فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۰۴ مورد.
دستور زبان ایلامی هخامنشی؛ بخش دوم: درآمد؛ قید؛ عدد؛ حرف ندا؛ نحو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان ایلامی هخامنشی چندان متفاوت با دوره های پیشین این زبان است که می توان و به جاست دستور زبانی مستقل بر آن نوشته شود، چنان که پیپر (1955) نزدیک به شصت سال پیش چنین کرده است. نوشته حاضر دستور مستقلی است بر این زبان بنابر متن های ایلامی هخامنشی در کتیبه های شاهی هخامنشی و گل نوشته های دیوانی ایشان که بخش های قید، عدد، حرف ندا و نحو را شامل می شود. بخش های دیگر این دستور، در مقاله ای مستقل در شماره پیشین همین نشریه، منتشر شده است.
بررسی مفهوم «درویش راستین» در متون فارسی میانه زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون فارسی میانه، واژه های «درویشی»، «شکوه» و «نیاز» بر فقر و تنگدستی دلالت می کند؛ از این میان «درویش» دارای دو مفهوم متفاوت است. در متون فارسی میانه به تفصیل به مفهوم درویشی پرداخته و تصویری روشن از آن ارائه شده است. بر اساس این متون، درویش از یک سو بر فرد تنگدست دلالت می کند که از وضعیت خود ناخرسند است و از سوی دیگر به فرد وارسته ای دلالت دارد که به دلیل خرسندی، تن و روانش در آرامش به سر می برد؛ این فرد در نوشته های فارسی میانه «درویش راستین» نام دارد. در این پژوهش تلاش بر آن است که مفهوم خاص درویش، یعنی درویش راستین، در متون فارسی میانه بررسی و به این سؤالات پاسخ داده شود: درویش راستین به چه کسی گفته می شود، تفاوت درویش راستین و فقیر در چیست و آیا راه و رسم درویشی راستین را در این نوشته ها می توان یافت؟
دو اصطلاح ستاره شناسی و کیهان شناسی باستان در گزیده های زادِسپَرَم قرائت واژه مبهم ائفقثجظ در عبارت ائفقثجظ ل تسوظ ا و بررسی مفهوم عبارت “se kanārag ī gēhān” (سه کناره گیهان) در متن پهلوی گزیده های زادِسپَرَم (فصل 34: بندهای 25 و 28)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو اصطلاح فنّی در متن پهلوی گزیده های زادِسپَرَم بررسی می شود. ابتدا قرائت رایج واژه ائفقثجظ (فصل 34: بند 28) به صورتnisārīk/nisārīg نقد و بررسی شده است که، نخستین بار، آن را زنر (1955: 345) با این خوانش به معنی «آغازین» ارائه کرد و سپس ژینیو و تفضّلی (1993: 120) نیز آن را پذیرفتند.nisārīg واژه ای تک بَسامَد (منفرد) در زبان پهلوی است که با اصلاحی ناچیز می توان آن را به صورت اخقثجظ (wahārīg: بهاری) تصحیح و به همراه واژه paymānīg به صورت اندازه میانگین/ اعتدالی بهاری ترجمه کرد. سپس، در جست و جوی تفسیری قانع کننده از مفهوم عبارت “se kanārag ī gēhān” (فصل 34: بند 25)، این عبارت با عبارات مشابه موجود در مدارک باستانی نجومی و کیهان شناسی به زبان های اَکَّدی (متن های موسوم به اسطرلاب ها و الواح میخی مُل آپین)، سنسکریت (براهمنه ها) و لاتین (خطابه در باب خورشید توانا از یولیانوس، امپراتور مهرپرست روم)، مقایسه و عبارت یادشده به عنوان اصطلاحی فنّی معرفی شده است که به الگوی مشهور «تقسیم بندی سه بخشی آسمان (به نواحی جنوبی، میانی و شمالی)» در کیهان شناسی مشرق زمین باستان اشاره دارد.
