فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۹۶۱ تا ۵٬۹۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
75 - 86
حوزههای تخصصی:
بشر همواره در زندگی خود با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و سعی در کاهش جبران خسارت های جانی و مالی آن داشته است. در این میان ارزیابی اقدامات گذشته از اهمیت بالایی برخوردار است تا امکان اتخاذ بهترین تصمیمات را در مورد سوانح آتی با توجه به سانحه خیزی کشور ایران فراهم سازد. هدف این پژوهش، ارزیابی پیامدهای ناشی از بازسازی و جابه جایی روستاها پس از سیل 1384 شرق استان گلستان می باشد. این پژوهش، از نوع کاربردی و به صورت ترکیبی از تحلیل محتوای کیفی و پیمایش مقطعی درمرحله کمی است. جامعه آماری این پژوهش از ساکنان شهر فراغی (تجمیع 11روستا) و روستاییانی که به روستاهای قدیم بازگشته اند می باشد. برای مقایسه پیامدهای بازسازی در نمونه های مورد مطالعه، از آزمون t نمونه های مستقل استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ساخت سکونتگاه جدید علی رغم کاهش آسیب پذیری کالبدی با افزایش پدیده هایی چون افزایش مهاجرت به شهرها و بازگشت به روستاهای قدیم همراه بوده است.
تعیین پارامترها و شاخص های مساله محوری در فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
283 - 298
حوزههای تخصصی:
طراحی در معماری تحت تأثیر عوامل مختلفی تکوین یافته است. هر طراحی دارای ویژگی های منحصر به خود است. با این حال مؤلفه زمان و تحولات فرهنگی و اجتماعی تبدیل به عاملی مهم در مواجه با فرایند طراحی معماری است. مسئله قابل بررسی در این پژوهش شناخت تکوین فرایند طراحی معماری است. روش انجام این پژوهش، استفاده از مطالعات اسنادی و روش توصیفی تحلیلی، مدل ها و نظری های فرایند طراحی معماری بر اساس سیر تاریخی آنها است. یافته های پژوهش نشان می دهد یکی از مهمترین نقطه ضعف های مدل های رایج فرایند طراحی معماری، خطی بودن سیر حرکت از مساله به راه حل بوده و این امر منجر به عدم تحلیل جوانب مسئله و عدم تطبیق راه حل ها با مسئله گشته و طراح را تشویق به تقدم الگوهای گزینشی برای هدایت فرایند تصمیم گیری نموده است. در برخی مدل ها، سیر خطی مسئله به راه حل در حالتی افراط آمیز منجر به واسازی مسئله اصلی به مسائل خرد و تولید راه حل های غیرکاربردی گردیده که در عمل پاسخ دهنده مسائل طراحی نمی باشد. نتایج پژوهش منجر به تبیین و طبقه بندی پارامترها و شاخص های مساله محوری در فرایند طراحی معماری گردیده که با تعریف و تبیین ریزپارامترهای ذیل هر دسته، این پژوهش را در مسیر ایجاد خلاقیت در کشف متدها و روش های جدید و نوآورانه برای مسئله گشایی در فرایند طراحی معماری هدایت کرده است. اهداف پژوهش: 1.شناسایی پارامترها و شاخص های مسئله محوری در فرایند طراحی معماری. 2.بررسی امکان دستیابی به مدل های جامع طراحی معماری. سؤالات پژوهش: 1.فرایند طراحی در معماری دارای چه پارامترهایی است؟ 2.چگونه می توان با مطالعه فرایند طراحی معماری به مدل های جامع طراحی معماری دست یافت؟
امکان سنجی بهره مندی از تجارب خانه های سنتی دزفول برای رعایت حریم سمعی بصری در واحدهای مسکونی معاصر
حوزههای تخصصی:
الگوی هویت پایدارِ معماری، مبتنی بر طراحی فرایندی
حوزههای تخصصی:
طراحی مبتنی بر فرایند، گفتمانی روشمند برای ایجاد الگوهای علمی از روش و محتوی معماری است به گونه ای که باعث افزایش ادارک محتویی و شفافیت در روش گردد. چنین گفتمانی با روش مسئله پنداری، سعی دارد محتوی معماری را در بلند مدت مورد بازشناسی علمی قرار دهد که به هویت بخشی روشمند به آن منجر شود. بر این اساس، مفهوم پایداری در هویت معماری، مقوله نظری است که به تدوین یک چارچوب کلی، برای جایگاه دهی و ارتباط شناسی عوامل موثر بر معماری، کمک شایانی میکند. با توجه به نقش کلیدی طراحی در معماری، بدیهی است تمرکز بر چنین مقوله ای، راه را برای نظریه پردازی های آینده (خصوصا از نوع اثباتی) هموار تر میکند. پژوهش بنیادین حاضر سعی دارد به روش کیفی (گفتمان شناسی تطبیقی) با بازشناسی کلیات ماثر بر روند طراحی، آنها را در کلی ترین حالت ممکن دسته بندی، نامگذاری، و به آنها، جایگاهی مفهومی دهد، و نهایتا به صورت پیشنهادی، چارچوبی برای بهره گیری روشمند از آنها را ارائه نماید. بدین صورت، هدف هویت بخشی مبتنی بر طراحی فرایندی(گام به گام)، را محقق کند. بدیهی است داشتن روند کل گرایانه باعث خواهد شد، در مواجهه با عوامل جدید احتمالی در آینده، بتوان ضمن تمرکز بر مراحل طی شده، بر افزودن و جایگاه دهی به عوامل جدید، عمل کرده و از تکرار مراحل قبل پرهیز کرد. در کلیه مراحل پژوهش تلاش شده است، مفهوم پایداری در سه وجه: ثبات بخشی به رویه طراحی معماری، استفاده از گفتمان فرایندی، و ارائه چارچوب هویت آفرینی مبتنی بر طراحی فرایندی تعریف شده است، تا نتیجتا چارچوب جامع و منعطف پیشنهاد شده، ضمن پوشش داشته های موجود معماری، باعث کاستن از آسیب های سرعت تحولات علمی معاصر بر رویه طراحی و جلوگیری از کم رنگ شدن نقش مبانی نظری در آن، گردد.
