فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۶۱ تا ۲٬۶۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله ی وحدت وجود، به عنوان یکی از مبانی عرفان نظری، در جایگاه یکی از بحث برانگیزترین مسائل عرفانی-فکری تاریخ مورد توجه مدام بوده است. و می توان هنر ایرانی-اسلامی را با لحاظ این مسئله مورد تاویل و تامل قرار داد. نظریه وحدت وجود، خواسته یا ناخواسته، در طی اعصار، درونمایه ی آثاری از هنرهای مختلف بوده است. این مفهوم گاه به شکل مستقیم و گاه در قالبی استعاری نمود یافته است. بصورتی سمبولیک باری در طراحی و نقوش تزئینی معماری و گاه در قالب نگاره ها و نقوش شمسه و ترنجِ قالی خودنمایی کرده است و هنگامی خال در شعر بوده و دفعه ای نور سفید در میان انوار، زمانی «یک» در اعداد و گاهی هم نقطه در میان اشکال، که هر آن، نمودی از وحدت بوده است. نوشتار پیش رو در پی تاملی ست بر مسئله «وحدت وجودی» در عرفان و ظهور و بروز این مفهوم در هنر ایرانی-اسلامی، مشخصا در فرش. و به گونه ای خط و ربط میان وحدت وجودی از عرفان نظری و شمایل شناسی هنری مدنظر قرار خواهد گرفت. از این روی بعد از نیم نظری به مفهوم مسئله ی «وحدت وجود»، نمود آن در هنرهای ایرانی-اسلامی مورد واکاوی قرار خواهد گرفت و در این مجال با درنگی بیشتر به فرش ایرانی پرداخته خواهد شد.
ضرباهنگ کاوی قرارگاه های رفتاری در بوستان های شهری؛ مطالعه موردی: بوستان بهارستان و ابن سینای زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
17 - 28
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های شهری بررسی اثر ریتمیک مصرف فضاهای عمومی شهری با نام ضرباهنگ کاوی مطرح است. قرارگاه رفتاری نوعی از تولید و مصرف فضا توسط گروه های اجتماعی مختلف است که در فضاهای عمومی مانند بوستان های شهری بیشتر نمود می یابد. این پژوهش با روش تحقیق کیفی، توصیفی_تحلیلی و با ماهیت اکتشافی به بررسی ضرباهنگ قرارگاه های رفتاری در بوستان های شهری با نمونه بوستان بهارستان و ابن سینای شهری زنجان پرداخته است. جمع آوری داده های مورد نیاز به صورت برداشت میدانی و با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی مبتنی بر نمونه دسترس و بدون سوگیری و روش مشاهده و مصاحبه انجام گرفته است. با توجه به طبقه بندی شاخص ها به سه مؤلفه اصلی ساختاری، پویایی و محیط اجتماعی، داده های جمع آوری شده طبقه بندی شده و با روش مبتنی بر جداول کیفی، ماتریس ارتباط و ریتم ضرباهنگ تحلیل صورت پذیرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد قرارگاه های رفتاری مبتنی بر عملکرد ایستا و گروهی، ضرباهنگ مصرف فضای فصلی تابستانه و روزانه بعد از ظهری داشته و قرارگاه های مبتنی بر عملکرد های فردی پویا مانند ورزش عمدتاً مصرف فضای چهار فصل و روزانه صبح و عصر دارند. از طرفی موقعیت و مبلمان مکانی قرارگاه در شکل گیری نوع ضرباهنگ اثر گذار و ارتباط مؤلفه های ضرباهنگی عمدتاً دارای انسجام و همبستگی عملکردی است.
بررسی تحلیلی غنای حسی در بازشناخت فضای شهری با تمرکز بر حواس بویایی و چشایی؛ نمونه موردی: خیابان حافظ شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
29 - 42
حوزههای تخصصی:
«غنای حسی» یکی از کیفیت های مؤثر بر ارتقای کیفی تجربه شهروندان از حضور در فضای شهری است. در میان حواسی که این کیفیت را شکل می دهند، حواس «بویایی» و «چشایی» و نقش آنها در کیفیت بخشی به فضا در پژوهش های حوزه طراحی شهری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش در پی بازشناخت فضای شهری بر اساس تحلیل غنای حواس بویایی و چشایی است و به کمک روش های کیفی و با استفاده از بررسی منابع کتابخانه ای، برداشت میدانی در قالب «حس گردی»، انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوای آنها انجام شده است. نمونه مورد مطالعه بخشی از خیابان حافظ شیراز است که ضمن دارا بودن هویت تاریخی و جاذبه گردشگری، می تواند در لایه تجربه حسی و منظر حسی نیز فضای شهری مورد توجهی در مواجهه کیفی شهروندان با شهر باشد. یافته های حاصل از پژوهش، حاکی از اهمیت شاخص های «آسایش بویایی»، «حضور گیاهان مثمر» و «خاطرات توأم با محرک چشایی در فضا»، در تجربه حسی مردم است. این یافته ها نشان می دهد، محدوده مورد مطالعه در شاخص های «بوهای طبیعی»، «بوهای وابسته به زمان» و «آسایش بویایی» وضعیت مطلوب تری دارد و نیاز است که شاخص های «تنوع بویایی» و «سازگاری بویایی» در بازنگری، مورد توجه بیشتری قرار گیرند. یافته های این پژوهش همچنین حاکی از اهمیت توجه به تأثیر متقابل تجربه های حواس «بویایی» و «چشایی» بر بعد زمان و مکان و ارتقای هویت مندی و خاطره انگیزی فضاهای شهری است. این پژوهش هم با هدف بسط مطالعات آتی در این حوزه با توجه به خلأهای پژوهشی و هم در انجام پروژه های سامان دهی منظر فضاهای شهری می تواند مورد استناد پژوهشگران حوزه شهرسازی و استفاده حرفه مندان طراحی و برنامه ریزی شهری قرار گیرد.
