیچیده است که در آن مسائل شهری پدیده هایی ارتباطی، برآینده، زمینه محور و تولیدشده در شبکه هایی از روابط و بازیگران هستند. این مطالعه به تبیین مفهوم پیچیدگی شهری و مفاهیم مرتبط با آن می پردازد. هدف از این مطالعه، ارائه چارچوب نظری حاکم بر برنامه ریزی شهری با چنین رویکردی است. پس از دستیابی به چارچوب، نمونه ای از نحوه کاربست آن در شهر جدید پردیس ارائه شده است. تبیین چارچوب نظری از طریق فرایند منطقی تفکر دارای مراحل مختلف شامل شناسایی نگرش پژوهشگر، انتخاب نظریه، شناسایی ابعاد آن و نحوه ارتباط با موضوع پژوهش، صورت گرفته است. بهره برداری از چارچوب نظری ارائه شده در نمونه نیز با استفاده از پارادایم واقع گرایی انتقادی و روش آن انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مهم ترین اصل در این رویکرد شناسایی روابط بین بازیگران در شبکه است که خود مستلزم شناسایی صحیح بازیگران و همچنین ایجاد درکی از شبکه های مختلف موجود در زمینه موردمطالعه خواهد بود. نکته مهم دیگر ضرورت بازتعریف نقش و عملکرد برنامه ریزان در این چارچوب است.
انعطاف پذیری در مسکن بومی روستایی بلوچستان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
103 - 118
حوزههای تخصصی:
بلوچستان، منطقه ی وسیعی در جنوب شرقی ایران و بخشی از استان پهناور سیستان و بلوچستان است که دارای تنوع آب و هوایی، جغرافیایی، گویش، پوشش و حتی تنوع مسکن می باشد. در بلوچستان، گونه های مختلف مسکن متحرک؛ مثل سیاه چادر و کپر تا خانه های ثابت؛ مثل توپ، کاش، اتاق(کوتی یا بان)دیده می شود. این گونه های مختلف، در جوابگویی به نیازهای مردم بومی با توجه به شرایط و امکانات گوناگون زیست بوم، با مصالح بومی متنوع در طول زمان و با تجربه ی مردم بومی شکل گرفته است. که ضمن داشتن نقاط ضعف و کمبودهایی، دارای قابلیت های زیادی می باشند. یکی از این قابلیت ها که در مسکن این خطه دیده می شود، انعطاف پذیری آن است. انعطاف پذیری در انتخاب مصالح و فن آوری ساخت تا جوابگوی به نیازهای متنوع زیستی از جمله: انطباق با شرایط محیطی و اقلیمی، چرخه مداوم حیات، امکان زیست نسل های متعدد در این خانه ها امکان تغییر، رشد و استفاده از فضا در طول زمان و غیره دیده می شود. چنین قابلیت هایی در مسکن تیپ و بسته ی امروزی، کمتر به چشم می آید یا طراحان کمتر به چنین مواردی توجه دارند. چند عملکردی بودن فضاها، وجود فضاهای منعطف و برنامه پذیر با توجه به نیاز ساکنین و فضاهایی با کیفیت های متنوع؛ اعم از باز، بسته و نیمه باز در مسکن روستایی این خطه حکایت از انعطاف پدیری آن دارد. این مقاله در پی جواب دادن به این سوالات است که آیا مسکن بومی روستایی بلوچستان انعطاف پذیر است و معیارهای انعطاف پذیری مسکن بومی آن چه می باشند. جهت انجام این تحقیق از روش کیفی و مبتنی بر مطالعات میدانی و کتابخانه ایی استفاده شده ست. انعطاف پذیری در مسکن این منطقه، حاصل رابطه قوی بین انسان و طبیعت است. با الهام از قابلیت انعطاف پذیری مسکن بومی روستایی بلوچستان می توان مسکن حداقل با کارایی حداکثری را برای مردم این منطقه در نظر گرفت.
طرح ریزی برای یک محیط مسکونی سالم تر
حوزههای تخصصی:
ساختمان ها به عنوان محیط های ساخت بشر با کاربرانشان دارای ارتباطی دو طرفه می باشند و همانگونه که شرایط محیطی بر ساختمان تأثیر گذار است شرایط ساختمانی نیز کاربرانش را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. خانه ها و مجموعه های مسکونی تنها به عنوان یک سرپناه نمی باشند و در تأمین نیازهای بعدهای روحی و مادی ساکنان نقش بسزایی دارند. یک محیط مسکونی سالم باعث بهبود بعد روانی افراد می شود، پس با طرح ریزی مناسب برای مجموعه های مسکونی که مستلزم شناخت لازم طراحان از انسان، محیط پیرامون و همچنین توجهشان به وجود رابطه ی میان آن ها است می توان میزان کیفیت محیط های مسکونی و سلامت ذهن کاربران را افزایش داد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی استفاده شده است و هدف آن طرح ریزی برای یک محیط مسکونی سالم تر می باشد. همچنین برای بررسی دقیق تر موضوع تحقیق به عوامل و راهکارهای تأثیرگذار طراحی محیط های مسکونی توسط تحلیل مجموعه مسکونی زیتون در شهر اصفهان پرداخته شده است. بدین ترتیب طبق بررسی های انجام شده، می توان نتیجه گرفت که طرح ریزی مناسب طبق راهکارهای طراحی معماری در مجموعه های مسکونی سلامت ذهن افراد را تأمین می کند و یک محیط مسکونی سالم تر را به وجود می آورد.
بازخوانی مفاهیم مسکن مهر از بعد کالبدی- اجتماعی در شهر جدید سهند (مورد مطالعه: مجتمع آفتاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
165 - 200
حوزههای تخصصی:
مسکن مهر یکی از راه حل های کمبود مسکن برای تأمین مسکن افراد کم درآمد جامعه می باشد؛ اما به لحاظ معماری از همه ابعاد فضایی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و رضایتمندی ساکنین دچار مشکلات بی شماری است. هدف پژوهش حاضر بررسی مسکن مهر از بعد عوامل کالبدی و اجتماعی می باشد. نتایج مطالعات نشان داد که آسایش و امنیت بیشترین تأثیر را در معماری مسکن مهر شهر جدید سهند دارد. بین مؤلفه های کالبدی از قبیل از قبیل فرم فضا، اندازه فضا، آسایش بصری و محیطی، سازمان فضایی و مکان یابی و احساس امنیت رابطه معناداری قائل شده اند که متأسفانه در طراحی مسکن مهر به این موضوع توجه نشده است. زیبایی منظر به عنوان معیار تأثیرگذار بر کیفیت اجتماعی زندگی ساکنین تا به امروز نتیجه ای جز تولید فضاهای بی هوی ت، بی شکل، فاقد قلمرو، بی روح، یکنواخت و فاقد سازمان مشخص فضایی، دربر نداشته است. همچنین عوامل استحکام بنا در مسکن مهر یکی از چالش هایی بوده است که در تحقیقات مختلف با بحث های اجتماعی پیوند خورده است چنانکه با توجه به عدم اعتماد ساکنین مسکن مهر نسبت به این مجتمع ها و با توجه به زلزله های اخیر و نقشی که این مجتمع ها در تلفات جانی و مالی شهروندان در پی داشته است، شهروندان مسکن مهر نیز اعتماد عمومی خود را نسبت به این مجتمع ها سلب نمودند.