فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۲٬۰۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
اگرچه در پژوهش های متعددی بر موضوع توانش ارتباطی، سرعت یادگیری و نیز توانش ساختاری زبان تاکید گردیده، پژوهشگران تاکنون کمتر به موضوع توانش استعاری پرداخته اند. علت این امر آن است که هدف غایی اغلب این پژوهش ها رسیدن به توانش غیر اهل زبان بوده است. در این پژوهش ها با استفاده از یافته های جهانی های زبان ها، مطالعاتی در زمینه ساختارها و نحوه فراگیری آنها صورت گرفته، ولی بر توانش استعاری تاکیدی نشده است. در مقاله حاضر میزان نهایی فراگیری استعارات زبان انگلیسی توسط فارسی زبانان بررسی شده است . یافته های آماری پس از تجزیه و تحلیل حکایت از آن دارد که میزان تولید زبان استعاری توسط دو زبانگانگان بستگی به نوع نحوه آشنایی آنها و نیز نوع مواد آموزشی متغیر است. یافته های این پژوهش موید آن است که میزان زبان استعاری در مواد آموزشی باید بیش از میزان فعلی باشد.
تحلیل آزمون های ارزشیابی پیشرفت یادگیری بر پایه آزمون های الکترونیکی سایت Passwort Deutsch(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزمون های ارزشیابی پیشرفت یاد گیری، فعالیتی هدفمند و ابزاری مهم برای ارزشیابی دانش و مهارت های زبانی در برنامه ریزی درسی آموزش زبان به شمار می روند. این آزمون ها که با هدف تعیین میزان پیشرفت و یا پس رفت زبان آموزان در یادگیری مطالب درسی و نیز با تشخیص مشکلات احتمالی در فرایند یادگیری، طراحی و اجرا می شوند، متناسب با اهداف یادگیری و شیوه های آموزش زبان از تنوع برخوردارند. مقاله حاضر ضمن بررسی اهداف و کارکرد آزمون های ارزشیابی پیشرفت یادگیری در بستر آموزشی متعارف و نیز معیارهای کلی در طراحی آنها، استفاده از این آزمون ها را در بستر اینترنت، با تحلیل سایت آموزش زبان آلمانی «passwort Deutsch» مورد تحلیل قرار می دهد.
طنز پردازی در مقالات «تنکیت و تبکیت» عبدالله ندیم و «چرند پرند» دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از انواع ادبی است که در آن طنز پرداز، به قصد اصلاح، با سلاح قلم و چاشنی خنده، زبان به انتقاد از معایب و مفاسد موجود در جامعه باز می کند. عبدالله ندیم و دهخدا هر دو از طنز پردازان زبان فارسی و عربی و زبانزد عالمان اهل قلم هستند. هردو با قلم خود به شیوه ای که خواننده را به تفکر وا دارد، از معایب جامعه زمان خود انتقاد کرده و آن را مورد تمسخر قرار دادند؛ یکی از آن ها در انقلاب عرابی پاشا شرکت کرده و دیگری در نهضت مشروطه نقش بارزی داشت.
در مقالات آن ها ویژگی های مشترک فراوانی، باوجود اختلاف های اندکی که از نظر محتوایی و ساختارهای زبانی با هم دارند، وجود دارد و درواقع می توان گفت مقالات این دو، زبان حال مردمان آن روزگاران و استعمار ستیزی آن ها است. هر دو از دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان شکوه و شکایت کرده اند و این مفاهیم را در قالب های مختص خو، بیان می کنند. محدود بودن دوره انتشار این مقالات، خود مؤید جو خفقان و اختناق آور آن دوره است. از دیگر ویژگی های مشترک آن ها متاثر بود آن ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آموزه های سید جمال الدین اسدآبادی است که اعتقاد داشت نشریه باید میدانی برای افکار متعالی و دفاع از وطن باشد. هدف از این پژوهش بررسی بیان طنزهای ندیم و دهخدا در زمینه استبداد ستیزی و تاثیر آموزه های سید جمال الدین اسد آبادی بر این دو ادیب، با وجود اختلاف محیطی است.
