فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یهدف البحث إلى الکشف عن التمثلات الاجتماعیه للسلطه البطریارکیه فی الروایه العراقیه المتمثله (نحیب الرافدین) لعبد الرحمن مجید الربیعی(1939) ومقارنتها بالروایه الفارسیه لعباس معروفی (1957) (کان لفریدون ثلاثه أبناء). إنّ الدراسه غیر معنیه بالمستوى الجمالی فی البنیه السردیه. وإنما معنیه بالمنطقه الثقافیه وتسرّباتها فی النص السردی. وحین نقرأ التمثلات فهذا یعنی سنرکز على التمثل بوصفه تقمصّاً واعیاً یقوم على التبنی الخطابی الفاضح للظواهر المجتمعیه والثقافیه، وحین یحمل العنوان ثیمه السلطه البطریارکیه فلأنها تعنی تلک السلطه الأبویه التی شاعت فی سبعینیات القرن الماضی فی الدراسات النسویه والذی یعنی هیمنه السلطه الذکوریه على المجتمع فی ظل عوامل مرجعیه تراکمیه. وتترکز أهمیه الموضوع فی الکشف عن مفهوم الأبویه المهیمنه بکل تجلیاتها وممارساتها بوصفها سلطه (أب، وشیخ عشیره، الحاکم، وسلطه الدوله وغیرها، والکشف عن العلاقه بین الروایه العراقیه والإیرانیه فیما یخص التوجه الروائی نحو فضح السلطه البطریارکیه بکونها ظاهره من الظواهر الثقافیه السائده فی المجمتعین) بالمنهج الثقافی المقارن حسب المدرسه الأمریکیه عن الأنساق المضمره والظواهر الثقافیه المتمثله فی النص الجمالی. وتشیر النتائج المستخلصه إلى أن التمثل الاجتماعی للسلطه البطریارکیه تظهر فی عده محاور منها الفضاء الزمکانی المشترک للنساء وبالتالی الأحداث الاجتماعیه المشترکه التی تتشابه إلى حد کبیر جداً فی الروایتین کذلک المظاهر المارکسیه والتی تتمثل بالاغتراب والفقر فی الروایه. فی روایه نحیب الرافدین یشیر الراوی إلى المصریین فی العراق وأیضاً ظاهره الطبقیه، بینما رکز معروفی على الفقر خارج الفضاء البلد وبتأثیر مباشر من الفکر المارکسی السیاسی، أمّا عن العلاقات العاطفیه فرکز الروائیان على مسأله الغریزه الحسیه وبصراع سلطه اجتماعیه متداخله وکشف الربیعی ذلک بصراع اجتماعی و دینی فی فضاء شرقی، ولکن معروفی أشار إلى السطه الاجتماعیه أکثر فی الفضاء الغربی.
دراسة لنظریة الإستعمال وإستعمال اللفظ في اکثر من معنی في آن واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
تشکل مباحث الألفاظ جزءا مهمامن بحوث اصول الفقه ومن أهمها مسأله وضع الألفاظ، ویتفرع علی ذلک البحث عن الإستعمال فبعدأن یوضع اللفظ لمعنى یصبح تصوراللفظ سبباً لتصورالمعنى،ویأتی عندئذٍ دورالاستفاده من هذه العلاقه اللغویه التی قامت بینهما فإذا کنت ترید أنْ تعبِّر عن ذلک لشخص آخر وتجعله یتصوره فی ذهنه فبإِمکانک أنْ تنطق بذلک اللفظ الذی أَصبح سبباً لتصورالمعنى.لم یتعرض الأصولیون للإستعمال وحقیقته إلا الیسیر منهم بصوره مقتضبه ماعدا الشهیدالصدر الذی تناولها بالنقد والتحلیل مستعرضاالآراء والوجوه التی یمکن أن تطرح فی هذا الصدد.واختلف الأصولیون فی جواز إراده أکثر من معنی من اللفظ الواحد فی استعمال واحد،علی أن یکون کل من المعانی مرادا من اللفظ علی حده ،فالمانع برأی القائلین بعدم الجواز هوتعلق لحاظین بملحوظ واحد فی آن واحد.بما أنّ البحث عن نظریه الإستعمال واستعمال اللفظ فی أکثر من معنی لم تنقح وتهذب ولازال یعانی من الغموض والتعقید،لذلک قامت هذه الدراسه بمناقشه آراء الاصولیین وعرض اشکالاتهم،مقارنه بعضها مع بعض.الکلمات الدلیلیه: الإستعمال،الإراده الإستعمالیه،شروط الإستعمال،الوضع
تحلیل روان شناسی قصیده الخطیئه اثر سید قطب بر اساس نظریه شخصیت فروید
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
53 - 68
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناسی از شیوه های نقد ادبی جدید است که فروید با طرح نظریه ساختار سه گانه شخصیت آن را انسجام بیشتری بخشید. در دیدگاه دینی نیز نفس انسان به سه مرتبه نفس مطمئنه، لوامه و اماره تقسیم شده است که به نظریه فروید بسیار شبیه است. سید قطب به عنوان یکی از متفکران اسلامی جایگاه والایی در ادبیّات عربی دارد و شاعری توانایی است و اشعار نغزی همچون قصیده الخطیئه را سروده است. این جستار تلاش می کند با رویکردی تلفیقی از دو نظریه شخصیت فروید و نظریه دینی مراتب نفس به تحلیل روان شناسی این قصیده بپردازد. بر اساس نتایج پژوهش سید قطب با دیدگاهی روان شناسانه هدفی تعلیمی را دنبال می کند و می خواهد به انسان یک الگوی مناسب اخلاقی و اجتماعی ارائه دهد. او درگیری و کشمکش میان سطوح سه گانه شخصیت یعنی نهاد، خود و فراخود را به تصویر کشیده و نشان داده که چگونه نهاد علیه خود و فراخود انسان شورش می کند و برتری می یابد. این درگیری میان سطوح سه گانه شخصیت، مانند نبرد میان مراتب سه گانه نفس یعنی اماره، مطمئنه و لوامه است که در این قصیده نیز نمود می یابد و نفس اماره انسان بر نفس مطمئنه و لوامه چیرگی می یابد و بُعد حیوانی انسان را بر بُعد اخلاقی برتری می دهد.