بررسی ویژگیهای کهن ترین متن های فارسی به خط مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نیمه نخست قرن چهارم هجری، مانویان خط دینی خویش را برای نوشتن آثارخود به زبان فارسی به کار بردند. این متن ها بخشی از دست نوشته هایی است که در تورفان یافت-شده و هم اکنون در فرهنگستان علوم برلین- براندنبورگ نگهداری می شود. به عبارت دیگر این متن ها را باید از جمله کهن ترین آثار زبان فارسی به شمار آورد که به زبانی نوشته شده اند که آن را می توان فارسی نو آغازین خواند. هدف این مقاله معرفی و بررسی زبانی دست نوشته های فارسی نو آغازین است که شامل 15 متن دو برگی می شود. روال ارائه مطالب دراین تحقیق بدین صورت است که ابتدا نمونه هایی از متن های ذکر شده به صورت حرف نوشت، آوانوشت و ترجمه به همراه شماره ثبت قطعه مربوطه در اکادمی علوم برلین آمده است. سپس مهم ترین ویژگی های نگارشی، آوایی، و واژگانی این نمونه ها ذکر و با دوره های پیش و پس از آن مقایسه شده است. نتایج این بررسی نشان داد زبان متن های مورد نظر در برخی موارد به فارسی نو و در برخی موارد به فارسی میانه نزدیکتر است.
بررسی سه تکواژ «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در هورامی: پس اضافه یا حالت نما
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی سه تکواژ پربسامد «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در زبان هورامی (گونه پاوه) می پردازد. ماهیت این تکواژها که به صورت پسوند به اسم می پیوندند و معنایی مشابه حروف اضافه دارند، چندان مشخص نیست. سؤال این پژوهش این است که ماهیت این سه تکواژ چیست. در این راستا، نخست تعداد 52 حرف اضافه هورامی استخراج و طبقه بندی شدند، ساخت گروه حرف اضافه دار هورامی مشخص شد، حالت غیرصریح و نشانه های آن معرفی شدند و سه فرضیه مطرح شد که بر اساس آنها این سه تکواژ یا پس اضافه، یا اجزاء تشکیل دهنده حروف اضافه و یا تکواژهای حالت نما هستند. بررسی داده های زبانی نتایجی آن گونه به دست نداد که بتوان یک فرضیه را پذیرفتنی تر از بقیه به شمار آورد. در نهایت سه فرضیه مذکور با جهانی های مطرح شده مرتبط نیز محک زده شدند، اما این رویکرد نیز به نتیجه ای قطعی و متقن منتهی نشد. به نظر می رسد این سه تکواژ بقایای در حال حذف یا تغییر از یک نظام در گذشته زبان هستند، یا نظام پس اضافه ای یا نظام حالت. اظهار نظری دقیق تر از این ممکن نیست و بررسی بیشتری می طلبد.
دستور زبان ایلامی هخامنشی: بخش نخست: درآمد؛ آواشناسی؛ صرف اسم و فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان ایلامی هخامنشی چندان متفاوت با دوره های پیشین این زبان است که می توان و بجاست دستور زبانی مستقل بر آن نوشته شود، چنان که پِیپِر (1955) نزدیک به شصت سال پیش چنین کرده است. نوشته حاضر دستور مستقلی است بر این زبان بنا بر متن های ایلامی هخامنشی در کتیبه های شاهی هخامنشی و گل نوشته های دیوانی ایشان که بخش های درآمد، آواشناسی و صرف اسم و فعل را شامل می شود. بخش های دیگر این دستور در مقاله ای مستقل منتشر خواهد شد.
