مطالب مرتبط با کلیدواژه

تودروف


۱.

خوانشی روایت شناسانه از رمان تنگسیر صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صادق چوبک رمان تنگسیر طرح روایی تودروف گریماس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۷ تعداد دانلود : ۴۸۷
یکی از مؤلفه های مطرح در روایت شناسی، تحلیل ساختار و طرح رمان است؛ در این پژوهش، طرح رمان تنگسیر براساس نظریات تودروف و گریماس تحلیل شده است. رمان تنگسیر براساس زمان خطی داستانی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری برای شخصیت زایر محمد به صورت زنجیر وار به وجود می آیند. آغاز داستان وضعیت متعادل برقرار است؛ چون زایر محمد مردی زحمتکش است که در بندر دکان جو فروشی دارد، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود؛ کریم حاج حمزه و دارودسته اش سرمایه و دارایی وی را به امانت می گیرند و خرج می کنند و وضعیت نا متعادل بر رمان حاکم می شود. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد؛ او بعد از کشتن کریم و هم پیمانانش از بوشهر فرار می کند. براساس الگوی گریماس، شناسنده: زایرمحمد، موضوع شناسایی: گرفتن حق خود از دیگران، گیرنده: زایرمحمد و فرستنده: احساس درونی وی، یاریگر: شهرو، آساتور، احساس وی و...؛ مخالف: کریم حاج حمزه، شیخ ابوتراب، محمد گنده رجب و آقا علی کچل هستند. روش پژوهش حاضر از حیث گردآوری داده ها، توصیفی اسنادی و با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پس از تحلیل عنصر طرح روایی در رمان تنگسیر می توان گفت ساختار طرح این رمان با نظریه تودروف و گریماس منطبق است.  
۲.

کارکرد نحو روایی داستان کوتاه «کرامه زوجتی» عبدالقدوس (بر اساس الگوی ساختار روایی تودورف)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان کوتاه روایت شناسی تودروف عبدالقدوس کرامه زوجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۳۳۴
  تودورف با نظریه نحو روایتی خود که جنبه ای از جوانب سه گانه معنایی و کلامی و نحوی بود، سازوکار نو و مستقلی برای هر اثر ادبی خصوصاً در زمینه داستان تعریف نمود و آن را در دو بخش اسطوره ای و ایدئولوژیک قرارداد. این الگو می توان بسیاری از تعارضات و اندیشه های نادرست حاکم بر جوامع بشر را کشف نموده و راه حل مناسبی برای آن ها ارائه داد. این مقاله سعی دارد تا بر اساس نظریه تودورف، به بررسی ساختارهای روایتی داستان کوتاه و ایدئولوژیک ( کرامه زوجتی ) عبدالقدوس بپردازد و ضمن نشان دادن توانایی این نظریه در بررسی ساخت های عمقی داستان در کنار ساخت های سطحی آن، به این پرسش پاسخ دهد که ایدئولوژی حاکم بر این داستان چیست و از چه طریقی به مخاطب انتقال یافته است؟ پس از بررسی لایه های روساختی و معنایی مشخص شد ایدئولوژی حاکم بر داستان معطوف به قربانی شدن زنان در روابطی است که مردان خیانت می کنند که عبدالقدوس آن را با افعال، اسماء و صفات به نمایش می گذارد. و با استفاده از کنش ها و شخصیت ها، تصویری عینی به مخاطب ارائه می دهد.
۳.

تأثیرپذیری «هزار و یک شب» از داستانهای شاهنامه (مطالعه موردی: خوانش تطبیقی پیرنگ و عناصر آن در داستان «سودابه و سیاوش» از شاهنامه و «حکایت مکر زنان» از هزارویک شب)

کلیدواژه‌ها: پیرنگ تودروف حکایت مکر زنان سودابه سیاوش شاهنامه هزارویک شب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۲۵۱
هزارویک شب داستان هایی از زبان یک قصه گوی ادیب و آگاه است که از داستان های ملل مختلف و ادبیات داستانی پیش از خود آگاه است؛ به طوری که گفته اند به ندرت داستانی در این کتاب وجود دارد که پیشروان، مشتقات یا نظیره هایی نداشته باشد. یکی از حکایت های این کتاب «حکایت مکر زنان» است که ساختار پیرنگی آن مشابهت های فراوانی با داستان «سودابه و سیاوش» در شاهنامه دارد. این پژوهش به شیوه تطبیقی و بر اساس نظریه تزوتان تودروف؛ دانشمند ساختارگرای بلغاری- فرانسوی، به مقایسه عنصر پیرنگ و عناصر آن پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که پیرنگ در دو داستان، بسیار به هم نزدیک بوده و این شباهت ساختاری پیرنگ در دو داستان ، به ریشه و پیشینه آنها مربوط است. گفتار حاضر بر آن است که حکایت مکر زنان از کتاب هزارویک شب بنا بر دلایل ریشه شناسی و همانندی و همگونی ساختار پیرنگی دو داستان و تحریر هزارویک شب در روزگاری پسین تر از پیدایش داستان سیاوش در ایران، می تواند گزارش و روایتی دیگر از داستان سیاوش باشد که در شاهنامه فردوسی روایت شده است.