فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۳۲۱ تا ۹٬۳۴۰ مورد از کل ۱۰٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
شیوع اضافه وزن و چاقی در سراسر جهان رو به افزایش است. چاقی زمینه ساز بسیاری از بیماری ها مزمن مانند دیابت، کبد چرب و بیماری های قلبی عروقی به شمار می رود. اضافه وزن و چاقی فرآیند پیچیده ای است که تحت تاثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، رفتاری، فیزیولوژیکی، ژنتیکی و اپی ژنتیک قرار می گیرد. هدف این پژوهش تعیین تاثیر هشت هفته ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز بر سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL در زنان چاق بود. تعداد 60 نفراز زنان چاق با دامنه ی سنی (35-20 سال) و با میانگین شاخص بدن (32 کیلوگرم بر متر مربع) به طور داوطلبانه و در دسترس در تحقیق حاضر شرکت کردند. در این تحقیق آزمودنی ها بصورت تصادفی ساده به چهار گروه مساوی تقسیم شدند: گروه کنترل (15 نفر)، گروه ماساژ با کویتیشن (15 نفر)، گروه مکمل قهوه سبز (15 نفر)، گروه ماساژ با کویتیشن به همراه مکمل قهوه سبز (15 نفر). در این تحقیق از کپسول قهوه سبز با دوز 200 میلی گرم استفاده شد.گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و طبق برنامه، ماساژ با دستگاه کویتیشن گرفتند. در ابتدای پژوهش، نمونه گیری خون بصورت ناشتا از تمام گروه ها انجام شد. نمونه ها درحدود 20 دقیقه با دور 4000 سانتریفیوژ شدند. بعد از تهیه سرم، بلافاصله نمونه ها در 70- درجه سانتی گراد تا زمان آزمایش فریز گردیدند. سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL آزمودنی ها با روش آزمایشگاهی الایزا اندازه گیری شد. در پایان هشت هفته، مجددأ نمونه گیری خون با همان شرایط قبلی از تمام گروه ها انجام شد و سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL آزمودنی ها مجدد اندازه گیری شد. برای مقایسه ی داده ها و تعیین تاثیر مکمل و ماساژ از تحلیل واریانس دو طرفه و آزمون بونفرونی در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد. بر اساس نتایج، هشت هفته ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز در گروه های مداخله باعث کاهش معنی داری در سطح هورمون لپتین و افزایش معنی داری در سطح آنزیم ATGL در زنان چاق شد (P<0.05). در گروه مداخله ی همزمان، بیشترین تغییرات در سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL مشاهده شد (p=0.0001). ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز هر کدام به تنهایی بر سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL اثرگذار است اما با توجه به نتایج، تعامل آن ها دارای اثرات بیشتری است.
پاسخ میزان فشار درک شده، لاکتات خون و VO2max به یک فعالیت بیشینه روی چرخ کارسنج پس از تمرینات پلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: تمرینات پلیومتریک یکی از روش های تمرینی است که برای دستیابی به توانایی های بیشتر، آمادگی بدنی مناسب و بالابردن توان انفجاری ورزشکاران مورد استفاده مربیان قرار می گیرد. علیرغم مزایای فراوانی که تمرینات پلیومتریک دارد، فشار زیادی بر ورزشکاران تحمیل می کند. هدف از این پژوهش تغییرات میزان فشار درک شده، لاکتات خون و حداکثر اکسیژن مصرفی (Vo2max) به یک فعالیت بیشینه روی چرخ کارسنج متعاقب 48 و 168 ساعت تمرین پلیومتریک می باشد. روش شناسی: تعداد 28 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی به طور تصادفی به دو گروه شاهد (13 نفر) و تجربی (15 نفر) تقسیم شدند. میزان فشار درک شده با شاخص بورگ، لاکتات خون با دستگاه لاکتومتر اسکات و Vo2max با آزمون بیشینه استورر– دیویس در آزمایشگاه انداره گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس) (ANOVA با اندازه گیری مکرر با سطح معنی داری کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: غلظت لاکتات خون) 01/0 (P < و میزان فشار درک شده ) 006/0 (P < در 48 ساعت بعد از جلسه تمرین پلیومتریک به طور معنی داری افزایش یافت، در حالی که مقادیر Vo2max در 48 ساعت بعد؛ و غلظت لاکتات خون، میزان فشار درک شده و Vo2max در 168 ساعت بعد از جلسه تمرین پلیومتریک، بدون تغییر باقی ماند) 05/0 .(P> نتیجه گیری: نتابج بدست آمده دال بر آن است که انجام تمرینات پلیومتریک حداقل تا 48 ساعت عملکرد بی هوازی را تحت فشار قرار می دهد، این در حالی است که VO2max تحت تاثیر قرار نمی گیرد و حتی احتمال افزایش عملکرد، به علت تکیه بیشتر عضلات بر مکانیزم های بی هوازی وجود دارد.
