فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۴٬۴۹۷ مورد.
منبع:
دانش هنرهای تجسمی دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
115 - 123
حوزههای تخصصی:
رئالیسم مدعی پرداخت صریح و بی واسطه امر واقع است. تنوع روش، تنوع مواد و مصالح، نقش فلسفه و اندیشه، و سبب تغییر رویکرد انسان ها از امر واقع شده و به عدم تعریف پذیری و صورت بندی قطعی از سبک رئالیسم دامن زده است. با تبدیل روابط تولید و پرولتاریای دیروز که بر تولید صنایع عمده استوار بود، به جهان کاگنیتاریا که بر تولید انبوه اطلاعات، نرم افزار و کامپیوتر متکی است، نگاه هنرمندان به رئالیسم نیز دچار تبدیل و تحولاتی شده است. یکی از این هنرمندان که ناقدان هنری جریان رئالیسم را در آثارش بررسی کرده اند، جسپر جانز هنرمند امریکایی است. مقالات متعددی درباره تعریف رئالیسم ارائه شده که یکی از کامل ترین آن ها مقاله مهدی حسینی است. برجستگی مقاله مزبور این است که بر اساس شواهد تاریخ هنر و تحلیل آثار صورت بندی شده است که در مقاله «رئالیسم در تعریف» در هفت بند رئالیسم را معرفی می نماید. سؤال این است که با توجه به تغییرات اساسی مفهوم رئالیسم در جهان معاصر، رئالیسم جاری در اثر پرچم جاسپر بر اساس تعاریف مهدی حسینی، چگونه توضیح داده می شود؟ این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و با هدف تطبیق هفت مؤلفه تعریفی مذکور بر اثر معاصر جسپر جانز راب بهره گیری از آرا و نظریات بومی درباره مکاتب هنری به انجام رسیده است. نتایج نشان می دهد که بر اساس چهار مؤلفه «بیان رئالیستی، بالابردن کیفیت عینی، و تضاد در برابر مفهوم دفرماسیون شکل»، «بیان رئالیستی در تضاد با آرمان گرایی آشکار و نهان»، «رئالیسم با محتوای سیاسی در خدمت نظام حاکم» و «اغراق در بیان عینی واقعیت»، می توان واقع گرایی جاری در این اثر را بیان نمود.
بس گانگیِ رنگ در آثار نقاشی پساامپرسیونیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پساامپرسیونیسم در نقاشی، مجموعه آثاری است که در دو دهه ی پایانی قرن نوزدهم در اروپا پدید آمدند و با اینکه هیچ گاه هنرمندان آن یک گروه رسمی را تشکیل ندادند، آثار ایشان در پی جبران ضعف ها و کاستی های امپرسیونیسم بود. مسأله تحقیق حاضر بر بس گانگی یا بیشینگیِ تنوع رنگ از تمامی طیف ها و گردآمدن همه ی آنها در یک تابلو نقاشیِ پساامپرسیونیسم تأکید دارد. بس گانگی در این تحقیق، از مفاهیمی است که از فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز وام گرفته شده و روشی است برای توضیح تکثرات پدیدآمده در موجودات جهان به طوری که این گردهم آیی، راه های نوینی را در برابر طبیعت می گشاید. هدف این تحقیق توصیف چگونگی پدیدآمدن بس گانگی رنگ در پساامپرسیونیسم می باشد و به این پرسش پاسخ می دهد که بس گانگی رنگ بر کدام بخش ها و حوزه های نقاشی اثر می گذارد و نتایج آن چیست؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، شیوه تجزیه وتحلیل آثار کیفی و روش گردآوردی داده ها براساس مطالعات کتابخانه ای می باشد. نتیجه این که بس گانگی رنگ، علاوه بر تأثیر در حوزه ی بیان، پاسخی وحدت گرایانه به تقابل های دوگانه ی تاریخی هنر نقاشی غرب است و پساامپرسیونیسم، به مدد نیروی بس گانه ی رنگ این تقابلات را به وحدت می رساند. بس گانگیِ رنگ حاصل به کارگیری ماشین های بیانی ای می باشد که با نقطه، خط، لکه و سطح کار می کنند.