تحلیل دیدگاه آرتور اپهام پوپ در رابطه با معماری ایران با تأکید بر نوشتار کتاب «سیری در هنر ایران»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
15 - 24
حوزههای تخصصی:
«آرتور پوپ» یکی از بزرگ ترین محققینی بوده که فرهنگ و معماری ایران را به جهانیان معرفی کرد. هدف از انجام این پژوهش بررسی نوشتار پوپ در کتاب مشهور خود با عنوان «سیری در هنر ایران» بوده است. این کتب از مهم ترین دانشنامه های هنر ایرانی قبل و بعد از اسلام و از مفصل ترین و معتبرترین کتاب مرجع درباره تاریخ هنر ایران محسوب می شود. این کتاب باتوجه به تصاویری که در آن به چاپ رسیده غنی ترین منبع هنر ایران است. در سال 1926 میلادی، پوپ اولین بار، بعد از برگزاری نخستین کنگره در فیلادلفیا، کمی پس از بازگشتش به آمریکا نگارش مجموعه «سیری در هنر ایرانی» را آغاز کرد. در تحقیقات پوپ، معرفی هر بنا با بهره گیری از تصویر است؛ نظیر روشی که باستان شناسان در ارائه نتایج کاوش های خود به کار می برند. نگرش پوپ به تاریخ هنر معماری ایران پوزیتیویستی است که تحت تأثیر آموزه های فلسفه «کانت» و نگاه مدرن به علم تاریخ بود. این نگرش با تکیه بر انواع مختلف منابع با تمرکز بر تاریخ سیاسی و دیپلماتیک به دسته بندی و طبقه بندی اسناد می پردازد و با دیدگاهی تجربی به فضاهای عینی توجه داشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد ریزمعیارهای هنر ایرانی که از نظر پوپ در انتظام نظام فضایی معماری ایرانی مؤثر بوده عبارت است از: تداوم، انتزاعی گرایی، نمادگرایی، روشنی و دقت، خصلت اجتماعی و سنتی تاریخ هنر ایرانی و ارتباط و تأثیر معماری ایران و سایر تمدن ها و تأثیر آنها برهم.
مطالعه تطبیقی مفهوم اثر هنری در دوران مدرن و پست مدرن و تأثیرآن بر فرآیند موزه ای شدن اثر (با تأکید بر آثار تجسمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱
64 - 73
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پژوهش حاضر با تطبیق مفهوم اثر هنری در دو دوره مدرن و پست مدرن به تأثیر این دو جریان بر فرآیند موزه ای شدن اثر هنری می پردازد. پرسش های این پژوهش، این چنین است: با توجه به گسترده بودن قلمروی هنر معاصر و شکل گیری هنر مفهومی با مواد و مصالح متنوع، معیارهای انتخاب اثر هنری در موزه های هنری معاصر چیست و شرایط اجتماعی و گفتمان های هنری چون مدرن و پست مدرن چگونه بر موزه ای شدن اثر تأثیرگذارند؟ هدف: هدف این پژوهش پیشنهاد معیارهای مشخصی برای انتخاب آثار در موزه های هنری معاصر است و دامنه این پژوهش آثار حوزه تجسمی است. روش پژوهش: رویکرد این پژوهش کیفی است که به شیوه توصیف و تحلیلی با تطبیق مفهوم اثری هنری در دوره مدرن و پست مدرن نتایج آن ارائه شده است. داده های این پژوهش به دست آمده از منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی است. یافته ها: گفتمان دوران مدرن با رویکرد نخبه گرا و گفتمان پسامدرن با رویکرد جامعه گرا بر فرآیند موزه ای شدن اثر تأثیرگذاشتند. در دوران معاصر هنوز هم معیارهای موزه های هنری معاصر برای گزینش آثار، غالباً همان رویکرد مدرنیتسی است. علت رویکرد غالب مدرنیستی کنونی موزه ها برای گزینش آثار، این بوده که جامعه محوری پسامدرنیست ها، خالی ازچالش نبوده است. در تمام دوران ها گفتمان های غالب جامعه بر فرآیند موزه ای شدن آثار تأثیر داشته و چالش مهمی میان موزه داران و جامعه هنری غالب ایجاد کرده است.
