فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: اگر یک نظام بازیابی اطلاعات برای واسط ه ای کاربری خود، طراحی مناسبی داشته باشد، حوادث و اتفاقات ناخواسته و همچنین زمان مورد نیاز برای یادگیری نحوه کار با نظام کاهش می یابد و به افزایش کاربردپذیری منجر می شود. بنابراین، یافتن شیوه هایی که به توسعه بهتر بازیابی اطلاعات منجر شود، حائز اهمیت فراوانی است. پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی مقیاس کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات انجام شده است.روش پژوهش: برای انجام این پژوهش، از روش ترکیبی با طرح اکتشافی مدل توسعه ابزار استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، کلیه کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با جامعه آماری 280 نفر بود که با استناد به فرمول کوکران 163 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در بخش کیفی حجم نمونه شامل 15 نفر از متخصصین کتابداری و اطلاع رسانی مشغول به خدمت در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود که به روش غیراحتمالی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی و پایایی ابزار پژوهش در هر دو بخش کیفی و کمی بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحلیل عامل تأییدی استفاده گردید و داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 22 و PLS 3.8 تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج بخش کیفی و کمی پژوهش نشان داد که ابزار تدوین شده جهت کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات از پنج مؤلفه (وجود ابهام معنایی، سیستم های جستجوی معنایی، ابهامات ماشینی، تدوین راهبرد در سیستم های بازیابی اطلاعات و بهره گیری از فرایندهای کیفیت بخشی) با 30 گویه تشکیل شده است که با توجه به نتایج تحلیل عاملی، بیشترین بار عاملی مربوط به مؤلفه تدوین راهبرد در سیستم های بازیابی اطلاعات بود که در 6 گویه تدوین گردید و کمترین بار عاملی مربوط به مؤلفه بهره گیری از فرایندهای کیفیت بخشی بود که در 4 گویه تدوین گردید. بیشترین ضریب پایایی ترکیبی مربوط به مؤلفه ابهام معنایی و کمترین ضریب پایایی ترکیبی مربوط به مؤلفه تدوین استراتژی در سیستم های بازیابی اطلاعات بود. همچنین، نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که ابزار تدوین شده پژوهش از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.نتیجه گیری: پرسشنامه طراحی شده در این مطالعه می تواند به عنوان ابزار مناسبی برای سنجش کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات در کتابخانه ها مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل محتوای منابع آموزش زبان انگلیسی به کودکان براساس ویژگی های سنی مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با نگاهی چندجانبه به عوامل مؤثر در یادگیری کودکان، مفاهیمی که همخوان با ویژگی های کودکان بوده است را از آموزش هَیَجامَد محور مبنا قرار داده و به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی به ارزیابی و رتبه گذاری منابع رایج آموزش زبان انگلیسی به کودکان در ایران پرداخته است.روش شناسی: این پژوهش کمی کیفی و از نوع تحلیل محتوا و کاربردی است. بدین منظور پژوهش حاضر، با در نظر گرفتن سه معیار «کاربرد حواس»، «ارتباط» و «سرمایه هیجانی حسی»، که از الگوی آموزش هَیَجامَد محور استخراج شده است، به بررسی و انتخاب بهترین منبع آموزش زبان انگلیسی به کودکان از میان چهار گزینه ی «مجموعه Family and Friends»، «مجموعه superminds»، «مجموعه First Friends» و «مجموعه منتخب کانون زبان ایران» پرداخته است. بر این اساس به جهت ارزیابی گزینه های موجود از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به عنوان یکی از بهترین روش های ارزیابی چند معیاره، استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل دلالت بر آن دارد که از میان گزینه های موردبررسی، مجموعه superminds با امتیاز نسبی41/0 بهترین گزینه برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان است. همچنین امتیاز مجموعه های Family and Friends، First Friends و کانون زبان ایران به ترتیب برابر 221/0، 207/0 و 092/0 به دست آمدند.نتیجه گیری: مطابق نتایج پژوهش، عمده مطالب منابع مورد استفاده جهت آموزش زبان انگلیسی به کودکان در ایران، در دو سطح ابتدایی الگوی هَیَجامَد توقف کرده و به سطوح بالای هرم هَیَجامَد نرسیده اند. در این میان سطح دیداری بالاترین و پس از آن، سطح شنیداری دومین جایگاه وسطح لمسی حرکتی نیز در رتبه سوم الگوی هَیَجامَد جای دارند. داده های پژوهش همچنین نشان می دهد که میان دو زیرمعیار ارتباط نیز توازن برقرار نیست؛ و زیر معیار ارتباط مرکز سهم بیشتری را در منابع زبان دارد. همچنین همسویی و توجه به معیار سرمایه هیجانی حسی در منابع بررسی شده، مشاهده نگردید؛ در حالی که هرگاه محتوای کتاب به افزایش سطح سرمایه هیجانی حسی فراگیر نسبت به یک موضوع بی توجه باشد، به طور ضمنی ارتباط موفق با او را نیز از دست خواهد داد.
