مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
همنامی
رویکردی ریشه شناختی به ماده قرآنی عزم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماده عزم حامل مفهوم تعیین کننده در حیطه های مختلف فرهنگ اسلامی از عقاید، اخلاق، احکام و اندیشه سیاسی است که در 9 آیه از قرآن کریم دیده می شود و به نظر می رسد، مطالعه ریشه شناختی و تحلیل واژگانی درباره آن در برداشت های قرآنی سبب افزایش دقت می شود. در کتب تفسیر و لغت تشتت آشکاری در توضیح این ماده دیده می شود که تا حدی برخاسته از دورشدن از زبان عصر نزول و تا حدی مربوط به تعدد خود ریشه ها در سابقه تاریخی است. پرسش اصلی در پژوهش حاضر این است که ماده عزم در کاربردهای مختلف زبان عربی چه ریشه های تاریخی دارد. هریک از این ریشه ها چه معنای اصلی و چه گسترش های معنایی را دارند و تا چه حد در کاربردهای قرآنی این معانی پی جویی می شود. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، ریشه شناسی به سبک معمول در زبان شناسی تاریخی است و داده های کتب لغت و تفسیر در هماهنگی با الگوهای ریشه شناسی، تفسیر و جایابی شده اند. در مواقع لزوم آنجا که ارتباط معنایی وضوح کافی ندارد، برای آشکارتر شدن آن فراتر از روابط تبارشناختی بین واژگان از گونه شناسی ساخت معنا نیز استفاده شده و نمونه ای از آنگونه ساخت در واژه ای یا زبانی دیگر ارائه شده است. در این مقاله نخست همه احتمال ها در ریشه شناسی و سپس امکان امتداد آن ریشه های تاریخی تا زبان عربی قرآن کریم بررسی می شود. مطالعه حاضر نشان می دهد که کاربردهای قرآن واژه عزم همگی ذیل معنای استوار بودن/ کردن و معانی نزدیک بدان که ریشه در ماده «زم» در آفروآسیایی و سامی دارد، صورت بندی می شود و ریشه های دیگر عملاً در قرآن استفاده نشده اند. معنای قصد کردن و تصمیم گرفتن که در طیفی از تفاسیر و ترجمه ها مدّ نظر قرار گرفته است، با شواهد ریشه شناختی تأیید نمی شود و به نظر نمی رسد در زبان عربی قرآن، ماده عزم این طیف از معنا را حمل کرده باشد.
دلالت در ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه ارسطو هم واژه ها و هم گزاره ها دلالت می کنند. اما دشواری این است که مدلول چیست و در چه صورتی یک واژه یا یک گزاره واحد است. این مساله بحث از همنامی و «به شیوه های بسیار گفته شدن» را پیش می کشد. از ارسطوپژوهان قرن بیستمی، ایروین استدلال می کند که مدلول ذات است و در برابرِ آن شیلدز معتقد است که مدلول معنی است که البته مراتب متعددی، از معنای سطحی (لغوی) تا معنای عمیق (ذات)، دارد. در این مقاله استدلال می شود که مؤلفه اصلی در دلالتِ واژه ها و گزاره ها این است که مدلول وحدت حقیقی داشته باشد. وحدت حقیقی مدلول واژه ها، که بر اساس آموزه مقولات تعیین می شود، به دو صورت امکان پذیر است: «به خاطر واحد»، مانند انسان و «با اشاره به واحد»، مانند موجود. اما وحدت حقیقی مدلولِ گزاره ها به وحدتِ حقیقیِ شرایط صدق گزاره موجِب باز می گردد. بنابراین، در بحث دلالت ارسطو در جستجوی واحد حقیقی است و معنای عرفی زبانی غایت نهایی وی نیست. اهمیتِ این بحث در این است که بحث درباره دلالتِ واژه ها یکی از ابزارهای مهمِ ارسطو در بحث فلسفی است.