اثر تمرینات اگزرگیم بر تعادل ایستای کودکان مبتلا به وضعیت سر به جلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وضعیت سر به جلو از رایج ترین ناهنجاری های وضعیتی در بین دانش آموزان است که این اختلال بر کنترل وضعیتی (تعادل) آنها اثرگذار است. اگرچه روند استفاده از اگزرگیم برای بهبود تعادل وجود دارد، با این حال، اثربخشی اگزرگیم که به طور خاص برای بهبود تعادل دانش آموزان با وضعیت سر به جلو طراحی شده باشد، نامشخص است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات اگزرگیم بر تعادل ایستای کودکان مبتلا به وضعیت سر به جلو بود.روش پژوهش: در این پژوهش نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت، 30 پسر با وضعیت سر به جلو شهر تاکستان با دامنه سنی 7 تا 12 سال به صورت هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه تمرین اگزرگیم و کنترل قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان اقدام به اجرای سه کوشش آزمون لک لک (تعادل ایستا) کردند. مرحله مداخله در هشت هفته و هر هفته دو جلسه و هر جلسه 30 دقیقه انجام گرفت که شرکت کنندگان به اجرای تمرینات مربوط پرداختند. پس از اتمام مرحله تمرینی، مرحله پس آزمون انجام گرفت که شرکت کنندگان همانند مرحله پیش آزمون به اجرای آزمون تعادل ایستا پرداختند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات اگزرگیم موجب بهبود معنادار تعادل ایستای کودکان مبتلا به وضعیت سر به جلو شد (0/001=P ،22/99=F).نتیجه گیری: به طور کلی نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت تمرینات اگزرگیم بر تعادل ایستای کودکان مبتلا به وضعیت سر به جلو تأکید دارد و پیشنهاد می شود از مزایای این تمرینات در بهبود تعادل ایستا استفاده شود.
CYP1A2 genotype and acute effects of caffeine intake on growth hormone and testosterone response to resistance exercise(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Sport Sciences and Health Research, Volume ۱۶, Issue ۲, ۲۰۲۴
279 - 293
حوزههای تخصصی:
Background: Caffeine is widely recognized as a potent ergogenic aid commonly used to enhance exercise performance and recovery. However, individual responses to caffeine can vary significantly, a variability that might be explained by genetic differences.Aim: This study aimed to investigate the influence of the CYP1A2 rs762551 SNP on the effects of caffeine (CAF) consumption on growth hormone (GH) and testosterone (TS) levels response to resistance exercise (RE) in male athletes.Materials and Methods: Thirty resistance-trained men (mean age 21.72±4.06 years, weight 77.31±14.07 kg, height 179.31±5.08 cm) participated in a randomized, double-blind, placebo-controlled, crossover study. They consumed either CAF (6 mg/kg) or placebo (PL; 6 mg/kg maltodextrin) one hour before performing a RE protocol including three sets with 85% of 1RM and two-minute rest. CYP1A2 genotyping categorized participants as AA homozygous ("fast" metabolizers) or AC heterozygous ("slow" metabolizers). GH and TS levels were measured by ELISA methods.Results: Repeated measures ANOVA showed significant differences in GH levels across time (F=10.94, P=0.000), with significant time-group (F=4.3, P=0.019) and time-genotype-group interactions (F=3.83, P=0.024). One-way ANOVA indicated significant differences in GH levels between CAF and PL conditions in AA individuals, but not in AC/CC genotypes. For testosterone, significant effects of time (F=14.88, P=0.000) and time-group interaction (F=3.197, P=0.045) were observed. Post-RE CAF supplementation significantly increased serum GH and TS levels in AA individuals compared to PL. Both CAF and PL groups showed increased serum hormone concentrations post-exercise.Conclusion: In conclusion, the study demonstrated that caffeine consumption significantly increased serum levels of growth hormone and testosterone in individuals with the AA genotype of the CYP1A2 rs762551 SNP. These findings suggest that genetic variations play a role in the hormonal response to caffeine, which may have implications for exercise performance and recovery strategies.
تعامل تمرین تناوبی و پروتئین وی بر نسبت تستوسترون به کورتیزول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اگرچه مکانیسم اثر پروتئین ها یا مکمل های پروتئینی نظیر پروتئین وی بر فرایند سنتز پروتئین عضلانی در خلال یا متعاقب تمرینات ورزشی مشابه است، اما سوال اینجاست که آیا مکمل سازی پروتئین وی به عنوان یک مکمل پروتئینی مهم در روزهای پس از فعالیت مقاومتی شدید توسط افراد غیر ورزشکار قادر به تغییر یا بهبود نسبت تستوسترون بر کورتیزول است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تعامل هشت هفته تمرین تناوبی توام با مصرف پروتئین وی بر نسبت تستوسترون به کورتیزول در مردان جوان غیر ورزشکار انجام گرفت. در این مطالعه نیمه تجربی، 48 مرد جوان غیر ورزشکار به شیوه تصادفی در چهار گروه 12 نفری کنترل، پروتئین وی، تمرین تناوبی و ترکیبی قرار گرفتند. پس از اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریکی، از آزمودنی ها، بعد از 10 تا 12 ساعت ناشتایی و 15 دقیقه استراحت، مقدار 5 سی سی خون از ورید بازویی چپ جهت اندازه گیری تستوسترون و کورتیزول گرفته شد. مداخله های مذکور برای مدت 8 هفته روی گروه های مورد مطالعه انجام گرفت. آنالیز داده ها توسط آزمون آنکوا آشکار نمود که در مقایسه با گروه کنترل، تمرینات تناوبی توام با مصرف پروتئین وی به افزایش نسبت تستوسترون به کورتیزول در گروه ترکیبی نسبت به گروه کنترل منجر شد. اجرای تمرینات تناوبی توام با مصرف پروتئین وی با اثرات آنابولیکی بیشتری نسبت به اثر هر یک از آنها به تنهایی در مردان جون غیر ورزشکار همراه است. با این وجود، درک بیشتر مکانیسم های عهده دار اثر انابولیکی تمرینات تناوبی و پروتئین وی نیازمند مطالعات بیشتر است.