بررسی تأثیر دوزبانگی و جنسیت بر هوش زبانی و هوش ریاضی- منطقی با مقایسة دانش آموزان دوزبانه و یک زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر دوزبانگی و جنسیت بر هوش زبانی و هوش ریاضی- منطقی با مقایسة دانش آموزان دوزبانه و یک زبانه پژوهش حاضر در ابتدا شرح مختصری را پیرامون نظریه پردازی دو طرز نگرش در مورد ماهیت هوش، ارائه می نماید. سپس با نگاهی تاریخی و مستند به رابطة دوزبانگی و رشد شناختی، مبانی نظری تحقیق را شرح می دهد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تأثیر دوزبانگی و جنسیت بر هوش زبانی و هوش ریاضی- منطقی با مقایسة دانش آموزان دوزبانه و یک زبانه است. از میان 67031 نفر دانش آموز مشغول به تحصیل مقطع پیش دانشگاهی در سال تحصیلی 91-92 در دو استان، در مجموع 205 نفر در خوزستان و 243 نفر در فارس گزینش شده و در این تحقیق شرکت کردند. به منظور آزمودن این دو مؤلفة هوشی از پرسش نامة «هوش چندگانه» (Armstrong, 1992) استفاده شده است. پس از واکاوی آماری داده ها، نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان دوزبانه در بخش های هوش زبانی و هوش ریاضی- منطقی، در مقایسه با دانش آموزان یک زبانه برتری دارند. علاوه بر این، با در نظر گرفتن متغیر جنس، تفاوت معناداری بین نمرات خودارزیابی در هوش منطقی- ریاضی به نفع پسران وجود دارد. درحالی که دختران در هوش زبانی به طور معناداری از پسران برتری دارند. نتایج چنین مطالعاتی که حاکی از تفاوت دانش آموزان در مؤلفه های هوشی است، می تواند به تدوین گران کتاب های درسی و معلمان آگاهی دهد تا بستر لازم را برای پایه ریزی فعالیت های متنوع آموزشی مبتنی بر سبک های یادگیری و قابلیت های هوشی فراگیران فراهم کنند.
ریشه شناسی و دانش ساخت واژه و تأثیر آن بر یادگیری و توسعهء واژگان زبان انگلیسی
حوزههای تخصصی:
دانش زبانى در زمینهء ساختار و ریشه شناسى واژه، واجد تمامى ویژگى هایى است که روان شناسان آموزش از آن به عنوان "فراگیری معنادار" یاد کرد ه اند. علاوه بر این، در محدودهء فراگیرى زبان خارجى محققان به دنبال یافتن بهترین شیوهء تدریس براى این گروه از فراگیران اند. بر این اساس، پژوهشى بر روى گروهى از دانش جویان دانشگاه تهران که در یک نیم سال، درس زبان عمومى انگلیسى را مى گذراندند، انجام شد و با اعمال شیوه هاى آمار و نمرات دانشجویان، این نتیجه به دست آمد که یک آموزش معنادار در زمینه تجزیه و تحلیل واژه مى تواند کمک شایانى به یادگیرى و افزایش واژگان دانشجویان در وهلهء اول و بالا بردن دانش دستورى آن ها در مرحله بعدى باشد.
زبان استعاره: مسایل ترجمه متون فارسی به فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۷ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
"این مقاله با نگاهی به نمونه های ترجمه شده ادبیات فارسی به فرانسه به مسایل زبان استهاره می پردازد. بدیهی است که در شکل عام هدف ترجمه انتقال معنا است اما در زمینه ترجمه متن های ادبی، ترجمه فرایندی فراتر از انتقال معنا را در بر دارد. برای ترجمه متون ادبی نگاه مترجم به سبک نویسنده و عبارت های خاص متن فراتر از چهار چوب های معنایی است. بدیهی است که اثری از جمالزاده یا دولت آبادی را بدون در نظر گرفتن طنز و ادراک تصویر و ضرب المثل ها نمی توان ترجمه کرد.