مطالعه سبک شناسی تاریخی قالی های بافته شده در دوران شاه طهماسب اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قالی ایرانی از هنرهایی است که شناخت آن در دانش سبک شناسی و در چند دهه اخیر مورد اقبال پژوشگران این حوزه بوده است. با این همه این پژوهش ها در ابتدای راه قرار داشته و به همین خاطر با برخی کاستی ها و گاهی با اظهار نظرهای غیر علمی نیز همراه بوده که از آن جمله می توان به سبک شناسی براساس مناطق جغرافیایی اشاره نمود. به همین خاطر نظر واحدی در سبک شناسی قالی های ایرانی وجود ندارد. این در حالی است که رویکردهای تاریخی یکی از روش هایی قلمداد می شود که قسمت مهمی از فرش های ایرانی را در قالب آن می توان تعیین سبک نمود. با توجه به موارد گفته شده و همچنین اهمیت عصر صفویه و تأثیر قدرت پادشاهان این دوره در قالی بافی ایران، سبب شد تا این پژوهش با هدف سبک شناسی تاریخی قالی های دوره ی شاه طهماسب اول و با روش توصیفی-تحلیلی به آنالیز و بررسی موردی تعدادی از قالی های بافته شده در این دوره با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی بپردازد که در نتیجه ی آن، صفات سبکی مشترک میان قالی های متعلق به این دوره محرز گردد. همچنین تأثیر عوامل محیطی از جمله اوضاع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر ویژگی های ظاهری و فنی این دسته قالی ها و تمیزدادن آنها با قالی های ادوار دیگر، کشف ویژگی های سبکی میان قالی های متعلق به این دوران آنها را از لحاظ تاریخی و هنری سبک شناسی و گروه بندی کند. که به سب آن پراکندگی اختلاف نظر در این حوزه کاهش یابد.
عکس های جوئل پیتر ویتکین و ناخودآگاه جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
123 - 130
حوزههای تخصصی:
عکاسی جوئل پیتر ویتکین از مرگ، ناقص الخلقه ها، دوجنسه ها و ... در کنارِ بازگوییِ خاطراتی غریب از کودکی از زبانِ خودِ ویتکین، همواره ذهنِ منتقدان را به سمتِ نوشتنِ تحلیل های روان کاوانه ی فرویدی و مبتنی بر زندگیِ شخصی بر آثار او کشانده است. اما هدف این مقاله کنار زدنِ این گونه تحلیل ها و بررسی این فرضیه بوده که دلیل تکرارهای ناخودآگاهِ این درونمایه ها در آثار ویتکین را نه در زندگیِ شخصی او بلکه در ناخودآگاهِ جمعیِ بشر می توان یافت. یکی از نمودهای بارزِ ضمیرناخودآگاه جمعیِ بشر اساطیر هستند، بنابراین این کار از طریق یافتنِ همسانیِ میان درونمایه های موردِ علاقه ی ویتکین و درونمایه های اسطوره ای کهن انجام گرفته است. این پژوهش کار خود را با بررسی عکس های ویتکین از اسطوره ها و یافتن ارتباط میان آن ها و درونمایه های تکرارشونده در آثار او آغاز می کند. سپس با کنار هم قرار دادنِ درونمایه های تکرارشونده، در عکس هایی از ویتکین که در ظاهر بی ارتباط با اسطوره ها هستند حضور پنهان اسطوره های کهن را می کاود. پژوهش، کیفی و روش تحقیق تحلیلی بوده است و نتایج نشان داده است که درونمایه های تکرارشونده در آثار ویتکین در کنار یکدیگر با یک شبکه ی اسطوره ای شباهت و تطابق دارند بنابراین تأثیر ضمیر ناخودآگاه جمعی بر آثار عکاسی ویتکین اثبات شده و دریچه ی تازه ای برای تحلیل آثار او را می گشاید.
تحلیل مفهوم هنرمند کنشگر با تکیه بر اندیشه هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
17 - 25
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش هنرمند در زندگی بشری ازآن رو که همواره با کلیشه های بسیار روبه رو بوده، موضوعی چالش برانگیز است. در این میان کلیشه های هنرمندِ نابغه و هنرمند متعهد، با نگاهی تقلیل گرا به نقش هنرمند، قدرت اثر هنری در زندگی بشری را نادیده گرفته اند؛ این مقاله با تکیه بر آرای هانا آرنت به دنبال تحلیل موقعیتی به نام «هنرمندِ کنشگر» و پاسخ به این پرسش است که اثر هنری چگونه بر زندگی بشری تأثیر گذاشته و نقش فعال هنرمند در جامعه چیست؟
در این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی، بر نگاه آرنت به فعالیت کنش تکیه کرده و از رابطه آن با داستان پردازی، به تحلیل نقش اثر هنری در زندگی بشری پرداخته تا نشان دهیم، هنرمند می تواند از طریق اثر هنری، «داستانی» جدید برای هر ابژه در جهان مشترک، طلب کند و دنیایی از «داستان ها» را بر روی جهانی از اشیا که در میان ما قرار دارند، بنا کند. در این صورت بندی هنرمند کسی است که به خلق داستانی جدید، معناهای قراردادی و تثبیت شده را از بین برده و با خلق معناها و روابط جدید میان چیزها، بداهت امر بدیهی را زیر سؤال می برد. بدین ترتیب کنشگری هنرمند یعنی به راه اندازی داستانی جدید در جهان محسوسات از طریق اثر هنری.
