فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۷٬۹۰۱ مورد.
منبع:
مطالعات کاربردی علم سنجی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
33 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: همگام با گسترش فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی و نفوذ آن در جنبه های مختلف زندگی، تحصیل و حرفه، دستیابی به سواد اطلاعاتی، لازمه و پیش نیاز بقاء در جامعه دانش مدار امروز است. سواد اطلاعاتی مجموعه ای از توانمندی هاست که افراد را قادر می سازد تا متوجه شوند که چه موقع به اطلاعات نیاز دارند و نیز توانایی مکان یابی، ارزیابی و به کارگیری مؤثر اطلاعات مورد نیاز را فراهم می آورد. افزایش تعداد مقالات منتشر شده در زمینه سواد اطلاعاتی دیجیتال، نیاز به تجزیه و تحلیل کمّی این مطالعات را برجسته می سازد. این تحلیل برای درک وضعیت فعلی و جهت گیری های آتی تحقیقات در حوزه سواد اطلاعاتی دیجیتال ضروری است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی محتوای تولیدات علمی در زمینه سواد اطلاعاتی دیجیتال و ترسیم نقشه موضوعی در پایگاه داده وب آو ساینس است.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است که با رویکرد علم سنجی انجام شده است. بازه زمانی مورد مطالعه شامل متون منتشر شده در پایگاه اطلاعاتی وب آو ساینس می باشد. برای تحلیل داده ها و ترسیم نقشه های علمی از نرم افزارهای اکسل و بیبلیومتریکس استفاده شده است.
یافته ها: ۳۷۱۱ تولید علمی در حوزه موضوعی سواد اطلاعاتی دیجیتال از سال 1995 در پایگاه وب آو ساینس نمایه شده است. مک گرو، تامچیک، لی و ژانگ به عنوان پرتولیدترین نویسندگان و دانشگاه های یانسه، تورنتو و سیدنی به عنوان پرتولیدترین وابستگی های سازمانی در میان تولیدات علمی حوزه سواد اطلاعاتی دیجیتال شناسایی شدند. بیشترین همکاری بین المللی با کشورهای آمریکا، اسپانیا و انگلستان بوده است. طبق نتایج به دست آمده از تحلیل بروندادهای علمی سواد اطلاعاتی دیجیتالی، مشخص شد که مطالعات این حوزه بر موضوعاتی همچون تأثیر تکنولوژی بر سواد و ارتباطات کودکان؛ سواد اطلاعاتی دانش آموزان، معلمان و فناوری اطلاعات دانشگاه ها و آموزش عالی؛ دسترسی به وب و اینترنت و رفتار کاربر؛ درک نگرش مدل آنلاین؛ مراقبت از سلامت افراد، و خودکارآمدی و باورها؛ مدیریت تعامل با رسانه های اجتماعی و تجربیات؛ و زبان انگلیسی متمرکز است. واژگان technology، education، information، students و literacy بیشترین فراوانی را دارند. نمودار راهبردی تحلیل محتوای مطالعات سواد اطلاعاتی دیجیتال نشان می دهد موضوع «دیجیتال، سواد و مهارت» دارای بالاترین میزان توسعه یافتگی و ربط است. خوشه «سواد دیجیتالی، آموزش و تکنولوژی» از نظر مرکزیت در سطح بالا، و به عبارتی در بطن کلیه مطالعات این حوزه به چشم می خورد. خوشه «توسعه، شیوه های سواد دیجیتال و کودکان» با تراکم بالا و مرکزیت پایین می باشند. همچنین خوشه «کوید 19، پزشکی از راه دور و بزرگسالان» در چارک سوم اشتراک قرار دارد. خوشه «تقسیم دیجیتال، فناوری اطلاعات و ارتباطات» بیانگر موضوعاتی هستند که در حال ظهور و یا رو به زوال می باشند. نهایتاً، خوشه «رسانه های اجتماعی، اینترنت و سواد رسانه ای» قرار دارد که تراکم کم، اما مرکزیت بالایی دارد.
نتیجه گیری: تولیدات علمی مربوط به حوزه موضوعی سواد اطلاعاتی دیجیتال از زمان آغاز انجام اولین پژوهش در سال 1995 تاکنون روند صعودی داشته است. پیشنهاد می شود نتایج حاصل از این پژوهش در آموزش سواد اطلاعاتی، مطالعات و برنامه ریزی درسی سواد اطلاعاتی مورد توجه قرار گیرد.
نقش کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی و توسعه جامعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتابخانه های عمومی روستایی، اگرچه عمدتاً مؤسسات کوچکی هستند، طیف وسیعی از خدمات و برنامه ها را در حوزه های بسیار متفاوت زندگی -شامل پرورش شخصی، توسعه مهارت های فردی و مدنی تمامی شهروندان و پر کردن اوقات فراغت آنان- ارائه می دهند. کتابخانه های عمومی روستایی از عوامل توسعه در جوامع روستایی محسوب می شوند و همچنین مکانی ایده آل برای حمایت از توسعه جامعه هستند و به رشد فکری و اجتماعی در سطح فردی و اجتماعی کمک می کنند. در این راستا، پژوهش حاضر نقش کتابخانه های عمومی روستایی را در توانمندسازی و توسعه جوامع روستایی استان کرمانشاه شناسایی کرده است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شد و روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی مرسوم بوده است. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. مشارکت کنندگان شامل مسئولان کتابخانه های عمومی روستایی زیر پوشش اداره کل کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه در پاییز سال 1402 بود. نمونه گیری به روش هدفمند یا قضاوتی انجام شد و تا اشباع اطلاعات ادامه یافت. در مجموع 14 مصاحبه انجام شد و مدت آن بین 40 تا 75 دقیقه متغیر بود. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش تحلیل محتوای کیفی و برای اعتبارسنجی پژوهش از معیارهای اعتبارپذیری و قابلیت اطمینان استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه منجر به شکل گیری دو مقوله، شامل اقدامات کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی روستاییان و توسعه روستا، و چالش ها و پیشنهادهای کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی روستاییان و توسعه روستا طبقه بندی شد. در مقوله اقدامات، 4 مفهوم شامل توسعه فرهنگی، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، و توسعه پایدار و حفظ محیط زیست شناسایی شد که جنبه های مختلف نقش آفرینی کتابخانه های عمومی روستایی استان کرمانشاه را در توانمندسازی روستاییان و توسعه روستاهای خود نشان می دهد. در مقوله چالش ها و پیشنهادها نیز 8 مفهوم شامل نیروی انسانی، منابع اطلاعاتی، تسهیلات و امکانات، سطح کیفی برنامه ها و خدمات، سنجش اثرگذاری برنامه ها و خدمات، عوامل مربوط به روستاییان، سطح همکاری و مشارکت، و چگونگی اطلاع رسانی و تبلیغات شناسایی شد. در مجموع، کتابخانه های عمومی روستایی استان کرمانشاه جوامع محلی خود را از طریق ارائه خدمات، فعالیت ها و برنامه های خود، توانمند و به توسعه روستاها کمک کردند. کتابخانه های یادشده با اجرای برنامه ها و خدمات متنوع خود که اکثراً در طول هفته تداوم داشته است، توانسته اند در بالا بردن آگاهی و بینش فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی روستا؛ نشان دادن نقش پررنگ و تأثیرگذار کتاب در مقایسه با اینترنت؛ و تثبیت نقش کتابخانه به عنوان پایگاه اجتماعی-فرهنگی روستا گام مؤثری بردارند. اصالت/ارزش: تاکنون در ایران پژوهشی به شناخت نقش کتابخانه های عمومی روستایی در توسعه جوامع خود نپرداخته است. یافته های این پژوهش می تواند به عنوان نقشه راه کتابخانه های عمومی روستایی در توسعه همه جانبه خدمات و برنامه های خود و اثرگذاری بیشتر آنها در توسعه روستاهایشان مورد استفاده قرار گیرد.