تأثیر تمرین و مکمل گیری ویتامین D بر تغییرات هورمونی و عملکردی فوتبالیست های نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کمبود ویتامین D با افزایش سطوح هورمون پاراتیروئید پلاسما همراه است که منجر به افزایش تأثیرات منفی و مخرب بر ارگانیسم و کاهش عملکرد عضلانی می گردد. پژوهش حاضر با هدف تأثیرمکمل گیری ویتامین D بر تغییرات هورمونی و عملکردی فوتبالیست های نخبه زن تیم ملی ناشنوا انجام گرفت.مواد و روش ها: بدین منظور 22 فوتبالیست زن تیم ملی ناشنوایان (سن 3.24±26.20 سال، قد 3.23±155.15 سانتی متر، وزن 2.46±56.68 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.07±23.61 کیلو گرم/مجذور قد) به صورت داوطلبانه با آرایش تصادفی به دو گروه مکمل (11نفر) و دارونما (11نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها 120 دقیقه قبل از فعالیت، ویتامین D و دارونما را به روش دوسوکور مصرف کردند. از آزمودنی ها قدرت بیشینه عضلات پا، توان بی هوازی و هوازی، سرعت، چابکی و 5 سی سی خون ناشتا قبل و بعد از آزمون گرفته شد. برنامه تمرینی شامل یک دوره برنامه تمرینات تداومی، پلیومتریک، مقاومتی و اختصاصی بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های شاپیروویلک، تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد (0.05>P < span lang="FA">). یافته ها: تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد، بین میانگین ویتامین D (نانوگرم/میلی لیتر)، قدرت پا (کیلوگرم) و توان بی هوازی (وات) برحسب عضویت گروه (مکمل وکنترل) تفاوت معنی داری مشاهده می شود (0.05>P < span lang="FA">). بین میانگین باقیمانده نمرات توان هوازی، سرعت، پاراتیروئید و کلسیم تفاوت معنی داری در گروه مکمل و کنترل مشاهده نشد (0.05). یافته های تحقیق حاکی از افزایش معنی دار سرمی ویتامین D (19.58 نانوگرم/میلی لیتر) در گروه مکمل نسبت به کنترل شد (0.05>P < span lang="FA">). بحث و نتیجه گیری: مطلوب ترین نتیجه پژوهش حاضر اینست که سطح مطلوب ویتامین D منجر به بازجذب کلسیم توسط کلیه ها و دستگاه گوارش و کنترل سطح هورمون های پاراتیروئیدی برای عملکرد بهینه عضله اسکلتی می شود. بنابراین، حفظ سطوح (OH)D-25 می تواند بازیابی را جهت تولید نیروی عضلانی در حین اجرای تمرینات شدید تسریع کند. ورزشکاران باید در طول سال مورد ارزیابی قرار گیرند و در صورت بروز مشکل مکمل گیری انجام پذیرد.
طراحی الگوی ایجاد ظرفیت ها و بسترهای سیاسی در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی ایجاد ظرفیت ها و بسترهای سیاسی در ورزش با استفاده از نظریه داده بنیاد بود. روش تحقیق تحلیلی بوده که بدین منظور از روش شناسی کیفی استفاده شد. استراتژی تحقیق، استفاده از نظریه برخاسته از داده ها بود. مشارکت کنندگان در تحقیق 16 نفر شامل خبرگان مدیریت ورزشی، کارشناسان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک بودند. رشته تحصیلی و داشتن تالیفات علمی مرتبط با حوزه سیاست و دیپلماسی ورزش، دارا بودن سمت های مدیریتی و تجارب اجرایی در عرصه ورزش از جمله شاخص های انتخاب لیست اولیه صاحب نظران بود و استراتژی نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و با حداکثر تنوع یا ناهمگونی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری استفاده شد. ابزار تحقیق مصاحبه باز بود و نتایج بر مبنای سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها نشان داد جریان سازی، کرسی های بین المللی، سیاست گذاری و برنامه ریزی معرف های عوامل علّی بودند. پدیده های محوری شامل جایگاه ورزش کشور در جهان،نقش سیاسی ورزش، توسعه اقتصادی ورزش، جامعه پذیری ورزش، توسعه روابط بین الملل بود. عوامل زمینه ای بستر سازی، آموزش و تربیت نیروی انسانی، مدیریت دانش بود. همچنین عوامل مداخله گر شامل رابطه سیاست خارجی با ورزش، رابطه سیاست داخلی با ورزش را تشکیل دادند. راهبردهای پژوهش شامل سرمایه گذاری در جهت ارتقاء قدرت نرم، تربیت نیروی انسانی، تدوین برنامه راهبردی، استفاده از تمام ظرفیت ها بود. در نهایت بهبود روابط بین المللی ورزش از طریق سیاست، ابزار قدرت و تاثیرگذاری ورزش پیامدهای حاصل از پژوهش حاضر را تشکیل دادند.
