فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
دو واژه سغدی در اسناد کوه مغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه rnkcrm دو بار اسناد کوه مغ دیده شده است: یک بار در قطعه B3.11 و دیگری در قلعه A1 V3. لیوشیتس، ویراستار جلد دوم این مجموعه اسناد، و بوگولیوبوف و اسمیرنووا، ویراستاران جلد سوم آن، در قرائت مذکور و معنای آن، «چرم رنگ شده»، کلمه ای مرکب از rang «رنگ» و carm «چرم، پوست»، هم رای اند. اما معنایی که به این واژه داده شده محل تامل است. برای چنین معنایی، کاربرد اسم مفعول فعلی دال بر «رنگ کردن» انتظار می رود، مانند rast (از – raz)، هم چنین جز نخست واژه مرکبی از نوع /sw?t - ???/ sw?t?w? «دارای گوش سوراخ شده» یا?d-p?zn/ wsw?t pzn /?su«قلب پاک». صورتrang ?arm/ rnkcam-/ تنها می تواند ترکیب وصفی از نوع ??w -sar?/?wsr?/«سال گاو» یا kan??ar| ka??r| «لنگه در» و مانند اینها باشد. در واقع، کلمات مرکب مشابه سغدی که واژه crm جز دوم آنهاست به ما کمک می کنند تا معنای حقیقی rnkcrm را بیابیم. این کلمات مرکب عبارت اند از: /??w-?arm/ ?w crm «چرم گاو»،14 )، A4 R12؛ ^A 10.3؛ B 1.12 دوبار) xar?-?arm/ ?r crm/ «چرم خر» (A10.410) و /nax?lr-?arm/ n??yr crm «چرم بز کوهی» (B 19.511). از آن جا که جز اول این واژه های مرکب اسامی حیوانات است، طبعا rnk نیز باید بر یکی از حیوانات دلات کند. در جستجو برای یافتن چنین واژه ای، واژه رنگ، که در فرهنگ های فارسی «بز کوهی، مرال و آهو» معنی شده، برفور به ذهن می آید. این واژ ه را، که به نظر می رسد متعلق به لهجه های ایرانی شمالی و شرقی باشد (بسنجید با: وخی rang «مرال»)، شاعران خراسانی و ماورالنهری قرن های چهارم هجری، چون کسایی، اسدی، منوچهری، فرخی، عنصری، فخری گرگانی، مسعود سعد و سوزنی به کار برده اند. از آن جا که واژه رنگ احتمالا برای شاعران فارسی زبان غربی و جنوبی شناخته نبوده، اسدی لازم دیده است که آن را در فرهنگ خود، که مقصود از تالیف آن اساسا گردآوری واژه های ناشناخته برای شاعران غیر خراسانی بوده، ضبط و معنی کند...
رده شناسی ساخت واژی
حوزه های تخصصی:
تصطلاح رده شناسی کاربردهای متفاوتی در زبان شناسی دارد: رده شناسی برای رده بندی انواع سختاری در میان زبان های مختلف به کار می رود؛ رده شناسی برای بررسی آن دسته از الگوها یا احکام زبان شناختی که در میان زبان های مختلف معتبر است به کار می رود؛ رده شناسی یک رهیافت نظری و روش شناختیس است که با سایر نظریات زیان شناختی فرق دارد. این سه تعریف از رده شناسی بر رده بندی، تعمیم، و توجیه پدیده های دستوری بر یک مبنای تجربی گسترده منطبق است. در مقاله حاضر رده شناسی در مفهوم رده بندی زبان ها مورد نظر است، و رده شناسی ساخت واژی به بحث گذاشته می شود. براساس نوع الگوهای واژه سازی، در زبان شناسی پنج نوع ساخت واژه تشخیص داده می شود: گسسته، پیوندی، آمیخته، چندجوشی،