نحو و معنا: روندها و گرایش های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
205 - 250
حوزههای تخصصی:
در فضایی که توسعه هوش مصنوعی و تسهیل تعامل بین انسان و ماشین به طور فزاینده موردتوجه است، چالش های زبانی به عنوان نقاطی مهم در این مسیر بیش ازپیش خودنمایی می کنند. نقش مهم زبان در انتقال و بازیابی اطلاعات را نمی توان فارغ از نحو و معنای آن بررسی نمود. تبیین و تشریح پژوهش های این حوزه از ابعاد کمی و کیفی و درک گرایش های پژوهشگران می تواند گام مهمی در درک اهمیت نحو و معنا در ساختارهای ارتباطی در محیط های نوین جستجو و بازیابی اطلاعات باشد. بر همین اساس این مطالعه که از نوع توصیفی - تحلیلی است، با هدف تحلیل کیفی و کمی مطالعات حوزه نحو و معنا در بازیابی اطلاعات انجام شده است. به منظور انجام این پژوهش از روش مرور نظام مند آویارد استفاده شد. تحلیل مطالعات این حوزه نشان داد که این مطالعات بر سه محور اصلی نحو و معنا در ارتباط با سازمان دهی اطلاعات، بازیابی اطلاعات و جستجوی اطلاعات تمرکز دارند. درمجموع تحلیل مطالعات منتخب نشان می دهد پرداختن به بحث نحو و معنا در ارتباط با سازمان دهی اطلاعات و همچنین تبیین و واکاوی وجوه نظری نحو و معنا در بازیابی اطلاعات از مواردی است که نیاز به پژوهش بیشتر، خصوصاً مطالعات بین رشته ای بیشتر از سوی پژوهشگران حوزه های زبان شناسی، علم اطلاعات و علوم رایانه دارد. نتایج پژوهش حاضر می تواند رهنمودهایی برای متخصصان حوزه های مختلفی داشته باشد که به نوعی با ذخیره و بازیابی اطلاعات سروکار دارند. به علاوه محورهای شناسایی شده و روش ها و رویکردهای به کار رفته و شکاف های پژوهشی شناسایی شده راهگشای پژوهشگران در انجام مطالعات آتی است.
کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند: یک مرور نظام مند با استفاده از روش ترتیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی با ایجاد نوآوری در مدل مدیریت شهری، راه حل های بسیار مناسبی برای مشکلات بی شمار تحول و توسعه شهری از جمله تأمین آب کافی، مدیریت انرژی، مدیریت زباله و کاهش تراکم ترافیک، صدا و آلودگی ارائه می دهد. با توجه به ماهیت اجتماعی و فنی شهرهای هوشمند و کاربرد های هوش مصنوعی در این زمینه، در سال های اخیر تحقیقات دانشگاهی افزایش قابل توجهی در این موضوع داشته است. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل محبوبیت کلمات کلیدی «شهر هوشمند» و «هوش مصنوعی» در Google Trends نشان می دهد که این کلمات کلیدی از سال 2014 تا کنون به طور فزاینده ای محبوب شده اند. بنابراین، این مقاله به بررسی نظام مند وضعیت فعلی و جهت گیری های آینده تحقیقات کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند به روش مرور ترتیبی می پردازد. بلکه پس از انجام مراحل مرور نظام مند به روش ترتیبی و غربالگری نهایی تعداد 61 مقاله، جهت تجزیه و تحلیل انتخاب شد. یافته ها نشان داد میزان انتشار پژوهش ها در این حوزه از سال 2018 به بعد روند افزایشی داشته است. همچنین بررسی دامنه موضوعی پژوهش های منتخب نشان داد که کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند بیشتر در حوزه مدیریت شهری و توسعه پایدار (30 درصد)، زندگی هوشمند و زیرساخت های هوشمند (28 درصد) و محیط هوشمند (21 درصد) است. همچنین نتایج حاصل نشان داد که 64 درصد مطالعات از روش کیفی، 21 درصد از روش کمی و 15 درصد از روش ترکیبی استفاده کرده اند. با توجه به اینکه کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند در مرحله مفهوم سازی است استفاده از روش کیفی به طور چشمگیری بیش از سایر پژوهش ها مورد توجه محققان این حوزه بوده است. اما پیشرفت و توسعه کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند موجب افزایش استفاده از رویکردهای تجربی و روش های کمی در سال های 2023 و 2024 شده است. همچنین بررسی ها نشان داد که این پژوهش های منتخب روی سطح سه قیف پارادایمی یعنی نظریه خاص با 46 درصد، روش های تحلیلی با 29 درصد و مشاهدات تجربی با 25 درصد تمرکز دارند.
نقش زبان علم در شمار استنادها و امتیاز آلتمتریک پژوهش های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نگارش به زبان ساده در همه جوامع، از جمله جوامع علمی، توصیه می شود و پژوهشگران همواره تشویق می شوند که یافته های پژوهشی و نوشته های خود را ساده بنویسند. اصول ساده نویسی متنوع و متفاوت هستند، و یکی از این اصول به کار بردن واژگان ساده است. به گفته دیگر پژوهشگران تشویق می شوند که در نوشته های خود کمتر از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها بهره گیرند و به جای آن از واژگان ساده و همه فهم استفاده کنند. با این حال، روشن نیست که آیا ساده نویسی می تواند افزایش تأثیر آثار پژوهشی را به دنبال داشته باشد یا خیر. این پژوهش برای پاسخ به این مسئله برخی از مقاله های مجله «زبان شناسی کاربردی» (Applied Linguistics) را انتخاب و بررسی کرد. از این رو، هدف اصلی پژوهش کنونی آگاهی از نقش زبان علم در شمار استنادها و امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) مقاله های پژوهشی مجله انگلیسی «زبان شناسی کاربردی» بود.
