فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۰۱ تا ۷٬۶۲۰ مورد از کل ۱۰٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
بیشتر ورزش ها به این دلیل جذاب اند که نمیتوان مسابقات آن ها را به طور کامل پیش بینی کرد. هرچه قدرت رقابتی تیم هایی که لیگ را میسازند بیشتر باشد، میزان پیش بینی مسابقات سخت تر میشود و در نتیجه، آن لیگ جذاب تر خواهد شد. تعادل رقابتی به تعادل بین توانمندیهای ورزشی تیم ها اشاره دارد. هدف از این تحقیق عبارت است از: مقایسة تعادل رقابتی بین لیگ های برتر فوتبال ایران، انگلستان، آلمان، اسپانیا، فرانسه و ایتالیا در فصل 2009- 2010 میلادی. داده های این تحقیق ثانویه اند و از جداول پایانی لیگ برتر کشورهای منتخب در فصل 2009- 2010 به دست آمده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو شاخص نسبت تمرکز و C5ICB استفاده شد. هر چه مقدار این شاخص ها کمتر باشد؛ یعنی تعادل بیشتری در لیگ برقرار است و به عکس. نتایج تحقیق نشان داد بر اساس شاخص C5ICB لیگ ها به ترتیب از بیشترین تعادل به کمترین تعادل عبارتند از : لیگ برتر ایران (60/129)، بوندس لیگای آلمان (01/135)، لاشامپیونه فرانسه (138)، کالچو ایتالیا (140)، لیگ برتر انگلیس (148) و لالیگای اسپانیا (60/149)؛ بنابراین لیگ برتر ایران بیشترین و لالیگای اسپانیا کمترین تعادل را در بین لیگ های بررسیشده در این تحقیق داشتند. به نظر میرسد فوتبال در ایران به صورت متعادل تری دنبال میشود و از حالت سنتی و دوقطبی خود در تهران خارج و در بقیة نقاط کشور هم در حال پیشرفت است.
اثر قند خوراکی برسطح AgRP و گلیکوژن لنفوسیت خون محیطی پس از یک جلسه فعالیت دایره ای مبتنی بر فنون کشتی در کشتی گیران آزادکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پروتئین وابسته به آگوتی (AgRP) یک پپتید اشتهاآور است که از هیپوتالاموس و بافت های دیگر ترشح می شود. این پپتید تاثیر قوی بر رفتار دریافت غذا و هموستاز انرژی دارد. گزارش شده است که در شرایط منفی تعادل انرژی ممکن است لنفوسیت AgRP را ترشح کند و با بازسازی انرژی سلولی متوقف می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر قند خوراکی بر سطح AgRP و گلیکوژن لنفوسیت خون محیطی پس از یک جلسه فعالیت دایره ای مبتنی بر فنون کشتی در کشتی گیران آزادکار جوان بود. روش شناسی: 16 کشتی گیر آزادکار (وزن 25/3±81/74 کیلوگرم، سن22/0±12/22 سال و شاخص توده بدنی 56/0±72/25 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به گروه های آب و قند تقسیم شدند. نمونه گیری خون قبل ، بلافاصله بعد و90 دقیقه پس از فعالیت گرفته شد. از آزمودنی ها خواسته شد پروتکل فعالیت مقاومتی دایره ای مبتنی بر فنون کشتی (WBTCE) ( 2 ست، 6 ایستگاه،20 ثانیه فعالیت در هر ایستگاه بدون وقفه،3 تکرار در هر ست با فاصله 30 ثانیه استراحت بین تکرار ها و2 دقیقه استراحت بین ست ها) را انجام دهند. بلافاصله بعد از نمونه گیری دوم خون، مایعات قندی ( 2گرم قند به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، نسبت1به5) و آب (با حجم برابر) داده شد. داده ها با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس (اندازه گیری مکرر) و آزمون تعقیبی مناسب (LSD) آنالیز شد. تفاوت معنی دار در سطح 05/0 p< پذیرفته شد. یافته ها: سطوح AgRP لنفوسیت بلافاصله بعد از فعالیت در هر 2 گروه آب و قند افزایش معنی داری داشت. به هر حال، سطح AgRP در گروه قندی کاهش معنی داری داشت، اما در گروه آب به طور معنی داری در دوره 90 دقیقه بعد از فعالیت در سطح بالایی باقی ماند. تفاوت معنی داری بین گروه آب و قند مشاهده شد. سطح گلیکوژن لنفوسیت بلافاصله بعد از فعالیت در هر 2 گروه آب و قند کاهش معنی داری داشت. سطح گلیکوژن لنفوسیت فقط در گروه آب کاهش معنی داری داشت، درحالی که در گروه قند در دوره 90 دقیقه بعد از فعالیت در سطح بالاتری ماند. نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که قند خوراکی غلظت AgRP افزایش یافته ناشی از WBTCE در لنفوسیت را کاهش داد. داده ها همچنین نشان می دهد که پروتکل WBTCE قادر است مقادیر شاخص های انرژی (گلیکوژن و AgRP) را در لنفوسیت تغیر دهد. کاهش AgRP لنفوسیت ممکن است به افزایش گلیکوژن لنفوسیت مربوط باشد و همچنین احتمال دارد بهبود وضعیت انرژی سلولی ناشی از مصرف گلوکز را روشن کند. با توجه به این نتایج، احتمال دارد نقش لنفوسیت به عنوان یک منبع محیطی کوچکی از ترشح AgRP به داخل گردش خون توصیف شود.