بررسی درک اسم های ساده و مرکب در بیماران زبان پریش فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مطالعة اختلالات بیماران زبان پریش، در درک اسم های ساده و مرکب فعلی و غیرفعلی و مشخص کردن رویکرد مورد استفاده آنها در درک این اسم ها و نیز شناخت مقوله هایی که براثر زبان پریشی بیشتر در معرض اختلال قرار می گیرند، صورت گرفته است. پژوهش از نوع مورد شاهد است و آزمودنی های آن، سه بیمار زبان پریش بروکا و ترانس کرتیکال فارسی زبان و سه فرد سالم به عنوان گروه شاهد بودند که از لحاظ ویژگی های مختلف با یکدیگر مطابقت داشتند. ابزارهای تحقیق، آزمون های مطابقت واژه گفتاری-تصویر و مطابقت واژه متداعی تصویر بودند. 32 اسم ساده و 32 اسم مرکب فعلی و غیرفعلی زبان فارسی به عنوان محرک های زبانی این پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها نشان داد پردازش ادراکی به صورت فرایند پیوستاری صورت گرفت. بیمار ترانس کرتیکال حرکتی در مقایسه با گروه دیگر، اختلالات گسترده تر و شدیدتر در دستیابی به اطلاعات معنایی اسم های مرکب داشت، در صورتی که بیماران بروکا در درک مفاهیم مشکل داشتند. هر دو گروه بیماران در درک اسم های مرکب غیرفعلی متشکل از مقوله ”اسم + اسم“ در مقایسه با دیگر مقوله ها، اختلالات بیشتری داشتند. دو گروه بیماران تفاوت معنی داری در درک اسم های مرکب فعلی و غیر فعلی نشان ندادند (p= 0/179)،درصورتی که در درک اسم های ساده و مرکب تفاوت معنی داری در کنش آنها مشاهده شد (p
خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
بررسی تأثیر آموزش بر ارتقای سطح آگاهی زبانآموزان از منظورشناسی زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تأثیر آموزش را بر ارتقای سطح آگاهی زبان آموزان ایرانی در زمینه منظورشناسیPragmatics)) در زبان انگلیسی، بررسی می کند. به طور خاص، این پژوهش می کوشد تفاوت میان دو رویکرد آموزشی تشریحی (Explicit) و تلویحیImplicit) ) را در بهبود سطح منظورشناسی مخالفت های Refusals)) زبان آموزان فارسی زبان، مورد مطالعه قرار دهد. در این پژوهش، پنجاه و چهار زبان آموز، با دانش زبانی تقریباً یکسان به طور تصادفی در سه گروه آموزش کنترل، تشریحی، و تلویحی قرار گرفتند. بر خلاف زبان آموزان گروه کنترل که آموزشی بی ارتباط با اهداف تحقیق را دریافت کردند، فراگیران در دو گروه آزمایش، دو نوع آموزش متفاوت را دریافت کردند. در گروه آموزش تشریحی، زبان آموزان توضیحات فرا منظورشناسی Meta-pragmatics))، بازخوردهای مستقیم، و آموزش های صریح ارتقاء آگاهی را در زمینه مخالفت ها در زبان انگلیسی، دریافت کردند؛ در حالیکه، در گروه آموزش تلویحی، فراگیران تحت آموزش غیرمستقیم و ضمنی قرار گرفتند. هر سه گروه قبل و بعد از دوره شش جلسه ای آموزش، در آزمون چند گزینه ای تکمیل کلام(Multiple-Choice Discourse Completion Test) شرکت کردند. بررسی های آماری نشان داد که ارتباط مستقیمی بین آموزش و سطح منظورشناسی مخالفت های زبان آموزان ایرانی در زبان انگلیسی وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده آموزش تشریحی بیش از آموزش تلویحی در ارتقاء میزان آگاهی فراگیران فارسی زبان از سطح منظورشناسی مخالفت ها در زبان انگلیسی، مؤثر است. بر اساس نتایج این پژوهش به معلمان زبان انگلیسی توصیه می شود که راهکارهای آموزش تشریحی را بیش از آموزش تلویحی مورد توجه قرار دهند.