روش پژوهش: این پژوهش در دو گام کلیدی انجام شد. (1) تحلیل محتوای مقاله های علمی از دیدگاه میزان بهره برداری از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها؛ و (2) استخراج داده های در پیوند با میزان اثرگذاری مقاله های علمی، یعنی شمار استنادها و امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) آنها، و مقایسه این داده ها با میزان بهره برداری از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها. مقاله هایی از مجله «زبان شناسی کاربردی» نخست به شکل هدف مند و سپس به شکل تصادفی گزینش شدند. برای شناسایی میزان واژگان دشوار آنها از نرم افزار «مکس کیودی ای» و برای شناسایی میزان تأثیرگذاری آنها از پلتفرم «دایمنشنز» بهره برداری شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که بیشترین نسبت آوردن واژگان دشوار در مقاله های بررسی شده میزان 76/1 و کمترین میزان 15/0 است. به گفته دیگر، در دشوارترین مقاله (از میان نمونه پژوهش) در هر هزار واژه نزدیک به 18 واژه دشوار بوده اند. از سوی دیگر، میانگین «نرخ استنادی زمینه علمی» برای مقاله های گزینش شده پیرامون 24 بوده است. نتایج آزمون های آماری نشان دادند که میان میزان استفاده از واژگان دشوار در مقاله ها و شمار استنادها/ امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) آنها رابطه معکوس برقرار است، اما این رابطه از دیدگاه آماری معنادار نیست و بر این اساس نمی توان فرضیه های پژوهش را تأیید کرد.
نتیجه گیری: پژوهش کنونی نشان داد که ارتباط معناداری میان ساده نویسی و اثرگذاری و توجه به آثار دانشگاهی وجود ندارد. پس، نمی توان ادعا کرد که هرچه متون دانشگاهی ساده تر باشند بیشتر به آنها توجه می شود. اگرچه، از دلایل برقرار نبودن این رابطه می تواند رفتار استنادی پژوهشگران باشد که می تواند تحت تأثیر متغیرهای فراوانی قرار گیرد. با آنکه ارتباط میان ساده نویسی و اثرگذاری آثار علمی معنادار نیست، اما این مسئله نباید پژوهشگران را از ساده نویسی باز دارد، چرا که به شکل قطعی می توان گفت که آثار ساده تر آسان تر درک و دریافت می شوند و کاربران گسترده تری نسبت به آثار دشوارتر دارند.
کاربرد مترادف ها در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا بر مبنای ابزار واژگانی فارس نت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترادف یا هم معنایی از ویژگی های مهم زبان های طبیعی است. ازآنجاکه یک مفهوم واحد ممکن است با دو یا چند شکل واژگانی بیان شود و معلوم نیست کدام شکل واژگانی بازگوکننده یک مفهوم واحد در سامانه بازیابی مورد جستجو قرار خواهد گرفت، سامانه باید بتواند از همه مترادف های یک مفهوم به مدرکی که مفهوم در آن موردبحث قرارگرفته ارجاع دهد. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت به کارگیری مترادف های سرعنوان های گزیده/ اصطلاحات مرجح را در ساخت سرعنوان های ناگزیده/ اصطلاحات نامرجح در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه فرهنگی فارسی «اصفا»، در تطبیق با فارس نت، به عنوان منبع واژگانی جامع زبان فارسی، انجام شد.روش: پژوهش از حیث هدف کاربردی و از جنبه روش شناسی، تحلیل محتوا بود و از فنون متن کاوی و پردازش زبان طبیعی برای سنجش میزان کاربرد مترادف ها در هر دو واژگان کنترل شده با سنجش شباهت دو گروه داده استفاده کرده است. ۳۲۷۰ سرعنوان موضوعی و ۲۰۲۰ اصطلاح اصلی به صورت هدفمند از دو منبع سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا، به عنوان دو مجموعه واژگان کنترل شده مورداستفاده در تدوین کتابشناسی ملی ایران، انتخاب شد. سرعنوان های ناگزیده، اصطلاحات نامرجح مربوط به هر سرعنوان/ اصطلاح اصلی و مترادف های هر یک از فارس نت نیز استخراج شد. پایایی با تکرار استخراج بخشی از سرعنوان ها/اصطلاحات توسط پژوهشگر دوم با شباهت ۶۱۸/۰ و ۷۰۶/۰ از بازه میان صفر تا ۱ به ترتیب برای سرعنوان ها و اصطلاحات به دست آمد. با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون شباهت میان هریک از دو دسته داده سرعنوان های ناگزیده و اصطلاحات نامرجح با مترادف های سرعنوان ها/ اصطلاحات اصلی مربوط به آن ها در فار س نت با سنجه کسینوس شباهت اندازه گیری شد.یافته ها: در نمونه گرفته شده از سرعنوان های موضوعی فارسی،2561 سرعنوان اصلی (78/3 درصد) دارای سرعنوان ناگزیده بوده اند که به سرعنوان گزیده ارجاع می دهد. 2316 سرعنوان اصلی (70/8 درصد) نیز دارای مترادف در فارس نت بوده اند. نمره شباهت میان سرعنوان های ناگزیده و مترادف های سرعنوان اصلی مربوط به هر یک ۱۲۵/۰ به دست آمد که نشان از شباهت پایین آن هاست. همچنین در نمونه گرفته شده از اصطلاح نامه اصفا، 545 اصطلاح (حدود 27 درصد) دارای اصطلاح ارجاعی نامرجح بوده اند. 1376 اصطلاح (68 درصد) از این اصطلاحات نیز دارای مترادف در فار س نت هستند؛ یعنی تعداد 1475 اصطلاح (73 درصد) فاقد اصطلاح نامرجح (که ارجاع به اصطلاح اصلی می دهند) بوده اند. نمره شباهت میان اصطلاحات نامرجح در اصطلاح نامه اصفا و مترادف های اصطلاح اصلی مربوط به هر یک 131/0 به دست آمد که نمره پایینی است. نتیجه گیری: در سرعنوان های موضوعی فارسی تقید بیشتری در ساخت و به کارگیری ارجاعات موضوعی دیده می شود، ولی در هر دو واژگان کنترل شده تعداد کمی از سرعنوان ها و اصطلاحات ارجاعی (ناگزیده و نامرجح) از میان مترادف های مفاهیم در زبان فارسی انتخاب شده اند. این پژوهش معرفی مترادف های عبارت ها را برای همه کاربران، ازجمله فهرست نویسان و متصدیان ساخت مستندات موضوعی، چه هنگام جستجوی مفاهیم و چه در ساخت اصطلاحات توصیه می کند، چراکه می تواند به بهبود وضعیت بانک های مستند موضوعی و درنهایت تجربه متکامل تر کاربر در جستجوی موضوعی و بازیابی منابع کمک کند.
