بیشتر عالمان مسلمان درباره زیست معنوی انسان با استعاره های لفظی حرکت در صراط، سبیل و طریق سخن گفته اند؛ گویا براساس تجارب شخصی و برخی شواهد قرآنی، زیست معنوی در فرآیند مسافتی اتفاق می افتد؛ ازاین رو برخی اندیشمندان مسلمان باتوجه به زبان قرآن به شکل استعاری این نوع زیستن را «سفر معنوی» یا «سیروسلوک» خوانده اند؛ اما زبان وحی برای تبیین زیست معنوی، استعاره های متعددی دارد که یکی از آن ها «سفر معنوی» است. برخی دیگر از استعاره های قرآن عبارت اند از: حرکت از ظلمات الی النور؛ زراعت؛ تعبد و بندگی؛ حرکت از چپ به راست یا از پایین به بالا. این مقاله ابتدا پیشینه الگو سازی را براساس استعاره مشهور سفر معنوی یا «زیست معنوی سفر است» می اورد تا اهمیت این استعاره و میزان تأثیر آن را بر درک مسلمانان از زیست معنوی نشان دهد. سپس نظریه «استعاره های مفهومی» را معرفی می کند و می کوشد ظرفیت های این نظریه را برای درکی جدید از تعدد تبیین ها از زیست معنوی در قرآن نشان دهد. یافته اصلی مقاله این است که در قرآن الگوهای متعددی برای تبیین زیست معنوی وجود دارد که نظریه استعاره های مفهومی می تواند برای آشنایی با تعدد این تبیین ها افق هایی را بگشاید.
این مطالعه با استفاده از روش اسنادی تحلیلی و با هدف نقد مبانی فلسفه پدیدارشناسی در برنامه درسی بر اساس شاخصهای مبانی فلسفی تربیت اسلامی صورت گرفته است. در این راستا، طی رویکردی سه مرحله ای شناسایی ویژگیهای دیدگاه پدیدارشناسی مبانی فلسفی (هستی شناسی، معرفت شناسی، انسانشناسی، ارزش شناسی) پدیدارشناسی و نقد و مقایسه مبانی فلسفی برنامه درسی پدیدارشناسی بر اساس مبانی فلسفی تربیت اسلامی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های مطالعه حاکی است که دیدگاه پدیدارشناسی در مبنای هستی شناختی بر عدم اعتقاد به حقیقت و تبیین علت و معلولی، در مبنای معرفت شناسی بر شهود به عنوان ابزار رسیدن به آگاهی و ذات هر چیزی، در انسان شناسی بر رابطه انحلال ناپذیر انسان با هستی و ماهیت ترکیبی جسم و روح انسان و در بعد ارزش شناسی بر شخصی، نسبی و وابسته به موقعیت بودن ارزشها استوار است. در مقابل مبانی فلسفی تربیت اسلامی در اصول هستی شناختی معتقد به حقیقت مطلق یا علت العلل، در اصول انسانشناسی بر اعتقاد به متکی بودن وجود حقیقی انسان بر روح، در اصول معرفت شناسی بر قابل وصول بودن معرفت، در اصول ارزش شناسی بر تکیه بر قرآن و مبانی دین اسلام و ارزشهای ثابت و متغیر استوار است. در مجموع نقد مبانی فلسفی پدیدارشناسی از دیدگاه مبانی فلسفی تربیت اسلامی نشان می دهد که تأکید و تمرکز پدیدارشناسان بر شهود برای دستیابی به ذات درونی هر چیزی اگر چه می تواند ارزشمند باشد، عدم اتصال آن به آفریدگار هستی، دیدگاه های آن را با چالش روبه رو کرده است.
این پژوهش باهدف تبیین چیستی، چرایی و چگونگی مسئولیت انسان و همچنین نقش تعلیم و تربیت در تحقق آن با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. مسئله مسئولیت در حوزه های مختلف؛ اخلاقی، حقوقی، اجتماعی، تربیتی و ...بر اساس مبانی گوناگون موردتوجه محققان قرارگرفته است. در این پژوهش مبنای مسئولیت ایمان به خداوند است. خداوند انسان را برخوردار از؛ فطرت، خودآگاهی، توانایی تشخیص خیر از شر، توانایی کسب علم و تسخیر طبیعت، هدایت پیامبران، آزادی و ... نمود که در جهت کمال خود، تلاش نماید. چنین وضعیتی بیانگر اصالت و استقلال نوعی از خویشتن برای انسان در عین اتکای به خداوند است که آگاهی از آن باعث می شود خود را در مقابل خداوند ببیند و درنتیجه نسبت به خود و دنیای پیرامون احساس مسئولیت کند. لذا تعلیم و تربیت با محوریت خودآگاهی و آزادی در طراحی و تدوین برنامه درسی باعث رشد احساس مسئولیت در متعلمان می گردد. ازاین رو محتوی متناسب با میزان رشد متعلمان از طریق روش های پرسشگری، الگو مداری، تزکیه، تبشیر، تنذیر و... در جهت تقویت خودآگاهی و هدایت آزادی آنان ارائه می گردد.