تحلیل رقم نویسی پرتره یک درویش واقع در موزه توپقاپی سرای بر اساس تحلیل آثار منتخب کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
83 - 98
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از نگاره های منتسب به بهزاد، بدون توجه به اسلوب و ساختار هنری وی، آثاری به اشتباه به این هنرمند نسبت داده شده است؛ به همین دلیل روش کار در فضا سازی، فیگور و تزیینات در آثار این هنرمند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بررسی آن ها اسلوب نگارگر را مشخص می کند و یکی از فاکتورهای مهم در جهت شناسایی تابلوهای نقاشی است؛ از این رو هدف اصلی این پژوهش، بررسی شیوه های ترسیم تزیینات، فیگور و ملحقات آن و همچنین مقایسه پرتره های انسانی در آثار منتخب کمال الدین بهزاد، با هدف شناسایی تابلو نقاشی پرتره «یک درویش»، اثر نسبت داده شده به بهزاد است. این پژوهش به روش کیفی و به صورت توصیفی تحلیلی و تاریخی انجام پذیرفته و روش گردآوری اطلاعات برپایه مطالعات کتابخانه ای استوار شده است. فرضیه اصلی پژوهش بدین صورت طرح می شود: با بررسی و تحلیل نمونه کارهای منتخب بهزاد، نگاره پرتره «یک درویش» اثر بهزاد نیست. نتایج بررسی نشان می دهد، تزیینات فیگور و اشیای وابسته (لباس، کلاه، عمامه و غیره)، در هر دوره می تواند نشانه های مشخصی برای شناخت آثار بهزاد باشد. با بررسی الگوهای تصویری و تزیینی و ارائه مستندات تحلیلی در جداول ارائه شده، پی برده می شود که پرتره یک درویش واقع در موزه توپقاپی سرای استانبول، می تواند اثری از هنرمند دیگری باشد که به بهزاد نسبت داده شده است. این اثر از اسلوب به کاررفته در آثار بهزاد بهره نبرده است و دارای مشخصه های بارز آن نیست. این اثر بر طبق نشانه های موجود، احتمالاً متعلق به نقاشی عثمانی بوده است. نقاشان عثمانی تلاش می کردند تا از نقاشان ایرانی نیز تأثیر بگیرند که تقابل نقاشی ایرانی با نقاشی غربی را در آثار این هنرمندان می توان مشاهده کرد. درنهایت با بررسی الگوهای تصویری و تزیینی نگاره ها، می توان به شناخت بهتری در آثار بهزاد رسید.
بازشناسی عنصر بصری خط در سیاه قلم های مرقوم شفیع عباسی محفوظ در موزه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
از جمله آثار برجای مانده از نگارگری مکتب اصفهان، آلبومی با جلد لاکی و نقاشی گل و مرغ، شامل 55 اثر به اسلوب سیاه قلم است که هم اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود. مرقوم بودن سه اثر از این مجموعه به نام شفیع عباسی، باعث شده است تا این آلبوم به او نسبت داده شود. هدف از این پژوهش بازشناسی عنصر بصری خط در این سه اثر مرقوم است. طبقه بندی شاخصه های خط در قلم نگارگر، راهگشای صحت سنجی در سایر آثار منسوب به اوست. ازاین رو عنصر بصری خط در این آثار به روش توصیفی - پیمایشی با بهره جستن از منابع مکتوب و داده های اسنادی، واکاوی می شود. نتایج حاصل، خط را از لحاظ نوع، به منحنی های متنوعی تمیز داده و در پنج نوع، دسته بندی کرده است. برای هر اثر، دسته ای واحد از نوع منحنی را می توان برشمرد؛ خط های دوار و سیالی که هماهنگی را با ساختار ریتم و الگو، به اثر بخشیده اند. خط در این آثار از لحاظ کیفیت، با تصاحب ضخامت های متغیر، حرکتی ممتد ندارد، بلکه با آغازی نازک و ظریف به ضخامت می رسد که گویی به مثابه سایه و حجم پردازی عمل می کند. این ریتم تند و کند خط ها در قلم شفیع عباسی دارای انجامی ظریف بوده و از اتصال به خط دیگر، رها است.
واکاوی علل بهره گیری از فضای کنترل نشده در پوسته حرارتی گرم خانه حمام های کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
65 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با وجود تخمین های مختلفی که در خصوص راهکارهای مؤثر در کاهش اتلاف حرارت و ذخیره سازی انرژی در پیکره حمام های سنتی ایران بیان شده، میزان کارایی به واسطه عدم امکان محاسبه کارکرد هریک، مشخص نشده است.
هدف پژوهش: این پژوهش سعی دارد تا با تدقیق بر راهکارهای مؤثر بر کاهش اتلاف حرارت موجود در گرم خانه های حمام های سنتی کاشان، میزان کارایی سه راهکار مشترک در پیکره حمام ها، یعنی «فشردگی در بافت و همسایگی»، «واردشدن در زمین» و «احاطه فضای گرم خانه در بین فضاهای کنترل نشده» را با یکدیگر مقایسه کند و مشخص شود که کدام یک اصلی ترین و بیش ترین کارایی را در جلوگیری از اتلاف حرارت از پوسته در حمام های کاشان داشته اند.
روش پژوهش: نوشتار حاضر از پارادایم کمی و راهکار شبیه سازی انرژی برخورداربوده که برای محاسبات خود، از نرم افزار دیزاین بیلدر و مبتنی بر شواهد برگرفته از خوانش کالبدی ساختار فضایی حمام های سنتی شهر کاشان به صورت نمونه گیری غیر تصادفی، استفاده کرده است.