نقش اشتراک دانش میان سازمانی در توسعه شهرهای هوشمند: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: به منظور توسعه شهر هوشمند، پژوهش حاضر درصدد آن بوده است که مفاهیم، مضامین و مقوله های اشتراک دانش میان سازمانی را شناسایی نماید..روش پژوهش: این پژوهش، از نظر هدف یک پژوهش توسعه ای با ماهیت توصیفی - تحلیلی است که با رویکرد پژوهش کیفی با استفاده از روش فراترکیب (مبتنی بر هفت مرحله سندلوسکی و باروسو و روش تحلیل مضمون) انجام شد. جامعه پژوهش 49 تولید علمی معتبر بود. به منظورتحلیل داده ها، از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد.یافته ها: در مجموع، 231 کد شناسایی شده در 45 مقوله فرعی، 16 مقوله اصلی و 3 مضمون دسته بندی شدند. مضمون عوامل تأثیرگذار، شامل 9 مقوله اصلی سازمان، جامعه، حکمرانی، دولت شهری، زیرساخت فنی، داده، شهر هوشمند، عوامل میان سازمانی و دانش؛ مضمون فرایندها شامل 3 مقوله اصلی مراحل فراسازمانی، درون سازمانی و میان سازمانی؛ و مضمون روش ها و ابزارها شامل 4 مقوله اصلی روش ها و ابزارهای فناورانه، انسان محور، تعامل انسان و فناوری و مرکز دانش بود.نتیجه گیری: در طراحی و پیاده سازی نظام اشتراک دانش میان سازمانی در شهر هوشمند لازم است زیرساخت ها و عوامل زمینه ای تأثیرگذار شناسایی شده، فرایندهای لازم در مراحل مختلف طراحی و اجراء شده است و در نهایت، دانش میان سازمانی از طریق انتخاب و کاربست روش ها و ابزارهای مناسب به اشتراک گذاشته شود.
مفهوم سازی امنیت با رویکرد پایداری و تاب آوری سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با رویکرد مفهوم سازی امنیت و ایجاد مدل امنیت جامع با بهره گیری از فناوری های بازنمایی دانش با رویکرد پایداری و تاب آوری سازمان منطبق بر انقلاب صنعتی پنجم و ایجاد تصویری کامل از مؤلفه های مفهومی امنیت صورت پذیرفته است.روش پژوهش: مقاصد پژوهش از نوع کاربردی است که با رویکرد مفهوم سازی صورت پذیرفته است، بدین منظور جهت توسعه هستان شناسی از آخرین نسخه نرم افزار Protégé استفاده شده است و جهت ساخت هستان شناسی منطبق بر روش های بین المللی و همچنین علم طراحی، چرخه حیات فرایند ساخت هستان شناسی طراحی گردید، در ادامه جهت ایجاد تصویر جامع از ابزار Ontograf با رویکرد تاب آوری سازمان استفاده شده است.یافته ها: طراحی مدل مفهومی الزامات و کنترل های امنیت سازمان و همچنین دارایی های سازمان با بهره گیری از مهندسی هستان شناسی و ابزار Protégé مبتنی بر استانداردها، چارچوب های بین المللی، شرایط و مقتضیات کشور با رویکرد ایجاد پایداری و تاب آوری سازمان و ایجاد تصویر جامع از مؤلفه های مفهومی امنیت در سازمان ها.نتیجه گیری: در محیط های پیچیده ی عصر کنونی، اقدام هوشمند امری ضروری است. در سازمان بزرگ همانند دانشگاه، هوشمند عمل کردن مهمترین عامل افزایش توان رقابت است. امنیت در ابعاد مختلف سازمان هایی که رویکرد هوشمند دارند حائز اهمیت است. دنیای امنیت بسیار پویا بوده و همواره تهدیدهای جدیدی شناسایی می گردند، برای مقابله با تهدیدهایی که به سرعت در حال رشد هستند به راهکارهای مفهومی جهت افزایش امنیت سازمان و همچنین افزایش تاب آوری و تداوم نیاز است. مفهوم سازی و سازماندهی دانش در امنیت و همچنین ایجاد بستری جهت توسعه و استفاده از مفاهیم مشترک در این پژوهش ارائه شده است.