بررسی بی ادبی کلامی در نمایش نامه ی «صیادان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدة ادب یکی از مقولاتی است که همواره مورد توجه پژوهشگران رشته های مختلف همچون روان شناسی و جامعه شناسی و مردم شناسی قرار گرفته است. در حوزة مطالعات کاربردشناسی زبان نیز به مقولة ادب کلامی پرداخته می شود. یکی از مفاهیمی که به دنبال ادب در زبان شناسی مطرح می شود بی ادبی کلامی است. افراد مختلفی همچون گافمن(1967)، براون ولوینسون (1987)، بوسفیلد (2008)، کالپپر (1996،2003،2011)، یوهانی رودانکو (1996) به بررسی مقوله ادب/ بی ادبی کلامی پرداخته اند. علیرغم مطالعات فراوانی که در زمینة الگوهای بی ادبی در فرهنگ غرب انجام شده است، این مفهوم در زبان فارسی چندان مورد کاوش قرار نگرفته است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی کارکرد این پدیده در زبان فارسی از طریق توصیف آن در نمایش نامة «صیادان» برگرفته از مجموعه نمایش نامة روی صحنة آبی نوشتة اکبر رادی است. علت انتخاب متون نمایشی نیز آن است که این متون بی شک بازتابی از زندگی روزمرة مردم و محاورات آن ها هستند. الگوی نظری ای که در بررسی داده های این پژوهش استفاده شد الگوی ارائه شده از سوی کالپپر (1996؛2003؛2011) است؛ یعنی ترکیبی از الگوهای بی ادبی (1996؛2003) و عواملی همچون هنجارهای اجتماعی، بافت و احساسات (2011). پرسش های این پژوهش عبارتند از: 1. کدام یک از راهکارهای پیشنهاد شده از سوی کالپپر در نمایشنامة صیادان به کار رفته است؟ و 2.کدام راهکار بیش از بقیه از سوی تعامل کنندگان به کار گرفته شده است؟ نتیجه آنکه پرکاربردترین راهکار در صیادان بی ادبی ایجابی و کم کاربردترین راهکار مربوط به کنایة نیش دار بود. راهکارهایی که مرکب از چند راهکار بودند در مرتبة دوم و بی ادبی سلبی در مرتبة چهارم قرار گرفت. ادب کنایه دار نیز در میان داده ها یافت نشد. علاوه بر این، موارد جدید نیز معرفی شدند.
مقاله به زبان عربی: تحلیل سبکی و معناشناختی سوره نوح (سورة ""نوح""؛ دراسة أسلوبیة دلالیة فی مستوى الصوت والصرف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی یکی از روشهای مهم نقدی است که بسیاری از پژوهشهای زبان شناسی در مورد قرآن کریم بر اساس آن انجام میشود. در این روش فقط تأکید بر شکل الفاظ نیست بلکه در کنار آن، دلالتهای عمیق و پنهان متن نیز، از ورای سطوح زبانی بررسی می شود.
جستار حاضر میکوشد با به کارگیری روش سبک شناسی آماری، به کشف دلالتهای زبانی سوره ""نوح"" از طریق بررسی سطوح زبانی آن، بپردازد. با توجه به ویژگیهای زبانی این سوره، دو سطح آوایی و صرفی از میان سطوح زبانی دیگر بررسی شدند. در سطح آوایی، دلالت انواع آواها و تکرار آنها و دلالت بخشهای زبانی, و در سطح صرفی دلالت اسمهای معرفه و نکره، دلالت برخی از صیغههای صرفی و دلالت فعلهای ماضی، مضارع و امر مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که استفاده زیاد از آواهای بم و شدید و تکرار برخی آواها مثل «راء» با سیاق کلی سوره هماهنگ هستند. مقاطع آوایی کوتاه در سوره, دلالت بر سرعت وقایع و مقاطع بلند دلالت بر انذار و تهدید دارد. در سطح صرفی، ضمایر به صورتی به کار رفتهاند که در آغاز سوره, دلالت بر تلاش نوح A برای نزدیک کردن خود به قومش و برانگیختن عواطف آنان دارد در حالی که در پایان سوره دلالت بر تلاش نوح A برای دور کردن خود از قومش به خاطر رد کردن دعوتش دارد.