نقش سازماندهی و مدیریت دانش سازمانی در بهبود شرایط آموزشی کارکنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
139 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کاربرد مدیریت دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی و به صورت توصیفی انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس است که طبق فرمول کوکران، 15 مدیر، 93 کارمند زن و 107 کارمند مرد به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری در هر دو گروه مدیران و کارکنان به صورت تصادفی- طبقه ای بود. به منظور جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد. در این پژوهش به روش توصیفی به تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه پرداخته شد. در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه هایی نظیر فراوانی به تحلیل ویژگی های جامعه پرداخته شد و آزمون نرمال بودن کولموگروف- اسمیرنف، آزمون دوجمله ای برای بررسی فرضیه ها استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدیریت دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مؤثر است. همچنین ایجاد دانش با میانگین 40/09 ، جذب دانش با میانگین 26/74 و سازماندهی دانش با میانگین 36/81 در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس نقش تأییدکننده دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت دانش در افزایش توانمندی کارکنان و مدیران دانشگاهی حائز اهمیت است. ایجاد، ذخیره سازی، سازماندهی و اشاعه اطلاعات سازمانی در تقویت مهارت های آموزشی مؤثر است. حمایت های مؤثر از زیرساخت ها، توسعه فرهنگ سازمانی در اشتراک گذاری اطلاعات، گردآوری تجربه های حرفه ای، تعامل سازمانی در سطوح مختلف دانشگاه در کنار خلاقیت روش ها و به کارگیری سیستم های اطلاعاتی نقش مهمی در توسعه نظام مدیریت دانش دارد.
بررسی وضعیت تولیدات علمی نمایه شده حوزه نوآوری باز در پایگاه استنادی وب آو ساینس و ترسیم نقشه علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل تولیدات علمی نمایه شده مرتبط با حیطه موضوعی نوآوری باز در پایگاه استنادی وب آو ساینس و ترسیم نقشه علمی این حوزه است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با رویکرد علم سنجی انجام شده است. جهت استخراج داده ها از قسمت جستجوی پیشرفته پایگاه وب آو ساینس استفاده شد و کلیدواژه ای به شکل «نوآوری باز» جستجو و 6429 مدرک بازیابی شد. داده ها پس از پالایش و یکسان سازی وارد نرم افزارهای علم سنجی شده و نقشه های مورد نظر ترسیم شدند. جهت ترسیم نقشه ها از نرم افزارهای وس ویوور، یوسی نت و بیب اکسل استفاده شد.یافته ها: بر اساس داده های به دست آمده از پایگاه وب آو ساینس، نقشه علمی این حوزه ترسیم و مشخص شد که ساختار علمی نوآوری باز از 9 خوشه موضوعی اصلی تشکیل شده است. خوشه اول با 13 کلیدواژه بزرگ ترین خوشه شناخته شد. در بین کلیدواژه های مقالات نمایه شده، کلیدواژه تحقیق و توسعه و ظرفیت جذب دارای بیشترین هم رخدادی بودند. در این حوزه، کشورهای آمریکا، ایتالیا و انگلستان بیشترین تولیدات علمی و دانشگاه کالیفرنیا بیشترین بروندادهای پژوهشی را در این حوزه داشت. بیش از 96.9 درصد بروندادهای پژوهشی به زبان انگلیسی بوده و زبان اسپانیایی در رتبه دوم قرار گرفت.نتیجه گیری: این پژوهش ضمن بیان روابط مهم واژگانی، افراد و سازمان های برتر و همچنین گرایش پژوهشی این حوزه در سال های مختلف، پُرکاربردترین و پُرمراجعه ترین حوزه های موضوعی نوآوری باز را نیز نشان می دهد. بررسی پُربسامدترین هم رخدادی واژگان نشان داد که بیشترین هم واژگانی میان کلیدواژه های «تحقیق و توسعه - ظرفیت جذب» وجود داشت. همچنین در کاربرد نوآوری باز در حوزه های مختلف علوم، همبستگی وجود نداشت و شکاف هایی در ساختار علمی این حوزه مشاهده شد.
