مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
آیریزین
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی مقایسه اثر یک دوره برنامه تمرین مقاومتی با شدت های مختلف بر سطوح سرمی آیریزین زنان جوان غیرفعال بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 21 زن جوان غیر فعال 20 تا 30 سال با نمایه توده بدن 22 تا 25 کیلوگرم برمترمربع به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. سپس داوطلبان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی کم شدت (60-40 درصد یک تکرار بیشینه) و شدت بالا (90-70 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت هشت هفته سه جلسه ای اجرا شد. نمونه خونی پیش از شروع و 48 ساعت پس از پایان مداخله تمرینی جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 16 مقایسه میانگین های درون گروهی و بین گروهی توسط آزمون آماری به ترتیب تی استیودنت همبسته و مستقل حساب شد و نتایج در سطح معنی داری 0.05>p آزمایش شدند. نتایج این تحقیق نشان داد، مقادیر آیریزین، شاخص توده بدن و توده چربی در گروه تمرینی کم شدت معنی دار نبود (0.05<p). همچنین، تغییرات معنی داری در شاخص توده بدن و توده چربی درگروه تمرینی شدت بالا مشاهده نشد (0.05<p)؛ در صورتیکه، مقادیر آیریزین در گروه با شدت بالا کاهش معنی دار یافت(0.034=p). تغییرات واریانس بین گروه ها در متغیرهای آیریزین، شاخص توده بدن و توده چربی بدن معنی دار نبود (0.05<p). این نتایج حاکی از آن است که یک دوره تمرین مقاومتی با شدت های کم و زیاد نمی تواند سبب افزایش سطوح آیریزین در زنان جوان غیر فعال با نمایه توده بدن22 تا 25 کیلوگرم بر متر مربع شود.
تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین آیریزین پلاسما و بیان ژن های FNDC5 عضلانی وUCP1 بافت چربی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین آیریزین پلاسما و بیان ژن های FNDC5 عضله نعلی وUCP1 بافت چربی زیر جلدی شکمی موش های صحرایی نر بود. 16 سر موش صحرایی نژاد اسپراگ دولی(میانگین وزن 2/22±5/211 گرم و سن 8 هفتگی) به طور تصادفی به دو گروه 8تایی کنترل و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه روی نردبان های مخصوص به ارتفاع 2/1 متر با حمل یک وزنه به میزان 50 درصد وزن بدن که به دم آنها بسته می شد، تمرینات خود را آغاز نمودند و این میزان به 200 درصد وزن بدن در هفتة آخر رسید. تمرینات شامل 3 نوبت 5 تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها و 1 دقیقه بین تکرارها بود. جهت اندازه گیری میزان آیریزین پلاسما از روش ELISA و برای بررسی بیان نسبی mRNA ژن های FNDC5 و UCP1از روش real time PCR استفاده شد. از آزمون آماری تی مستقل به منظور بررسی تفاوت میانگین بیان نسبی ژن ها در گروه ها استفاده گردید(α=0.05). نتایج نشان داد میزان پروتئین آیریزین پلاسما پس از 8 هفته تمرین تمرین مقاومتی افزایش معنی دار یافت (p<0.001, t=4.48). همچنین میزان بیان نسبی mRNA ژن های FNDC5 (p<0.001, t=6.18)و UCP1 (p<0.001, t=14.26)پس از تمرینات افزایش معنی دار یافت. از نتایج حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که تمرینات مقاومتی احتمالا محرکی جهت ترشح مایوکاین هایی مانند آیریزین است که می تواند بافت چربی سفید را تحت تاثیر قرار دهد.