شمایل شناسی نگاره براق در نقش مایه های دوران اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شناخت بیشتر و بهتر هنرهای سنتی ایران مستلزم بهره گیری از رویکردهای نوین در حوزه مطالعات عالی هنر است. شمایل شناسی یا آیکونولوژی، رویکردی است که آثار هنری را با در نظر گرفتن زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر دوره تحلیل می کند. در این شیوه، هنر به عنوان سندی از یک دوره تاریخی معرفی شده و در نهایت دستیابی به محتوای معنایی اثر ممکن می شود. در این پژوهش، نگاره براق، با بهره گیری از مطالعات شمایل شناسی به هدف شناسایی زمینه های شکل گیری و لایه های درونی این نقشمایه و دستیابی به الگوی تصویری رایج آن، مورد مطالعه قرار گرفته است. پرسش های پژوهش بدین قرار است: ریشه فرمی این شمایل به کجا باز می گردد؟ بار معنایی لایه های درونی این نقش مایه چیست و عوامل موثر بر شکل گیری آن کدامند؟ گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است. پس از جمع آوری 26 نمونه تصویری به روش نمونه گیری در دسترس؛ به توصیف، تجزیه، تحلیل و ریشه یابی تصاویر پرداخته شده و با رسیدن به الگوی تصویری نگاره، تحلیل نهایی انجام شده است. در این پژوهش، به واسطه تطبیق نتایج حاصل از مطالعه بصری با روایات ادبی و دینی و دیگر علوم، این نتیجه حاصل می شود که ریشه فرمی و معنایی نگاره براق به هزاره های قبل از میلاد باز می گردد و تاکنون ادامه یافته است. گرچه این نگاره در هر دوره، با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و دانش عمومی، با اندک تفاوت ظاهری مواجه شده، ولی تا به امروز از معنای نمادین آن چیزی کاسته نشده و احتمال این می رود که هدف هنرمند از تلفیق علم، هنر و دین، تأکید هر چه بیشتر بر معنای خدای گونه، روحانی و مذهبی براق بوده است تا در باور عموم، مرکبی متناسب با منزلت نبی اکرم(ص)، ترسیم و معرفی کرده باشد.
مطالعه تطبیقی نقش و رنگ ارسی های قاجاری شهر تبریز با اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
87 - 98
حوزههای تخصصی:
دو شهر تبریز و اردبیل از جمله شهرهای قاجاری محسوب می شوند که دارای خانه های متعددی با پنجره های ارسی هستند. تعدد آن ها در بناهای قاجاری بر جای مانده، بازگو کننده اهمیت و جایگاه این آرایه تزئینی-کاربردی در دو شهر مذکور است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر نیز، شناسایی الگوی مشترک و متفاوت ارسی های دو شهر، با تکیه بر عناصر نقش و رنگ می باشد. از این رو، می توان پرسید که با توجه به همجواری دو شهر مذکور، چه تشابهات یا تفاوت های از منظر ذکر شده، در ارسی های این دو شهر، وجود دارد؟ همچنین در سیر تاریخی دوره قاجار، ارسی های دو منطقه، چه تغییرات بصری را داشته اند؟ برای دستیابی به این امر، سعی در بررسی و تطبیق نقش و رنگ ارسی ها (به عنوان مؤلفه های اصلی مورد بررسی) به علاوه تکنیک و تزئینات آنها (مؤلفه های فرعی) در دو شهر، با یکدیگر شده است. در مسیر پژوهش، تهیه مطالب، علاوه بر پیمایش های میدانی، مطالعات کتابخانه ای نیز بوده که با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی مطالب تنظیم شده است.
تحقیق حاضر نشان داد که شاخص های نقش و رنگ در دوره میانی قاجار به نسبت دو دوره قبل و بعد از خود، در هر دو شهر از منظر فراوانی و تنوع، دارای کیفیت مطلوب تر و بهتری می باشد.
رویکرد آموزش استاد - شاگردی، حلقه ی مفقوده آموزش طراحی صنعتی و ارتباط دانشگاه با صنایع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحان صنعتی به عنوان تولیدکننده محصولات و خدمات، نقش انکارناپذیری در حفظ ارتباط جامعه و صنعت برعهده دارند. عدم تعادل میان فارغ التحصیلان رشته طراحی صنعتی و جذب شدن آنها در بازار کار غیرمرتبط، نشان دهنده فقدان ارتباط دانشگاه ها با صنعت است. بدون شک بازنگری نظام آموزشی طراحی صنعتی متناسب با ساختار فرهنگی کشور و بهبود ساختار آموزشی، به رشد و توسعه ی این رشته دانشگاهی، آشتی آن با صنعت و افزایش کارآفرینی کمک خواهد نمود. هدف نهایی این پژوهش امکان سنجی اصول و احیاء نظام آموزش استاد - شاگردی به همراه تلفیق آن با وجوه مثبت نظام آموزش فعلی طراحی صنعتی در راستای پاسخگویی به نیاز جامعه و تربیت طراح - کارآفرین است. روش تحقیق در این پژوهش کیفی، از نوع توصیفی - تحلیلی بوده است. در جستار حاضر روش نمونه گیری به صورت هدفمند انتخاب شده و پرسشنامه لیکرت پنج مقیاسی توسط 40 نفر از دانشجویان و دانش آموختگان طراحی صنعتی تکمیل گردید. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS Win 23 تحلیل شده است. از نتایج پژوهش حاضر می توان به این نکته اشاره کرد که رویکرد استاد - شاگردی دارای ابعاد و مزایای فراوانی از جمله افزایش مهارت ورزی دانشجویان، بالارفتن انگیزه مدرس و دانشجو به صورت توأمان و افزایش کارآفرینی دانشجویان است که قابلیت احیای آن در نظام فعلی میسر و ضروری به نظر می رسد.
