فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۱۱ مورد.
تأمّلات مرگ اندیشانه در چند متن منثور صوفیانه تا قرن پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به تحلیل و بررسی تأمّلات مرگ اندیشانه در متونِ مهمّ منثور صوفیانه تا قرن پنجم هجری می پردازد. پژوهش حاضر نشان می دهد که مرگ اندیشی در متون عرفانی قرن پنجم هجری در مقایسه با متون عرفانی سده های پیش از آن بسامد بیشتری دارد. این نکته می تواند نشان دهنده عمق و اصالت تجربه های صوفیان و عارفان و اراده معطوف به مرگ در وجود آنان باشد. سویة دیگر این بررسی نشان می دهد که در آثار صوفیان اهل قبض که متّصف به مقام خوف بودند، مرگ هراسی نمودِ بیشتری دارد، ولی در آثار صوفیان اهل بسط و سُکر، پدیده مرگ دوستی بیشتر تجلّی یافته است.
مقام تسلیم در مثنوی و گیتا بهاشیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله شامل سه بخش است. در بخش اول ضمن بیان مقدمه ای کوتاه به این بحث پرداخته ایم که در مثنوی معنوی و گیتا بهاشیه مباحث و مفاهیم بسیاری مطرح شده اند که یکی از آنها مقام تسلیم است. در این بخش نویسنده بر این باور است که شأن حقیقی انسان در این جهان آن است که در برابر حق تسلیم باشد. در بخش دوم مقاله، ضمن بیان سخنانی درباره چیستی تسلیم، مراتب مختلف تسلیم در مثنوی و گیتا بهاشیه بیان شده اند. آن مرتبه ای از تسلیم که نتیجه زهد و مجاهدت است، مرتبه فروتر تسلیم است، در حالی که مرتبة برتر تسلیم، نتیجه فیض و رحمت حق است. در بخش سوم به تفسیر مقام تسلیم پرداخته شده است. در این بخش آمده است که مقصود اصلی مثنوی و گیتا بهاشیه از طرح مقام تسلیم، بیان فراموشی تدبیر و اراده و پناه جستن به حق است؛ یعنی انسان به جای تکیه بر پیچیدگی اندیشه های فلسفی و مقولات ذهنی باید عاشقانه خود را تسلیم حق کند تا زودتر و آسان تر به نجات دست یابد.
تجلی «تجلی» در شعر شهریار
حوزههای تخصصی:
عرفان به عنوان حرکتی درونی از بنده سوی خالق، که در حقیقت همان سیر و سلوک و تصوف است، در اندیشه های معاصرین نیز همچون سده های صدر اسلام یافت می شود. استاد شهریار نیز با توجه به پرورش در خانواده باورمند و دین مدار، دارای پایه های باوری محکمی بود و دلبستگی ویژه ای به وادی عرفان و رهنمود های آن داشته است و در کلام خود در صدد بیان این هدف کلی است که انسان همواره در پی ادای حق بندگی و رسیدن به حقیقت و معبود است.
«تجلی» از اصطلاحاتی است که عرفا با آن، کیفیت بینش و دریافت خود را از دریای معرفت و شناخت حق تعالی و ظهور وی در عالم تعینات بیان می کنند و شهریار نیز به مقوله «تجلی» به عنوان یکی از مبانی سیر و سلوک و عرفان نگاه ویژه ای داشته است که در این مقاله در حد مجال گفتار به این بحث پرداخته خواهد شد.
دیدگاه های معرفت شناختی هجویری در کشف المحجوب درباره توحید و رؤیت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
هجویری با تألیف کشف المحجوب یکی از برجسته ترین آثار عرفانی را در ادب فارسی پدید آورده است. او تحت تأثیر تحولات فرقه ای و اجتماعی جاری در جامعه، و به تناسب زمینه فکری و مذهبی خود، دیدگاه های معرفتی اش را در کتاب مزبور تبیین کرده است. در این مقاله سعی شده است با رویکردی معرفت شناختی، آرای او درباره مسئله توحید و برخی موضوعات مرتبط با آن؛ یعنی ذات، صفات و رؤیت الهی بررسی شود. تحلیل معرفت شناختی آرای هجویری در زمینه توحید، ضمن اینکه عقیده او را درباره مراتب توحید آشکار می کند، نظر او را درباب دخالت یا عدم دخالت علم و آگاهی انسان در توحید روشن می کند. همچنین، معلوم می شود که او درباب ذات قائل به بقاست و تبدل را به صفات نسبت می دهد. به نظر او، صفت به خود قائم نیست؛ درنتیجه، درباره خدا نیز معتقد است که صفات او قائم به ذات اوست و خدا با صفات خود قدیم است. در این مقاله، ضمن اینکه میان مسئله توحید و رؤیت الهی رابطه معرفتی دیده می شود، نظر هجویری نیز درباره مرتبه متعالی رؤیت در حصول ایمان و توحید الهی تبیین می شود.
