فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی همه گیرشناسی آسیب های سر، ستون فقرات و تنه در ورزش کشتی، در مقالات چاپ شدة مجلات معتبر است. بدین منظور، مقالات چاپ شده از سال 1951 تا 2008، در زمینة آسیب های کشتی بررسی شدند. نتایج نشان داد حدود 19- 6/47 درصد کل آسیب ها در کشتی مربوط به نواحی سر، ستون فقرات و تنه است. این پژوهش مشخص کرد که اسپرین/استرین شایع ترین آسیب ها در کشتی میباشند. همچنین مشخص شد که برخورد با حریف مهم ترین سازوکار آسیب و حرکتِ به زمین زدن حریف، مهم ترین حرکت آسیب زا به نواحی سر، ستون فقرات و تنه است، به علاوه، شیوع آسیب ها در زمان تمرین بیشتر از زمان مسابقات است. علاوه بر این موارد، بررسی مقالات نشان داد میزان آسیب های فاجعه آمیز در کشتی بیشتر از ورزش های دیگر است و اکثریت قریب به اتفاق آنها به آسیب سر و گردن منجر شده اند.
تأثیر یک دوره برنامه بازتوانی تسریعی بر عملکرد و تعادل افراد دارای ACL بازسازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضایعات لیگامان متقاطع قدامی زانو از شایع¬ترین آسیب های ورزشی است (2). از آنجا که هدف اصلی بازتوانی، برگشت تدریجی به سطح فعالیت قبل از آسیب است (3)، هرچه زمان درمان پس از آسیب کوتاه¬تر باشد، نتایج بهتر خواهد بود و بیمار سریع تر به عملکرد خود باز خواهد گشت (4). در این پژوهش، تأثیر تمرینات تسریعی بر عملکرد حرکتی، تعادل دینامیکی و استاتیکی بیمارانی که بازسازی ACL داشته اند ارزیابی شده است. در این تحقیق 30 نفر که عمل بازسازی ACL از طریق BPTB داشتند (با میانگین سنی7/28 سال، قد 7/178 سانتی متر، وزن 97/80 کیلوگرم و سابقه ورزشی 8/14سال) انتخاب و به¬صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و تجربی تقسیم بندی شدند. گروه تجربی پروتکل بازتوانی تسریعی (شروع زود هنگام تمرینات دامنه حرکتی، تحمل وزن و بازگشت به ورزش بعد از گذشت 4-6 ماه) (43) را به مدت 24 هفته و گروه کنترل دوره فیزیوتراپی معمول (روش محافظه کارانه) را اجرا کردند. در پایان ماه های سوم، چهارم، پنجم و ششم تعادل پویا با استفاده از آزمون ستاره، تعادل ایستا با آزمون لک لک و عملکرد زانو با لِی تک پا در حداکثر مسافت ارزیابی شد. از آزمون اندازه گیری مکرر و t مستقل برای تجزیه و تحلیل نتایج در سطح 05/0 استفاده شد. در هر دو گروه (بازتوانی تسریعی و فیزیوتراپی) عملکرد اندام جراحی شده ضعیف تر از اندام سالم بود. عملکرد زانوی جراحی شده در گروه تجربی به طور معنی¬داری بهتراز گروه کنترل بود. پایداری ایستا و پویای اندام تحتانی در گروه تجربی بیشتر از گروه کنترل بود (05/0=p). نتایج نشان داد بعد از عمل جراحی و برنامه بازتوانی تسریعی، نقص موجود در عملکرد و تعادل افراد به طور کامل از بین نمی¬رود. همچنین برنامه تمرینات عصبی-عضلانی باید بخش مهمی از برنامه بازتوانی تسریعی را برای بازتوانی بهتر افراد با ACL بازسازی شده، به خود اختصاص دهد.
