فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و پنجم یهار و تابستان ۱۴۰۱ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
373-402
حوزههای تخصصی:
یعدّ النّقد الثّقافی من أهم الظّواهر الأدبیه فی أدب ما بعد الحداثه والّذی یهتمّ باستکشاف الأَنساق الثّقافیه المضمره ودراستها فی سیاقها الثّقافی والاجتماعی السّیاسی والتّاریخی والمؤسّساتی فهماً وتفسیراً. من بین الثقافات المختلفه، الثّقافه العراقیه مرّت بسنواتٍ عصیبهٍ وذاقت تجربهً مریرهً تحت طاحونه الحروب؛ الحرب المفروضه على إیران أولاً والحرب ضدَّ الکویت ثانیاً وما شاهدته من الغزو الأمریکی وظهور الجَماعات المتطرّفه. فکلّ ما رسَمه فی الأعمال الأدبیّه المعاصره یساهم السّرد فی البوح عن آهات الإنسان العراقی المعاصر وما تدوی من العاهات الثّقافیه التی جعلها أحمد سعداوی الروائی العراقی المعاصر موضوع اهتمامه للتّطرّق إلیها فی أعماله؛ حیث باتت روایه إنّه یحلم أو یلعب أو یموت تصویراً وسرداً یعالج ما ینقص المجتمع تقویضه. هذه الروایه یثور على العاهات الثقافیه بتصویره فضاءات فساد استخدام القوّه بأحسن ما یکون. هذا وقد عالج المقال العاهات الثّقافیه عبر الخطاب الفوکولی الّذی یعتمد على تقنیات القوّه لیکشف عن تأثیرات السّلطه وما نتج عنه من العنف. فیتطرق المقال إلى تبیین الأنساق المضمره الثّقافیه والتّاریخیه عبرَ البیئه الحضاریه وما یُتقن الاختفاء تحتَ عباءه النّص على أساس المنهج الوصفی – التحلیلی. فجُلّ ما توصل إلیه هو أنّ استخدام القوّه بأنواعه الثّلاثه المتمثّله فی نظریه فوکو أدّت إلى عاهات ثَقافیه تتمثّل فی ضعف إیدیولوجیا والهجره والانحطاط الخلقی الذی یتظاهر فی السبّ والتّوبیخ والشّجار والعصیان والاستهزاء بمشاعر الآخرین، مروراً بالمنابزه بالألقاب ووصف الآخرین بالصّفات السیئه.
البولیفونیّه فی روایه الدیوان الإسبرطی لعبد الوهاب عیساوی علی ضوء النظریه الباختینیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
103 - 130
حوزههای تخصصی:
بدأت البولیفونیّه فی عالم النقد والأدب مع المنظر الروسی میخائیل باختین فی العقد الثانی من القرن العشرین، قدمها فی أبحاثه حول روایات دوستویفسکی. کشف باختین بواسطتها عن أساسیات الدیموقراطیه الحواریه بین الشخصیات، ونفی بها السلطه الحاکمه للراوی المتفرد. من أهم ما تشمل هذه الأساسیات هو تعددیه الأصوات، وتعددیه اللغات. وتنقسم تلک الأخیره لمفاهیم مختلفه أهمها: التهجین، التنضید، البارودیا، الأجناس التعبیریه، والحوارات الخالصه. اخترنا روایه "الدیوان الإسبرطی" للروائی الجزائری "عبد الوهاب عیساوی" لهذا البحث، إذ وجدنا تجسید البولیفونیه غالبه علی سردیته، معتمدین علی المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ. رسم عیساوی مرایا تاریخ الجزائر ما بین 1815 إلی 1833 بأحداثه السیاسیه والاجتماعیّه مع استخدام خمس شخصیات أساسیه خیالیه، غیر أن البعض منها اقتبسها من شخصیات حقیقیه عاشت فی تلک الفتره. تسرد من خلال هذه الأصوات، حوادث سلطات العثمانیین، واستعمار الفرنسیین التی خلفت الکوارث آنذاک. نالت هذه الروایه جائزه البوکر للروایه العربیّه عام 2020. اختار عیساوی البنیه البولیفونیه للروایه کی ینقل التاریخ من شتی الزوایا، ویبیّن أهمیه الأحداث بواسطه تلک الأصوات. من أهم النتائج التی توصّل إلیها البحث أنّ سرد الروایه الأدبی المفبرک، وتلفیق الحوارات الخالصه فیه، مع لمسات التهجین والبارودیا والتنضید وحتی انکسار الحرف الواضح ضمنه جعل منها بولیفونیه الإنتماء، وقریبه لعالم الواقع فی نقل أحداثه.