تحلیل محتوای دیدگاه های رؤسای سازمان تربیت بدنی دربارة مؤلفه های ورزش از سال 1357 تا 1388(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، تحلیل محتوای دیدگاه های رؤسای سازمان تربیت بدنی دربارة مؤلفه های ورزش از سال 1357 تا 1388 بود. به این منظور 325 گزارش از رؤسای تربیت بدنی از روزنامة اطلاعات جمع آوری و با رویکرد روش نمونه گیری کل شمار بررسی شد. برای تحلیل محتوا از برگة کدگذاری محقق ساخته به عنوان ابزار تحقیق، پس از تأیید روایی و پایایی، استفاده شد. یافته های آزمون نشان داد بین دیدگاه های رؤسای سازمان تربیت بدنی در زمینة ورزش با رویکرد قهرمانی، حرفه ای، تفاوت معناداری وجود ندارد. اما بین دیدگاه های آنها در زمینة ورزش با رویکرد تربیتی و همگانی – تفریحی تفاوت معنادار دیده شد. باتوجه به بالا بودن حجم دیدگاه های ابزارشده در ورزش های قهرمانی و حرفه ای و نقش دیدگاه های رئیس سازمان تربیت بدنی در ایجاد نگرش و تلاش در زمینه های یادشده، به نظر میرسد باید تأکید و توجه بیشتری در صحبت های مسئولان در امر ورزش های همگانی – تفریحی و تربیتی دیده شود. در این زمینه میتوان برای سخنرانیها و اظهارنظرها از مشاوران کارشناس در حوزه های یادشده بهره برد تا در تقویت ادبیات مسئولان در این مورد اثرگذار باشند.
مقایسه سطح فعالیت الکتریکی عضلات کمربند شانه ای هنگام اجرای دو روش متفاوت کشش بارفیکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مربیان ورزشی برای اندازه گیری استقامت عضلات کمربند شانه ای و اندام فوقانی، از آزمون کشش بارفیکس یا بارفیکس اصلاح شده استفاده می کنند. علی رغم به کارگیری آزمون های فوق در سطوح مختلف، همواره این پرسش وجود دارد که الگوی فعالیت عضلانی در هر یک از دو آزمون چه تفاوتی با یکدیگر دارد؟ در مطالعات انجام شده، نقش عضلات ذوزنقه، بخش قدامی و خلفی دلتوئید و پشتی بزرگ کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش تأثیر دو نوع کشش بارفیکس ایستاده واصلاح شده برالگوی فعالیت الکترومیوگرافی عضلات کمربند شانه (دلتوئید قدامی، دلتوئید خلفی، ذوزنقه، پشتی بزرگ، دوسربازویی، سه سربازویی و سینه ای بزرگ) مورد بررسی قرار گرفت. 10 نفر مرد سالم (میانگین سنی: 95/3± 32/25 سال و میانگین وزن 24/7± 31/72 کیلوگرم) که قادر به اجرای حداقل 5 بارفیکس ایستاده بودند انتخاب شدند. فعالیت الکترومیوگرافی عضلات با روش باسمجیان و دلوکا جمع آوری شد. مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی عضلات در دو نوع کشش بارفیکس با آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری انجام شد (05/0p ). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که فعالیت عضلات دلتوئید قدامی، دلتوئید خلفی و ذوزنقه به طور معنی داری در کشش بارفیکس اصلاح شده بیشتر از بارفیکس ایستاده است، در حالی که فعالیت عضلات دوسربازویی، سه سربازویی و سینه ای بزرگ به طور معنی داری در بارفیکس ایستاده بیشتر است
رابطه بین ویژگی های آنتروپومتری و انعطاف پذیری مفصل ران در دختران نوجوان عضو مدارس فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین ویژگیهای آنتروپومتری و انعطافپذیری مفصل ران در دختران
نوجوان عضو مدارس فوتبال است. جامعه آماری این پژوهش را 120 نفر از دختران نوجوان مدارس فوتبال
شهرستان مشهد تشکیل دادند. از درون جامعه آماری 40 نفر از دختران نوجوان با میانگین و انحراف
156 سانتیمتر بهعنوان آزمودنی /35 ± 4/ 51 کیلوگرم و قد 22 /62±6/ 13 ، وزن 51 /90±0/ استاندارد سن 84
شرکت کردند. متغیرهای آنتروپومتریکی شامل طول ساق پا، طول ران، محیط ساق، محیط ران، قطر زانو،
پهنای لگن و ضخامت چربی زیرپوستی ستیغ خاصره، فوق خاصره، جلوی ران، وسط ساق پا و دامنه حرکتی
