فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۴۱۹ مورد.
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
گردشگری میراث فرهنگی؛ ظرفیت های توسعه فرهنگی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان عالی ترین نماد تمدن بشری دربرگیرنده منظر فرهنگی به مثابه حاصل کار مشترک انسان و طبیعت بوده و مبین رابطه انسان با محیط زیست و تاریخ خود هستند. منظر میراثی شهرها بیان گر شیوه زندگی تاریخی، مذهبی، معنوی و هنری ساکنان آن است و شرح حال فعالیت ها و رویکردهای گذشتگان در حوزه های مذهب، هنر، معماری و محیط زیست به شمار می آید. فضاهایی مانند موزه ها، آثار مصنوع و انسان ساخت، اماکن تاریخی، مراکز فرهنگی، فضاهای سبز، مراکز خرید، مکان های تفریحی و ورزشی، منابع لازم برای توسعه گردشگری شهری هستند که هم پوشانی زیادی با منظر فرهنگی میراثی، طبیعی و مصنوع شهر دارند. تهران با اهمیت تاریخی خاص خود، به عنوان کلان شهری مهم از منظر فرهنگی میراثی ویژه ای برخوردار است که می تواند به عنوان ظرفیت های گردشگری شهری مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از عناصر منظر میراثی تهران در روند توسعه شهر و نوسازی کالبدی آن، مورد تخریب واقع شده اند که ادامه این روند به تضعیف ظرفیت های گردشگری فرهنگی میراثی تهران می انجامد.به نظر می رسد به دلیل روند نوسازی و سرعت توسعه شهر این ظرفیت مهم نادیده گرفته و عمدتاً مورد بی توجهی واقع شده است که تداوم این امر اسباب تضعیف گردشگری شهری تهران را فراهم خواهد ساخت. این نوشتار به تبیین اهمیت عناصر منظر فرهنگی میراثی در رونق و پایداری گردشگری شهری تهران می پردازد.
هویت نما در روند نوسازی؛ تجربه تدوین ضوابط نمای ساختمانی در منطقه 17 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات بنیادی شهرهای ایران، مسئله ""هویت شهر"" است. امروز علی رغم گسترش و توسعة شهرها، سیمای آنها ناخوانا، فاقد شخصیت شهری و مولد انواع بحران ها است. شهر بدون هویت، قدرت خود را در ""هدایت ناخودآگاه جمعی شهروندان"" از دست می دهد.
نمای ساختمان ها به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای نمادها و نشانه های تعیین کننده هویتی است که از عواملی چون اقلیم، فرهنگ، تاریخ و اقتصاد تأثیر می پذیرد. در سال های اخیر برای احیای هویت معماری اسلامی ایرانی اقداماتی چون الگوسازی در بافت های فرسوده، تدوین ضوابط طراحی نما و برگزاری مسابقات طراحی صورت گرفته که از نتایج آنها قبول سهم مشترک حوزه عمومی و خصوصی بر نما است، اما افراط و تفریط در تعیین میزان نقش آفرینی این دو حوزه همچنان ادامه دارد. با هدف تسهیل امر نوسازی، مشوق هایی را در نظر می گیرد که منجر به خلق جداره های نامطلوب شده و یا اغماض در رعایت برخی قوانین حین مرور پایان کار بیش تر با ملاحظات اقتصاد پایین ساکنان مصداق کوتاهی در دفاع از حق عمومی است
در این نوشتار با بیان تجربه نوسازی بافت های فرسوده منطقه 17 تهران و آسیب شناسی نماهای جدید ساختمانی، لزوم ورود متخصصان و تقویت نقش حوزه عمومی در هدایت هویت نماها گوشزد می شود. یکی از سیاست های اصلی سازمان نوسازی، افزایش مشارکت مردمی است. سپردن امر نوسازی به بخش مردمی آن را به جریانی پویا و پایدار تبدیل می کند؛ اما در غیاب کار کارشناسی، آموزش های مردمی و ضوابط راه گشا، نماهای جدید آینه تمام نمای معضلات فرهنگی و هویتی ساکنان آن خواهد بود.