بررسی و تحلیل مفهوم خانه در شعر بدر شاکر السیاب
منبع:
التنظیرات و النقد فی الادب العربی سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
107 - 122
حوزههای تخصصی:
خانه تعیّنی وابسته به پدیدارهای بشری نیست؛ بلکه شرط امکان ظهور پدیدارهای انسانی است. نوستالوژیایی که در تبعید و دوری یا هجرت از خانه و مکان مادری و یا در صورت رانده شدن اجباری توسط نیرویی بیرونی برای خانه و مسکن و مأوی به وجود می آید، همان مادر و بنیاد بودن خانه برای همه چیز انسانی را می رساند که در غیابش انسان احساسی از بی ریشگی و بی بنیادی پیدا می کند. خانه آثارش را به صورت آشکاری در وجود ما می گذارد به شکلی که توان زدودن این آثار از وجود ناممکن است. از خلال تجربه ی زیسته شده شناخته می شود و از خلال همین تجربه وجودش تحقق می یابد. بدون خانه پریشان و غریب می مانیم؛ انگار که کسی فاقد هویتیم؛ چرا که میعاد گاه عطوفت و مهربانی و زیبایی وجود انسانی است. در خانه پیوند و ارتباط ذات انسانی و مکان برای همیشه خلق می شود و ارتباطش با انسان چون ارتباط روح با جسم است وحضوری مداوم و وجودی لایزال در درون بشری دارد. روش مقاله، تحلیلی – تبیینی است. گستره ی مقاله: اشعاری از شاعر است که در آن خانه را سروده است.
تحلیل اثربخشی اجتماعی- سیاسی گفتمان ادونیس در قصیده «البرزخ» بر اساس نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریات تحلیل گفتمان با پلی که میان زبان شناسی و علوم اجتماعی و سیاسی زده، عرصه جدیدی را به روی نقد ادبی گشوده است. برخی از نظریات بیش تر به سمت زبان شناسی و برخی دیگر بیش تر به سمت علوم اجتماعی و سیاسی گرایش دارند؛ اما نقطه اشتراک همه آن ها کشف گفتمان های اجتماعی و سیاسی حاکم بر متن از طریق کشف نشانه ها است. نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف بیش از دیگر نظریه ها به سمت علوم اجتماعی و سیاسی متمایل است و همچنین به سیالیت نشانه ها تأکید دارد. گفتمان ادونیس نیز بر محور همین سیالیت بنا شده و از این رو روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف برای بررسی مؤلفه های این گفتمان در جهت رسیدن به اهداف اجتماعی- سیاسی اش می تواند نتیجه بخش باشد. این پژوهش در پایان به این نتیجه می رسد که گفتمان ادونیس، گفتمان تغییر و اصلاح طلبی است و به دنبال مبارزه ای است که سلاح آن، قدرتِ زبان است. وی راه برون رفت کشورهای عربی از عقب ماندگی را بازخوانی دوباره مفاهیم ارزشی می داند، چراکه معتقد است این مفاهیم در طول تاریخ به آنچه که نظام قدرت به آن ها تحمیل کرده، آلوده شده اند. همچنین نتیجه می گیرد که شعر با ترغیب افراد جامعه با ساختن جامعه بهتر، آن ها را به سوژه های انقلابی مبدل می سازد. روش پژوهش نیز بدین صورت است که دال های مختلف از درون شعر استخراج شده و در راستای پاسخ به سؤالات پژوهش طبق نظام تحلیل گفتمان لاکلا و موف که ارتباط میان دال ها و نیز میان گفتمان ها را بررسی می کند، به تحلیل اثرگذاری اجتماعی – سیاسی گفتمان ادونیس پرداخته می شود.
دراسه أسلوبیه وجمالیه في وطنیات الصقلاوي (دیوان «وصایا قید الأرض» نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الأسلوبیه فی المصطلحات الأدبیه هی تفسیر النص بناءً على اختیار الشاعر اللغه ولحن النص. فالأسلبه کانت موقفا عاطفیا وخیالی للعالم الداخلی والخارجی، وترتبط بلغه تصویریه وعاطفیه، وعاده لا تستخدم الکلمات والجمل فی معناها الأصلی؛ والجمالیه تشرح جمالیات الشعر بالإدراک الحسی، وتعنی وصف الحقیقه الخفیه وتفسیرها فی الفن والأدب. وثمه شتی المشترکات بین هذین المصطلحین، والفوارق أیضا. وحسب الدراسه إن العلاقه بینهما، علاقه العموم والخصوص من وجه. إتجهت الدراسه هذه، إلی آثار حب الوطن فی شعر الشاعر العمانی المعاصر سعید الصقلاوی معتمدهً علی النظرات النقدیه الاُسلوبیه والجمالیه. الحدیث فی الدراسه هو التحلیل وشرح العلاقات بینهما فی أشعار الصقلاوی عن الموطن والوطن الذی هو من أجمل مظاهر العواطف الإنسانیه فی الشعر، إن طریقه البحث، مکتبیه والمنهج فیه، هو المنهج الوصفی– التحلیلی- الإسنادی.