ارزیابی خدمات پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) بر پایه مدل ای کوال و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایگاه اطلاعات علمی ایران (یا «گنج»)، تنها پایگاه جامع اطلاعات پایان نامه ها/ رساله های دانش آموختگان کشور و از معتبرترین و پربازدیدترین پایگاه اطلاعات علمی در کشور به شمار می رود. امروزه، ابزارهایی همانند پایگاه «گنج» از نیازهای کلیدی برای پشتیبانی از فعالیت ها و خدمات پژوهشی و دانشگاهی در مؤسسه های آموزش عالی هستند. از این رو، گسترش و کارآمدتر کردن این ابزارها می تواند کارآمدی نظام های پژوهشی و آموزشی را در پی داشته باشد. اما گسترش و کارآمدتر کردن این ابزارها بدون سنجش و ارزیابی فعالیت ها و خدماتشان شدنی نیست. بنابراین، این پژوهش با هدف ارزیابی پایگاه «گنج» و آگاهی از دیدگاه های کاربران این پایگاه به منظور بهبود خدمات انجام شده است. به منظور انجام این ارزیابی، دیدگاه های 577 کاربر این سامانه درباره سه بُعد کلیدی مدل «ای کوال»، یعنی کاربردپذیری، کیفیت اطلاعات، و تعامل خدمت در یک پیمایش برخط گردآوری و تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان دادند که بیشترین میزان رضایت کاربران از ویژگی های پایگاه «گنج» مربوط به بُعد «کاربردپذیری» پرسشنامه «ای کوال» است (با میانگین 32/5). در برابر این، کمترین میزان رضایت کاربران از ویژگی های پایگاه «گنج» مربوط به بُعد «کیفیت اطلاعات» پرسشنامه «ای کوال» است (با میانگین 10/5). افزون بر این، یافته های آمار استنباطی نشان دادند که تفاوت دیدگاه کاربران با اشتغال آموزشی گوناگون در بُعدهای گوناگون «ای کوال»، یعنی کاربردپذیری (اندازه «اف» = 376/0 و معیار تصمیم = 865/0)، کیفیت اطلاعات (خی دو = 771/6 و معیار تصمیم = 238/0)، تعامل خدمت (خی دو = 751/2 و معیار تصمیم = 738/0) از دیدگاه آماری معنادار نیست. ولی ارتباط میان سابقه آشنایی کاربران با پایگاه «گنج» و دیدگاه آنان درباره میزان کاربردپذیری این پایگاه از دیدگاه آماری معنادار است (ضریب همبستگی = 106/0 و معیار تصمیم = 011/0). از این رو، می توان گفت که هرچه سابقه آشنایی کاربران با پایگاه «گنج» بیشتر باشد، میزان رضایت آنان از کاربردپذیری این پایگاه بیشتر است. همچنین، بر پایه یافته های پژوهش، هرچه میزان بهره برداری کاربران از پایگاه «گنج» بیشتر باشد، میزان رضایت آنان از کاربردپذیری، کیفیت اطلاعات، و تعامل خدمت این پایگاه بیشتر است. بر پایه یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رضایت کاربران از پایگاه «گنج» در هر سه بُعد ابزار «ای کوال» در سطح بالایی است؛ با این حال، نباید از بهبود مستمر این پایگاه چشم پوشی کرد. از راهکارهایی که می توانند به بهبود پایگاه «گنج» یاری رسانند می توان به افزودن جزئیات بیشتر به رکوردها (مانند افزودن چکیده انگلیسی)، کارآمدتر کردن کاوش در پایگاه، و کوتاه کردن زمان «امبارگو» (تأخیر در دسترسی به فایل های تمام متن) اشاره کرد.
اثربخشی آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی بر هوش اجتماعی و سطح خودکارآمدی در مهارت حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
179 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی بر هوش اجتماعی و سطح خودکارآمدی دانشجویان در حل مسئله بود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه (طرح سولومون) انجام شد. جامعه آماری دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 1401-1400 و نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 76 نفر تعیین گردید که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده در چهار گروه 19 نفری و درون گروهی تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه علوم انسانی و مهندسی تقسیم شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه هوش اجتماعی ترومسو و پرسش نامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران استفاده شد؛ که روایی آن از طریق محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب،78/0 و 73/0 مورد تأیید قرارگرفته است. ابتدا برای هر چهار گروه، پیش آزمون اجرا و سپس، مداخله آزمایشی به عنوان متغیر مستقل در 8 جلسه 45 دقیقه ای، روی گروه های آزمایش اجرا گردید. پس از پایان آموزش، از هر چهار گروه پس آزمون گرفته شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و تی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی در افزایش میزان هوش اجتماعی در شرکت کنندگان گروه های آزمایش اثربخشی مثبت دارد، همچنین نتایج آزمون نشان داد آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی بر خود کارآمدی دانشجویان در حل مسئله در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است، ولی تفاوتی بین رشته ها ازنظر هوش اجتماعی و خود کارآمدی دانشجویان مشاهده نشد. نتایج پژوهش بر اثر سودمند آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی در بهبود هوش اجتماعی و رویکرد شناختی دانشجویان در جهت افزایش سطح خود کارآمدی آن ها در حل مسئله، تأکید دارد.
معرفی روش Iconclass و قابلیت های آن در مستند نگاری آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
135 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش معرفی روش Iconclass و چگونگی استفاده از آن برای طبقه بندی آثار هنری است.
روش پژوهش: روش گردآوری اطلاعات در بخش نخست پژوهش حاضر، روش کتابخانه ای استنادی است. جستار حاضر سپس به تبیین ابعاد کارآمدی روش Iconclass در مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری پرداخته است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که روش مذکور در سه بخش اصلی دارای قابلیت های اساسی است: نخست آن که این روش برخلاف روش هایی که بر طبقه بندی فرمی و ظاهری آثار هنری تمرکز دارند، درک محتوای آثار هنری را ورای فرم ظاهری میسر می سازد. دوم این که با استفاده از این روش، مستندنگاری و طبقه بندی آثار هنری -بر اساس محتوای آثار شکل می گیرد و امکان معرفی و تحلیل نقوش و مضامین پیچیده و روابط متقابل آن ها- برای مستندنگار فراهم می شود. سوم این که پژوهشگر به مجموعه ای از منابع مرتبط با موضوع دسترسی می یابد که موجب سرعت و غنای بیشتر پژوهش می شود.
نتیجه گیری: روش فوق الذکر مشکلات دسترسی به منابع مرتبط با اثر هنری را مرتفع ساخته و به پژوهشگران در بازیابی هرچه ساده تر تصاویر کمک می کند. با استفاده از این روش، موزه ها و مجموعه های هنری می توانند اقلام موجود در مجموعه خود را طبقه بندی کرده و به تولید فهرست ها و کاتالوگ های کارآمد و در نتیجه توسعه پژوهش های تاریخ هنر نیز کمک شایانی خواهد کرد.
مهمترین عوامل ایجاد کننده شکاف راهبردی در کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
107 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی مهمترین عوامل ایجاد کننده شکاف راهبردی در کتابخانه های عمومی ایران است.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی، با رویکرد کیفی-کمی و جهت گیری اکتشافی انجام شده است. در این پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته که برای بررسی دیدگاه های مدیران کتابخانه های عمومی کل کشور طراحی شده، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی از 20 نفر از خبرگان مدیریت راهبردی و علم اطلاعات و دانش شناسی و جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، از 31 نفر از مدیرکل های کتابخانه های عمومی ایران تشکیل شده است که به روش هدفمند انتخاب شدند. جهت تأیید عوامل و فاکتورهای استخراج شده، از روش تحلیل عاملی تأییدی (مرتبه اول) و از آزمون تی (t) تک نمونه ای جهت بررسی میانگین وضعیت مطلوب در عوامل مرتبط با فرآیندهای مدیریت راهبردی استفاده شد. همچنین از نرم افزار اس پی اس اس (SPSS) و نرم افزار اموس (AMOS) استفاده شده است.