نگاهی تازه به کتیبة پهلوی آذرشب مشهور به نیروگاه سیکل ترکیبی (کازرون چهارده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتیبة پهلوی «آذرشب»، مشهور به «نیروگاه سیکل ترکیبی (کازرون چهارده)»، یکی از سنگ مزارهای بازمانده از اواخر دوره ساسانی (یعنی سال 6 یزدگردی برابر با ششمین سال جلوس یزدگرد، آخرین شاه ساسانی) است که در سال 1384، هنگام خاک برداری از اطراف برج نیروگاه سیکل ترکیبی در شرق کازرون، کشف شد. محتوای این گونه کتیبه ها بیش تر معرفی آرامگاه یا دخمه درگذشته و ذکر نام او و پدر او یا کسی که دخمه را برای او سفارش داده و نیز طلب آمرزش برای متوفا است. کتیبه مذکور به شکل ستونی مکعب مستطیلی است و نوشته های پهلوی در دو طرف ستون و در عرض آن نگاشته شده است. در این مقاله، پیش نهادی تازه برای عنوان کتیبه (آذرشب به جای سیکل ترکیبی!) و خوانش و ترجمه آن ارائه شده است. هم چنین، خوانشی برای چند واژه که پیش از این خوانده نشده پیش نهاد شده است.
سرودنامه سغدی هویدگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش فعل های ایرانی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویشورِ ایرانیِ باستان، با افزودنِ پیش فعل به فعل، معنیِ آن را کرانمند می کرده و بدین گونه پیامِ خود را دقیق تر بیان می کرده است. آنچه در این زمینه در منبع ها دیده می شود چنان اندک و نارساست که ساخت، کارکرد و پیشینه پیش فعل ها را برای ما روشن نمی کند. دستورِ کارِ این نوشته، شناساییِ بیست پیش فعلِ ایرانیِ باستان به همراه ریخت های گوناگونِ آنها و بررسیِ بسامدِ کاربردیِ این پیش فعل هاست. همچنین کوشیده شده است تا نارسایی هایی که در زمینه ساخت، کارکرد و ریشه هندواروپاییِ آنها دیده می شود، برطرف شود. در این بررسی روشن می شود که پیشوندِ فعلی نامیدنِ پیش فعل ها در اوستا از دیدِ ساخت شناختی نادرست است. دیگر اینکه پیش فعل ها بازمانده های گروهی از قیدهای اداتی هندواروپاییِ آغازین هستند که در زبان های ایرانیِ باستان کارکردِ پیش فعلی به دست آورده اند و از این پس، معنیِ فعلی را که با آن پیوند می خورند ویرایش و کرانمند می کنند.
پهلویات کتیبه ای 2 : (1) کتیبة سنگ مزار حاجی آباد استخر (نقش رستم 1) و بازخوانی کتیبة تنگ جلو (سمیرم 1)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتیبة حاضر از مجموعه کتیبه های مزارنوشته به خط و زبان پهلوی ساسانی است. این کتیبه در مأموریت اینجانب به سال 1382 در حوالی روستای حاجی آباد، حد فاصل میان تخت جمشید و نقش رستم، در استخر باستانی دیده شده بود. این کتیبه در ۷ سطر نوشته شده است و بر بالای آن هم دخمه یا استودانی وجود دارد که محل دفن صاحب قبر بوده است. در آغاز، تصور بر این بود که کتیبه تازه یافته شده است اما، در جست وجوهای نگارنده، مشخص شد که هرتسفلد این کتیبه را دیده و از آن قالب هم تهیه کرده بود. این کتیبه از آنِ شخصی به نام «پورگ» پسر «روشن آدُر» است. در این مقاله، بازخوانی تازه ای هم از کتیبة «تنگ جلو» (سمیرم ۱) شده است.
