فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
سید محی الدین بن تاج الدین بن قتّال متخلص به «محیا»، یک از شاعران پارسی گوی قرن 11 قمری و سنی مذهب است که در آثار خویش، عشق و ارادتش را به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به ویژه حضرت علی(ع) بی پرده ابراز داشته است. او در دیوان اشعارش، در کنار مدح پیامبر(ص) و خلفای راشدین، بارها و به طور خاص، از حضرت علی(ع)، در نهایت احترام، اصالت و تقدّس یاد کرده است. در این نوشتار، به بیان دیدگاههای این شاعر درباره خلفای راشدین و به ویژه حضرت علی(ع) پرداخته شده است. محیا، حضرت محمد(ص) را محبوب و معشوق خود می داند و به حضرت علی(ع) عشق می ورزد و خود را از نسل حضرت علی(ع) می داند.
«تأکید مجاز» و پیوند آن با «ابهام متن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مجاز» از مشهورترین پدیده های زبانی در زبان شناسی عربی است. یکی از شرایط به کارگرفتن مجاز همراه ساختن آن با «قرینه» است. وظیفه قرینه جلوگیری از برداشت معنی حقیقی از واژه ای است که به صورت مجازی به کار رفته است. «تأکید» نیز یکی دیگر از ابزار های مهم در زبان عربی است که بر خلاف قرینه غالباً برای جلوگیری از احتمال برداشت معنی مجازی استفاده می شود؛ بنابراین، منطقی به نظر نمی رسد که واژه ای مجازی بتواند مورد تأکید قرار بگیرد. با این حال، برخی از زبان شناسان مسلمان «تأکید مجاز» را جایز شمرده و نمونه هایی نیز برای آن ذکر کرده اند. در این مقاله برآنیم تا با روشی وصفی تحلیلی، درستی دیدگاه ایشان را بررسی کرده تأثیر آن را بر شکل گیری فهم مخاطب توضیح دهیم. بر اساس داده های این پژوهش، تأکید مجاز بر خلاف ظاهر غیرمنطقی اش می تواند پدیده ای پذیرفته در سنت زبانی عربی باشد.
کاوش نشانه های حماسه در معلقه عنتره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه، نوع ادبی بسیار کهنی است که از روزگاران قدیم مورد توجه بسیاری از ملل و جوامع بوده و پیدایش آن در ادبیات ملت ها در گرو وجود شرایط خاص تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. در میان سروده های دوره جاهلی عرب با آنکه به خاطر فقدان این شرایط، اثری از حماسه به معنای فنی و علمی آن نیست، اما قطعاتی وجود دارد که شاعر در آن به ذکر قهرمانی های خود در میدان کارزار پرداخته و از مفاخر، اصالت و نسب خود و قومش همراه با خوارداشت افراد و قبایل دیگر سخن می گوید. معلّقه «عنتره» از بهترین نمونه های این سروده هاست که مقاله حاضر درصدد است با بررسی عناصر حماسه در آن، روشن نماید که این سروده تا چه اندازه به معنای علمی و رایج حماسه نزدیک است و تا چه میزان بر سازه های حماسی قابلیت انطباق دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که معلقه عنتره به عنوان جزئی کوچک از ادبیات رزمی عرب ها با ارائه تصاویری از صحنه کارزار در سبک و قالبی حماسی در عین توصیف پهلوانی و مردانگی قهرمان خود در نبرد با دشمنان قبیله اش، به خوبی نمایانگر فرهنگ بدوی عرب ها در دوره جاهلی بوده، آداب و سنت های حاکم بر زندگی آنان را منعکس می کند. با وجوداین به خاطر محوریت «من» شاعر در معلقه، تصریح به زمان و مکان وقایع و نیز فقدان برخی از مهم ترین مواد و سازه های حماسی چون زیر ساخت اسطوره ای، امور شگفت و خارق العاده، گستردگی قلمرو حوادث معلقه در پهنه زمان و مکان، انگیزه ملی در پیدایش سروده حماسی و نبرد میان ملت ها، این معلقه، حماسه به معنای خاص آن نبوده و می توان عنوان شبه حماسه را بر آن اطلاق کرد.