یافته ها: با توجه به میانگین های به دست آمده، مهمترین عوامل ایجاد کننده شکاف راهبردی در کتابخانه های عمومی ایران، عدم توجه به عواملی همچون رشد و تعالی فرهنگ سازمان، عوامل سیاسی، قانونی و دولتی و پیش بینی اثرات آن ها، عدم نظارت و اعمال کنترل به وسیله مدیران، عدم استفاده از نرم افزارهای تخصصی، عدم حمایت راهبردها از محصولات فرهنگی خاص جامعه، عدم برخورداری راهبردها از چارچوب یکپارچه و منسجم، عدم توجه به تقسیم بندی کاربران در کتابخانه عمومی بر اساس نیازها، عدم توجه به ارتقای سیستم های اطلاعاتی و فناوری پیشرفته هستند.
نتیجه گیری: ارزیابی و تحلیل شکاف راهبردی کتابخانه های عمومی می تواند ما را از اشتباهات و مسائل پیش رو آگاه کند. همچنین، اطلاعات ضروری برای تصمیم گیری اثربخش و تخصیص مؤثر منابع که یکی از کلیدی ترین فعالیت های مدیریت است را فراهم سازد. لازم است مدیران ارشد با توجه بیشتر به نیازهای جامعه، تدابیر متفاوت تری در حوزه مدیریت راهبردی خصوصاً در فرآیند تدوین راهبردها داشته باشند.
بررسی تأثیر اعتماد بین فردی بر انتقال دانش ضمنی معلمان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از عوامل مهم در شکل گیری روابط شغلی و انتقال دانش ضمنی در سازمان اعتماد است. اعتماد عامل ضروری در فرایند انتقال دانش ضمنی بین افراد است. با توجه به نقش اعتماد بین فردی در انتقال دانش ضمنی، این پژوهش به بررسی ارتباط بین اعتماد بین فردی و انتقال دانش ضمنی در میان معلمان دوره متوسطه استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است.روش شناسی: پژوهش حاضر ازنظر ماهیت، یک پژوهش کاربردی است که به روش توصیفی همبستگی به بررسی ارتباط میان اعتماد بین فردی و انتقال دانش ضمنی معلمان دوره متوسطه آموزش وپرورش استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است. نمونه مورد پژوهش شامل 148 نفر از معلمان می باشند که به روش تصادفی انتخاب شده اند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه اعتماد بین فردی (1995) و پرسشنامه انتقال دانش ضمنی اسپاریتو (2000) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه های مورد استفاده با کمک روش آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، و 86/0 به دست آمده است. علاوه بر آمار توصیفی، از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد که بین اعتماد مبتنی بر شناخت و تمایل کارکنان برای اشتراک دانش و به کارگیری دانش ضمنی رابطه مثبت و معناداری به میزان همبستگی 744/0 و 631/0 وجود دارد. بین اعتماد مبتنی بر عاطفه و تمایل معلمان برای اشتراک گذاری و به کارگیری دانش ضمنی رابطه مثبت و معناداری به میزان همبستگی 789/0 و 784/0 وجود دارد. بنابراین، اعتماد مبتنی بر عاطفه نسبت به اعتماد مبتنی بر شناخت تأثیر قوی تری بر تمایل به اشتراک دانش و به کارگیری دانش ضمنی معلمان دارد. معلمان در مرحله عاطفی تمایل بیشتری به اشتراک و به کارگیری دانش ضمنی نسبت به مرحله شناختی دارند.نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اعتماد بین فردی در هر دو بعد مبتنی بر شناخت و عاطفه تأثیر مثبت و معناداری بر اشتراک و به کارگیری دانش ضمنی معلمان دارد.
نقش مدل های بزرگ زبانی در شناسایی مغالطات منطقی: گامی به سوی ارتقای دقت و شفافیت در فرایند داوری همتا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش به بررسی نقش مدل های بزرگ زبانی در شناسایی مغالطات منطقی در فرایند داوری همتا پرداخته و تأثیر این فناوری ها بر بهبود دقت، شفافیت و قابلیت اطمینان مقالات علمی را مورد ارزیابی قرار می دهد. همچنین، امکان به کارگیری این مدل ها برای کاهش بار کاری داوران انسانی و استانداردسازی ارزیابی ها بررسی شده است.
روش پژوهش: سه آزمایش متفاوت در پژوهش حاضر طراحی و اجرا شد که شامل شناسایی و طبقه بندی مغالطات منطقی، حل مسائل استدلالی و ارزیابی متون علمی با طول و پیچیدگی متغیر بود. از مجموعه داده های استاندارد نظیر الک دب60-20 و سؤالات بخش منطق استعداد تحصیلی در آزمون دکتری ایران استفاده شد. مدل های زبانی پیشرفته مانند چت جی پی تی نسخه های o4 وo1 با روش های یادگیری ماشین کلاسیک نظیر ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی مقایسه شدند. مدل ها با استفاده از روش های بهینه سازی و یادگیری بدون نمونه برای تحلیل داده ها آماده شدند.
یافته ها: نتایج آزمایش ها نشان داد که چت جی پی تی o1 در شناسایی مغالطات منطقی به دقت 98.1 درصد و در حل مسائل منطقی آزمون استعداد تحصیلی کنکور دکتری به دقت 100 درصد دست یافت. در مقایسه، مدل های سنتی یادگیری ماشین، مانند ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی، به ترتیب تنها دقت 48 درصد و 49 درصد داشتند. مدل های زبانی میسترال و لاما نیز دقتی بین 76 درصد تا 5/78 درصد در شناسایی مغالطات ارائه کردند. در تحلیل متون طولانی تر، چت جی پی تی o1 دقت 100 درصد را در شناسایی و نام گذاری انواع مغالطات ثبت کرد، در حالی که مدل های دیگر توانایی کمتری نشان دادند. همچنین مدل های زبانی پیشرفته در تحلیل استدلال های پیچیده و ارائه بازخوردهای ساختاریافته بسیار مؤثر بودند.
نتیجه گیری: مدل های بزرگ زبانی ، به ویژه چت جی پی تی o1، توانایی بالایی در شناسایی و تحلیل مغالطات منطقی و بهبود فرایند داوری همتا دارند. این مدل ها با کاهش خطاهای انسانی، افزایش سرعت داوری و ارائه تحلیل های دقیق، نقشی کلیدی در بهبود کیفیت مقالات علمی ایفا می کنند. به کارگیری این فناوری ها می تواند به تقویت انسجام و شفافیت در فرایندهای علمی منجر شود، هرچند نظارت نهایی داوران انسانی برای ترکیب تخصص انسانی و هوش مصنوعی ضروری است.