فرایند هویت سازی از دیدگاه لاکان؛ تضاد هویت با نوسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که در حفاظت از شهر ها و بنا های فرهنگی تاریخی، پاسخ به نیاز های جدید شهروندان و حفظ هویت تاریخی شهر ها هم زمان مدنظر است، پاسخ گویی به این دو رویکرد به ظاهر متضاد که یکی معطوف به حال و آینده و دیگری وفادار به گذشته است اهمیت دارد. هویت شهری دارای دو بعد اصلی است؛ بعد اول، حقیقتی است که دیده نمی شود و بعد دوم، منظر و کالبدی است که در برابر دیدگان قرار دارد. نوسازی بافت های تاریخی باید مبنای نظری و چارچوبی داشته باشد که در آن کالبد و ساختاری که دیده می شود همراه با جنبه های فرهنگی اجتماعی، به صورت توأمان مورد توجه قرار گیرد، به طوری که این بافت ها هویت و اصالت خود را از دست ندهند. نویسندگان این مقاله بر این باورند که حل چالش بین هویت و نوسازی بافت های تاریخی، بدون در نظر گرفتن فرایند هویت سازی و لایه های معنایی آن امکان پذیر نیست. به منظور دست یابی به چارچوب هویت بخشی به محیط، از نظرات «ژاک لاکان1» (1981-1901) روانکاو، نظریه پرداز، مدرس و یکی از تأثیرگذار ترین روشنفکران فرانسوی قرن بیستم، استفاده شده که دیدگاه هایش، دریچه جدیدی در مطالعات اجتماعی گشوده است. این مقاله نشان می دهد چطور سطوح اولیه هویت مکان، ""ادبیات طراحی و برنامه ریزی در سطح جهانی"" را شکل می دهد و سپس در سطوح بالاتر با عمیق تر شدن هویت مکان، ""زبان طراحی و برنامه ریزی محلی"" شکل می گیرد. درنهایت به منظور انجام فرایند نوسازی در بافت های تاریخی، با توجه به ارزش هر اثر به لحاظ کالبدی، عملکردی و معنایی، باید تصمیم گرفت کدام یک از این سطوح، باید بدون تغییر بماند، کدام یک قابلیت تغییر دارد و این قابلیت به چه میزان است.
طبیعت در منظر شهری تهران
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
آمایش منظر و مدیریت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری، ابزار تعامل و تبادل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
بین جوامع گوناگون بوده و تعامل بین «انسان » ،«محیط » ،«تاریخ » و «فرهنگ »
در آن به عینی ترین شکل ممکن تبلور یافته است. رویکرد همپیوند و یکپارچه
مدیریتی به منظور بهره برداری از منابع و رفع نیازهای موجود با دیدگاه حفاظتی
وآینده نگر و همچنین تنظیم فعالیت ها درجهت بهبود زندگی، حفظ یکپارچگی،
تعادل اکولوژیکی و هویت فرهنگی گردشگری با عملکرد آمایش منظر میتواند به
عنوان پارادیم جدیدی در حوزه گردشگری مطرح شود. منظرگردشگری ترکیبی
از فضای جغرافیایی، معماری، تاریخی و فرهنگی جاذبه های گردشگری است
که پیوند عمیقی با ادراک حسی و هویتی انسان دارد. در این نوشتار ضمن تبیین
ضرورتهای آمایش منظر به عنوان رویکردی نوین در توسعه گردشگری پایدار،
نقش مدیریت گردشگری کشور و روند این حوزه، طی پنج سال اخیر( 1393 -
1343 ) با تأ کید بر بایستگی آمایش منظر در مسیر دست یابی به هدف گردشگری
پایدار مورد بررسی قرار می گیرد.