ویژگی های دانشجویان دکتری: یک مطالعه نظام مند بر اساس مدل کیچینهام و چارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نیروی انسانی به عنوان مهم ترین سرمایه هر سازمان شناخته می شود و آموزش کارکنان برای ارتقای بهره وری آنها حیاتی است. دوره دکتری با ارائه آموزش های تخصصی در زمینه های مختلف، نقشی اساسی در تربیت نیروی کار ماهر و متخصص دارد. دانشجویان دکتری با کسب ویژگی هایی می توانند به عنوان نیروی کار ماهر در سازمان ها ایفای نقش کنند و به افزایش بهره وری و کارایی آنها کمک کنند. هدف مطالعه حاضر مروری نظام مند بر پژوهش های انجام شده در حوزه ویژگی های دانشجویان دوره دکتری به منظور شناسایی این ویژگی ها و تعیین وضعیت پژوهش ها در این زمینه و شکاف پژوهشی آن هاست. روش: برای انجام این پژوهش از روشی نظام مند استفاده شده است. ابتدا پس از شناسایی و تعریف مساله، کار جستجوی کلیدواژه های تعیین شده از پایگاه های معتبر خارجی و داخلی آغاز شد که ۱۰۴۵ عنوان مقاله شناسایی شدند. طی سه مرحله پایش بر اساس عنوان، چکیده و محتوا بررسی و موارد غیرمرتبط و تکراری حذف شدند و در نهایت، 135 پژوهش (۹۲ عنوان پژوهش خارجی و ۴۳ عنوان داخلی) اعم از مقاله منتشر در مجله ها، مقاله ارائه شده به کنفرانس ها و یا اثر ارائه شده به عنوان پایان نامه ها شناسایی شدند.یافته ها: پس از مطالعه سطر به سطر پژوهش ها، ویژگی ها در ۴ دسته «ویژگی های فردی»، «پژوهشی»، «آموزشی» و «حرفه ای» دسته بندی شدند. مولفه های ویژگی فردی در سه زیر مقوله «ویژگی های رفتاری»، «ویژگی های روانشناختی» و «اخلاق» و مولفه های «ویژگی های پژوهشی» در دو زیر موُلفه؟ « اخلاق پژوهش» و « تمرکز بر حوزه پژوهش خاص» و مولفه های «ویژگی های آموزشی» در دو زیر مولفه «یاددهی» و «یادگیری» و مولفه های «ویژگی حرفه ای» در دو زیر مولفه «مهارت های حرفه ای» و «تعاملات حرفه ای» دسته بندی شدند. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که ویژگی های آموزشی با توجه به اهمیت و نقش آن ها در دوره دکتری، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است و نیاز به پژوهش های بیشتری دارد. خلأهای پژوهشی نیز در تمام مقولات اصلی و برخی مقولات فرعی پژوهش، به چشم می خورد
چالش های پیاده سازی مدیریت شهر هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی و ارتباطات، اساس پویایی شهری و هرگونه رشد هم جانبه به ویژه رشد اقتصادی در یک حوزه شهری است. از این رو حوزه حمل ونقل هم در پیدایش و هم در استمرار حیات هرگونه توسعه و پیشرفت نقش اساسی را در شهرها دارد. مدیریت هوشمند به عنوان یک راه کار تکنولوژی محور و تجربه شده می تواند راه گشایی بسیاری از مشکلات زندگی شهرنشینی در ایران باشد. مسئله اصلی تحقیق به این موضوع اشاره دارد که علی رغم وجود زیر ساخت هایی نظیر اینترنت، دوربین های هوشمند ترافیکی، وجود متخصصان با دانش روز حوزه ITS (سامانه حمل و نقل هوشمند)، نیروهای متخصص و باانگیزه در خلق استارت آپ های موفق حوزه حمل ونقل همگانی و حتی تأکید همه جانبه مسئولین اجرایی در خصوص در اولویت بودن توسعه امکانات حمل ونقل همگانی، چرا شاهد پیاده سازی یک مدیریت هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی در کشور ایران نیستیم، بنابراین قطعاً چالش هایی وجود دارد. هدف این تحقیق شناسایی چالش های پیاده سازی مدیریت شهر هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی ایران است. این تحقیق از نوع پژوهشی -کاربردی است و با شیوه دلفی و با تشکیل پانل تخصصی 50 نفره به صورت نمونه گیری غیر احتمالی و ترکیبی از روش های هدفدار یا قضاوتی و زنجیره ای برگزیده شده اند. پس از تحلیل نظرسنجی ها با شیوه دلفی و استفاده از افزارspss چالش های شناسایی شده در شش دسته اساسی شامل : 1- چالش نبود برنامه و استراتژ ی های راهبردی در حوزه حمل ونقل همگانی 2- چالش انزوای اقتصادی 3- چالش های تأمین اعتبارات مالی 4- چالش های فرهنگی و دانش مدیریتی 5- چالش خلاء قوانین حمایتی 6- چالش های امنیتی، به عنوان چالش های پیاده سازی مدیریت شهر هوشمند در حوزه حمل ونقل همگانی احصاء شدند.
ارزیابی وضعیت نشریات علمی رتبه الف کمیسیون نشریات بر اساس شاخص های مورد نظر پایگاه های اسکوپوس و وب آوساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایه سازی نشریات علمی در پایگاه های معتبر بین المللی مانند «اسکوپوس» به دلایلی همچون اثربخشی در افزایش رؤیت پذیری نشریات علمی و همچنین ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی، امروزه به عنوان یکی از سیاست های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) محسوب می شود؛ سیاستی که با تعیین شاخص های ارزیابی و رتبه بندی نشریات آغاز و با برگزاری کارگاه های آشنایی با نمایه سازی ادامه و در نهایت، به نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر ختم می گردد. در این مسیر توجه به حمایت مالی جهت نمایه سازی نشریات، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده و شاید بتوان از آن به عنوان یکی از ارکان اصلی و ضروری در موضوع نمایه سازی نشریات نام برد.