مدل مفهومی مستندسازی تجربیات اعضای هیئت علمی دانشگاه بر اساس چارچوب بازی وارسازی اکتالیسیس چاو با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بازی وارسازی رویکردی ابتکاری است که با استفاده از عناصر جذاب و سرگرم کننده بازی در دنیای واقعی باعث افزایش تعامل و انگیزه کاربران و ارائه تجارب پایدار می شود. مطالعه حاضر با شناسایی مؤلفه های مستندسازی تجربیات در صدد ارائه مدل مفهومی مستندسازی تجربیات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها براساس چارچوب بازی وارسازی اکتالیسیس چاو است.
روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است که با رویکرد کیفی و با روش فراترکیب مبتنی بر الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو و نرم افزار مکس کیودا انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آثار علمی مرتبط با مستندسازی تجربیات، مدیریت دانش و بازی وارسازی در بازه زمانی 2006 تا 2023 ( مصادف با 1383 تا 1402) است که از این میان با انجام فرایند غربالگری، 85 اثر به منظور بررسی و تحلیل انتخاب شدند.
یافته ها: در نهایت از 187 کد، 75 شاخص مستندسازی تجربیات از منابع علمی مورد بررسی استخراج و در 16 مؤلفه و 8 پیشران چارچوب اکتالیسیس شامل معنای حماسی و ندای درون (پیشران اول)، پیشرفت و دستاورد (پیشران دوم)، توانایی بروز خلاقیت و بازخورد (پیشران سوم)، مالکیت و تصاحب (پیشران چهارم)، نفوذ اجتماعی و وابستگی (پیشران پنجم)، کمیابی و بی صبری (پیشران ششم)، غیر قابل پیش بینی بودن ( عدم قطعیت)، کنجکاوی (پیشران هفتم) و در نهایت از دست دادن و اجتناب (پیشران هشتم)، دسته بندی شدند و بر اساس آن، مدل مفهومی پژوهش شکل گرفت. در کل می توان گفت که مدل مفهومی ارائه شده با رویکرد بازی وارسازی می تواند برای ایجاد انگیزه در اعضای هیئت علمی برای مستندسازی تجربیاتشان کمک کند.
نتیجه گیری: در طراحی و پیاده سازی مدل مستندسازی تجربیات اعضای هیئت علمی، لازم است شاخص ها و مؤلفه های انگیزشی شناسایی شده مرتبط با چارچوب بازی وارسازی اکتالیسیس، نظیر شاخص ها و مؤلفه های مربوط به نگرش فردی، دستاوردهای نظام مدیریت دانش، دستاوردهای فردی و سازمانی، خودمختاری، خودکارآمدی، ارائه بازخورد، حساب کاربری، اعتماد، بسترهای رسمی و غیررسمی اشتراک تجربه، ارتباطات سازمانی، کنجکاوی، غیرقابل پیش بینی بودن پاداش و ترس از اشتراک تجربه در نظر گرفته شوند. پیاده سازی این شاخص ها، می تواند سبب تغییر رفتار، افزایش مشارکت، تعهد و تشویق اعضای هیئت علمی در به اشتراک گذاری تجارب، افزایش اثربخشی، کاهش دوباره کاری و هزینه های مالی در نظام آموزش عالی کشور شود.
ترسیم شبکه موضوعی پایان نامه های روانشناسی دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات کاربردی علم سنجی دوره ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ترسیم شبکه موضوعی پایان نامه های دکتری روانشناسی عمومی، بالینی و تربیتی دانشگاه های ایران براساس شاخص شبکه ای مرکزیت درجه، بینابینی، نزدیکی است.
روش: روش پژوهش از نوع کاربردی به روش علم سنجی است. جامعه آماری پژوهش شامل 389 رساله با 2588 کلیدواژه بوده که بعد از یک دستی در مجموع 484 توصیفگر تحلیل شده است. نمونه گیری تمام شمار بوده و ابزار گردآوری داده ها سیاهه وارسی واژه های کلیدی بوده که با استفاده از اصطلاحنامه های تخصصی تنظیم و پس از آن ماتریس شبکه های موضوعی به صورت دستی تهیه و در مرحله بعد با نرم افزار وی.اُ.اِس.ویوور و نت دراو شبکه موضوعی پایان نامه ها ترسیم، سپس برای تحلیل شاخص های خرد (مرکزیت درجه، بینابینی و نزدیکی) از نرم افزار یوسی آنت و تحلیل شاخص های کلان (تعداد خوشه ها و چگالی شبکه موضوعی) از نرم افزار وی. اُ .اس. ویوور استفاده شده است.
یافته ها: شبکه موضوعی رساله های دکتری روان شناسی عمومی، بالینی و تربیتی برمبنای ماتریس 484×484، مقوله موضوعی «اثربخشی/مداخله» با مرکزیت درجه 928 و با مرکزیت بینیت 15.848 و با مرکزیت نزدیکی 69، بیشترین پیوند و هم رخدادی را با سایر حوزه های موضوعی داشته است. مقوله موضوعی «تعارض» با مرکزیت درجه 137 و «حافظه» با مرکزیت بینیت 1.101 و «موفقیت تحصیلی» با مرکزیت نزدیکی، کمترین پیوند و هم رخدادی را با سایر حوزه های موضوعی داشته است.
نتیجه گیری: قوی ترین ارتباطات واژگانی میان توصیفگرهای «اثربخشی/مداخله» و «آموزش» با 59 پیوند، «جنسیت» و «مدرسه» با 39 پیوند، «اثربخشی/مداخله» و «مدرسه» با 36 پیوند، «آموزش» و «مدرسه» با 31 پیوند، و «اثربخشی/مداخله» و «جنسیت» با 30 پیوند اتفاق افتاده است. به طور کلی می توان گفت که علاوه بر پژوهش های مرتبط با اثربخشی/ مداخله، ضروری است به پژوهش هایی با تبیین رابطه ها و طراحی الگوهای مبتنی بر مقوله های بدست آمده و سپس ارزیابی آن پرداخته شود. مقوله تفاوت جنسیتی از رایج ترین یافته های شناختی است که ابعاد رشد انسان ها را بررسی می کند. بنابراین، توجه به فرایند تعلیم و تربیت در پژوهش ها حایز اهمیت است که در خانواده و مدرسه شکل می گیرد.
ارتقای شفافیت اطلاعات بازار سرمایه در پرتو علت شناسی از ناهنجاری های شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
265 - 289
حوزههای تخصصی:
هدف: از ابزارهای اثرگذار در کارایی بازار سرمایه، شفافیت اطلاعات است. فقدان شفافیت اطلاعات از ریسک های قابل توجهی است که سرمایه گذاران را با مخاطرات جدی مواجه می سازد. از متغیرهای اثرگذار در کاهش سطح شفافیت اطلاعات بازار، ارتکاب رفتارهای متقلبانه و ضعف گزارشگری شرکت ها است. از این رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی ناهنجاری های شرکت ها و نقش آن در شفافیت اطلاعات بازار سرمایه است.
روش: در این پژوهش از روش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده های کیفی اسناد قضایی (10 پرونده های قضایی) مربوط به جرایم شرکت های بورس مطروحه در محاکم کیفری تهران و برای سنوات 1392 تا 1398 می باشد. روش نمونه گیری هدفمند بوده و تجزیه و تحلیل داده های کیفی براساس طرح سیستماتیک داده بنیاد است. از این رو، داده ها پس از استخراج مفاهیم، در چند مرحله و به طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: کدهای شناسایی شده در رابطه با شرایط علّی در قالب 4 مقوله اصلی و 31 مقوله فرعی دسته بندی شدند. از این رو، به منظور افزایش سطح شفافیت بازار سرمایه، رفع موانع در فضای کسب وکار، کاهش تصدی گری دولت، و حذف برنامه های دستوری، از ضروریات این بازار است. علل مداخله گر در قالب 3 مقوله اصلی و 25 مقوله فرعی دسته بندی شدند. این علل بیانگر ضعف و ناتوانی ضمانت اجراهای سزاگرا و سرکوب گر در مهار جرم و ناهنجاری در حوزه بورس و بازار اوراق بهادار است. از این رو، بهره مندی از سازوکارهای کنشی و کاهنده، از لوازم شفافیت بازار سرمایه است. علل زمینه ای در قالب 3 مقوله اصلی و 6 مقوله فرعی دسته بندی شدند. این علل مبین لزوم اتخاذ برنامه های آموزش محور و آگاهی بخش، با هدف افزایش سطح سواد مالی و ترویج اصول سهامداری و مهم تر از همه پیشگیری از بزه دیده شدن افراد در بازار سرمایه است. به علاوه، ضعف مکانیزم های نظارت مدار درون سازمانی ناظر بر عدم رعایت شرکت ها برای تعیین حسابرس داخلی و کمیته حسابرسی، و به تبع آن افزایش تقلب، ضعف گزارشگری مالی و کاهش سطح شفافیت اطلاعات افشایی شرکت ها ازجمله علل افزایش ریسک و کاهش شفافیت اطلاعات در بازار سرمایه است.
نتیجه گیری: بهره مندی از مقررات تنظیم بازار در ایجاد شفافیت در بازار سرمایه بسیار راهگشا خواهد بود. بدان علت که تدابیر کیفری حداقلی و کمینه گرا در حوزه کسب وکار، ضمن پیشگیری از ناهنجاری ها، از ناکارآمد شدن بخش های مولد اقتصادی ممانعت به عمل می آورد.
A Systematic Review of Innovation Ecosystem Subcategory Metaphors: Towards Evidence-Based Policymaking(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In recent years, ecological metaphors have gained popularity in the field of innovation. Such excessive preoccupation of researchers with common ecological metaphors, such as ecosystems, and a lack of due attention to the development of other ecological principles, challenges the systematic conceptual framework of the field. This raises the metaphorical concept of a "boundary object," which could hinder the connection between theoretical discussions on innovation ecosystems and their practical applications and policy development. Therefore, there is a need for an evidence-based approach to define and map the innovation ecosystem metaphorically. The concepts deployed would form a part of the conceptual network of the innovation ecosystem. As part of an effort to implement evidence-based practice in the field of innovation ecosystems, this study employs Scaringella's and Radziwon's (2019) systematic review framework and the comparative-qualitative content analysis method. The analysis is based on a structured matrix that is rooted in metaphor mapping. Upon analyzing the content of the selected articles, the ecological metaphors grounded in innovation ecosystems can be classified into two general categories: metaphors related to actors (species, population, and community) and metaphors related to the environment (landscape, biome, and ecotone). The developed framework serves as a tool for innovation policymakers, enabling them to make informed decisions by gaining a comprehensive understanding of the seven hierarchical metaphorical layers within innovation ecosystems. Consequently, policymakers should not restrict their governance to the suggestions offered by the prevailing literature on ecosystems. Instead, they should also give equal attention to the various dimensions of innovation ecosystems, including actors, the environment, and the relationships between them, from an ecological perspective.
Structural analysis of factors affecting the development of IT-based platform services(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Today, businesses are considered the main factor in improving the country's economy and creating employment through the implementation of policies that foster entrepreneurship and the establishment of supportive institutions. Therefore, the current research seeks to identify factors that affect the development of IT-based platform services. In this research, a questionnaire based on the fuzzy Delphi method was used to identify the factors. The statistical population of this research consists of 20 managers, professors, specialists, and experts who are associated with start-up companies. Due to the small size of the population, the entire population was considered as a sample. In this research, the influential factors were identified using the fuzzy Delphi method. The results of the research showed that providing access to financial resources is the most important factor affecting the development of IT-based platform services. On the other hand, improving the entrepreneurial environment through the establishment of laws is considered the least important factor in this area.
مؤلفه های ابتکار داده باز در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۸)
1020 - 1061
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت داده، در نظر است مؤلفه های ابتکار داده باز در «سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» شناسایی و دسته بندی شوند. این پژوهش از نوع کاربردی، کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری 15 نفر از مدیران و متخصصان بودند که به دلیل داشتن تجربه و دانش در حوزه داده در «سازمان» با روش هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شد. مصاحبه ها در نرم افزار maxqda در سه مرحله به صورت استقرایی کدگذاری شد. الزامات ابتکار داده باز شامل ایجاد و توسعه بسترهای تولید، کیفیت بخشی و انتشار داده، توسعه فرایندهای مدیریتی، ترویج فرهنگ داده باز، ایجاد سازوکارهای حقوق مالکیت معنوی، پیاد ه سازی سیاست های شفافیت دولت، توسعه آموزش های تخصصی و مشارکت در برنامه های ملی است. ظرفیت های ابتکار داده باز شامل داده ها و فراداده های سازمان، زیرساخت های استخراج و آماده سازی، انتشار و اشتراک داده ها در قالب های استاندارد و امکانات جست وجوی مناسب، حمایت مدیریت ارشد با اتخاذ سیاست های مناسب، جایگاه های تخصصی در ساختار و مهارت های تخصصی در «سازمان» و تجربه ها و به روش های ملی و بین المللی است. موانع و محدودیت ها شامل مشکلات فنی تولید و آماده سازی و محدودیت های دسترسی به داده ها، عدم تطابق فرایندهای تخصصی با اهداف ابتکار داده باز، کم توجهی به اهمیت و فقدان سیاست ها و خط مشی ها و مشکلات مدیریتی همراه با محدودیت دانش و مهارت های تخصصی، عدم روزآمدسازی اطلاعات و داده های سامانه ها و بانک های اطلاعاتی است. فواید و نتایج انتفاع جامعه، ارتباط با مخاطبان، تحقق اهداف دولت و حمایت از کارآفرینان نتایج برون سازمانی و توسعه پژوهش های داده محور، تحول سازمانی، خلق ارزش، ارتقای خدمات و مرجعیت سازمان، کسب منافع سازمانی، تقویت زیرساخت های فناوری از نتایج مثبت برنامه داده باز برای «سازمان» است. ابتکار داده باز نیازمند برنامه ریزی، تأمین منابع و زیرساخت های فنی و محتوایی است و با آموزش و ترویج فرهنگ داده باز، رفع چالش های مدیریتی و تدوین سیاست های مناسب موجب تحقق اهداف عالی در ارتقای خدمات و حمایت از کسب وکارهای نوپا، کاهش فساد و افزایش شفافیت می شود. «سازمان» باید رویکرد دسترسی باز به داده های محتوایی و فراداده های خود را با تدوین یک برنامه منسجم در پیش گیرد.