نتیجه گیری: احاطه فضای گرم خانه در بین فضاهای کنترل نشده در حمام های کاشان، به میزان مرکزیت آن نسبت به پلان حمام، نتایج متنوعی در پی داشته است. لیکن در کم ترین حالت به طور میانگین حدود 94/ 13 درصد در سال در حمام سلطان احمد و حدود 74/ 46 درصد در حمام خان مؤثر بوده است. این رقم در مقایسه با هر چهار حمام به رقم میانگین 18/ 33 درصد رسیده که در مقایسه با سهم کارایی ناچیز راهکارهای قرارگیری حمام در «داخل زمین» و «بافت فشرده شهری جهت برخورداری از همسایگی» که به ترتیب حدود 44/ 5 و 6/ 0 درصد بوده، نشان از اهمیت و کارایی این راهکار دارد.
بررسی تطبیقی شکل و صور تزیینی صورت های فلکی در سه نسخه صور الکواکب عبدالرحمان صوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
26 - 39
حوزههای تخصصی:
اخترشناسی از قدیمی ترین دانش های بشری است. «ابوالحسن عبدالرحمن صوفی رازی فَسوی» ستاره شناس برجسته ایرانی سده چهارم است که در دوران دیلمیان در فارس می زیست. وی کتاب صورالکواکب را که نسخه تصحیح شده ای از المجسطی بطلمیوس بود، بر اساس مشاهدات رصدی خودش تالیف کرد. هدف از این پژوهش، شناسایی انواع صورت های فلکی مصور، تجزیه و تحلیل ساختار تصویری و صور تزیینی و واکاوی وجوه افتراق و اشتراک آن ها در سه نسخه مصور صورالکواکب عبدالرحمان صوفی مربوط به قرن های ۶، ۹ و ۱۲ هجری قمری می باشند. پرسش های پژوهش عبارتند از: 1) ویژگی های بصری در سه نسخه مصور صوالکواکب در جهت نمایش اشکال و بروج دوازده گانه کدامند؟ 2) شکل و صور تزیینی صورت های فلکی مصور دارای چه وجوه افتراق و اشتراکی هستند؟ این پژوهش براساس هدف، بنیادی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی با مطالعه تطبیقی است. داده ها با جستجو در منابع کتابخانه ای و از طریق مشاهده نسخ، به دست آمده اند. ابزار نمونه گیری ، شناسه، فیش، مشاهده و ابزار پویش گری نوین است. شیوه نمونه گیری مبتنی بر هدف غیراحتمالی است. جامعه پژوهش متشکل از تصاویر بروج دوازده گانه از نسخه های صورالکواکب عبدالرحمان صوفی موجود در موزه برلین، شامل ۵۴ تصویر، نسخه موجود در موزه متروپولیتن شامل ۲۵۷ تصویر و نسخه موجود در موزه متروپولیتن شامل ۷۸ تصویراست. هم چنین، روش تحلیل نمونه های منتخب کیفی است. نتایج پژوهش گویای آن است که، از ویژگی های بصری مشترک در هر سه نسخه، استفاده از عنصر خط در بازنمایی تصاویر است؛ به گونه ای که در هر سه نسخه به کیفیت و تندی و کندی خط و نیز بهره گیری از آن در نمایش عمق نمایی بهره گرفته شده است. اگر چه در بعضی صفحات کادر حالت معمول را دارد؛ اما هنرمندان در این ترکیب به فرا رفتن تصویر از کادر توجه نموده اند. هم چنین، نوع فضاسازی با ترکیب متن و تصویر همراه است که در صفحات مربوط به برج ها با غلبه تصویر در نیمه بالا یا پایین صفحه ترکیب بندی شکل گرفته است.
ارزش ناملموس نیارش میراث جهانی گنبد سلطانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
59 - 77
حوزههای تخصصی:
علم نیارش برای پایداری و ایستایی بنا انجام می شود و حاصل سه علم استاتیک، مصالح شناسی و فن ساختمان است. این پژوهش بر آن است که با مطالعه و بررسی نحوه عملکرد سازه گنبد سلطانیه به عنوان هفتمین اثر ایران از بناهای مهم ثبت شده در فهرست یونسکو، نشان دهد که چگونه این بنای باشکوه و سنتی با تلفیقی از معماری و سازه شکل گرفته است. سازه در گنبد سلطانیه به مثابه معماری عمل کرده است. راز ثبات این ساختمان آجری در طول قرن های گذشته، در ساختار و مواد استفاده شده برای ساخت آن است. در این نوشتار از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. در ابتدا مطالعات تاریخی و معماری بنای گنبد سلطانیه معرفی شده سپس با جستاری در بخش های مختلف پی، ساقه گنبد، پوشش بنا، تزئینات و مصالح کاربردی به بیان این خصائص که به نوعی در پایداری این بنا مؤثرند، می پردازد. این پژوهش سعی در بررسی دقیق تر این موضوع دارد که چگونه بنای سنتی با استفاده از حداقل مصالح و حداکثر تکنولوژی زمان خود به معماری یکپارچه ای دست یافته است. باتوجه به اینکه ساختار و نحوه انتقال نیرو در این بنای عظیم به صورت آشکار و عیان قابل مطالعه نیست، لذا بررسی های صورت گرفته باتوجه به شواهد موجود و مطالعه ترک های عمیق امکان پذیر بوده است. در این مقاله به نقشی که سازه گنبد سلطانیه در بیان هویت معماری داشته و نقشی که می تواند در بیان هویت معماری امروزی بنا داشته باشد، پرداخته است.اهداف پژوهش:بررسی ارزش ناملموس نیارش میراث جهانی گنبد سلطانیه.بررسی بنای سنتی با استفاده از حداقل مصالح و حداکثر تکنولوژی زمان خود.سؤالات پژوهش:ارزش ناملموس نیارش میراث جهانی گنبد سلطانیه چگونه است؟گنبد سلطانیه چگونه با استفاده از حداقل مصالح و حداکثر تکنولوژی زمان خود به معماری یکپارچه ای دست یافته است؟