بن مایه های محیطی و منظرین : انگیزه توسعه گردشگری روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با طرح چگونگی تحقّق امر گردشگری در روستاها به دنبال
انگیزشی است که در خور موضوع و متناسب با مسایل واقعی جاری در یک محیط
روستایی باشد. در این راستا ابتدا به معرفی ابعاد و ظرفیتهای محیطی یک
روستا پرداخته شده است تا از این منظر امکان فراخوانده شدن روستا به عنوان
یک زمینه مناسب جهت بازدید و گردش به نحوی توجیه شود.
در ادامه موضوع گردشگری به مثابه یک تجربه خودآ گاه در محیط ناخودآ گاه
روستا با ماهیت ویژه ای معرفی می شود که حاکی از شیوه ای تازه در مواجهه با
یک محیط روستایی است؛ در این خصوص تلاش میشود تجربه ای شکل گیرد
تا اثرات این تضاد دوسویه را به نحوی شایسته با فراهم کردن امکان تحقّق هر دو
واقعیت به سازگاری مطلوب سوق دهد. در این رویکرد آنچه مورد تأ کید و اهمیت
بوده طرح پرسشی خودآ گاه از آموزه های محیطی ناخودآ گاه است که می تواند
پاسخی مناسب در تناظر با مسایل امروز قلمداد شود. در نتیجه تجربه مذکور
تا حدود زیادی به درک شایسته از جوهره هر آنچه در روستا رخ می دهد و فهم
بن مایه های تشکیل دهنده آن وابسته است.
دالان دید، عنصر هویت بخش منظر: مدیریت دالان های دید در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
تهران در دامنه جنوبی البرز شکل گرفت و باگذشت قرن ها به کلان شهری در پای کوه تبدیل شد. امروز درک تهران به عنوان یک کل واحد، با هویت و ساختار مشخص برای شهروندان و مسافرانش ناممکن به نظر می رسد. به همین دلیل توجه و برنامه ریزی برای حفظ مؤلفه ها و مناظر هویت بخش و استراتژیک در مدیریت شهر تهران که درک و شناخت شهر را ممکن می سازند، اهمیت ویژه پیدا می کند. مدیریت ادراک شهروندان و مسافران از تهران درگرو مدیریت مناظر و نقاط عطفی است که بیان کننده هویت شهر و خاطرات مشترک تصویری شهروندان و مسافران از شهر تهران است. مدیریت دالان های دید1 به سمت مناظر و نقاط عطف استراتژیک شهر نقشی مهمی در تأمین این ادراک مشترک بازی می کند. احیاء و ایجاد نقاط عطف هویت بخش یک عمل مجرد نیست، بلکه هم راستا با این اقدام امکان دیده شدن مؤلفه های استراتژیک از مناطق و محدوده های مشخص نیز به تعریف، برنامه ریزی و مدیریت ویژه دالان های دید به سمت این نقاط عطف نیاز دارد. ساخت وسازهای قارچ گونه اخیر تهران این نیاز به مدیریت دالان های دید به سمت مناظر استراتژیک شهر را بیش ازپیش نمایان می کند. اقدامی که سال هاست به صورت منظم در بسیاری از شهرها و کلان شهرهای جهان با تدوین برنامه های راهبردی صورت می گیرد و متأسفانه در هیچ یک از اسناد توسعة شهر تهران مورد توجه نبوده است.
این نوشتار با طرح سؤال در مورد مناظر و نقاط عطف استراتژیک شهر تهران، گونه های مختلف دالان های دید در تهران را شناسایی و در ادامه با رجوع به تجربیات جهانی در تدوین برنامه های مدیریتی دید و منظر و توجه به ظرفیت های طبیعی و تاریخی شهر تهران در شکل دادن دالان های دید، نحوة شناخت و مدیریت محورها و دالان های دید استراتژیک شهر تهران را بررسی می کند. در این میان قلة دماوند به عنوان مولفه طبیعی هویت بخش شهر تهران که امکان تعریف دالان های دید مصنوعی به سمت آن وجود دارد مورد توجه ویژه قرار می گیرد.