دراسة مقارنة للرموز الدالة على الهدایة والضلالة فی کلام الوحی وعالم الرؤیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لغة الرمز من القواسم المشترکة فی کلام الوحی وعالم الرؤیا، وکثرة الکتب المعنیّة بتفسیر القرآن الکریم وتأویل الرؤیا تنبئ عن ظاهرة الانغلاق والرمزیة فی هذین المجالین. من اللافت أنّ بعض هذه الرموز لها دلالات مماثلة فی کلا المجالین؛ منها الرموز الدالّة على الهدایة والضلالة الأمر الذی تمّت دراسته فی هذا المقال، حیث استُخرِجَت الکلمات التی ترمز إلى هذین المفهومین فی کلا الحقلین، فعولجت مدلولاتها بأسلوب وصفی - تحلیلی وتمّت مقارنتها حسب آراء المفسّرین والمعبّرین وذلک لفهم مدى ترابطهما وتشابههما، وقد حصل فی نهایة البحث أنّ دلالات معظم هذه الرموز متشابهة تشابهاً ملحوظاً ینمّ عن صدورهما من معین واحد.
نشانه شناسی رمزگان های زبانی در سروده «ملحمه الهجره الثالثه» از «کاظم السماوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
170 - 186
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی رمزگان ها، یکی از روش های نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیده اند و از مفاهیمی اساسی است که نشانه ها به وسیله آن، معنای ویژه خود را می یابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانه ها، نمادها و اسطوره ها تشکیل می دهد. سروده «ملحمه الهجره الثلاثه» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعه ای از نشانه ها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان می گذارد. این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخه های خطّی و کتابخانه ای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهم ترین رمزگان های زبانی آن و بیان ارتباط آن ها با زندگی شاعر از یک سو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگان ها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان می دهد که نشانه های شخصیّت شاعر و گرایش های شخصی او به طور واضح در رمزگان های مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همان طور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگان های زیبایی شناختی و بینامتنی به اضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسی ها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سال های دراز غربت و تبعید است که شاعر به صورت آگاهانه بسیاری از رمزگان ها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی به خوبی توانسته است در پسِ این نشانه ها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند. کلیدواژه ها : نشانه شناسی، رمزگان ها، کاظم السماوی، ملحمه الهجره الثلاثه. نشانه شناسی رمزگان ها، یکی از روش های نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیده اند و از مفاهیمی اساسی است که نشانه ها به وسیله آن، معنای ویژه خود را می یابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانه ها، نمادها و اسطوره ها تشکیل می دهد. سروده «ملحمه الهجره الثلاثه» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعه ای از نشانه ها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان می گذارد. این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخه های خطّی و کتابخانه ای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهم ترین رمزگان های زبانی آن و بیان ارتباط آن ها با زندگی شاعر از یک سو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگان ها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان می دهد که نشانه های شخصیّت شاعر و گرایش های شخصی او به طور واضح در رمزگان های مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همان طور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگان های زیبایی شناختی و بینامتنی به اضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسی ها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سال های دراز غربت و تبعید است که شاعر به صورت آگاهانه بسیاری از رمزگان ها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی به خوبی توانسته است در پسِ این نشانه ها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند.
السرد الموسیقی ومکوناته الأساسیه فی روایه "المصائر" لربعی المدهون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
109 - 125
حوزههای تخصصی:
اتسع تداخل الروایه الجدیده والفنون البَصَریه والسمعیه وتمت استعاره تقنیات سائر الفنون والإنجازات الثفافیه فی الروایه، حتی نجد فی الآونه الأخیره توظیف الموسیقی وتقنیاتها وآلاتها وأنواعها فی الروایه العربیه الجدیده بصوره مباشره وفنیه علی أصعده متعدده. یبدو توظیف الموسیقی فی الروایه مستحیلاً أو صعباً للغایه لأن العلاقه بینهما غامضٌ فی النص الروائی ونحن لانشعر وجودها بسهوله خلاف الشعر الذی یقوم علی النبره الإیقاعیه المکثفه. لکن تم استخدام الموسیقی فی الروایه الجدیده واتسعت دائرتها خلال طریقتین: المباشر وغیر المباشر. نلاحظ توظیف الموسیقى فی الروایه التقلیدیه بصوره غیر مباشره، لکن نجد الآن استخدامه فی الروایه الجدیده بالوضوح فی إطار نوع من أنواع الموسیقی کالسمفونی والأبرا والباخ وإلخ. نظراً إلی أهمیه هذه الأسالیب فی الروایه الجدیده ومساهمتها فی حیویه اللغه الروائیه وتوظیفها علی نطاق واسع، ینبغی أن نحلل هذه الأنساق التی یعتمد علیها الروائی للتعرّف الشامل عن المکتسبات الروائیه الجدیده. هذا البحث یتخذ روایه "المصائر" ل "ربعی المدهون" لدراسه مؤشرات السرد الموسیقی ومواصفاته معتمداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی،کما یحلل الجمالیات والنوایا التی یترصدها الروائی عبر توظیف هذا النسق السردی الجدید. خلصت النتیجه أن المدهون قام بتوظیف مؤشرات السرد الموسیقی وتمهید أرضیاته فی روایته عبر استخدام مؤشرات هذا النمط السردی وتقنیاته. قد تضافرت فی هذا النص الحکائی أهم آلیات السرد الموسیقی حیث جعله الروائی مبنی للسرد فی الروایه. أما الإطار المختار الموسیقی فی الروایه الکونشرتو مع حرکاتها الأربعه. إضافه علی ذلک اهتم المدهون بالإیقاعیه فی نقل الثیمات والأفضیه یضیف بعض الأناشید والأغانی التی تلائم المضمون السردی فی الروایه؛ کذلک تم إبراز الزمن فی الروایه عبر التلاعبات الزمنیه الخاصه لیلائم حالات الشخصیات والأحداث.