بررسی و تحلیل سوره انفطار با تکیه بر نظریه ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی به مانند اسلوب و مذهب فکری و وسیله ای برای واکاوی پا به عرصه ادب گذاشت که سنگ بنای آن بر اساس بینش کلی یا مجموعه ای نظام دار است . و برای بررسی ساختار موضوع باید دید کلی به موضوع را رعایت نمود، بنابراین اسلوب ساختار گرایانه فقط شامل رویدادها و واژگان به تنهایی نیستند بلکه در برگیرنده رابطه ای است که بین آن رویدادها یا واژگان می باشد، و ساختارگرایی، اسلوبی توصیفی است که مستقیما به محتوا توجه نمی کند بلکه بر ساختار محتوا و اجزای تشکیل دهنده و بنای آن که تناسب متن را، با وجود اختلافات و هماهنگی هایش که در آن وجود دارد، تشکیل می دهد تاکید می نماید. ساختارگرایان ادبی به کیفیت معنی بوجود آمده نه خود معنی توجه می کنند، و در مورد خود آن واژه سخن می گویند و اسلوبهای نقدی تقلیدی را رد می کنند.قران همان کتاب مسطور الهی بر اساس ساختار ظریفی بنا شده که خالی از موضوعیت و تناسب و توازن نیست، و محتوای این پژوهش بر دو پایه: تفکیک و ترکیب در فهم سوره انفطار استوار گردیده، زیرا متن قرآن ساختار خاص و دقیقی دارد که خداوند تبارک و تعالی آن را نازل کرده تا گواه و نشانگر معنا و محتوای آن باشد. و برای بررسی ساختار سوره انفطار باید آن را به اجزای تشکیل دهنده اش تحلیل نماییم، و از نظر محتوا و تفاصیل و اجزایش به شکل موضوعی بدون دخالت هیچ فکر و عقیده ای خاص در آن بررسی کنیم.هدف از این مقاله کشف ساختارگرایی فنی موجود در سوره انفطار و چگونگی انجام وظایف زیبایی شناسی، با توجه به اهمیت و میزان تاثیر ساختارگرایی این سوره در مخاطب است.
الفعل فی الجملة الشرطیة الفارسیة وما یقابله فی العربیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدُّ الفعل مقولة لغویة هامة یسهم فی بناء الجملة، فهو یعرب عن دقائق الزمن بصیغه وأبنیته الصرفیة وله قدرة تعبیریة فی بناء النص الدلالی تتغیر طاقته الوظیفیة والدلالیة بالاعتماد على القرائن السیاقیة. فإذا دخل الفعل فی سیاق الشرط تتغیر أبنیته الصرفیة ودلالاته الوظیفیة والزمانیة حسب دلالة الترکیب الشرطی على المعانی المقطوعة بحصولها والمحتملة الوقوع والمستحیلة والممتنعة، کما أنه یؤثر فی إبراز المعنى الدلالی للترکیب الشرطی وتنویعه لکونه أهم عنصر لغوی فی بناء الجملة.
من هذا المنطلق یقوم هذا البحث اعتمادا على المنهج الوصفی التحلیلی بدراسة ضافیة للصیغ الفعلیة وأزمنتها فی التراکیب الشرطیة فی اللغة الفارسیة لتتضح من خلالها العلاقة الثنائیة السائدة بین الأبنیة الفعلیة والأدلة السیاقیة فی تأدیة المعنى الشرطی ومن ثمّ یأتی بما یقابلها فی اللغة العربیة.
قراءة سوسیولوجیة فی تجدید أبی نواس الشعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أبونواس حسن بن هانئ، الشاعر الإیرانی (196ق) یعدّ من کبار شعراء العرب وعباقرته علی الإطلاق، ومحاولاته التجدیدیة فی الشعر من القضایا الأدبیة الکبری التی أثارت دراسات أدبیةونقدیة علی مرّ العصور. قد ذکرت أسباب شتّی لهذه الظاهرة الأدبیة الهامة فی مختلف المصادر والمراجع، ولکن هذا البحث قام باستقصاء دعوة أبی نواس التجدیدیة من منظور سوسیولوجبا الأدب، واستهدف دراسة أحکام هذه المنهجیة الحدیثة من خلال المقدمات الطللیة فی بعض المدائح النواسیة وقیاسها بالعناصر المستحدثة فی فواتح بعض قصائده الأخری، مضافاً إلی معالجة أسباب ظهور هذه النزعة الأدبیة فی تلک الفترة التی عاش فیها أبونواس. لقد تناولت هذه المقالة أشعار أبی نواس علی المنهج الوصفی التحلیلی، وقد وجدت أنّ تجدید أبی نواس الشعری جاء إثر نزعته الشیعیة المبنیة علی مواقف الرفض والثورة، والتناقضات الموجودة فی العصر العباسی الأول التی سادت من خلال نشوء الطبقات الاجتماعیة الجدیدة، والتغیّرات السریعة التی حدثت جرّاء امتزاج الثقافة العربیة بالثقافات الأخری کما لیس ینبغی أن یُهمل دور تضّاد القیم والمعاییر الاجتماعیة القدیمة والحدیثة، وعدم تطابق الإیدئولوجیة القدیمة والظروف الراهنة، وعدم توافقهما عند المثقفین فی المجتمع العباسی آنذاک.