تحلیل انتقادی نظریه والتر بنیامین در باب زوال هاله هنر تجسمی در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به یکی از مهم ترین آثار نظری سده بیستم در حوزه فلسفه و هستی شناسی هنر می پردازد. ایده هایی که والتر بنیامین، نویسنده آلمانی از حلقه مکتب فرانکفورت، در مقاله مشهور خود با عنوان اثر هنری در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی آن مطرح می کند، به رغم آن که تا حدی قبول عام یافته، مسئله برانگیز است. مهم ترین مسئله ای که بنیامین پیش می کشد طرح مفهوم «هاله» اثر هنری و زَوال آن با بازتولید تکنیکی آثار است. اما سؤال اصلی درباره ادعا و استدلال بنیامین، مبنی بر این که هاله آثار هنری در روزگار ما زوال یافته، این است که چه دلایلی له و علیه مدعای او وجود دارد؟ این پژوهش قصد دارد به تحلیل انتقادی نظریه «زوال هاله» بنیامین بپردازد، کاری که تاکنون کم تر در منابع فارسی انجام گرفته است. با توجه به این که این مقاله صرفاً عهده دار نقد آرای بنیامین در مقاله پیش گفته است، روش پژوهش بر مطالعه و تحلیل انتقادی متن، موشکافی استدلال های منطقی او، و نیز یاری گرفتن از حاصل پژوهش های پیشین محققان خارجی در خصوص مسئله «هاله» استوار است. بنابراین، مواد و منابع کتابخانه ای، به ویژه آثاری که به زبان انگلیسی درباره بنیامین تألیف شده اند، مبنای داده های کیفی ما را تشکیل می دهند. در تحلیل نهایی، می توان بر اساس دلایل متعددی که در متن مقاله ذکرشده نتیجه گرفت که نظریه پرداز «زوال هاله» گرچه اهمیت پدیده «بازتولید تکنیکی» را به خوبی دریافته، اما در ارزیابی پیامدهای آن خطاهایی جدی مرتکب شده است؛ به این معنا که به باور ما، هاله اثر هنری در دوران معاصر نه تنها زدوده نشده، که برعکس، ابعاد و دامنه تأثیر و نفوذ آن بیشتر و قوی تر شده است. هاله امروز نه فقط متعلق به شاهکارهای بزرگ هنری، بلکه از آنِ خود مفهوم «هنر»، و کیش و آئین هایی است که مناسبات سرمایه داری متأخر و اقتصاد هنر معاصر رقم زده اند.
اصلاح الگوی جریان هوای داخل گاوداری های شهر سلماس از طریق مداخله در معماری با هدف بهبود وضعیت تهویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
311 - 326
حوزههای تخصصی:
مشاهدات نشان می دهند که عمده ی گاوداری های ساخته شده در ایران به صورت سوله بوده و در فرایند طراحی آن ها، چندان توجهی به وضعیت تهویه (با وجود نیاز فراوان) و الگوی گردش جریان هوای داخل سوله ها نمی شود و این امر مشکلات فراوانی در زمینه آسایش دام ها بدنبال خواهد داشت. هدف اصلی مقاله، بهبود وضعیت تهویه داخلی سوله های نگهداری گاو، از طریق معماری است به نحوی که جریان هوای مطلوب و یکنواختی در سراسر محیط گاوداری در تراز دام ها برقرار شود. با توجه به ماهیت موضوع، پژوهش حاضر یک پژوهش میان رشته ای بوده و روش تحقیق آن ترکیبی است و راهبردهای تحقیق تجربی، شبیه سازی و پژوهش موردی را مورد استفاده قرار می دهد. در مرحله اول پس از مشخص شدن جامعه آماری (گاوداری های منطقه سرد)، وضعیت موجود آن ها به صورت تجربی مورد بررسی قرار گرفت و پس از اثبات مسئله و یافتن متغیرهای تحقیق، اقدام به پیشنهاد طرح اولیه (نمونه موردی) و مدل نمودن آن شد. مدل موردنظر، ابتدا با پیش پردازشگر گامبیت (Gambit) شبکه بندی و سپس با استفاده از نرم افزار فلوئنت (Fluent) به روش CFD شبیه سازی گردید و مداخلاتی در معماری آن صورت گرفت و سپس اقدام به تحلیل و نتیجه گیری شد. نتایج نشان می دهند که با مداخلاتی مختصر در معماری سوله و موقعیت بازشوها، می توان الگوی جریان هوای داخل آن را چنان بهبود داد تا ضمن برقراری موثر جریان هوای داخلی و کاهش اختلاف دمای میان نقاط مختلف سوله و نیز کاهش نوسانات دمایی، مصرف انرژی را نیز کاهش داد.
مفهوم شناسی و ارائه الگوی فرآیندی تحقق پذیری طرح های توسعه شهری در ادبیات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
401 - 423
حوزههای تخصصی:
موضوع عملیاتی سازی و تحقق پذیری طرح های توسعه شهری یکی از مهمترین موضوعات مورد بررسی در ادبیات نوین برنامه ریزی شهری جهانی است. زیرا اگر برنامه ای به بهترین شکل ممکن هم تهیه شود اما اجرا نشود، انگار که اصلا تهیه نشده است. نیاز به این موضوع کاملاً حتی برای افراد غیر متخصص در این حوزه مشخص است. در همین راستا در این تحقیق برای ارائه یک نظام پیشنهادی اولیه به مرور ادبیات جهانی این حوزه پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ادبیات جهانی این موضوع و جمع بندی آن تحت ارائه یک الگو عملیاتی سازی و مدیریت اجرای طرح های شهری بر اساس ادبیات جهانی است. این پژوهش یک پژوهش توصیفی – تحلیلی است که در آن با بررسی اسناد و ادبیات جهانی حوزه مورد بررسی عملیاتی سازی و اجرای طرح های شهری به جمع آوری شاخص ها، نظام و ارکان این موضوع در ادبیات جهانی پرداخته شده است و سپس با کمک متخصصان و بررسی ارتباطات اسناد به ارائه یک چهارچوب نهایی پیشنهادی تحت عنوان الگوی فرآیندی مدیریت اجرایی و عملیاتی سازی طرح های شهری بر اساس ادبیات جهانی پرداخته شده است. در نهایت در این مطالعه با بررسی های انجام شده تعداد 74 شاخص، 21 آسیب، 17 رکن و یک الگویی عملیاتی سازی ارائه شده است. یافته اصلی و نهایی این پژوهش شامل یک فرآیند 8 مرحله ای برای پیاده سازی طرح های توسعه شهری است. مراحل اصلی چهارچوب کلی ۸ مرحله ای که برای مدیریت اجرایی طرح های توسعه شهری در این پژوهش ارائه شده به ترتیب عبارتند از: بررسی اولیه کلیت اجرا طرح، بررسی شرایط اجرایی، مسئولیت و قوانین، زمان و منابع، برنامه عملیاتی سازی، اثربخشی، اجرا و ارزیابی و اصلاح؛ که تمامی این مراحل خود شامل زیر مجموعه های اجرایی خاص می باشند که به توضیح کامل آن ها در این پژوهش پرداخته شده است.