الواقعیه السحریه فی روایه "فی ممر الفِئران" لأحمد خالد توفیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الواقعیه السحریه تعنی الجمع والمزج بین الواقع والسحر والخیال؛ أی الواقع واللاواقع. العجائبیه ظاهره حاضره فی الروایه العربیه، یتجلی من خلالها اهتمام الکاتب العربی باستکشاف شکل کتابه الروایه من خلال عبور الحدود التقلیدیه للروایه مع فتح المجال لفئه التساؤل عن الواقع من خلال هذا الشکل الجدید من السرد. ظهر هذا الاتجاه الأدبی فی الروایات العربیه ومؤلفیها، ومن بینهم أحمد خالد توفیق (1962-2018 م)، وهو من رواد أدب الرعب فی الأدب العربی المعاصر. کتب توفیق مؤلفات وروایات طویله فی هذا المجال. ومن أشهر روایاته هی "فی ممر الفئران" المستوحاه من قصته السابقه "أسطوره أرض الظلام" رقم 68 من سلسله کتاب ماوراء الطبیعه. یتناول أحمد توفیق فی هذه الروایه القضایا الاجتماعیه فی مصر على ضوء أدب الواقعیه السحریه؛ بلون الخوف والسحر والخیال والرعب والظلام والأسطوره وغیرها؛ لذلک یهدف هذا البحث إلى إعاده قراءه أحداث الروایه بالمنهج الوصفی-التحلیلی بهدف الکشف عن الأبعاد الاجتماعیه والسیاسیه للروایه. أمّا أهم النتائج التی توصلنا إلیها فهی: إنّ الروائی أحمد خالد یصور المجتمع المصری وکیفیه مواجهته بالفقر والجهل والظلام والخوف من الأعداء. یتحدث خالد عن مشاکل شعبه وهی الیأس والحرمان واضطهاد الأعداء مثل أمریکا وإسرائیل وغیرها. یشرح لنا الروائی کل هذا من خلال الواقعیه السحریه بخیال واسع وتقنیات مختلفه، ویمزج عناصر الواقع مع الخیال والأساطیر الیونانیه مثل أودیسیوس، وبرومیثیوس، وما إلى ذلک، ویصف الشخصیات الأسطوریه والرهیبه بعنایه.
بازتعریف هویّت شناسانه مفهوم وطن در رمان «التّائهُون اثر امین معلوف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناسازی و معنابخشی به مفهوم وطن، از دیرباز تا کنون همواره از چالش بر انگیزترین موضوعات در آراء جامعه شناسان، سیاست پژوهان و دیگر عرصه های علوم شناختی بوده است. در این میان، از کارسازترین نگرش هایی که وطن را نه به صورت مستقل، بلکه در پیوند جدایی ناپذیری با انسان قرار داده، تعریفی است که درسایه سار هویّت انسانی صورت می پذیرد. امین معلوف، نویسنده لبنانی تبار مقیم فرانسه، از نویسندگان معاصری است که این پدیده مهم را از دریچه هویّت انسانی نگریسته و جوانب مهمی از آن را در رمان التّائهون مورد تبیین قرار می دهد. وی که در صورت های پیرامتنی، نظریه پردازی های مهمّی را در راستای پیوند دو مقوله وطن و هویت ارائه نموده، تنها معنای منطبق با حقیقت در ذیل مفهوم وطن را در نگرش هایی می پندارد که با اصل هویت انسانی همسو بوده و آن را مخدوش نسازد. این قلم برآن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی، مفهوم وطن را از منظر این نویسنده پردغدغه بررسی و براساس مؤلفه های هویّت شناختی واکاود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در نگاه معلوف، هویّت انسانی و ویژگی های وحدت بخش آن در رویکردهایی چون: «جهان وطنی»، الگوی «ملّی گرایی مدنی» و «کثرت باوری دینی» به شکل ویژه ای انعکاس دارد که با اتخاذ چنین باورهایی از سوی دولتمردان و مردم، وطن در متعالی ترین مفهوم خود تعریف شده، تعارض از میان برخاسته و همبستگی در کارسازترین ظرفیت خود میان آحاد مردم تحقق می یابد.