بررسی جلوه های آوایی دیوان "احزان صحراوية" تیسیر سبّول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
79 - 95
حوزههای تخصصی:
موسیقی از عناصر ساختارساز و جدایی ناپذیر شعر است که به شکل های مختلفی جلوه می نماید. این موسیقی گاه حاصل کاربرد اوزان عروضی و قوافی است و گاه حاصل هماهنگی و ترکیب کلمات و طنین خاص هر حرف در مجاورت با حروف دیگر است. تیسیر سبول (1939 – 1973) شاعر معاصر اردنی در اشعار خود، از تکنیک های مختلفی جهت خلق موسیقی بهره برده است. مقاله حاضر با شیوه توصیفی – تحلیلی در صدد بررسی سبک شخصی شاعر در انتخاب وزن و موسیقی از رهگذر تحلیل بسامد این شگرد هنری در اشعار اوست. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در بخش موسیقی بیرونی، شاعر از بحر رمل (فَاعِلاتُن ْ ) که دارای هجاهای بلند و تسکین ها (سکته ها)ی عروضی درون مصراعی است بیشترین استفاده را برده که خاصیت و کاربرد عمومی این بحر در قواعد عروضی فارسی و عربی برای مضمون غم و اندوه است. هدف از این پژوهش کشف و پیدایی سبک شعری تیسیر در لایه آوایی به منظور شناسایی متغیرهای برجسته ساز، شکل و نقش آن ها در زمینه کیفیت معنابخشی به افکار شاعر است. نتایج این بررسی نشان می دهد که تیسیر اوزان را متناسب با موضوع و درون مایه شعر انتخاب کرده است و با تکنیک های هنجارگریزی چون تضمین، تدویر، و درآمیختگی شعر نو و کلاسیک توجه مخاطب را به اشعار خویش جلب کرده است. تکرار قافیه، یکی از پربسامدترین شکل تکرار در موسیقی درونی اشعار تیسیر است. غرض اصلی از این نوع تکرار علاوه بر تأکید و تکیه بر کلمه، تحکیم معنا و قوت بخشیدن ب ه آن است. تیسیر به موسیقی دیداری نیز توجه خاصی نشان داده که این موسیقی از طریق نوشتن پلکانی و عمودی سطر های شعری، جلوه نموده است. غرض اصلی این نوع موسیقی، برجسته کردن یک مصراع در برابر مصرع های دیگر، تشخص بخشیدن و تأکید کردن هر کلمه یا سطر مصراع است.
بررسی مؤلّفه های تروما در رمان «نسکافیة مع الشریف الرضی» اثر میادة خلیل بر اساس نظریه تکالیف سوگ جیمز ویلیام وردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به مسائل شخصیتی و روانی انسان از جمله مسئله سوگ و تروما که یکی از چالش های اساسی در زندگی انسان به حساب می آید، از موضوعات گیرایی است که امروزه نویسندگان سعی می کنند تا بدین طریق مخاطب را با خود همراه سازند. یکی از نظریه های کاربردی و علمی برای مشاوره و راهنمایی در راستای گذر از این مرحله چالش زای زندگی، نظریه تکالیف سوگ جیمز ویلیام وردن است. او چهار تکلیف یعنی «پذیرش واقعیت فقدان»، «گذر از درد سوگ»، «سازگاری با محیط بدون متوفی» و «تغییر جای متوفی از نظر عاطفی» را برای افراد سوگوار در نظر می گیرد و با کاربست این مراحل، وی را برای سازگار شدن با دنیای بدون متوفی راهنمایی می کند. رمان نسکافیه مع الشریف الرضی اثر میاده خلیل یکی از رمان های روان شناختی است که با نظریه تکالیف سوگ کاملاً قابل تطبیق است. در این رمان شخصیت های مختلف عراقی و هلندی با موضوع سوگ درگیر بوده و واکنش های مختلفی را از خود نشان می دهند. پژوهش حاضر می کوشد تا به صورت توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر نظریه تکالیف سوگ، حالات روحی و روانی یکی از شخصیت های اصلی داستان به نام دیوید را در ارتباط با سوگ همسر عراقی اش سلمی تحلیل کند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که از چهار تکلیف ذکر شده در نظریه تکالیف سوگ، فقط سه تکلیف، یعنی «پذیرش واقعیت فقدان»،
تمظهر المنجي في يوتوبيا الشعراء الفرس المعاصرين (دراسة في آراء ثلاثة تيارات سياسية)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
127 - 153
حوزههای تخصصی:
الملخص
شهد تاریخ إیران المعاصر أحداث سیاسیه واجتماعیه کثیره خاصه فی القرن العشرین، فانعکست أصداء ذلک فی الأدب المعاصر خاصه الشعر منه، وحاول الشعراء المعاصرون تصویر مدینتهم الفاضله (یوتوبیا) وفقاً لآرائهم السیاسیه ومواقفهم الدینیه. وقد ألقى الشعراء المعاصرون الإیرانیون فی مدینتهم الفاضله إنجاز جزء من آمالهم وأمانیهم على عاتق الموعود المنجی، وعلى الرغم من وجود أوجه التشابه فی ماهیّه المنجی، إلا أنّنا نلمس اختلافات فی سماته وخصائصه. تسعى هذه الدراسه بالاعتماد على الوصفی والتحلیلی إلى تسلیط الضوء على وجهات نظر عدد من الشعراء المعاصرین الإیرانیین حول المنجی فی مدینتهم الفاضله من خلال تقدیم بعض أمثله ودراستها، ومقارنتها بالآراء الثلاث الموجوده عند علماء الدین لکشف القواسم المشترکه والمختلفه بینهم. ومن أهمّ ما توصّلت إلیه الدراسه هو أنّ فی الشعر الفارسی المعاصر ماده غنیه عن الموعود المنجی، وأنّ الشعراء المعاصرین الإیرانیین یکاد یتفقون فی فکره الانتظار وظهور المنجی، إلا أنّهم یختلفون فی مصداقیه المنجی. منهم من آمن بالإمام المهدی (ع) ومنهم من سار اتّجاهاً آخر، وبحثوا عن أشخاص ذی سمات مختلفه.