واحدهای سنجش طول در اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دربارة واحد های اندازه گیری در ایران باستان اطلاعات کمی در دست است. مهم ترین متنی که از ایران باستان باقی مانده است، یعنی اوستا، آگاهی چندانی در این باره به دست نمی دهد. خوش بختانه یکی از فصول فرهنگ نامه ای کهن، مشتمل بر واژه های اوستایی و ترجمة پهلوی آن ها، دربردارندة تعدادی از واحدهای سنجش طول در دوران باستان است. در فصل بیست و هفتم فرهنگ اویم، نام واحدهای اندازه گیری طول و نسبت آن ها با یک دیگر به زبان اوستایی و پهلوی آمده است. نام برخی از این مقیاس ها در متون اوستایی تک آمدند و تنها در این فرهنگ باقی مانده است. به این ترتیب، می توان این متن را مهم ترین منبعی دانست که دربارة واحدهای اندازه گیری در ایران باستان اطلاعاتی به دست می دهد. در این مقاله، واحدهای اندازه گیری طول، که در فصل بیست و هفتم فرهنگ اویم نام برده و تعریف شده است، به کمک بخش های دیگر اوستا و منابع پهلوی و زند طبقه بندی و بررسی شده است. نتیجه این بررسی و طبقه بندی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
قواعد ساخت سازه ایِ فارسی باستان در کتیبه بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی قواعد ساخت سازه ای فارسی کتیبه بیستون می پردازد. قواعد ساخت سازه ای ایی یگاه هسته را نسبت به وابسته هایش در گروه های نحوی مختلف از قبیل گروه اسمی، گروه فعلی، گروه حرف اضافه ای، گروه صفتی و گروه قیدی تعیییه و تحلیل داده یه بر نمونه ها و مثال هایییبه بیستون، به عنوان مهم ترین و مفصل ترین متن فارسی باستان، صورت گرفته است. از تحلیل گروه های نحویِ فارسی باستانِ به کتیبه بیستون و با توجه به ویژگی تصریفی این زبان چنین استنباط می های نحوی، هسته تمایل به جایگاه پایانیِ گروه دارد. بنابراین بر اساس بسامد وقوع، شاید بتوان فارسی باستان را، در ساخت های بی نشان، زبانی هسته پایان دانست.
بازجستن ضراب خانه های ساسانیان در فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان پارس، در جنوب ایران، به لحاظ نقش خاستگاهی، مرکزیت دینی، سیاسی و موقعیت اقتصادی و تجاری، مهم ترین ایالت شاهنشاهی ساسانیان (226 - 651 م) محسوب می شد. تولیدات انبوه این ایالت، همچون پارچه های کتانی و ابریشمی یا فرش و مروارید که تا چین و سایر نواحی دوردست نیز صادر می شد و موقعیت جغرافیایی آن، در پس کرانه خلیج فارس، آن جا را به مکان مهمی برای حمل و نقل و تجارت زمینی و دریایی تبدیل کرده بود. رونق تجارت با سایر سرزمین ها موجب افزایش میزان ضرب سکه در آن ایالت شده بود و بسیاری تعداد سکه های مکشوفه در این ایالت حکایت از کثرت ضراب خانه هایی دارد که در این منطقه قرار داشته اند. در این پژوهش ضراب خانه های منطقة پارس در دورة ساسانیان بر اساس سکه های نبشته دار ساسانی بررسی شده اند و بر پایة شواهد موجود پیشنهادشده علامت اختصاری WLC، که به گفتة اکثریت سکه شناسان تاکنون ناشناس باقی مانده است، اشاره به شهر برازگان (برازجان) در جنوب ایالت پارس دارد.
بررسی ونقد معانی حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام انصاری
حوزههای تخصصی:
جمال الدین بن هشام انصاری (761م) در تاریخ نحو عربی و تحول و پیشرفت و احیای این علم، سهمی بسزا و نقشی عظیم دارد. او که خالق اثر «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب» است، نحوی مبتکر و صاحب نظری است که در فهم، بررسی، مقایسه، استنباط و بیان مسائل و قضایای نحوی از شیوه ها و اسلوب های بدیع و منحصر به فرد خود استعانت می گیرد. حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام دارای چهارده معناست که یک معنای آن زائد و سایر معانی غیر زائد است. از جمله این معانی می توان به الصاق، تعدیه، استعانت، سببیت، مصاحبت، ظرفیت، بدل، مقابلة، مجاوزت، استعلاء، تبعیض، قسم، غایت، تفدیة و تأکید اشاره نمود. نگارندگان در این مقاله می کوشند به بررسی و نقد مقوله حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام انصاری از طریق قرائن مقالیه و حالیه بپردازند.
گزارش دینکرد از دعای ینگهه هاتام*
حوزههای تخصصی:
نیایش «ینگهه هاتام» (yeŋ́hē hātąm) یکی از دعاهای مقدس زردشتی است. این دعا به زبان اوستایی جدید است که به گونه گاهانی درآمده و به احتمال بسیار از بند بیست و دوم یسن گاهانی 51 مشتق شده است ولی فهم آن، به مراتب، از الگوی گاهانیِ آن، ساده تر است. ینگهه هاتام، که در اوستای کنونی بند پانزدهم از یسن بیست و هفتم است، در پایان یسن هایی که در آن ها نام بسیاری از ایزدان برشمرده شده است و نیز پس از سرودن یشت هایی که ستایش ایزدان ِخاص است زمزمه می شود و مراد از آن، ستایش همه ایزدانی است که به آفرینش مینوی تعلق دارند و نیایش آنان بر بهدینان واجب است. سومین فرگرد بغ نسک از کتاب نهم دینکرد در تفسیر این نماز دینی است که در این گفتار متن آن بر اساس دستنویس های J5 و D10، متن پهلوی ویراسته مدن (Madan) و سنجانا (Sanjana) و نسخه درسدن (Dresden)، تصحیح، آوانویسی و به فارسی ترجمه شده است.
اهمیت ادبی درخت آسوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درخت آسوری یک اثر منظوم به زبان پارتی است که به خط پهلوی تحریر شده است. این اثر به دلایلی چند از مهم ترین آثار ادبی ایران در دوره میانه محسوب می شود. گذشته از این که تحقیقات روش مند وزن شناختی ایرانی میانه با آن شروع شد، خود اثر نمودار انواع گوناگونی از تجربیات ادبی در دوره میانه است؛ تجربیاتی که در شعر فارسی به ویژه در قصاید سخنوران پارسی گوی پس از اسلام نیز دیگربار مجال ظهور یافت. در این گفتار عناصر مهم ادبی در درخت آسوری شامل مناظره، مفاخره، لغز، تمثیل حیوانی (فابل)، شریطه و آرایه های ادبی موجود در آن مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
یک ناﻣﺔ سغدی (نامة باستانی سغدی شمارة یک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نامه نگاری از دیرباز از جمله ابزارهای ارتباط انسان ها بوده است و ایرانیان باستان نیز از آن آگاه بودند. از جمله کهن ترین شواهد موجود از نامه نگاری در ایران متعلق به دوره هخامنشیان است. از دورﮤ اشکانیان نیز آثاری در دست است، اما دورﮤ ساسانی را می توان اوج شکوفایی نامه نگاری در ایران پیش از اسلام دانست. در میان آثار به جای مانده از دورة میانه نیز، نوشته هایی به زبان سغدی به شیوة نامه نگارش شده که مطالعة آن ها نه فقط از لحاظ زبان شناسی اهمیت بسیار دارد بلکه بسیاری از زوایای تاریک تاریخ اقوام شرق ایران را نیز در این دوره مشخص می کند. اورل استاین، در سال 1907 م، مجموعه ای از چند نامة سغدی را در ویرانه های یکی از برج های دیده بانی دیوار چین پیدا کرد. این نامه ها، که بعدها «نامه های باستانی سغدی» نامیده شدند، امروزه کهن ترین متون سغدی نوشته بر کاغذ شمرده می شوند. نامة نخست را زنی به مادرش نوشته و در آن شرح حال خود را برای مادر بازگو کرده است. در مقالة حاضر، به خوانش و ترجمة این نامه، ریشه شناسی واژگان و تحلیل شیوة نامه نویسی در آن پرداخته شده است.