مطالعه کیفی فعالیت بدنی دختران نوجوان ایرانی از دیدگاه خودشان: با بکارگیری از الگوی پارادایمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۸۱
69 - 92
حوزههای تخصصی:
فعالیت بدنی دختران نوجوان، فواید و پیامدهای مهمی برای آنها دارد به طوری که برای افزایش سلامت جامعه نیز بسیار حیاتی است؛ هرچند با در نظر گرفتن دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی؛ شیوع فعالیت بدنی ناکافی در بین زنان ایرانی بسیار زیاد است. از همین رو؛ هدف این تحقیق مطالعه کیفی چگونگی فعالیت بدنی دختران نوجوان ایرانی از دیدگاه خودشان با بکارگیری الگوی پارادایمی بود. روش تحقیق گرندد تئوری، رویکرد نظامند بود. جامعه مورد بررسی دختران 15-18 ساله ایرانی بودند که فعالیت بدنی منظمی داشتند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری نظری بود و برای رسیدن به اشباع نظری؛ ضمن بررسی متون تخصصی؛ با 22 دختر نوجوان مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد. روش تحلیل داده ها پرسش و مقایسه مستمر بود. یافته ها نشان داد: انگیزه های شخصی، والدین و مروجان عوامل سبب ساز یا علّی هستند، امکانات ورزشی، شرایط جامعه، مربی و امنیت و ایمنی شرایط بسترساز یا زمینه ای هستند، فعالیت بدنی دختران نوجوان ایرانی مقوله محوری است، معضلات فرهنگی، سوء مدیریت، محدودیت ها، عدم ایمنی و عدم امنیت، مشکلات زنانه، کمبود امکانات، نداشتن مربی خوب و مشکلات مالی شرایط مداخله گر هستند، رشته های ورزشی رقابتی و تمرینات غیررقابتی رفتارهای روتین یا کنش/ واکنش ها هستند و سلامتی، آشنایی با صنعت ورزش، بهبود اخلاق و رفتار و ارتباطات، پیش گیرنده و درمانگری، پاداش گرفتن، غنی سازی اوقات فراغت و زیبایی اندام، پیامدهای اصلی فعالیت بدنی دختران ایرانی در الگوی پارادایمی هستند.
مقایسه کینماتیکی اندام فوقانی شمشیربازان نخبه زن و مرد در اجرای تکنیک لانژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکنیک لانژ از جمله رایج ترین حرکات در رشته شمشیربازی و یکی از تعیین کننده ترین حرکات تهاجمی در این رشته به شمار می آید. هدف از انجام این پژوهش مقایسه کینماتیکی اندام فوقانی شمشیربازان نخبه زن و مرد بزرگسال در اجرای تکنیک لانژ بود. نمونه آماری این پژوهش را هشت شمشیرباز نخبه رشته اپه (4 زن و 4 مرد) که عضو تیم ملی بزرگسالان جمهوری اسلامی ایران بودند تشکیل دادند. از آزمودنی ها در طی اجرای لانژ کامل در پاسخ به یک محرک نوری، با یک دوربین با نرخ نمونه گیری Hz 300 فیلم برداری و پارامترهای کینماتیکی اندازه گیری شدند. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که شمشیربازان نخبه مرد از زمان عکس العمل و زمان حرکت کوتاه تری نسبت به شمشیربازان نخبه زن برخوردار بودند. عدم وجود تفاوت های قابل ملاحظه در سایر پارامترهای کینماتیکی، نشان دهنده آن است که شمشیربازان نخبه زن و مرد تکنیک لانژ را با روشی مشابه اجرا کردند. وجود تفاوت در پارامترهای زمانی تکنیک لانژ، مؤید نیاز به استراتژی های متفاوت تمرین برای آماده سازی ورزشکاران شمشیرباز است.
تأثیر تمرین مقاومتی و مکمل عصاره شکلات تلخ بر سطوح پلاسمایی مایوژنین سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرین ورزشی و تغذیه از جمله راهبرد های غیردارویی کنترل کننده کاهش توده عضلانی ناشی از سالمندی در سالمندان می باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مصرف مکمل عصاره شکلات تلخ بر میزان مایوژنین سرمی، جهت بررسی آثار مایوژنیکی آن در سالمندان بود.
مواد و روش ها: بدین منظور تعداد 36 سالمند (65-85 سال و بطور مساوی زن و مرد) در مرکز خانه سالمندان انتخاب و پس از مراحل اخذ مجوزها، غربالگری و پرکردن فرم رضایت نامه به صورت تصادفی به چهار گروه: تمرین مقاومتی (10=n)، مکمل (10=n)، ترکیبی (10=n) و کنترل (6=n) تقسیم شدند. گروه تمرین و ترکیبی به مدت هشت هفته تمرین های مقاومتی منتخب را سه جلسه 60 دقیقه ای در هفته انجام دادند. گروه مکمل و ترکیبی نیز روزانه یک عدد قرص 500 میلی گرمی عصاره شکلات تلخ مصرف کردند. گروه کنترل در این دوره هیچ گونه تمرین و مصرف مکملی نداشتند. 48 ساعت قبل و پس از دوره مطالعه 6 سی سی نمونه خونی از ورید بازویی آزمودنی ها جهت بررسی میزان مایوژنین سرم گرفته و از آزمون آماری آنووا یک راهه و تی وابسته جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد (0.05>P < span lang="FA">).
یافته ها: نتایج نشان داد میزان مایوژنین در هر سه گروه در داخل و بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت (0.05<P < span lang="FA">). هرچند حداکثر قدرت پرس پا و سینه در گرو ه های تمرین (0.03=P < span lang="FA">) و ترکیبی (P=0.01) در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری افزایش داشت.
بحث و نتیجه گیری: تمرین مقاومتی و مصرف مکمل عصاره شکلات تلخ با وجود افزایش معنادار حداکثر قدرت عضلانی سینه و پا، تأثیر معنا داری بر افزایش عامل تنظیمی مایوژنین ندارد.
تاثیر 8 هفته تمرین ترکیبی بر برخی فاکتورهای اندوتلیال عروق و متابولیسم گلوکز در زنان یائسه دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تحقیقات بسیار اندکی در زمینه تأثیر ورزش بر مسیرهای احتمالی موثر در بهبود فشارخون در بیماران دیابتی انجام شده است، بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین ترکیبی بر اندوتلین-1، نیتریک اکساید، متابولیسم گلوکز و فشارخون زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 بود.مواد و روش ها: 28 نفر زن یائسه دیابتی به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی (15 نفر) با توده بدن 3±31.7 کیلوگرم بر مترمربع و قندخون ناشتا 13±177 میلی گرم بر دسی لیتر و گروه کنترل (13 نفر) با توده بدن 3±29.8 کیلوگرم بر مترمربع و قندخون ناشتا 10±161 میلی گرم بر دسی لیتر تقسیم شدند. تمرینات شامل 3 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه تمرین هوازی با شدت 70-60 درصد حداکثر ضربان قلب و تمرین مقاومتی با شدتی معادل 60 درصد یک تکرار بیشینه، به مدت 8 هفته برنامه ریزی شد. نمونه های خون قبل و پس از دوره تمرین در حالت ناشتا جهت اندازه گیری متغیرها گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته و آنالیز کوواریانس در سطح معنی داری 0.05>P آنالیز شدند.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد تغییر معنی داری در انسولین، مقاومت به انسولین، فشارخون دیاستول، حداکثر اکسیژن مصرفی و اندوتلین-1 در گروه تمرین ترکیبی مشاهده نشد. سطوح قند خون و فشار خون سیستول در گروه تمرین به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (0.05>P). علاوه بر این، نتایج نشان داد نیتریک اکساید در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین، تفاوت بین گروهی معنی داری برای متغیرهای سطوح قند خون، فشار خون سیستول، اندوتلین-1 و نیتریک اکساید مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: نظر می رسد تمرینات ترکیبی می تواند با اثرگذاری بر عوامل موثر بر کمپلیانس عروقی همچون اندوتلین-1و نیتریک اکساید و متابولیسم گلوکز باعث کاهش فشارخون در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 شود.
بررسی تغییرات BDNF و آیریزین در عملکرد شناختی به دنبال 6 هفته تمرین تناوبی شنا با شدت بالا در هیپوکمپ موش های صحرایی نر بالغ ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آیریزین و عامل نوروتروفیک مغزی به عنوان شاخص های مولکولی درگیر در عملکرد شناختی می باشند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثر شنا با شدت بالا بر تغییرات این دو عامل و عملکرد شناختی می باشد.مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع تجربی بود. 20 سرموش صحرایی نر ویستار (سن 8 هفته، وزن 30 ±250 گرم) پس از دو هفته آشناسازی با محیط استاندارد حیوانات در آزمایشگاه و پروتکل تمرین، به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین در شش هفته تمرین شنا با شدت بالا شرکت کرد و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، موش ها قربانی و بافت هیپوکمپ آن ها برداشته شد. برای سنجش بیان ژن آیریزین و BDNF از روش real-time PCR و برای ارزیابی عملکرد شناختی از آزمون آبی موریس استفاده شد. برای تحلیل یافته های بیان ژن از آزمون تی مستقل و برای عملکرد شناختی از آزمون کوواریانس در سطح معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد، شش هفته شنا با شدت بالا موجب افزایش معنادار سطوح آیریزین، BDNF (P=0.001) و بهبود عملکرد شناختی (P=0.001) گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شد.بحث و نتیجه گیری: سطوح آیریزین و BDNF هیپوکمپ در پاسخ به شش هفته تمرینات شنا با شدت بالا به طور معناداری افزایش می یابد و این افزایش با بهبود عمکرد آزمون شناختی ماز آبی همراستا بود. از این رو به نظر می رسد بخشی از بهبود عملکرد شناختی متعاقب پروتکل تمرین با تغییرات افزایشی آیریزین و BDNF سلول های مغزی رخ داده باشد.