بازپژوهی تعریف بلاغت با رویکرد به واژگان غریب قرآن
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات عربی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
107 - 126
حوزههای تخصصی:
طبق دیدگاه دانشمندان بلاغت، کلام بلیغ مشروط به فصاحت کلمه و کلام است و «غرابت»، یکی از موانع فصاحت کلمه به شمار آمده است. در قرآن کریم واژگانی وجود دارد که در عصر نزول، معنای واضحی برای اهالی حجاز نداشته است که به آنها «غریب القرآن» می گویند. مقاله حاضر درصدد است تا تعریف بلاغت را با تمرکز بر بازبینی اشتراط فصاحت در بلاغت و با توجه به الفاظ غریب قرآن به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای بازپژوهی کند. دانشمندان علم بلاغت، الفاظ غریب را به غریب حسن و غریب وحشی تقسیم کرده و تنها غریب وحشی را مخل فصاحت دانسته اند. از نظر ایشان واژگان غریب قرآن، از سنخ غریب حسن است که با فصاحت کلمه منافات ندارد. غرابت زمانمند، مکانمند و ساحتمند، سه حوزه غریب حسن است. بر اساس دیدگاه برگزیده، کلامی بلیغ است که در حد امکانات زبان، با همه مقتضیات شرایط سخن در یک موقعیت زبانی مطابق باشد. این شرایط عموماً مقتضی فصاحت است، اما فصاحت همه جا شرط بلاغت نیست، بلکه گاهی شرایط، مقتضی استفاده از واژگان غریب است. در این موارد، استفاده از واژه فصیح به بلاغت کلام آسیب می رساند. در این دیدگاه، بلاغت کلام تنها یک ملاک دارد و آن، مطابقت با مقتضای شرایط سخن است و فصاحت کلمه و کلام، شرطی در عرض این ملاک نیست.
تحليل السياق اللغوي والعاطفي والتناصي والثقافي والاجتماعي لقصة قتال الشعب اليهودي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
157 - 168
حوزههای تخصصی:
یتم سرد القصص القرآنیه بناءً على الواقع، ووفقاً لثقافه الشخصیات وسلوکها الاجتماعی. کما أن کلمات وجمل القصص القرآنیه تنقل للقارئ العبء العاطفی والحاله المزاجیه لشخص أو أشخاص. قد روت إحدى القصص القرآنیه توبه بنی إسرائیل واستغفارهم بعد ارتکابهم خطیئه عباده العجل؛ لکن المفسرین یعتبرون هذه التوبه نتیجه لقتل هؤلاء الناس بأیدی بعضهم البعض، ویرون أن آلاف الیهود قتلوا حتى قبلت توبتهم. قامت الدراسه الحالیه بدراسه السیاق اللغوی والعاطفی والثقافی والاجتماعی بأسلوب التحلیل النقدی وبحث السیاق التناصی لدراسه نص قصه العقاب والمذبحه التی تعرض لها بنو إسرائیل من أجل الإجابه عن سؤال، هو: هل یوافق قبول العقاب بالنسبه لمذبحه بنی إسرائیل على أیدی بعضهم البعض، مع البنیه الثقافیه والأفعال السلوکیه التی تحکم الشعب الیهودی، وکذلک الأدله داخل النص وخارج النص؟ وأخیراً، اتضح أن الادعاء الشهیر المبنی على مذبحه بنی إسرائیل، لا یوافق ثقافه بنی إسرائیل وتصرفاتهم السلوکیه والکلامیه، وأنه لیس هناک دلیل نصی وغیر نصی على إثبات ذلک المدعی. والدلیل الوحید على وجهه النظر هذه هو العبارات التی وردت فی وصف مذبحه بنی إسرائیل فی نص التوراه.