بررسی واژة «دیدن» براساس معناشناسی قالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقالة حاضر به بررسی واژة «دیدن» از منظر معناشناسی قالبی می پردازیم و نشان می دهیم که چگونه معنای برخی از واژه ها در تجارب روزمره و دانش پیش زمینة انسان ها وجود دارد. به عبارت دیگر، هدف این مقاله دستیابی به تفاوت معنایی ظریف بین واژگان هم معناست و تصور بر این است که ریشة این تمایزات در تجارب نهفته باشد که چنین تمایزات معنایی در لغت نامه ها عموماً نادیده گرفته می شود. راهکار انجام این تحقیق، بررسی متون متنوع و پیکره ای است تا از این طریق بتوانیم قالب های معنایی فعل «دیدن» را یافته و از یک سو روابط و تفاوت های بین فعل «دیدن» و فعل های هم معنا نظیر «مشاهده کردن»، «تماشا کردن»، «نگاه کردن» و غیره را استخراج کنیم و از سوی دیگر، چند معنایی فعل «دیدن» را در قالب های متعدد مشخص نمائیم. از تحلیل داده ها می توان به نتایجی چند دست یافت، از آن جمله می توان نشان داد که رابطة بین قالب های متعدد با قالب «ادراکی- دیداری» عامل ایجاد چند معنایی فعل «دیدن» شده است. همچنین، واژگان دیگری که با ادراک دیداری در ارتباط هستند، از طریق متغیرهایی از قبیل هدف، دقت، اراده و غیره از فعل «دیدن» تمیز داده شده اند. آنچه در نهایت حاصل می آید الگویی از ارتباط معنایی فعل «دیدن» و سایر افعال هم معنا می باشد.
نقدی بر تقسیم کلمه در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقسیم مشهور و کهن کلمه در زبان عربی آن است که کلمه یا اسم است یا فعل و یا حرف . این تقسیم بندی حاکمیت و خدشه ناپذیری خود را در قرنها بر زبان عربی و نحویان عرب ، مشروعیت بخشید . هر چند در تاریخ نحو چالشهایی بر سر این تقسیم بندی بوده است ، اما هیچ گاه به صورت یک نظریه مطرح نشده است . زبان شناسان معاصر عرب تلاشی در سامان مند نمودن نظریه ای جدید نموده اند که امید است این مقاله در بازنگری این مباحث راه تازه ای به تقسیم بندی جدید بگشاید .
بررسی ساختار صرفی فعل فارسی در چارچوب نظریة کلمه و صیغگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، توصیف ساختمان تصریفی فعل فارسی براساس نظریه صرفی کلمه و صیغگان است. تلاش ما برای روشن کردن این مسئله است که صیغگان یا الگوهای تصریفی فعل در زبان فارسی چه ماهیت یا سرشتی دارند و نقش های چندگانة الگوهای تصریفی، مانند شخص و شمار چگونه از یکدیگر تفکیک و به طور شفاف بیان می شوند. برای رسیدن به این هدف، برمبنای کتاب های دستور زبان فارسی، جملاتی را استخراج کردیم و ساختارهای موجود در فعل های این جملات را بررسی و تحلیل نمودیم. ساختارهای استخراج شده عبارت اند از: ساختارهای شخص و شمار، ساختارهای وصفی، ساختارهای جهتی، ساختارهای مصدری و ساختارهای وجهی. نتایج نشان دادند که با استفاده از روش کلمه و صیغگان، تناظر یک به چند یا چند به یک مشخصه های تصریفی فعل در زبان فارسی قابل تبیین است. مدل کلمه و صیغگان به این دلیل که در آن، به واژه به عنوان یک کل نگریسته می شود، با روش هایی چون عنصر و ترتیب و یا عنصر و فرآیند فرق دارد؛ زیرا در این روش ها، کلمات پیچیده ساختواژی و معنایشان را عمدتاً به واسطه تقسیم آن ها به توالی از واحدهای مجزا بررسی می کنند. همچنین، روشن شد که صیغگان یا الگوهای تصریفی فعل در زبان فارسی ماهیت صرفی نحوی دارند و با قائل شدن به الگوی لایه ای برای فعل فارسی، نقش های چندگانة الگوهای تصریفی فعل فارسی از یکدیگر تفکیک می شوند. به این ترتیب، توجیه و تبیین ویژگی ها و مشخصه های فعل فارسی با استفاده از این مدل امکان پذیر می شود.