مقایسه برخی عوامل آنتروپومتریکی، جسمانی – حرکتی و مهارتی بازیکنان نونهال فوتبال استان خراسان جنوبی در دو سطح موفق و غیر موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر اندازه گیری برخی عوامل آنتروپومتریکی، جسمانی _حرکتی و مهارتی بازیکنان نونهال 13-10 سال فوتبال استان خراسان جنوبی در دو سطح موفق و غیر موفق است.روش شناسی: شاخص های آنتروپومتری (قد، وزن، طول و محیط ران و ساق پا) با استفاده از ابزار استاندارد اندازه گیری شد، همچنین شاخص-های سرعت با آزمون 36 متر، چابکی با آزمون 9×4 متر، و توان هوازی با آزمون20 متر شاتل ران، به عنوان شاخص های جسمانی _ حرکتی؛ ومهارت های پاس، شوت و دریبل با آزمون مور _کریستین به عنوان شاخص های مهارتی مورد اندازه گیری قرار گرفتند. آزمون های آماری کلموگروف – اسمیرنف و t مستقل در سطح معنی داری (05/0 >P) به ترتیب برای نرمال بودن و تحلیل یافته ها استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر تفاوت معنی داری بین بازیکنان موفق و غیر موفق در دو دسته ویژگی های مهارتی و جسمانی _ حرکتی نشان داد (05/0 >P). اما در ویژگی های آنتروپومتریکی تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0 P>). بازیکنان موفق در شاخص های چابکی، دریبل، پاس و شوت به طور معنی-دار عملکرد بهتری در مقایسه با بازیکنان غیر موفق داشتند (05/0 >P). این یافته ها نشان می دهند که طیف وسیعی از آزمون ها می تواند به طور موفقیت آمیزی فوتبالیست های موفق را از همنوعان غیر موفق خود در سنین نونهالی متمایز کند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده، می توان برتر بودن در شاخص چابکی و تکنیک هایی مانند دریبل، شوت و پاس فوتبال را در موفقیت پسران سنین 10 تا 13 سال موثر دانست. لذا پیشنهاد می شود تا در فرآیند استعدادیابی در سنین زیر 13 سال تأکید بیشتری بر ویژگی های تکنیکی و جسمانی شده و از مقایسه بازیکنان بر اساس ویژگی های آنتروپومتری پرهیز شود.
تأثیر دو برنامه کار با ترامپولین با تعداد جلسات متفاوت و حجم های یکسان بر برخی از شاخص های عملکرد جسمانی و حرکتی در دختران کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: فرکانس های تمرینی مختلف می تواند تأثیرات متفاوتی بر آمادگی جسمانی افراد داشته باشد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر دو برنامه کار با ترامپولین با تعداد جلسات متفاوت و حجم های یکسان بر برخی از شاخص های عملکرد جسمانی و حرکتی در دختران کم توان ذهنی بود.مواد و روش ها: 30 دانش آموز دختر کم توان ذهنی (سن 8-16 سال، وزن 10.53±37.83 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 19.04 ±4.19 کیلوگرم/مترمربع و با ضریب هوشی 50 تا 70) به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. یکی از گروه های تجربی، تمرین با ترامپولین را سه جلسه در هفته به مدت 7 هفته و گروه تجربی دوم، تمرین با ترامپولین را دو جلسه در هفته به مدت 10 هفته انجام دادند. قبل و بعد از دوره تمرینی از همه آزمودنی ها تست های آمادگی جسمانی و حرکتی شامل استقامت عملکردی، آمادگی قلبی تنفسی، تعادل ایستا، تعادل پویا، چابکی، هماهنگی، قدرت عضلانی و توان انفجاری گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد هر دو برنامه تمرینی در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود شاخص های تعادل ایستا، تعادل پویا، چابکی، هماهنگی، قدرت عضلانی پایین تنه و توان انفجاری گردید اما بین دو برنامه تمرینی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. شاخص های استقامت عملکردی و آمادگی قلبی تنفسی بین سه گروه تفاوت معنی داری نداشت.بحث و نتیجه گیری: دختران کم توان ذهنی احتمالاً می توانند برای بهبود شاخص های عملکرد جسمانی و حرکتی خود از برنامه تمرین ترامپولین به صورت سه جلسه در هفته به مدت 7 هفته استفاده کنند.
بررسی درد و اختلالات اسکلتی-عضلانی در افرادی با سابقه ی ابتلا به کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در طب ورزشی و فنآوری سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
118 - 128
حوزههای تخصصی:
محققین پژوهش حاضر را با هدف بررسی درد و اختلالات عضلانی مبتلایان به کووید ۱۹ با افرادی که تجربه ابتلا نداشتند، انجام دادند. پژوهش از نوع کاربردی و مقایسه ای بود. نمونه ها با استفاده از جی پاور 303 نفر محاسبه گردید که معلمان ورزش از تحقیق خارج شدند. پرسشنامه نوردیک در اختیار کارمندان آموزش و پرورش اردبیل قرار گرفت پس از بررسی، تعداد ۱۸۰ نفر مبتلا به کرونا در یک سال اخیر شناسایی و تعداد ۱۲۳ نفر با دامنه سنی 30 تا 45 سال عدم ابتلا را گزارش نمودند. سپس اختلالات عضلانی اسکلتی 9 ناحیه بدن در هر دو گروه با استفاده از آمار توصیفی و آزمون خی دو در سطح معناداری 01/0 ارزیابی شد. درد عضلانی گروه مبتلا به طور معناداری (01/0>P) بیشتر از گروه سالم بود و همچنین بر اساس آزمون خی دو میزان کمر و گردن درد به ترتیب با ۵۲% و ۴۵% در افراد مبتلا نسبت به سایر اندام ها به طور معناداری بیشتر بود (01/0>P) درحالی که تفاوت معناداری بین درد و ناراحتی اندام های مختلف در گروه عدم ابتلا مشاهده نگردید. بیماران کرونایی ممکن است درد عضلاتی را تجربه نمایند و علت آن در پرسشنامه نوردیک علاوه بر ناهنجاری بدنی و خستگی مفرط عضلانی می تواند ناشی از بیماری کرونا باشد؛ بنابراین اخذ سابقه ابتلا به ویروس کووید ۱۹ قبل از استفاده از پرسشنامه نوردیک جهت تصمیمات اصلاحی ضروری است.
اثر یک و دو وهله فعالیت ورزشی پرشدت مبتنی بر آزمون وینگیت بر اکسایش چربی در مردان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با وجود پژوهش های متناقض در زمینه اکسایش چربی ناشی از فعالیت های سرعتی- توانی با وهله های کمتر از 4-3 بار در روز، پژوهش حاضر، با هدف مقایسه تفاوت اکسیژن مصرفی اضافی پس از ورزش (EPOC)، نسبت تبادل تنفسی (RER) و اکسایش چربی/کربوهیدرات ناشی از فعالیت های 20 – ثانیه ای مبتنی بر آزمون وینگیت (20-sec WBE) یک و دو وهله ای، در مردان دارای اضافه وزن و چاق، انجام شد. روش تحقیق: پژوهش حاضر، در قالب یک طرح نیمه تجربی تک گروهی متقاطع با اندازه گیری مکرر طی دو مرحله (با یک هفته فاصله)، روی 14 مرد میانسال (میانگین سن 1/3±8/35 سال) داوطلب دارای اضافه وزن و یاچاق (شاخص توده بدنی بیش از 25 کیلوگرم بر متر مربع) انجام شد. داده های گازهای تنفسی قبل، حین و ۳۰ دقیقه پس از فعالیت 20-sec WBE یک و دو وهله ای اندازه گیری گردید. گرم کردن در هر دو روش و بازیافت مابین دو وهله 20-sec WBE، شامل: 30 ثانیه رکاب زنی (با سرعت 70-60 دور/دقیقه) با باری معادل یک چهارم 5/7 درصد وزن بدن و نسبت فعالیت به بازیافت 1:1 بدون بار بود که با یک دوره رکاب زنی سه دقیقه ای بدون بار (با سرعت 60 دور/دقیقه) ادامه یافت. داده ها با استفاده از آزمون های t زوجی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معنی داری p≤0/05 بررسی شد. یافته ها: هزینه انرژی تام و دوره بازیافت، EPOC، و اکسایش کربوهیدرات تام در روش دو وهله ای به طور معنی دار بیشتر از روش یک وهله ای بود؛ در حالی که تفاوت معنی داری بین اکسایش چربی نقطه ای و تام (از ابتدای گرم کردن تا انتهای دوره بازیافت 30 دقیقه ای)، مشاهده نشد. همچنین، تفاوت RER دوره بازیافت، فعالیت یک و دو وهله ای معنی دار نبود. نتیجه گیری: افزایشEPOC و هزینه انرژی روزانه پس از انجام تنها یک یا دو وهله فعالیت مبتنی بر آزمون وینگیت (40-20 ثانیه/روز)، می تواند راهبرد مناسبی برای بهبود اکسایش چربی برای افراد دارای اضافه وزن/چاق با محدودیت زمانی برای ورزش باشد.
اثر ورزش هوازی و محدودیت کالری بر میزان FATPs میتوکندریایی عضله اسکلتی و میزان چربی احشایی در رت های نر دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سندرم متابولیک مجموعه ای از نقایص سوخت و سازی مرتبط با چاقی است که تحت تاثیر فعالیت های ورزشی و محدودیت کالری قرار دارد و با دریافت و هزینه انرژی، مقدار چربی و افزایش اکسیداسیون مرتبط است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر ورزش هوازی و کسر کالری بر پروتئین های انتقال دهنده اسید چرب سلولی (FATPs) و مقدار چربی احشایی است.مواد و روش: تعداد 36 سر رت نر نژاد ویستار (سن 4 هفته، وزن 4.9± 139.8 گرم) به صورت تصادفی در 4 گروه زیر (هر گروه 9 سر) تقسیم شدند: کنترل: رت طبیعی و غذای استاندارد؛ کنترل دیابتی: رت دیابتی و غذای استاندارد و بدون تمرین؛ محدودیت کالری: رت دیابتی و غذای کم کالری و بدون تمرین؛ ورزش هوازی: رت دیابتی و غذای استاندارد و ورزش هوازی تداومی. برنامه ورزش هوازی شامل 8 هفته، پنج بار در هفته با سرعت 28 متر/دقیقه و به مدت 60 دقیقه دویدن روی تردمیل بود. میزان کسر کالری معادل کاهش 25 درصدی از وزن غذای روزانه بود.یافته ها: تفاوت معنی داری در افزایش بیان ژن FATP4 و کاهش FATP1 بین گروه ورزش هوازی دیابتی و گروه محدودیت کالری دیابتی نسبت به گروه های کنترل دیابتی و سالم مشاهده شد (0.05>P). وزن چربی احشایی در گروه ورزش هوازی دیابتی بیشترین کاهش را داشت و در گروه محدودیت کالری با گروه های کنترل دیابتی و سالم تفاوت معنی دار بود (0.05>P). بحث و نتیجه گیری: ورزش هوازی و محدودیت کالری بر بیان ژن های FATP4 و FATP1 اثرگذار است. این وضعیت احتمالاً تحت تاثیر کاهش چربی احشایی قرار دارد.
پیش بینی ماندگاری مشتریان باشگاه های ورزشی با استفاده از الگوریتم نزدیکترین همسایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکنیک داده کاوی با افزایش داده های جامع که با موفقیت در مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد، ما را قادر می سازد تا دانش پنهان را برای تأثیرگذاری بر خدمات ورزشی پیدا کنیم. تمرکز پژوهش حاضر با استفاده از الگوریتم نزدیکترین همسایه (KNN)، بر پیش بینی ماندگاری مشتریان باشگاه های است. جامعه آماری این مطالعه توسعه ای-کاربردی مربوط به 724 ورزشکار بود که در فراخوان اینترنتی (واتس آپ، اینستاگرام، تلگرام و ...) با تکمیل پرسشنامه در پژوهش حاضر شرکت نمودند. بعد از حذف پرسشنامه های فاقد شرایط نهایتاً تعداد 537 ورزشکار در رده سنی 20 تا 60 سال در پژوهش حاضر شرکت نمودند. پرسشنامه الکترونیکی، ناشناس و محقق ساخته دارای 75 عامل مربوط به رضایت مندی مشتریان بود، که بر اساس بازخورد دریافتی، تغییرات متعددی در پرسشنامه ایجاد گردید و نهایتا 18 عامل به عنوان عوامل اصلی ریزش یا ماندگاری مرتبط با امکانات و شرایط سالن های ورزشی انتخاب شدند. روایی صوری پرسشنامه توسط 5 نفر از اساتید دانشگاه و متخصص در حوزه مرتبط بررسی شد. نتایج نشان داد الگوریتم KNN می تواند با دقت 4/73 % درصد و صحت 6/71 % درصد ماندگاری مشتریان سالن ورزشی خصوصی که تکرار خرید دارند را پیش بینی کند. این مطالعه نشان داد با کشف الگوها و روابط پنهان در داده ها، احتمالا به درستی می توان از این الگوریتم برای بهبود کیفیت مدیریت اماکن ورزشی جهت جلوگیری از ریزش و ماندگاری بیشتر استفاده کرد.
اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی (90 درصد HR بیشینه) بر میزان ایمونوگلوبولین IgG و سیستم بیگانه خواری در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱
15-21
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی با 90 درصد HR بیشینه بر پاسخ های شاخص هایی از سیستم ایمنی در مردان ورزشکار بود. این شاخص ها عبارتند از: IgG و لکوسیت ها (شامل نوتروفیل ها، ائوزینوفیل ها و مونوسیت ها) بدین منظور 15 نفر از فوتبالیست های باسابقه باشگاهی و دانشگاهی به صورت داوطلبانه انتخاب شدند (5/226 سال) و 15 نفر از دانشجویان غیرفعال نیز (69/224 سال) به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. فعالیت شدید هوازی برای گروه آزمایشی، انجام تست 7 مرحله ای بروس تا سر حدواماندگی بود. از هر دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار در حالت استراحت نمونه گیری خون به عمل آمد و پس از انجام تست نیز از گروه آزمایشی نمونه خونی جمع آوری شد، نمونه ها در محل آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه تهران با روش های ویژه تجزیه و تحلیل و میزان لکوسیت ها و IgG مورد سنجش قرار گرفت. برای سنجش فرضیات تحقیق از شیوه آماری Ttest در دو حالت مستقل و وابسته برای گروه های کنترل و شاهد استفاده شد. یافته ها نشان داد یک جلسه فعالیت شدید هوازی بر میزان نوتروفیل ها، مونوسیت ها و ائوزینوفیل ها در مردان ورزشکار اثر معنی داری نداشت. در حالی که این فعالیت سبب کاهش قابل ملاحظه ای بر میزان IgG ورزشکاران شده بود (p=0.011). از طرفی نتایج بیانگر این حقیقت بود که بین نوتروفیل های افراد در دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد (p=006). ورزشکاران در حالت استراحت 8 درصد کاهش در نوتروفیل ها نشان دادند اما در سایر عوامل در حالت استراحت بین دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. به طور کلی نتایج این پژوهش ها نشان داد که در حالت استراحت بین افرادی که سابقه ورزشی دارند با افراد غیرورزشکار به جز در شاخص نوتروفیل در بقیه شاخص های مورد نظر ما تفاوت قابل ملاحظه ای وجود نداشت. همچنین به دنبال انجام یک جلسه فعالیت با 90 درصد HR بیشینه در میزان IgG تغییرات معناداری رخ داد ولی در سایر شاخص های موردنظر اختلاف قابل ملاحظه ای مشاهده نگردید.
تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز بر تغییرات ایمونوگلوبولین A و پروتئین تام بزاقی نوجوانان ورزشکار تفریحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز بر تغییرات ایمونوگلوبولین (IgA)A و پروتئین تام بزاقی نوجوانان ورزشکار تفریحی انجام شده است.
روش: این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی است. آزمودنی های تحقیق شامل 20 پسر نوجوان 14 ساله ورزشکار تفریحی، سالم و داوطلب بودند که در مورد اهداف و چگونگی اجرای تحقیق توجیه شده بودند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دوگروه فعالیت هوازی(10 نفر) و کنترل(10 نفر) تقسیم شدند. به منظور اجرای فعالیت فعالیت هوازی وامانده ساز از آزمون شاتل ران استفاده گردید، گروه کنترل نیز طی دوره تحقیق فعالیت ورزشی انجام ندادند. نمونه های بزاقی قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون مورد نظر جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری انجام شد.
یافته ها: در مقایسه پیش آزمون و پس آزمون گروه هوازی، غلظت IgA بزاقی تغییر معنی داری نداشت(05/0P) و نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی کاهش معنی داری یافت(001/0>P). در مقایسه گروه هوازی با گروه کنترل تغییرات IgA، پروتئین تام و نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی تفاوت معناداری را نشان نداد(05/0