جستارهای زبانی (پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی)
جستارهای زبانی دوره چهارم پاییز 1392 شماره 3 (پیاپی 15) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در زبانشناسی، بررسی ساختار و خصوصیات انواع جمله های موجود در زبان و تعیین تفاوت ها و شباهت های آن ها با یکدیگر است. هدف مقالة حاضر نیز پرداختن به جمله های تعجبی زبان فارسی ازدیدگاه زبانشناسی و ارائة دادههای جدیدی از زبان فارسی است که ضرورت توصیف این گونه جمله ها را توجیه می کند و اساس درک ماهیت جملههای تعجبی را وسعت می بخشد. در این تحقیق تلاش میشود تا در چارچوب رویکرد زانوتینی و پورتنر (2003) به این پرسشها پاسخ داده شود: الف. ساختار جمله های تعجبی در زبان فارسی چگونه است؟ ب. نقش معنایی و کاربردشناختی این گونه جمله ها چیست؟ ج. تفاوت این جمله ها با جمله های پرسشی خبری چیست؟ د. عنصر نفی در این ساختارها چه جایگاهی دارد؟ دادههای این تحقیق به شیوة پیکرهبنیاد گردآوری و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج حاکی از این است که در زبان فارسی، تعجبی های خبری و تعجبی های پرسش واژهای دو نوع اصلی جمله های تعجبی را تشکیل میدهند که تمایز میان آن ها با بررسی ویژگیهای معنایی، کاربردشناختی، آکوستیکی و نحوی این جمله ها و همچنین مقایسة رفتار آن ها در رابطه با فرایند منفیسازی و ساختهای مقایسهای امکان پذیر است.
بررسی زبان شناختی گونه های حذف در گزارش های فوتبال سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش میزان و نوع حذف های انجام شده در گزارش های فوتبال سیما را بررسی کرده ایم. نخست پیکره ای متشکل از پانزده دقیقة پایانی دوازده گزارش فوتبال سیما- که چهار گزارشگر برجسته ارائه کرده اند- فراهم آمده و سپس میزان و نوع واحدهای حذف شده برپایة نگرش صفوی (1390) بررسی شده است. از سوی دیگر، نگارندگان سعی کرده اند براساس الگوی هلیدی و حسن (1976) نوع مقولة زبانی واحدهای حذف شده را نیز بررسی کنند. در این پژوهش، چهار نوع حذف طبقه بندی شده است: حذفی که به ابهام معنایی می انجامد؛ حذفی که در ارتباط خللی ایجاد نمی کند و ازنظر صفوی، کاهش معنایی به شمار می آید؛ حذفی که تمایز زبان گفتار و نوشتار را مشخص می کند و حذف عناصر اختیاری زبان. پژوهش حاضر نشان می دهد بیش از نیمی از واحدهای حذف شده خللی در ارتباط ایجاد نمی کند و به نوعی، براساس ویژگی های گزارش فوتبال، کاهش معنایی تلقی می شود. از سوی دیگر، بررسی انواع حذف به لحاظ ویژگی های نحوی نشان می دهد نوع حذف های صورت گرفته با سه نوع حذف مورد نظر هلیدی و حسن یعنی حذف گروه فعلی، حذف گروه اسمی و حذف گروه بندی متفاوت است و انواع دیگری را نیز دربرمی گیرد. از یافته های دیگر پژوهش این است که رویکرد سنتی به حذف- که حذف را به قرینة لفظی و معنوی تقسیم می کند- نمی تواند حذف های رخ داده در گزارش های فوتبال سیما را توجیه کند. نتایج پژوهش ضمن اینکه فراوانی و انواع حذف در گزارش های فوتبال را مشخص می کند، نارسایی رویکرد سنتی به این مقوله را نیز می نمایاند.
نقشِ تخطّی از اصول گرایس در ایجاد نسل جدید لطیفه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی زبان شناختی طنز از دیرباز مورد توجه بوده و از زمان طرح نظریة معناشناختی تولید طنزِ راسکین (1985) انسجام روش شناختی بیشتری یافته است. در کنار عواملی مانند عدم تجانس، ابهام و اغراق، نقض اصل همیاری مکالمه ای گرایس (1975) و اصول چهارگانة آن یکی از مهم ترین عواملی است که به ایجاد موقعیت طنز می انجامد. تأثیر نقض اصولی مانند اصل ارتباط و کیفیت بر ایجاد لطیفه و موقعیت طنز بارها از رویکردهای مختلف مطالعه شده است.