ساختارهای زیبایی شناختی موثر سازنده محیطی در ایجاد حس امنیت در مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
196 - 210
حوزههای تخصصی:
مطالعات روانشناسی بر ارتباط عمیق میان زیبایی و احساس آرامش و امنیت تأکید دارد. انسان در جامعه امروزی با تحولات محیطی متفاوتی مواجه است. ایجاد مجتمع های مسکونی یکی از این تحولات در ساختار محیطی افراد جامعه است. مسئله ای که می توان مطرح کرد، تأثیر مجتمع های مسکونی به عنوان تغییرات ساختاری جدید بر حس امنیت افراد جامعه است. زیبایی شناسی علمی است که می توان از آن برای ایجاد حس امنیت کمک گرفت. امروزه وجود امنیت به عنوان یکی از نیازهای اصلی انسان ها از مهمترین عوامل ساختاری کیفیت زندگی است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد کمی و کیفی انجام شده است. جامعه پژوهش حاضر شامل بیش از 2000 نفر است که نمونه در دسترس آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. بعد از توزیع کردن پرسشنامه، داده ها با استفاده از نرم افزار Spss در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد که 5 عامل اصلی بر امنیت محیطی و کاهش جرم در بافت مجتمع های مسکونی تأثیر به سزایی دارند. این 5 عامل عبارتند از امنیت فیزیکی، نظارت، ترس از جرم، قلمروپایی، مدیریت و نگهداری که بعد از مقایسه میانگین آن ها در گروه نمونه نتایج نشان داد که مؤلفه نظارت دارای میانگین زیاد و مؤلفه ترس از جرم دارای میانگین کمتری است، میانگین سایر متغیرها (امنیت فیزیکی، قلمروپایی و مدیریت و نگه داری) نیز در حد متوسط بودند. بنابراین در امنیت محیطی در بافت مجتمع های مسکونی امنیت فیزیکی، نظارت، ترس از جرم، قلمروپایی، مدیریت و نگهداری سهم به سزایی دارند. توجه به این مؤلفه ها در کنار ایجاد محیط های طبیعی نقش مهمی در تثبیت فضایی با تسلط ساختاهاری زیبا و آرامش بخش در مجتمع های مسکونی دارد. اهداف پژوهش: 1.بررسی نقش ساختارهای زیباشناختی در ایجاد حس امنیت در مجتمع های مسکونی. 2.شناسایی مؤثرترین عوامل بر امنیت در بافت مسکونی. سؤالات پژوهش: 1.چه عواملی در ایجاد ساختارهای زیبایی شناختی محیطی در مجتمع های مسکونی نقش دارند؟ 2.کدام عوامل بیشترین تأثیر را بر ایجاد حس امنیت در بافت مسکونی دارد؟
نقوش اساطیری- مذهبی مهرها و اثر مهرهای استوانه ای در ایلام باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
402 - 417
حوزههای تخصصی:
ایلام نام قدیمی ترین تمدن و حکومتِ شکل گرفته در فلات ایران است که از هزاره سوم ق.م به بعد، بر بخش وسیعی از جنوب غرب و غرب ایران حاکمیت داشتند. این تمدن با مرکزیت شوش به عنوان کانون تجارت فلات ایران با دیگر سرزمین های همجوار نظیر «میان رودان» بود. یکی از مهم ترین عناصر هنری تمدن ایلام را می توان مهرهای استوانه ای آن ها دانست. مسئله ای که اینجا مطرح است چگونگی و میزان ارتباط مهرها با مذهب و انگاره های مذهبی است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای به دنبال واکاوی میزان ارتباط مهرها و اثر مهرهای دوره ایلامی با مذهب و عناصر مذهب یاست. یافته های پژوهش حاکی از این است که مهم ترین نقوش مهر های استوانه ای ایلام به نقوش اساطیری- مذهبی، اختصاص یافته است که در غالب موارد نمودی از خدایان، مراسم های مذهبی و یا شاهان ایلامی می باشد. براین اساس می توان گفت ایلامی ها در ابتدا خدایان خود را به شکل حیوان تجسم می کردند. از اواخر هزاره چهارم خدایان در اشکال ترکیبی حیوانات رواج یافت. در اواسط هزاره سوم این اشکال جای خود را به خدایان ترکیبی حیوان- انسان داد و پس از شروع نیمه دوم هزاره سوم ق.م خدایان به شکل انسان تجسم یافتند. در نهایت طی هزاره اول ق.م نخستین گام های تبدیل این خدایان به ایزدانی مجرد و نادیدنی برداشته می شود و بر مهرها و اثرمهرها خدایان نیز به این شکل ترسیم شده اند. اهداف تحقیق 1.واکاوی تأثیر عنصر مذهب بر مهرها و اثرمهرهای دوره ایلامی 2.مطالعه سیر تکامل و تکوینی نقوش مهرهای مذهبی در دوره ایلامی سؤالات تحقیق 1. مذهب و عناصر مذهبی چه بازتابی در مهرهای دوره ایلامی داشته اند؟ 2.نقوش مهرها و اثر مهرهای مذهبی دوره ایلامی چه سیر تکوینی داشت است؟
