فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
445 - 454
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به تدریس کارآفرینانه در عناصر برنامه درسی اهمیت زیادی دارد و بر همین اساس، هدف این مطالعه، واکاوی عناصر برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه این مطالعه همه خبرگان و متخصصان کشور شامل شش گروه راه انداز کسب وکار و تأسیس شرکت های دانش بنیان، همکاری با نهادهای واسطه ای کارآفرینانه، آموزش و تدریس کارآفرینی، تألیف مقاله، کتاب و راهنمایی یا مشاوره پایان نامه و رساله در زمینه کارآفرینی، متخصص برنامه ریزی درسی و مدیران آموزش عالی در دانشگاه های ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. نمونه ها طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که تعداد آنها 25 نفر بود. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی و پایایی آن مورد بررسی و تایید قرار گرفت. داده ها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که عناصر برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران 216 مفهوم در 47 مولفه و 6 مقوله داشت. مقوله شرایط علّی شامل 8 مولفه و33 مفهوم، مقوله شرایط زمینه ای شامل 8 مولفه و 36 مفهوم، مقوله شرایط مداخله گر شامل 9 مولفه و 28 مفهوم، مقوله محوری شامل 5 مولفه و 39 مفهوم، مقوله راهبردها شامل 12 مولفه و 54 مفهوم و مقوله پیامدها شامل 5 مولفه و 26 مفهوم بود.نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، متخصصان و برنامه ریزان درسی می توانند گام موثری در جهت بهبود برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی بردارند.
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی هیوتاگوژیکی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
375 - 386
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی نقش مهمی در موفقیت نظام های آموزشی دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی هیوتاگوژیکی دوره دوم متوسطه انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع اکتشافی بود. جامعه این پژوهش مقاله های مرتبط با حیطه پژوهش در سال های 2019 الی 2023 و خبرگان آشنا به حیطه پژوهش و دارای مدرک تحصیلی دکتری در حوزه های برنامه ریزی درسی و روانشناسی تربیتی بودند که تعداد 9 مقاله و 6 نفر خبرگان طبق اصل اشباع نظری و با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با روش های یادداشت برداری از مقاله ها و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان گردآوری که روایی محتوایی آنها توسط 5 نفر از خبرگان 995/0 و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 979/0 محاسبه و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.یافته ها: یافته های حاصل از یادداشت برداری از مقاله ها و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان نشان داد برای برنامه درسی هیوتاگوژیکی دوره دوم متوسطه در مضمون فراگیر انعطاف پذیری 8 مضمون پایه در 3 مضمون سازمان دهنده شامل انعطاف در اهداف، انعطاف در برنامه ها و انعطاف در مدیریت، در مضمون فراگیر هدف 8 مضمون پایه در 2 مضمون سازمان دهنده شامل بستر هدف گذاری هیوتاگوژیکی و همه جانبه نگری در هدف گذاری، در مضمون فراگیر محتوا 16 مضمون پایه در 4 مضمون سازمان دهنده شامل گستردگی محتوا، تولید محتوا، محتوای کاربردی و محتوای مهارتی، در مضمون فراگیر یادگیرنده 15 مضمون پایه در 4 مضمون سازمان دهنده شامل یاگیرنده خودتعیین گر، مشارکت همیارانه خلاق، عاملیت یادگیرنده و انگیزه درونی، در مضمون فراگیر تسهیل گری 24 مضمون پایه در 5 مضمون سازمان دهنده شامل کلاس هیوتاگوژیکی، مهارت های معلمان هیوتاگوژیکی، تدریس اصیل، فرصت سازی برای دانش آموز و آموزش مهارت های هیوتاگوژیکی، در مضمون فراگیر فناوری آموزشی 12 مضمون پایه در 3 مضمون سازمان دهنده شامل کلاس فناورانه، ابزارهای آموزشی فناورانه و شبکه های اجتماعی، در مضمون فراگیر تفکر 8 مضمون پایه در 3 مضمون سازمان دهنده شامل تفکر سیستمی، تفکر انتقادی و تفکر گروهی و در مضمون فراگیر ارزشیابی 19 مضمون پایه در 4 مضمون سازمان دهنده شامل سنجش هیوتاگوژیکی، نقش معلم در سنجش، نقش دانش آموز در سنجش و انتخاب در سنجش شناسایی شد.بحث و نتیجه گیری: طبق مضامین شناسایی شده حاصل از یادداشت برداری از مقاله ها و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان برای برنامه درسی هیوتاگوژیکی دوره دوم متوسطه، برای بهبود برنامه درسی هیوتاگوژیکی باید زمینه را برای تحقق مضامین شناسایی شده فراهم آورد.
اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 30 نفر به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی و با روش قرعه کشی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب گلاسر (1395)، پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ویگا (2016) و پرسشنامه سرسختی کوباسا (1979) بود. جلسات مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب ( طی 2 ماه و نیم و 10 جلسه) برای گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت هیچ گونه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS- 24 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد پس از آموزش مبانی تئوری انتخاب، اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (01/p <). نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نیز نشان داد آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه 47/0 و بر سرسختی روانشناختی 53/0 تاثیر داشته است.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، از آموزش مبانی تئوری انتخاب می توان جهت افزایش اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی استفاده نمود.
شناسایی و اعتباریابی مولفه های تبیین کننده تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
311 - 332
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و اعتباریابی مولفه های تبیین کننده تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران بود.
روش شناسی: روش تحقیق کیفی – کمی بود، جامعه آماری بخش کیفی خبرگان و متخصصان حوزه یادگیری - یاددهی، روش های تدریس و تکیه گاه سازی و اسناد مکتوب مرتبط با موضوع شامل مقالات و پژوهش های علمی و کتب مرتبط تالیفی و در بخش کمی، معلمان دوره اول و دوم متوسطه کل کشور بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری با 13 خبره، مصاحبه عمیق انجام گرفته و با روش هدفمند برای اسناد، 18 سند (متن) مورد بررسی قرار گرفته و در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه محقق ساخته 134 گویه ای طیف لیکرت با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چند مرحله ای در بین 384 نفر، توزیع گردید. برای تعیین روایی و پایایی در مرحله کیفی از بررسی های لازم شامل مقبولیت (بازنگری خبرگان) و قابلیت تائید(بازبینی مجدد خبرگان) و در مرحله کمی، روایی پرسشنامه ها به سه روش صوری، محتوایی و سازه تأیید و پایایی هم به سه روش تعیین ضریب بارهای عاملی گویه ها، آلفای کرونباخ مولفه ها (بین 749/0 تا 864/0) و پایایی ترکیبی (بین 827/0 تا 916/0 ) تأیید شد. داده های کیفی از طریق زمینه نظریه ای و داده های کمی با تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی در نرم افزار Smart PLS و آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که الگوی تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران شامل 10 مقوله (توسعه منابع انسانی و غیرانسانی، بهسازی و توسعه سیستم آموزشی، شیوه های یاددهی – یادگیری، فرهنگ سازی و ارتباطات، قوانین و رفتارهای حمایتی، نظارت بر عملکرد، راهبردهای مبتنی بر شناخت و فراشناخت، راهبردهای مبتنی بر انگیزش، پیشرفت ذهنی و پیشرفت علمی)، 21 زیرمقوله (توسعه منابع انسانی، توانمندسازی دانش آموزان، توسعه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری، تدریس مشارکتی و تعاملی، ساده سازی تکلیف، یادگیری مجازی، یاددهی مبتنی بر تئوری های علمی، فرهنگ سازی بین والدین و معلمان، ارتباطات موثر، رفتارهای حمایتی، راهبردها و دستورالعمل های درون و برون سازمانی، درگیری ذهنی و تحصیلی، ارزیابی مداوم، راهبردهای فراشناختی، راهبردهای شناختی، راهبردهای شناختی و فراشناختی، راهبردهای انگیزشی، بهزیستی روانی، به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه، بهبود روند یادگیری و پیشرفت تحصیلی) و 134 نشانگر است که در قالب شرایط علی، زمینه ای، مداخله ای، راهبردها و پیامد در الگوی پارادایمی پژوهش جای گرفتند. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی مولفه های مدل پژوهش، مورد تائید واقع شدند.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس داده های بدست آمده و با استناد به نتایج حاصل از پژوهش، پیشنهاداتی به شرح زیر ارائه می گردد: - تقویت شرایط علی، - تقویت شرایط محیطی، تقویت شرایط مداخله ای، تقویت راهبرد(راهکار).