ناله های شعری ابن فارض و کلّیتی از عرفان وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوشش و کوشش سالک شوریده، نردبان عروج به قله های بی کرانه قرب و بندگی و راه دستیابی به عشق الهی است. ناله های جان سوز و ادبی ابن فارض، این شاعر سوخته عشق و مجذوب نور توحید، همان ناله های سوزان محی الدین عربی، مولانا جلال الدین بلخی، فخرالدین عراقی و دیگر عارفان الهی ست. با توجّه به اینکه وی در به کارگیری صناعات بدیعی لفظی و معنوی در اشعارش به افراط گراییده و از این منظر نیز مورد توجّه پژوهشگران نبوده است؛ همچنین با هدف شناساندن شخصیّت شعری او، نگارنده به نگارش این مقاله تحریض شد. حاصل پژوهش نشان می دهد که شراره های عشق الهی با سوز و گداز، فقدان انس و وصال با عالم عرش و رهایی از منزل فرش، جلوه های ادبی کم نظیری آفریده است. ابن فارض در سروده هایش، تحولی ادبی به همراه آمیخته ای از فنون ادبی عام پسند به وجود آورده و نوعی افراط در آراستگی و زیبایی ظاهر ایجاد کرده است که باعث اخلال در رسیدن به هدف والای سلطان عاشقان مصر می باشد.
آلیات الإقناع فی قصیدة «لا تصالح»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الإقناع جهد لغوی هدفه التأثیر على المتلقی وانبعاث مشاعره وأحاسیسه ومراعاة مقتضى حاله عبر القوى العقلانیة والاستدلال المنطقی. بما أن للشعر وظائف حجاجیة عدیدة تتناول هذه المقالة آلیات الإقناع فی قصیدة «لا تصالح» الخطابیة لأمل دنقل عبر أسلوب تحلیل الخطاب إذ إنه یوظّف أسالیب الإقناع والبرهان فی قضیة الوطن التی تتردّد فی معظم أشعاره حتى یرضى الإنسان العربی رفض الصلح مع العدوّ. یأتی الشاعر لاکتساب هذه البغیة بمبررات فی عشر وصایا وفی هذه التبریرات یقوم بتوظیف تقنیات عدّة حتى یقنع مخاطبه ویرضیه ویستفزّه لطلب الثأر. وقد رصدت هذه الدراسة أکثر أسالیب الإقناع حضورا فی النص الدنقلی فی ثلاث مستویات: اللغویة، والبلاغیة والمنطقیة. إن النظرة الفاحصة فی القصیدة تطلعنا بأن ظاهرة التکرار، والتقدیم والتأخیر، والجمل الاعتراضیة، والاستفهام، والرمز، والاستعارة، والتشبیه، والقیاس والاستدلال المنطقی تعتبر من الظواهر التی تسعى إلى إقناع مخاطبی شعر دنقل وإرضائهم.