تاشدن و بازشدن ران اندازهگیری شد. اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون در
مورد تحلیل آماری قرار گرفت. رابطه معکوس و معنیداری بین ضخامت چربی p≤0/ سطح معنیداری 05
زیرپوستی جلو ران و ضخامت چربی زیرپوستی وسط ساق پا با دامنه حرکتی تا شدن مفصل ران مشاهده
شد. در حالی که رابطه مثبت و معنیداری بین پهنای لگن با دامنه حرکتی باز شدن مفصل ران مشاهده شد.
نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که ضخامت چربی زیرپوستی و پهنای لگن با انعطافپذیری مفصل ران
رابطه دارد
تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی تداومی روی نوارگردان بر مقدار HSP72 و TAC هیپوکامپ موش های نر صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر یک جلسه فعالیت تداومی روی نوارگردان بر سطوح HSP72 و TAC هیپوکامپ موش های صحرایی نر بود. به این منظور، 20 سر موش صحرایی نر ویستار (وزن 1±165 گرم و سن 6 تا 8 هفته) به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 5 سر) کنترل و سه گروه تمرین استقامتی حاد (گروه های 1، 2 و 3 که به ترتیب 30 دقیقه، 4 ساعت و 24 ساعت پس از ورزش کشته شدند) تقسیم شدند. پروتکل مورد استفاده، دویدن روی نوارگردان ویژة جوندگان بود که با سرعت 10 متر در دقیقه آغاز شد و به تدریج به 18 متر در دقیقه رسید. مدت زمان دویدن روی نوارگردان 60 دقیقه بود. برای مقایسة متغیرهای چهار گروه، از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه (One-way ANOVA) و متعاقب آن از آزمون توکی (05 /0P≤) استفاده شد. برای اندازه گیری مقادیر HSP72 و TAC به ترتیب از روش ساندویچ الایزا و رنگ سنجی استفاده شد. متعاقب فعالیت تداومی حاد، تغییر معناداری در مقدار HSP72 گروه 1 (30 دقیقه) و 2 (4 ساعت) نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد؛ اما سطوح HSP72 در گروه 3 (24 ساعت) نسبت به گروه کنترل (019 /0=P) و همچنین گروه 1 (30 دقیقه) (015 /0=P) افزایش معناداری را نشان داد. مقدار ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) هیپوکامپ در تمامی گروه های تمرینی، در مقایسه با گروه کنترل، به طور معناداری افزایش یافت (000 /0=P) . به طور کلی فعالیت ورزشی حاد تأثیر مفیدی بر سطوح HSP72 و TAC و افزایش نقش محافظتی آنها در هیپوکامپ موش های صحرایی دارد.
تأثیر مشاهدة مدل انیمیشنی، تصاویر ثابت و مدل ترکیبی بر یادگیری حرکتی مهارت بالانس دو پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مشاهدة مدل انیمیشنی، تصاویر ثابت و مدل ترکیبی بر یادگیری حرکتی مهارت بالانس دو پایه است. 45 آزمودنی با میانگین سنی7 /1±03 /8 به طور تصادفی در سه گروه تجربی مشاهدة مدل انیمیشنی، تصاویر ثابت و مدل ترکیبی قرار گرفتند. آزمودنی ها مهارت بالانس دو پایه را به مدت سه هفته (هر هفته سه جلسه) تمرین کردند. پیش آزمون، آزمون اکتساب و آزمون یادداری از سه گروه به عمل آمد. امتیازات آزمودنی ها از طریق محاسبة میانگین امتیازات سه داور براساس هنجار تعیین شدة فدراسیون ژیمناستیک صورت گرفت. نتایج تحلیل واریانس دو طرفه در اندازه های تکراری نشان داد مشاهدة مدل انیمیشنی، تصاویر ثابت و ترکیبی بر یادگیری حرکتی مهارت بالانس دو پایه تاثیر معنی داری دارد (001 /0 pv =). همچنین نتایج نشان داد اختلاف معنی داری بین گروه های مدل انیمیشن و مدل ترکیبی وجود ندارد (156 /0 pv =). در نهایت هر دو گروه مدل انیمیشن و مدل ترکیبی، عملکرد بهتری نسبت به گروه تصاویر ثابت داشتند (001 /0 pv =). در کل نتایج نشان میدهد مشاهدة انیمیشن روش الگودهی مناسب برای یادگیری مهارت بالانس دوپایه در سنین کودکی است. همچنین پیشنهاد می شود، از تصاویر ثابت به عنوان مکمل همراه با انیمیشن استفاده شود.