بررسی تطبیقی کاربرد هفت اصل تزیینی هنر نگارگری ایران در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وجوه مهم ساختار بصری هنر نگارگری ایران، وجه تزیین گرایی آن است که در مکاتب مختلف، صورت هایی متنوع به خودگرفته و در دوره صفوی با تدوین هفت اصل تزئینی نگارگری توسط احمد موسی، بیانی مدون یافته است. این اصول عبارتند از اسلیمی، ختایی، فرنگی، نیلوفر، ابر، واق، بند رومی(گره چینی). به نظر می رسد درباره کاربرد این اصول، در نگارگری مکتب مشهد، پژوهشی صورت نپذیرفته و از آنجا که نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا، از جمله نسخ باشکوهی است که توسط نگارگران عصر صفوی در مشهد مصور گردیده، این بررسی می تواند اطلاعات بیشتری از ویژگی های نگارگری مکتب مشهد به دست دهد. بنابراین پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که اصول هفتگانه تزئینی نگارگری ایران در عصر صفوی، چگونه در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا به کار رفته است؟ هدف پژوهش، بررسی تطبیقی کاربرد هفت اصل تزئینی نگارگری در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزاست. روش پژوهش توصیفی-تطبیقی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اصول ختایی و نیلوفر، بیشتر از سایرین و اصل اسلیمی بیشتر در کاشی نمای بناها، اصل ابر در نیمی از نگاره ها و اصل واق در اغلب آن ها استفاده شده، درحالی که اصل فرنگی بسیار کم تر و فقط در آثار شیخ محمد و میرزاعلی دیده می شود. اصل گره در نگاره های دارای بنا به سبک معماری رایج دوره صفویه استفاده شده است. درواقع نگارگران نسخه هفت اورنگ کوشیده اند تا به سنت تزئین گرایی نگارگری ایران وفادار باشند که علاوه بر نمایش مهارت آنان، می تواند از ویژگی های کتاب آرایی مکتب مشهد نیز به شمارآید.
حس مکان در فضای حقیقی و مجازی و نقش آن در معناسازی وتجربه اثر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
71 - 79
حوزههای تخصصی:
تجربه اثر هنری، تنها می تواند در"فضا" متصوّر باشد و دادوستد مفسّرانه مخاطب و اثر، فهم زیبایی شناسانه و معنابخشی، در فضاست که حادث می شود. شکل گیری مفاهیم نوظهوری چون حقیقت مجازی، قطعیّت حواس و تجربه ی شناخته شده ی آدمی از بُعد مکان را به چالش کشیده است و نیاز به بازنگری شیوه سنّتیِ تحلیل حس مکان را-که تاکنون بیشتر در مباحث معماری و شهرسازی و با رویکردی کالبدی تعریف می شده- بیش ازپیش ایجاد نموده است. در این مقاله، که از منظر پدیدار شناسی، و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش دامنه های فضا در تفسیر مخاطب از اثر می پردازد و نقش حقیقت و مجاز در تولید معنا و تجربه زیبایی شناسانه اثر را مورد کنکاش قرارمی دهد، مسأله ی اصلی، قیاسِ درکِ بدنمند و ذهنی یک مکان و تأثیرات آن در به فهم آمدن اثر هنری است. اینکه تلقّی آدمی از واقعیّت مکان و درک آثار، چگونه با طرح فضاهای غیرحقیقی دستخوش تحول گشته؟ نتایج حاصل از بررسیِ ابعادی از فضا که به رابطه اثر و مخاطب می پردازد، منجر به آسیب شناسیِ حذف بُعد حقیقی مکان در نمایش اثر شده است که از وجه زیبایی شناختی و نیز اجتماعی موجب شکل گیری بحرانی به نام انسانی زدایی می گردد و درنتیجه تلاش برای تجربه اثر تنها در بُعد غیرمادّی، تجربیات مشاهده گر را به سطح پایین تری از ادراک تنزل می دهد.