بررسی لایه ی آوایی سوره ی مبارکه ی ""انبیاء"" از منظر سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، به عنوان یکی از گرایش های زبانی نقد متون ادبی، از لایه های مختلفی برای تحلیل متن سود می جوید که سطح آوایی یکی از آن ها به شمار می آید. در این لایه، برجسته ترین ویژگی های خلق موسیقی که به دلیل ""نشان دار"" بودن به یک مشخصه ی سبکی بدل می گردد، بررسی می شود و جنبه های زیبایی شناسی آن بازگو می گردد. اوج زیبایی موسیقی در متون ادبی را در آیات قرآن می توان یافت، که با آرایش کلمه ها و چینش دقیق آن ها در کنار هم، باعث تناسب و انسجام شده و توجه خواننده را به متن جلب می کند. از آنجا که موسیقی نقش بی بدیلی در قرآن کریم ایفا می کند، لذا در این پژوهش مهمترین جنبه های خلق موسیقی را در سوره ی مبارکه ی(أنبیاء) مورد واکاوی قرار داده ایم. در این سوره ی مبارکه، شواهد مخلتفی سبب خلق موسیقی و آهنگ گشته است، اما برخی به دلیل بسامد بالا، به یک مشخصه ی سبکی بدل گشته است، که در زیر مجموعه ی موسیقی درونی، موسیقی معنوی و موسیقی فکری به آن ها پرداخته شده است. ایجاد تناسب، انسجام و هماهنگی لفظ با معنی به منظور جلب خواننده، تصویر سازی صحنه های فرح بخش بهشتیان و عذاب آور دوزخیان از طریق صفات و حروف، تثبیت معانی در ذهن از طریق کاربرد مفاهیم متضاد، از کارکرد های موسیقی در این سوره ی مبارکه است. این پژوهش، با روشی تحلیلی- توصیفی به بررسی لایه ی آوایی سوره ی مبارکه انبیاء پرداخته است.
بررسی و نقد کتاب أسلوب علی بن أبی طالب علیه السلام فی خطبه الحربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که ارتباطی تنگاتنگ با مسایل زبان شناسی دارد و ناقدان در بررسی و تحلیل متون به آن توجهی ویژه دارند، سبک شناسی است که بین روش علمی در مطالعات زبانی و روش نقدی در مطالعه متن ادبی توازن ایجاد کرده است. از سوی دیگر، وجود تألیفاتی در تطبیق این روش بر متون خلأیی بزرگ در این زمینه به حساب می آید که کتاب أسلوب علی بن أبی طالب(ع) فی خطبه الحربیه گامی در راستای پر کردن خلأ موجود بوده است. بدون شک هر نگاشته ای دارای جنبه های ارزشمند و احتمالاً کاستی هایی است که مطرح نمودن و بررسی و نقد آنها می تواند زوایایی را برای نویسنده آشکار کند که از دید وی مخفی بوده و، از این رهگذر، مسیر برای ارایه هر چه بهتر تألیفات هموار شود. با این توصیف و برای تحقق چنین هدفی در مقاله حاضر به بررسی و نقد کتاب أسلوب علی بن أبی طالب(ع) فی خطبه الحربیه اثر علی احمد عمران پرداخته شده و، بعد از ذکر مقدمه و تعریف کتاب و اشاره به نقاط قوت آن، کاستی های کتاب در چند محور اساسی بیان شده است. مهم ترین یافته های پژوهش، که یافتن همان کاستی ها و محاسن و جنبه های نوآورانه کتاب است، در متن مفصلاً ذکر شده و همه آنها حاکی از آن است که هر چند اثر با سرفصل وزارت علوم خیلی متناسب نیست، اما می تواند به عنوان کتاب کمک درسی، که به تطبیق نظریه ای جدید بر متنی ارزشمند چون نهج البلاغه پرداخته، مورد استفاده دانشجویان قرار گیرد.
نگاهی به کتاب نظریه البناییه فی النقد الادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
231-253 صفحه
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختارگرایی از جمله مهمترین نظریه های نقد ادبی است که در نیمه دوم قرن بیستم، مطالعات ادبی را در اروپا و آمریکا تحت تأثیر خود قرار داد و دگرگون ساخت. این نظریه، همانند سایر نظریه های نقد ادبی در چند دهه اخیر از طریق ترجمه وارد حوزه مطالعاتی نقد ادبی در جهان عرب شد. به همین دلیل بیشتر کتابهایی درباره ساختارگرایی به زبان عربی نوشته شده، ترجمه از کتابهای غربی است. در این مقاله سعی شده کتاب «نظریه البناییه فی النقد الأدبی» مورد نقد بررسی قرار گیرد. این کتاب یکی از آثار ارزشمند در این حوزه است که در اواخر دهه 70 قرن بیستم توسط صلاح فضل از ناقدان برجسته مصر و جهان عرب، تألیف شده است. او در این کتاب برای نخستین بار در جهان عرب به معرفی رویکرد ساختارگرایی در علوم مختلف و کاربردهای آن در نقد ادبی و در دو حوزه نقد شعر و داستان می پردازد. اما اکتفا به مباحث نظری، فقدان مباحث عملی و عدم توجه به نقد و بلاغت قدیم عربی-اسلامی مهمترین معایب این کتاب به شمار می رود.
خوانش پسااستعماری تجربه ی مهاجرت در رمان أصابع لولیتا اثر واسینی الاعرج از دیدگاه هومی بابا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۳ (پیاپی ۷۱)
171-198 صفحه
حوزههای تخصصی:
مهاجرت یکی از موضوعات مهم نقد پسااستعماری است و رمان اصابع لولیتا اثر واسینی الاعرج، رمان نویس معاصر الجزایری از جمله رمان هایی است که به مساله مهاجرت از شرق به غرب می پردازد. این پژوهش برآن است این مساله را در رمان یادشده از دیدگاه هومی بابا- از نظریه پردازان این نقد، مورد ارزیابی قراردهد. هومی بابا، مهاجر را در ارتباط با یادآوری خاطرات، تغییر هویت و برخورد «من» (استعمارگر) و «دیگری» (استعمارزده)، می داند. مساله اصلی این پژوهش، بررسی این مولفه ها در این رمان است و در این راستا از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در این رمان، شخصیت های مهاجر با وجود تفاوت در اتکا به خاطرات، زمان و مکان گذشته را از طریق اموری چون: قراین حالیه، اشیاء، یادگاری های الجزایر، مکان ها، سخنان اشخاص و امور طبیعی به یاد می آورند و با زندگی در فضای سوم، دچار پیوندخوردگی هویتی شده اند و این امر در مولفه هایی چون زبان، دین، ملیت، نام و دین نمود یافته است و به دلیل ارتباط مستقیم «من» و «دیگری» با وجود تلاش «دیگری» برای از بین بردن فاصله، همچنان در مقام «دیگری» است و دیگریت سازی از طریق تاکید بر تفاوت ها، ضمایر جمع غایب، رسانه و بازنمایی کلیشه ها، نژادپرستی، تکیه بر گذشته صورت پذیرفته است.
الثّراء الفنیّ لأسلوب الاستفهام فی الشّعر الفلسطینی المقاوم (دیوان ابراهیم المقادمة أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول البحث دراسة أسلوب الاستفهام فی الشعر الفلسطینی المقاوم بأسلوب علمی یهدف إلی معرفة الأنماط المختلفة لکلّ أداة من أدوات الاستفهام وبیان السّمات النحویة والبلاغیة والفنیة الّتی یتمیّز بها الشعر الفلسطینی. وتظهر الدراسة عدد ونسب کلّ أداة ومدی ارتباطهما بالسیاقات اللغویة والبلاغیة، فی دیوان ابراهیم المقادمة کنموذج من شعراء المقاومة وذلک من خلال الاستقراء الکامل لدیوان الشاعر. وانتهجت المنهج التحلیلیّ والنقدیّ لهذا الأسلوب لنتبیّن السمات اللغویّة المختلفة ونسبها المختلفة عند الشاعر، وسأقوم بذکر القیاس النحویّ وأستشهد علیها ممّا جاء فی الدیوان، سواء فی معانیها الأصلیّة أو فی معان ثانویّة یفیدنا زیادة عن معناها الأصلی ک الاستنکار والاستعطاف والالتماس والتمنی وما إلی ذلک. ظهر من خلال هذه الدراسة أنّ هناک المشاعر والدّلالات الّتی یوحی بها الاستفهام تعرف من المواقف الّتی تساق فیه وحال المخاطب والجوّ الشعوریّ المسیطر على المواقف. کما یتّضح من خلال هذا البحث أنّ الشاعر استخدم هذا الأسلوب احیاناً لاستنهاض الشعب علی العدو الصهیونی أو التهکّم بهم والطعن بأعمالهم.