بررسی تغییرات ترکیب بدن و مقادیر سرمی مایوستاتین و فولیستاتین پس از کاهش وزن حاد کشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مایوستاتین به عنوان قوی ترین عامل مهار کننده رشد و تکثیر سلول های عضلانی، و فولیستاتین مهارکننده مایوستاتین نقش مهمی در تغییرات ترکیب بدن دارند. هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر کاهش وزن حاد بر تغییرات ترکیب بدن و مقادیر سرمی مایوستاتین و فولیستاتین کشتی گیران بود. روش شناسی : 15 کشتی گیر مرد تمرین کرده با میانگین سنی 8/1 ± 7/22 سال و میانگین وزنی1/9 ± 1/77 کیلوگرم طی 48 ساعت از طریق محدودیت شدید غذایی (کاهش تقریبی 80% کالری مصرفی روزانه) و دهیدراسیون اقدام به کاهش چهار درصد از وزن بدن خود کردند. قبل و بعد از برنامه کاهش وزن، شاخص های پیکر سنجی، ترکیب بدنی، و نمونه خونی آزمودنی ها به منظور برآورد مقادیر سرمی مایوستاتین و فولیستاتین، اندازه گیری شد. داده ها از طریق آزمون تی- استیودنت همبسته تجزیه و تحلیل آماری شدند. یافته ها: در پی کاهش وزن سطوح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین به ترتیب به طور معناداری افزایش و کاهش یافت (01/0>P). توده چربی (مطلق و نسبی) و توده بدون چربی مطلق آزمودنی ها نیز کاهش معناداری داشت (01/0>P)، و افزایش معناداری در توده بدون چربی نسبی آزمودنی ها مشاهده شد (01/0>P). نتیجه گیری: کاهش سریع وزن از طریق افزایش مایوستاتین و کاهش فولیستاتین با تحریک فرایند کاتابولیک توده بدون چربی بدن، سبب تحلیل عضلانی می شود. واژه های کلیدی: مایوستاتین، فولیستاتین، ترکیب بدن، کاهش وزن، کشتی گیران
مقایسه اثر الگودهی ویدئویی فرد ماهر و خود الگودهی ویدئویی بر یادگیری پرتاب آزاد بسکتبال در کودکان عقب مانده ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق، بررسی اثر الگودهی ویدئویی فرد ماهر و خود الگودهی ویدئویی بر یادگیری پرتاب آزاد بسکتبال در دانش آموزان عقب مانده ذهنی مقطع ابتدایی بود. 24 نفر از دانش آموزان عقب مانده ذهنی مقطع ابتدایی پس از برگزاری جلسه پیش آزمون، به صورت تصادفی، در سه گروه الگودهی ویدئویی، خود الگودهی ویدئویی و کنترل قرار گرفتند. گروه الگودهی ویدئویی، یک نوار ویدئویی از یک فرد ماهر و گروه خود الگودهی ویدئویی، نوار ویدئویی اجرای خود را تماشا کردند و به تمرین فیزیکی مهارت پرداختند. گروه کنترل در این برنامه ی مداخله ای شرکت نکردند. پس از 10 جلسه اکتساب، آزمون یادداری فوری بعد از یک روز و آزمون یادداری تاخیری بعد از 5 روز برگزار شد. نتایج نشان داد الگودهی ویدئویی یک مداخله سودمند برای یادگیری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال در دانش آموزان عقب مانده ذهنی است (05/0>p). با این وجود، خود الگودهی ویدئویی نسبت به الگودهی ویدئویی فرد ماهر سودمند تر است و مهارت آموخته شده از این طریق، با گذشت زمان حفظ می شود