تأثیر هشت هفته تمرین ایستگاهی بر سطح سرمی آیریزین و شاخص مقاومت به انسولین دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشتهفته تمرین ترکیبی ایستگاهی بر سطح سرمی آیریزین و شاخص مقاومت به انسولین زنان چاق بود. در پژوهش حاضر 29/2±35/53 کیلوگرم/ مترمربع(، داوطلب مشارکت در تحقیق شدند و تصادفی به دو گروه کنترل BMI ؛ 26 سال /04±4/ 22 زن دارای اضافه وزن ) 43 تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی مدت هشتهفته و هفتهای چهارجلسه تمرین ایستگاهی )دراز و )n= و تمرین ترکیبی ایستگاهی ) 11 )n=11( نشست، شنای سوئدی، طنابزنی، پروانه، بلندکردن توپ مدیسنبال، استپ( را اجرا کردند. برای اندازهگیری آیریزین سرم، نمونه خونی قبلاز شروع تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا گرفته و به روش الایزا اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگین شاخصهای دو گروه از روش تحلیل در نظر گرفته شد. بعد از هشتهفته تمرین P≥0/ کوواریانس و برای مقایسه درونگروهی دادهها از آزمون تی همبسته استفاده شد. سطح معنیداری 05 ترکیبی ایستگاهی، سطوح آیریزین سرمی در گروه تمرینکرده به طور معناداری افزایش یافت؛ درحالیکه شاخص مقاومت به انسولین در این گروه به طور همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین تغییرات آیریزین با شاخص مقاومت به انسولین ارتباط معکوس .)P≥0/ معناداری کاهش یافت ) 05 یافتهها نشان داد تمرین ترکیبی ایستگاهی ازطریق ترشح مایوکاینهایی مانند آیریزین باعث بهبود ترکیب بدنی و .)P≥0/05 ,r=-0/ معنیداری وجود دارد ) 47 اختلالات متابولیکی نظیر مقاومت به انسولین در زنان دارای اضافه وزن میشود.
بررسی تغییرات IL-15، CRP و آیریزین سرمی در فواصل استراحتی مختلف پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات IL-15، CRP و آیریزین سرمی پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در سالمندان و در فواصل مختلف پس از فعالیت و همچنین با نگاه امکان تغییر وضعیت عضلات و بهبود سارکوپنیا انجام گرفت. 15 سالمند (میانگین سنی 5/4±32/63 سال، قد33/2±61/168سانتی متر و وزن 2/4±5/78 کیلوگرم) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به مدت 45 دقیقه و در سه دوره هشت تکراری با شدت 80 درصد 1RM فعالیت با وزنه را انجام دادند. فاصله استراحتی بین دوره های هر فعالیت دو دقیقه و فاصله بین فعالیت ها سه دقیقه بود. تحلیل آماری داده ها با کمک آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD صورت گرفت (05/0P<). یافته ها نشان داد که سطوح IL-15 و آیریزین بلافاصله پس از جلسه آزمون افزایش معناداری دارد و 24 ساعت پس از جلسه آزمون نیز CRP و آیریزین به طور معناداری افزایش می یابد (05/0P<). 72 ساعت پس از زمان آزمون، فاکتورهای التهابی نسبت به پیش از فعالت افزایش معناداری نشان دادند (05/0P<)؛ بنابراین یک جلسه فعالیت مقاومتی می تواند سبب بالا رفتن سطوح برخی از این فاکتورها در سالمندان شود که ممکن است به عنوان عاملی تأثیرگذار در بهبود عملکرد عضلانی و به ویژه کنترل سارکوپنیا در این افراد عمل کند.
اثر چاقی و تمرین استقامتی شدید متعاقب آن بر غلظت آیریزین سرم و بیان UCP1 mRNA چربی زیرپوستی و ارتباط این عوامل با تغییرات لپتین در موش های نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۲)
283 - 298
حوزه های تخصصی:
اطلاعات درباره ی غلظت و تنظیم آیریزین تحت شرایط فیزیولوژیکی مختلف، کم است. هجده سر موش، 12 هفته غذای پرچرب و 6 سر غذای استاندارد (غیرچاق) مصرف کردند. سپس گروه غیرچاق و 6 سر موش چاق (چاق پایه) کشته و دوازده سر موش باقی مانده به گروهای چاق تمرین و چاق کنترل تقسیم شدند. گروه تمرینی 14 هفته، هر هفته 5 روز با شدت بالا روی نوارگردان دویدند. نمونه ها 48 ساعت پس از آخرین جلسه ی تمرینی گرفته شد. غلظت آیریزین و لپتین سرم در گروه چاق پایه بالاتر از گروه غیرچاق بود (05/0≥P). تمرین منجربه افزایش آیریزین و کاهش لپتین سرم گردید (05/0≥P). بیان UCP1 mRNA در گروه چاق پایه کمتر از گروه غیرچاق بود (05/0≥P). درحالی که در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش داشت (05/0≥P). ارتباط لپتین و آیریزین در گروه چاق پایه مثبت و گروه تمرینی منفی بود (05/0≥P). لپتین و UCP1 در گروه چاق پایه ارتباط منفی داشتند (05/0≥P). علیرغم اینکه چاقی با افزایش لپتین و آیریزین همراه بود، اما بین لپتین وUCP1 یک ارتباط منفی معنی دار مشاهده شد. بااین حال، تمرین با کاهش لپتین و افزایش آیریزین و UCP1 سبب کاهش وزن موش های چاق گردید.