بررسی نقش فرهنگ اجتماعی در حمل و نقل و ترافیک شهری
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد شهرنشینی و زیاد شدن تعداد خودروها در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نقش سیستم حمل و نقل عمومی را در ایجاد قانون مداری، آرام سازی و برپایی محیطی مطلوب برای زندگی به خوبی مشهود ساخته است. از این رو گسترش فرهنگ استفاده از حمل و نقل همگانی در یک جامعه می تواند نقش به سزایی در چگونگی عملکرد سیستم کلی حمل و نقل شهر داشته باشد. از جمله مشکلاتی که در اثر عدم استفاده مناسب از حمل و نقل عمومی بوجود می آید می توان به افزایش بار ترافیکی خیابان ها، تداخل حرکت سواره و پیاده و آشفتگی بصری و روانی اشاره کرد. در این پژوهش ابتدا به تجربه جهانی حمل و نقل در شهرهای مختلف جهان پرداخته، سپس محورهای حمل و نقل پایدار و ضرورت آموزش و تدوین فرهنگ در حوزه حمل و نقل و ترافیک شهری مورد بحث و بررسی همه جانبه قرار می گیرد. روش این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی و تحقیقات قبلی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد که برای اجرای موفق یک طرح ترافیکی بایستی ارتباط مستحکم و منسجمی بین سه مرحله طراحی و برنامه ریزی، آموزش عمومی و اجرای قانون موفقیت برقرار باشد و آموزش مقررات و موازین بین المللی ترافیک به تمامی طبقات جامعه اعم از مردم عادی، مسئولان و مجریان امر نقش بسیار اساسی در اصلاح و کنترل ترافیک خواهد داشت، زیرا لازمه زندگی کردن در یک جامعه صنعتی و ماشینی، آشنایی و آگاهی کامل مردم آن جامعه با فرهنگ زندگی در چنین جامعه ای است. همچنین مطالعات نشان داد که روش های مختلفی برای طراحی و اعمال مدیریت ترافیک در شهرها وجود دارد که می توان به حفظ امنیت عبور عابران پیاده ، کنترل پارک های خیابانی و طرح استفاده بهینه از پارکینگ و اقدامات مربوط به ساخت پیاده روها اشاره کرد.
ارزیابی آسیب پذیری مناطق شهری در برابر زلزله مبتنی بر روش هوشمند فازی شهودی بهبود یافته با الگوریتم سیاهچاله (نمونه موردی : مناطق سیزده گانه شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
19 - 43
حوزههای تخصصی:
با بروز بحرانهای طبیعی مانند زلزله و سیل و در نتیجه کاهش توانمندی سازمانهای مسئول به دلیل آسیب دیدگی زیرساختها ، نبودن اطلاعات قطعی و قابل استناد، تقاضا برای ارسال نیروهای امدادی متخصص و لجستیک افزایش می یابد. در چنین شرایطی نیاز است فرآیندهایی که در هنگام امدادرسانی پس از وقوع یک بحران به انجام می رسند به نحوی برنامه ریزی شوند تا در کوتاهترین زمان ممکن پاسخگوی نیاز آسیب دیدگان به بهینه ترین شکل ممکن در تحقق شهر ایمن باشند. هدف اصلی در این مقاله طبقه بندی مناطق آسیب پذیر در برابر زلزله با روشی ابتکاری به منظور ارسال تجهیزات و نیازهابراساس اولویت است در این پژوهش ابتدا و به منظور انتخاب شاخص های بهینه و موثر( ازبین شاخص های متعدد) در تخمین خسارت زلزله به منظور طبقه بندی مناطق از روش تحلیل سلسله مراتبی فازیFAHP) )Fuzzy Analytic Hierarchy Process استفاده کردیم.سپس به ارائه روش جدیدی به نام مدل فازی شهودی بهبود یافته با الگوریتم سیاهچاله Black Hole- Intuitive Fuzzy C Mean(BH-IFCM) پرداختیم و بوسیله آن پهنه بندی خطرپذیری زلزله در مناطق سیزده گانه شهر مشهد انجام شده است. با توجه به استفاده از مدل فازی شهودی (در شرایط عدم قطعیت اطلاعات در زمان زلزله) و به کار گیری الگوریتم سیاهچاله نتایج عددی نشان دهنده صحت طبقه بندی 97.34% بر روی داده های مشهد و 96.73% بر روی داده های بم می باشد .