مکارم الأخلاق فی سجنیات أحمد سحنون (دراسة وتحلیل )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الشاعر الثائر الجزائری أحمد سحنون نظم فترة اعتقاله فی السجن قصائد تحمل فی طیاتها توصیات غالیة ونصائح قیّمة تحثّ القارئین علی نبذ الرذائل الخلقیة والتحلّی بمکارم الأخلاق. ذلک لأنّ الشاعر تفطّن إلی أنّ الشعب الجزائری إثر احتکاکه بالأجانب الفرنسیین تخلّی عن هویته الإسلامیة والتزامه بالأخلاق والفضیلة، وانغمس فی مظاهر الجهل والغباوة والمراوغة والوشایة والغدر والإباحیة وما شاکل ذلک من السلوکیات المنحرفة والعادات السیئة. من هذا المنطلق یهدف هذا البحث واعتماداً علی المنهج الوصفی – التّحلیلی إلی دراسة دلالیة ومضمونیة لسجنیات أحمد سحنون. ومن أبرز النتائج والمعطیات الّتی أفادتها هذه الدراسة المتواضعة أنّ التوصیات والنصائح الّتی قدّمها الشاعر من خلال سجنیاته تکتسی فی الأغلب طابعاً دینیاً واجتماعیاً وأخلاقیاً من شأنها أن تحوّل حیاة الذّل والحقارة إلی حیاة العزّ والکرامة. یمکن اعتبار أحمد سحنون طبیباً بارعاً یرمی إلی معالجة أخلاق الشعوب الّتی منیت بأمراض مستعصیة بکلماته الّتی استلهمها من العقیدة الإسلامیة الصافیة والأخلاق السامیة.
التطوّر الدلالی للفظ ""الباب"" فی شعر بدر شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لماّ تجرّع السّیّاب الکآبة، والفقر والحرمان، وعاش فی بلد جرّب الویلات والمحن، توسّع فی استخدام بعض الدّوال، وجعلها مصدراً للإلهام والإیحاء ومستودَعاً لانتقال تجاربه ورؤیته؛ حیث یمکن القول أنّه وجد فیها ما یمکّنه التّعبیر عن لواعجه. فلفظ ""الباب"" یعدّ من جملة تلک الدّوال. إنّه استخدمه أکثر من مأة وخمسین مرّة وهذا دلیل على التّطور الدّلالی لهذا اللفظ ومرونته ومن ثمّ انصیاعه لهذا التّطور؛ إذ قام بإیلاجه فی بنیة لغویّة تحتضن الرّمز وتنمّیه. فکان وجوده جلیّاً فی شعره، حیث یمکن أن نعدّه من ثیمات شعره، وکان مصدر اهتمامه فرکّز علیه فی أشعاره وشحنه بأبعاد ودلالات مختلفة، لیصبح ذات دلالات فکریّة. فحمل هذا الدّالّ وجوهاً من انطباعات الشّاعر وذلک باعتماد على المذخور الشّعبیّ. أمّا التحوّل الدلالیّ الذی أصاب دالّ ""الباب"" هو: الخوف والأمان، المحدودیّة والحریّة، والیأس والأمل، والعمار والخراب، والاتصال والانطوائیّة وما إلى ذلک.
تهدف هذه الدّراسة مناقشة التّطور الدّلالیّ لکلمة ""الباب"" والبحث عن أسباب حضورها الموسّع فی شعر الشّاعر، إذ إنّها لیست مفردة فحسب؛ بل لها تداعیات یمکن رصدها فی المفاهیم المذکورة أعلاه. هذا وأنّ رؤیة السّیّاب إلى تداول الکلمة فی شعره شکّلت ثنائیّات ضدّیة، یمکن اسقرارها على قسمین: قسم خاصّ بالرّؤیة الإیجابیّة والقسم الآخر بالرّؤیة السّلبیّة. أمّا المنهج الذی اعتمدت علیه الدّراسة منهج وصفیّ تحلیلیّ، حاول فیه التقاط التّطور الدّلالیّ لهذه الکلمة فی نصوص الشّاعر، وذلک عبر اختیار مقاطع شعریّة حضرت فیها الکلمة، إضافة إلى تحلیل البنیة اللّغویّة وبعض الظّواهر الأسلوبیّة المسخدمة فی هذه المقاطع والتی ساعدت على تنمیة هذا التّطوّر الدّلالی.