اثر هشت هفته تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بر میزان BDNF و حافظه فضایی موش های سوری نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
157-174
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بر میزان فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز و حافظه فضایی موش های سوری نر انجام شد. بدین منظور، 19 سر موش نر (میانگین وزن برابر با 18 گرم و سن پنج هفتگی) به طور تصادفی به گروه ها ی کنترل، شم تزریق، تمرین مقاومتی و گروه تزریق آیریزین تقسیم شدند. گروه تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه روی نردبان مخصوص به ارتفاع 2/1 متر با وزنه ای معادل 50 درصد وزن بدن تمرینات خود را شروع کردند. وزنه به تدریج افزایش یافت و به حدود 200 درصد وزن آن ها در هفته پایانی رسید. تزریق آیریزین نیز سه جلسه در هفته انجام شد. برای اندازه گیری آیریزین و فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز پلاسما از روش الایزا و برای ارزیابی حافظه فضایی از ماز بارنز استفاده شد. یافته ها همبستگی مثبت و معناداری را بین آیریزین و فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز نشان داد (r = 0.66،0.01 P =). همچنین، میزان آیریزین پلاسمای خون در گروه های تمرین و تزریق آیریزین نسبت به گروه کنترل افزایش معنا دار داشت (F = 14.25،P = 0.001 ) و این میزان در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه تزریق آیریزین بیشتر بود، اما میزان حافظه فضایی (F = 0.546، P = 0.658) و فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز پلاسما (F = 0.584،0.635P =) در هیچ یک از گروه ها تفاوت معنا داری را نشان ندادند. از این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که هشت هفته تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بر میزان فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز خون و حافظه فضایی اثر معنادار ندارد، اما میزان آیریزین خون را به صورت معنا داری افزایش می دهد.
مقایسه اثر فعالیت تناوبی شدید با حرکت هم زمان، متوالی و متناوب بالاتنه و پایین تنه بر آیریزین وBDNF پلاسمای زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
39 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر فعالیت تناوبی شدید با سه مدل چیدمان؛ همزمان، متوالی و متناوب فعالیت بالاتنه و پایین تنه بر آیریزین و BDNF پلاسمای زنان چاق بود. 11 زن تمرین نکرده ی چاق، 5/8±30/5 ساله و درصد چربی؛ 4/0±39/9، طی سه روز غیر متوالی، سه پروتکل روی دستگاه الپتیکال را با اعمال طرح متقاطع اجرا کردند. در پروتکل متوالی؛ پدال زدن دست، سپس پا بصورت متوالی هر کدام 10 تکرار با 90% وات حداکثر به مدت 40 دقیقه، در پروتکل همزمان؛10 تکرار پدال زدن دست با پا بصورت همزمان با 90% وات حداکثر به مدت 29 دقیقه و در پروتکل متناوب؛ پدال زدن دست و پا بصورت متناوب هر کدام 14 تکرار با 90% وات حداکثر به مدت 26 دقیقه و40 ثانیه، اجرا گردید. وهله های یک دقیقه ای فعالیت توسط استراحت های فعال یک دقیقه ای با 30% وات حداکثر تفکیک شدند. نمونه خونی قبل و یک ساعت پس از اتمام پروتکل ها اخذ شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی LSD، تفاوت معناداری (p≤0/05) در مقایسه تغییرات آیریزین و یا BDNF بین پروتکل ها نشان نداد اما در پروتکل های همزمان، متوالی و متناوب به ترتیب با افزایش 28/24 (0/02=p)، 21/86 و 17/18 (0/03=p) درصدی سطوح آیریزین و کاهش 0/01، 10/08 و 10/76 درصدی سطوح BDNF، نسبت به مقادیر پایه روبرو بودیم. در مجموع علیرغم صرف زمان کمتر در مدل های همزمان و متناوب نسبت به مدل متوالی و درک فشار کمتر مدل متناوب نسبت به مدل همزمان، به نظر می رسد ترشح آیریزین و BDNF بیشتر متاثر از انرژی مصرفی طی ورزش باشد تا شدت، مدت و یا مدل چیدمان فعالیت عضلات.