رابطه بین اضطراب و مؤلفه های هوش هیجانی در ورزشکاران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب و مؤلفه های هوش هیجانی در ورزشکاران نخبه است. بدین منظور 168 ورزشکار نخبه از باشگاه های اصفهان به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی هوش هیجانی و اضطراب به ترتیب از پرسشنامه هوش هیجانی پیترایذر و فارنهام (2003) و پرسشنامه حالتی - صفتی اشپیل برگر (1970) استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد بین اضطراب و مؤلفه های هوش هیجانی همبستگی معنی داری وجود دارد (01/0 p< ) و مؤلفه های هوش هیجانی 4/28 درصد از واریانس اضطراب را توضیح می دهند. با توجه به اینکه مؤلفه آگاهی از عواطف خود و دیگران بیشترین همبستگی را با اضطراب دارد (523/0r=)، به عنوان بهترین مؤلفه برای پیش بینی و برنامه ریزی مداخله مناسب برای تعدیل اضطراب پیشنهاد می شود
تاثیر تمرین فزاینده وامانده ساز بر آنزیم های شاخص آسیب عضله دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تمرین و فعالیت بدنی از عوامل افزایش آنزیم های خون می باشد. از آنجا که شدت و مدت تمرین و نیز زمان بازیافت از عوامل اثر گذار برآسیب ها و سازگاری ها می باشد، این پژوهش به بررسی تاثیر تمرین فزاینده درمانده ساز در روز به مدت یک هفته بر تغییرات شاخص های آسیب عضلانی شامل لاکتات دهیدروژناز (LDH)، کراتین فسفو کیناز(CPK) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) دختران فعال می پردازد
مواد و روش کار: به این منظور13 دانشجوی داوطلب دختر رشته تربیت بدنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی، یک جلسه فعالیت فزاینده را هر روز عصر به مدت یک هفته انجام دادند. خون گیری آزمودنی ها 24 ساعت قبل از تمرین و در روزهای 1 ، 4 و 7 تمرین و 24 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی انجام شد. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) وآزمون tمستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.حداقل سطح معنی داری برای این تحقیق(0/05 >α) تعیین شد.
یافته ها: نتایج پژوهش در گروه تجربی حاکی از آن بود که مقادیر AST بعد ازروزهای1 ، 4 و 7 تمرین افزایش معنی داری (0/005= P ) یافت و پس از 24 ساعت استراحت کاهش چشمگیری( 0/005= P ) را نشان داد و تنها در روزهای تمرینی با گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان داد. همچنین مقادیرCPK به جز در اولین روز تمرین در روزهای چهارم و هفتم تمرین افزایش معنی داری(0/01= P و 0/05= P ) یافت. مقادیر LDH نیز در هفتمین روز تمرین و پس از بازیافت24 ساعته افزایش معنی داری (0/01= P =0/01، P و0/001= P ) را نسبت به سطوح پایه نشان داد و در همه مراحل خون گیری پس از تمرین افزایش معنی داری با گروه کنترل نشان داد.
نتیجه گیری: به طور کلی نتیجه پژوهش نشان داد عدم توجه بر زمان بازیافت مناسب با شدت کار ، باعث ایجاد آسیب عضلانی می شود. لذا پیشنهاد می شود مربیان و ورزشکاران به اصول تمرینی و زمانبندی تمرین توجه بیشتری نشان دهند.