طراحی الگوی ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
392 - 410
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مقاله طراحی الگوی ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران است. روش شناسی: روش انجام پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از روش گرندد تئوری، برای شناسایی عوامل موثر بر ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه خبرگان در حوزه مدیریت آموزشی و آموزش عالی و مدیریت منابع انسانی بودند تا اشباع نظری 17 مصاحبه صورت گرفت. و تمام مصاحبه ها بین 45 تا 75 دقیقه به طول انجامید. مصاحبه های نیمه ساختار یافته با خبرگان در سال 1401 به صورت پرسشنامه ای با 84 شاخص و 32 مولفه و 7 بُعد انجام شده و برای تعیین وضعیت موجود ابعاد از آزمون تی تک نمونه و برای طراحی الگو از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها: در وضعیت موجود بعد محتوایی با عدد تی 3.8 نسبت به ابعاد دیگر از وضعیت بهتری برخوردار است و در نهایت برای اعتباریابی الگو از 5 عامل فلسفه و اهداف، نظریه های حمایت کننده، مراحل اجرایی، ارزیابی و بازخورد و سازوکار ارتقاء استفاده شد که نشان دادند الگو از اعتبار کافی برخوردار است.نتیجه گیری: همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون و مدل خروجی نشان می دهد بالاترین سطح همبستگی بین بعد مقوله اصلی و پیامدها می باشد. از طرفی ضریب تاثیر بین متغیرها نیز مشخص نمود که ضریب تاثیر شرایط مقوله اصلی بر پیامدها با ضریب (0.860) بیشترین تاثیر را نسبت به روابط دیگر متغیرها دارد.
بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
231 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: کیفیت برنامه درسی نقش مهمی در موفقیت و عملکرد تحصیلی دارد. در نتیجه، هدف این مطالعه بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی شهر تهران بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی خبرگان و اساتید برنامه درسی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه بخش کمی معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 23593 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 377 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 83/0 محاسبه شد و روایی صوری پرسشنامه با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه شد. داده ها با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و آزمون تی یک نمونه ای در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی دارای 108 شاخص در 23 مولفه و 6 بعد شامل رویکرد سیستمی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی (با 4 مولفه تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، دریافت بازخورد اصلاحی و تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری)، ارزشیابی کیفی فعالیت ها (با 3 مولفه ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی)، کیفیت بخشی امکانات و فناوری های نوین (با 3 مولفه امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی و امکانات رفاهی)، کیفیت بخشی عوامل ساختاری (با 4 مولفه کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی و عدم انضباط کاری)، کیفیت سنجی اصول برنامه درسی (با 4 مولفه انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی و جامعیت برنامه درسی) و کیفیت سنجی مدیریت استراتژیک برنامه درسی (با 5 مولفه بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی) بود. همچنین، مولفه های تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری، ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی، امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی، امکانات رفاهی، کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی، انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی، بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی در وضعیت مطلوب قرار داشتند، اما مولفه های دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی در وضعیت نامطلوب قرار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه برای متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در راستای بهبود مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی و به ویژه سه مولفه دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی بردارند.
اثر بخشی آموزش مهارت های فراشناختی بر افزایش هوش سیال دانش آموزان متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
424 - 440
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های فراشناختی بر افزایش هوش سیال دانش آموزان متوسطه اول (13 تا 15 سال ) مدارس شاهد انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تجربی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد پژوهش شامل دانش آموزان مدارس شاهد متوسطه اول منطقه 3 شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود . با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان جامعه مورد مطالعه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش) 15 نفر بسته آموزش مهارت های فراشناختی) و یک گروه کنترل، جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش آموزش مهارت های فراشناختی را طی 8 جلسه هر جلسه 90 دقیقه دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها آموزش مهارت های فراشناختی (فلاول،1999) و آزمون هوش سیال (سعادتی شامیر و زحمتکش،1401) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بسته آموزش مهارت های فراشناختی ، باعث افزایش هوش سیال در دانش آموزان 13 تا 15 سال شد. آموزش مهارت های فراشناختی به کودکان سال های اول متوسطه باعث افزایش توانایی های ادراکی، استدلالی ،محاسباتی، حافظه کاری ، حافظه شنیداری ، دیداری ، سرعت پردازش و توجه تک بعدی و چند بعدی می شود و خودبسندگی آنها را برای رسیدن به اهداف بالاتر بیشتر می کند و می تواند آنها در جنبه های مختلف شناختی توانمند کند و برای آینده ای بهتر و غنی تر آماده کند. همچنین دانش آموزانی که آموزش مهارت های فراشناختی بیشتر و دقیق تری دریافت می کنند حمایت اجتماعی بیشتری دریافت می کنند لذا در مولفه های پنج گانه هوش سیال ماهر شامل ادراک، استدلال، حافظه ، توجه و سرعت پردازش عملکرد بهتری دارند و در نتیجه وضعیت تحصیلی بهتر و نگرش مثبت تری درباره تحصیل دارند در مجموع از مدرسه راضی ترند. بنابراین خودارزشمندی از طریق ارتقای توانایی های شناختی سیال منجر به افزایش موفقیت و تاب آوری تحصیلی وی می شود.
طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
349 - 358
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحب نظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند که بر اساس اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه مطالعه در بخش کمّی مدیران و معلمان استان بوشهر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر آنها با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. داده های بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته و بخش کمّی با پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA-12 و برای تحلیل داده های بخش کمّی از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و Smart PLS 4 استفاده شد.
یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی 124 شاخص، 15 مولفه در 6 بعد شامل مقوله محوری (با سه مولفه جذب استعداد، توسعه و ارتقاء استعداد و حفظ استعداد)، عوامل علّی (با سه مولفه شرایط داخلی، شرایط سازمانی و فرآیندهای جاری)، عوامل زمینه ای (با سه مولفه عوامل مدیریتی، برنامه ریزی نیروی انسانی و عوامل زیرساختی)، عوامل راهبردی (با دو مولفه ساختاری و فرآیندی)، عوامل محیطی (با دو مولفه پویایی محیطی و حمایت محیطی) و پیامدها (با دو مولفه فردی و اجتماعی- سازمانی) داشت. همچنین، یافته های بخش کمّی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت و عوامل علّی، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر مقوله محوری اثر مستقیم و معنادار، مقوله محوری، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر عوامل راهبردی اثر مستقیم و معنادار و عوامل راهبردی بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).
بحث و نتیجه گیری: الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی طراحی شده در پژوهش حاضر می تواند به متخصصان و برنامه ریزان حوزه تعلیم وتربیت برای بهبود هوش و استعداد دانش آموزان در راستای ارتقای عملکردهای تحصیلی کمک نماید.
طراحی مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری اشتیاق تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
325 - 336
حوزههای تخصصی:
هدف: خودتنظیمی نقش موثری در سایر عملکردهای تحصیلی دانش آموزان دارد و می تواند سبب موفقیت تحصیلی آنان گردد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری اشتیاق تحصیلی بود.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 400-1399 و حدود 4000 نفر بودند. نمونه های این مطالعه 420 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی (Savari and Arabzade, 2013)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (Gagne, 2003)، مقیاس تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی خانواده (Koerner and Fitzpatrick, 2002) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (Schaufeli et al., 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-20 و Smart-PLS-3 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل خودتنظیمی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان برازش مناسبی داشت. دیگر یافته ها نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان اثر مستقیم و معنادار و نیازهای بنیادین روانشناختی، الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی و اشتیاق تحصیلی بر خودتنظیمی آنان اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P). افزون بر آن، نیازهای بنیادین روانشناختی و الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی با میانجی گری اشتیاق تحصیلی بر خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش حاضر برای بهبود خودتنظیمی دانش آموزان می توان نیازهای بنیادین روانشناختی آنان را تأمین و میزان الگوهای ارتباطی و اشتیاق تحصیلی آنها را از طریق کارگاه های آموزشی ارتقاء بخشید.
جامعه شناسی اخلاقی و انذارهای رفتاری در سیره امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
494 - 505
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان «جامعه شناسی اخلاقی و انذارهای رفتاری در سیره امام رضا (علیه السلام)» در نظر داشته تا با روش تحلیلی – توصیفی و با مراجعه به سیره قولی و فعلی امام هشتم، انذارهای ایشان را در امور و حوزه های اخلاقی و رفتاری بررسی نماید. با توجه به این که امام رضا (علیه السلام) به عنوان یک انسان کامل و ولی خدا، احیا کننده همه صفات برجسته و شایسته اخلاقی در امر تربیت بوده و می توان با تأسی از انذارهای اخلاقی ایشان به راهکارهای مؤثر تربیتی دست یافت و آن را برای تربیت نسل حاضر به کار بست، ضرورت پرداختن به این موضوع آشکار می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که آن حضرت در امور اخلاقی و رفتاری نظیر: دنیاطلبی، تهمت، خشم، تحقیر، غفلت از خویشتن، بی تقوایی، آلوده شدن به گناهان، سوء خلق، ریاکاری، پیروی از هوای نفس، دروغ، ظلم، خیانت و عجب انذار و هشدارهای لازم را به مخاطب داده است.