مرجعيات الأنساق الثقافية في سبايا دولة الخرافة للروائي عبد الرضا صالح محمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتناول الدراسه الأنساق الثقافیه المتضمنه فی الخطاب العراقی المتجسد فی روایه «سبایا دوله الخُرافه». ترتبط الأنساق الثقافیه فی النقد الثقافی، کإحدی التیارات الهامه فی مجال ما بعد الحداثه، حیث یسعى إلى إضافه آفاق جدیده دون إلغاء النقد الأدبی. یتعامل النقد الثقافی مع الأنساق المتضمنه والمشكلات المعقده ویتعرض للنصوص الأدبیه كظاهره ثقافیه، مثلما یتعامل مع الظواهر الثقافیه الأخرى التی تستحوذ على اهتمام الدراسات الثقافیه، حیث یسعى إلى كشف آلیات التمركز والهیمنه، وبالتالی التعامل مع الأصوات الشعبیه ودراسه النصوص بهدف استخلاص الجمالیات المختبئه فیها. ومما یزید أهمیه هذا الموضوع تناوله لقضایا المجتمع بشكل عام والمجتمع العراقی بشكل خاص، ونظرته للإرهاب المتحایل عن طریق تجاوزه لصوره الإسلام واستهدافه للقطاعات والعقائد الدینیه المختلفه كجریمه تهدد المجتمع. تهدف الدراسه إلی إجراء قراءه ثقافیه شامله للخطاب الروائی، مع التركیز على الجوانب الواقعیه المأخوذه من الواقع العراقی خلال فتره الإرهاب الداعشی معتمده المنهج الوصفی-التحلیلی فی الجزئین النظری والتطبیقی، وأخذت فی الاعتبار منطلقات النقد الثقافی. وقد تم جمع المعلومات بشكل مباشر من الكاتب عبدالرضا صالح محمد نفسه، بالاستفاده من خبرته ومعلوماته، بالإضافه إلى دراسه بیئه الكاتب واستخدام مصادر قیمه مثل المجلات والكتب الحدیثه التی تتناول الأنساق الثقافیه من خلال النقد الثقافی ثم تحلیل فهم ما حدث خلال فتره الإرهاب الداعشی والظلم والاضطهاد الذی تعرض له المجتمع العراقی، خاصه المسیحیین. توضح نتائج الدراسه أن حضور الدین والسیاسه فی روایه الكاتب لیس إلا تجسیداً للواقع الاجتماعی ومحاوله منه للوصول برساله إلى الشعب؛ إنّها رساله لایمكن للقارئ العادی أن یفهمها بسهوله، ولكن یمكن للقارئ أو الباحث أن یفهمها من خلال دراسه وتحلیل الكلمات والعبارات التی تحملها.
القراءه السیمیائیه لروایه (الشَّمسُ فی یومٍ غائِمٍ) لحنا مینا بناء على نمط ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد اکتشاف العلاقات التناصیه والعملیات اللغویه التی تحکم مساحه النص دائماً أحد أکثر الموضوعات إثاره للاهتمام بالنسبه لعلماء اللغه. فی السبعینیات، قدم مایکل ریفاتر (1978)، وهو عالم لغوی وسیمیائی فرنسی أمریکی، نظریته فی القراءه السیمیائیه مع وجهه نظر مفادها أن النص الأدبی عباره عن بنیه معقده ویمکن فحصها من زوایا مختلفه. إنّ القراءه السیمیائیه عند ریفاتر هی نظریه فی القراءه النصیه تقوم على أن النص الأدبی هو فعل تواصلی یحدث بین المؤلف والقارئ. باستخدام العلامات یغرس المؤلف معنى فی النص ویفهم القارئ معنى النص من خلال تفسیر هذه العلامات. یرى ریفاتر بأنّ النص الأدبی له بنیه متعدده الطبقات. المستوى الأول من النص هو المستوى الظاهر أو المستوى الصفری الذی یفهمه القارئ فی المقام الأول. المستوى الثانی للنص هو مستوى فک التشفیر أو المستوى الأول، حیث یفهم القارئ المعنى الأعمق للنص من خلال فهم العلامات والعلاقات بینها. المستوى الثالث للنص هو مستوى الإنتاج أو المستوى الثانی، حیث ینتج القارئ معنى جدیدا لنفسه من خلال التفاعل مع النص. تتکون هذه النظریه من المخالفات، عملیه التراکم، الأنظمه الوصفیه، الهیبوغرام والمصفوفه. أجری هذا البحث بأسلوب وصفی-تحلیلی بهدف قراءه سیمیائیه لروایه «الشمس فی یوم غائم» للکاتب السوری الشهیر حنا مینا. تشیر نتیجه هذا البحث إلى أن مصفوفه النص عباره عن شبکه من العلاقات الدلالیه بین مختلف الأشکال الناقصیه التی تشکل البنیه الدلالیه للنص. نتیجه الترکیز على البنیه اللغویه فی هذا العمل هی المصفوفه التی تم تحدیدها فی نص الروایه وهی «إسقاط النظام البرجوازی». هذه المصفوفه عباره عن شبکه من العلاقات الدلالیه بین الهیبوغرامات الثلاثه «الطبقه البرجوازیه» و«الیقظه الاجتماعیه» و«الانتفاضه العامّه». فی هذه المصفوفه، یتم تقدیم الطبقه البرجوازیه باعتبارها السبب الرئیسی لعدم المساواه والتمییز فی المجتمع. تتمتع هذه الطبقه بالثروه والسلطه وتستخدم هذا المنصب لاستغلال الطبقات الدنیا فی المجتمع. نتیجه هذا الاستغلال هی الصحوه الاجتماعیه لدى الشعب، مما یجعل الناس یسعون إلى تغییر النظام القائم. یمکن أن یؤدی هذا التغییر إلى إنهاء النظام الرأسمالی وإنشاء مجتمع أکثر عداله. نظر لاعتماد هذا النقد السیمیائی على التفسیر الشخصی للقارئ، یمکن القول بأنّ هذه النظریه ذاتیه إلى حد کبیر.