الگوهای ترجمه از زبان عربی به فارسی بر اساس چهار نسخه کهن "شهاب الأخبار" در سده های پنجم تا هفتم هجری( ارموی، دانش پژوه، شیروانی، ضیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
92 - 111
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر مبنای چهار نسخه ی ترجمه ی فارسی کهن از کتاب «شهاب الاخبار کلمات قصار پیامبر (ص)» که شامل 1000 حدیث می باشد؛ صورت گرفته است. این چهار نسخه توسط آقایان ارموی، دانش پژوه و شیروانی و جویا جهانبخش و همکاران به چاپ رسیده است. در این مقاله ویژگی های واژگانی و ساختاریِ این چهار نسخه ی متعلق به سده های پنجم تا هفتم موردبررسی قرارگرفته و هدف از آن تبیین ویژگی های دستور زبانی حاکم بر آن ها اعمّ از ویژگی های واژگانی و دستیابی به الگوهای کهن ترجمه عربی به فارسی بوده است. متن عربی کتاب "شهاب الأخبار" احادیث را بر اساس ساختار جمله های عربی همچون اسمیه فعلیه شرطیه با مَنْ شرط اسمیه ی همراه با إنّ فعل امر فعل لیس ساختارهای تفضیلی فعل بئسَ و... گردآوری کرده است و هرکدام تحت عنوان یک باب نامگذاری شده است. اما این کاوش، بر اساس استخراج ویژگی های مهم واژگانی و دستوری حاکم بر ترجمه های موردبررسی انجام گرفته که با تبیین و مقایسه ترجمه های این چهار نسخه، ویژگی های واژگانی و سبک ترجمه آن ها بیان شده و در هر مورد در حد امکان با توجه به گنجایش مقاله نمونه هایی بیان شده است.این پژوهش با ضرورت تبیین الگوهای ترجمه از زبان عربی به زبان فارسی انجام گرفته و ویژگی های واژگانی و ساختاری ترجمه های کهن عربی به فارسی بر اساس چهار نسخه شهاب الاخبار که هدف این پژوهش بوده،به تفصیل بیان شده است. براساس این تحقیق، ما شاهد چیرگی ساختار دستور زبان عربی بر ترجمه کهن فارسی هستیم.
تمظهرات السرد القصصی فی روایه شموس الغجر؛ الزمکانیه اختیارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکل الروایه جنسا أدبیا بارزا من أجناس الأدب، لما لها من أثر فی توظیف انفعالات الأفراد ومتغیرات حرکه المجتمع، وتمثلها فی أرقى صور المخیله، وتقدیم معالجات لإشکالات الواقع المعاش، وجعلها من الأهداف الملحه بصفتها غایه مقصوده حتى تتطابق مع الصالح الاجتماعی العام، تبحث هذه الدراسه عن الزمان والمکان من بین العناصر الروائیه فی روایه شموس الغجر لحیدر حیدر الکاتب والروائی السوری؛ وهما بالذات لا یمکن الفصل بینهما ؛ فهما یتفاعلان ویتبادلان التأثیر والتأثر؛ فلا یمکن أن یستغنى عن هذین العنصرین؛ فهما بمثابه العمود الفقری فی العمل السردی. فی هذا البحث نحاول دراسه عنصری المکان والزمن فی روایه شموس الغجر إضافه إلی دراسه علاقتهما معا. فاعتمدنا علی المنهج البنیوی السردی فی تحلیل الروایه المذکوره. واستنتجنا أن حیدر حیدر صنع حیزا للأحداث مبعثرا وکأن على القارئ أن یعید ترتیب تلک الأحداث، استثمر حیدر حیدر هذه الأحداث التی تشبه الدائره التی تتکرر لیبین للقارئ وضع العالم العربی فی نهایه القرن الماضی لتنهال مفردات تلک الحقبه مع التطرّف والانغلاق والتفکک الأسری لیعالج هذه الأحداث وأثرها المستمر مع التقدم فی الزمن.إن هذا التقدیم للوقائع فی المجتمع العربی الذی قدمه المؤلف، یعتبر تقدیما واقعیا دون زیف من خلال کسر النمطیه لکثیر من الأعمال الأدبیه التی تجافی الواقع وتقفز على الحقیقه. نرى فی هذه الروایه غلبه الاسترجاع فی الروایه للهروب من الزمن الحاضر، کما حظیت الروایه بنصیب وافر من تقنیات تواتر السرد سواء من حیث السرعه أو البطء، یعد الوصف آلیه زمنیه تعمل على إبطاء الزمن وإیقافه فی هذه الروایه، وهذا ما یخلق فسحه زمنیه تتوقف فیها الأحداث. والمکان فی الروایه یصل بنا إلى فهم الإطار العام للأحداث، ففیه تتجمع مشاهد وفقرات وحوارات الروایه سواء کان ذلک حقیقه أم خیال، ذلک أن العمل الأدبی الروائی حین یفقد مکانه، فهو یفقد خصوصیته وبالتالی أصالته. وجدنا تعدد الأمکنه فی روایه شموس الغجر واستنتجنا أن المؤلف عمد فی بناء روایته على التنویع المکانی لغناء النص الروائی وترک للشخصیات حریه فی إظهار مشاعرها المختلفه باتجاهاتها. تعد روایه شموس الغجر روایه زمنیه منذ بدئها بحدث زمنی صاعد. اعتمد حیدر حیدر على تقنیه الثنائیات المتناقضه، التی اشتهر بها الکاتب العالمی صموئیل بکیت. صوّر الکاتب بعض التناقضات من خلال الشخصیه الرئیسه من الروایه منها الموضوعیه والذاتیه، والماضی والحاضر، والتفاؤل والتشاؤم، والتبسیط والتعقید، والتسامح والحقد، والصدفه والضروره، والحب والقتل، والحیاه والموت و إلخ.