ارزیابی شیوه های عمل آوری متفاوت رنگدانه شنگرف در رسالات کتاب آرایی قرون 10 و 11 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
61 - 69
حوزههای تخصصی:
شنگرف، در نگارگری ایران از دیرباز رنگی پرکاربرد، با کیفیت و ماندگاری بالا بوده است. در مورد روش تهیه و آماده سازی این رنگ در رسالات کتاب آرایی مطالب مهمی ذکر شده اما از لحاظ عملی این روش ها کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی کیفیت بصری رنگ حاصل از رنگدانه شنگرف آماده سازی شده براساس متون رسالات قرون 10 و 11هجری قمری است، با این پرسش اصلی که براساس معیارهای استاندارد، رنگ های حاصل از روش های متفاوت آماده سازی، چه تفاوت هایی دارند؟ در این پژوهش روش های آماده سازی این رنگدانه در پنج رساله کتاب آرایی شاخص متعلق به قرون مذکور، براساس روش های توصیفی – تحلیلی و آزمایشگاهی با استناد به منابع کتابخانه ای و بازتولید عملی رنگدانه، بررسی شده است. نتایج بررسی رسالات کتاب آرایی حاکی از تفاوت آماده سازی شنگرف در مرحله اسیدشویی با دو اسید آلی (آب لیمو ترش و آب انار ترش) است. جهت بررسی تفاوت ته رنگ نمونه های بازتولید شده، نیاز به سیستم شبیه ساز بینایی انسان در شرایط استاندارد بود. این امر با استفاده از آنالیز اسپکتروفتومتر انعکاسی در سیستم استاندارد فضارنگ CIEXYZ، CIELAB و CIELCH انجام شد. نتایج حاصل نشان دهنده بازسازی فام قرمز با ته رنگ های متفاوت شامل تنالیته قرمز شفاف، ته رنگ نارنجی و ته رنگ صورتی برای نمونه های مختلف شنگرف تولید شده با مواد اسیدشویی متفاوت است.
تحلیل تطبیقی دو نگاره از بارگاه سلیمان نبی بر اساس الگوی نشانه شناسی اجتماعی تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
39 - 50
حوزههای تخصصی:
گرایش به موضوعات مذهبی، آموزه های دینی و زندگی پیامبران همواره در هنر تصویرگری ایران حضوری چشمگیر داشته است. نقل این مضامین در حیطه ی تصویر، علاوه بر گسترش مبانی و تفکر دینی، اهداف دیگری را نیز در خود مستتر داشت که متناسب با ساختار اجتماعی و شرایط محیطی تولید هر یک از این آثار قابل تفسیر است. هدف از پژوهش حاضر خوانش یکی از این مضامین؛ بارگاه سلیمان، در دو نگاره متعلق به اعصار تیموری و صفوی است تا علاوه بر واکاوی دلالت های ضمنی، فرآیند فرهنگی و اجتماعی موثر در ساختار نگاره ها را بررسی کند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر اساس الگوی نشانه شناسی اجتماعی تصویر است؛ مبحثی که دو نشانه شناس مطرح به نام های ون لوون و کرس با توجه به نظریات هالیدی زبان شناس، الگوهایی درباره تصویر مطرح کرده و فرانقش هایی را برای آن پیشنهاد داده اند. نتایج حاصله غلبه گفتمان سیاسی در تصاویر را نشان داد که با توجه به بافت تاریخی تولید هر یک، عناصر و اجزا در جهت مقاصد تبلیغی نهاد قدرت، برای نمایش شکوه و ثبات نسبی حکومت در عصر تیموری و ابزاری در خدمت مشروعیت بخشی به ساختار عقیدتی، سیاسی در دوره ی صفوی به کار رفته اند.
نقش گرافیک محیطی و چیدمان معماری بر روند درمان کودکان بستری در بیمارستان های کودکان از دریچه چشم کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به گرافیک محیطی و چیدمان معماری ضعیف فضاهای درمانی کودکان از جمله علل مهم اضطراب و مشکلات رفتاری کودکان بستری می باشد، بنابراین توجه به این مقوله می تواند موجب کاهش اضطراب کودکان و تسریع روند درمانی کودکان شود. با توجه به عدم توجه به این مسأله در بیمارستان های کودکان کشور، این پژوهش با هدف ارائه راه کارهای علمی و عملی در مقوله گرافیک محیطی و چیدمان معماری برای ارتقاء کیفیت فضاهای درمانی مختص کودکان انجام شد. روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، از نوع مشارکتی می باشد. هم چنین فرآیند پژوهش از نوع کیفی، مقطعی و استقرائی می باشد. در این پژوهش نیازهای کودکان در فضاهای درمانی از دریچه چشم کودکان دیده می شود. به همین منظور از 70 کودک با سن 7-12 سال (35 کودک با سابقه بستری و 35 کودک بدون سابقه بستری) خواسته شد تا با کشیدن نقاشی و نیز استفاده از بازی استاندارد فضای مطلوب خود را برای بیمارستان کودکان را به تصویر بکشند. با تجزیه وتحلیل نقاشی ها و بازی استاندارد توسط روانشناس متبحر کودکان و نرم افزار Atlas.Ti 9.1.3.0، مشخص شد کودکان توجه زیادی به فضای اطراف داشته و سعی می کنند این فضا را به محیطی امن و آشنا (مانند خانه یا مدرسه) تبدیل نمایند. بنابراین برای تسریع روند درمان کودکان بستری باید فضاهای درمانی کودکان را از طریق استفاده از گرافیک محیطی و چیدمان معماری به شکل فضاهای آشنا و امن درآورد.