مقایسه تاثیر شیوه مداخله (فعالیت هوازی، محدودیت کالری و ترکیب هر دو) در سطح انرژی مصرفی یکسان بر سطح شاخص های التهاب عمومی(فیبرینوژن وCRP) سرم زنان چاق غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر ترکیبی فعالیت هوازی و محدودیت کالریکی بر سطح CRP و فیبرینوژن سرم زنان چاق کم تحرک می باشد. بدین منظور تعداد 40 نفر زن چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی و شاخص توده بدنی (98/6± 6/44سال، 95/3±6/26 درصد و81/2±6/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و بصورت تصادفی به چهار گروه تجربی1 (فعالیتهای ورزشی)، تجربی2 (محدودیت کالریک)، تجربی 3 (مداخله ترکیبی) و کنترل تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینی هشت هفته ای در گروه تجربی1 شامل دویدن روی تریدمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه و گروه تجربی2 از یک رژیم غذایی با محدودیت کالری معادل انرژی مصرفی فعالیت ورزشی گروه تجربی 1 استفاده کردند، آزمودنیهای گروه تجربی 3 نیز از برنامه تمرینی گروه تجربی1 با نصف کردن جلسات تمرینی (25 الی 30 دقیقه در هر جلسه) و برنامه رژیم غذایی گروه تجربی2 با 2/1 محدودیت کالری به صورت ترکیبی استفاده کردند. در شیوه زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. مرحله اول خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی و در پایان پس از 48 ساعت از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد که مقادیر وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن در همه گروههای تجربی کاهش معنی داری یافت که بالاترین تغییر در گروه تجربی1 با مقادیر تغییرات 6/4%، 6/4% و 1/9% مشاهده شد(p>0/05). نتایج تحقیق حاکی از از کاهش قابل توجه 6/56%، 7/25% و 2/44% سطوح CRP به ترتیب در گروههای تجربی 1، 2 و 3 می باشد. این کاهش در گروه تجربی1 (فعالیت ورزشی)و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بود که به ترتیب از 64/1±1/3 به 08/1±3/1 و از 10/2±9/2 به 47/1±6/1 میلی گرم بر لیتر کاهش یافت(P>0/01). سطوح فیبرینوژن نیز در هر سه گروه تجربی 1، 2 و 3 به ترتیب 7/11%، 2/6% و 8/7% کاهش یافت که این کاهش در گروه تجربی 1(فعالیت ورزشی) و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بودکه به ترتیب از 83/27±4/278 به 25/8±7/24 و از 60/25±3/271 به 56/29±0/250 میلی گرم بر دسی لیتر(P>0/01). بین مقادیر سرمی CRP و فیبرینوژن با درصد چربی بدن، وزن بدن، شاخص توده بدنی و تغییرات درصد چربی بدن همبستگی پائینی مشاهده شد(P>0/05).
زنگ ورزش هم کتاب می خواهد و هم وحدت رویه و روش تدریس (گفت وگو با محمود مشحون)
حوزههای تخصصی:
پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین به فعالیت مقاومتی دایره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً نقش میوستاتین در کنترل مقاومت به انسولین مشخص شده است. هدف از این تحقیق، تعیین پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین به فعالیت مقاومتی دایره ای بود. به این منظور، 12 مرد سالم داوطلب، انتخاب شدند و در دو جلسه فعالیت مقاومتی و کنترل به فاصلة یک هفته شرکت کردند. بعد از یک جلسه آشنایی با فعالیت مقاومتی و اندازه گیری
1-RM، برنامة فعالیت مقاومتی دایره ای شامل هفت حرکت با شدت 55 درصد 1-RM در 3 دور با 15 تکرار اجرا شد. در هر جلسه، نمونه های خون قبل، بلافاصله بعد، یک ساعت بعد و 24 ساعت بعد از فعالیت، به منظور اندازه گیری غلظت میوستاتین، گلوکز و انسولین پلاسما جمع آوری و مقاومت به انسولین محاسبه شد. براساس نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر 4×2، زمان فعالیت تأثیر غیر معنی داری بر غلظت میوستاتین پلاسما داشت. این در حالی است که غلظت میوستاتین پلاسما بلافاصله بعد از فعالیت افزایش و یک ساعت و 24 ساعت بعد از فعالیت به تدریج کاهش یافت. زمان فعالیت تأثیر معنی داری بر غلظت گلوکز و انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین داشت. به طوری که، غلظت گلوکز و انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین بلافاصله بعد از فعالیت افزایش و یک ساعت و 24 ساعت بعد از فعالیت به تدریج کاهش یافت. تعامل جلسه و زمان تأثیر غیرمعنی داری بر غلظت میوستاتین و گلوکز پلاسما و تأثیر معنی داری بر غلظت انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین داشت. بنابراین، فعالیت مقاومتی دایره ای نمی تواند تأثیر قابل توجهی بر پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین داشته باشد.