نقد روانشناسانه اشعار ژاله قائم مقامی از منظر رویکرد روانکاوی لکان با تأکید بر آفریننده اثر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
7 - 35
حوزههای تخصصی:
نقد روانکاوانه، نقدی مبتنی بر روانشناسی جدید از فروید به بعد است. این نقد گرایش های گوناگونی را دربرمی گیرد. از مطالعه آفریننده اثر ادبی و مطالعه اثر ادبی گرفته تا مطالعه تأثیرات آثار ادبی بر خواننده و نیز چگونگی خلق یک اثر. ژاک لاکان (۱۹۸۱-۱۹۰۱م)، پزشک، روانکاو و فیلسوف فرانسوی با طرح رویکرد «بازگشت به فروید»، زمینه منتقدان ادبی به شیوه نوین به کارگیری روانکاوی در بازخوانی متون ادبی گردید. در پژوهش حاضر، اشعار ژاله قائم مقامی بر مبنای رویکرد روانکاوی لاکان مورد بازخوانی قرارگرفته است. مسئله در این پژوهش این است که چگونه می توان براساس دوگانگی های مشهود مابین امیال شاعر و پایبندی وی به اصول و قوانین اجتماعی و نشانه های زبانی موجود در اشعار او، رشد روانی سوژه (شاعر) را تحلیل کرد. مطابق با نظریه روانکاوی لاکان، شاعر (سوژه) دچار نوعی دوگانگی یا انشقاق است. سوژه (شاعر)، پس از عبور از مرحله خیالی و ورود به ساحت نمادین، با پذیرش نام پدر به سلطه اجتماع گردن می نهد. ازاین رو معشوق که می بایست جایگزین مادر (ابژه دیگری کوچک) گردد، دارای هویتی موهوم و خیالی ست. فقدان تابوشکنی شاعر (سوژه) و کارکرد مکانیسم دفع امیال در شعر او، از پیامدهای پایبندی وی به هنجارهای اجتماعی و پذیرش نام پدر به عنوان مهم ترین مؤلفه روانی در شعر اوست. یکی از ابعاد مهم در آفرینش اثر هنری نیز بُعد روانشانسانه فرد است.اهداف پژوهش:بررسی ساختار روانی شاعر (سوژه) به عنوان آفریننده اثر هنری و پیگیری نشانه های زبانی در اشعار وی، از جهت تبیین مراحل رشد روانی سوژه بر مبنای رویکرد روانکاوی لکان.بازنمایی هویت موهوم معشوق در اشعار ژاله، و مظاهر دوگانگی و انشقاق موجود مابین امیال و عواطف شاعر و پایبندی وی به اصول و مبانی اجتماع.سؤالات پژوهش:آیا گذر از حیث خیالی به ساحت (حیث) نمادین، دارای نشانه ها و نمودهای زبانی در شعر شاعر است؟شاعر به عنوان سوژه، تا چه اندازه اشخاص پیرامون خود را به عنوان ابژه دیگری بزرگ، جانشین مادر (ابژه دیگری کوچک) ساخته است؟
مطالعه فرمی و نمادین نقش مایه پرنده در شاهنامه بایسنقری و هفت اورنگ جامی (بر اساس آراء اندیشمندان اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
47 - 67
حوزههای تخصصی:
پرندگان، به سبب توانایی پرواز و ارتباط با آسمان، در بسیاری از آثار ادبی، عرفانی نمادی از روح و نفس ناطقه شمرده شده، دارای معناهای باطنی و معنوی هستند. همچنین، نقش مایه پرنده در آثار نگارگری دوران مختلف از جمله عهد تیموری (نسخه شاهنامه بایسنقری) و عهد صفوی (نسخه هفت اورنگ جامی) نمود دارد. از آنجائی که شاهنامه بایسنقری و هفت اورنگ جامی هر دو متعلق به منطقه خراسان بزرگ- مهد هنر و عرفان در سده های نخستین اسلامی بوده اند؛ نقش مایه پرند گان در هفت اورنگ جامی از مکتب مشهد می توانسته است متاثر از شاهنامه بایسنقری مکتب هرات پیشین باشد. هدف این پژوهش دستیابی به مفاهیم نمادین نقش مایه پرندگان این دو نسخه در کنار تحلیل فرمی و ساختاری است. پرسش اصلی این است که نقش مایه پرندگان در دونسخه شاهنامه بایسنقری و هفت اورنگ از لحاظ فرمی و نمادین دربردارنده چه مفاهیمی است؟ وجوه افتراق و اشتراک نقش مایه پرنده در دو نسخه کدامند؟ عوامل تاثیر گذار در وجوه افتراق و اشتراک نقش مایه پرنده در دو نسخه چیست؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی، تطبیقی، کیفی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. طبق نتایج حاصله بیشترین تعداد نقش مایه پرندگان شاهنامه بایسنقری متعلق به کوکوی کاکلی و زاغی و در هفت اورنگ جامی بیشترین تعداد، متعلق به قمری و بلبل است. در تحلیل ساختاری، نقش مایه پرندگان شاهنامه بایسنقری، اغلب بر روی ترکیب بندی نگاره ها که شامل فرم بیضی است قرار نگرفته و دارای وجه نمادین در نگاره ها نیستند. در مقابل، نقش مایه پرندگان هفت اورنگ جامی، در موارد بسیاری بر روی ترکیب بندی نگاره ها که اغلب شامل فرم اسپیرال و بیضی است قرار گرفته و در مواردی، دارای وجه نمادین هستند. نقش مایه پرندگان در شاهنامه بایسنقری، به دلیل عدم ارتباط نگارگران با عرفا و اندیشمندان، اغلب فاقد مفاهیم نمادین هستند. در مقابل، به دلیل پیشینه طولانی در روابط نگارگران با عرفا و اندیشمندان، نقش مایه پرندگان در هفت اورنگ جامی اغلب دارای مفاهیم نمادین اند.