بررسی و نقد کتاب أسلوب علی بن أبی طالب علیه السلام فی خطبه الحربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که ارتباطی تنگاتنگ با مسایل زبان شناسی دارد و ناقدان در بررسی و تحلیل متون به آن توجهی ویژه دارند، سبک شناسی است که بین روش علمی در مطالعات زبانی و روش نقدی در مطالعه متن ادبی توازن ایجاد کرده است. از سوی دیگر، وجود تألیفاتی در تطبیق این روش بر متون خلأیی بزرگ در این زمینه به حساب می آید که کتاب أسلوب علی بن أبی طالب(ع) فی خطبه الحربیه گامی در راستای پر کردن خلأ موجود بوده است. بدون شک هر نگاشته ای دارای جنبه های ارزشمند و احتمالاً کاستی هایی است که مطرح نمودن و بررسی و نقد آنها می تواند زوایایی را برای نویسنده آشکار کند که از دید وی مخفی بوده و، از این رهگذر، مسیر برای ارایه هر چه بهتر تألیفات هموار شود. با این توصیف و برای تحقق چنین هدفی در مقاله حاضر به بررسی و نقد کتاب أسلوب علی بن أبی طالب(ع) فی خطبه الحربیه اثر علی احمد عمران پرداخته شده و، بعد از ذکر مقدمه و تعریف کتاب و اشاره به نقاط قوت آن، کاستی های کتاب در چند محور اساسی بیان شده است. مهم ترین یافته های پژوهش، که یافتن همان کاستی ها و محاسن و جنبه های نوآورانه کتاب است، در متن مفصلاً ذکر شده و همه آنها حاکی از آن است که هر چند اثر با سرفصل وزارت علوم خیلی متناسب نیست، اما می تواند به عنوان کتاب کمک درسی، که به تطبیق نظریه ای جدید بر متنی ارزشمند چون نهج البلاغه پرداخته، مورد استفاده دانشجویان قرار گیرد.
"أل" الداخله على الصفات الصریحه بین الحرفیه والاسمیه دراسه نحویه تحلیلیه فی إطار القیاس الاستثنائی الانفصالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
13 - 32
حوزههای تخصصی:
إن من المسائل العربیه الخلافیه المولعه بالجدل هی "الألف واللام" الداخله على أسماء الفاعل والمفعول وبعض الصفات المشبهه، حیث لم یتفق النحویون على کلمه سواء و لم یقتفوا مسلکا واحدا، فقد دام بینهم خلاف طویل الذیل فی تعیین ماهیه "أل" هذه، أهی حینئذ اسم موصول بمثاب "الذی" وأخواتها أو هی مجرد حرف تعریف أو هی موصول حرفی بمثاب "أن" و"ما"؟ ذهب جمهور النحاه إلى أن "أل" الطارئه على أسماء الفاعل والمفعول هی اسم موصول، وذهب فریق من النحاه إلى أن "أل" التی اشتهرت بین الجمهور بأنها اسم موصول هی مجرد حرف تعریف، وذهب فریق آخر إلى أن "أل" هذه موصول حرفی، وذهب بعض إلى أن "أل" منقوصه من "الذی" وهی اسم موصول. تستهدف هذه الدراسه الوقوف على الرأی الحصیف فی ضوء تبیین وتحلیل الآراء الخلافیه وأدله کل واحد منها فی إطار أسلوب منطقی یسمّى القیاس الاستثنائی الانفصالی (قاعده السبر والتقسیم من أصول النحو). ومن أهم ما توصلت هذه الدراسه إلیه أن "أل" الداخله على أسماء الفاعل والمفعول هی اسم موصول کما علیه الجمهور خلافا لمن اعتقد حرفیتها.