قرارگیری و توسعه تهران در دامنه کوه و ظرفیت های ویژه تاریخی، طبیعی و توپوگرافیک حاصل از این استقرار موجب می شود برنامه ریزی برای مدیریت دالان های دید در این شهر با بسیاری از شهرهای مسطح جهان که مدیریت دید و منظر آنها به صورت سیستماتیک انجام گرفته متفاوت باشد. امروز بخش عمده ای از دالان های دید تهران به صورت تصادفی به سمت البرز، دماوند و قلة توچال شکل گرفته است، اما برنامه ریزی برای حفظ، تقویت و شناسایی این دالان های دید نیاز به مدیریتی پویا در سطح شهر تهران دارد. در کنار این، طراحی و مدیریت دالان های دید مصنوعی از نقاط و مکان های شاخص شهر به سمت نقاط عطف استراتژیک مقیاس کلان به ویژه قلة دماوند و برج میلاد نیاز به مدیریتی قوی و دقیق دارد.
بازیابی طرح و ساختار فضایی داغ باغیِ خوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوی از دیرباز، یکی از شهرهای مهم ایران بوده و با توجه به جایگاه ویژه سیاسی و آب و هوای مطبوع آن زمینه مناسب برای ایجاد باغ همواره فراهم بوده است. با وجود این، داغ باغی، تنها باغ قدیمی شهر است که از آن آثار و نشانه هایی اندک در دامنه تپه هایی با نام قلاّبی و همچنین خاطره مردم شهر برجای مانده است. باغ در جنوب شهر واقع شده و فضای نسبتاً وسیعی را به خود اختصاص داده است. تصاویر هواییِ منطقه، محدوده و تا حدودی شکل باغ را نمایش می دهند. داغ باغیِ فعلی، مرتع وسیعی است که تعداد کمی درخت میوه در آن قابل مشاهده است؛ با وجود این مردم منطقه توصیفات زیبایی از آن ارائه می دهند و از جایی هم ردیف با باغ های تاریخی ایران یاد می کنند. این پژوهش با بررسی وضعیت موجود و مرور اسناد و تصاویر مختلف، به شناسایی ساختار معماری، گیاهی و آبی باغ می پردازد و تلاش می کند شکل کلی آنرا بازیابی کند. برای نیل به این مقصود، متون و اسناد تصویری مطالعه می شوند و نتایج با آثار برجای مانده موجود مطابقت داده می شوند. مجموع بررسی های صورت گرفته شکل باغ را آشکار ساخته و چگونگی شکل گیری و سیر تاریخی و تحول آن را روشن می کند. باغ در دوره زندیه و به دست احمدخان دُنبُلی، امیرِ خوی و سلماس، ساخته شده است. شکل و ترکیب فضای باقی-مانده، نشان از باغی طرح اندازی شده دارد که بخش ها و زیرمجموعه های آن همچون سایر باغ های تاریخی ایران، با طراحی شکل گرفته است. درون باغ از 6 تخت یا طبقه شکل گرفته و در گذشته هر یک از این تخت ها دربردارنده درختان میوه مختلف بوده است. دو ردیف درخت چنار از ورودی تا انتهای باغ ادامه داشته و در نهایت به کوشکی زیبا با حوضی در مقابل آن می رسیده اند. آب از تپه پشت بنا از این حوض سرازیر شده و تمام این تخت ها را به سمت پایین می پیموده است. دسترسی به هر تخت نیز با دو ردیفِ 9 پله ای صورت می گرفته است.