جایگاه ایزد مهر در متون آیینی کهن و سلسله های باستانی ایران و انعکاس آن بر نگاره های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
138 - 152
حوزههای تخصصی:
از زمان های بسیار کهن ایزد مهر مورد پرستش اقوام آریایی بود. صفات منحصربه فردی که برای این ایزد برشمرده اند؛ مانند، دوستی، نور، فروغ، خورشید، عهد و میثاق، وی را خدایی خاص و محبوب برای پرستش قرار داده است. در تاریخ اسطوره های ایرانی نیز نقش آفرینی در پیروزی فریدون بر ضحاک در هفتمین ماه سال و یا آغاز پادشاهی وی را در ماه مهر می توان پیدا کرد. مهر خدایی آرام بخش، نیکخواه و پشتیبان اعمال و مناسبات شرافتمندانه بوده و برخلاف خدای ورونه که دهشتناک و خشن معرفی شده است، دشمن خشونت و تندی است. مهر ایرانی نیز همان مفاهیم لطف و مهربانی مهر هندی را دربردارد. نام او همواره با مظاهر آسمانی چون خورشید و ستارگان و ماه پیوند خورده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که ایزد مهر در میان قوم آریایی های باستان به عنوان خدای بزرگ عهد و پیمان و فروغ روشنایی خورشید از منزلت و مقام سترگی برخوردار بود؛ به طوری که جایگاه والای این ایزد پس از مهاجرت آنان به هند و ایران در کنار سایر خدایان حفظ گردید. در منابع ودایی ایزد مهر دارای صفات و کارکردهای منحصربه فردی است که این ویژگی های در مراتب و اشکال دیگری در منابع زرتشتی نمود یافته است و جایگاه ویژه ای را برای وی در سلسله های هخامنشی تا ساسانیان ترسیم کرده است. نماد مهر در هنر اسلامی به خصوص در نگارگری اسلامی نیز تداوم یافته است.اهداف پژوهش:بررسی نقش ایزد مهر در ایران باستان.بررسی جایگاه ایزد مهر نگاره های دوره اسلامی.سؤالات پژوهش:جایگاه ایزدمهر در سلسله های هخامنشی تا ساسانیان چگونه بوده است؟انعکاس جایگاه ایزدمهر بر نگاره های اسلامی چگونه است؟
معماری و نظام استقراری سکونت گاه های فصلیِ جوامع دام پرور-کشاورز دوره باستانِ متاخر در جنوب فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
157 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی طیف گسترده ای از مولفه هایِ مادی جوامع دام پرور/کشاورز دوره باستانِ متاخر می پردازد که در یک محدوده 250 هزار هکتاری در جنوب غرب استان فارس واقع شده اند. مولفه هایِ نام برده متشکل از معماری هایِ مسکونی، دیوارها، تراس بندی ها قنات ها و سازه هایی با کاربرد نامشخص و البته سفال هایِ گونه نمایِ دوره باستانِ متاخر است. ساختار این مولفه هایِ مادی در کنار تطبیق متغیرهایِ اقلیمی در دوره باستانِ متاخر و زمان حال، به ما این اطمینان را می بخشد که مولفه هایِ نام برده متعلق به جوامع متحرکی از دوره باستانِ متاخر هستند که بخشی از سال را در این حوزه سکونت داشته اند. افزون بر این، ساختار معماری و نظام استقراری منزل گاه های فصلی و رابطه مستقیم آن ها با مراتع و همچنین سیستم کنترل آب جهت کشتِ دیم در دامنه های شیب دار، نشان دهنده ساختار اجتماعی و راهبرد اقتصادی (دام پرور/کشاورز) جامعه مورد مطالعه در پژوهش حاضر است. مشخصه های منزل گاهی و سکونت گاهی و چگونگی مختصات اقتصادی و اجتماعی جوامع دام پرور/کشاورز دوره باستانِ متاخر پرسش بنیادین و همچنین ارزیابیِ تواناییِ بالقوه این جامعه در پیکربندی نهادهایِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عصر باستانِ متاخر از مهم ترین اهداف و این مقاله به شمار می آید. ضرورت این پژوهش نیز از آنجاست که باستان شناسی دوره باستانِ متاخر، در بیشتر موارد معطوف به بررسیِ شواهد به دست آمده از سکونت گاه هایِ شهری و روستایی بوده است، مطالعه یافته های به دست آمده از بررسی های میدانی صورت پذیرفته در این پژوهش می تواند درک عمیق تری از ساختار اقتصادی-اجتماعی دوره باستانِ متاخر برای پژوهشگران این حوزه مطالعاتی ایجاد نماید. بنابر این، از مطالعه نظام استقراری، ظرفیت های ساختاریِ منزل گاه ها و دیگر مولفه هایِ مادی موجود می توان این گونه استنباط به عمل آورد که جوامع دام پرور/کشاورز باستانِ متاخر به درجاتی از پیچیدگی هایِ اقتصادی و اجتماعی دست یافته و در یک نظام اقتصادی-اجتماعی بزرگتر نقشی کلیدی را ایفا می نموده اند.
