ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۳۶ مورد.
۲۴.

تقسیم فلسفه معاصر به تحلیلی و قاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه تحلیلی تاریخ فلسفه فلسفه قاره ای فلسفه معاصر تلقی جغرافیایی- زبانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱۶ تعداد دانلود : ۱۰۶۵
اوایل قرن بیستم در زمانی که دیگر گرایش های فلسفی رو به رشد بودند، دو جریان فلسفی مهم پدید آمد و به سرعت بر فضای فکری حاکم شد: فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره ای. برجستگی این دو سنت سبب شده است که فلسفه معاصر در معروفترین طبقه بندی، به تحلیلی- قاره ای تقسیم شود اما این تقسیم، مسائلی از این دست را پیش آورده است: آیا این تقسیم جامع و مانع است و می تواند همه گرایش های فلسفی معاصر را در بر بگیرد؟ چه ویژگی هایی این دو سنت را از هم متمایز می کند؟ این تقسیم تا چه حد بر تلقی جغرافیایی- زبانی استوار است و چه کاستی هایی در این تلقی وجود دارد؟ در این مقاله پس از توضیح نسبت میان فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره ای، برخی از تلاش هایی که برای توجیه این تقسیم صورت گرفته است، مورد بررسی قرار می گیرد.
۲۷.

ریشه یابی شبهة معدوم مطلق در فلسفة یونان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون پارادوکس معدوم مطلق فلسفة اسلامی پارمنیدس

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۲۲۴۳ تعداد دانلود : ۸۶۴
در فلسفة اسلامی معمولا منظور از «معدوم مطلق» چیزی است که نه در خارج موجود است و نه در ذهن. از آن جا که در فلسفة اسلامی گفته می شود «المعدوم المطلق لایخبرعنه و لایعلم»، این «شبهه» و «پارادوکس» در این جا به وجود می آید که همین لایخبر عنه و لایعلم خبر و علمی است از معدوم مطلق. پس معدوم مطلق هم زمان هم لایخبرعنه و لایعلم و هم یخبرعنه و یعلم. به این پارادوکس «شبهة معدوم مطلق» می گویند. معدوم مطلق در متون اندیشمندان برجستة مسلمان معمولاً تا الهیات شفای ابن سینا ریشه یابی می شود و نه قبل تر چه رسد به ریشة یونانی بحث؛ چراکه در جهان اسلام تاریخ فلسفه و منطق پیش از ابن سینا با ابهامات زیادی رو به رو است. این پژوهش در پی آن است که شبهة معدوم مطلق را در «فلسفة یونان» ریشه یابی کند و نشان دهد ریشة تاریخی این پارادوکس به نوعی به فلسفة یونان می رسد و به دیدگاه های پارمنیدس و افلاطون دربارة عدم ناشناختنی بپردازد.
۲۸.

مقایسه تطبیقی «انسان گرایی» در اندیشه اسلامی غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۰.

تاریخ فلسفه و جایگاه آن در آثار صدرالمتالهین و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صدرالمتالهین علامه طباطبایی تاریخ فلسفه حکمت نبوی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۲۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۰۱
آگاهی از تاریخ در علوم به طور عام، و در فلسفه به طور خاص، امری ضروری به نظر می رسد. زیرا با نگاه تاریخی به مباحث فلسفی نه تنها تکوین و سیر تطور آنها روشن شده و راه برای پیمودن ادامه مسیر همواره می گردد؛ بلکه قسمت عمده فلسفه همان تاریخ آن است و این امر، برخلاف فلاسفه مغرب زمین، در بین مسلمانان اندکی مورد غفلت قرار گرفته است و به نظر می رسد یکی از دلایل آن طرز تلقی ای است که حکمای مسلمان از فلسفه دارند.در این مقاله سعی کرده ایم با روش اسناد و تحلیل میزان توجه دو فیلسوف مسلمان یعنی صدرالمتالهین و علامه طباطبایی را به مباحث تاریخی فلسفه نشان داده و بیان کنیم که عقیده به حکمت نبوی، تاثیر خود را در نحوه مواجهه این دو فیلسوف با مباحث تاریخی نشان داده است؛ به طوری که علی رغم توجه صدرالمتالهین به آرای گذشتگان خود و بررسی عمیق آن مباحث، در طرح و انتساب آرا به اشخاص و مکتب های مختلف، گاهی مصاب نبوده است و در این میان علامه طباطبایی بیش از وی در معرض نقد قرار دارد.
۳۱.

فلسفه ی قاره ای و تأثیر آن بر فلسفه ی تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۲.

جایگاه مفهوم لوگوس در اندیشه برابری و نظام جهانی رواقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لوگوس نظام جهانی هراکلیت رواقیون برابری طبیعی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی رواقیان و اپیکوریان (قرن 4 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
تعداد بازدید : ۲۰۴۳ تعداد دانلود : ۱۳۱۸
می توان گفت که نخستین بخش عمده فلسفه رواقی، منطق نظریه لوگوس است. این اصل که مفهوم قانون طبیعی از آن تعبیر می شود، بیشترین سهم فرهنگ یونان در میراث اندیشه ی بشری است. لوگوس در اندیشه ی رواقی نظم عقلانی حاکم بر عالم یا ساختاری است که نظام عقلانی عالم را نشان می دهد. این اصل عقلانی در زمینه های مناسب به صورت آتش یا خدا توصیف می شود. از دیدگاه رواقیون طبیعت تبلور یک قانون عام یعنی فراگیر و جهان شمول است و این قانون واحد که متعالی ترین قاعده کلی است، مبنای نظری اندیشه ی برابری و نظام جهانی در تفکر رواقی است. مقاله حاضر در صدد است تا با رهیافت مضمون گرا این فرضیه را به آزمون بگذارد که مفهوم لوگوس یا قانون ازلی و ابدی از تفکر پیش سقراطی (خصوصاً اندیشه ی هراکلیت) به عصر یونانی مآبی و اندیشه ی رواقیون، راه پیدا کرده و ضمن تکامل این مفهوم، پایه ی نظری مفاهیمی هم چون برابری و نظام جهانی در این مکتب را شکل داده است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به نگارش در آمده است.
۳۶.

عرفان ابن سینا در آثار فرانسویان دو سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عرفان ابن سینا آثار فرانسویان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات رابطه فلسفه با علوم دیگر
تعداد بازدید : ۱۹۴۹ تعداد دانلود : ۸۹۴
در قرن نوزدهم با پیدایش مکتب های ادبی در فرانسه و توجه به آثار ادبی و عرفانی مشرق زمین، کار نویسندگان و مترجمان رسائل و نوشته های ابن سینا آغاز شد. آن ها ابن سینا را ابن سینای ارسطویی که ناقل میراث ارسطویی و نوافلاطونی به غرب بود می شناختند. فرانسویان این پرسش را مطرح کردند که چرا ابن سینای ارسطویی به نگرش های عرفانی پرداخته است. آن ها با طرح این مسئله که آیا می توان بین این دو جریان فکری وحدتی ایجاد کرد یا نه، در آثارشان به سه گونه نظریه مبادرت ورزیدند. گروهی تلاش کردند تا پیوندی بین آثار عرفانی او با نگرش ها و نوشته های فلسفی بیابند و گروهی از محققان درباره شخصیت و آثار عرفانی او تردیدی نکردند و با صراحت گفتند که ابن سینا در آثارش از مراحل سیر و سلوک عارفانه و مکاشفاتی ذکر می کند که قالبی رمزگونه و استعاری دارد که نشان از تجربه شخصی و عملی اش می باشد، و گروه سوم او را فیلسوفی ارسطویی معرفی کردند که صرفاً ناقل سخنان صوفیان و عارفان بوده است. ما در این مقاله توصیف و تحلیل این سه دیدگاه خواهیم پرداخت.
۳۸.

تأثیر اراده بر شناخت: تأملی در سیر تاریخی

کلیدواژه‌ها: شناخت حقیقت کواین اراده نیچه شوپنهاور جیمز

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۹۲۰ تعداد دانلود : ۱۰۶۲
این مقاله به روابط متقابل اراده و شناخت، به ویژه تأثیری که اراده بر شناخت در سنت غربی می گذارد، پرداخته است. موضوع به لحاظ تاریخی از دوران باستان بررسی شده است و سپس نشان داده می شود که ویلیام جیمز در این موضوع یک معیار است. بنابراین سیر تاریخی موضوع به سه دوره «قبل از جیمز»، «دوران جیمز» و «بعد از جیمز» تقسیم شده است. ابتدا دیدگاه-های نیچه و شوپنهاور درمقام دو شخصیت کلیدی در زمینه بررسی تاثیرگذاری اراده بر شناخت بشری، تبیین می شود، و نشان داده می شود که چرا اندیشه آنها به طور گسترده جذب دنیای فلسفه نشده است. سپس خطوط کلی نظریه جیمز را بررسی نموده و به دیگر فرضیات و نظریات جیمز که «اراده به باور» را همراهی می کنند پرداخته می شود. در این قسمت نشان داده می شود که برخی پیش فرض های جیمز قابل پذیرش نیستند، ولی خطوط اصلی نظریه وی درخور دفاع است. در نهایت به اندیشه کواین و رهیافت های او به مسئله، به عنوان کسی که بعد از جیمز اصول اساسی نظریه او را اشاعه داده است، پرداخته می شود. سپس با اشاره به کل گرایی و طبیعت گرایی و نیز نظریه شناخت طبیعی شده کواین، نشان داده خواهد شد که دیدگاه های کواین کاملا همسو با جیمز است. در پایان نشان داده می شود که چرا اندیشه کواین به صورت وسیع مورد استقبال دنیای فلسفه واقع شده است. درنهایت اشاره مختصری به فیلسوفان معاصری که در این مبحث تاثیرگذار بوده اند می شود .
۳۹.