کاربردها و مزایای بهره گیری از شبکه های اجتماعی علمی در میان دانشجویان شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شبکه های اجتماعی علمی فناوری های ابزارهای تعاملی هستند که ایجاد و اشتراک گذاری داده ها، اطلاعات، متن، تصاویر، ویدئو، دیداری ها، ایده ها، علایق و سایر شکل های اظهار بیان را از طریق شبکه های مجازی تسهیل می کنند. پیشرفت و توسعه سریع شبکه های اجتماعی و ابزارهای مرتبط با آن، انتشار اطلاعات را برای دانشجویان دانشگاه ها آسان کرده است. هدف پژوهش حاضر آشنایی با کاربردها و مزایای بهره گیری دانشجویان از شبکه های اجتماعی علمی در در میان دانشجویان دانشگاه های شهر خرم آباد است. روش: نوع پژوهش کاربردی و روش پژوهش پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری حدود 000/5 نفر دانشجو بودند. نمونه مورد بررسی 374 نفر از دانشجویان دختر و پسر شاغل به تحصیل در دانشگاههای دولتی و غیردولتی (آزاد، پیام نور، علمی کاربردی) شهر خرم آباد بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه به شیوه روایی صوری، با بهره گیری از نظر متخصصان موضوعی به انجام رسید. پایایی نهایی پرسشنامه در نمونه 374 نفری به روش آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه برابر 94/0 تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss -21 استفاده شد. یافته ها: یافته حاکی از آن است که میزان استفاده کاربران از شبکه های اجتماعی علمی درکتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد پایین تر از حد متوسط و در حد کم قرار دارد. کاربردهای بهره گیری از شبکه های اجتماعی علمی در کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد باتوجه به میانگین های رتبه ای از بیشترین به کمترین نشان داد که کاربرد شبکه های اجتماعی علمی در کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد به ترتیب در زمینه آموزشی، پژوهشی، علمی، اجتماعی، فراهم آوردن بستر مناسب برای ارتباط علمی دانشجویان با اساتید و محققان، فرهنگی و انتقال دانش و مفاهیم روز می باشد. همچنین مزیت های بهره گیری شبکه های اجتماعی علمی در کتابخانه های دانشگاهی شهر خرم آباد به ترتیب در زمینه صرف زمان استفاده از منابع، تلقی به عنوان یک سامانه مفید، مورد استفاده بودن برای افراد عادی و غیر دانشجو، افزایش آگاهی، افزایش یادگیری، کسب مطالب مفید و علمی، ارتقا علمی و پژوهشی دانشجویان، دسترسی به اطلاعات و تازه های کتابخانه و جذب دانشجویان و استفاده از این سیستم نوین می باشد.نتیجه گیری: با استفاده از شبکه های اجتماعی علمی مانند لینکدین، ریسیج گیت و آکادمیا می توان به راحتی کتابها، مقالات و فایل های کتابخانه را برای دسترس پذیری به اشتراک گذاشت. خدمات اطلاعاتی مناسب ارائه داد و فعالیت های آموزشی و پژوهشی را پشتیبانی کرد. همچنین فواید مهمی در استفاده از شبکه های اجتماعی شناسایی شد. از جمله: ارتباطات علمی و تعامل میان دانشجویان، اشاعه سریع اطلاعات، نزدیک کردن کاربران فراتر از موقعیت مکانی و جغرافیایی، تاثیرگذاری برای ارتباط بهتر در فضای مجازی، آگاهی نسبت به کارکرد مناسب شبکه ها، بهینه سازی زمان استفاده از منابع، نقش مفید این سامانه در کتابخانه های دانشگاهی و تقویت دانش تخصصی دانشجویان. یکی از مشکلات مهم در استفاده از شبکه های اجتماعی پایین بودن میزان سواد دیجیتال و سواد اطلاعاتی دانشجویان است.
کاربردپذیری استاندارد فراداده ای خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی (گیلز) در توسعه دولت هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تحلیل کارکردپذیری استاندارد خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی (گیلز) در توسعه دولت هوشمند بود که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش عناصر فراداده ای خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی و نیز مؤلفه های دولت هوشمند بود. برای گردآوری داده های موردنیاز پژوهش از روش اسنادی، مشاهده و ابزار سیاهه وارسی استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد، مؤلفه های اصلی دولت هوشمند در 18 محور با 75 مؤلفه جزئی دسته بندی شده اند. برای ایجاد یک دولت هوشمند مؤلفه هایی همانند فناوری اطلاعات، امنیت سایبری، شفافیت و دسترسی، هویت دیجیتالی، حریم خصوصی و امنیت داده ها، میان کنش پذیری، ملاحظات اخلاقی و قانونی، سیاست گذاری مناسب، زیرساخت های فنی و توانمندسازی دیجیتالی مطرح شده اند. عناصر به کاررفته در استاندارد گیلز در هشت دسته کلی قرار گرفته اند که عبارت اند از عناصر ساده توصیف، عناصر توصیف موضوعی، یو.آر.آی. ها، قالب های منابع و ویژگی های فنی، جزئیات مدیریتی، فراداد ه های مدیریتی، منشأ/مرجع و شرایط دسترسی/ حق مؤلف. هر یک از این دسته ها خود از چندین عنصر اصلی و فرعی تشکیل شده اند. نیز یافته های پژوهش نشان داد، خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی در ابعاد گوناگونی می تواند در توسعه دولت هوشمند استفاده شود. یکی از نقاط قوت این استاندارد که کارکردپذیری آن را در دولت هوشمند افزایش می دهد، استفاده از فراداده های توصیفی و مدیریتی مناسب برای دسترسی به داده های دولتی است. تعیین و توصیف فراداده های موردنیاز (همانند عنوان، پدیدآور، قالب، نوع داده و جز آن ها)، استفاده از فراداده، ذخیره سازی فراداده ها، مدیریت و نگهداری فراداده، تعیین دسترسی ها و مجوزها از مهم ترین کاربردهای خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی در دولت هوشمند است. ازآنجایی که ثبت فراداده های مناسب و تسهیل دسترسی به اطلاعات موردنیاز شهروندان یکی از مؤلفه های اصلی دولت هوشمند است، خدمات مکان یاب اطلاعات دولتی می تواند نقش بسزایی در مدیریت داده و شناسایی داده های مرتبط و حفاظت از آن ها ایفا نماید.