تکنیک های ساخت و تزیین درانگشتری ها و گوشواره های قرون 9-13 میلادی در ایران موجود در موزه متروپولیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جواهرات اسلامی بخشی از هنر و فرهنگ اسلامی است که متناسب با سرزمینی که اسلام در آن وارد شده است شکل گرفته، رشد کرده و بالنده شده است. در قرون نخست ورود اسلام به ایران، شهرهای نیشابور و گرگان (جرجان) از مهمترین مراکز فلزکاری اسلامی و ساخت جواهرات اسلامی بودند. از این مناطق نمونه هایی از انگشتری و گوشواره ها و گردنبند یافت شده است که تعدادی از آنها در موزه متروپولیتن نیویورک، جمع آوری شده است. هدف این پژوهش بررسی تکنیک های ساخت و تزیین جواهرات اسلامی در قرون اولیه ورود اسلام (قرون 9-11 م) و همچنین قرون نخست سده های میانه (11-13 م) موجود در موزه، به روش ترکیبی از توصیف تحلیل و تطبیق هست. نتایج حاکی از آن است که در دوران نخست اسلام در ایران، انگشتری ها و گوشواره ها دارای فرم های ساده بوده و در تکنیک ساخت و تزیین متأثر از صنعت جواهر سازی پیش از اسلام و روم می باشند. در قرون میانه در جواهرات به تدریج جهش بزرگی در فرم، تکنیک و تزیین ایجاد می شود. انگشتری های اسلامی از سده نخست به سمت میانه بسیار پیشرفته و مزین به نقوش حجمی هندسی، اسلیمی و موجوداتی همچون هارپی می شوند. گوشواره ها که در سال های نخست از یک حلقه و یک مهره تشکیل شده بودند، به تدریج به روش ملیله کاری (توری شکل) و یا با قرار گرفتن فرم-های بیست وجهی و دوازده وجهی منتظم و فرم های مثلث که شکل کروی را ایجاد می کند، ساخته شدند. این فرم ها یادآور گوشواره های بیزانسی است. روش های ساخت و تزیین اگرچه در قالب کلی تحت تأثیر فرهنگ بیزانس است، اما در جزئیات تکنیکی و نقوش، ایرانی است. همچنین ایرانی ها در این زمان به تکنیک های ساخت خاصی دست پیدا کرده بودند که در دوره سلجوقی به اوج می رسد.
بهبود کیفیت فضای شهری با افزودن به غنای محرک های حسی محیط (نمونه موردی: گذر هوسم، رودسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند ادراک فضای شهری امروز، بیشتر برگرفته از داده های حس بینایی است؛ چراکه دیگر محرک های حسی محیط در ذهن و روان کاربر فضا انگیزشی پدید نمیآورند. پیشفرض این پژوهش این است که اگر محرکهایی، در محیط بهکار گرفته شده باشند که بتوانند تجربه ای چندحسی پدید آورند، بر کیفیت و غنای فضای شهری افزوده می شود. هدف این پژوهش، بررسی راهکارهای بهبود کیفیت فضای شهری با افزودن به غنای حسی محیط و برانگیخته شدن همه حواس، برای همه گروه های گونه گون اجتماعی، سنی و جنسی و کم توان از نظر ادراک و حواس است. راهبرد این پژوهش، کیفی است؛ و روی نمونهای از محیط شهری کار شده که در شهر رودسر است و گذر هوسم نام دارد. مسیر پژوهش بدینگونه است که پس از بازشناسی گونههای محرک های حسی محیط بر پایه نگرش پدیدارشناسی و راهکارهای افزایش غنای گذرهای محلی در نمونه، معیارهای ارزیابی کیفیت محیط در سه سطح برای آن استخراج می شود. سپس بر پایه معیارهای سطح سوم، پرسشنامه لیکرت تنظیم میگردد؛ و با مشاهده میدانی، مطالعات حسگردی، مصاحبه و پرسشنامه، کیفیت این محرک ها در گذر هوسم، برداشت، ارزیابی و تحلیل میشود. یافتهها نشان میدهند که کیفیات فضایی گذر هوسم با داشتن محرک های حسی غنی، خشنودی و رضایت بالایی فراهم میکنند؛ و کیفیت هایی چون آرامش و سکوت، ایمنی، احساس و ادراک چندگانه، برانگیختن تخیل و خاطره، تجربه فضا و تصویر ذهنی وحدت بخش در فضا را بیشتر می کنند. از نظر میزان تأثیرگذاری، محرک های چشایی بیش از دیگر محرک های حسی و سپس محرک های بساوایی، شنوایی، بویایی، عضلات و بینایی مؤثرتر هستند. نتایج نشان میدهند که راهکارهایی چون پیونددهی مناسب کوچه و بن بست به گذرگاه اصلی، نورپردازی کوچه های پنهان فضا در شب، کاستن از سر و صدای خودروهای عبوری، کف سازی مناسب گذرگاه برای حرکت پیاده و نابینا و ایجاد کاربری ها و فعالیت در زمان مختلف در این گذر، توصیه هایی سودمند هستند.