بازنمایی نقش ها و مفاهیم زبان در دو مجموعه آموزشی فارسی بیاموزیم و زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد مفهومی- نقشی از اثرگذارترین رویکردهای آموزش زبان دوم/ خارجی است و کمتر منبعی برای آموزش زبان هایی مثل انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی و حتی عربی، عِبری و ترکی وجود دارد که در تولید محتوای آموزشی به اصول و مبانی این رویکرد توجه نکرده باشد. کلیدی ترین اصل این رویکرد، ایجاد تناسب هدفمند و ارتباط محور بین نقش ها و مفاهیم زبانی و موقعیت های واقعی است. باوجود این، در منابع معتبر آموزش زبان فارسی به خارجیان، توجه چندانی به این رویکرد نشده است. در پژوهش پیش رو، ابتدا رویکرد مفهومی- نقشی و مهم ترین نقش ها و مفاهیم زبانی در چهارچوب این رویکرد معرفی شده؛ سپس میزان بازنمایی این مفاهیم و نقش ها در دو مجموعة فارسی بیاموزیم(ذوالفقاری و همکاران، 1381) و زبان فارسی(صفارمقدم، 1386) مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی در قالب یک فهرست وارسی محقق ساخته انجام شده است. این فهرست وارسی شامل ده پرسش اساسی در زمینة محتوای دروس است. برای هر پرسش، شش پاسخ پیش فرضِ اصلاً، بسیار کم، کم، متوسط، زیادو بسیار زیادبه ترتیب با نمره های 0، 1، 2، 3، 4و 5امتیاز درنظر گرفته شده است. تحلیل نتایج حاکی از این است که مجموعة فارسی بیاموزیم35 و مجموعة زبان فارسی16 نمره از 50 نمرة فهرست وارسی را کسب کرده است. اگرچه نتیجة کلی پژوهش حکایت از این دارد که بازنماییِ نقش ها و مفاهیم زبانی در مجموعة فارسی بیاموزیمبهتر از مجموعة زبان فارسیاست، تنوع و پراکندگی مفاهیم و نقش های زبانی در هر دو مجموعه ما را به ضرورت برنامه ریزی هدفمند برای آموزش زبان فارسی برپایة مفاهیم و نقش های زبانی رهنمون می شود.
کلاسیسیسم و/ یا رمانتیسیسم: مروری بر زیباییشناسی قصة زمستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در نظر دارد تا با توجه به نظریه هگل در پیوند با فلسفه هنرهای زیبا خوانشی تازه از قصه زمستان شکسپیر به دست دهد. پژوهشگران تلاش خواهند کرد ایده های هگل را درباره جنبه های هنری نمایشنامه نامبرده به کار گیرند. در این مطالعه، ارزش های زیبایی شناختی نمایشنامه از دو دیدگاه متفاوت اما کاملاً وابسته کلاسیسیسم و رمانتیسیسم و با توجه به تعاریف هگل از دوره های متفاوتِ ظهور و رشد و نموِ شکل های هنری بررسی خواهند شد. نمایشنامه قصه زمستان دربرگیرنده هر دو شکل هنری کلاسیسیسم و رمانتیسیسم است اما چنین یافته ای لزوماً دلیل بر اعتقاد کامل شکسپیر به آنها و یا بکارگیری غیرجانبدارانه شان نیست. همان گونه که نشان خواهیم داد، شکسپیر نه ایده های زیبایی شناختی کلاسیسیسم را باور داشت و نه زیبایی شناسی رمانتیسیسم را آن گونه که باید وفادارانه و یا جانبدارانه بکار بست، بلکه روی مرز میان این دو زیبایی شناسی حرکت کرد و هوشمندانه و با شوخ طبعی گونه ای طنزآمیز از آنها آفرید.
چرا به ترجمه روی آوردم: گفتگو با دکتر عزت الله فولادوند)
حوزههای تخصصی:
حافظ و منطق مکالمه رویکردی «باختینی» به اشعار حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک تحقیقات و پژوهش های عظیمی در زمینه حافظ و اشعارش (حافظ پژوهی) توسط شارحان و حافظ پژوهان زیادی صورت گرفته که هر یک به نوبه خود تأثیر به سزایی در تکریم مقام حافظ داشته که به زعم خود توانسته اند خوانشی نو و برداشتی تازه از اشعارش ارائه دهند. به این اعتبار می توان گفت که اشعار وی به لحاظ ابعاد پیچیده ذهنی او، به دلیل درون مایه های پر رمزوراز و خوانش های گوناگون بیشتر به منشوری هزارپهلو همانندند و دارای کیفیات و ویژگی هایی اند که قابلیت خوانش های متعدد و امکان کاویدن از جوانب مختلف را میسر می سازند. در همین زمینه، این نوشتار پژوهشی است در گستره نقد ادبی معاصر، در پرتو رویکرد منطق مکالمه میخاییل باختین تا برداشتی دیگر و خوانشی نو از فلسفه وجودی اشعار حافظ ارائه کند. با عنایت به این نکته نفس عمل از نحله ای مکالمه ای برخوردار است که از یک سو مکالمه و گفت وشنودی است با خواجه حافظ از دریچه اشعار وی و بررسی آن در سطوح و جنبه های مختلف و ازسوی دیگر مکالمه ای مابین جنبه تئوری منطق مکالمه و جنبه عملی آن میان شاعری پارسی گو و نظریه نقد ادبی معاصر.
نظریه ترجمه از منظر زبانشناسی زایشی
حوزههای تخصصی:
"از آنجا که زبانشناسی توصیف علمی زبان و طرح نظریه در خصوص آن می باشد و ترجمه نیز برگردان ساختار و محتوا از یک زبان به زبان دیگر است، بررسی رویکرد هر نظریه زبانی به همه یا برخی از جوانب ترجمه مدخلیت پیدا می کند. این پژوهش بر آن است تا ضمن معرفی رویکرد زبانشناسی زایشی نسبت به زبان، به طرح این رویکرد در خصوص ترجمه بپردازد.
در این مقاله مباحث مهم ترجمه از جمله ترجمه پذیری، چگونگی ترجمه، ارزشیابی ترجمه، محدودیتهای ترجمه و امانت داری در ترجمه از این منظر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در این مقاله استدلال شده است که تعریف ترجمه از دیدگاه زبانشناسی زایشی علاوه بر امکان ترجمه، امید به حل برخی از مباحث ترجمه از جمله ترجمه ماشینی را افزایش می دهد. در بخشی از این مقاله به دستاوردهای این بررسی در آموزش ترجمه نیز اشاره شده است. این مقاله صرفا فرم و یا ساخت زبان را مدنظر قرار داده است و بحث ترجمه را از این منظر پیگیری می نماید."
بررسی تنوع زبان-منظور شناختی و منظور- جامعه شناختی در تولید کنش های گفتاری فراگیران زبان دوم و انگلیسی زبانان (Exploring Pragmalinguistic and Sociopragmatic Variability in Speech Act Production of L2 Learners and Native Speakers)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبه های زبان- منظور شناختی و منظور- جامعه شناختی کارکرد زبان در موقعیت ها، زبان ها و فرهنگ های گوناگون متنوع هستند. جداسازی این دو جنبه ی کارکرد زبانی به بررسی هنجارها و آداب اجتماعی- فرهنگی و همچنین اشکال و راهکارهای زبانشناسی که اساس عملکرد منظورشناسی گویندگان در شرایط مختلف کارکرد زبانی هستند کمک می کند. این مطالعه به بررسی تنوع زبان- منظور شناختی و منظور- جامعه شناختی در بیان کنش های گفتاری عذرخواهی، درخواست و امتناع در میان بومیان آمریکایی و زبان آموزان ایرانی می پردازد. 100 دانشجوی ایرانی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و 50 آمریکایی در این پژوهش شرکت کردند. یک آزمون نوشتاری تکمیل گفتمان (WDCT) از طریق شیوه ی الگوسازی کاربر-محور طراحی شد و به منظور جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که تنوع چشمگیری در به کارگیری قالب های معنایی، مفاهیم زبان-منظور شناختی و منظور- جامعه شناختی توسط گروه های شرکت کننده در زمان تولید کنش های گفتاری و متاثر از متغیرهای بافتاری و تفاوت های شخصی آنها وجود دارد. گویندگان آمریکایی از راهکارهای فرمولی زبان-منظورشناختی بیشتری استفاده کرده اند و نسبت به زبان آموزان ایران صریح تر بودند. همچنین تنوع قابل توجه ای در انتخاب شرکت کنندگان از فرمول های منظور- جامعه شناختی مناسب به منظور ملایم نمودن کنش های گفتاری و اجتناب از رنجش مخاطب خود وجود داشت. یافته های این مطالعه نشان داد که پیوستگی پیچیده ای بین ارزش های منظور- جامعه شناختی و شکل های متنوع و یا راهکارهایی که کاربران زبان در سطح زبان-منظورشناختی کارکرد زبانی به کار می گیرند وجود دارد. سرانجام پیشنهاد می شود که تنوع منظورشناسی از جنبه ی زبان- منظور شناختی و منظور- جامعه شناختی کارکرد زبانی در شرایط واقعی (یا شبه واقعی) مورد پژوهش قرار بگیرد.
نگاهی به تاریخچه و رویکردهای هرمنوتیک در زبان و ادبیات عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هرمنوتیک» علمی است که مسئله «فهم»، به ویژه فهم متون و چگونگی روند آن را بررسی می کند. «تاویل» اصطلاحی است که بیشترین کاربرد را به عنوان معادل عربی آن دارد. از آنجا که امروزه هرمنوتیک در حوزه های مختلف و به ویژه به عنوان یک روش نقدی از اهمیت به سزایی برخوردار است، بررسی ریشه ها و بیان جایگاه آن در زبان و ادبیات عربی به طور مستقل و بدون وابستگی کامل به دستاوردهای غرب در این زمینه، ضروری به نظر می رسد.
این جستار، بررسی تاریخچه کاربرد تاویل در زبان و ادبیات عرب و رویکردهای مختلف آن را به دنبال دارد و با بیان اینکه هر نقد، خود نوعی تاویل است، به اهمیت این پدیده در نقد معاصر عرب و معرفی نمونه هایی از انواع تاویل های ادبی با گرایش های مختلف پرداخته است.
روش و منهج این جستار توصیفی است و با شیوه مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته است.
مبانی نظری فراگیر محوری در روش های آموزش زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی مبانی نظری فراگیر محوری در روش های آموزش زبان خارجی می پردازیم و سعی خواهیم کرد جوابی برای این پرسش که چگونه علم آموزش زبان های خارجی از معلم محوری به فراگیر محوری رسید، بیابیم. توصیه بر فراگیر محوری در کلاس زبان خارجی، امری است که بر آن تاکید می شود، ولی شاید در عمل خیلی رعایت نشود. روش های آموزش زبان های خارجی در قرن بیستم کاملاً متاثر از روان شناسی، پداگوژی و آندراگوژی هستند. روان شناسی رفتارگرا (اسکینر) و زبان شناسی ساخت گرا مبانی نظری روش شنیداری-گفتاری بودند، به همین جهت فراگیر به تقلید سریع و خودکار از الگوهای معلم می پرداخت. در روش سمعی- بصری ساخت یکپارچه، با دادن اختیار به فراگیر در تولید جملات جدید، یک گام به فراگیر محوری نزدیک می شویم. نظریه خلاقیت زبانی و نظریه توانش و کنش زبانی چامسکی، به طور غیر مستقیم بر روش های آموزش زبان های خارجی تاثیر گذاشت. در روش ارتباطی، فراگیر در تولید کنش های گفتاری مختلف فعالیت دارد و در فرایند آموزش با معلم همکاری بیشتری می کند. در روش آموزش گروهی به اصول آندراگوژی در آموزش زبان خارجی توجه شده است و معلم به عنوان مشاور فراگیر بزرگسال در نظر گرفته می شود. در سیر تحول جایگاه فراگیر بزرگسال یا خردسال در روش های آموزش زبان های خارجی در قرن گذشته، به بررسی تحولات روان شناسی از رفتارگرایی به روان شناسی شناختی، تغییر نگرش از پداگوژی سنتی به پداگوژی جدید و پیدایش آندراگوژی خواهیم پرداخت.
میزان اجرای روش ها و فنون تدریس قواعد در مقطع کارشناسی رشتة زبان و ادبیات عربی از نظر استادان و دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش قواعد در تمامی زبانها به عنوان یکی از مهمترین دغدغههای متخصصان آموزش زبان مطرح است؛ در زبان عربی به دلیل ویژگیهای خاص ساختاری و دستوری، قواعد و آموزش آن ها از دیرباز مورد توجه مدرسان و متخصصان بوده است. در ایران نیز از قدیم آموزش قواعد زبان عربی از مهم ترین بخشهای آموزش این زبان بوده است، به طوری که بسیاری از بزرگان و مؤلفان کتابهای قواعد صرفی و نحوی در زبان عربی، ایرانی هستند. امروزه یکی از مهم ترین بخشهای چالش برانگیز حوزة آموزش زبان عربی در ایران، آموزش قواعد آن است. در رشتة زبان و ادبیات عربی با اینکه بیست واحد درسی در مقطع کارشناسی رشتة زبان و ادبیات عربی به درس نحو اختصاص داده شده است، به نظر می رسد که دانشجویان در مرحلة کاربردی قواعد عربی دچار ضعفهای فراوانی هستند؛ زیرا سالها است که قواعد با روشهای قدیمی تدریس میشوند و بسیاری از استادان از فنون جدید و مناسب تدریس قواعد استفاده نمی کنند.
در این پژوهش می کوشیم با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه، به بررسی روشهای تدریس و میزان اجرای فنون مناسب تدریس قواعد عربی در دانشگاهها بپردازیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد در تدریس قواعد، بیشتر از روش سنتی قیاسی استفاده میشود و به فنون جدید تدریس، همچون استفاده از تکنولوژی و فن مشارکتی توجه چندانی نمیشود.
پدرسالاری در بامداد خمار (با تکیه بر نظریات آلتوسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به موضوع روابط قدرت و چگونگی حفظ آن در رمان بامداد خمار بر اساس نظریات آلتوسر(Althusser) (1990-1918) اندیشمند فرانسوی می پردازد. به باور آلتوسر فرایند حفظ قدرت به دو شکل صورت می پذیرد. در دوره ما قبل مدرن، حکومت ها با توسل به دستگاه های سرکوب گر (suppressive apparatuses) همچون ارتش، زندان، و ... قدرت خود را حفظ می کردند اما، در دوره مدرن شیوه حفظ قدرت، نامحسوس و از طریق دستگاه های ایدئولوژیکی (ideological apparatuses) همچون آموزش، ادبیات و... صورت می پذیرد. رمان بامداد خمار روایت مسیر هشتاد ساله تغییر جامعه ایرانی از یک جامعه سنتی به مدرن است. به همین دلیل به روشنی می توان روند تغییر شیوه حفظ قدرت، از شکل سنتی خشن به شکل نامحسوس و ایدئولوژیک مدرن را در آن دید. مهمترین محمل تجلی قدرت در جامعه ایرانی خانواده و مصداق عینی نمود این قدرت، پدرسالاری است. نوشته حاضر به بررسی چگونگی حفظ این نمود قدرت (پدر سالاری) در رمان بامداد خمار می پردازد. در مقاله حاضر با تکیه بر عناصر داستانی در این رمان استدلال شده است که این رمان پیش از آن که داستانی رمانتیک باشد، روایتی است درباره روابط قدرت در جامعه ایرانی از دوران سنتی تا دوره مدرن.