در این تحقیق که در 9 تیرماه 1403 انجام شد، ضمن بررسی شاخص های به کاررفته در ارزیابی نشریات و همچنین معیارهای اصلی مورد نظر پایگاه های معتبر جهت نمایه سازی نشریات، 347 نشریه دارای رتبه «الف» و «بین المللی» کمیسیون نشریات علمی وزارت «عتف» مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به بررسی معیارهای پذیرش نشریات جهت نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر، در نهایت، 20 شاخص کیفی تعیین و این نشریات بر اساس ارزش وزنی شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج بررسی ها نشان داد که در حد فاصل سال های 1400 تا 1401 تعداد نشریات دارای رتبه «الف» و «بین المللی» رشد قابل توجهی داشته اند. نتایج ارزیابی بر اساس گروه های آموزشی نیز نشان داد که عمده نشریات دارای رتبه «بین المللی» در گروه علوم پایه و عمده نشریات دارای رتبه «الف» در گروه علوم انسانی قرار داشتند. همچنین دامنه کلی امتیازات کسب شده نشریات بین 44/0 تا 21/1 بوده است. این در حالی است که دامنه امتیازات کسب شده برای نشریات با نمایه «اسکوپوسی» بین 5/0 تا 21/1 بود. نتایج حاکی از آن بود که 161 نشریه فاقد نمایه، و 231 نشریه دارای نمایه در پایگاه تخصصی بودند. نتایج همچنین نشان داد که مقالات بیشتر نشریات دارای کد DOI بودند.
در مجموع، نداشتن عضو هیئت تحریریه بین المللی، نداشتن نمایه در پایگاه های تخصصی و دواج، نداشتن عضویت در پایگاه COPE، تکمیل نبودن اطلاعات اعضای هیئت تحریریه، تأخیر در انتشار (در برخی موارد)، نداشتن مقاله از نویسندگان سایر کشورها، و کامل نبودن توضیحات راهنمای نویسندگان از جمله مشکلات عمده نشریات گروه «الف» بوده است. حمایت مالی هدفمند از نشریات در کنار نظارت بر اِعمال استانداردسازی نشریات و در نهایت، برگزاری مستمر کارگاه های آموزشی می تواند ضمن ایجاد انگیزه برای نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر بین المللی، زمینه ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی را فراهم سازد
حوزه های میان رشته ای: چالش ها، چارچوب ها و معیارهای ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکره حوزه های میان رشته ای (بینارشته ای یا بین رشته ای) در طول سه دهه اخیر بسیار فربه تر شده و تعداد زیادی پایان نامه، مقاله، کتاب و حتی چندین مجله میان رشته ای در حوزه های گوناگون، از جمله علم اطلاعات و دانش شناسی، منتشر می شود. گرایش قابل ملاحظه ای نیز در میان دانشگاه ها برای راه اندازی رشته های میان رشته ای و همچنین در میان پژوهشگران ایرانی برای مطالعات میان رشته ای به وجود آمده است. اکنون انجام پایان نامه با رویکرد میان رشته ای نوعی نوآوری و یک امتیاز دانشگاهی به شمار می رود. با این حال، بسیاری از پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، و داوران مقاله ها با طرح های پژوهشی نسبت به الزامات و چارچوب های حوزه های میان رشته ای و در نتیجه، شیوه های ارزیابی چنین مطالعاتی آگاه نیستند. در مقایسه با وجود کتاب ها و مقاله های مرتبط با ارزیابی مطالعات میان رشته ای در زبان انگلیسی که چارچوب ها و روش های گوناگونی را ارائه می کنند، ما فاقد نمونه هایی به زبان فارسی در این زمینه هستیم. در این نوشته، در قالب روش پژوهش مفهومی و با بررسی برخی مقاله ها و کتاب های مرتبط فارسی و انگلیسی، چارچوبی مشخص و معیارهایی برای ارزیابی حوزه های میان رشته ای برپایه بخش های اصلی و متعارف یک نوشته پژوهشی معرفی شده است. بر این اساس، بخش هایی چون عنوان، چکیده، کلیدواژه ها، مبانی نظری، هدف ها، بیان مسئله، پرسش ها و یا فرضیه ها، پیشینه پژوهش، روش شناسی، یافته ها، نتیجه گیری، و منابع استنادشده را می توان برپایه معیارهایی مورد ارزیابی قرار داد تا نمونه های عینی برای بررسی میزان توجه پژوهشگران به چارچوب ها و رویکردهای میان رشته ای مشخص شود. چارچوب ها و معیارهای معرفی شده در نوشته حاضر برای پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان و داوران پایان نامه ها یا مقاله های علمی، در همه حوزه ها از جمله در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی سودمند است.
نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی و ارائه الگوی مناسب (مطالعه کتابخانه های عمومی استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
113 - 143
حوزههای تخصصی:
کتابخانه های عمومی با در اختیار داشتن منابع و مراجع مختلف، به یکی از بزرگ ترین نیروگاه های تولید دانش و اطلاعات تبدیل شده اند که مدیریت مؤثر و کارآمد آن ها می تواند تأثیر بسزایی در توسعه سواد اطلاعاتی کاربران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی و ارائه الگوی مناسب بوده است. روش پژوهش، روش ترکیبی با استفاده از فن فراترکیب، تحلیل محتوا و دلفی برای شناسایی و دسته بندی مؤلفه های مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی و سپس روش پیمایش بود. جامعه آماری شامل 284 کتابدار و 45582 کاربر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله تعداد 181 کتابدار و 497 کاربر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسش نامه محقق ساخته مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی برگرفته از پیشینه نظری و تجربی پژوهش بود که به تأیید گروه خبره رسید. روش تجزیه وتحلیل داده ها، مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته های پژوهش نشان داد که سطح استقرار چهار مؤلفه مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی استان خوزستان بالاتر از متوسط است. همچنین سطح برخورداری کاربران از هشت مؤلفه سواد اطلاعاتی نیز بالاتر از متوسط است. درنتیجه، مدل پیشنهادی ضمن تأیید فرضیه های فرعی و اصلی پژوهش، نشان داد که اجرا و استقرار مدیریت دانش بر ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی استان خوزستان تأثیرگذار بوده است.