تطبیق عناصر زیبایی شناسی قرآن کریم با نظریه هنجارگریزی نحوی نمونه مورد پژوهانه: سوره مبارکه «کهف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، به عنوان یکی از روش های تحلیل متون ادبی امروزه بیشتر بر پایه «هنجارگریزی» استوار است. این نظریه که گاهی از آن با عناوینی چون «انحراف از نُرم» یا «عدول از زبان معیار» یاد می شود، یکی از مهمترین یافته های صورتگرایان روس است و تأکید آن بر تمایز یک اثر ادبی از صورت عادی زبان است. از آن جمله می توان به هنجارگریزی در عرصه دستور زبان یا همان بخش نحوی آن اشاره کرد که به شکل جابجایی ارکان جمله و دخل و تصرف در آن نمود پیدا می کند.قرآن کریم که نمونة کامل سخن و در اوج فصاحت و بلاغت است، دارای جنبه های مختلف زیبایی ادبی است. با این پیش فرض، پژوهش حاضر کوشیده است تا با پاسخ دادن به پرسش های زیر گوشه ای از زیبایی های پنهان در این کتاب شگرف و اعجاز ادبی آن را در حد توان آشکار نماید.- کدام یک از روش های هنجارگریزی نحوی در قرآن کریم کاربرد و بسامد بیشتری دارد؟
- این روش ها چه اهداف زیبایی شناختی و معناشناسانه ای را دنبال می کند؟
- تأثیر فرایند مذکور در ارتقای سطح زبانی متن چقدر است؟
بدین منظور سورة مبارکة «کهف» از دیدگاه هنجارگریزی نحوی و با روش توصیفی - تحلیلی به عنوان جرعه ای از دریای بی کران کلام الهی مورد بررسی قرار گرفته است.نتیجة تحقیق نشان می دهد که تقدیم و تأخیر هدفمند ارکان جمله، با اهدافی چون اهتمام و اختصاص؛ حذف، برای درگیر نمودن ذهن مخاطب و برانگیختن احساسات و تخیل وی؛ اضافه که موجب اضافه شدن معنا و تقویت و تأکید مطلب می گردد؛ و گونه های مختلف التفات در ضمایرکه باعث تغییر سبک یکنواخت متن می شود و نیز خواننده را به پیگیری، تفکر و یافتن اسرار متن وامی دارد، از پر بسامدترین نمونه های هنجارگریزی نحوی در این سورة مبارکه بشمار می آیند که موجب برجسته سازی متن آن گردیده و به تبع آن معانی ویژه ای را به مخاطب القا نموده اند.
استلهام القرآن الکریم فی شعر ممدوح عدوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یحاولُ البحثُ مقاربةَ استلهامِ القرآنِ الکریمِ فی شعرِ ممدوح عدوان، مُبیّناً أثرَ لغةِ القرآن الکریم السّامقةِ، ودلالات آیاتِه القارَّة فی الذّاکرةِ الدّینیّةِ، فی ارتقاءِ النَّصِّ الشِّعریِّ الحدیثِ إلى مستویاتٍ فنیّةٍ ذات مرجعیّةٍ قرآنیّةٍ.
وقد تبدّى هذا الاستلهامُ فی شعرِ ممدوح عدوان بطرائقَ متعددةٍ، اختارَ البحثُ منها نماذجَ تنتظمُ وفقَ مستویین: مستوى الاستثمارِ اللفظیِّ، إذ یُعیدُ الشاعرُ خلاله إنتاجَ المعنى القرآنیِّ، مُحتفظاً بألفاظِهِ، للتّعبیرِ عن رؤیةٍ معاصرةٍ للواقع. ومستوى الأسلوبِ التّعبیریِّ، الذی یُحاکی فیه الشّاعرُ أسلوبَ القرآنِ الکریمِ وعباراتِه ضمنَ سیاقٍ جدیدٍ یُقاربُ أفکارَ الشّاعرِ، وحالتَهُ الشّعوریّة الرّاهنة.
لقد أسهمَ الاستلهامُ القرآنیُّ فی رفدِ نصوصِ عدوان بأبعادٍ دلالیّةٍ وجمالیّةٍ جدیدةٍ، تُحقّقُ نوعاً من التّواصلِ الفعّالِ مع القارئ، استناداً إلى قداسةِ ألفاظِ القرآنِ الکریمِ، ومتانةِ أسلوبِه اللغویِّ والّتعبیریِّ. ویندرجُ هذا الاستلهامُ فی سیاقِ الحداثةِ الشّعریّةِ التی تنزعُ إلى التعاملِ مع القرآنِ الکریمِ بوصفهِ مُحفّزاً على دینامیّةِ الفکرِ والتّعبیر.