تحلیل همپوشانی عناصر واسط در بازنمایی اسناد متنی: مطالعه ای به روش الگوریتم «RAKE»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان همپوشانی کلیدواژه های استخراج شده از عناصر واسط در بازنمایی اسناد متنی با استفاده از الگوریتم «Rake» انجام شد.روش: در این پژوهش، با استفاده از الگوریتم «Rake» کلیدواژه های مجموعه داده ای شامل 500 مقاله علمی در پنج گروه موضوعی مختلف استخراج شد. سپس همپوشانی بین کلیدواژه های عنوان، چکیده و کلیدواژه های نویسندگان موردبررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که همپوشانی بین کلیدواژه های عنوان و کلیدواژه های نویسندگان حدود 45 درصد و همپوشانی بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسندگان حدود 18 درصد بود. در ادامه مشاهده شد که کلیدواژه های عنوان دارای پوشش 22 درصدی کلیدواژه های چکیده بودند. نتایج همچنین نشان داد که همپوشانی و پراکندگی بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسندگان و نیز بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های عنوان به طور متوازن و تقریباً یکسان بود؛ اما مشاهده شد که کلیدواژه های عنوان و کلیدواژه های نویسندگان دارای پراکندگی بیشتری بودند؛ که نشان دهنده احتمال همپوشانی بیشتر بین کلیدواژه های عنوان و کلیدواژه های نویسنده یک مقاله در مقایسه با کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسنده و همچنین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های عنوان است. بعلاوه درک خوبی از مفاهیم و مباحث حوزه پژوهشی در رشته های روانشناسی و مدیریت دولتی وجود داشت، درحالی که در رشته های فناوری اطلاعات و حقوق عمومی نیاز به بهبود و تقویت درک مفاهیم مشاهده شد. میزان همپوشانی بین کلیدواژه های چکیده و کلیدواژه های نویسندگان در پنج گروه موضوعی حدود 20 درصد بود.نتیجه گیری: استفاده مناسب از کلیدواژه ها، نوشتن چکیده هایی با محتوای هماهنگ با موضوع موردنظر و انتخاب عناوین متناسب می تواند به بهبود فرایند استخراج مفاهیم، ذخیره سازی و بازیابی مقالات علمی کمک کند، ازجمله اینکه کلیدواژه ها، چکیده ها و عناوین می توانند به عنوان ورودی برای الگوریتم های استخراج مفاهیم، همچنین به عنوان بخش هایی از ساختار ذخیره سازی اطلاعات در سرعت دسترسی کاربران به اطلاعات موردنیازشان و به عنوان ورودی برای الگوریتم های بازیابی اطلاعات برای دسترسی سریع به مقالات مرتبط کمک بسزایی داشته باشند.
چارچوب حکمرانی داده در مراکز تبادل داده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: چارچوب های حکمرانی داده معمولاً در دامنه یک سازمان ارائه شده اند و بافتارهای میان سازمانی کمتر مورد توجه بوده اند. این در حالی است که به دلایل مختلف نظیر توسعه کاربردهای دولت الکترونیک و نیز افزایش همکاری های میان سازمانی ناشی از بازارهای رقابتی، تبادل داده میان سازمان ها روزافزون است. پژوهش حاضر درصدد است با ارائه چارچوب حکمرانی داده در مراکز تبادل داده، خلاء موجود در این زمینه را پوشش دهد. با توجه به گسترش روزافزون کاربردهای دولت الکترونیک و تعامل پذیری و تاثیر و اهمیت داده در آن، استفاده از این چارچوب می تواند در فراهم کردن داده و اطلاعات صحیح و به شکل بهتر موثر باشد.
روش : این پژوهش از نوع کیفی بوده و روش آن، نظریه داده بنیاد است. برای انجام این مهم، ابتدا مبانی پژوهش بررسی شد. در این گام هم پژوهش های علمی و دانشگاهی و هم چارچوب های ارائه شده توسط انجمن های فنی و تخصصی مورد بررسی قرار گرفت، تا ضمن بررسی مبانی و پیشینه پژوهش، دانش اولیه برای انجام مراحل بعدی حاصل شود. سپس با انجام مصاحبه های نیمه ساخت یافته با خبرگان و مستندسازی آن، بیش از 400 عبارت حاصله، در قالب 100 مفهوم برچسب گذاری شده و سپس با کدگذاری باز (44 زیرمقوله)، کدگذاری نظری (15 مقوله) و پدیدایی نظریه، چارچوب حکمرانی داده مراکز تبادل داده ملی به دست آمد. با توجه به اینکه پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده، به منظور اطمینان از روایی و پایایی نتایج، از روش بازنگری توسط شرکت کنندگان، روش سه سویه سازی و نیز روش دلفی استفاده شده است.
یافته ها: چارچوب حکمرانی داده در مرکز تبادل داده، شامل 15 مولفه، و در سه دسته است: «مولفه های اصلی حکمرانی»، «مولفه های اصلی در کسب وکار مراکز تبادل داده» و «مولفه های پشتیبان در کسب وکار مراکز تبادل داده». برخی از این مولفه ها عبارتند از: «نقش ها، مسئولیت ها و حقوق»، «استانداردها و سیاست ها»، «مدیریت تغییرات».
نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، «نقش ها، مسئولیت ها و حقوق»، «استانداردها و سیاست ها» و «پایش و ممیزی» از مولفه های اصلی چارچوب حکمرانی داده در مراکز تبادل داده است. همچنین «همکاری ذی نفعان» و «تجاری سازی» نیز آن را از سایر چارچوب های حکمرانی داده متمایز می کند. اگرچه این چارچوب برای مراکز تبادل داده تدوین شده، اما می تواند در بافتارهای میان سازمانی مشابه که نیازمند تبادل داده هستند نیز کاربرد داشته باشد.