کارکرد نحو روایی داستان کوتاه «کرامه زوجتی» عبدالقدوس (بر اساس الگوی ساختار روایی تودورف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
112 - 126
حوزههای تخصصی:
تودورف با نظریه نحو روایتی خود که جنبه ای از جوانب سه گانه معنایی و کلامی و نحوی بود، سازوکار نو و مستقلی برای هر اثر ادبی خصوصاً در زمینه داستان تعریف نمود و آن را در دو بخش اسطوره ای و ایدئولوژیک قرارداد. این الگو می توان بسیاری از تعارضات و اندیشه های نادرست حاکم بر جوامع بشر را کشف نموده و راه حل مناسبی برای آن ها ارائه داد. این مقاله سعی دارد تا بر اساس نظریه تودورف، به بررسی ساختارهای روایتی داستان کوتاه و ایدئولوژیک ( کرامه زوجتی ) عبدالقدوس بپردازد و ضمن نشان دادن توانایی این نظریه در بررسی ساخت های عمقی داستان در کنار ساخت های سطحی آن، به این پرسش پاسخ دهد که ایدئولوژی حاکم بر این داستان چیست و از چه طریقی به مخاطب انتقال یافته است؟ پس از بررسی لایه های روساختی و معنایی مشخص شد ایدئولوژی حاکم بر داستان معطوف به قربانی شدن زنان در روابطی است که مردان خیانت می کنند که عبدالقدوس آن را با افعال، اسماء و صفات به نمایش می گذارد. و با استفاده از کنش ها و شخصیت ها، تصویری عینی به مخاطب ارائه می دهد.
جمالیّه التهجین وآلیاته فی روایه "عشر صلوات للجسد" لوفاء عبد الرزاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ التهجین بمعنى الإدماج والتنویع والخلط بین اللغات والأسالیب والخطابات والحوارات والأنواع الأدبیّه ضمن ملفوظ نصی واحد ویُعدّ من أهم المفاهیم النقدیّه فی دراسه الروایات والقصص. یُعتبر التهجین من وجهه نظر میخائیل باختین والشکلانیین الروس، أسلوباً فنیّاً، یدلّ على عبقریه الروائی وإتقانه فی کتابه الروایه البولیفونیّه. فتبرز أهمیّه البحث فی الکشف عن مکوّنات الروایات الجدیده للروائین من خلال الاستعانه بظاهره التهجین، وبالإضافه إلى ذلک إنّ دراسه هذه الظاهره تتیح للنقاد قدرات تحلیلیه تتخطى التحلیل التقلیدی الشائع. فالروایه المفضّله والممیّزه هی روایه مهجنه، منها روایه عشر صلوات للجسد لوفاء عبد الرزاق، فأحاط التهجین مکوّناتها؛ نحو الشخصیّه والفضاء الزمکانی وصوره اللغه والأسلوب. فأهمیّه ظاهره التهجین فی النقد التحلیلی للروایات الجدیده بالإضافه إلى أهمیه هذه الروایه التی تُعّدّ من الروایات التراثیه، دفعنا إلى اختیار هذا الموضوع. تسعى هذه الدراسه إلى استجلاء أسلوب توظیف التهجین فی روایه عشر صلوات للجسد لوفاء عبد الرزاق وکیفیّه امتصاصها للتهجین على أساس المنهج الوصفی-التحلیلی. من خلال هذه الروایه تبیّن لنا أنّ الروائیّه قد افتتحت روایتها على أجناس أدبیّه نحو الشعر والسیره الذاتیّه واستفادت من تقنیات هذه الأجناس بما یخدم نصوصها ویهبها دینامیّه جمالیّه. کما التجأت إلى تهجین الشخصیّات والأصوات والفضاءات الزمکانیّه. یتجلّى التهجین فی تعدّد الأمکنه والأزمنه بالانتقال من الماضی إلى الحاضر أو من مکان إلى آخر وکذلک تهجین الأطاریح الفکریّه مثل المزج بین الآراء والأفکار حول المرأه فی مختلف البلدان، فکلّ واحده من النساء تعبّر عن ألم مشترک مقابل تلک الآراء والأفکار الناشئه عن الأدیان والثقافات المختلفه فیما یتعلّق بهویه المرأه ومکانتها الاجتماعیه.
معالم المدرستین فی الاقتصاد الاسلامی
حوزههای تخصصی:
مکانه الألفاظ العربیه فی الأحکام الفقهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
1 - 22
حوزههای تخصصی:
إنّ اللغه العربیه فی حقل العلوم الإسلامیه بینهٌ أهمیتها ومکانتها. فی هذا البحث ناقشنا استعمال هذه اللغه القرآنیه فی المجال العلمی اللسانی ضمن إطار علم الفقه الإسلامی، إنّ الفقه یتعلّق باللغه العربیه فی قسم العبادات اللفظیه والمعاملات والأحکام. ونحن فی مقام إثبات هذا الموضوع، أی: حاجه الفقه إلی اللغه العربیه، ودراسه مکانه الألفاظ العربیه فی الأحکام الفقهیه لها علاقه غیر علاقه الفقه من الجهه التعلیمیه والتحقیقیه التی لها شأنها الخاص. وقد درسنا من العبادات قسم الصلاه التی تحتاج إلی الألفاظ العربیه وأیضاً التلبیه فی الحج التی هی عملٌ لسانی. وهکذا فی باقی الأحکام الفقهیه التی تتصل بالألفاظ العربیه ومِن هذا المنطلق جاءت أهمیه القَسَم. وفی المعاملات طرحت کلّیه الموضوع، أعنی اللغه العربیه. من الجدیر بالذکر أنّ استعمال اللغه العربیه فی حاله الاختیار والقدره علی النطق بها متّفق علیها عند الفقهاء وفی حال الاضطرار أو الجهل أو عدم القدره، لها طرق أُخری قد أشیر إلیها. وکل هذه الأمور هی لأجل أهمیه اللغه العربیه التی هی لسان شارع الإسلام ولذلک أدخلها فی تکالیفه إلی المکلّفین. المنهج المتّبع فی هذا البحث توصیفی - تحلیلی.