پردیس هخامنشی خاستگاه باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی یکی از دستاوردهای مهم و منحصر به فرد فرهنگ ایرانی
است که نه تنها در محدوده جغرافیایی ایران بلکه در سراسر فلات ایران گسترده و
شناخته شده است. آنچه هویت این دستاورد را ارزشی یگانه میبخشد، حضور آن
در درازای تاریخ تمدن ایران زمین است. نکته مهم این است که تعریف پردیس
نه تنها چراغی بر تمدن زاینده ایران زمین می افکند، بلکه بنابر ضرورت، عنصری
حیاتی برای تداوم زندگی باغ ایرانی محسوب م یشود. تردیدهای تاریخی ما
درباره باغ ایرانی در دوران هخامنشی به یقین می رسد. پردیس های هخامنشی
جایگاه والایی در هنر دوران باستان دارند و اسناد و مدارک مهم و مستندی درباره
این دستاورد عظیم فرهنگی نه تنها به عنوان یک باغ، بلکه به عنوان یک نهاد
سیاسی، اقتصادی و هنری وجود دارد. امروز برای ما شناخت «باغ ایرانی » یک
ضرورت است و برای ادای این فریضه باید قدم را در پله اول گذارد و هستی باغ
ایرانی را در دوران هخامنشی جستجو کرد. این مقاله ضمن تبیین جایگاه باغ
ایرانی در نخستین روزهای تولد این دستاورد مهم فرهنگی، زوایای کمتر شناخته
شده «نهاد باغ » را در دوران هخامنشی مورد بررسی قرار می دهد.
ترجمه و تألیف کتاب بهشت در باغ، پژوهشی در باغهای ایرانی و گورکانی در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت هویت با نوسازی شهر؛ تجربیات نوسازی معاصر از دید هویت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوسازی معاصر در ابتدا بر این فرض استوار بود که با نوسازی کالبد خیابان ها و ساختمان ها بی نیاز از توجه به تاریخ و زمینه موجود، زندگی شهری نیز نو می شود. اما در کمتر از دو دهه بروز ناامنی و ناپایداری اجتماعی در محلات نوسازی شده، ضمن بطلان این فرض، این سوال را مطرح کرد که تحقق نوسازی کاملی که در آن امنیت و تعلق خاطر به عنوان شرایط اصلی سکونت مطلوب تأمین شود نیازمند چیست و چه نسبتی با هویت و زمینه شهری موجود دارد. در این راستا مقاله حاضر ابتدا به معرفی مفهوم هویت شهری می پردازد که در آن تداوم تاریخی و وابستگی به ذهن انسانی دو بعد اصلی معرفی می شوند. سپس تأثیر هویت بر ایجاد امنیت محیطی با استفاده از نتایج مطالعات اجتماعی انجام شده بررسی می شود. طبق این مطالعات هویت محله ای عاملی مناسب برای رشد و ارتقای تعلق خاطر، تعهد و مشارکت افراد در محله است و می تواند حس کنترل و نظارت اجتماعی را در محله ارتقا دهد. در نتیجه در محله هایی که هویت محله ای قوی تری دارند، نظارت اجتماعی و در نتیجه امنیت و گرایش کمتری به ناهنجاری ها وجود دارد. در بخش سوم ضمن تحلیلی کوتاه از رویکرد نوسازی کالبد محور (مدرن)، دو پروژه پروت ایگو در سنت لوئیس و پروژه نواب تهران به عنوان دو نمونه موردی، با معیارهای هویت و امنیت ارزیابی می شوند و فرایند ایجاد فضای ناامن و جرم خیز در آنها تحلیل می شود. نتایج این تحلیل بیان گر اینست که با نادیده گرفتن زمینه های تاریخی و فرهنگی موجود، فضایی با هویت ضعیف، تولید می شود که هیچ تعلق خاطری را در ساکنانش نمی انگیزد و باعث مهاجرت و تغییر ترکیب اجتماعی و کاهش انگیزه مشارکت و کنترل می شود. این دو عامل بر ایجاد ناامنی و جرم خیزی محیط تأثیر می گذارند. نتیجه نهایی مقاله اشاراتی به جایگاه هویت شهری در تهیه طرح نوسازی در راستای تحقق نوسازی کامل و تأمین امنیت محیطی خواهد داشت.
زندگی جاری و هویت اجتماعی؛ نقش فضاهای شهری در تقویت هویت بافت های فرسوده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان نوسازی شهر تهران مطالعات گسترده ای را بر روی خصوصیات مختلف بافت های فرسوده انجام داده است که مشکلات آنها را می توان به دسته های مختلفی مانند مشکلات فضایی، اجتماعی، محیط زیستی، قانونی و اقتصادی تقسیم کرد. این مشکلات با اینکه در دسته بندی های مختلف طبقه بندی می شود، اما هریک روی دیگری تأثیر می گذارد. فارغ از نظریاتی که سازمان نوسازی در سال های اخیر ارایه کرده ، اساسی ترین رویکرد این سازمان در برخورد با این بافت ها، تغییر شبکه بندی معابر و تعریض آنها جهت تسهیل ترافیک درون شهری بوده است. این مقاله سعی دارد تأثیر این روند را بر فضاهای باز بافت های فرسوده و زندگی اجتماعی جاری در آنها و در نتیجه هویت تاریخی و اجتماعی حاکم بر آنها بررسی کند. در این راستا خیابان و زندگی خیابانی بافت های فرسوده مورد توجه بیشتری قرار می گیرند.
منظر کوهستان: بررسی هایی پیرامون آلپ غربی پس از قرن 18(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر رابطه متقابل کوهستان، مردم ساکن در آن و فرایند ساماندهی، تحول و محافظت از آن را بررسی می کند. برای نیل به این هدف، کوهستان های آلپ غربی و قرن 18 میلادی که اولین نشانه های توجه به کوهستان را می توان در آن رصد کرد، به عنوان مبدأ قرار گرفته است. نقطة آغاز این بحث نوع نگاه به کوهستان خواهد بود : چگونه کوهستان در طول چند قرن اخیر و تدریجاً به موضع شناخت و به موازات آن منظری ارزشمند، تحسین شده و محافظت شده و کوه ها به منبعی نمادین برای جوامع مدرن تبدیل شده است. در ادامه نقش کوه در پروژه های سرزمینی یا مشارکتی مورد پرسش قرار خواهد گرفت.
با این حال هر فرهنگ و تمدن به روش خود کوهستان و ارزش های منسوب به آن را تبیین می کند. هر تحلیلی باید به یک بستر تاریخی و فرهنگی نسبت داده شود. بدون ورود به بحث های ترتیب زمانی گفتمان های مطرح شده در مورد آلپ، عصر روشنگری هم زمان با شور و اشتیاق نسبت به سرزمین های کوهستانی و همچنین شروع شکل گیری آگاهی علمی در مورد آنهاست.
بهیافت منظر؛ رویکرد نو در احیای نواحی دفن زباله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر صنعت با خود فرهنگ مصرف گرایی را به همراه دارد که تنها با اتمام زندگی بشر روی زمین به پایان می رسد. بشر امروزی به طور دایم کالا و فضا را مصرف می کند، دور می اندازد و سپس با عواقب نامطلوب که یکی از آنها ایجاد سایت های دفن زباله است مواجه می شود. نتیجه این رویارویی، تلاش بشر به احیای سایت های متروک، مهجور و مصرف شده ای است که جزئی از شهرها هستند. راه حل معمول و رایج برای پنهان کردن سایت های دفن زباله بدون احیای آنها قابل قبول نیست. احیای این سایت ها و رویارویی با آنها و ارایه راه حل هایی برای کاهش آسیب هایی که به موجب آلودگی های زیست محیطی و بصری آنها بر شهرها تحمیل می شود، در دهه های اخیر بسیار مورد توجه واقع شده است. بررسی ""مفهوم بهیافت"" به عنوان مفهومی نوین در زمینة مصرف گرایی و محیط زیست، ضمن شناخت ویژگی های سایت های دفن زباله و نخاله ، برخورد معماری منظر با این پدیده را بررسی و الگویی منظرین و متناسب با ماهیت و زمینه آن را معرفی سازد؛ چراکه مفهوم بهیافت، جوهره هنر را عاملی می داند که باعث ارتقای کیفی کالاها و فضاهای مصرف شده می شود. در این میان معماری منظر به عنوان یک دیسیپلین و به واسطه ارتباطی که با انواع هنر برقرار می کند، رویکردی متفاوت به احیای این سایت ها دارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد رویکرد منظرین به احیای سایت های دفن زباله، علاوه بر در نظر گرفتن جنبه های زیست محیطی، بر جنبه های ذهنی تأکید دارد و می تواند با حفظ پیشینه، ویژگی های مفهومی این سایت ها را برجسته و با بهره گیری از تکنیک های هنری، مخاطب را در مورد مسایل زیست محیطی آگاه کند.
ارتقاء کیفی منظر شهر تهران در تلاقی خیابان و فضای عمومی؛ به سوی منظر فرهنگی در شهر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
منظر شهری در تعریف علمی رایج، کیفیتی است که در رابطه ای رفت و برگشتی بین مخاطب و کالبد شهر پدید می آید. مؤلفه های کالبدی تولید این کیفیت، همه عناصری هستند که در شهر حضور دارند. خیابان و فضای عمومی1 از جمله این مؤلفه ها هستند که نسبت به سایرین، نقش پررنگ تری در ادراک مخاطب دارند. از دلایل این ویژگی، کمیت و رخ دادهای اجتماعی است که در آنها به وقوع می پیوندد. جدا از تأثیر جداگانه هریک از این دو مؤلفه بر شهر، فضاهایی وجود دارد که کالبد آن حاصل اجتماع خیابان و فضای عمومی است؛ این فضای جدید دارای منظری ارتقاء یافته است که از همپوشانی کیفیت های خیابان و فضای عمومی نزد مخاطب حاصل می شود. چنین منظری می تواند دارای شناسه های منظر فرهنگی باشد.
خیابان «ولیعصر» از خیابان های تاریخی تهران است که قدمت آن به زمان قاجار باز می گردد، این خیابان در زمان پهلوی اول تکمیل شد و در دوره پهلوی دوم نقش مؤثری در سازمان فضایی شهر تهران یافت. پس از انقلاب اسلامی، توجه صرفاً کالبدی مدیریت شهری به این خیابان نتوانست از نقش اصلی آن در سازمان فضایی بکاهد؛ چرا که طولانی ترین خیابان تهران در برخی نقاط دارای شناسه هایی است که در گذشت زمان با انطباق فعالیت های ارگانیک فضاهای عمومی و معماری خیابان، به ارزش آن افزوده می شود. این نوشتار به دنبال آن است که منظر خیابان ولیعصر تهران را در نقاط تلاقی آن با فضاهای عمومی تحلیل و تحولات آن را ارزیابی کند.
منظر میراثی به جای منظر فرهنگی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
پژوهشی تطبیقی درساختار کالبدی- فضایی باغ ایرانی در دوران صفوی و گورکانیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمیان جلوه های گوناگون هنر معماری ایران، باغ ایرانی با ظاهری آکنده از سادگی و طراوت بر پایه اصولی مشخص و بنیادین، نمایش نمادینی از بهشت موعود است. هنرمند معمار با تکیه بر اصول اولیه معماری ایرانی و آگاهی از شرایط اقلیمی و توانمندی های طبیعی مناطق مختلف و با الهام از توصیفات متون مقدسی چون قرآن کریم پیرامون باغ های بهشت، باغ ایرانی را خلق می کند. در این میان، با افزایش روابط فرهنگی ایران و هند به خصوص در دوره های تیموری و صفوی، باغ ایرانی نیز همچون سایر ارکان معماری ایرانی، الگوی هنرمندان هندی قرار می گیرد که تجلی این تاثر در قلمرو معماری گورکانیان به وضوح قابل مشاهده است. در این پژوهش با بررسی هندسه ی باغ و برخی عناصر طبیعی و مصنوع مشخص گردید که باغ های عصر صفوی با ورود به هند در عصر گورکانی، بستری متفاوت، شکلی خاص و متمایز با تاکید بر هنر بومی را به نمایش می گذارند.