تاثیر تمرینات ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 24 نفر از دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 62/0±23/11 سال و شاخص توده بدن 48/0±97/27 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل (12=n) و تمرین ترکیبی (12=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت10 هفته به اجرای برنامه تمرین ترکیبی پرداختند و گروه کنترل نیز بدون مداخله تمرینی به فعالیت های روزانه خود مشغول بودند. اندازه گیری آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی (کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی کم و بالا) قبل و پس از پایان پروتکل تحقیق انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون کوواریانس استفاده شد و سطح معنی داری نیز 05/0 p≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 10 هفته تمرین ترکیبی باعث کاهش معنی دار کمرین، انسولین، کلسترول، تری گلیسیرید و LDL-C شد (001/0>p). با این حال، مقادیر آیریزین، گلوکز و HDL-C تحت تاثیر تمرین ترکیبی قرار نگرفت (به ترتیب، 18/0=p، 37/0=p، 06/0=p). نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی می تواند به عنوان بخشی از برنامه ورزشی دختران دارای اضافه وزن توصیه شده و جایگزین مناسبی برای تمرینات مرسوم هوازی باشد.
تأثیر غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت سرعتی تکراری بر سطوح سرمی PGC-1α و آیریزین در مردان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: عامل کمکی رونویسی پروکسی زومی 1-آلفا (PGC-1α) در زیست زایی میتوکندریایی و آیریزین در رگ زایی، عضله زایی و سلامتی بسیار مهم می باشند. هدف این تحقیق، بررسی تاثیر غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت سرعتی تکراری، بر آیریزین و PGC-1α بود. روش تحقیق: از بین 50 ورزشکار لیگ برتر فوتبال تهران، 20 مرد (میانگین سنی 1/67±23/50 سال)، به شکل تصادفی ساده انتخاب و پس از فعالیت سرعتی تکراری شدید، 10 آزمودنی در آب سرد 14 درجه سانتی گراد (CWI) قرار گرفتند و باقی آن ها (CON) روی صندلی نشستند. قبل و پس از فعالیت، غوطه وری آب سرد یا استراحت و 24 ساعت بعد؛ خونگیری به عمل آمد. آیریزین و PGC-1α سرمی با روش الایزا با کیت شرکت زل بایو آلمان سنجیده شدند. برای تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون شاپیرو-ویلک و برای تعیین اختلاف احتمالی میانگین ها در هر یک از گروه ها در زمان های مختلف و بررسی اثر تعاملی روش بازیافت و زمان های مختلف اندازه گیری؛ از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد و سطح معنی داری 0/05≥p در نظر گرفته شد. یافته ها: عامل زمان بر PGC-1α اثر معنی دار داشت [27/0= 2 pη، 001/0=p، 52/6=(51 ، 3 )F]، اما اثر گروه [38/0=p ، 79/0=(17، 1) F] و اثر ترکیبی (زمان × گروه) معنی دار نبود [21/0=p، 53/1=(51، 3)F]. عامل PGC-1α در هر دو گروه (CWI و CON) پس از فعالیت افزایش معنی دار داشت (004/0=p)، اما پس از غوطه وری یا استراحت، تغییر معنی دار نداشت (00/1=p). همچنین 24 ساعت بعد، تغییرات آن معنی دار نبود (1/00=p). به علاوه، عامل زمان بر مقادیر آیریزین اثر معنی داری داشت [47/0= 2 pη، 001/0p<، 38/15= (51، 3)F]، اما اثر گروه [49/0=p، 48/0= F(17، 1)] و اثر ترکیبی (زمان × گروه) معنی دار نبود [14/0=p، 91/1=(51، 3)F]. همچنین آیریزین در هر دو گروه پس از فعالیت افزایش معنی دار داشت (0/001>p)، اما مقادیر آن پس از غوطه وری یا استراحت، تغییر معنی دار نداشت (06/0=p). به علاوه، 24 ساعت بعد تغییرات این شاخص معنی دار نبود (1/00=p). نتیجه گیری: به نظر فعالیت سرعتی تکراری می تواند با افزایش PGC-1α و آیریزین به فرآیندهای مثبت سلولی کمک نماید.
اثر شدت تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی زنان سالمند غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : عضلات اسکلتی به عنوان یکی از جایگاه های تولید کننده آیریزین می توانند بر متابولیسم چربی و هزینه انرژی تاثیر گذار باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر شدت تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی در زنان سالمند غیرفعال بود. روش تحقیق: در مطالعه حاضر 28زن سالمند غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین مقاومتی با شدت بالا (80 درصد یک تکرار بیشینه) و تمرین مقاومتی با شدت پایین (40 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. تمرینات مقاومتی 3 جلسه در هفته در طول 8 هفته به اجرا در آمدند. قبل و بعد از مداخله، نمونه های خونی پس از 12 ساعت ناشتایی جهت اندازه گیری سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی گرفته شد. متغیرهای وابسته به روش ساندویچ الایزا و فتومتریک اندازه گیری شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل کواریانس در سطح معنی داری 05/0>p استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که سطوح سرمی آیریزین در هر دو گروه تمرین مقاومتی با شدت بالا (02/0=p) و پایین (02/0=p) نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بالا رفت. از طرف دیگر، درصد چربی بدن (به ترتیب با 002/0=p و 001/0=p) و سطوح سرمی کلسترول تام (به ترتیب با 01/0=p و 03/0=p) پس از تمرین مقاومتی با شدت بالا و پایین، نسبت به گروه کنترل، به طور معنی داری پایین آمد. نتیجه گیری: به طور کلی اجرای هر دو نوع تمرین مقاومتی با شدت بالا و پایین، به دلیل تاثیر مثبت بر بهبود سطوح سرمی آیریزین، درصد چربی و نیمرخ لیپیدی؛ برای زنان سالمند مفید هستند.
اثر 4 هفته تمرین هوازی شنا و عصاره آبی گزنه بر بیان ژنهای PGC1α و UCP1 و غلظت های سرمی آیریزین و FGF21 در رت های دیابتی چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:فعالیت ورزشی و عصاره گیاه گزنه باعث افزایش بیان ژن های درگیر در تبدیل بافت چربی سفید به بافت چربی قهوه ای می-شود اما اثر ترکیبی آنها در این مورد مشخص نیست. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر عصاره گیاه گزنه و تمرین هوازی بر غلظت سرمی آیریزین،FGF21 و بیان ژن PGC1α ،UCP1, در رت های دیابتی بود. روش شناسی:دریک کارآزمایی تجربی 70 سر رت نر نژاد ویستار (میانگین وزن؛ 52/18±35/227 گرم) به صورت تصادفی درهفت گروه شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، عصاره گزنه، مِتفورمین، تمرین، گزنه+تمرین و مِتفورمین+تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت چهارهفته، هرهفته 5 روز، هرروز از ۱۵ دقیقه (در هفته اول) تا۵۰ دقیقه (در هفته چهارم) شنا کردند. گروه-های گزنه و متفورمین به ترتیب روزانهmg/kg1/25 و mg/kg100از این دوماده را به صورت گاواژ دریافت کردند. پس از پایان مداخله نمونه خون، بافت های عضله پشت ران، پانکراس و چربی(احشایی) رت ها برای بررسی متغیرهای پژوهش گرفته شد. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی با سطح معناداری 05/0، جهت بررسی تغییرات داده ها استفاده شد. یافته ها:غلظت آیریزین گروه مِتفورمین+تمرین در مقایسه با گروه کنترل دیابتی بطور معناداری بیشتر بود(001/0=P). تفاوت معناداری نیز در میزان غلظت FGF21سرم گروه ها مشاهده نشد. افزایش معنادار بیان ژنهای PGC1α و UCP1 در همه گروه های درمان نسبت به گروه کنترل سالم و کنترل دیابتی مشاهده گردید(05/0>P). نتیجه گیری:مصرف همزمان عصاره گزنه و تمرین شنا باعث کاهش گلوکز خون و همچنین فعال شدن بیان ژنهای PGC-1α و UCP1 می شود که در روند قهوه ای شدن بافت چربی نقش دارند.
تغییرات سطوح سرمی آیریزین، مایونکتین و مقاومت به انسولین در زنان چاق و دارای اضافه وزن: تاثیر مصرف مکمل قهوه سبز و نوع تمرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : انجام تمرینات ورزشی به همراه مصرف قهوه سبز می تواند به عنوان یک راهکار برای کنترل چاقی در نظر گرفته شود. هدف مطالعه حاضر، مقایسه تاثیر تمرینات هوازی، مقاومتی و ترکیبی به همراه مصرف قهوه سبز، بر سطوح سرمی آیریزین، مایونکتین و مقاومت به انسولین در زنان چاق بود. روش تحقیق : در این پژوهش نیمه تجربی، 60 آزمودنی زن با دامنه سنی 5±25 سال و شاخص توده بدنی5±30 به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به پنج گروه 12 نفری شامل: تمرین هوازی+مکمل، تمرین مقاومتی+مکمل، تمرین ترکیبی+مکمل، مکمل و کنترل تقسیم شدند. شدت تمرین هوازی 50 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب و شدت تمرین مقاومتی 55 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه بود. تمرینات طی هشت هفته با تکرار سه روز در هفته انجام شدند. قهوه سبز روزانه قبل از شام به میزان 400 میلی گرم مصرف شد. 24 ساعت قبل از اولین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونه های خونی در حالت ناشتا گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل کوواریانس و بونفرونی در سطح 0/05>p استفاده گردید. یافته ها : سطوح آیریزین و مایونکتین در گروه های تمرین و قهوه سبز نسبت به پیش از تمرین و نسبت به سایر گروه ها، افزایش معنی داری داشت. به علاوه، مقاومت به انسولین بعد از تمرین هوازی و ترکیبی به همراه مکمل نسبت به سایر گروه ها و حتی نسبت به پیش از تمرین نیز کاهش معنی داری پیدا کرد؛ اما بعد از تمرین مقاومتی و مکمل مقدار آن نسبت به سایر گروه ها افزایش داشت. نتیجه گیری : هر سه تمرین اجرا شده همراه با مکمل قهوه سبز، با افزایش مایوکاین هایی مانند آیریزین و مایونکتین، علاوه بر تاثیر بر ترکیب بدن و کاهش وزن، باعث بهبود عمل انسولین و کاهش مقاومت به انسولین شدند؛ با این حال اجرای تمرین ترکیبی و هوازی همراه با مکمل، در مقایسه با تمرین مقاومتی همراه با مکمل، بهبود بیشتری در انسولین و مقاومت به انسولین ایجاد کرد.
اثر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن به دلیل اثر بر اختلات متابولیکی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر سطح آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : در پژوهش حاضر، 30 مرد با میانگین سنی 98/3±6/38 سال و شاخص توده بدنی 17/6±5/28 کیلوگرم بر متر مربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری شامل تمرین تناوبی شدید، تمرین تداومی با شدت متوسط و کنترل تقسیم گردیدند. تمرینات تناوبی شدید و تمرینات تداومی با شدت متوسط ، به مدت هشت هفته و تکرار سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند. قبل و بعد از هشت هفته تمرین، نمونه های خونی آزمودنی ها جمع آوری و میزان سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی به ترتیب با استفاده از روش های الایزا و کالریمتریک اندازه گیری گردید. سپس تغییرات درون گروهی با استفاده از آزمون t وابسته و تغییرات برون گروهی با کمک آزمون تحلیل واریانس یک راهه و بونفرونی، در سطح معنی داری 05/0>p مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: بهبود سطوح سرمی آیریزین و مقاومت به انسولین در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل معنی دار بود، به گونه ای که این تغییرات در گروه تمرین تداومی بیشتر از گروه تمرین تناوبی شدید بود. همچنین لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت، در حالی که این تغییرات بین گروه های تمرینی معنی دار نبود. لیپوپروتئین کلسترول با چگالی کم در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت، به شکلی که این کاهش در گروه تمرین تناوبی شدید به طور معنی داری بیشتر از گروه تمرین تداومی بود. نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات تناوبی و تداومی با اثرگذاری بر آیریزین، مقاومت به انسولین و بعضی از متغیرهای نیمرخ های لپییدی؛ می توانند در کاهش عوارض ناشی از اضافه وزن موثر باشند.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح استراحتی آیریزین زنان یائسه و غیر یائسه دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اضافه وزن و چاقی به عنوان یکی از دغدغه ها ی مسئولان نظام سلامت مطرح شده است. آیریزین مشتق از ژن FNDC5 مایوکاینی است که به دنبال فعالیت بدنی و تمرین باعث تولید حرارت شبیه بافت چرب قهوه ای می شود. آیریزین مقاومت به انسولین را کاهش داده و تحمل گلوکز را بهبود می دهد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی آیریزین در زنان یائسه و غیر یائسه دارای اضافه وزن می باشد.