زیبایی شناسی معاصر بعد از جعبه های صابون مارک بریلوی اندی وارهول بر مبنای نظریه «هستی شناسی کاربردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
101 - 110
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر اساس نظریه «هستی شناسیِ کاربردی»روژه پوایوت به مطالعه زیباشناسیِ اثر جعبه های صابون بریلوی وارهول می پردازد. این اثر در زمان اجرایش، دچار چالش بود و نتوانست دنیای هنر را در مورد پذیرش اش به مثابه یک اثر هنری به توافق برساند. پرسشهای پژوهشی این نوشتارعبارتند از: 1 در دوره معاصر چه معیارهای زیباشناسانه ای یک اثر انسانی را تبدیل به یک اثر هنری می کند؟ 2 بر اساس نظریه «هستی شناسی کاربردی» پوایوت، اثر هنری معاصر چگونه و با چه رویکردی به مثابه نماد سازی شخصی هنرمند در نظر گرفته شده و زیباشناسی حاکم برآن چگونه خوانش می شود؟
فرضیه مقاله بیانگر این است که اثر هنری به هر شکلی در برگیرنده نمادسازی های فرمی و محتوایی است. اصولاً در دوره معاصر نمادسازی های شخصی هنرمند با اختلاط با نمادهای از پیش شناخته شدهِ جمعی در یک فرهنگ، نقش تمام کنندگی در خلق اثر هنری را دارد. نتیجه حاکی از آن است که در زیبا شناسی معاصر، یک اثر زمانی به عنوان یک اثر هنری شناخته می شود که بحث ها و تبادل گفتمانی پیرامون آن صورت پذیرد، بدون آنکه نیاز به برقراری توافق میان صاحب نظران فن باشد. روش تحقیق این مقاله تحلیلی کیفی است که با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مستندات مجازی به انجام رسیده
مطالعه تطبیقی بازنمود روایات تصویری اسارت والرین به دست شاپور در نقش برجسته نقش رستم و برخی از نقاشی های غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبرد ادسا یکی از جنگ های معروف و مهم بین دو امپراتوری شرق (ساسانیان) و غرب (رومیان) در زمان خود و در دوران پس از آن بوده است. شاپور، دومین شاهنشاه ساسانی طلایه دار سپاه ساسانی درنبرد با رومیان در جنگ های متوالی با رومیان بود. بنابر روایات، وی سه نبرد با رومیان داشته است، نبرد سوم در سال260 میلادی و در ادسا (منطقه ای در ترکیه) با والرین روم اتفاق افتاد. پس از شکست سپاه رومیان توسط شاپور، سربازان و فرماندهان و خود والرین همگی به اسارت وی درآمده و اسیر و زندانی می شوند. شاپور به سبب چنین پیروزی بزرگی فرمان داد تا صحنه پیروزی خود را در چندین مکان حک کنند. نقش رستم یکی از مکان هایی است که در آنجا، صحنه پیروزی شاپور در نبرد ادسا و زانوزدن و تحقیر والرین رومی به صورت نقش برجسته به نمایش درآمده است. این صحنه پیروزی شاپور و تحقیر پادشاه رومی، علاوه بر نقش برجسته ها، به عنوان یک حادثه مهم تاریخی در قرون بعدی نیز تصویرسازی شده اند، اما در برخی از آثار نقاشی غرب این روایت به گونه ای متفاوت روایت و تصویر شده است.این پژوهش قصد پاسخ به این سؤال را دارد که: «دلیل تفاوت در بیان روایت نحوه رفتار شاپور با والرین در این نبرد در برخی آثار نقاشی غربی چیست؟» نتیجه مطالعه نشان می دهد که در بیشتر آثار نقاشی غربی با این موضوع، دلیل تحقیر والرین و احساس پشیمانی در چهره وی، منتسب به روایات عقوبت شکنجه کنندگان و آزاردهندگان مسیحیان اولیه است. برخی مورخین غربی به واسطه تعصب مذهبی که داشته و همچنین مسیحیانی که تحت فشار و آزار و اذیت امپراتور والرین قرار داشته اند، ذلت و خواری برای وی و بدرفتاری شاپور با او را دست انتقام خدا دانسته اند و همین امر منجر به گزافه گویی ها و وارونه جلوه دادن این داستان شده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است.
