فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
لایشک أحد أن نهج البلاغة من أعظم الکتب الدینیة بعد القرآن الکریم، ولیست الخطب والرسائل والمواعظ والحکم المتوافرة فیه إلّا نبراساً منهاجاً منیراً یستهدی به البشر ویأخذ منه النور ویهدی به إلی سبیل الرشاد، ذلک لأن ما ورد فیه، المضامین القرآنیة وخلاصة سنن النبی وقد أبان الإمام عن فصاحته وبلاغته بأجمل وأروع ما یمکن أن یقوله البشر. وبمرور الزمن قام الحاقدون والمشککون بطرح بعض الشکوک والشبهات فی مدی أصالته ودقة محتواه. من هذا المنطلق فإن من أهم الشبهات اللفظیة أو الشکلیة الواردة علی نهج البلاغة، هی شبهة حجم نهج البلاغة والإسهاب فی کلام الإمام، کما قال بعض المشککین فی نهج البلاغة إنّ فیه إطناب وتطویل کالقاصعة والأشباح وعهد مالک الأشتر؛ بید أن هذا لم یکن مألوفاً من قبل ولم یعهد إلیه. ففی هذا المقال یتناول الباحث هذه الشبهة ویسعی إلی الرد علیها وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، مشیرا إلی کثیر من الخطب الطویلة التی سبقت عهد الإمام وأنه هو الذی کان یحدد مدی الإطناب أو الإیجاز فی الخطب وفقاً للمرسِل أو المخاطَب أو الأمکنة التی تُلقی فیها؛ کما أن الطول والقصر لیس معیاراً مناسباً لتحدید مصداقیة الخطب، بل الأثر الذی یترکه علی المتلقی هو ما ینبنی علیه إلقاء الخطب، وفیما یخص عهد مالک والإطناب فیه، توصل الباحث إلی أن شخصیة مالک والمتلقی الخاص ما کان یقتضی الإطناب فی العهد، بل المتلقی العام لهذا العهد والظروف الحاکمة علی فحوی النص، هو السبب الرئیسی فی الإطناب والإسهاب فیه.
التثلیث للجذر اللغوی فی الأسماء الخمسة بحث مقارن فی اللغات السامیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعنى هذا البحث بمسألة تحدید الجذور فی ضوء المقارنات التی تظهر أهمیة مثل هذه الدراسات اللغویة المقارنة، مع الأخذ بالقوانین الصوتیة؛ فالبحث الحدیث ارتضى تطبیقها لتحدید أصالة الکلمة أو عدم أصالتها من الناحیة الاشتقاقیة. کما یسهم التحلیل والشرح اللغوی والمقارنة فی تتبع الأبنیة الصرفیة برصد التغیرات والتحولات التی طرأت على اللغة العربیة عبر الأزمنة. فالدراسة تأصیلیة لبنیة الجذر العربی فی الأسماء الخمسة، بالمقارنة مع اللغات السامیة، وفی نتائجها تفسیرات علمیة لظاهرة لغویة طالما دَرَسَها اللغویون العرب القدامى، فَذُکِرَتْ فی کتبهم ومصنفاتهم آراؤهم، وعلى فکرة المیزان الصرفی بَنَوا معاجمهم؛ فدرسوا الظواهر اللغویة، مثل: الاشتقاق، والإعراب.
إن البحث یقوم على منهج التحلیل المقارن، فیعمل على فحص التکوین الثنائی المعجمی، ووصف العلاقات الصوتیة والصرفیة والنحویة الخاصة بالأسماء الخمسة، وبالأبنیة والصیغ التی تفتح علیها فی مدونة المعجم العربی، وفی معاجم اللغات الأکادیة والأوغاریتیة والفینیقیة والآرامیة والعبریة.
لقد کشف البحث عن العلاقات الصوتیة والصرفیة والنحویة فی الأسماء الخمسة، وذهب إلى تطبیق القوانین الصوتیة، وتتبع الأبنیة والصیغ فی المعاجم العربیة والأکادیة والفینیقیة والآرامیة والأوغاریتیة، فنبه البحث لأهمیة رصد التغیر اللغوی؛ لأن لغتنا العربیة بعیدة العهد، مرت بمراحل زمنیة متعاقبة، لذلک فالحاجة شدیدة إلى معجم تاریخی، تؤرخ فیه الألفاظ وفق استعمالاتها خلال العصور المختلفة بدءاً من الأصل الأقدم.