رابطه فلات زدگی شغلی با آوای سازمانی در کارکنان آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
159 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش بررسی رابطه بین فلات زدگی شغلی و آوای سازمانی کارکنان آموزش و پرورش بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه ی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان مهر استان فارس در سال تحصیلی 400-1399 به تعداد 510 نفر که بر اساس جدول مورگان نمونه 220 نفری با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته فلات زدگی شغلی و پرسشنامه استاندارد آوای سازمانی (Hames,2012) جمع آوری گردید. در پژوهش حاضر از روایی همگرا با استفاده از واریانس استخراج شده که برای همه متغیرها بالاتر از 6/0 بود و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ در پرسشنامه فلات سازمانی (82/0) و پرسشنامه آوای سازمانی (78/0) محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی اسپیرمن، من ویتنی، کروسکال والیس و فریدمن در نرم افزار آماری21 SPSS استفاده شد.یافته ها: نشان داد که بین فلات ساختاری و زیستی با آوای سازمانی همبستگی منفی و معنادار وجود داشت. (05/0>p) و بین فلات محتوایی با آوای سازمانی رابطه ی معناداری وجود نداشت( 05/0p>). آزمون های من ویتنی و کروسکال والیس نشان داد که تحصیلات، سن و جنسیت بر روی فلات زدگی شغلی و آوای سازمانی اثر معناداری نداشت(05/0p>). براساس آزمون فریدمن فلات ساختاری بیشترین و فلات زیستی کمترین میانگین را داشت. (05/0>p).بحث و نتیجه گیری: نتایج نهایی پژوهش نشان داد که انواع فلات زدگی شغلی رابطه ی متفاوتی با آوای سازمانی کارکنان داشتند که میزان این رابطه در کارکنان با تحصیلات، سن و جنسیت ارتباطی نداشت. با توجه به اهمیت موضوع لازم است مدیران در جهت تقویت آوای سازمانی، انگیزه های لازم را ایجاد کنند.
تبیین عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته ( مورد مطالعه : شهر زاهدان )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
333 - 348
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تبیین عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته ( مورد مطالعه : شهر زاهدان ) بود.روش شناسی: روش پژوهش آمیخته ( کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی روش گرندد تئوری و در بخش کمی توصیفی - پیمایشی بود. جامعه در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی در حوزه مدیریت، مدیران شرکت های دانش بنیان، مدیران استانداری سیستان و بلوچستان و شهرداری زاهدان بودند و در بخش کمی کارکنان استانداری استان سیستان و بلوچستان و شهرداری شهر زاهدان بود. حجم نمونه در بخش کیفی بر اساس اصول اشباع نظری 17 نفر با استفاده از روش گلوله برفی و در بخش کمی طبق جدول مورگان 248 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انجام پذیرفت. جهت جمع آوری داده ها در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل محتوای مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری( کد باز، محوری و انتخابی) و معادلات ساختاری استفاده شد. مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه یافت. تحلیل محتوای کیفی با نرم افزار MAXQDA12 انجام شد. برای تحلیل عاملی تاییدی از نرم افزارSmart pls4 و برای تعیین اعتبار مدل از نرم افزار SPSS25 استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته با 6 عامل اصلی، 15 مولفه و 69 شاخص شناسایی گردید. در نهایت عوامل موثر بر استقرار شهر دانش بنیان در مناطق کمتر توسعه یافته طراحی و با پرسشنامه اعتباریابی گردید.بحث و نتیجه گیری: همچنین با توجه به یافته ها عوامل موثر با معادلات ساختاری مورد ارزیابی قرار گرفت که در نهایت نشان داد که رابطه بین متغیر عوامل علی و پدیده اصلی با بارعاملی 0.806 با اهمیت ترین عامل ها در نظر گرفته شد.