واکاوی رفتار اطلاعاتی کاربران از منظر گزینشی بودن اطلاعات بر پایه نظریه پردازش اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مغز ما تنها اطلاعاتی را دریافت می کند که علاقه مند و قادر به دیدن و شنیدن آن هاست و از طرفی تنها بخشی از اطلاعات ورودی در ساختار دانشی ما قرار خواهند گرفت. رفتار درواقع حاصل یادگیری است، به عبارتی یادگیری تغییر در رفتار است؛ و رفت ار اطلاعات ی مجموعه فعالیت های ی اس ت ک ه ی ک ف رد ب رای رف ع نی از اطلاعات ی خ ود انج ام می ده د. این جستار سعی دارد تا با بررسی متون و پژوهش های علمی صورت گرفته در این حوزه با رویکردی مروری ، نگاهی گذرا بر فرایند جریان اطلاعات در ذهن آدمی بر پایه نظریه پردازش اطلاعات داشته باشد تا بتواند دیدی کلی در اختیار متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی در جهت بررسی برخی موضوعات پراهمیت در این حوزه جهت کار پژوهشی قرار دهد. جهت روشن تر شدن این فرایند ابتدا به بررسی نظریه پردازش اطلاعات پرداخته و در ادامه بر پایه این نظریه به بررسی ورود داده از طریق حواس به مغز انسان، خطاها و سوگیری های شناختی در گزینش و پردازش اطلاعات، حافظه و محدودیت های آن در ثبت اطلاعات و یادگیری و تأثیرات آن در رفتار اطلاعاتی پرداخته است. یافته ها نشان از آن دارد که نوعی رویکرد گزینشی و تقلیلی در تمامی این مراحل در مغز اتفاق می افتد که جا دارد این محدودیت ها در پژوهش های آتی و طراحی نظام های بازیابی اطلاعات مدنظر قرار گیرند.
پیشنهاد چارچوب مفهومی برای زیبایی شناسی یک وب سایت با بهره گیری از رویکردهای فراترکیب و آنتروپی شانون بر پایه نظریه لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به زیبایی شناسی یکی از عوامل موثر بر ارتقای تجربه کاربری است. پژوهش حاضر بر آن است تا کدهای زیباشناختی «یک وبسایت» را بر پایه نظریه لایب نیتس شناسایی و بر اساس اهمیت آن ها، رتبه بندی و یک چارچوب مفهومی پیشنهاد نماید.روش شناسی: پژوهش، از روش مرور نظام مند از نوع فراترکیب با رویکرد تحلیل محتوای کیفی استفاده کرده است. جستجوی هدفمند کلیدواژ ای به صورت نظام مند در شش پایگاه گوگل اسکولار، امرالد، وب او ساینس، گنج ایرانداک، جهاد دانشگاهی و پایگاه استنادی جهان اسلام انجام شد. تعداد 1110 منبع بازیابی شدند و با رویکرد پریزما تعداد 64 منبع انتخاب و وارد مطالعه فراترکیب شدند. سپس ضریب اهمیت عوامل شناسایی شده با روش تحلیل محتوای کیفی آنتروپی شانون محاسبه شد. از نظریه زیبایی شناسی «لایب نیتس» و دو مطالعه عوامل زیباشناختی لاوای و ترکتینسکی(2004) و تحلیل وبسایت گو و هال (2009)، به عنوان مبنای کدگذاری کیفی بهره گرفته شد.یافته ها: تعداد 2 مقوله و 4 مفهوم و 75 کد زیبایی شناسی، با انجام فراترکیب حاصل شد. ضریب اهمیت برای کدهای «تایپوگرافی» و «نظم»در مفهوم زیبایی شناسی کلاسیک و مقوله زیبایی شناسی عینی، در رتبه اول و دوم قرار گرفت. تعداد چهل و سه کد زیبایی شناسی دارای ضریب اهمیت بیشتر از صفر مشاهده شدند. یک چارچوب مفهومی برای «زیبایی شناسی یک وبسایت» پیشنهاد شد.نتیجه گیری: توجه به جنبه های عینی و ذهنی زیبایی شناسی یک وبسایت در کنار یکدیگر و مشارکت میان رشته ای در دو حوزه کامپیوتر و علوم اجتماعی در این زمینه توصیه می شود.
شناسایی ابعاد و طراحی مدل مدیریت پنهان سازی دانش با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
119 - 160
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های پنهان سازی دانش انجام گرفت. پژوهش حاضر، با روش کیفی از نوع فراترکیب انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی مقالات و پژوهش هایی بود که در حیطه موضوع پژوهش بین سال های 1391-1404 و 2012-2024 انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند و تمام شماری انجام شد. در این پژوهش 755 پژوهش مرتبط یافت شد که پس از بررسی، درنهایت مقالات به 255 پژوهش کاهش پیدا کرد. داده ها با استفاده از مدل استراوس و کوربین مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که 555 مفهوم، 155 مقوله فرعی و 25 مقوله اصلی استخراج شد که عبارت اند از شرایط علی (عوامل سازمانی، عوامل فردی، عوامل شغلی، عوامل گروهی و عوامل دانشی)، شرایط زمینه ای (ویژگی های شخصیتی، عوامل کاری، عوامل فنی و محیطی، عوامل سیاسی و عوامل فرهنگی)، شرایط مداخله گر (ویژگی های عاطفی، ویژگی های عاطفی و عوامل اجتماعی)، راهبردها (سبک رهبری، تقویت هوش، تقویت ارتباطات بین فردی، تقویت ارتباطات سازمانی، تقویت عملکرد، تقویت ارزش های اسلامی، تقویت رفتارهای داوطلبانه و اجرای مدیریت دانش) و پیامدها (شغلی، گروهی، سازمانی و فردی).