بررسی تطبیقی مؤلفه های پایداری ایران و فلسطین (مطالعه موردی اشعار نصرالله مردانی و توفیق زیّاد)
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
91 - 114
حوزههای تخصصی:
ایستادگی مردم در برابر بیگانگان در سرزمین های ایران و فلسطین و فداکاری آنان در راه دفاع از وطن، موجب خلق و گسترش شعر پایداری در دو ادبیات فارسی و عربی شده است. مردانی با الهام از میراث گذشته و با خلق تصاویری ساده، دل نشین و سرشار از عاطفه انسانی، شعری آفرید که آینه تمام نمای همه آرزوهای شاعر و چشم انداز آینده او برای وطن به شمار می آید. توفیق زیّاد، شاعر فلسطینی نیز با قلبی دردمند که طعم تلخ فقر، آوارگی و زندان را چشیده بود، تصاویری عاطفی و استوار از پایداری ملت فلسطین در برابر اشغالگران ساخته است. این پژوهش با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، شعر مقاومت این دو شاعر را بررسی و مورد مقایسه قرار داده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که استفاده از افسانه قدیم ایران و عرب در سروده های هر دو شاعر، فراوان یافت می شود، استفاده از نام پهلوانان و جوانمردان اسطوره ای و تاریخی ایران و عرب و گاه یونان، چون: کاوه، آرش، رستم در شعر مردانی و عنتره، جساس و کولُمبُس در شعر توفیق از ویژگی های بارز شعر آن هاست؛ رویکرد اصلی مردانی در اشعارش، رویکردی دینی است، حال آنکه اشعار توفیق بیشتر قالب و رنگ ملی-انسانی به خود گرفته است، به همین جهت نمادهای مردانی برگرفته از شخصیت های دینی و مذهبی و نمادهای توفیق برگرفته از نمادهای ملی-میهنی است.
دراسه اللغه الروائیه وأشکالها فی روایه الصبّار لسحر خلیفه علی ضوء تصنیف عبد الملک مرتاض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سحر خلیفه الروائیه المعاصره الفلسطینیه تعدّ إحدی الروائیات المتمیزات على الصعیدین العربی والعالمی؛ حیث لاقت روایاتها شهره واسعه فی العالم بأسره بسبب التزامها بالواقع الفلسطینی وخاصه المقاومه والقضایا الاجتماعیه وقضایا المرأه، وأیضاً توظیفها بناءاً لغویاً أخاذاً یحرّک مشاعر القارئ ویجعله مشدوداً بأحداث الرواِیه. وفی روایه الصبار (المنشوره بعد نکبه عام 1967م) التی نحن بصدد دراستها، عاجلت فیها سحر خلیفه القضایا التی واجهها المجتمع الفلسطینی بعد هذه النکبه، تقوم الروائیه بتوظیف بناء لغوی تختلف غالباً مستویاته فی أشکال سردها اختلافاً یجدر بنا أن ندرسه اعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی، علی ضوء تصنیف الأدیب والناقد الجزائری عبد الملک مرتاض. ومن النتائج التی توصّلنا إلیها، هی: إنّ سحر خلیفه وظّفت جمیع الأشکال السردیه التی یذکرها عبد الملک مرتاض فی کتاب نظریه الروایه؛ أی: النسیج السردی، الحوار، والمناجاه، کما وظّفت جمیع الضمائر السردیه (ضمیر الغائب، ضمیر المخاطب وضمیر المتکلم) فی روایتها، وضمیر الغائب هو الأکثر استعمالاً فی سردها للأحداث. کما تعتمد سحر خلیفه غالباً فی سردها القائم علی ضمیر الغیاب، علی لغه فصیحه متوسطه المستوی، وعندما ترید أن تسلّط الأضواء علی أجواء الحوار الذی یجری بین الطرفین داخل السرد، هی تتأرجح بین توظیف اللهجه الدارجه واللغه الفصیحه البسیطه، وعندما تترک المجال للشخصیات أن یتحاوروا مع بعض، نجد أنّ الشخصیات الغیر مثقفه تستخدم أکثر الأحیان لغه سوقیه عامیه ملحونه، والشخصیات المثقّفه تستخدم لغه فصیحه مبسّطه.
ارزیابی ترجمه استعاره های قرآن در موضوع قیامت بر اساس نظریه نیومارک (نیمه نخست قرآن)
حوزههای تخصصی:
الأسلوبیه اللغویه وصوره الوجع العراقی فی روایه حلم وردی فاتح اللون للکاتبه العراقیه میسلون هادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الروایه کوسیله فنیه تشکل تمثیلاً سردیاً یستحضر الواقع ویروی قصه المجتمعات والأفراد. وفی سیاق الروایه العراقیه الجدیده، تکمن أهمیه هذا التمثیل السردی فی تصویر الوجع العراقی وتجسیده بأسلوب یلامس الواقع والمشاعر الإنسانیه، وتتجلّى اللغه کأداه رئیسه فی تصویر الواقع العراقی، فمن هذا المنطلق تأتی خطوره المنهج الأسلوبی لاعتباره النصّ الأدبی عملاً لغویاً ذا وظائف مختلفه. شکلت الروایه العراقیه جزءاً هاماً من السرد العربی المعاصر، وتحظى بمکانه مرموقه وبارزه فی الساحه الأدبیه العربیه. کما شهدت السنوات الأخیره ظهور روایات تناقش مشاکل یعانى منها المجتمع. وبناء على ذلک، تأتی هذه الدراسه محاوله بیان صوره الوجع العراقی انطلاقاً من الأسلوبیه اللغویه على ضوء روایه "حلم وردی فاتح اللون" لمیسلون هادی، کما یحاول إبراز مکامن التمیز الأسلوبی للکاتبه ولروایتها موضوع الدراسه. تتحدد مشکله الدراسه فی تحدید ممیزات الروایه العراقیه بعد عام 2003م، وذلک من خلال تحلیل الأسلوبیه اللغویه فی روایه "حلم وردی فاتح اللون" للکاتبه میسلون هادی، والترکیز بشکل خاص على الوجع العراقی فی هذه الروایه. اعتمدت الدراسه علی المنهج الوصفی-التحلیلی المعتمد علی التحلیل الأسلوبی المتمثل فی المستویات الترکیبیه والبلاغیه والدلالیه لمکانتها المهمه فی التحلیل الأسلوبی للسرد. أظهرت النتائج أنّ الروائیه العراقیه تمکنّت من إبراز قدرتها الفنیه والإبداعیه فی التعبیر عن تجاربها الشخصیه والاجتماعیه، وذلک من خلال استخدام مجموعه متنوعه من التقنیات الأسلوبیه. وبالتحلیل اللغوی للروایه نجد أنّها تتمیز بأسلوب لغوی فرید، حیث تسهم الأسالیب الترکیبیه والبلاغیه والدلالیه فی خلق تجسید لغه الوجع والحزن والخوف مما یعکس واقعاً مأساویاً یعانی منه الشعب العراقی جراء الحروب والاحتلال والصراعات السیاسیه والاجتماعیه.
وظیفه مستوی التفسیر والشرح للخطاب النقدی فی روایه برید اللیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الربیع ۱۴۴۵ شماره ۱۲
۱۱۷-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
نشأ التحلیل النقدی للخطاب من علم اللغه النقدی وأفکار علماء مثل فوکو وهابرماس وألتوسیر. تظهر المحاور الرئیسه فی دراسه هذا النوع من النصوص الأدبیه فی معرفه مفاهیم کالرؤیه النقدیه والقوه والإیدئولوجیا والاستعاره. تظهر الرؤیه النقدیه للخطاب فی کیفیه توظیف مستخدمی اللغه للاستعاره لإظهار إیدیولوجیا المجموعات القویه بین الناس ومتلقّی النص. بعد ظهور علماء مثل ویداک، وفاندایک، وفیرکلاف فی التحلیل النقدی للخطاب ظهرت مناهج مختلفه مثل منهج المجال الاجتماعی لفاندایک، ومنهج الخطاب التاریخی لویداک، ومنهج فیرکلاف الذی یعتبر الخطاب عملاً اجتماعیاً ویحلله. یری نورمان فیرکلاف، بأنّ تحلیل الخطاب هو تحلیل کل من الأبعاد الثلاثه (الفعل الاجتماعی، الممارسه الخطابیه، النص)، لأن فرضیته مبنیه على حقیقه وهی أنّ هناک صله ذات معنى بین المعانی المحدده للنصوص وطرق ارتباط النصوص ببعضها وتفسیرها، وطبیعه الفعل الاجتماعی، ویتم فحصها على ثلاثه مستویات: الوصف والتفسیر والشرح. تتناول الکاتبه اللبنانیه المعاصره هدى برکات حیاه المهاجرین والمشرّدین واللاجئین الذین یضطرون إلى ترک منازلهم لسوء الظروف الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه ویعیشون حیاه صعبه فی فرنسا. تمت فی هذا البحث، من خلال الاعتماد على المنهج الوصفی-التحلیلی محاوله التحقق من تطبیق مستویین من التفسیر و الشرح فی روایه برید اللیل على ضوء منهج الخطاب النقدی عند نورمان فیرکلاف. تشیر نتائج البحث إلى أن استخدام الإمکانیات المعجمیه على مستوى المعنى جعل النص متماسکاً فی هذه الروایه، وتمکنت الراویه باستخدامها تغییر المنظور والمفاهیم العقلیه فی فکرها حول نقل مفاهیم کالوحده والانفراد والخوف والحرب والذعر والتوقع للمتلقّین. وقد حاولت التعریف بشرائح المجتمع المختلفه التی تأثرت بظاهره الهجره القسریه وبیان أسباب الهجره ومغادره الوطن عبر تصویرها فی أسماء خاصه.