عشق، آن شگرف شیرین
جایگاه عشق در مبانی سنت های اول و دوم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند تاکنون جریان عرفان اسلامی، متناسب با هر عصر و روزگاری به اشکال گوناگونی، چه به لحاظ سبک شناختی و چه از جهت ادوار تاریخی، رویدادها، آثار، پیشگامان و بنیان گذاران سرشناس فرقه های عرفانی تقسیم شده است، شاید تقسیم آن به دو سنت اول و دوم که یکی از آغاز تا سده هفتم هجری و دیگری از سده هفتم با ظهور ابن عربی تا دوران حاضر را در برمی گیرد، از شمول بیشتری برخوردار باشد. هدف از بررسی موضوع عشق در دو سنت عرفانی، شناخت چگونگی تعامل قوه نظری و عملی در دو سنت عرفانی مذکور و تبیین این واقعیت است که چگونه مبانی فکری سنت دوم که مراد از آن مکتب مبتنی بر وحدت وجود ابن عربی است، توانست با تبیین و تشریح اصولی شالوده های علمی و نظری خود، قوه عملی را نیز تحکیم و تعمیق بخشد. برای روشن تر شدن این موضوع، «عشق» را که هم از مضامین پرکاربرد و هم از کلیدواژه های این دو سنت به شمار می آید، از خلال دو اثر منتخب، یعنی عبهرالعاشقین روزبهان بقلی و فصوص الحکم شیخ اکبر برگزیده ایم تا با مطالعه دیدگاه های هر یک در خصوص عشق، نتایج و بازخوردهایی را که با تکیه بر این مبانی در این هر دو سنت حاصل آمده است، بررسی کنیم.
عرش از دیدگاه حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علاوه بر دیدگاههای عارفانه سنایی، که در حدیقه و آثار دیگر وی مشهود است، دیدگاه کلامی او نیز حائز اهمیت است. یکی از این موضوعات مهم، موضوع عرش و لامکان بودن خداوند است. متکلمان دیدگاههای مختلفی را در این باره مطرح کرده اند و عرفای اسلامی نیز در بحث و تفسیر آیه «الرحمن علی العرش استوی» به تاویل روی آورده اند و عرش را قلب و دل دانسته اند، اما سنایی، عارف بزرگ قرن ششم دیدگاهی متفاوت با عارفان دارد. وی استوای بر عرش را به معنای استیلا می داند، نه جای نشستن خدا، و معتقد است که خداوند چون خود آفریننده مکان است، در مکان نمی گنجد و تجسم و تشبیه در او راه ندارد.
تاملی در کاربرد اصطلاح «تشبیه و تنزیه» در متون ادبی ـ عرفانی فارسی
حوزههای تخصصی:
«تشبیه و تنزیه» از جمله اصطلاحات عرفانی است که در حوزه هایی مانند ادبیات، تفسیر، کلام و ملل و نحل نیز مورد توجه است. این دو اصطلاح در نشانه شناسی زبان عرفانی از حیث ساختار در ردیف «اصطلاحات زوجی» قرار می گیرد. کاربرد این دو ترکیب در کنار هم بعد از ابن عربی رواج بیشتری داشت. وی با بیان نظریه خویش، اعتقاد به تشبیه و تنزیه را در مسیری تازه افکند که بعدها بسیاری از عرفا و ادبای اندیشمند تحت تاثیر نظریه و تفکر او قرار گرفتند. در این مقاله سابقه کاربرد این دو اصطلاح در شعر و ادب فارسی و متون مختلف بررسی می شود. بیان ارزش و اهمیّت این دو اصطلاح به عنوان یکی از موضوعات بحث انگیز در دوره های مختلف، بررسی سیر تحولات معنایی و گستردگی قلمرو کاربرد این دو واژه در متون گوناگون از اهداف دیگر این مقاله است.