زیبایی شناسی کارکرد «آب و باد» در تشبیهات تمثیلی قرآن با تکیه بر نظریه بافت زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تشبیه تمثیل» یکی از اسلوب های بیانی قرآن کریم است که خداوند متعال برای محسوس کردن مفاهیم عقلی و پرده بردای از تندیس معانی ماورایی از آن بهره گرفته است. عناصر طبیعت از جمله (باران و باد) به دلیل ارتباط مستقیم انسان با آنها، در تمثیل های قرآنی کاربردی پر رنگ دارد. این مقاله در پی آن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه بافت زبانی(سطح صوتی، صرفی، نحوی، معناشناختی) به بررسی کارکرد مثبت یا منفی این عناصر در تشبیهات تمثیلی قرآن پرداخته و به این سؤال پاسخ دهد که این دو عنصر در انتقال تصویر وجه شبهِ برخاسته از این تمثیل ها، چه نقشی ایفا می کنند و بافت زبانی قرآن چه تأثیری بر تبیین کارکرد این دو عنصر در انتقال وجه شبه می گذارد؟ نتایج بررسی در این مقاله حاکی از آن است که دو عنصر باد و باران در تشبیهات تمثیلی قرآن کارکردی مثبت دارد و چنانچه در جملاتی به کار رفته باشد که به ظاهر بار معنایی منفی دارند؛ اما بافت زبانی قرآن به گونه ای است که سبب می شود این دو عنصر به صورت غیر مستقیم در تفهیم وجه شبه و روشنگری مفاهیم ناپایداری دنیا، تباهی اعمال کافران و مشرکان، نتیجه انفاق در راه خدا و همچنین نابودی اجر انفاق کنندگانِ منت گذار و آزار دهنده، کارکردی مثبت داشته باشند.
دراسة فی رسم الشخصیات النسائیة المقاومة روایة عینا أم موسی نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الأدب المقاوم کثیراً ما یختص بتصویر الآلام والمصائب التی یعانیها الشعوب، فهذا الأدب یهدف إلی إذکاء روح المقاومة والوعی لدى العامة. السبب الرئیس لظهور أدب المقاومة هو الظلم والاستبداد، فالکاتب یرید من خلال أدبه توعیة الناس للنضال مع العدو. هذا و یعد عنصر الشخصیة من أهم العناصر الفنیة فی الروایة، ولایمکن إبداع قصة أو روایة مستقلة دون الشخصیة. وکلّ کاتب فی هذا المجال، یستخدم فنونا و تقنیات ربّما تختلف عن الآخرین. روایة عینا أم موسی من مؤلفات الکاتبة العراقیة علیاء الأنصاری تحتوی علی المسائل المتعلقة بالمقاومة الإسلامیة أمام العدو الداخلی وهو الکیان الظالم العراقی، هذه الروایة تبرز نساء المقاومة قمن بدعایة الأمنیات والطموحات، حیث قمن بتضحیة حیاتهن للمناضلة فی سبیل الدفاع عن الحق أمام الباطل. من هذا المنطلق یحاول هذا المقال بناء علی المنهج الوصفی_ التحلیلی دراسة عنصر الشخصیة، حیث یرکز علی دور المرأة فی روایة ""عینا أم موسی"". والنتائج تدلّ علی أنّ الروایة تؤکد علی الدور البارز الذی تقوم به المرأة فی هذا المجال وأنها رمز للصمود والمقاومة، وتساعد الآخرین ولها دور رئیسی.