Information Quality and SMEs Innovative Performance: The Role of Knowledge Sharing and Business Process Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
107 - 142
حوزههای تخصصی:
In the current business environment and the post-corona era, quality information builds the foundation of knowledge sharing and facilitates business process management, and all of these play a fundamental role in the innovative performance of small and medium enterprises (SMEs). Therefore, the purpose of this research is to investigate the effect of information quality on the innovative performance of SMEs concerning the mediating role of knowledge sharing and business process management. The research method is applied in terms of the goal and the descriptive survey is in terms of the method. The statistical population of the research is 460 SMEs in Kerman, of which 210 companies were selected as a statistical sample based on Morgan’s table. The sampling method is random sampling, and the research tool is a questionnaire whose validity and reliability were confirmed. Finally, 420 questionnaires were distributed among managers and vice presidents of companies. The data was analyzed with SPSS 26 and SmartPLS 3 software. The results of the research indicate that knowledge sharing and business process management play a mediating role in influencing the quality of information on the innovative performance of SMEs. Information quality has an impact on knowledge sharing, business process management, and innovative performance of SMEs. Knowledge sharing and business process management affect the innovative performance of SMEs. SMEs should continuously improve the quality of company information, and by using this information, and through knowledge sharing and business process management, improve innovative performance.
Peer Review Ethics in Iranian Scientific Journals: Evidence-Based Case Study of the Journal of Information Processing and Management (JIPM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study investigates Peer Review Ethics (PRE) in scientific journals in Iran, with a specific focus on compiling the PRE statement for the Journal of Information Processing and Management (JIPM). Moreover, qualitative analysis was conducted on the PRE statements of the journals published by the Ministry of Science, Research, and Technology (MSRT). The review process and documents of the JIPM were then analyzed. This evidence-based case study was conducted using a mixed-method approach, which included three research methods: researcher-based, data-based, and research-based. A focus group discussion (FGD) was also conducted to validate the research findings. The findings showed that PRE elements were classified such as "timeliness," "confidentiality," "bias," "conflict of interest," "research misconduct," "respectful and fair expressions," "constructive and objective feedback," and "accountability and responsibility." The analysis of ethical statements in MSRT journals found that only half of the journals published PRE statements. In addition, 102 instances of violations of PRE, accounting for 15% of each review, were identified in documents submitted for review in JIPM.
Comparative Analysis of Evaluation of Business Process Management Regarding Digital Transformation Using the COCOSO Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
167 - 189
حوزههای تخصصی:
Nowadays, business process management (BPM) contributes to the success of companies by ensuring that their processes are both effective and efficient. A comprehensive description of a business process can serve as a foundation for designing IT systems, ensuring data quality, establishing performance metrics, and implementing processes using Business Process Management Systems (BPMS), among other applications. Currently, many Iranian companies are also interested in evaluating their Business Process Management (BPM) practices. In recent decades, significant advancements in the digital realm have become increasingly vital for companies, making it essential to utilize these developments effectively to impact business processes. Consequently, the current research has ranked BPM measurement methods within the context of digital transformation, employing the COCOSO hierarchical analysis technique in Semnan Industrial Town. In this context, BPM measurement methods and measurement criteria with the digital transformation approach and data quality, are derived from a review of the research literature. Subsequently, an appropriate BPM evaluation method is identified using a multi-criteria decision-making approach. The results of this ranking indicate that BPM measurement models grounded in comprehensive quality management are the most appropriate. Additionally, a sensitivity analysis has been conducted to validate these findings.
طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی (مورد مطالعه: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، مراکز مدارک علمی با تقاضاهای فزاینده در جمع آوری داده ها، ذخیره سازی، یکپارچه سازی، پردازش و تحلیل برای سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت ها مواجه هستند. این مراکز مهم ترین و قابل اتکاترین منابع حکمرانی برای پیشبرد حوزه های مختلف هر کشور هستند و لازمه موفقیت آنها عملکرد مناسب آنهاست. پژوهش حاضر برای پیشنهاد مدل حکمرانی داده در مراکز مدارک علمی کشور انجام شد تا نشان دهد که حکمرانی داده متناسب با این مراکز علمی باید چگونه باشد. «پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)» به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. این پژوهش با روش فراترکیب به تحلیل محتوای متون در حوزه مراکز مدارک علمی پرداخته است. 15 مقاله و پایان نامه مرتبط با این حوزه به صورت هدفمند انتخاب شدند و برابر با مراحل فراترکیب «سندلوسکی و باروسو» تحلیل شدند. برای طراحی مدل حکمرانی داده مراکز مدارک علمی از مدل پایه ای استفاده شد. یافته های پژوهش 5 مؤلفه اصلی حکمرانی داده شامل «برنامه ریزی»، «سازماندهی و مدیریت»، «عملکرد»، «اجرا»، و «ارزیابی» را شناسایی کرد. این مؤلفه های اصلی هر یک دارای مؤلفه های فرعی هستند که سرانجام، 38 مؤلفه فرعی برای حکمرانی داده مراکز مدارک علمی با فراترکیب متون مشخص شد. این مؤلفه ها به اجرای حکمرانی داده برای مراکز مدارک علمی کمک زیادی می کنند.