منظری دیگر از نگاه نیما؛ بیان نمایشی نیما از مفهوم منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم ""منظر"" به عنوان حقیقتی عینی، ذهنی و واجد دو وجه مفعولی و فاعلی در تعریف نسبت انسان با محیط، از دیرباز به عنوان یکی از مفاهیم اصیل در فرهنگ و زبان ایرانی وجود داشته است. حضور مکرر واژه منظر در ادبیات ایران، با گستره ای وسیع از معانی که می توانند آن را به مفهومی پویا تبدیل کنند، به قدمت و اهمیت این مفهوم در فرهنگ و تمدن ایرانی اشاره دارد. در ادبیات قدیم، حضور منظر را بیشتر می توان در وجه مفعولی آن مشاهده کرد. در وجه مفعولی شاهد نگاهی هستیم که ناظر به محیط دارد و حاصل تشخص بیانی و گزینش گری او از مجموعه پدیده های محیطی است که در برابر دید خود قرار داده است. در دوره معاصر با برخاستن نیما یوشیج و ارایه الگویی نو در ادبیات، اندیشه و عملکرد وی نقطه عطفی در تکامل مفهوم منظر در ادبیات فارسی به وجود آورد. نیما با پیش نهادن بیان ""نمایشی"" در برابر بیان ""روایی"" در ادبیات و شعر فارسی، نگاهی تازه به طبیعت را در فرهنگ ایرانی وارد کرد؛ نگاهی که در آن تعامل دوسویه و گفتگوی دوجانبه بین شاعر و محیط جایگزین توصیف و تفسیر صرف و یک سویه او از محیط شد. شاعر در تعریف نیما نه فقط روایت گر طبیعت، بلکه در حال گفتگو با آن است. تغییر زاویه دید در شعر نیمایی، از موضوع های اصلی و بنیادین است. فهم منظر از جنبه فاعلی آن در ادبیات معاصر تکامل پیدا می کند، زیرا در آن، محیط هم منظور ناظر و هم ناظر آن، دیده و توصیف می شود، هم می بیند و سخن می گوید.
چهارچوبی برای احیای محله؛ شش ترکیب از چهار مؤلفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله عوامل موفقیت در احیای محلات می توان به افزایش جمعیت، کاهش میزان رکود در محله، افزایش ارزش خانه ها و تغییرات بنیادی اجتماعی اشاره کرد. چالش برانگیزترین موضوع در احیای محلات، نحوه انجام فرآیند احیا و تجدید حیات است. در این مقاله سعی شده است، به ارایه یک چارچوب مؤثر در سازماندهی، هدایت اقدامات نوسازی وموفقیت فرآیند نوسازی پرداخته شود. این چارچوب دربرگیرنده چهار مؤلفه کالبدی، اجتماعی، داخلی و خارجی است و با توجه به تداخل و اثرگذاری متقابل این مؤلفه ها شش دوگانه اساسی در موفقیت نوسازی معرفی کرده است. با توجه به چارچوب مطرح شده، با تعاون و همکاری در راه بهبود کالبدی و شرایط اجتماعی واحد همسایگی، کیفیت زندگی اقتصاد فردی شهروندان مانند اشتغال زایی، آموزش و درمان شهروندان نیز بهبود پیدا می کند. با این همه، یکی از مزایای این چارچوب، این است که می تواند به صورت همزمان با سایر راهبردهای ارتقاء احیاسازی واحد همسایگی به کار رود. در نتیجه در به کارگیری چارچوب حاضر، علی رغم ساده و کلی بودن، مکان هایی با ویژگی های بسیار متفاوت می توانند از رویکرد مشابهی پیروی کنند، اما بر این اساس راهکارهایی که در زیر دسته های شش دوگانه قرار می گیرند باید با شرایط انطباق پیدا کنند.