دراسة القصة القرآنیة القصیرة جدا وعناصرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن القصة القصیرة جداً (ق.ق.ج) قصة فی حجم قصیر جداً، یحکی حدثاً محدوداً جداً وفی الوقت نفسه تتضمّن مضامین عظیمة. نجد من خلال دراسة آی القرآن الکریم قصصاً فی أحجام مختلفة، یتراوح طولها بین سطور وصفحات، کما نجد بینها ما لا یتعدی حجمها عن بضعة أسطر قلیلة حیث یتیح لدراستها علی ضوء معاییر القصة القصیرة جداً التی تتصف بقصر الحجم کمیزة أساسیة لها، وإذا أکدت الدراسات صحة اعتبار هذه النماذج القرآنیة القصیرة جداً فی إطار هذا الجنس الأدبی، فتُرفض الفکرة التی تری جنس القصة القصیرة جداً من إبداع الأدب الغربی المعاصر. تهتمّ هذه المقالة بدراسة هذا الجنس الأدبی فی القرآن الکریم من خلال تعریف ""ق.ق.ج"" وعناصرها، وطرح نماذج قصصیة قصیرة جداً من سور البقرة، والحجر، والنحل، ویس، علی النموذج الفنی لندرس مدی اتصال هذا الجنس الأدبی بجذور إسلامیة. تشیر الدراسة اتصاف هذه النماذج القصصیة القرآنیة بمیزات القصة الفنیة القصیرة جداً، ناهیک عن الصفات الثانویة التی تتمیز بها، وبذلک تؤکَّد فرضیة البحث، مما یؤید بدایات إسلامیة لجنس القصة القصیرة جداً.
فرانقد ادبی در آثار سیدمرتضی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۳ (پیاپی ۷۱)
75-104 صفحه
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، توانست با مطالعه آثار سیدمرتضی و همچنین آثار نویسندگانی که به بررسی اندیشه های ادبی و نقدی او پرداخته اند، اندیشه های فرانقدی او، را مورد بررسی قرار دهد. بررسی مجموعه آثار سیدمرتضی نشان می دهد که سه اثر امالی، الشهاب و طیف الخیال او بیشترین قضایای نقدی ادبی را در خود جای داده اند و ما تلاش کردیم تا دریابیم سیدمرتضی چه دیدگاه های متمایزی از معاصران و پیشینیان خود داشته است و چه گام هایی در گسترش اندیشه فرانقد ادبی برداشته است و در یک فرایند پژوهشی مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی دریافتیم که او با تبیین برخی قضایای نقدی رایج در زمان خود و با بهره گیری از نظریات نظریه پردازان نقدی و ادبی از جمله «جاحظ»، «ابن قتیبه»، «آمدی» و غیره در کتاب هایشان، دانش نقدی خود را ارتقا داده است و با بهره گیری از دانش خود در سایر زمینه ها از جمله کلام، فقه، تفسیر و غیره در این وادی ضمن پرداختن به برخی از نظریات، تیوری ها و قضایای نقدی زمان خود، و تیوری هایی چون لفظ و معنی ، نقد بلاغی، اقدام به داوری درباره شیوه های نقدی موازنه و مفاضله کرده است. و در فرایند بررسی و تفسیر آثار ادبی، گاهی خود در قضایای نقدی، نظریه پردازی کرده و شیوه نقدی جدیدی را در نقد آثار پیشنهاد داده است.
سیبویه بین التقعید والوظیفیة (الاستثناء دراسة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یسعى هذا البحث إلى الکشف عن منهجیة سیبویه فی دراسة النحو على ضوء التقعید والوظیفیة وذلک بالارتکاز على ما جاء فی تبویبات الاستثناء. فانتهى البحث إلى أنّ أسلوب سیبویه تقنینی تحلیلی، لا یقف عند نقل المسموع، بل یتجاوزه إلى دراسة تحلیلیة وظیفیة. وأدنى دلیلٍ یکشف اعتماده على هذا الأسلوب هو أن کثرة المصطلحات التی یستعملها فی تصنیف الأبواب اصطلاحات وصفیة کثر ما تشرح الشّکل الإعرابی والتعلیل له فی آن واحد. ویکشف هذا البحث معتمدا على المنهج الوصفی التحلیلی أنّ سیبویه لم یهمل الجانب الوظیفی للغة العربیة بل اعتنى بالاستعمالات، والوظائف الدلالیة والتداولیة عنایة فائقة، حیث تکمن وراء کل استعمال، ولغة قومٍ وموقفٍ کلامی دلالته المختلفة، التی یدرسها سیبویه دراسة مستقصیة. من ثمّ ما صار یعرف فی وقتنا الراهن بنظریة الوظیفیة کان موجودا لدى سیبویه على سبیل التطبیق والتوظیف العملی.