کاوشی در پیدایش و پژواک شعر انقلاب یمن (ما بین سال های 1340 تا 1360 میلادی) (مطالعه موردی شعر محمد عبده غانم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۳ (پیاپی ۷۱)
199-242 صفحه
حوزههای تخصصی:
چکیده انقلاب سال های 48 و 62 میلادی و حضور بیش از یک سده ای استعمار انگلیس در خلیج عدن، تحولات عمیقی در امور سیاسی و اجتماعی یمن ایجاد کرد که بازتاب آن را می توان در شعر و ادبیات این کشور جست. شعر پایداری یمن پس از این حوادث تا اعلام حکومت جمهوری و خروج استعمار و اتحاد یمن شمالی و جنوبی، از نظر مضمون و محتوی دگرگونی های زیادی را پشت سر گذاشت. این پژوهش در صدد است به روش توصیفی – تحلیلی به بررسی شعر پایداری یمن و مطالعه ی عوامل شکل گیری این ادبیات و مولفه های آن بپردازد. آنچه ضرورت انجام این تحقیق را تبیین می سازد، دور ماندن این مقوله از نگاه پژوهشگران و عدم توجه شایسته ی محققان محترم به این موضوع می باشد و شاید شرایط کنونی حاکم بر کشور یمن ضرورت انجام جستار حاضر را نمایان تر سازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: شعر پایداری یمن متأثر از افکار و اندیشه های اندیشمندانی همچون سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده و ... و در نتیجه ی مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی شکل گرفته است و رهیافت آن را می توان انقلاب سال های 1948 و 1962 م.، تشکیل حکومت جمهوری یمن، خروج استعمار و اتحاد یمن شمالی و جنوبی دانست.
لمحة عن الکسائی و خصائصه القرائیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی بن حمزة الکسائی أحد القراء السبعة و رئیس مدرسة الکوفة النحویة. هو أدرک أکثر من خمسة و عشرین من الشیوخ فی النحو و القراءة و لم یسعد شیخ بکثرة تلامیذه کما سعد الکسائی. و یرجع کثیر من إختلافاته مع سائر القراء إلی أصول لفظیة لیس لها دخل فی تغییر معنی الآیة کالإمالة و الوقف علی هاء التأنیث و ترک الهمزة و قطع ها و فی أکثر مواضع الإختلاف بین الکسائی و الباقین، کانت قراءته وفق قراءة أستاذه حمزه الزیات. و نحاول فی هذه المقالة من خلال استقراء موارد قراءته، رسم ملامح شخصیة الکسائی العلمیة و هو یعلّل و یوجّه القراءات أو یردّها مستعیناً بالصرف و النحو و اللغة و البلاغة و رسم الخط و المأثور من القراءات.
تحلیل خطاب أبی العلاء المعری فی رسالة الصاهل والشاحج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسالة الصاهل والشاحج من الأعمال الأدبیة البارزة فی العصر العباسی من الناحیتین الموضوعیة والشکلیة التی قلما حظیت باهتمام النقاد والدارسین. ألفها أبوالعلاء المعری مُوَجِّها إلی أبی شجاع فاتک الملقب بعزیز الدولة والی الحلب للفاطمیین حوالی سنة 411 أو 412ق وتحدث فیها عن قضایا أدبیة، نقدیة، تاریخیة، اجتماعیة، وسیاسیة عبر الحوار بین فَرَس یدعی الصاهل وبغل یدعی الشاحج، وأودعها کثیرا من المعلومات، والألغاز اللغویة، والنحویة، والعروضیة، والقضایا المتصلة بالعلاقات السیاسیة بین والی حلب والفاطمیین من جهة، وبینه وملک الروم من جهة أخری وصوّر أحوال الناس خلال أزمة حدثت إثر الصفقات السیاسیة بین عزیز الدولة والی حلب وبسیل، ملک الروم. قمنا بدراسة هذه الرسالة لتبیین دور السلطة والأیدیولوجیا فی تکوین خطاب أبی العلاء ولغته فی هذه الرسالة وفی ضوء التحلیل النقدی للخطاب. تخلص هذه الدراسة إلی أنه بإمکاننا أن نقسم خطاب أبی العلاء المعری فی هذه الرسالة إلی أربعة أنواع: الخطاب الأدبی الذی یضم معلوماته الواسعة فی مجال الشعر واللغة والنحو والعروض، والخطاب السیاسی الذی یتمثل فی تصویره لقضایا سیاسیة بین والی حلب وملک الروم، والخطاب الاجتماعی الذی یتبلور فی تصویره لأحوال الناس خلال أزمة غزو الروم لحلب وخطاب الدعایة بین الروم والمسلمین. لعبت السلطة السیاسیة والثقافیة دورا رئیسا فی تکوین خطاب أبی العلاء ولغته.