شناسایی سبک های مدیریتی دانشگاه خلاق و نقش آن در ایجاد کسب و کارهای نوآورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
471 - 486
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی سبک های مدیریتی خلاق در دانشگاه ها و بررسی نقش آن ها در ایجاد کسب و کارهای نوآورانه است. روش شناسی: این پژوهش از نظر روش، توصیفی-پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل ۱۸۰ نفر از مدیران، اساتید و کارکنان دانشکده های کارآفرینی دانشگاه تهران و دانشکده های مدیریت و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج بود. نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای انجام شد و بر اساس جدول کرجسی-مورگان، ۱۵۲ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس پرسشنامه های استاندارد طراحی و تدوین شد. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-27 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های مدیریتی مشارکتی (r = 0.67, p < 0.01) و مربیگری (r = 0.83, p < 0.01) به طور معناداری با نوآوری در کسب وکارهای نوآورانه مرتبط هستند. مدل رگرسیون نشان داد که هر دو سبک مدیریتی به طور معناداری نوآوری را پیش بینی می کنند (F = 56.78, p < 0.01, R² = 0.79). نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که سبک مدیریت مشارکتی (B = 0.55, β = 0.46, p < 0.01) و سبک مدیریت مربیگری (B = 0.73, β = 0.62, p < 0.01) تاثیر معناداری بر نوآوری در کسب وکار دارند. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان دهنده اهمیت سبک های مدیریتی مشارکتی و مربیگری در تقویت نوآوری و خلاقیت در محیط های دانشگاهی است. مدیران دانشگاه ها می توانند با اتخاذ این سبک های مدیریتی، محیطی خلاق و نوآورانه ایجاد کنند که به توسعه کسب وکارهای نوآورانه کمک می کند.
شناسایی مؤلفه های آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه اهمیت دانش و تولید آن بر کسی پوشیده نیست و دانشگاه ها به عنوان محور اصلی تولید آن به شمار می روند. تولید دانش نیز مانند همه تولیدات دیگر دارای چالش ها و آسیب هایی است که نیازمند مطالعه است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی شهر اصفهان در سال تحصیلی 400-1399 بودند که بر اساس روش اشباع نظری تعداد 22 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که برای اعتبار یافته ها از دو روش روایی محتوایی به وسیله 4 خبره بیرون از پژوهش و 2 نفر خبره داخل در پژوهش استفاده شد و برای پایایی نیز از روش توافق کدگذاری استفاده شد که حاصل آن 86/0 شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی به روش تحلیل مضمون در نرم افزار Maxqda18 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد 86 کد باز، 9 کد محوری و سه کد انتخابی برای آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی شناسایی شد؛ به طوری که کدهای انتخابی شامل آسیب های نظام دانشگاهی (خط مشی گذاران، دست اندرکاران)؛ آسیب های ساختاری (برنامه درسی آموزش عالی، ساختار پژوهشی، ساختار حمایتی، ساختار وابسته) و آسیب های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی) بودند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی در سه حوزه (آسیب های دانشگاهی، ساختاری و فرهنگی) دارای چالش هایی است که برای ارتقای کمی و کیفی تولید دانش، باید بازنگری در قوانین مربوط دانش و علم و همچنین ارتقای علمی اساتید و دانشجویان صورت بگیرد.
ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
107 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس می تواند برای نظام آموزش وپرورش مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران مدارس استان فارس به تعداد 950 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 365 مدیر از میان آنها با روش نمونه ای تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه محقق ساخته ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس (30 گویه) گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و برای تحلیل آنها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس 30 گویه در 3 بعد فردی (11 گویه)، سازمانی (13 گویه) و محیطی (6 گویه) داشت؛ به طوری که بار عاملی هر 30 گویه و همه ابعاد بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 50/0 و آلفای کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، شاخص های برازش مدل ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس حاکی از برازش قابل قبول مدل مذکور بود و این مدل بر هر سه بعد فردی، سازمانی و محیطی اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، نظام های آموزشی و مدارس جهت تحقق اهداف و دستیابی به مزیت رقابتی می تواند زمینه را برای بهبود جنبه های فردی، سازمانی و محیطی رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس از طریق گویه های هر یک از آنها فراهم نمایند.
شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
455 - 464
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد دیجیتال در هر شغلی نقش موثری در میزان صلاحیت حرفه ای دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاهی و آموزش وپرورش در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه این پژوهش طبق اصل اشباع نظری 24 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. تنها ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی محتوایی آن بر اساس نظر خبرگان تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 84/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج کدگذاری باز، محوری و انتخابی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان نشان داد که سازه مذکور دارای 25 شاخص، 8 مولفه در 3 بعد بسترها، موانع و راهبردها بود. در این مطالعه بسترها شامل سه مولفه آموزشی، سازمانی و فردی، موانع شامل دو مولفه آموزشی و مدیریتی و راهبردها شامل سه مولفه مدیریتی، سازمانی و آموزشی بود. در نهایت، الگوی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان طراحی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی برای مدیران و مسئولان نظام آموزش وپرورش است. آنان با توجه به نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در جهت ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای از طریق بهبود سواد دیجیتال بردارند. لذا نتایج نشان داد سواد دیجیتال یکی از فاکتورهایی است که معلمان را به داشتن مهارت های مختلف مجهز می کند.
ارائه الگوی تصمیم گیری اخلاقی بر اساس ارزش های اجتماعی (مورد مطالعه دبیران تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه اهمیت دانش و تولید آن بر کسی پوشیده نیست و دانشگاه ها به عنوان محور اصلی تولید آن به شمار می روند. تولید دانش نیز مانند همه تولیدات دیگر دارای چالش ها و آسیب هایی است که نیازمند مطالعه است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-400 بودند که بر اساس روش اشباع نظری تعداد 22 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که برای اعتبار یافته ها از دو روش روایی محتوایی به وسیله 4 خبره بیرون از پژوهش و 2 نفر خبره داخل در پژوهش استفاده شد و برای پایایی نیز از روش توافق کدگذاری استفاده شد که حاصل آن 86/0 شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی به روش تحلیل مضمون در نرم افزار Maxqda18 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد 86 کد باز، 9 کد محوری و سه کد انتخابی برای آسیب شناسی تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی شناسایی شد؛ به طوری که کدهای انتخابی شامل آسیب های نظام دانشگاهی (خط مشی گذاران، دست اندرکاران)؛ آسیب های ساختاری (برنامه درسی آموزش عالی، ساختار پژوهشی، ساختار حمایتی، ساختار وابسته) و آسیب های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی) بودند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت تولید دانش در دانشگاه آزاد اسلامی در سه حوزه (آسیب های دانشگاهی، ساختاری و فرهنگی) دارای چالش هایی است که برای ارتقای کمی و کیفی تولید دانش، باید بازنگری در قوانین مربوط دانش و علم و همچنین ارتقای علمی اساتید و دانشجویان صورت بگیرد.
ارائه الگوی کیفیت برنامه درسی در دوره متوسطه (اول) شهر شیراز با تأکید بر رویکرد مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
191 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی کیفیت برنامه درسی در دوره متوسطه (اول) شهر شیراز با تأکید بر رویکرد مجازی انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا تلفیقی (کیفی- کمّی) بود. در بخش کیفی مشارکت کنندگان در پانل دلفی 20 خبره دانشگاهی در حوزه برنامه ریزی درسی شهر شیراز بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمّی، معلمان ناحیه 1و 2 شهر شیراز در سال تحصیلی 400-1399 به تعداد 2953 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 350 با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه و مرور ادبیات پیشینه بود و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار یافته ها با روایی صوری و پایایی با روش آلفای کرونباخ انجام شد که مقدار آن 88/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری و تحلیل دلفی و در بخش کمّی از آماره های توصیفی (درصد، میانگین و انحراف معیار) با نرم افزار Spss23 و استنباطی (معادلات ساختاری- تحلیل عاملی تاییدی) با نرم افزار Lisrel8.8 استفاده شد.یافته ها: یافته های کیفی نشان داد 6 بعد (هدف، محتوا، روش، برنامه ریزی، ارزشیابی و فناوری) 19 مؤلفه و 57 شاخص برای الگوی کیفیت برنامه درسی در دوره متوسطه اول شناسایی شد. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان داد بعد محتوا با بار عاملی (88/0 و 21/20=t)، هدف (83/0 و 32/18=t) فناوری (78/0و 11/17=t)، ارزشیابی (75/0 و 72/16=t)، روش (71/0 و 62/15=t) و برنامه ریزی (68/0 و 92/13=t) به ترتیب بیش ترین اثرگذاری بر کیفیت برنامه درسی داشتند. بحث و نتیجه گیری: برنامه ریزان درسی می توانند جهت افزایش کیفیت برنامه درسی دوره متوسطه اول به 6 بعد شناسایی شده این پژوهش توجه جدی نمایند و بر روی بعد محتوا و سازگاری آن با روش های مجازی به طور خاص تمرکز نمایند.
طراحی الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
287 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان دانشگاه فرهنگیان بودند که تعداد 20 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی مدیران، معاونان، اساتید و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بودند که تعداد 821 نفر طبق فرمول کوکران با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند که شاخص های روانسنجی شامل روایی و پایایی آنها تأیید شد. داده های حاصل از اجرای مصاحبه نیمه ساختاریافته با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-12 و داده های حاصل از اجرای پرسشنامه محقق ساخته با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزارهای SPSS-22 و Smart PLS-2 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان دارای 21 مولفه، 7 بعد و 3 مقوله بود. مقوله های آن شامل ساختار سازمانی مبتنی بر بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان (با 3 بعد دانشی، نگرشی و مهارتی)، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان (با 2 بعد سازمانی و اجتماعی) و موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان (با 2 بعد اقتصادی و سازمانی) بودند. یافته های بخش کمی نشان داد که ساختار سازمانی در دانشگاه فرهنگیان دارای 32 سوال در 8 بعد و 3 مقوله بود. مقوله های آن شامل پیچیدگی (با 3 بعد عمودی، افقی و جغرافیایی)، رسمیت (با 3 بعد انعطاف پذیری، آزادی عمل و کنترل) و تمرکز (با 2 بعد تمرکزگرایی و عدم تمرکز) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 60/0 داشتند. بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان دارای 34 سوال در 9 بعد و 3 مقوله بود. مقوله های آن شامل دانشی (با 3 بعد دانش شناختی، دانش موضوعی و دانش عملی)، نگرشی (با 3 بعد نگرش کارآفرینانه، نگرش بالندگی و نگرش اخلاقی) و مهارتی (با 3 بعد مهارت فردی، مهارت فنی و مهارت حرفه ای) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 70/0 داشتند. همچنین، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان دارای 21 سوال در 6 بعد و 2 مقوله بود. مقوله های آن شامل سازمانی (با 3 بعد ساختاری، مدیریتی و قانونی) و اجتماعی (با 3 بعد مشارکت، نفع عمومی و مهارت آموزی) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 70/0 داشتند. علاوه بر آن، موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان دارای 19 سوال در 6 بعد و 2 مقوله بود. مقوله های آن شامل اقتصادی (با 3 بعد بودجه، اقتصادی و تجهیزاتی) و سازمانی (با 3 بعد برنامه ریزی، سازماندهی و نظارت) بودند که همه سوال ها بار عاملی بالاتر از 50/0 داشتند. الگوی هر یک از سازه های ساختار سازمانی در دانشگاه فرهنگیان، بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان، سازوکارهای ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان و موانع ارتقاء در دانشگاه فرهنگیان در حالت ضرایب استاندارد و معناداری ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: الگوی ساختار سازمانی مبتنی بر شاخص های بهبود و توسعه آموزشی در دانشگاه فرهنگیان می تواند به متخصصان و برنامه ریزان این دانشگاه جهت بهبود آن و ایجاد مزیت رقابتی کمک نماید.
بکارگیری استراتژی های منابع انسانی در طراحی مدل نوآوری رفتاری در سازمان کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
337 - 348
حوزههای تخصصی:
هدف: نوآوری رفتاری در سازمان می تواند نقش مهمی در ایجاد و ارتقای مزیت رقابتی برای سازمان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه بکارگیری استراتژی های منابع انسانی در طراحی مدل نوآوری رفتاری در سازمان کودکان استثنایی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی مدیر کل سازمان کودکان استثنایی شهر تهران، روسای سازمان کودکان استثنایی در استان های مازندران و گیلان و مدیران ستادی سازمان کودکان استثنایی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری 14 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی کارشناسان سازمان کودکان استثنایی شهر تهران و مدیران مدارس کودکان استثنایی استان های مازندران و گیلان بودند که طبق فرمول کوکران 340 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحیه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-12 و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 و Smart PLS-3 انجام شد.یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که برای مدل نوآوری رفتاری و استراتژی های منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی 54 مولفه در 14 مقوله صداقت رفتاری، مثبت اندیشی در رفتار، توانمندسازی، فرهنگ خودکنترلی، خودکارآمدی نوآورانه، اعتمادآفرینی، مدیریت مشارکتی، مشارکت پذیری، تفکر به هنگام، رضایت شغلی، عدالت سازمانی، فرهنگ ارتباطات سازمانی، فضای سالم رقابت جویی و ارزیابی عینی منابع شناسایی شد. همچنین، یافته های بخش کمی نشان داد که بار عاملی و روایی همگرای همه مقوله ها بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 به دست آمد. علاوه بر آن، شاخص های برازش مدل نوآوری رفتاری و استراتژی های منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی حاکی از برازش مناسب آن بود و اثر مدل بر همه مقوله ها معنادار بود (05/0P<).بحث و نتیجه گیری: مدل نوآوری رفتاری و استراتژی های منابع انسانی در سازمان کودکان استثنایی دارای شاخص های روانسنجی مناسبی بود و متخصصان و برنامه ریزان سازمان کودکان استثنایی برای ایجاد و ارتقای مزیت رقابتی می توانند از آن بهره برداری کنند.