آسیب شناسی ضابطه اختصاصی سطح اشغال و جانمایی ساختمانی برای بافت تاریخی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر ساخت وسازهای جدید در محدوده بافت تاریخی شهر رشت عموماً بدون توجه به الگوهای تاریخی جانمایی ساختمانها در پلاکهای شهری مرتبط صورتگرفته که این امر آسیبدیدگی شدید این بافت را در پی داشته است. درحالحاضر برای نخستین بار «ضابطه اختصاصی بافت تاریخی شهر رشت» در حال تهیه است که در صورت تصویب در طرح تفصیلی این شهر گنجانده خواهد شد. در این ضابطه علاوه بر موضوعات دیگر، بهطور مشخص به موضوع «سطح اشغال» و «نحوه استقرار ساختمان» پرداخته شده است. پژوهش حاضر تلاشی در راستای نقد و اصلاح ضابطه مورد اشاره بر مبنای مطالعات گونه-ریختشناسی است و تداوم الگوهای بومی این بافت را در ساختوسازهای جدید دنبال میکند. در پژوهش حاضر با رجوع به عکسهای هوایی مربوط به سال 1335، 1355 و 1401 شهر رشت و نقشهها و اسناد مرتبط، تلاش گردید تا الگوهای تاریخی مورد استفاده در تعیین شکل ردّ پای ساختمانهای مسکونی آن بررسی گردد. در این بررسی وضعیت خانههای قاجاری سال 1335 با خانههای جدید تا سال 1401 مقایسه شد و در مجموع 305 خانه مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی شامل الگوهای متداول نحوه استقرار ساختمانی، اندازههای متداول طول و عرض و نسبت عرض به طول تودههای ساختمانی، عمق حیاطها و نیز درصد سطح اشغالهای متداول در بافت تاریخی این شهر بوده است. پژوهش حاضر حاکی از آن است که ضابطه جدید به جای تداوم الگوهای تاریخی بافت، می-کوشد تا الگوهای جدید آن را تثبیت نماید. در ادامه بر مبنای یافتههای پژوهش، برخی توصیهها و نکات اصولی جهت لحاظشدن در ضابطه جدید، تعیین ردّ پای ساختمانی برای اعمال در محدودههای تاریخی ارزشمند شهر رشت بیان میگردد که انتظار میرود به هماهنگی ساختوسازهای جدید و قدیم در محدودههای تاریخی ارزشمند این شهر از لحاظ شکل و هندسه ردپای ساختمانی، کمک نماید.
واکاوی مفهوم زنده بودن در مطالعات اجرا از منظر پگی فلن و فلیپ اسلندر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنده بودن، یکی از مهم ترین اصطلاحات در هنرهای اجرایی به طور خاص، و سایر هنرها به طور عام است. به ویژه از حدود دو دهه پیش با فراگیری بینارسانگی و چندرسانگی در هنرهای اجرایی، مباحث مربوط به زنده بودن، به نحو جدی تری مطرح شدند و نظریه پردازان متعددی درباره این اصطلاح به بحث و تبادل نظر پرداختند. در سال های اخیر نیز رشد فزاینده کاربرد فنون و تمهیدات مرتبط با فیلم در اجرا مناقشات بسیاری درخصوص این اصطلاح به همراه داشته است. بدیهی است زنده بودن در حوزه های متنوعی نظیر مطالعات اجرا، مطالعات رسانه، مطالعات ورزش، مطالعات موسیقی، مطالعات فرهنگی و غیره قابل بررسی است، اما تمرکز پژوهش حاضر بر حوزه مطالعات اجرا و ناگزیر تا حدی بر مطالعات رسانه است. پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر بر آن است تا با واکاوی آراء فلن و اسلندر درباره زنده بودن در حوزه مطالعات اجرا به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان این نظرات را در پرتو تحولات اخیر در فرم های اجرایی به ویژه با گسترش اجراهای دیجیتال و بینارسانه ای مورد ارزیابی مجدد قرار داد. نتایج نشان می دهد ضمن این که هر دو نظریه پرداز به ناپایداری و ناپدیدشدن اجرای زنده پس از اتمام آن اذعان دارند، هم دیدگاه هستی شناختی مبتنی بر تقابل اجرای زنده و اجرای رسانه ای شده فلن و هم مباحث اسلندر مبتنی بر تاریخمندی و مشروط بودن زنده بودن، با فراگیری فرم های اجرایی نوین ترکیبی، به ویژه پس از تحولات اخیر در اجراهای دیجیتال و مجازی نیازمند بازنگری اند.
بررسی و تبیین عوامل مؤثر در ارتباط و تعامل هنرمندان هنرهای تجسمی با جامعه مخاطب
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲)
7 - 33
حوزههای تخصصی:
چگونگی برقراری ارتباطات سازنده بین هنرمند و مخاطب به منظور ارائه و درک آثار و همچنین شناسایی موانع و راهکارهای مؤثر در این زمینه از موضوعات مهمی است که توجه به آن سبب مشخص شدن نقاط ضعف و قوت این ارتباط می شود. توجه به بازخوردهای مخاطب در مورد اثر هنری و درنظرگرفتن سلیقه وی، از اولین اصول پایه گذاری یک تعامل و ارتباط انسانی صحیح بین هنرمند و مخاطب محسوب می شود. این پژوهش، با هدف شناسایی عوامل مؤثر در ارتباطات انسانی بین هنرمندان هنرهای تجسمی و مخاطبان، با استفاده از تئوری زمینه ای انجام شده است. جامعه تحقیق این پژوهش به صورت نظری انتخاب شده و شامل 14 صاحب نظر حوزه هنر و ارتباطات بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه، پیاده سازی، کدگذاری و خلاصه نویسی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات، با استفاده از دسته بندی مقوله ها و تم ها انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ایجاد و برقراری تعاملات سازنده بین هنرمند و مخاطب در جامعه، متأثر از عوامل متعددی است که مهم ترین آن ها، در اولویت قراردادن جنبه انسانی تعاملات است. با توجه به نظر مشارکت کنندگان در تحقیق، تاثیرگذاری مشکلات اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی و فرهنگی در تعاملات انسانی بین هنرمند هنرهای تجسمی و جامعه مخاطب به اثبات رسید.