مؤلفه های شرق شناسانه با رویکرد نشانه شناسی در کاشی هایی با نقوش باستان گرایانه؛ مطالعه کاشی های پنج عمارت قاجاری در شیراز
حوزههای تخصصی:
بسیاری از ﺁﺛﺎﺭ ﻫﻨﺮی ﻋﺼﺮ ﻗﺎﺟﺎﺭ، ازجمله کاشی کاری، نقش مایﻪ ﻫﺎی ﻫﻨﺮ ﺍیﺮﺍﻥ باستان را بازتاب می دهند. این درحالی است که دوران پهلوی اول را دوره تاریخی باستان گرایی در هنر معاصر ایران معرفی می کنند؛ اما شرایط تاریخی و اجتماعی خاص دوران قاجار را می توان زمینه ساز این جریان در سال های بعد دانست. تأثیر شرق شناسی و فعالیت های باستان شناسان اروپایی در این گرایش موضوعی در هنر قاجار مؤثر بوده است. رویکرد نشانه شناسانه نقش مایه های باستان گرایانه قاجار به تشخیص مؤلفه های شرق شناسی در نمونه موردی پژوهش یاری خواهد رساند. کاشی کاری های قاجار بهترین بستر برای ردیابی گرایش های باستان گرایانه در معماری قاجارند. نمونه هایی از کاشی کاری های باستان گرایانه از پنج عمارت قاجاری شیراز در این پژوهش بررسی شده است. هدف از پژوهش دسته بندی نشانه های باستان گرایانه کاشی های قاجار به منظور استخراج مؤلفه های شرق شناسانه آن است. سؤال پژوهش این است که چه مؤلفه ها و نشانه هایی را می توان در تشخیص جریان شرق شناسی در نمود باستان گرایانه نقوش کاشی کاری های دوران قاجار تشخیص داد؟ بر اساس مطالعات، این فرضیه مطرح شد که احتمالاً آثار باستان گرایانه قجری نشانه ای نمایه ای از تأثیر گرایش های شرق شناسانه در هنر این دوران است. یافته های پژوهش، ضمن تأیید فرضیه، مشخص کرد که مؤلفه ها و نشانه های شرق شناسانه در نمونه های بررسی شده شامل نقوش تزئینی باستانی، نقش برجسته و بناهای باستانی، مؤلفه های فیگوراتیو باستانی، مؤلفه های مشروعیت بخش و مؤلفه های شخصیت های اساطیری است. همچنین مشاهده مستقیم نتایج فعالیت های باستان شناسان در مناطق باستانی شیراز و کپی برداری از این آثار را می توان از عوامل رواج نقوش باستان گرایانه در عمارت های قاجاریه شیراز دانست. در این پژوهش، با روش تحلیلی و توصیفی و با تأکید بر روش نشانه شناسی لایه ای، نمونه آثار مدنظر از عمارت های شیراز بررسی شده است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای همراه با مشاهدات نویسنده از نمونه کاشی های مدنظر بوده است
مطالعه تطبیقی نقش مایه موجود ترکیبی زن- پرنده در هنر ایران عصر سلجوقی با هنر تمدن های بین النهرین، یونان، هند و آسیای جنوب شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
نقش مایه موجود ترکیبی زن-پرنده به عنوان مخلوقی افسانه ای در طیف وسیعی از آثار هنری دوران اسلامی قابل مشاهده است. در دوران سلجوقی، این نقش مایه علاوه بر نقش بستن روی سطوح گوناگون به صورت دوبعدی، در آثار برنزی و سفالین پیکرگون نیز به نمایش درآمده است. زن-پرنده اغلب به صورت تک و گاه به صورت جفت به تصویر کشیده شده و در برخی متون از آن ها به عنوان حامیانی فرا انسانی یا دربردارنده نیروهای خوش یمنی یاد شده است. با توجه به این که در بسیاری از پژوهش های معاصر در داخل و خارج از ایران، از این نقش با عنوان هارپی یاد شده، پرسش اصلی بدین شرح است که چه نسبتی میان مفهوم نقش زن-پرنده در دوران سلجوقی و نمونه های مشابه آن در تمدن های بین النهرین، یونان، هند و آسیای جنوب شرقی وجود دارد. در این راستا پژوهش با تکیه بر منابع مکتوب و با روشی توصیفی- تحلیلی به تجزیه وتحلیل کیفی داده ها می پردازد. چهارچوب نظری مقاله با اتکا بر تئوری بینامتنیت شکل گرفته و هدف اصلی آن تبیین نسبت میان مفهوم نقش مایه زن-پرنده سلجوقی با پیش متن های موجود است. نتایج نشان می دهد که مفاهیم نهفته در این نقش مایه، برآمده از پیش متن های بین النهرینی و هندی بوده و کمتر با نمونه های مشابه یونانی ارتباط دارد؛ بنابراین استفاده از عنوان هارپی برای زن-پرنده سلجوقی، اشتباه به نظر می رسد.
خوانشی هرمنوتیکی از نگاره «هفت واد» بر اساس پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
101 - 110
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی هرمنوتیکی، از جریان های پدیدارشناسی پساهوسرلی است که با مساعی مارتین هایدگر شکل گرفت و در آن، تمرکز از روی چگونگی قوام یافتن معنای جهان در آگاهی انسان (مساله پدیدارشناسی کلاسیک) برداشته شده و به سوی رویکردی جهت آشکارگی جلوه هایی از حقیقت وجود چرخش یافت. هایدگر در دوره دوم اندیشه اش با به کار گرفتن رویکرد پدیدارشناسانه هرمنوتیکی در مورد آثار هنری، نقش هنر را در انکشاف حقیقت وجود مورد توجه قرار داده و در این راستا در کتاب سرآغاز کار هنری، خوانشی از نقاشیِ یک جفت کفش اثر ون گوگ ارایه داد. در مقاله حاضر رویکرد هایدگر برای خوانش نگاره ای ایرانی به نام «هفت واد»، متعلق به کتاب شاهنامه طهماسبی از مکتب نگارگری تبریز صفوی، الگو قرار گرفته تا با روشی تحلیلی-تطبیقی و با تمرکز بر تحلیل موقعیت دازاین به عنوان معیار کیفیت آشکارگی عالم، امکان گشایش وجوهی مغفول از وجود فراهم آورده شود. نتیجه کار هموار شدن راهی است برای پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار نقاشی در مقام عمل، با قابلیت بسط یافتن در دیگر آثار هنری، که در مورد نگاره هفت واد، فارغ از مقصود هنرمند و زمینه خلق اثر، در دو بخش روایت و اجزای تصویر به کار گرفته شده و منجر به ارایه تاویلی منحصر به فرد از وجود گشته است.
آشنایی با منشأ نقوش و عناصر طبیعی موجود در نگارگری و کاغذ ابری (با تأکید بر مرکب سازی و رنگ سازی نسخه های قرون4 تا 6 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
27 - 34
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی در این پژوهش شناخت منشأ نقوش کاغذهای ابری و برخی عناصر طبیعی موجود در آثار نگارگری و ارتباط آن ها با مرکب ها و رنگ های قرون اولیه ایران اسلامی است، که منجر به درک شیوه های ساخت برخی عناصر طبیعی موجود در آثار نگارگری و کاغذهای ابری است. اهمیت این موضوع در احیاء شیوه های کهن است، زیرا ما در عرصه نگارگری و آثار قرون اولیه اطلاعات عینی در باب رنگ ها و شیوه های ساخت و ترکیبات مورد استفاده در آن ها نداریم. هدف پژوهش شناسایی منشأ ساخت برخی عناصر و نقوش طبیعی موجود در آثار نگارگری و ارتباط آن با کاغذهای ابری قرون اولیه اسلامی است. سوال اصلی تحقیق این است که شیوه اجرای نقوش کوه ها در نگارگری ایرانی با شیوه ساخت کاغذ ابری چه رابطه ای دارد؟ روش انجام تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای وآزمایشی بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که منشأ اولیه ساخت برخی عناصر طبیعیِ موجود در آثار نگارگری و کاغذهای ابری درشیوه های خاص مرکب سازی و رنگ سازی قرون اولیه و در نتیجه استفاده از آن ها در هنرهای قرون اولیه بوده است. به بیان دیگر کاغذهای ابری قرون هفتم به بعد الهام گرفته از رنگ های خاص و شیوه های به کار رفته در کوه ها، صخره ها و ابرها در آثار نگارگری بوده است.
پژوهشی در ویژگی های صوری سنگ نگاره های غار دوشه لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غار دوشه با سنگ نگاره هایی که قدمت آن ها به حدود دو هزار سال پیش از میلاد برمی گردد ازجمله منابع مهم تصویری هنر ایران در استان لرستان به شمار می رود. دیوارهای مسطح این غار حامل حدود یکصد و ده نقش سیاه رنگ با موضوع غالب شکار و صحنه های رزمگاهی است که در آن انسان ها سوار بر اسب و یا به صورت پیاده و اکثراً در حال تیراندازی و جنگیدن ترسیم شده اند. حیواناتی هم چون اسب، بز و حیوانی شبیه به گرگ بر دیوارهای این غار نقاشی شده است. با توجه به این که این نقوش تاکنون به دقت مورد تجزیه و تحلیل کارشناسان قرار نگرفته است، پژوهش حاضر باهدف تبیین ویژگی های تصویری نقوش این غار به طرح این سؤال پرداخت که: سنگ نگاره های غار دوشه دارای چه ویژگی های بصری هستند؟ و در راستای پاسخ به سؤال مذکور، با روشی توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، نقاشی های این غار از منظر نحوه بازنمایی، رنگ، عمق نمایی، حجم پردازی، تناسبات و ترکیب بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد نقوش غار دوشه به شیوه چکیده نگاری و با ماهیت روایی، با استفاده از ماده سیاه رنگ بر دیوارهای غار کشیده شده است. تمامی نقوش فاقد حجم پردازی بوده و عمق نمایی و عدم رعایت تناسبات در برخی از نقوش قابل مشاهده است.