تحلیل المنهح الثقافی لإلین شوالتر فی روایه « أصل وفصل» لسحر خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الاهتمام بقضایا المرأه ومرکزیتها فی الأعمال الأدبیه من المسائل التی أثارت اهتمام العدید من الباحثین فی مختلف المجالات الاجتماعیه، والثقافیه والأدبیه خلال القرنین الأخیرین. یقوم النقد النسوی بدراسه الأثار الأدبیه التی کتبت بید المرأه أو حول المرأه. إلین شوالتر من المنظِّرات فی هذا المجال اقرحت أربعه مناهج لدراسه النقد النسوی وهی المنهج البیولوژی، اللغوی، النفسی والثقافی. من بین المناهج التی اقترحتها إلین شوالتر یلعب المنهج الثقافی دوراً هاماً فی دراسه انعکاس القضایا الاجتماعیه، والسیاسیه والثقافیه فی الأدب والروایه. یهتم هذا المنهج بدراسه النظره السائده للمرأه فی المجتمع و دور المجتمع فی تشکیل عمل المرأه ونشاطها ومکانتها. نظراً لأهمیه المنهج الثقافی لإلین شوالتر فی دراسه الأدب القصصی والروایه، یقوم هذا المقال بدراسه روایه «اصل وفصل» لسحر خلیفه على أساس هذا المنهج على ضوء المنهج الوصفی-التحلیلی لکی یدرس کیفیه انعکاس القضایا الإجتماعیه فی الروایه ویسعى أن یجیب عن هذا السؤال: ماهو تأثیر المجتمع الفلسطینی فی الثلاثینیات والأربعینیات من القرن العشرین علی أفکار سحر خلیفه واتجاهاتها؟ وکیف یتجلی هذا التأثیر فی الروایه ویمکن دراسته من خلال المنهج الثقافی لإلین شوالتر؟ نتائج البحث تشیر إلی أنّ سحر خلیفه تحدت المجتمع الأبوی الفلسطینی فی النصف الأول من القرن العشرین والسنوات الأولی للاحتلال من خلال معالجه مقومات المنهج الثقافی لإلین شوالتر کالاهتمام بالحیاه والاستقلال الاقتصادی، کراهیه النسیان التاریخی للمرأه، اکتشاف الذات والتعبیر عن الواقع حول المرأه، الزواج القسری والتقلیدی للمرأه، قیود تعلیم المرأه، تحقیر المرأه وإهانتها و .... أدانت هیمنه الرجل علی المرأه. ولذلک فإن المجتمع التقلیدی الفلسطینی آنذاک أثّر فی کل أبعاد واتجاهات أفکار سحر خلیفه. بحیث تعتبر خلیفه سیطره الرجل علی المرأه کسیطره إسرائیل علی فلسطین وتدینها. وکما المرأه فی فکر خلیفه رمز للوطن والأرض.
بنیه التشکیل والدّلاله فی روایه «ملک الهند»البولیسیه لجبورالدویهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تختلف الروایه البولیسیه عن غیرها من الروایات بأنّها تلعب دوراً کبیراً فی تحفیز القاریء فإنّ الأدب العربی بأکمله یکاد یخلو من هذا النوع، أی الروایه البولیسیه التی مجالها الجریمه والتحقیق والبحث عن الحل فی النهایه. فالعثور علیها أمر صعب وإن وجدنا هذا النوع، فإنّنا نجده محاوله لاترتقی الی المستوی المطلوب فی الروایه البولیسیه. لعلّ الدافع للقیام بهذه الدراسه فی مجال الروایه البولیسیه بعنوان «بنیه التشکیل والدلاله فی روایه «ملک الهند»البولیسیه»، هو شغفنا بخوض هذه التجربه واختیار نموذج روائی لبنانی بولیسی؛ لأنها تعتبر من الروایات البولیسیه للروائی جبور الدویهی. وفی هذا الاتجاه اخترنا منهجاً نستعین به فی التنظیر والتطبیق وهو المنهج الوصفی- التحلیلی فی التعامل مع المتن الروائی بالوصف تاره واستقراء الأحداث والحقائق تاره أخری. وفی الأخیر یمکن القول: إنّ هذه الروایه دلیل علی أن المحکی البولیسی اللبنانی، مازال فی بدایته ولیس هناک تراکم کبیر لمثل هذه النصوص الروائیه، وإنّ هذه الروایات التی نعثر علیها فی الأدب العربی واللبنانی ما هی الّا محاوله من طرف الروائی للارتقاء بهذا الشکل.
دراسة الأسطورة في مجموعة «عام النمل» القصصیة لسناء الشعلان بناءً علی المنهج الأسطوري(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر الأساطیر وسیله لنقل المعرفه والتراث الثقافی من جیل إلى آخر، ومن خلال الأساطیر، یتم توثیق التاریخ والتقالید والقیم الثقافیه للشعوب، من هنا کانت الأساطیر ملهمه الأدباء والفنانین فی عملیه الخلق والإبداع. وکانت قصص سناء الشعلان من أبرز الأعمال الأدبیه التی تتمیز بتوظیفها للأسطوره کأداه رئیسه فی سرد الأحداث وتطویر الشخصیات. نسعی فی بحثنا هذا من خلال النقد الأسطوری و المنهج الوصفی التحلیلی أن نبیّن الجوانب الجمالیه والفنیه التی أضافها حضور الأساطیر على مجموعه «عام النمل» القصصیه.إنّ هذا البحث یساعدنا فی فهم رساله الکاتبه حیث أن توظیف الأسطوره یساهم فی خلق تأثیرات مختلفه على القارئ، مثل إثاره الدهشه والتعجب، أو خلق جو من التوتر والتشویش. ویظهر أن الشعلان تستخدم الخلفیه الأسطوریه والبناء الشبه أسطوری لمولانا الماء کجزء من تقنیه التجلی المضمر، ویصیب هذه الأسطوره الکثیر من التشویه والتغییر فی التوظیف حتی کان اشعاعه ساطعاً فی نص القصه. وأخذت عنوان أسطوره الشهریار وشهرزاد لیکون التجلی ظاهرأ، ولکن عند استخدام تقنیه المطاوعه دخل التشویه والتغییر علی القصه، من هنا استخدمت هذه الأسطوره للتعبیر عن وضع المرأه فی المجتمع الشرقی وغیاب التوازن فی العلاقات بین المرأه والرجل. کما کانت المطاوعه من نوع التشابه والتماثل فی عنوان قصه أسطوره بجمالیون وجالاتیا. ولکنها لم تخلو من التشوه والتغییر لأن بجمالیون کان فناناً إنتهازیاً یوطف فنه فی خدمه رغباته الشهوانیه. أما أسطوره السندباد فکانت متجلیه فی عنوان القصه تجلیاً صریحاً، فکان العالم الذی یتم استغلاله فی خدمه المصالح البنتاغونیه. کما ظهرت الإیحاءات الدلالیه فی قصه السندریلا مشوهه، فقد کانت سندریلا القصه شخصیه ملوثه ومنافقه تستغل الآخرین للحصول على مصالحها الشخصیه.
بازخوانی انتقادی دیدگاه های نقد فرهنگی عبدالله غذامی پیرامون شعر عربی و بلاغت شیفتگی منتقدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد فرهنگی رویه ایی جدید از نقد ادبی است که به بررسی متن ادبی، از منظر کشف زیرساخت های فکری و فرهنگی پنهان در زیر لایه های ظاهری آن می پردازد. غذامی ناقد معاصر سعودی از جمله منتقدانی است که به تحلیل شعر عربی با رویکرد نقد فرهنگی پرداخته است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، مهم ترین دستاوردهای نقدی او را با دیدی انتقادی بازخوانی نموده و کوشیده به این سؤال پاسخ گوید که مبانی نظری غذامی در نقد فرهنگی چیست و چه انتقادی هایی به آن وارد است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که شعر عربی، به باور غذامی، در کنار محاسن موجود در ظاهر آن که طی سالیان، دل-مشغولی ناقدان بوده، عیوب پنهان و قابل نقدی داشته و دارد که نقد سنتی و حتی نقد نو، به سبب دل بستگی شدید به زیبایی های شکلی، از کشف آنها ناتوان مانده است. او در جای جای آثار نقدی خود و به شکلی افراطی بر این باور خود تأکید می کند و معتقد است این معایب، با گذشت زمان، در ناخودآگاه قوم عرب، رسوخ کرده، جزئی از وجود آنها شده که در نتیجه به شکل یک نظام مولد فرهنگ درآمده است و این (الشعرنه= شعرشدگی) و شعرزدگی رفته رفته در همه افکار و رفتارهای این قوم تسری یافته، بن مایه فرهنگی آنها شده است. او شعر را بستر و زمینه ساز این انحراف می داند و غفلت منتقدان در برابر این کج-روی را به شدت به باد انتقاد می گیرد. از نگاه وی، نقد فرهنگی با رویکرد نقد زیرساخت ها، ضرورتی اجتناب ناپذیر برای رهایی از این معضل است.
دراسة في الإیقاع الداخلي لقصیدة «إرادة الشعب» لأبي القاسم الشابي؛ بنیویة دلالیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ الإیقاع الداخلی فی الشعر ظاهرهً تُطرب الأسماع، وتُثیر الدلالات جهراً وهمساً وتلقیاً، وذلک لتفاعل المتلقی مع البنیه الشکلیه والدلالیه، وقد یساعد على خلق نظام متناسق بین العملیه الانفعالیه وبین الأنساق اللغویه والقیمه الدلالیه إذ تُخلق عملیهٌ فنیهٌ متناسقهٌ انطلاقاً من البنیه الإیقاعیه الداخلیه والبنیه الدلالیه معاً لربط الجانب الفنی الإیقاعی والنظام الدلالی لهذا الإیقاع. وفی هذا المطاف یهدف البحث إلى الوقوف علی لوحات جمالیه من الإیقاع الداخلی لقصیده "إراده الشعب" لأبی القاسم الشابی ناهجاً المنهج الوصفی_التحلیلی اعتباراً من الدراسه البنیویه الإیقاعیه الدلالیه، لتبیین آثار وبصمات الإیقاع الداخلی لقصیده "إراده الشعب" وما تترکهما فی القصیده ولتناول نتاج أنساق التکرار فی القصیده. وتوصل البحث إلی أنّ النبر الشعری یتفق مع النبر اللغوی وقد یتجاوزه، ویتناغمان فی أغلب الحالات بحیث مارس الشاعر من خلال توظیف بنیات الإیقاع الداخلی عملیه فنیه مزدوجه قد یمکن إطلاق تفاعل الوجدانی والموضوعی کما یدلّ تفاعلهما معاً على تضمین الحرکه الوجدانیه فی الحرکه الإیقاعیه الداخلیه، ومواکبتها معها بالإضافه إلى تشابک الموضوعی للشاعر مع الحرکه الوجدانیه والإیقاعیه فهذه الثلاثیه لوحه فنیه ورسم دلالی کذلک، وقد یمکننا أن نطلق على هذا الاستخدام التلاحم الوجدانی والموضوعی والإیقاعی والدلالی معاً فی نفس الموقف التوظیفی، کما أنتجت أنساقُ التکرار الوظیفهَ الانفعالیهَ من حیث انصیاعها للعملیه اللسانیه والدلالیه، وکان تلاحم الإیقاع مع الدلاله ملازماً للفظ والمعنى.