اولویت بندی شاخصه های مبتنی بر کاهش آسیب پذیری مراکز حیاتی با استفاده از تحلیل شبکه ای (نمونه مطالعاتی: منطقه پنج شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
1 - 13
حوزههای تخصصی:
کشور ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی که دارد، همواره در معرض مخاطرات طبیعی به خصوص سیل و زلزله قرار دارد. به همین علت، حفظ و مراقبت از ساختمان های بااهمیت حیاتی در شهرها موردتوجه ویژه ی مدیران و برنامه ریزان شهری هستند. در پژوهش حاضر به کمک نمونه مطالعاتی، مراکز حیاتی منطقه پنج شهر تهران از لحاظ اولویت بندی مبتنی بر کاهش آسیب پذیری، مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفتند، معیارهای موردبررسی شامل: معیار بعد مکانی- منطقه (کالبدی، فیزیوگرافی، بافت) و بعد ساختار فیزیکی (ارتقاء، زیربنا، سازه، مصالح و نحوه جهت گیری در منطقه) است. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بوده، اطلاعات جمع آوری شده در ابتدا به صورت کتابخانه ای-اسنادی و تهیه لایه های اطلاعاتی از سازمان نقشه برداری و بازدیدهای میدانی صورت پذیرفت، سپس با بهره گیری از تکنیک دلفی متغیرها به صورت زوجی با هم مقایسه و امتیازدهی شدند. جامعه آماری این تحقیق را 20 نفر از خبرگان حوزه معماری، شهرسازی، برنامه ریزی شهری و مدیریت بحران تشکیل داده و افراد نمونه به صورت هدفمند انتخاب گردیده اند. روایی محتوایی مدل و مولفه های آن با بهره گیری از نظرات خبرگان حاصل شد و به دلیل وجود رابطه ای درونی برخی از متغیرها از روش تحلیل شبکه ای(ANP) و برای وزن دهی به شاخص ها از نرم افزار SUPER DECISION بهره گرفته شد. در ادامه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و اعمال وزن به لایه های بعد مکانی منطقه، محدوده هایی که در معرض خطر قراردارند شناسایی، و مراکز با اهمیت حیاتی قرارگرفته در این محدوده مشخص و از نظر آسیب پذیری پس از اعمال وزن، اولویت بندی شده و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق از طرفی بیانگر اقدامات پیشگیرانه، قبل از وقوع مخاطرات طبیعی، برای کاهش خسارات مالی و جانی در ساختمان های حیاتی منطقه، و مکان هایی که این تلفات از بقیه نقاط بیشتر است را نشان می دهد. همچنین نتایج بیانگر استفاده از اصول معماری، شهرسازی و برنامه ریزی متناسب با مخاطرات به منظور کاهش آسیب های مخاطرات طبیعی در ساختمان های حیاتی منطقه در جهت رسیدن به مدیریت مطلوب شهری است.
فرایند ادراک منظر بر پایه ادراکات حسی و عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۸۸
27 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طبق تعاریف، منظر پدیده ای است که توسط انسان ادراک می شود. انسان در وهله اول از طریق حواس با محیط و محرک ها، ارتباطی فیزیولوژیک برقرار می کند و این به تقویت خاطره ذهنی و ادراک حسی منجر می شود. در ادامه در ادراک عقلی، تجارب حسی معنی دار شده و شناخت حاصل می شود. در نتیجه، عدم توجه به تمامی حواس موجب کاهش تجربیات حسی می شود. از آنجا که تا کنون تحقیق جامعی در زمینه فرایند ادراک مناظر ارائه نشده، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال اصلی است که فرایند ادراک منظر چگونه است. در راستای پاسخ به این پرسش در ابتدا پاسخگویی به این سؤالات فرعی لازم است که ادراک حسی انسان بر پایه چه حواسی شکل می گیرد و ادراک عقلی انسان و عوامل تأثیرگذار بر آن کدام اند.هدف پژوهش: این پژوهش سعی در افزایش تجربیات حسی و پاسخ دهندگی بیشتر منظر، از طریق شناسایی و توجه به فرایند ادراک و عوامل تأثیرگذار در آن، دارد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت از نوع کیفی با هدف کاربردی است و روش آن تحلیل محتوای کیفی و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای از طریق بررسی متون و نقد نوشته های دیگران و تحلیل محتوای کیفی آنها بوده و به شیوه استنتاجی و استنباطی، به بررسی فرایند ادراک مناظر در دو حوزه ادراک حسی و ادراک عقلی می پردازد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیانگر آن است که بسنده کردن به حواس پنج گانه در ادراک منظر، فارغ از 51 حس و ادراکات عقلی و عوامل آن (منظر فیزیکی، عوامل فرهنگی، عوامل شخصی)، موجب توصیف عینی و فنی منظر، ثبت لایه ای سطحی از تجربیات حسی و تضعیف رابطه کاربر با محیط کالبدی شده و در صورت عدم تأمین انتظارات انسان، موجب رنجش و ترک محیط می شود.
مطالعه ویژگی ها و ثبات رنگی نخ پشمی رنگرزی شده با برخی از مواد رنگزای زرد طبیعی
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
51 - 63
حوزههای تخصصی:
مواد رنگزای طبیعی فراوانی مانند اسپرک، برگ مو، جاشیر، زرد چوبه، زعفران، سماق، پوست پیاز، اکالیپتوس، گلرنگ، گل بابونه، گل جعفری و بسیاری دیگر از گل های موجود در طبیعت وجود دارند که میتوان برای کسب رنگ زرد با درجات مختلف استفاده نمود. در این تحقیق از 10 رنگینه زرد طبیعی رایج در رنگرزی سنتی برای رنگرزی کلاف نخ پشمی استفاده شد. ابتدا، کلاف های نخ پشمی با سه غلظت مختلف از دندانه کلرید قلع (1، 2 و 3 درصد وزنی) به روش پیش دندانه عمل شد و بعد از آن با درصد های مختلف از ماده رنگزا (10%، 30% و 60%) در حضور اسید استیک رنگرزی شدند. طیف های انعکاسی نمونه های رنگرزی شده مورد بررسی و قدرت رنگی آنها محاسبه گردید. با توجه به قدرت رنگی نمونه های رنگرزی شده می توان بیان نمود که ماده رنگزای پوست پیاز و سماق به ترتیب دارای بیشترین و کمترین قدرت رنگی می باشند. نمونه کلاف نخ رنگرزی شده با ماده رنگزای زردچوبه نسبت به سایر نمونه ها دارای ثبات نوری کمتری می باشد.