روش شناسی: 12 زن یائسه )میانگین سن 02/6 ± 42/53 سال و میانگین وزن 46/9± 83/73 کیلوگرم) و 12 زن غیر یائسه )میانگین سن 91/7 ± 08/32 سال و میانگین وزن 2/11± 33/74 کیلوگرم( در این پژوهش شرکت کردند. برنامه تمرینی شامل 24 جلسه تمرین هوازی بود که طی هشت هفته، سه بار در هفته و شدت %80-40 حداکثر ضربان قلب ذخیره اجرا شد. مدت زمان تمرین در هفته اول 25 دقیقه بود به طوری که در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. قبل و بعد از دوره تمرینی، سطوح پلاسمایی آیریزین، گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و شاخص های ترکیب بدن اندازه گیری شد.
یافته ها: تغییر معنی داری در وزن، BMI و WHR آزمودنی ها پس از 8 هفته تمرین هوازی مشاهده نشد (05/0p>). با این حال درصد چربی بدن در هر دو گروه کاهش معنی داری یافت (01/0p≤). اکسیژن مصرفی بیشینه در زنان یائسه افزایشی معنی دار یافت (01/0p<) و در زنان غیر یائسه تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). سطوح پلاسمایی آیریزین در زنان یائسه افزایش معنی داری را نشان داد (05/0p<) در حالی که تغییرات معنی داری در زنان غیر یائسه مشاهده نشد (05/0p>). هم چنین تغییرات معنی داری در سطوح گلوکز خون ناشتای این گروه ها یافت نشد (05/0p>). انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در گروه زنان یائسه کاهش معنی دار یافت (به ترتیب 01/0p≤ و 05/0p<) اما در گروه زنان غیر یائسه تغییر معنی داری نداشت (05/0p>). ارتباط معکوس و معنی داری بین تغییرات آیریزین با تغییرات شاخص مقاومت انسولینی، وزن، شاخص توده بدنی و انسولین یافت شد (05/0p>) در حالی که ارتباط معنی داری بین آیریزین با گلوکز، درصد چربی، نسبت دور کمر به دور لگن و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده نشد (05/0p>).
بحث و نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات هوازی می تواند با تغییر سطوح سرمی آیریزین موجب بهبود شاخص های فیزیولوژیکی و بهبود شاخص مقاومت به انسولین در زنان یائسه دارای اضافه وزن گردد.
بررسی تغییرات BDNF و آیریزین در عملکرد شناختی به دنبال 6 هفته تمرین تناوبی شنا با شدت بالا در هیپوکمپ موش های صحرایی نر بالغ ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: آیریزین و عامل نوروتروفیک مغزی به عنوان شاخص های مولکولی درگیر در عملکرد شناختی می باشند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثر شنا با شدت بالا بر تغییرات این دو عامل و عملکرد شناختی می باشد.مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع تجربی بود. 20 سرموش صحرایی نر ویستار (سن 8 هفته، وزن 30 ±250 گرم) پس از دو هفته آشناسازی با محیط استاندارد حیوانات در آزمایشگاه و پروتکل تمرین، به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین در شش هفته تمرین شنا با شدت بالا شرکت کرد و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، موش ها قربانی و بافت هیپوکمپ آن ها برداشته شد. برای سنجش بیان ژن آیریزین و BDNF از روش real-time PCR و برای ارزیابی عملکرد شناختی از آزمون آبی موریس استفاده شد. برای تحلیل یافته های بیان ژن از آزمون تی مستقل و برای عملکرد شناختی از آزمون کوواریانس در سطح معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد، شش هفته شنا با شدت بالا موجب افزایش معنادار سطوح آیریزین، BDNF (P=0.001) و بهبود عملکرد شناختی (P=0.001) گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شد.بحث و نتیجه گیری: سطوح آیریزین و BDNF هیپوکمپ در پاسخ به شش هفته تمرینات شنا با شدت بالا به طور معناداری افزایش می یابد و این افزایش با بهبود عمکرد آزمون شناختی ماز آبی همراستا بود. از این رو به نظر می رسد بخشی از بهبود عملکرد شناختی متعاقب پروتکل تمرین با تغییرات افزایشی آیریزین و BDNF سلول های مغزی رخ داده باشد.