ارتباط خودکارآمدی و هوش هیجانی با عملکرد مردان گلبالیست لیگ برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط خودکارآمدی و هوش هیجانی با عملکرد مردان گلبالیست لیگ برتر انجام شده است. شرکت کنندگان در این تحقیق 32 مرد ورزشکار گلبالیست (با میانگین سنی 09/26) بودند که در مسابقات لیگ برتر کشور در سال 1388 حضور داشتند. ابزار اندازه گیری تحقیق شامل: پرسشنامه های خودکارآمدی شرر، هوش هیجانی سیبریا شیرینگ و برگه ارزیابی منشی استاندارد بود. روایی و پایایی پرسشنامه ها قبلاً تعیین شده بود. به منظور اجرا، تک تک سؤالات برای هر یک از شرکت-کننده ها خوانده و نظر آن ها در پاسخنامه منعکس شد. به-منظور تجزیه و تحلیل داده ها، تعیین همبستگی بین عملکرد با خودکارآمدی، هوش هیجانی و هر یک از مؤلفه های آن از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد (05/0p<). یافته های تحقیق ارتباط معنی داری بین خودکارآمدی و هوش هیجانی با عملکرد نشان نمی دهد (05/0p<) و مؤلفه های هوش هیجانی نیز، به جز مؤلفه خودآگاهی، با عملکرد مردان گلبالیست رابطه معنی داری ندارند؛ بنابراین تنها مؤلفه ای که ارتباط معنی داری با عملکرد دارد خودآگاهی است که هم با تعداد گل (012/0p=) و هم با خطای انفرادی (040/0p=) رابطه معنی دار مثبت دارد. این یافته ها نشان می دهد این مؤلفه خودآگاهی، در مقایسه با سایر مؤلفه های هوش هیجانی اهمیت بیشتری در عملکرد این قشر از ورزشکاران نخبه دارد
مقایسه تأثیر دو تمرین هوازی استقامتی پیوسته و منقطع بر سطوح پروتئین شوک حرارتی 70 در موش های با تومور سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مقایسه اثر تمرین استقامتی پیوسته و بر سطوح HSP70 در موش های مبتلا به سرطان سینه است. بدین منظور 30 عدد موش بالب سی ماده (4 تا 5 هفته ای میانگین وزنی 76/17 گرم) خریداری شد که کاشت آدنیوکارسیومای موشی به طور تصادفی به سه گروه: تومور - کنترل، تومور - تمرین استقامتی پیوسته و تومور - تمرین استقامتی تقسیم شدند. آزمودنی ها تأثیر تمرینی. تمرین استقامتی پیوسته با شدت 25 درصد vo2max در هفته اول شروع شد و در پایان هفته به شدت 75درصد vo2max رسید. تمرین استقامتی نیز با شدت 20 درصد vo2max در هفته اول با یک تکرار شروع شد و با شدت 55 درصد vo2ma با 10 تکرار در هفته آخر به پایان رسید. بعد از خاتمه تمرینات و جدا کردن طحال موش، سنجش HSP70 با استفاده از آزمایش الیزا انجام شد. داده ها تحلیل واریانس یک سویه و تعقیبی توکی معنی داری 05/0تجزیه تحلیل شدند. نتایج نشان داد اگرچه میزان HSP70 در گروه کمتر از گروه کنترل بود، اما این اختلاف معنی دار نبود (05/0p>). همچنین یافته ها نشان داد میزان HSP70 در گروه استقامتی از گروه کنترل بیشتر است. با این حال، اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). نتایج پژوهش نشان داد به دنبال تغییر در میزان این پروتئین، تمرینات استقامتی سبب کاهش معنی دار حجم تومور و تمرینات استقامتی سبب افزایش معنی دار حجم تومور در مقایسه با گروه کنترل شده است (00/0p=). طبق یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که فعالیت ورزشی استقامتی با تغییر در میزان HSP70 می تواند به عنوان مکمل در کنار سایر روش های درمانی در بهبود و درمان تومور مؤثر باشد.
ارتباط سطح فعالیت جسمی با افسردگی و اضطراب در دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی، و اضطراب از اختلالات رایج سلامت روانی جوانان و نوجوانان است که در صورت رفع نشدن به بروز مشکلات عمده ای منجر می شود. از طرفی، فعالیت جسمی و ورزش از طریقِ اثرات فیزیولوژیکی و اجتماعی می تواند در کاهش افسردگی و اضطراب مؤثر باشد 213 دختر و 261 پسر به روش تصادفی خوشه ای از میان دانش آموزان شهرستان ساوه انتخاب شدند. سطح فعالیت جسمی با پرسشنامهIPAQ (روایی: قابل قبول، پایایی: 76/0) و میزان افسردگی و اضطراب با پرسشنامه HADS (روایی: قابل قبول، پایایی: 84/0) اندازه گیری شد. برای تعیین ارتباط بین سطح فعالیت جسمی با اضطراب و افسردگی از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و برای تعیین تفاوت گروه های دختر و پسر از نظر سطح فعالیت جسمی، افسردگی و اضطراب از آزمونِ t مستقل (05/0 =α) استفاده شد. نتایج نشان داد فعالیت جسمی با میزان افسردگی در دختران ارتباط معکوس، ولی غیر معنی دار(08/0- =r)، و در پسران ارتباط معکوس و معنی دار(15/0- =r) داشت. همچنین فعالیت جسمی با میزان اضطراب در دختران ارتباط معکوس و غیرمعنی-دار(05/0- =r) و در پسران ارتباط معکوس و معنی دار (14/0- =r)داشت؛ بنابراین، میزان همبستگی به دست آمده در پسران چندان زیاد نیست و در دختران نیز غیرمعنی دار است که علت را می توان کمبود ساعات درس تربیت بدنی در مدارس دانست. به طور کلی، تجزیه و تحلیل داده ها و جمع بندی مبانی نظری و سایرِ تحقیقات بیانگرِ این است که افزایش فعالیت جسمی می تواند موجب کاهش افسردگی و اضطراب دانش آموزان شود.