مقایسه تراکم استخوانی ستون فقرات کمری ¬و گردن ران دوچرخه سواران حرفه ای با افراد غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تفاوت تراکم استخوانی ستون فقرات کمری و گردن ران دوچرخه سواران حرفه ای با همتایان غیرورزشکار آن¬هاست. این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. 17 نفر از دوچرخه¬سواران حرفه ای حاضر در لیگ دسته یک دوچرخه¬سواری باشگاه های کشور با میانگین سنی 87/0±52/23 سال، قد 81/2±94/174 سانتی¬متر، وزن 17/3±12/73 کیلوگرم، سابقه فعالیت در رشته دوچرخه¬سواری 2/1±3 سال و 17 نفر از افراد سالم غیرورزشکار با میانگین سنی 40/1±94/22 سال، قد 40/2±65/172 سانتی¬متر، وزن 39/3±27/71 کیلوگرم در این تحقیق شرکت کردند. داده ها به¬وسیله دستگاه سنجش تراکم مواد معدنی استخوان (DEXA) جمع¬آوری شد و پرسشنامه سابقه پزشکی توسط پزشک متخصص تکمیل شد. تراکم مواد معدنی استخوان گردن و تروکانتر ران و همچنین مهره های دوم تا چهارم کمری اندازه¬گیری شد. اطلاعات مربوط با به¬کارگیری روش آماری توصیفی و آزمون t مستقل (05/0≥p) و با استفاده از نرم¬افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد بین تراکم مواد معدنی استخوان ران و مهره های کمری دوچرخه¬سواران و افراد غیرورزشکار تفاوت معنی¬داری وجود ندارد (95/1=T، 059/0=p و 86/1=T، 071/=p). همچنین، ارزش های عددی تراکم مواد معدنی استخوان گردن ران و مهره های دوم، سوم و چهارم کمری دوچرخه¬سواران بیشتر از همتایان غیر ورزشکار آن¬ها بود، ولی از لحاظ آماری تفاوت معنی¬دارای بین آن¬ها وجود نداشت. با توجه به اینکه دوچرخه¬سواران حرفه ای تمرینات شدید و طاقت فرسایی انجام می دهند، انتظار می رود تراکم استخوانی دوچرخه سواران تفاوت معنی¬داری را با گروه غیرورزشکار داشته باشد، ولی نتایج این تحقیق نشان داد که تمرین و فعالیت ورزشی به تنهایی نمی تواند عاملی مؤثر در افزایش تراکم استخوانی باشد. احتمالاً نوع تمرین و شیوه اجرای آن می تواند از عوامل تأثیرگذار بر افزایش تراکم استخوانی دوچرخه¬سواران حرفه ای باشد (Tscore بین 1- و1)؛ بنابراین توصیه می شود دوچرخه¬سواران برای افزایش تراکم استخوانی، فعالیت های ورزشی دیگری مثل تمرینات با تحمل وزن غیر از دوچرخه¬سواری انجام دهند و شیوه های تمرین مناسب را انتخاب کنند.
روایی و پایایی کایفومتر ایرانی در اندازه گیری کایفوز سینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر برآورد روایی و پایایی کایفومتر طراحی و ساخته شدة داخلی از روی نمونة خارجی برای اندازه گیری کایفوز سینه ای است. بدین منظور از میان افرادی که برای عکس برداری از ستون فقرات به مرکز پزشکی دانشگاه تهران معرفی شده بودند، 20 نفر انتخاب شدند. پس از عکس برداری از قوس های ستون فقرات، میزان کایفوز این افراد توسط کایفومتر در مرکز رادیولوژی دانشگاه تهران، در سه مرحله و با فاصله های زمانی 15 دقیقه اندازه گیری شد. برای بررسی رابطة میان اندازه های حاصل از کایفومتر و عکس رادیوگرافی (به منظور بررسی روایی) از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی پایایی اندازه گیری های کایفوز از ضریب همبستگی درون گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد بین اندازه های حاصل از کایفومتر ساخته شده و عکس رادیوگرافی روایی بالایی وجود دارد (95/0 =r). پایایی درون آزمونگر این وسیله نیز بالا به دست آمد (98/0 =ICC). نتایج تحقیق نشان داد کایفومتر ساخته شدة ایرانی در سنجش میزان کایفوز، وسیله ای پایاست و دارای روایی بسیار بالا نیز می باشد؛ بنابراین استفاده از این وسیله برای اندازه گیری دقیق و سریع کایفوز سینه ای توصیه می شود.