بررسی تطبیقی مشخصات فنی و ظاهری فرش نایین با فرش های نایین مهاجرت یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرش نایین، دست بافته ای مهاجرت یافته از سبک فرش های کرمان و اراک است که در مدت زمانی اندک، بر اساس مؤلفه های بومی، هویت مستقلی بنیان نهاد و به عنوان سبکی متمایز از دیگر فرش ها مطرح و شناخته شد. گسترش محدوده تولید به خارج از مرزهای شهرستان، موجب تغییراتی در فرش نایین شد. به نحوی که در بسیاری از موارد، به خاطر تشابهات ظاهری، ابهاماتی برای شناسایی این دست بافته به وجود آورده است. این در حالی است که تمامی این فرش ها با تمام افتراق ها نسبت به مبداء، تحت عنوان فرش های اصیل نایین به بازار عرضه می شوند. هدف از این تحقیق، تطبیق فرش های اصیل نایین و فرش هایی است که در مناطق دیگر بافته شده و دچار تغییراتی به صورت کیفی و ظاهری شده اند. پرسش اصلی این است که: جابه جایی مکان بافت فرش نایین چه تأثیری در ساختارهای اصلی این دست بافته داشته است؟ و ملاک ارزیابی نهایی این گونه فرش ها چیست؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام شده و شیوه یافته اندوزی آن، بیش تر بر منابع مکتوب و مشاهدات میدانی استوار است. نمونه هایی که در پژوهش به آنها اشاره شده به صورت انتخابی و هدفمند برگزیده شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد جابه جایی مکان بافت فرش نایین، منجر به بروز تغییراتی در کیفیت الیاف، نوع گره، رنگرزی و ... آن شده است؛ به طوری که الیاف از نوع درجه 1 به درجه 2 و 3 تنزل یافته اند؛ نوع گره از فارسی تک بافت، به جفتی بافی به گره U تغییر یافته است و رنگرزی 90 درصد بافته های مناطق دیگر، به رنگرزی شیمیایی تبدیل شده است. این بی قاعدگی در تولید و عدم شناخت و کارشناسی صحیح در بازار، موجب جایگزینی فرش های نامرغوب به جای فرش های اصیل نایین گردیده است. معدود مکان های جدید بافت فرش نایین، سبب افزایش کیفیت آن گردیده اند که اثراتی هم بر تولید و صادرات فرش نایینِ اصیل بر جای گذاشته است.
تحلیل نشانه شناختی عنوان در آثار رسام عرب زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
103 - 115
حوزههای تخصصی:
رسام عرب زاده از جمله هنرمندان معاصر در حوزه طراحی و تولید فرش است. اکثر آثار ایشان حاوی عناوین مختلف ادبی، فرهنگی، عرفانی و فلسفی است. عناوینی که رسام عرب زاده برای آثارش برگزیده نشان از قایل شدن اهمیت به عنوان اثر، علاوه بر خود اثر هستند. در این جستار، سعی بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از نشانه شناسی، عناوین و متون مرتبط با آن در آثار ایشان مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر ضمن بررسی عناوین آثار منتخب(۱۲مورد) از آثار رسام عرب زاده به دنبال پاسخ گویی به این سوالات است که، چه ارتباطی بین دال(عنوان) و مدلول(متن) وجود دارد؟ و آیا عناوین آثار رسام عرب زاده در خوانش مفهوم متن اثر دخالت دارد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، ضمن این که عنوان در آثار وی، مهم ترین و اساسی ترین درگاه ورود به آن اثر است، ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم آن اثر دارد. از سویی، ذهن خواننده را به چالش کشیده، فرضیه هایی برای او مطرح ساخته و او را به خوانشی عمیق از متن اثر تحریک می کند. عنوان در آثار رسام عرب زاده در خوانش متن آثار بسیار موثر بوده و در اغلب موارد به عنوان بخشی از اثر نیز می تواند باشد.
خِرَد محیطی، دانش بومی و نقش عوامل اکولوژیک در برنامه ریزی و ساخت روستای کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۳
18 - 25
حوزههای تخصصی:
محیط طبیعی و عناصر آن همواره عامل تعیین کننده محل استقرار و پراکنش سکونتگاه ها، احداث تأسیسات انسانی و ساماندهی فضاها بوده است. پایداری این بستر رابطه ای مستقیم با ویژگی های پهنه های قابل زیست، تهدیدات طبیعی و نحوه مدیریت و برنامه ریزی محیطی داشته و بنابراین یافتن بهینه ترین مکان استقرار، وابسته به پارامترهایی همچون ژئومورفولوژی بستر، منابع آب، خاک و از این دست بوده که معیشت، فرهنگ و اجتماع روستاها را نیز تحت تأثیر قرار می داده است. در روستای کامو، نقش عناصر طبیعی در شکل گیری روستا و توافق بستر آن با طبیعت در لایه های کالبدی، کارکردی و معنایی حائز اهمیت است؛ بنابراین، طبیعت و نوع فعالیت های انسانی مرتبط با محیط، در نحوه قرائت تجلیات این سیستم فرهنگی اثرگذار خواهند بود. این نوشتار با تحلیل ساختار روستای کامو برمبنای عوامل اکولوژیک، ضمن بازخوانی نقش این عوامل، به بررسی میزان توافق و پیوستگی زیستگاه سکونتی موردمطالعه و چگونگی مدیریت و برنامه ریزی ساکنان آن درارتباط با هریک از عناصر طبیعی نیز می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد ساختار کامو برمبنای دانش بومی، بهره گیری هوشمندانه از عناصر اکولوژیک و الهام از بستر طبیعی آن شکل گرفته و نحوه مدیریت این بستر مبتنی بر راه حل های طبیعت بنیان بوده که نشان از خِرد محیطی ساکنان آن دارد.
کاربرد آنالیز ایزوتوپ های استرانسیوم استخوان و دندان در مطالعه پدیده مهاجرت های باستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سوالات مهم باستان شناسان، بررسی جابجایی ها و مهاجرت مابین گروه های انسانی گذشته است. روش رایج برای بررسی این مسائل مراجعه به مصنوعات و آثار به جا مانده از فرهنگ های پیشین و مقایسه ی تطبیقی فرم ها، نقوش و روش های تولید است که در میان فرهنگ های مختلف باستانی به کار رفته است و از این طریق به بررسی ارتباطات و روابط فرهنگی پرداخته می شود. در سه دهه ی اخیر آنالیز ایزوتوپ های استرانسیوم (Sr) موجود در نمونه های دندان و استخوان انسان (و حتی حیوانات) این امکان را فراهم ساخته است که مهاجرت و جابجایی های باستانی با روش جدیدی مورد مطالعه قرار گیرد. طبق بررسی های علمی 87Sr/86Sr در هر منطقه با توجه به عوارض زمین شناختی و جنس سنگ ها و رسوبات سحطی با 87Sr/86Sr مناطق دیگر متفاوت است. با مطالعه ی 87Sr/86Sدر نمونه های استخوان و دندان های اسکلت های تاریخی و مقایسه ی آن با میانگین نسبت زمین شناختی 87Sr/86Sr در منطقه می توان به بومی و یا مهاجر بودن نمونه اسکلت های مورد مطالعه پی برد. از آنجاییکه امروزه نیز مردمان منطقه پیرانشهر بدلیل نزدیکی به شهرهای اربیل و سلیمانیه عراق رفت و آمدهای زیادی دارند و طبق مطالعات صورت گرفته اغلب اهالی روستای سیلوه در طی یک قرن گذشته از کردستان عراق به این منطقه مهاجرت کرده اند خود این موضوع زمینه مساعدی جهت مطالعه مهاجرت ها و جابجایی های جوامع انسانی را فراهم می سازد. هدف از انجام این پژوهش استفاده از آنالیز ایزوتوپهای پایدار استرانسیوم موجود در نمونه دندان و استخوان اسکلت های بدست آمده از سایت حفاری تپه سیلوه پیرانشهر، به منظور تعیین بومی و یا مهاجر بودن آن هاست. برای نیل به این هدف 87Sr/86Sr موجود در نمونه ها اندازه گیری شد. با مقایسه نسبت ایزوتوپ های استرانسیوم امکان تعیین بومی یا مهاجر بودن نمونه ها فراهم گشت. نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش نسبت های متفاوتی در آنالیز ایزوتوپ استرانسیوم نشان دادند که از این رو می توان همه نمونه ها را غیر بومی در نظر گرفت. البته این نظر فقط در مورد پنج نمونه مورد مطالعه بیان می شود و برای اظهار نظر در مورد سایت تاریخی پیرانشهر نیاز به مطالعه و آزمایش نمونه های بیشتری می باشد.
ظرفیت های ادراکِ هاپتیکی در هنر ایرانی- اسلامی و کاربرد آن در بیان سینمایی؛ نمونه موردی: فیلمِ «آتش سبز»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۸۸
19 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در واکنش به سلطه نگره اُپتیکی بر سینما، در سال های اخیر گرایش عمده ای در حوزه مطالعات فیلم پدید آمده که ظرفیت های ادراک جسمانی-لامسه ای را در تجربه سینمایی مورد توجه قرار داده است. این رویکرد تأکید دارد که نگاه کردن هرگز صرفاً امری بصری نیست، بلکه می تواند هاپتیکی، حِسّانی و تن یافته باشد. هاپتیک حس قرابت و نزدیکی، تماس، مشارکت احساسی و ارتباط لامسه ای است. هاپتیک جهت گیری به سوی حسّانیت مندی است، به شکلی که تمام حواس را درگیر می کند، فاصله مندیِ نگاهِ خیره را از بین می برد و واکنش هایی عاطفی را برمی انگیزاند. در نتیجه، در تضاد با پارادایم های غالبِ نظریه فیلمِ مبتنی بر فاصله مندی پرسپکتیوی (بصریت اپتیکی)، بصریت هاپتیکی فراهم کننده بستری نظری برای تحلیل پویاییِ جسمانیِ تجربه تماشای فیلم است. هدف پژوهش: به نظر می رسد پارادایم های ادراکِ هاپتیکی در ذاتِ هنرهای ایرانی- اسلامی وجود دارند، و این ویژگی می تواند پیشنهادهایی تازه در بیان سینمایی به فیلم های ایرانی ارائه دهد. هدفِ این مقاله توضیحِ چگونگی نمودِ بصریتِ هاپتیکی در هنرهای ایرانی- اسلامی و بروز آن در سینمای مبتنی بر این جنس از هنر است. روش پژوهش: مقاله حاضر می کوشد، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، به تبیین مفهوم ادراکِ هاپتیکی بپردازد و در ادامه، با بررسی نمونه های مطالعاتی، ظرفیت های هاپتیکیِ هنر ایرانی- اسلامی را مورد توجه قرار دهد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که، با توجه به ویژگی های بصریتِ هاپتیکی در هنر ایرانی- اسلامی، فیلم سازها می توانند از این ویژگی ها به منظور پردازشِ اثر سینمایی خویش استفاده کنند. در اثبات این ادعا، فیلم «آتش سبز» ساخته محمدرضا اصلانی، به عنوان اثری از سینمای ایران که موفق شده است با تمهیدهای سینماییْ ادراک هاپتیکیِ مخاطب را تحریک کند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
مطالعه تطبیقی تصاویر شمعدان های فلزی در نگاره های شاهنامه طهماسبی و نمونه های مشابه دوره های اسلامی (دوره های سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۹
30 - 41
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شمعدان های فلزی یکی از لوازم پرکاربرد برای تأمین روشنایی و از وسایل رایج دوره های گذشته است که تصاویر آن در نگاره های شاهنامه، بسیار دیده شده و به نمایش گذاردن این اشیاء، همواره مورد توجه هنرمندان بوده است. مسئله پژوهش حاضر بررسی ویژگی های کلی تصاویر شمعدان در نگاره های شاهنامه طهماسبی و وجوه اشتراک و افتراق این تصاویر با نمونه های شمعدان های دست ساخته و فلزی دوران اسلامی به ویژه دوره های سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی است. پژوهش حاضر در نهایت به این سؤال که تصویر شمعدان در نگاره های شاهنامه طهماسبی بیشتر به آثار دست ساخته کدام یک از دوره های مورد بررسی مشابه است، پاسخ خواهد داد. هدف: شناخت سبک و سیاق اشیاء و عناصر نگاره های ایرانی به منظور آگاهی از تأثیرات ذهنی هنرمندان قدیم ایرانی در دوره زیست خود است. روش پژوهش: داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای و اطلاعات اسنادی با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی مورد پژوهش قرار گرفته است. نمونه های این پژوهش با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف صورت گرفته و از 18 نوع شمعدان دوره های مختلف حکومت ایران، از دوره سلجوقی 2، ایلخانی10 و تیموری و صفوی 6 ،شمعدان انتخاب شده است. جامعه آماری نگاره های مورد بررسی نیز، شامل 174 نگاره در نسخه شاهنامه طهماسبی، چاپ فرهنگستان هنر است که از این میان تصویر 4 شمعدان در 4 نگاره شناسایی شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد نمونه شمعدان های نگاره های شاهنامه شباهتی به شمعدان های دست ساخته های فلزی دوره صفوی ندارد و تفاوت های بسیاری بین تصاویر و نمونه های این دوره با دوره صفوی وجود دارد. نمونه های شمعدان های دوره صفوی استوانه ای شکل اند ولی نمونه های دیگر پایه ای چندضلعی دارند ویژگی های کلی این شمعدان ها بیشتر مشابه نمونه های دست ساخته دوران سلجوقی، ایلخانی و تیموری است و ساختار فرمی این اشیاء پایبند به نمونه های سلجوقی، ایلخانی و تیموری است.
بررسی تأثیر کیفیت های بصری محیط بر نقاشی دیواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۹
42 - 55
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقاشی دیواری در ارتباط با سه عامل مخاطب، معماری و محیط پدید می آید. از میان این عوامل، محیط نقش اساسی در خلق اثر دیواری دارد؛ چرا که مهم ترین وجه تمایز نقاشی دیواری از دیگر انواعش، شکل یافتنِ آن تحت تأثیر شرایط و ویژگی های محیط است. محیطِ پیرامون اثر، به عنوان یک مجموعه بصری، عوامل و کیفیات گوناگونی را شامل می شود که در رابطه مستقیم یا غیرمستقیم با اثر دیواری بوده و شناخت آن ها ضروری به نظر می رسد. این پژوهش درصدد پاسخ به چگونگی رابطه و تأثیر کیفیت های بصری محیط بر نقاشی دیواری است. هدف: تبیین تأثیر کیفیات بصری محیط، به عنوان یکی از راهکارهای بهبود و ارتقای سطح کیفی نقاشی های دیواری در منظر شهری است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و شیوه گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای است. یافته ها: کیفیت های بصری محیط که عبارتند از شرایط اقلیمی ، فضای فرهنگی و هویتی ، موقعیت جغرافیایی ، شرایط نوری و رنگ حاکم بر فضای محیط، هر کدام ویژگی ها و محدودیت های مختص به خود را داشته که بسته به شرایط دیوار، تأثیراتی تعیین کننده بر فرایند طراحی و اجرای دیوارنگاره ها دارد؛ لذا بررسیِ آن ها، ضمن دستیابی به قابلیت های موجود در فضای محاط کننده اثر و به فعالیت درآوردن آن ها، به ایجاد فضایی هماهنگ و خلق آثار دیواریِ مطلوب تر می انجامد. از این رو نقاشی های دیواری را، ضمن حفظ عناصر بنیادین هنری، می توان تابعی از محیطِ حاکم بر دیوار و کیفیات بصریِ وابسته به آن دانست، که در تکنولوژی، فرم و محتوا نیز باید با آن در تناسب باشد.