پنبه وسواس بیرون کن ز گوش
حوزههای تخصصی:
هدف غاییعارف از تحمل ریاضت ها و طیسلوک، رسیدن به یقین است که آن را به نام ها و عنوان هایدیگر نیز خوانده اند اما یقین را نه با نام کار است و نه با عنوان، باید دریافت و چشید و فهمید. یقین، به قلب اطمینان، به دل ارامش، به جان قرار و به زندگی، امید میبخشد و مرگ را دروازه ایبه سویارزوها میسازد. جهان آخرت را نزدیک و حب نفس را از ساحت انسانیبه دور میدارد. نقطه مقابل ان وسوسه و تردید است و سیر آن برخلاف یقین. مولانا، دست یابیبه یقین و رهاییاز تردید را موکول به هدایت خداوند و خواست واقعیسالک میداند و غرض از سرودن و ارایه مثنویمعنویرا وصول بدان سرمنزل میانگارد. نگاهیبه تلاش هایمولانا در این جهت، سرلوحه کار این مقاله است که به جایپرداختن به تعاریف و نظرات گوناگون و اغلب تکراری، میکوشد که از بیان شیوا و عاشقانه پیر بلخ یاریجوید. تا چه قبول افتد.
«مولانا و قرآن»
حوزههای تخصصی:
این مقاله به طور اجمال ارتباط مولانا و دریافت های او را از قرآن کریم مورد تتبع قرار می دهد و مراد این است که بیان کند عرفان مولانا آن گونه که در آثار او موجود است برگرفته از بطن و متنِ قرآن است و او خود نیز به منزله نوعی مفسر قرآن به حساب می آید. از طرفی نیز باورمندی و ایمان و عشق مولانا به این کتاب و کلام وحیانی و آسمانی را به نمایش می گذارد تا نشان دهد که عرفان مولانا عرفانی در جریان وحی و نبوت بوده و لاجرم تابع سنت نبوی هم خواهد بود و از کژی ها و خواسته های نفسانی به دور بوده و آنچه آن سلطان خوبان گفته را به عبارت منظوم کشیده و به فهم ما نزدیک کرده است، هر چند که از کج فهمی های خاصه امروزِ برخی از افراد به فغان است و می گوید:کرده ای تاویل حرف بکر راخویش را تاویل کن نه ذکر رابر هوا تاویل قرآن می کنیپست و کژ شد از تو معنیِ سنی
پیوندهای معنایی آیه الست و اعیان ثابته در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه 172 سوره اعراف را برخی عارفان مسلمان با اعیان ثابته، که از اصطلاحات نظام فکری ابن عربی است، درپیوندیافته اند. این پژوهش بر آن است تا پاسخی برای این پرسش بجوید که مولانا آن گاه که در مثنوی به آیه الست استناد می کند، چه پیوندهای معنایی میان این آیه و اعیان ثابته ردیابی و رصد کرده است؟ بنابراین ضمن تعریف اعیان ثابته و برخی موضوعات فرعی وابسته بدان، بیت هایی از مثنوی مولانا که پیوندهای معنایی آیة الست با اعیان ثابته را دربردارد، به شیوة تحلیلی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که بخشی از کاربردهای آیة الست در مثنوی مولانا، مفاهیم محوری مشترک میان میثاق الست و اعیان ثابته را دربردارد. در این کاربردها به علم ازلی خداوند و ثبوت علمی موجودات اشاره شده و شهود اعیان ثابته به انبیا و اولیا نسبت داده شده است. نمونه هایی از طرح «هم زمانی» الست و اعیان ثابته و همانندی موضوعات «سرّالقدر» و «سابقة ازلی» را هم در این کاربردها می توان یافت.