پهلوانی یا قهرمانی
حوزههای تخصصی:
مقایسه تاثیر مصرف حاد مکمل های ریبوز و کراتین بر عملکرد بی هوازی کشتی گیران نخبه در فعالیت های شدید مکرر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر مقایسه تاثیر مصرف حاد مکمل های ریبوز و کراتین بر عملکرد بی هوازی (اوج توان، میانگین توان و شاخص خستگی) پس از فعالیت های شدید مکرر در کشتی گیران نخبه بود. بدین منظور ١٠نفر از کشتی گیران نخبه شهر تهران با میانگین سن (3± 22سال) و شاخص توده بدن (3 ± 23کیلوگرم بر مترمربع) به طور داوطلب در این تحقیق شرکت کردند. تحقیق از نوع نیمه تجربی و به صورت دوسوکور متقاطع انجام شد. در این تحقیق آزمودنی ها در سه جلسه، 4 مرحله فعالیت شدید را با فاصله ١٥دقیقه استراحت غیرفعال انجام دادند. هر مرحله شامل ٣ آزمون وینگیت پا و ٣ آزمون وینگیت دست به صورت متناوب و با استراحت فعال١دقیقه ای بین هر آزمون بود. یک ساعت قبل از انجام کلیه ی مراحل آزمون و پس از پایان مرحله ی دوم آزمون، آزمودنی ها مکمل ریبوز یا کراتین (به میزان ١/. گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) یا دارونما (طعم دهنده بی اثر آسپارتان) را مصرف کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مکرر (4×3) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، اوج توان بی هوازی و میانگین توان بی هوازی به مصرف مکمل ریبوز و نیز مصرف مکمل کراتین وابسته می باشد (05/ 0>P)؛ از طرفی نتایج حاکی از عدم تفاوت در شاخص خستگی بین جلسه کراتین، ریبوز و دارونما در تحقیق بود (05 /0). به طور کلی به نظر می رسد مصرف حاد مکمل ریبوز و کراتین هر کدام به تنهایی می توانند عملکرد بی هوازی را در فعالیت های شدید تکراری (همانند فعالیت مورد استفاده در تحقیق حاضر) بهبود بخشد.
بررسی تأثیر موسیقی بر پاسخ های متابولیکی در مراحل فعالیت ورزشی پیشرونده در مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ریتم های مختلف موسیقی بر پاسخ های متابولیکی در مراحل فعالیت ورزشی پیشرونده بود. مواد و روش ها: بدین منظور 17مرد غیر ورزشکار سالم، با میانگین و انحراف استاندارد 97/0±76/ 19 سال، 72/ 6±176 سانتی متر، 95/ 5±5/ 68 کیلوگرم، به صورت داوطلبانه و به روش تعادل مقابل در مطالعه ی حاضر شرکت کردند. این افراد در سه مرحله ی متوالی بدون موسیقی، با موسیقی ریتم تند و با موسیقی ریتم کند، با استفاده از آزمون بروس تا واماندگی به فعالیت پرداختند. متغیر ها در دقایق 3، 6 و 9 اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون آنالیز واریانس تکراری با استفاده از آزمون تعقیبی LSD انجام شد (0.05>p). یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که گوش دادن به موسیقی حین فعالیت پیشرونده تأثیر معنی داری بر شاخص درک فشار در مرحله ی سوم آزمون(0.05>p)، نسبت تبادل تنفسی در همه ی مراحل آزمون، تفاوت اکسیژن خون سرخرگی-سیاهرگی در مراحله ی اول و دوم آزمون و زمان رسیدن به آستانه ی بی هوازی دارد(0.05>p). اما تغییر معنی داری در اکسیداسیون چربی در هیچ یک از مراحل آزمون وجود نداشت(0.05>p). نتیجه گیری: مطالعه ی حاضر نشان داد که گوش دادن به موسیقی حین فعالیت موجب افزایش کارایی دستگاه متابولیکی از طریق بهبود درک فشار و افزایش آستانه ی بی هوازی می شود.