هدف این پژوهش، بررسی نقض اصول همیاری مکالمه ای گرایس و نقش آن در تولید لطیفه های موسوم به «پَ نه پَ» است که به تازگی در فضای اینترنت و پس از آن در گفت وگوهای روزمرة گویشوران بسیار رواج پیدا کرده است. در این پژوهش، سازکار تولید این گونه لطیفه ها در قالب روند نمایی سه مرحله ای نمایش داده می شود. پرسش اصلی پژوهش این است که نقض اصول گرایس چگونه به خلق موقعیت طنز می انجامد و سازکار زبانی تولید این گونه از لطیفه ها چگونه است. چارچوب نظری پژوهش، اصل همیاری گرایس است و داده ها به صورت تصادفی از میان لطیفه های منتشر شده در فضای مجازی انتخاب شده اند. این نسل جدید از لطیفه های ایرانی از آنجا که ضعف های ارتباطی و اجتماعی جامعه را دست مایة طنز قرار می دهند، میتوانند موضوع پژوهشهای بیشتری به لحاظ زبان شناسی و جامعه شناسی باشند؛ زیرا علاوه بر ویژگی های زبانی درخور توجه آن ها، عدم تمرکز این دسته از طنزها بر لهجه&"">تحلیل گفتمان؛ جامعه شناسی زبان؛ کاربرد شناسی زبان
شفافیت و تیرگی معنایی اسامی مرکب زبان فارسی از دیدگاه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة ویژگی های صرفی، نحوی، آوایی و معنایی اسامی مرکب همواره مورد توجه زبان شناسان بوده است. شفافیت و تیرگی معنایی اسامی مرکب از موضوعاتی است که در حوزة معنا شناسی محل مطالعات مختلف است. در پژوهش های انجام شده انواع اسامی مرکب به لحاظ دارا بودن یا نبودن هستة معنایی، شناسایی و توصیف شده اند و با استناد به معیار وجود یا نبود هسته، اسامی مرکب به دو گروه اصلی درون مرکز و برون مرکز تقسیم شده اند. گروه اول دارای هسته و به لحاظ معنایی شفاف اند و گروه دوم فاقد هسته اند و معنای تیره دارند. تا جایی که نگارنده آگاهی دارد، پژوهش های انجام شده دربارة این واژه ها مبتنی بر توصیف صرفی و نحوی و ایجاد تمایز معنایی بین اسامی مرکب است و علت شفافیت و تیرگی این نوع واژه ها به روشنی تبیین نشده است. در این مقاله، با رویکردی شناختی به تبیین شفافیت و تیرگی معنایی اسامی مرکب پرداخته می شود. دستاوردهای نظریة کارین (1997 و 2001) در روان شناسی زبان- که اهداف دیگری را در زمینة تولید و پردازش اسامی مرکب در ذهن گویشوران دنبال می کند- به طور غیر مستقیم برای تبیین شفافیت و تیرگی معنای اسامی مرکب راهگشاست. این مقاله کوششی است نوآورانه برای رسیدن به این تبیین.
ادغام نوشتار و تصویر در متون ادبی براساس نظریة ادغام مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باور رولان بارت، میان نوشتار و تصویر دو نوع رابطه هست: در رابطة نوع اول (لنگر)، نوشتار دامنة باز تصویر را محدود می کند و در رابطة نوع دوم (بازپخش)، نوشتار و تصویر مکمّل یکدیگرند. کرس و لیون رابطة دیگری به نام «یک تصویر- چند کلام» را مطرح می کنند که در آن، تصویر برای ساخت معنا استقلال دارد. اما انواع دیگری از ارتباط میان تصویر و نوشتار هست که بارت، کرس، لیون و دیگران به آن اشاره ای نکرده اند. در این نوع رابطه، تصویر باعث تغییر معنای نوشتار می شود. در این پژوهش، برای نشان دادن چگونگی شکل گیری چنین رابطه ای، از نظریة ادغام مفهومی فوکونیه و ترنر استفاده می کنیم که البته، خود ایشان این الگو را برای تبیین چگونگی کارکرد زبان مطرح کرده اند. در این پژوهش، براساس چهار فضایی که در تولید معنا دخیل هستند و چهار نوع ادغام مختلفی که انواع روابط تصویر و نوشتار را نشان می دهند، به بررسی چگونگی شکل گیری و خوانش آثار ادبی دیداری که از تلفیق تصویر و نوشتار ایجاد می شوند، می پردازیم و همچنین نوع جدیدی از درک رابطة میان تصویر و نوشتار را معرفی می کنیم.
بررسی مقابله ای گونه های دیداری و ویژگی های اسلایدهای ژانر ارائه پاورپوینت در کنفرانس های زبان شناسی کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانش ژانری جزء مهمی از توانش گفتمانی و تخصص حرفه ای است و با مفهوم «سوادهای چندگانه» که بر نقش فناوری و چندنمایگی تأکید میکنند، ارتباط تنگاتنگی دارد. ارائههای پاورپوینت کنفرانس ها از ژانرهای تحقیقی برجسته ای هستند که به توانش ژانری دیداری و متنی اعضای جامعه گفتمانی بسیار وابسته اند. باوجود نقش مهم این ژانر پژوهشی در عضویت فرد در جامعه کاری، حتی در سنت تجزیه و تحلیل ژانری «انگلیسی برای اهداف ویژه و دانشگاهی»، ارائههای پاورپوینت آن گونه که باید، بررسی نشده اند. از مسائل مهم در این سنت، ایستایی ژانرها و یا پویایی آن هاست. پژوهش مقابله ای حاضر با بهرهگیری از مدلی دیداری و برخی چارچوبهای پیشنهادی، گونهها و ویژگی های دیداری بیش از چهارصد اسلاید انگلیسی دو گروه غیربومی در کنفرانسهای معتبر زبان شناسی کاربردی (نمونهای از علوم نرم) را با نگاه به تعریف ژانر، کارکرهای گفتمانی و تأثیر نرمافزار بر ژانر بررسی کرده است. از اهداف این پژوهش، بررسی شباهتها و تفاوت های دو گروه و الگوهای به دست آمده است. علاوه بر تأکید بر اهمیت دیداریها و غلبه دیداریهای متنی در علوم نرم، نشان داده شده که ژانر ارئه پاورپوینت می تواند زمینهساز بروز طیف چشمگیری هویت در چارچوب های جامعه گفتمانی مقصد باشد. افزون بر این، در غیاب ابزارهای گفتمانی و فراگفتمانی، بسیاری از ویژگی های اسلایدها می توانند چنین کارکردهایی برعهده گیرند. تأکید بر تأثیر انکار ناپذیر نرمافزار پاورپوینت و دلالت های آن برای شیوههای ارائه و استدلال، ایستایی و پویایی ژانر و مفاهیم ژانر و فراگفتمان در کنار برخی پیشنهاد ها و کاربردها از دیگر اهداف و نتایج این پژوهش است.
تحلیل ساختاری داستان «وجه القمر» زکریا تامر (با تکیه بر دو محور هم نشینی و جانشینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زکریا تامر یکی از نویسندگان سوریه است که در قالب داستان کوتاه دستی توانا داشته است. او داستان هایش را در ساختاری منظم و ترکیبی به همپیوسته به نگارش درمیآورد و تمام عناصر و واحدهای تشکیل دهندة آن را به حرکت و تکاپو وامی داشت تا پیام مشخصی را انتقال دهد. نام یکی از داستان هایش، «وجه القمر» است که در آن همة عناصر را در کنار هم در یک رشتة خطی قرار داده تا پیام دفاع از زن شرقی را که تا قبل از این خوار و ذلیل شده است، به همگان برساند. برای درک پیام اصلی داستان، تحلیل آن براساس دو محور همنشینی و جانشینی کمک شایانی میکند. محور جانشینی به نویسنده امکان میدهد که از بین مجموعة واژگان، واژة متناسب با ساختار را برگزیند. واژگان گزینش شده در یک مسیر خطی عمودی کنار هم قرار میگیرند و ترکیب نوشتاری جدیدی را به وجود می آورند و ارزش جانشینی آن به جای واحدهای دیگر، از اینجا فهمیده میشود که سمیحه، شخصیت زن داشتان به معنای بخشنده است و زنان شرقی تمام وجود خود را به مردان بخشیدهاند. در محور همنشینی، ارتباط عبارت ها و ترکیب آن ها در یک خط افقی بررسی می شود و وقتی در کنار هم قرار می گیرند، مسیر داستان به جلو حرکت می کند. همچنین، توصیف هایی بررسی شده اند که به تنهایی معنای صریح دارند؛ ولی با هم معنای نشانه ای مییابند؛ مثل هم نشین شدن درخت لیمو و صدای نالة مرد دیوانه که دال بر ایجاد حد فاصل بین دوران کودکی سمیحه و پس از آن است.
وام واژه های روسی در زبان فارسی و فرهنگ بزرگ سخن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ بزرگ سخن پژوهشی به نسبت جدید در زمینة فرهنگ نویسی زبان فارسی به شمار می آید که ضمن بهره گیری از دستاوردهای فرهنگ های پیشین، دارای نوآوری های برجسته ای است. این فرهنگ ضمن استفاده از پیکرة زبانی در انتخاب واژه ها، به آوانویسی، ترکیبات واژه ها و ارائة مثال ها و شواهد مناسب پرداخته است. یکی از ویژ گی های این فرهنگ، ریشه یابی واژه ها به ویژه واژه های دخیل در زبان فارسی است که در میان آن ها نَود واژة روسی نیز دیده می شود. اما با بررسی دقیق، در شناسایی ریشة این واژه ها کاستی هایی مشاهده کردیم که در مقالة حاضر به آن می پردازیم. هم زمان با بررسی این گونه واژ ها در فرهنگ بزرگ سخن، موارد دیگری را نیز تحلیل می کنیم. در بعضی از وام واژه های روسی تغییرات معنایی و یا حوزة معنایی، در برخی از آن ها گاه تغییرات آوایی و در گروهی دیگر نیز تغییرات دستوری پدیده آمده است. وام واژه هایی نیز روسی انگاشته شده اند؛ ولی پس از بررسی مشخص شدند که آن ها واژ ه های اصیل فارسی بوده اند که به زبان روسی وارد شده و سپس با تغییرات آوایی به زبان فارسی بازگشته اند.
مقایسه ساختار داستان در دو اثر عطار با تکیه بر دو الگوی جدید ساختارگرای داستان نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کهن فارسی به دلیل وسعت دامنه و عمق محتوا مسائل پژوهش نشده فراوانی دارد. یکی از قالب های ادبی در متون گذشته فارسی، ساختار داستان مینی مال و داستان بلند است. در این پژوهش، چارچوب ساختاری دو اثر از عطار (مصیبت نامه و منطق الطیر) را براساس دو الگوی لباو و والتسکی (1967) و گریماس (1966) بررسی کرده ایم. فرضیة نگارندگان این است که ساختار داستان های مصیبت نامه به دلیل اینکه به قصه و حکایت شبیه است (ازلحاظ پیرنگ و وجود درس اخلاق)، با الگوی لباو و والتسکی مطابقت دارد؛ ولی ساختار کلی داستان منطق الطیر به دلیل شباهت به داستان بلند، مطابق معیارهای الگوی گریماس است. اگر چه در منطق الطیر نیز حکایت های کوتاه فراوانی هست که براساس الگوی لباو قابل بررسی است، مقصود ما در این پژوهش، ساختار کلی کتاب به عنوان یک داستان بلند است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای است. نخست به بررسی ساختار داستان مینی مال در مصیبت نامه و انطباق آن با الگوی لباو و در گام بعدی به بررسی ساختار داستان بلند در منطق الطیر و مطابقت آن با الگوی گریماس می پردازیم و در پایان به این نتیجه دست می یابیم که انطباق دو الگوی ساختاری نام برده بر آثار یک نویسنده علاوه بر تفاوت در زبان و ساختار این آثار، تفاوت های ساختاری این دو الگو در قالب های ساختاری مختلف را نیز نشان می دهد.
معانی گوناگون مصدر در جمله های مصدری یک رکنی زبان روسی و بیان آن ها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان روسی، ویژگی گزارهای در یک جمله میتواند توسط مصدر بیان شود. در این صورت جمله ساختاری یکرکنی خواهد داشت. از آنجایی که مصدر، یک عمل بالقوه را بیان میکند، بنابراین در ابراز معانی مجازی یا غیر مستقیم کاربرد فراوان خواهد داشت. مصدر در جمله یک رکنی یا ساختار تکظرفیتی میتواند بیان کنندة معانی ای چون: «ناگزیر و قریب الوقوع بودن عمل با مصدر быть، موافقت اجباری گوینده با نظر مخاطب با مصدر быть، ناشایست بودن عمل، حالت یا عملی که به طور مستقیم و درک فیزیکی یا فکری/ ذهنی انجام میشود، ارزیابی نهاد منطقی از عمل یا حالت» و ... باشد. مقاله پیشِ رو به توضیح معانی نام برده در ساختار جملات مصدر یکرکنی میپردازد و طریقه بیان آنها را در زبان فارسی بررسی میکند.
مقایسة فرایندهای واجی لهجة اصفهانی و زبان فارسی در چارچوب نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، توصیف و تحلیل چند فرایند واجی پربسامد در لهجة اصفهانی و مقایسة آن با فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی است که نظریه ای نوین در واج شناسی است. این پژوهش به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام شده و در گرد آوری داده ها از روش میدانی استفاده شده است. بدین منظور، ده ساعت از مکالمة گویشورانِ بین سی تا پنجاه سال ضبط و سپس این داده ها آوانویسی و دسته بندی شده است. بدین ترتیب، با بررسی داده ها در چارچوب اصول واج شناسی بهینگی، مهم ترین محدودیت های حاکم بر صورت های بهینه در لهجه اصفهانی فارسی معیار مشخص شده است. از مهم ترین فرایندهای موجود در این لهجه، فرایند تبدیل واکه به غلت، هماهنگی واکه ای و ناهمگونی همخوان و واکه مطالعه شده است. بررسی ها نشان می دهد صورت های بهینه در لهجة اصفهانی و لهجة معیار متفاوت است و در اکثر موارد محدودیت های نشان داری بر صورت های بهینة لهجة اصفهانی حاکم است؛ درحالی که در لهجة معیار، محدودیت های پایایی در سلسله مراتب محدودیت ها بر بقیه تسلط دارند.
مفهوم «ناکجاآباد» در دو رسالة سهروردی براساس نظریة استعارة شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخستین بار، سهروردی اصطلاح «ناکجاآباد» را در آثارش به کار برد تا «عالم مثال» را که جهانی خارج از ادراک عام آدمی است، توصیف و تصویر کند. نگارنده در این مقاله به بررسی تعبیر «ناکجاآباد» به منزلة یک کلان استعاره در دو رسالة آواز پرجبرئیل و فی الحقیقة العشق پرداخته است؛ به این ترتیب که براساس تحلیل نگاشت های استعاریِ ناکجاآباد نشان داده که استعاره های مرکزی «ناکجاآباد مکان است» و «ناکجاآباد لامکان است» درنهایت مؤید کلان این استعاره است: «ناکجاآباد عالم مثال است». به عبارت دیگر، سهروردی بنا بر ذهنیّتی که دربارة عالم مثال داشته، تعمیم های معنایی متعددی را در سطح خرده استعاره ها برای توصیف و تصویرسازیِ «ناکجاآباد» به کار برده است.
هدف نگارنده این است که برخی از گسترده ترین الگوهای استعاری ناکجاآباد را در دو اثر نام برده نشان دهد و تبیین کند که چگونه سهروردی درون چارچوبی زیبایی شناختی و در عین حال فلسفی و عرفانی، نظر خود را دربارة این مکان بیان کرده است.