وضعیت بافت استخوانی در شناگران حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری پوکی استخوان یا استئوپروز که اپیدمی خاموش عصر حاضر لقب گرفته، می تواند در زندگی حرفه ای و آینده ورزشکاران مشکل ایجاد کند و آنها را از ادامه فعالیت باز دارد. تحقیقات نشان می دهد فعالیت بدنی، گامی اولیه و حیاتی برای جلوگیری از پوکی استخوان است؛ اگرچه، به نظر می رسد فعالیت های بدنی تأثیر یکسانی بر بافت استخوانی ندارند. تحقیقات نشان می دهد فعالیت هایی که تحمل کننده وزن بدن می باشند، باعث افزایش تراکم مواد معدنی استخوان ها می¬شوندT در حالی که درباره تراکم مواد معدنی استخوان در ورزش هایی که تحمل کننده وزن بدن نیستند (مانند شنا) نتایج ضد و نقیضی گزارش شده است. هدف تحقیق حاضر برآورد میزان شیوع استئوپنی و استئوپروز و همچنین سنجش تراکم و محتوای مواد معدنی استخوان در شناگران حرفه ای است. بدین منظور، ترکم مواد معدنی مهره های کمری 13 شناگر نخبه (سن 37/1±31/19 سال، قد 17/5±39/178 سانتی متر، وزن 4/9±92/75 کیلوگرم، شاخص توده بدن 33/3±91/23 کیلوگرم بر متر مربع) و 13 نفر غیرورزشکار (سن 98/1±39/19 سال، قد 11/6±46/174 سانتی متر، وزن 4/12±08/69 کیلوگرم، شاخص توده بدن 19/3±62/22 کیلوگرم بر متر مربع) توسط دستگاه DEXA اندازه گیری و بر اساس هنجارهای مربوط، در سه گروه نرمال، استئوپنی و استئوپروز جای گرفتند. نتیجه اصلی تحقیق حاضر این است که بر اساس معیار Z-score، 5/61 درصد از شناگران نخبه، در ناحیه مهره های کمری دچار ناهنجاری استئوپنی می باشند، در حالی که در گروه کنترل، 5/38 درصد از آزمودنی ها ارزش های BMD پایین تر از نرمال (7/7 درصد استئوپروز و 8/30 درصد استئوپنی) دارند. همچنین، مقایسه تراکم و محتوای مواد معدنی بین شناگران و آزمودنی های گروه کنترل، تفاوت معنی¬داری نشان نداد، ولی تراکم و محتوای مواد معدنی در شناگران مقادیر پایین تری داشت و مقادیر P محاسبه شده قابل تأمل می باشند. اساساً، فشارهای مکانیکی وارد بر استخوان ها از دو راه کشش عضله، هنگام انقباضات عضلانی و شوک وارد بر بدن از طرف زمین ایجاد می شود و به نظر می رسد عامل دوم نقش مؤثرتری در توسعه و افزایش BMD داشته باشد. شناگران نخبه معمولاً بین 3 تا 5/3 ساعت در روز به فعالیت حرفه ای می پردازند. در نتیجه، در مقایسه با هم ردیفان غیر ورزشکار خود 3 تا 5/3 ساعت در روز کمتر با زمین در تماس¬اند و شوک کمتری از سوی زمین به آنها وارد می شود. از طرف دیگر، به نظر می رسد ورزش های قدرتی و کوتاه مدت بیشتر از ورزش های استقامتی مانند شنا، استخوان ساز (استئوژنیک) می باشند؛ بنابراین به شناگران توصیه می شود برای جلوگیری از کاهش تراکم مواد معدنی، علاوه بر فعالیت حرفه ای خود، به فعالیت هایی بپردازند که به ساختار اسکلتی بدن شوک وارد می کنند مانند دویدن، پریدن و غیره.
شدت شیوع کم خونی ناشی از فقر آهن دوندگان زن حرفه ای طی یک دوره تمرین پیش از فصل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۸ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی اثر تمرینات دو استقامتی پیشرونده بر شیوع آنمی ناشی از فقر آهن در ورزشکاران زن پرداخته است. بدین منظور 15 ورزشکار حرفه ای با میانگین سابقه ورزشی 5-3 سال با میانگین سنی 3/2 ± 1/17 سال، قد 4/5 ±163 سانتیمتر، وزن 3/3 ± 50 کیلوگرم و شاخص توده بدن 2/1 ± 2/20 انتخاب شدند. آزمودنی ها به مدت 13 هفته تمرینات را 4 جلسه در هفته به مدت 90 دقیقه در هر جلسه با شدت 65 تا 90 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند. متغیرهای تحقیق شامل هموگلوبین، میانگین حجم گلبولی هماتوکریت و ظرفیت اتصال آهن بود. نمونه خونی 48 ساعت قبل از اولین جلسه تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی در وضعیت استراحت در آزمایشگاه گرفته شد. برای بررسی تاثیر تمرینات بر متغیرها از آزمون t همبسته استفاده شد که نشان داد تمرینات استقامتی طی دوره پیش از مسابقات اثر معنی داری بر شدت کم خونی ورزشکاران ندارد (05/0P>). همچنین اختلاف معنی داری به لحاظ شاخص های خونی در پیش آزمون و پس آزمون وجود ندارد.
اثر تمرینات ریباندتراپی بر تعادل پویای زنان جوان ورزشکار
حوزههای تخصصی:
تمرینات ریباندتراپی به عنوان یک روش تمرینی جدید که موجب تحریک مکانیکی سیستم عصبی– عضلانی می شود، مورد توجه پژوهشگران و توان بخشان قرار گرفته است. با توجه به رابطه کارایی سیستم عصبی-عضلانی با تعادل که جزء لاینفک فعالیت های روزمره و ورزشی است، هدف از انجام این پژوهش تأثیر تمرینات ریباندتراپی بر تعادل پویای زنان جوان ورزشکار بوده است. تعداد 40 نفر از زنان ورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد (سن:03/2±9/22سال، وزن:21/4±97/64 کیلوگرم، قد:05/6±25/170 سانتی متر و شاخص توده بدنی:1/2±6/22) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (10 نفر بسکتبالیست و 10 نفر تکواندو کار) و تجربی (10 نفر بسکتبالیست و 10 نفر تکواندوکار) تقسیم شدند. قبل از اعمال برنامه تمرینی ریباندتراپی، تعادل پویای آزمودنی ها با استفاده از تست تعادل گردشی (SEBT) اندازه گیری شد. گروه های تجربی، تمرینات ریباندتراپی را که شامل پریدن های ایمنی، هوازی، قدرتی و مقاومتی بود در هشت هفته و هر هفته پنج روز به مدت 30 دقیقه انجام دادند. پس از پایان دوره هشت هفته ای در نظر گرفته شده، پس آزمون تست تعادل گردشی SEBT از دو گروه کنترل و تجربی به عمل آمد. از روش آماری t مستقل به منظور تحلیل داده ها استفاده شد. تمرینات ریباندتراپی، تأثیرمعنی داری در پنج جهت (داخلی، قدامی – داخلی، خلفی، خلفی– داخلی و خلفی- خارجی) آزمون تست تعادل گردشی نشان داد، در حالی که در سه جهت (قدامی، قدامی– خارجی و خارجی) تعادل پویای گروه های تجربی تکواندو کاران و بسکتبالیست هاتفاوت معنی داری نداشتند. با توجه به یافته های تحقیق، تمرینات ریباند تراپی را می توان برای بهبود وضعیت تعادل پویا توصیه کرد، اگرچه انتظار می رود بهبود در تعادل پویا در جهات (داخلی، قدامی– داخلی، خلفی، خلفی– داخلی و خلفی- خارجی) بیشتر باشد.
تاثیر شش هفته تمرین قدرتی پلایومتریک و ترکیبی (قدرتی و پلایومتریک) بر تعادل پویای دانشجویان مرد ورزشکار
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شش هفته تمرین قدرتی پلایومتریک و ترکیبی بر تعادل پویای دانشجویان مرد ورزشکار بود.60 دانشجوی مرد رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی با میانگین و انحراف استاندارد سنی 95/4±18/23 سال وزن 09/3±17/72 کیلوگرم و قد 63/3±58/173 سانتی متر بدون سابقه آسیب در اندام تحتانی سر و اختلالات دهلیزی به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به چهار گروه 15 نفری [گروه یک: تمرین قدرتی؛ گروه دو: تمرین پلایومتریک؛ گروه سه: تمرین ترکیبی(قدرتی و پلایومتریک) و گروه چهار: کنترل] تقسیم شدند. روز قبل از اجرای شش هفته برنامه تمرینی تعادل پویای آزمودنیها با تست تعادل ستاره (SEBT) اندازه گیری شد. در طی شش هفته که سه گروه تمرینی تمرینات ویژه خود را انجام می دادند از گروه کنترل خواسته شد فعالیت های بدنی روزانه و تمرینات خود راحفظ نمایند. روز بعد از اتمام دوره تمرینی تعادل پویای آزمودنی ها اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش های آمار توصیفی آنالیز واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0 ≤ α استفاده شد. تمرین قدرتی پلایومتریک و ترکیبی افزایش معنی دار فاصله دستیابی آزمودنی ها در هر هشت جهت SEBT را نشان دادند. یافته های تحقیق هم چنین نشان داد تمرین ترکیبی از تمرین قدرتی و پلایومتریک و تمرین پلایومتریک نیز از تمرین قدرتی بهبود بیشتری در تعادل پویای آزمودنیها ایجاد می کند. با توجه به نتایج تحقیق استفاده از تمرینات ترکیبی پلایومتریک و قدرتی(به ویژه ترکیبی) به منظور کاهش احتمال آسیب و بهبود تعادل پویای ورزشکاران توصیه می شود.
تاثیر ویبریشن بر اطلاعات حس عمقی عضلات تنه مردان جوان سالم، در هدایت مسیر حرکتی راه رفتن
حوزههای تخصصی:
انسان طی حرکت و جا به جایی، محیط اطرافش را ارزیابی کرده و مسیری را به وسیله تصویر موجود در سیستم عصبی مرکزی از فضای حرکت که به صورت متوالی به روز می شود، انتخاب می کند. هدف از این تحقیق ارزیابی نقش اطلاعات حس عمقی عضلات تنه به عنوان چار چوب مرجع در تعیین جهت یابی بود. به این منظور 11 مرد جوان سالم راست دست (میانگین سنی 78/0± 78/23 سال، میانگین قد 7/5 ±7/169 سانتیمتر، میانگین وزن 8/6± 8/62، میانگین شاخص توده بدنی 7/1 ±34/22 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ویبریشن یکطرفه عضلات تنه از ابتدا و نیمه مسیر، در یک تکلیف حرکتی (راه رفتن، هفت گام) در شرایط چشم بسته و چشم باز به کار گرفته شد. انحراف از مسیر راه رفتن توسط مسافت هفتمین گام از اولین گام از محور داخلی – خارجی محاسبه شد. طول گام و زاویه انحراف پا از محور داخلی – خارجی برای هر هفت گام اندازه گیری شد . همه انحرافات از مسیر مستقیم توسط رد پای آزمودنی ها از خط مرجع بر روی زمین اندازه گیری شد. برای آزمون تفاوت معنادار در پارامتر مسافت از آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر دو راهه (دو وضعیت بینایی و سه وضعیت ویبریشن) و برای تعیین اختلاف میان میانگین زاویه انحراف پا از خط مرجع و طول گام درون و میان سه شرایط ویبریشن و دو وضعیت بینایی از آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر سه راهه (شرایط بینایی و ویبریشن و زاویه رد پا) استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، ویبریشن در شرایط چشم بسته و اعمال ویبریشن در نیمه مسیر، انحراف واضحی در مسیر گام برداری ایجاد کرد (01/0 = P). در شرایط چشم باز، انحراف کمتر بود (06/0 = P ) . همچنین انحراف کمی در مسیر گام برداری در شرایطی که چشم ها بسته و ویبریشن در ابتدای مسیر اعمال شد، به وجود آمد (77/0 = P). بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت اطلاعات حس عمقی تنه نقش مهمی در تعیین چارچوب مرجع برای انحراف از مسیر گام برداری دارد.
بررسی راستای استاتیک اندام تحتانی در زنان ورزشکار با سابقه آسیب لیگامان صلیبی قدامی (ACL)
حوزههای تخصصی:
آسیب لیگامان صلیبی قدامی (ACL) با نرخ شیوع 250000 مورد سالانه فقط در آمریکا، یکی از شایع ترین آسیب های ورزشی جهان است. زنان 2 تا 8 برابر مردان به این آسیب دچار می شوند. به نظر می رسد عوامل خطرساز عمومی و اختصاصی زیادی در بروز آسیب ACL زنان وجود دارد. هدف از پزوهش حاضر، بررسی ناراستایی اندام تحتانی به عنوان عامل خطرآفرین درونی در زنان ورزشکار با سابقه آسیب ACL است. به این منظور 20 زن ورزشکار با سابقه آسیب ACL (میانگین سن 75/5 ±90/24 سال، قد 58/6± 05/167 سانتیمتر، وزن 58/5± 88/60 کیلوگرم و سابقه ورزشی 41/4± 70/7 سال) و 20 زن ورزشکار سالم (میانگین سن 59/5± 85/24 سال، قد 39/6 ±15/166 سانتیمتر، وزن 08/6 ±20/60 کیلوگرم و سابقه ورزشی 69/3 ±7 سال) که از نظر سن، رشته ورزشی و عضو درگیر با گروه آسیب دیده همتا سازی شده بودند، در این پژوهش شرکت کردند. افت ناوی، چرخش درشت نی و زاویه Q پای چپ و راست آزمودنی ها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد 90 درصد آسیب ها با ساز و کار غیربرخوردی رخ داده بودند. همچنین پارگی ACL در 85 درصد آزمودنی ها با آسیب مینیسک داخلی همراه بود. تحلیل داده ها نشان داد بین پرونیشن و چرخش داخلی درشت نی دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 P£ )، اما این اختلاف در مورد زاویه Q معنی دار نبود. همچنین بین پای سالم و آسیب دیده گروه آسیب دیده از نظر متغیرهای مورد بررسی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0P£). ازاین رو شناسایی عوامل خطرساز بیومکانیکی و به طور اختصاصی غربالگری (Screening) ورزشکارانی با افزایش پرونیشن (Hyperpronation) و چرخش داخلی درشت نی (Internal Tibial Torsion) که ممکن است آنان را مستعد آسیب های ACL سازد، ضروری است و ارائه برنامه های پیشگیرانه برای آنان از سوی مربیان لازم به نظر می رسد.
تاثیر یک دوره تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج بر میزان FEV1 و FVC، تحمل فعالیتی، و میزان تنگی نفس در جانبازان شیمیایی ریوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثیر یک دوره برنامه تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج بر میزان FEV1 و FVC، تحمل فعالیت، و میزان تنگی نفس جانبازان شیمیایی ریوی مبتلا به برونشیولیت ابلیترانس بر اثر تحمیل گاز خردل. 14 نفر از جانبازان شیمیایی ریوی که بر اثر تماس با گاز خردل دچار ضایعه ریوی در حد متوسط شدند، با میانگین سنی 08/8±89/44 سال، وزن 57/12±41/77 کیلوگرم، (FEV1)42/9±81/61 درصد پیش بین انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (6نفر) و تجربی (8نفر) تقسیم شدند. ابتدا میزان تنگی نفس بیماران از طریق پرسش نامه ATS ارزیابی شد. بیماران مانور اسپیرومتری FVC و FEV1را انجام دادند. آزمون تحمل فعالیت (آزمون میدانی مسافت 6 دقیقه راه رفتن) در روز دیگر به اجرا درآمد. سپس، برای تعیین HRmax، آزمون بیشینه اصلاحی بروس روی نوارگردان انجام گرفت. گروه تجربی به مدت 4 هفته برنامه تمرین هوازی منتخب روی چرخ کارسنج را با شدت 70 تا 80 درصد HRmax در هر نوبت به مدت 20 تا 30 دقیقه و سه بار در هفته اجرا کردند. بعد از اتمام برنامه تمرینی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در تحلیل آماری داده ها، از t همبسته و مستقل استفاده شد. اختلاف معناداری آماری در سطح 05/0≥P در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد اجرای برنامه تمرین هوازی بر میزان FEV1 و FVC گروه تجربی اثرگذار بود و در پس آزمون با اندکی افزایش مواجه شد، اما معنادار نبود (مقادیر p به ترتیب361/0و 09/0). از سوی دیگر، تغییرات بین گروهی FEV1 و FVCبه دنبال تمرین تفاوت معناداری نداشت (مقادیرP به ترتیب 724/0و 443/0). اما به دنبال تمرین تفاوت معناداری در میانگین تحمل فعالیت گروه تجربی (000/0P=) و در مقایسه با گروه کنترل به دست آمد (000/0P=). میانگین میزان تنگی نفس گروه تجربی، در پس آزمون (000/0P=) و در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نشان داد (001/0P=). به طور خلاصه می توان گفت که برنامه تمرین منتخب، میزان FEV1 وFVC جانبازان شیمیایی ریوی را به طور معناداری دگرگون نکرد، در حالی که میزان تحمل آنان در برابر اجرای فعالیت هوازی و میزان تنگی نفس بیماران به طور معناداری بهبود پیدا کرد.
تاثیر یک دوره تمرینات حرکت درمانی بر کیفیت زندگی بمیاران مبتلا به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت است از بررسی تاثیر تمرینات حرکت درمانی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون. 24 بیمار مرد مبتلا به پارکینسون به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به شکل تصادفی، به دو گروه 12 نفری آزمایش و گواه (میانگین سنی و انحراف استاندارد به ترتیب 8/8 ± 00/62 و 5/5 ± 08/63) تقسیم شدند. به منظور ارزیابی کیفیت زندگی آزمودنی ها، از پرسش نامه PDQL استفاده شد. طی 10 هفته تمرینات کششی و مقاومتی، گروه گواه تحت درمان های دارویی معمول بودند؛ اما گروه آزمایش علاوه بر درمان های دارویی، هر هفته در چهار جلسه یک ساعته تمرینات حرکت درمانی شرکت کردند. یافته های چهار خرده مقیاس و شاخص کلی کیفیت زندگی بین دو گروه در پیش آزمون اختلاف معناداری را نشان نداد. پس از مداخله، شاخص کلی کیفیت زندگی و خرده مقیاس های علایم پارکینسونی، علایم سیستمیک، و عملکرد اجتماعی فقط در گروه آزمایش افزایش معنادار داشتند. در خرده مقیاس عملکرد هیجانی فقط در گروه گواه کاهش معنادار مشاهده شد. یافته های این پژوهش نشان داد تمرینات حرکت درمانی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون تاثیر مثبت دارد.
تاثیر ماساژ بر خستگی عضلات باز کننده زانو متعاقب انقباض های ایزو کینتیک زیر بیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از اجرای این تحقیق بررسی تاثیر ماساژ بر خستگی عضلات بازکننده زانو متعاقب انقباض های ایزوکینتیک زیربیشینه بود. این تحقیق به روش اندازه گیری مکرر، طرح متقاطع، انجام شد. ابتدا و بر اساس معیارهای حذف و انتخاب، تعداد 10 ورزشکار مرد دانشگاهی به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی طی 2 جلسه به آزمایشگاه مراجعه می نمود. در ابتدای هر جلسه پس از گرم کردن، اوج گشتاور(PT ) کانسنتریک عضلات چهار سر ران پای غالب در سرعتs-1 º60 اندازه گیری می شد. سپس پروتکل خستگی، انقباض های ایزوکینتیک زیربیشنه (PT 60%) تا رسیدن به معیار خستگی(PT 50%)، اجرا می گردید. پس از اجرای پروتکل خستگی، اوج گشتاور عضلات چهارسر محاسبه گردیده و خستگی ادراک شده مورد ارزیابی قرار می گرفت، سپس آزمودنی به مدت 15 دقیقه ماساژ(ترکیبی از تکنیک های ماساژ کلاسیک) دریافت و یا استراحت می نمود. بعد از پایان یافتن شرایط مداخله (ماساژ یا استراحت) مجددا ارزیابی خستگی ادراک شده و اوج گشتاور عضلات چهارسر انجام می گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، از آزمون تحلیل واریانس برای اندازه گیری مکرر و آزمون t وابسته در سطح آلفا 05/0 استفاده گردید. بررسی یافته های تحقیق نشان داد بین اثر ماساژ و استراحت تفاوت معنی داری در بهبود خستگی و افزایش عملکرد وجود ندارد. با این حال تفاوت معنی داری بین اثر ماساژ و استراحت بر میزان خستگی ادراک شده مشاهده گردید. یافته های این تحقیق از این عقیده که ماساژ تاثیری بر بهبود خستگی و بازیافت عملکرد عضلانی ندارد، حمایت می کند. با این حال در این پژوهش ماساژ بر خستگی ادراک شده اثر مثبتی داشت و باعث بهبود آن گردید.
اثر تمرین کششی ایستا بر انعطاف پذیری عضلات همستیرینگ و تاثیر آن بر قوس کمر در فوتبالیست ها
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر تمرین کششی ایستا بر انعطاف پذیری عضلات همسترینگ و تاثیر آن بر انحنای ناحیه کمر در ورزشکاران فوتبالیست مبتلا به کوتاهی عضلات همسترینگ بود. آزمودنی های این تحقیق را تعداد 25 نفر از ورزشکاران فوتبالیست حاضر در لیگ برتر کشور با دامنه سنی 21 تا 29 سال و میانگین سن 21/2±4/25 تشکیل دادند. افرادی وارد مطالعه شدند که گروه عضلات همسترینگ آنها کوتاه بود، سابقه آسیب و جراحی در اندام تحتانی و ستون فقرات کمری، و نیز ناهنجاریهای عضلانی - اسکلتی در اندام تحتانی و ستون فقرات نداشتند و رضایت خود را جهت شرکت در تحقیق اعلام کردند. برنامه تمرین کششی ایستا به مدت شش هفته، شش روز در هفته و هر روز دو دقیقه برای هر آزمودنی انجام شد. دامنه حرکتی اکستنشن فعال و غیرفعال زانو و فلکشن غیرفعال ران (درجه) با گونیامتر، میزان تحرک ستون فقرات کمری (سانتی متر) در ریتم لگنی- کمری با آزمون تغییر یافته شوبر، و زاویه قوس کمر (درجه) با خط کش منعطف قبل از شروع کشش و در فواصل یک هفته ای تا پایان مطالعه اندازه گیری شدند. داده های حاصل از این تحقیق به وسیله نرم افزارSPSS11 تجزیه و تحلیل شد. طبیعی بودن توزیع با آزمون کولموگروف اسمیرنوو بررسی شد و با توجه به ماهیت پژوهش حاضر، برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس در اندازه گیری های مکرر استفاده شد.
دامنه حرکتی اکستنشن فعال زانو از 6/4±4/153 درجه به 4/3±4/169 درجه و میانگین دامنه حرکتی اکستنشن غیرفعال زانو از 5/6±6/157 درجه به 3/4±1/173، میانگین دامنه حرکتی فلکشن غیرفعال ران از 2/2±3/67 درجه به 2/4 ±1/83 درجه افزایش یافت (0001/0P< ).
زاویه لوردوزیس کمر در آزمودنی ها از 3/2±7/22 درجه به 1/4 ±3/28 درجه افزایش داشت، در حالی که نتایج حاصل از تست تغییر یافته شوبر، نشان دهنده کاهش مقادیر میانگین این شاخص از 55/0±3/22سانتی متر به 25/0 ±9/19 سانتی متر بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داده است که تمرینات کششی استاتیک، سبب افزایش انعطاف پذیری گروه عضلات همسترینگ شده و میزان لودوز کمر بعد از انجام این تمرینات افزایش یافته است. همچنین میزان دامنه حرکتی اکستنشن فعال و غیرفعال زانو، فلکشن غیرفعال ران و میانگین آزمون تغییر یافته شوبر، در ورزشکاران فوتبالیست مبتلا به کوتاهی عضلات همسترینگ در نتیجه انجام تمرینات کششی استاتیک، دارای افزایش بوده است.