آواهای القاگر در مرگ نگاره های بدر شاکر السیاب با تکیه بر نظریه موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
112 - 130
حوزههای تخصصی:
زبان، مجموعه ی آوا هایی است که القاگر احساسات و عواطف گونه گون و انگار هایی از رنگ ها و رایحه ها هستند؛ بدین ترتیب، زبان، توده ای از آوا ها و نشانه های نابسامان نیست؛ بلکه شبکه ای است نظام مند و درهم بافته از لایه ها و پیوند ها یعنی هر پاره از گفتار یا متن، از خلال همکاری و پیوستگی همه سطوح زبانی متمایز، سازمان دهی می شود. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی آوا های القاگر در سروده های بدر شاکر السیاب است؛ یکی از مباحث برجسته ای که باید در اشعار این سراینده نامدار به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد، بحث آوا ها و القا هاست. شاعر جیکور یکی از شاعران چیره دستی است که از آواها، برای همراه ساختن خواننده با خویش بهره ی فراوان برده است؛ نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا بر بنیاد نظریه موریس گرامون، زبان شناس نامدار فرانسوی به خوانش و تحلیل القاگری آواها در سروده های سراینده سوگوار عراق، بدر شاکر السیاب دست یازند و در این راستا با کاربست روش توصیفی –تحلیلی به بررسی نشانه ها و شاخصه های موسیقایی سروده های بدر شاکر السیاب به ویژه واکه ها و همخوان ها پرداخته اند؛ خوانش و تحلیل چکامه های بدر شاکر السیاب بر بنیاد نظریه آواهای القاگر گرامون نشان می دهد که متناسب با مضامین چکامه های سیّاب و متأثّر از نفوذ عمیق و ژرف روح سوگباری و اندوه در اندیشه و زبان شاعر، واکه ها و همخوان های پربسامد سروده های او نیز همین بار معنایی منفی، تیره و حزن آلود را تکرار می کنند؛ به دیگر بیان، یافته های این پژوهش نشان می دهد که آوا های القاگر در سروده های بدر شاکر السیاب به توصیف شکست روحی و جسمی مردمان سرزمین شاعر می پردازد و از لحاظ آوایی، اشعار او مرگ نگاره هایی است از شک و تردید، سرخوردگی و دل مردگی و اندوه و بدبینی.
جمالیه التعریف فی سوره الملک المبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
143-166
حوزههای تخصصی:
إحدی القضایا الهامه فی البلاغه موضوع التعریف والذی یندرج من ضمن علم المعانی ولاستخدام التعریف أغراض بلاغیه کثیره یمکن استشفافها فی القرآن أی استشفاف ولاستخدام الکلمه معرفه أرجحیه لما یحتویه من معنی لایمکن التعبیر عنه بالتنکیر. وإن التعریف یعتبر من الأسالیب البلاغیه التی تقتضیها أحوال المخاطبین و یقصدها المتکلم وقد تکلم النحاه عنها من الناحیه الإعرابیه المحضه والبیانیون وأما علماء البلاغه کان حدیثهم من زاویه أخری و مجال آخر حیث تحدثوا عن الأغراض و الدواعی التی یکون من أجلها التعریف. وفی ظل ما تضمنته سوره الملک الکریمه من أغراض سنقف أمام بعض ما ورد فیها من التعریف لنکشف عن اسرار التعبیر به مستعینین بآراء العلماء. للوصول علی هذا الهدف اعتمدنا علی المنهج الوصفی التحلیلی. لهذا قمنا بإحصاء هذه الظاهره وتبیین جمالیاتها فی خلال هذه السوره وأوردنا المعانی الرائعه لها فی بعض الآیات کالتعظیم والتوبیخ والاختصار والایجاز وتقریع المخاطب و... ونتائج البحث تشیر إلی أنّ الضمیر یدّل أحیانا علی تمییز للمتکلم والإشاره تدلّ علی القرب الحقیقی وقد تأتی لتوبیخ الکفار فالموصول قد یأتی فی السورهلإفاده عظمه وتحقق الغرض من الآیه.