آزادی و علوم انسانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم انسانی تعامل علوم انسانی با حوزه فرهنگ
  3. حوزه‌های تخصصی علوم انسانی تعامل علوم انسانی با حوزه فرهنگ نوع نگاه به علوم انسانی
تعداد بازدید : ۱۸۷۸ تعداد دانلود : ۱۰۰۶
آزادی به معنای وسیع آن، فقدان فشار است؛سقوط آزاد جسم یعنی آزاد بودن از تأثیر هر قوه ای جز قوه ثقل.در سیاست، از آزادی فکر و بیان و تشکیل جمعیت یاد می شود که مستلزم نوعی فراغت از قدرت دولت است.مبادله آزاد در بازرگانی به معنای معافیت از موانع و عوارض گمرکی است. فلاسفه مابعد طبیعی مفهوم آزادی مطلق را بر همین مبنا ساخته اند.عمل، در آزادی مطلق، از سلسله علل فارغ می گردد-از جبر برونی و درونی.اعمال نه با فکر شخص موجب می شوند نه با غرایز وعادا او.اختیار در قاموس فلاسفه مابعد طبیعی همین است:قدرت برای عمل آزادانه، چندان که گویی حرکات وجدان و اعمالی که بدان وابسته اند با چیزی در وجود آدمی تغییر می یابد.عمل آزادانه تابع هیچ چیز نیست حتی حال خود آدمی پیش از عمل. آیا می توان چنین تعریفی از آزادی پذیرفت؟اثبات وجود چنین آزادی مطلقی محال است؛چون اثبات یک قضیه نشان دان وجوب و ضرورت آن است و حال آنکه آزادی مطلق، اگر قدرت انجام دادن یا ندادن کاری باشد، خود مستلزم امکان است.در (*).این مقاله، متن سخنرانی نویسنده است که در تاریخ 03/11/1375 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایراد شد.
۴۰.

دگرگونی نظریه های حقیقت در فلسفه های قاره ای و تحلیلی قرن بیستم

کلیدواژه‌ها: فرهنگ زبان حقیقت انسجام تطابق عمل گرایی فلسفه تحلیلی و قاره ای

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۸۴۷ تعداد دانلود : ۱۱۸۹
فلسفه های قرن بیستم زیر دو عنوان مهم قاره ای و تحلیلی، دسته بندی می شوند. از سوی دیگر، تطابق، انسجام و عمل گرایی، شایع ترین نظریه های مطرح در تبیین کیفیت رابطه ذهن و عین، در قالب نظریه های صدق یا همان حقیقت می باشند. حال، اگر بخواهیم نظریه های حقیقت را در متن دو سنت بزرگ قاره ای و تحلیلی، ارزیابی کنیم، با دو سوال مهم مواجه خواهیم بود: اول اینکه با عنایت به واگراییِ انکارناشدنیِ جغرافیایی، تاریخی و محتواییِ سنن مذکور، در جهت تقریب آنها آیا حتی به کاربرد تعبیر تشابه خانوادگی نیز نمی توان امیدوار بود؟ آیا می شود با معیار سنت گرایان در رویکرد به دین، از معبر اشتراک معنوی، این دو جریان را دو اعتبار از حقیقتی واحد انگاشت؟ سوال دوم این است که آیا همین رویه در قبال نظریه های حقیقت، قابل اِعمال است؟ آیا رهیافت اندیشمندانِ دو سنت قاره ای و تحلیلی به مقوله صدق یا حقیقت، واجد هسته های مشترکی هست تا از رهگذر آنها بتوان هم دو سنت مذکور و هم نظریه های صدق در قرن بیستم را زیر چتر واحدی جمع کرده یا حداقل از اشتراک حداکثری آنها سخن گفت؟ چنین می نماید که تلاش در جهت یکسان سازیِ سهم ذهن و عین در نظریه های حقیقتِ قرن بیستم، مرزهای تطابق ارسطوییِ، بازنماییِ دکارتی و سوبژکتیویسم کانتی را که رویکردی دوآلیستی دارند، درنوردیده و انسجام و عمل گرایی را وانهاده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان