ارائه الگوی داده بنیاد درک معنایی هنرمندان هنرهای تجسمی از تعامل با مخاطبان (مطالعه موردی: هنرمندان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
213 - 250
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی درک معنایی هنرمندان هنرهای تجسمی از تعامل هنرمند با مخاطب پرداخت. سؤال اصلی پژوهش این بود که تعامل بین مخاطب و هنرمند از دیدگاه هنرمندان هنرهای تجسمی تحت تأثیر چه عواملی شکل می گیرد و چه راهبردهایی برای تقویت این تعامل می توان ارائه داد. روش تحقیق از نوع نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) بود. میدان پژوهش حاضر، شهر اصفهان و مشارکت کنندگان پژوهش، هنرمندان و کارشناسان حوزه هنرهای تجسمی بودند که تعداد 14 نفر از آن ها با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند – نظری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از رویکرد کدگذاری سه مرحله ای نظریه زمینه ای سیستماتیک (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. بر مبنای یافته های پژوهش، شرایط علی تأثیرگذار بر تعامل هنرمند با مخاطب عبارتند از: مجازی شدن، ناترازی چندلایه، مخاطب زدایی هنرمند و مرجعیت اجتماعی هنرمند. شرایط زمینه ای شامل دو مقوله سرگشتگی نهادی و بسترهای اقتصادی ویران است. تعارضات ایدئولوژیک و سیالیت مخاطب دو عامل مداخله گر در تعامل هنرمند و مخاطب هستند. راهبردهای بهبود تعامل بین هنرمند و مخاطب عبارتند از: کارآمدتر شدن نهادها، بازسازی نظام بازاریابی، دیجیتالیزه کردن هنر و بازسازی نظام اندیشه. در نهایت، پیامدهای تحقق این راهبردها شامل تقویت مرجعیت هنری، تقویت منابع سرمایه ای هنر و تقویت کیفیت هنری است. «چرخشِ دیجیتالی و سیالیتِ معنایی تعامل» مقوله مرکزی است.