بررسی تأثیر دستوری متقابل نهاد و گزاره در جملات روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان روسی، وجه تمایز جمله، به عنوان یک واحد نحوی، از کلمه ترکیب (c?o?oco?e???e) بار خبری یا پیام آن است. نهاد و گزاره به عنوان ارکان اصلی جمله حامل این پیام ها هستند، که در ساختار ظاهری جمله، حداقل وجود یکی از آن ها ضروری است. رابطه نحوی نهاد و گزاره یعنی مطابقت در شخص، شمار و جنس را می توان بر حسب نوع نهاد در جمله، تعیین نمود. چنانچه در جمله، نهاد گرامری باشد، رابطه مطابقت و هماهنگی برقرار است. که در این رابطه، گزاره تابعی از نهاد است و در مقوله های گرامری جنس، شخص و شمار از نهاد پیروی می کند. اگر نهاد این ویژگی های گرامری را نداشته باشد، رابطه مطابقت و هماهنگی نیز میان نهاد و گزاره وجود نخواهد داشت. و چنانچه در جمله نهاد منطقی باشد، رابطه آن با گزاره، از نوع هدایت نحوی است. یعنی به گونه ای است که حالت گرامری نهاد را گزاره فعلی مشخص می کند و در این صورت، نهاد تابعی از گزاره است.
بررسی ریشه شناختی نام چشمه سو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مکانهای باستانی دشت توس در خراسان چشمه سویا چشمه سبز است که نام آن بارها در متون پهلوی و تاریخی نظیر بندهش، گزیده های زادسپرم، شاهنامه و ... به عنوان چشمه ای مقدس و یا دریاچه ای مشهور و یا مکانی که یزدگرد اول ساسانی در آنجا به صورتی شگفت و غریب کشته شده آمده است. از طرفی وجود یکی از آتشکده های مهم دوره ساسانی در کنار این چشمه بر اهمیت آن افزوده است. به نظر می رسد این چشمه تقدس خود را در دوره اسلامی همچنان حفظ کرده به طوری که در منابع این دوره به آن اشاره شده است. این مقاله سعی بر آن دارد که با ...
نقد و تحلیل بازیگر شطرنج و جایگاه پریمچند در ادبیات داستانی معاصر هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی و قصه گویی در سرزمین هند، سابقه ای طولانی دارد. آثاری چون«پنچ تنترا»، «مہابھارت و راماین» که از داستان های مهم در تاریخ کهن هند به شمار می روند و شهرت جهانی یافته اند؛ گویای سابقه دراز دامن این نوع ادبی در سرزمین هندوستان است. زبان فارسی، اردو و هندی نزدیکترین زبان های امروزی جهان اند و از دیرباز تا به امروز بین این زبان ها داد و ستد وجود داشته و تحت تاثیر یکدیگر بوده اند. از میان نویسندگان و داستان سرایان برجسته معاصر هند، پریم چند (1880- 1936م) به بنیانگذاری شیوه نوین داستان نویسی در ادبیات اردو و هندی معروف شده است و آثار وی علاوه بر شبه قاره هند و پاکستان، در کشورهای غربی نیز شناخته شده اند. پریم چند یکی از داستان نویسان واقع گرا (realist) در دوره معاصر ادبیات اردو و هندی است که در زمینه داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و غیره آثار برجسته ای از خود به جای گذاشته است. این مقاله کوشش دارد با بررسی و تحلیل آثار و دامنه نفوذ و تاثیر پریم چند، جایگاه وی را در ادبیات داستانی معاصر هند مشخص سازد. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که از استقصاء در متن های داستانی پریم چند، به ویژه داستان «بازیگر شطرنج» و با استناد به آراء و نظریات منتقدان درباره اثرگذاری وی در دیگران و تحلیل این اظهارات، نقش و جایگاه او را ترسیم می سازد. اجمالاً نتیجه اولیه تحقیق نشان می دهد که پریم چند از حیث به کارگیری شیوه ها و شگردهای رئالیستی، با رویکرد مقاومت در برابر استعمار، برای بسیاری از داستان نویسان معاصر هند الگو قرار گرفته است.
مقایسة فرایندهای واجی لهجة اصفهانی و زبان فارسی در چارچوب نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، توصیف و تحلیل چند فرایند واجی پربسامد در لهجة اصفهانی و مقایسة آن با فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی است که نظریه ای نوین در واج شناسی است. این پژوهش به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام شده و در گرد آوری داده ها از روش میدانی استفاده شده است. بدین منظور، ده ساعت از مکالمة گویشورانِ بین سی تا پنجاه سال ضبط و سپس این داده ها آوانویسی و دسته بندی شده است. بدین ترتیب، با بررسی داده ها در چارچوب اصول واج شناسی بهینگی، مهم ترین محدودیت های حاکم بر صورت های بهینه در لهجه اصفهانی فارسی معیار مشخص شده است. از مهم ترین فرایندهای موجود در این لهجه، فرایند تبدیل واکه به غلت، هماهنگی واکه ای و ناهمگونی همخوان و واکه مطالعه شده است. بررسی ها نشان می دهد صورت های بهینه در لهجة اصفهانی و لهجة معیار متفاوت است و در اکثر موارد محدودیت های نشان داری بر صورت های بهینة لهجة اصفهانی حاکم است؛ درحالی که در لهجة معیار، محدودیت های پایایی در سلسله مراتب محدودیت ها بر بقیه تسلط دارند.
تحول معنایی وامواژه های عربی در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول معنایی یکی از تغییرات زبانی است که در سطح واژه ها رخ می دهد و منظور از آن، حفظ شکل ظاهری واژه و تغییر معنای نخستین و پذیرش معنایی تازه است. وام واژه ها یکی از زمینه های به وجود آمدن تحول معنایی هستند. در این مقاله، به تحول معنایی برخی از وام واژه های عربی کتاب کلیله و دمنة فارسی می پردازیم. ابتدا عوامل و نحوة تحول معنایی را از نظر زبان شناسان مطرح می کنیم و سپس وام واژه های تحول معنایی یافتة کتاب کلیله و دمنه را براساس این اصول مورد بررسی قرار می دهیم. در این بررسی که مطالعه ای طولی است، تحول معنایی وام واژه های عربی را در زبان فارسی قرن ششم هجری نسبت به قرون پیشین مقایسه کردیم. برای این کار، چهار لغت نامة عربی در قرن های دوم، سوم و پنجم را انتخاب و معنی آن ها را با لغت نامة دهخدا در زبان فارسی مقایسه کردیم. هدف این پژوهش بررسی جایگاه وام واژه ها در ادبیات تطبیقی و اهمیت بررسی آن ها در متون ادبی فارسی است. پس از بررسی چرایی تحول معنایی وام واژه ها، چرایی اهمیت آن ها در ادبیات تطبیقی را مشخص کردیم.
هاله ارزشی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نفی جزم اندیشی واژگانی و حضور بلامانع واژگان در شعر، این توهم ایجاد شد که واژگان به واسطه حضور در شعر ارزشمند خواهند شد و در پی آن، سیل واژه های گوناگون در شعر ، بدون ملاحظات شعری، از این حرکت اصیل، گهگاهی، روندی ابتر و عقیم ساخت. این اصل که واژگان مجاز هستند و بدون هیچ قید و شرطی وارد شعر شوند، در عین حالی که اصلی اصیل و بنیادی بود و موجب غنای واژگانی اثر می شد، در شیوه کاربردی خود- با چشم بستن بر سویه تالیفی واژگان - دچار خبط و خطاهایی گردید که اهمیت ویژه خود را از دست داد. از این رو، در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بازاندیشی اصل جزم اندیشی واژگانی، آن دسته از ملاحضات شعری را که موجب اعتلای ارزشی واژگان در شعر می شود مورد بررسی قرار گیرد. بنابر این، در این مقاله ضمن نقد ارزش زیباشناختی واژگان، به چگونگی اثر گذاری بافت کلام بر ایجاد هاله معنایی پیرامون واژگان منفرد پرداخته خواهد شد. به همین منظور، با در نظر گرفتن الگوی یاکوبسنی، ابتدا ارزش واژگان منفرد در محور جانشینی به محک گذاشته می شود و به دنبال آن، چگونگی برجسته شدن واژه در محور هم نشینی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
زبان شناسی تاریخی و چشم انداز آینده آن
منبع:
فرهنگ بهار ۱۳۷۵ شماره ۱۷
حوزه های تخصصی: