مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
دیگرگرایی
حوزه های تخصصی:
علم اقتصاد در حالی در قرن هجدهم متولد شد که بستر خاصی از طبیعت گرایی، انسان گرایی، دئیسم و نیز زدودن آثار متافیزیکی و کلامی از فلسفه فراهم شده بود. این دانش گرچه در یک بستر اخلاقی شکل گرفت و رشد کرد، ولی ارزش های اخلاقی به تدریج از آن زدوده شد. در سیر تحول اندیشه های اقتصادی ،اقتصاددانان کلاسیک به خصوص آدام اسمیت تحت تاثیر نظریات فلاسفه اخلاق از جمله هابز و دیوید هیوم، نظریات خود را بر پایه خودگروی بنیان نهادند. اسمیت اصطلاح ""دست نامرئی"" را با توجه به این مفهوم مطرح ساخت و آن را به عنوان یکی از مهم ترین مکانیزم های اقتصادی مطرح کرد. بر این اساس ادعا شد که پیگیری نفع شخصی با کمک دستی نامرئی منافع جامعه را نیز تامین میکند. فرضیه اساسی این مقاله که با روشی تحلیلی عقلی بررسی شده آن است که اقتصاد دانان نئوکلاسیک با پذیرش ایده خودگروی لذت گرایانه آن را وارد مدل های اقتصادی کردند. در این فرمول بندی، علم اقتصاد متعارف نئوکلاسیکی خودگروی لذت گرایانه را به مثابه قانونی حتمی همانند قانون جاذبه در فیزیک نیوتنی قلمداد کرده و رفتار اقتصادی را نه تنها به عنوان تلاشی برای حداکثر کردن لذت تفسیر میکند، بلکه رفتار غیر خودخواهانه را غیر عقلایی قلمداد مینماید.
بررسی نسبت خودگرایی اخلاقی و خودگرایی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نگرش های مطرح در فلسفه اخلاق، خودگرایی است. این مکتب قائل است که انسان باید به گونه ای رفتار کند که بیشترین خیر و منفعت خود را تأمین کند. نظریه خودگرایی در دو دیدگاه خودرایی اخلاقی و خودگرایی روان شناختی تبلور پیدا می کند. این دو نظریه مذکور از جهاتی دارای اشتراک و از جهاتی دارای تمایز و افتراق می باشند. در این مقاله با رویکرد تحلیلی ـ توصیفی به بررسی خودگرایی اخلاقی و خودگرایی روان شناختی و نیز طرح و نقد ادله هر یک پرداخته می شود. همچنین استدلال مبتنی بر حب ذات در نظریه خودگرایی نقل و رابطه آن با فلسفه اسلامی بیان می شود.
ارسطو؛ خودگرا یا دیگرگرا ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"یکی از مسائل مورد اختلاف میان ارسطوشناسان نسبت نظام اخلاقی ارسطو با دو نظریه خودگرایی و دیگرگرایی اخلاقی است که موجب شکل گیری دو خوانش متضاد از نظریه اخلاقی وی گردیده است. براین اساس، برخی ارسطو را خودگرا و برخی دیگری وی را دیگرگرا دانسته اند. داوری نهایی درباره این دو خوانش منوط به تمایز میان دو نوع برداشت از نظریه های خودگرایی و دیگرگرایی است: برداشت ناظر به تحقق بیرونی این دو نظریه و برداشت کاملا انتزاعی (فلسفی) از آنها. بر مبنای برداشت نخست، امکان تحلیل نظام اخلاقی ارسطو در قالب خودگرایی یا دیگرگرایی از اساس منتفی است، زیرا خودگرایان و دیگرگرایان خیر اخلاقی را مترادف با سود یا لذت می دانند نه فضیلت. علاوه بر این، این دو نظریه رویکردی کاملاً صوری به اخلاق هنجاری دارند و هیچ داوری پیشینی درباره مفاهیم اخلاقی را برنمی تابند؛ در حالی که ارسطو تصوری کاملاً پیشینی از این مفاهیم دارد و فهرستی مفصل از آنها را به مخاطبان خود ارائه می دهد. اما بر مبنای برداشت دوم، با توجه به این که می توان عنصر فضیلت را همچون سود و لذت به عنوان مبنای ارزش داوری درباره افعال انسان ها در نظر گرفت، بستر اولیه برای تحلیل نظام اخلاقی ارسطو از منظر خودگرایی و دیگرگرایی فراهم می شود، هرچند در این صورت هم رویکرد منش محور ارسطو در اخلاق در مقابل رویکرد فعل محور دو نظریه مذکور، امکان تحلیل نظام اخلاقی ارسطو از منظر خودگرایی و دیگرگرایی را در هاله ای از ابهام فرو می برد.
تبیین سازگاری خودگرایی، دیگرگرایی و خداگرایی در نظام اخلاقی اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
همه ادیان و مکاتب الهیاتی، مدعی راهبری و هدایت انسان به سوی سعادت و کمال هستند. در این میان، توجه به گرایش ها و امیال فطری یا غریزی انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. خداگرایی، خودگرایی و دیگرگرایی از جمله همین گرایش ها است. با توجه به اهمیت سعادت انسان، به عنوان غایت اصلی او در زندگی و نیز نشان دادن سازگاری و عدم تعارض میان گرایش های مورد بحث، این مقاله بر آن است تا با روشی توصیفی- تحلیلی و با ارائه شواهدی از آیات و روایات در فرایند تحقیق، افزون بر تبیین این سازگاری و حل تزاحم میان این گرایش ها، جامعیت نظام اخلاقی اسلام و معارف عمیق این آیین وحیانی را در مقایسه با سایر مکاتب اخلاقی نشان دهد. نظام اخلاقی اسلام، با تعیین «قرب اختیاری به خداوند»، به عنوان ملاک ارزش فعل اخلاقی و غایت قصوای اخلاق، ضمن تأکید بر امکان جمع میان گرایش های یاد شده و با محور قرار دادن خداگرایی و توصیه به انجام هر کاری برای کسب رضایت خداوند، روش جمع معقول و مناسبی میان آنها ارائه می کند. تبیین چگونگی این جمع، هدف اصلی این پژوهش می باشد.
قرآن و غایت گرایی اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که قرآن کریم چگونه مخاطبان خود را به رعایت الزامات اخلاقی فراخوانده و نظریه هنجاری خود را بر چه پایه ای قرار داده است؟ نویسنده به روش کیفی، با توصیف و تحلیل مفاهیم اخلاقی قرآن به نتایج زیر دست یافته است. قرآن کریم برای ترغیب مخاطبان به زندگی اخلاقی، بر نتایج فعل اخلاقی تأکید کرده است؛ نتایج یادشده در قالب واژگانی مانند سعادت، فوز، فلاح، نجات، لذت، امنیت، بشارت، آرامش، رنج، تشویش، انذار، و شرح و بسط زندگی بهشتیان و دوزخیان، آموزه های قرآنی پرشماری را به خود اختصاص داده است که بازگوکننده سازگاری فی الجمله اخلاق قرآنی با نظریه های غایت گراست. غایت گرایی با انسان شناسی قرآنی و اسلوب های تربیت اخلاقی قرآن سازگار است. غایت گرا بودن نظام اخلاقی قرآن، به مفهوم انکار ارزشِ فضیلت و مسئولیت اخلاقی نیست؛ در شماری از آیات، قرآن رفتارهایی را که با انگیزه انجام وظیفه اخلاقی انجام می گیرد یا منشأ آنها فضیلت انسانی است، می ستاید. قرآن مخاطبان خود را به فضیلت محوری و تکلیف مداری تشویق می کند و آن را دو راهبرد مؤثر در تربیت اخلاقی می داند؛ اما عام ترین پاسخ قرآن، برای توجیه همه الزامات اخلاقی، غایت فعل اخلاقی است؛ نه فضیلت انسانی و نه وظیفه اخلاقی.
بررسی مفهوم خودگرایی روان شناختی در نگرش علامه مصباح و تمایز آن با ادبیات اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «خودگرایی» در علوم انسانی و اخلاق هنجاری به تبیین انگیزه رفتار انسان می پردازد. در دیدگاه حاکم بر ادبیات اقتصادی، انگیزه ها عمدتاً محصور در انگیزه های خودگرایانه شده و سایر انگیزه ها در طول آن دیده می شود. این رویکرد حتی در اقتصاد اسلامی نیز بسیار رایج است؛ با این تفاوت که در اقتصاد متعارف انگیزه های مزبور خودخواهانه مادی و دنیوی دانسته شده و در اقتصاد اسلامی انگیزه های معنوی و اُخروی نیز بدان افزوده شده است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی، به بررسی نگرش علامه مصباح یزدی در زمینه خودگرایی روان شناختی و تمایز آن با ادبیات اقتصادی می پردازیم. با توجه به نگرش علامه مصباح یزدی مبنی بر وجود گرایش خداگرایی و دیگرگرایی در کنار خودگرایی، تلقی انحصار انگیزه ها در انگیزه های خودخواهانه و پذیرش خودگرایی روان شناختی محل تامل است. نتایج پژوهش حاکی از عدم پذیرش انحصار انگیزه ها به انگیزه های خودخواهانه در نگرش علامه مصباح یزدی است. ایشان همچنین انگیزه های دیگرگرایی و خداگرایی را در عرض انگیزه خودخواهی و نه در طول آن می بینند. این نگرش با اقتصاد متعارف در مبانی فلسفی همچون دئیسم و اومانیسم، و با ادبیات اقتصادی در وجود گرایش های غیرخودخواهانه در عرض انگیزه های خودخواهانه و توجه به تأثیرگذاری ارزش های اخلاقی بر رفتار اقتصادی متمایز است.
نقد نظریه سوسیالیستی اقتصاد اشتراکی از منظر اخلاقی؛ بر مبنای تفکرات فردریش هایک و آین رند(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
127 - 155
حوزه های تخصصی:
دیدگاه سوسیالیستی اقتصاد اشتراکی نیز مانند سایر نظریات اقتصادی و سیاسی که بر اساس مبانی فلسفی شکل گرفته اند، تاریخ مصرف نداشته و در هر شرایطی ممکن است به عنوان گزینه ای برای مدیریت جامعه مورد توجه قرار گیرد؛ چنانچه در وضعیت فعلی جهان با توجه به شیوع بیماری کرونا که موجب پدیدارشدن مشکلات اقتصادی شدید، از بین رفتن بسیاری از کسب وکارها و بالارفتن آمار بیکاری شده، برخی از نظریه پردازان بازگشت به روایت هایی از سوسیالیسم را توصیه می کنند. با توجه به این مسئله، هدف ما در این مقاله این است که نظریه اقتصاد اشتراکی را از منظری اخلاقی مورد کندوکاو قرار دهیم و در نهایت، اعتبار آن را از نظرگاه اخلاقی بسنجیم. فردریش هایک و آین رند دو تن از اندیشمندانی هستند که به تحلیل سوسیالیسم و اقتصاد اشتراکی پرداخته اند و پیامدهای اخلاقی این نظریه را بررسی و نقد کرده اند. این دو متفکر در نقد اخلاقی اقتصاد اشتراکی به مؤلفه هایی چون نقض حقوق و آزادی فردی در سوسیالیسم و همچنین نابودی هویت فردی انسان در این نظریه می پردازند. در این پژوهش جمع آوری داده ها بر مبنای روش کتابخانه ای صورت گرفته و تلاش شده این داده ها تحلیل و ارزیابی شوند. یافته های این تحقیق نمایانگر این مطلب است که رند از منظری عمیق تر و فلسفی تر به نقد مبانی اخلاقی سوسیالیسم و نظریه اقتصاد اشتراکی می پردازد؛ حال آنکه هایک بیشتر به پیامدهای اخلاقی و اجتماعی این دیدگاه در جامعه توجه می کند.
تبیین و تحلیل انواع نظریات غایت انگارانه: خودگرایی دیگرگرایی همه گرایی
در فلسفه اخلاق، به ویژه پس از کانت (1724 1804م / Immanuel Kant) این سؤال مطرح شد که آیا انجام فعل اخلاقی به انگیزه ای خارج از صِرف تکلیف و الزام اخلاقی، فاقد اعتبار است و ارزش اخلاقی ندارد؟ نوع پاسخ به این پرسش، منشأ تقسیم نظام های اخلاقی به دو نحله کلی غایت گرا و وظیفه گرا شده است. نظریات غایت انگارانه به اعتبار اینکه خیر چه کسی را ملاک قرار می دهند، به 3 نظریه خودگرایی (Ethical egoism)، دیگرگرایی (Altruism)، همه گرایی / فایده گرایی (Utilitarianism) تقسیم می شوند. این سه نظریه، با مبحث لذت گرایی پیوند خورده و مورد توجه فلاسفه اخلاق و عموم مردم بوده است؛ به ویژه فایده گرایی که در مجامع علمی و نهادهای دولتی و شخصی تأثیرگذار بوده است. در این مقاله این سه نظریه تبیین، تحلیل، و تا حدی نقد شده است.