نگاهی اجمالی به شعر و اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تحلیل مساله «معنا» در گلشن راز شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تا کنون و تا عرصه آخرین تئوری های پیچیده زبان شناسی، بشر در پی یافتن الگویی فراگیر در معناشناسی بوده است؛ الگویی که با اتقان و صحت بتواند به مثابه یک پارادایم در گستره وسیعی از علوم، تاثیرگزار باشد. این چنین الگویی در گلشن راز شبستری وجود دارد و این مقاله ضمن کشف آن، سعی نموده لوازم و مبانی زیرساختی آن را در سه ساحت هستی شناسی، معرفت شناسی و معناشناسی بیان نماید. برخی از این مبانی عبارتند از: اصل تشکیک در عوالم، اصل نظام احسن و تفاوت تجلیلات جلال و جمال، اصل وجود معرفت های حضوری و پیشین، اصل تفکیک مدلول لفظ از مراد لافظ، و امکان مشهود واقع شدن معانی معقول و... . این الگو می تواند در بهینه سازی تبیین دلالت الفاظ بر معانی باطنی، بی نیاز شدن از ارتکاب به مجاز در تفسیر متون دینی و جدا نمودن حقیقت معنا از امور زاید بر علم معناشناسی، بسیار تاثیرگزار باشد. این الگو به مفاد قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی در اندیشه امام خمینی (ره) نزیک است که به تعبیر ایشان می تواند کلید اسرار معرفت و باب الابواب فهم رموز زبان قرآن شود.
ظلومی و جهولی انسان در متون تفسیری و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفسران قرآن کریم در تفسیر آیه 72 سوره احزاب، در شرح و توضیح کلمات ظلوم و جهول با وجود اختلاف نظرهایی، در این نکته اتفاق دارند که انسان با حمل بار امانت الهی که فوق طاقت او بوده است، در حق خود ستم روا داشته و نسبت به صعوبت و عظمت بار امانت و عاقبت حمل آن نادان بوده است. هر چند ظاهر این تعبیر با توجه به بار معنایی کلمات یاد شده نوعی توبیخ و نکوهش در حق انسان تلقی می گردد؛ اما در ادبیات عرفانی این اوصاف به گونهای تاویل و تفسیر شده اند که نه تنها مایه ذم و قدح انسان نیستند بلکه عین مدح و نعت او نیز هستند. مقاله حاضر سعی دارد تا با تحلیل برخی متون ادبی این کلمات را از منظر عرفانی مورد بحث و بررسی قرار دهد.
زنجیره های استعاری «محبت» در تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از قرن دوم هجری صوفیه با وارد کردن مفهوم «محبت» در سخنان خود، نسبت جدیدی میان خود و خداوند تعریف کردند، این تعریف اگرچه در ابتدا با مخالفت های از جانب فقها و متکلمین روبرو شد اما به تدریج جای خود را در گفتمان صوفیه پیدا کرد، تا این که در نهایت در آغاز قرن ششم مفهوم «عشق» نیز به طور رسمی وارد اقوال و آثار ایشان شد. تلاش صوفیه در این چهارقرن برای تعریف و توضیح این مفهوم، تصوف را وارد مرحلة جدیدی ساخت که شاهد شکوفایی آن در قرن های ششم تا هشتم هجری می باشیم.
نگارنده در این جستار به دنبال بررسی دیدگاه های هستی شناسانة صوفیه دربارة این مفهوم بوده است از این رو از طریق تحلیل و بررسی استعاره های مفهومیِ هستی شناختی در «نظریة استعارة مفهومی» به جستجوی دیدگاه های صوفیه در این باره پرداخته و در نهایت ثابت کرده که استعاره پردازی های صوفیان از همان ابتدا بیانگر دو دیدگاه که در واقع برخاسته از دو استعارة اصلیِ خداوند سلطان است و خداوند محبوب است می باشد
بررسی وحدت وجود در رباعیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه وحدت وجود ابن عربی آرام آرام در سراسر سرزمین های اسلامی به ویژه در ایران و پس از آن در هندوستان، گسترش یافت. یکی از مهم ترین راه های گسترش این اندیشه متون ادبی عرفانی مخصوصاً شعر شاعران عارف بوده است. اندیشه وحدت وجود در رباعیات بیدل دهلوی نیز به نحو بارزی تجلییافته است. موضوعاتی چون وحدت وجود، تشبیه و تنزیه، ظاهر و باطن، وحدت و کثرت و دیگر موضوعات در رباعیات بیدل مطرح شده است و می توان گفت رباعیات بیدل عرصه بیان اندیشه های عرفانی او است. بیدل به وحدت وجود اعتقادی راسخ دارد و در کلامی محکم و استوار مباحث این اندیشه را تبیین نموده است.