قالب، زبان و مضمون شعری در ادبیات کودک کشور ایران و الجزایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات کودک و جایگاه آن در مجموعه موضوعات ادبی، توجه بسیاری از ادیبان و ادب پروران این حوزه را به خود در جهان جلب کرده است. در ادبیات کودک و نوجوان، ایجاد لذت از متن مقدمه ایجاد ارتباط نویسنده یا شاعر با کودک است. در این میان شعر به دلیل آهنگین بودن و ایجاد لذت شنیداری، برای خردسالان و کودکان جذابیت دارد. کتاب های شعر کودک، نه تنها در ایران بلکه در دنیا، مخاطبین بسیاری دارد و پرداختن و توجه به شعر، میان خالقان اثر و جهان کودکان تعمیم پیدا کرده است. ادب پروران کشور الجزایر همچون شاعران و نویسندگان کشور ایران در نیم قرن اخیر به شکل جدی به ادبیات کودک و نوجوان به خصوص، به شعر کودک توجه داشته اند و تا کنون مجموعه های بسیاری از اشعار کودک در این دو کشور چاپ و منتشر شده است تا در اختیار مخاطبین قرار بگیرد. در این مقاله با توجه به گسترش حوزه ادبیات کودکان در جهان، به منظور مقایسه کیفی کاربرد شیوه ها و عملکرد شاعران شعر کودک در دو کشور ایران و الجزایر، نمونه هایی از اشعار را انتخاب کرده ایم، سپس آن را از منظر قالب های شعری، زبان گفتاری و نوشتاری و مضامین مورد قیاس قرار داده و شباهت ها و تفاوت های احتمالی موجود را سنجیده ایم. یافته ها نشان می دهد، شعر کودک در دو کشور الجزایر و ایران با توجه به قالب، کاربرد زبانی و مضامین، وضعیتی نسبتا مشابه دارد.
التوظیف السیاسی والاجتماعی للفکاهة فی العصر المملوکی (دراسة وتحلیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیس الأدب الفکاهی حکراً علی العصر المملوکی، إذ إنّه لایکاد یخلو عصرٌ من هذا الغرض الشعری، ولکنّ الفکاهة فی تلک الفترة بالذات لقیت رواجاً لم یسبق له نظیرٌ حتی أصبحت سمةً بارزةً من سمات العصر. ثم أنها خرجت فی ذلک العصر من إطارها الضیّق ودَخلت فی معترَک الحیاة واحتکّت بالواقع الذی عاشه المجتمع المملوکی. ومن هذا المنطلق أخذت الفکاهة فی تلک الآونة طابعاَ شعبیاً یعکس ما عاناه الشعب من آلامٍ ومحنٍ مصوّراً الظروف المعیشیة القاسیة التی خیّمت علی المجتمع المملوکی. عُنِیَ شعراء الفکاهة فی العصر المملوکی بالقضایا السیاسیّة والاجتماعیة عنایةً بالغة حیث کانوا یسعون من وراءها إلی إصلاح السیاسات الظالمة وتقویم المسارات الخاطئة وتحسین أوضاع المجتمع. ومن أبرز المضامین التی یحویها الشعر الفکاهی فی العصر المملوکی هی ظلم الحکام وفساد القضاة وتدنّی الأخلاق العامة والفقر المدقع الذی یعیشه الشعب وأوضاع المجتمع المتردیة والمصائب والأوبئة وما إلی ذلک من المظاهر الاجتماعیة العصیبة. أمّا هذا البحث فإنّه یرمی إلی دراسة مضمونیة للشعر الفکاهی فی العصر المملوکی وإلقاء الضوء علی ما یجری فی ساحات المجتمع المملوکی من قضایا سیاسیّة واجتماعیّة. ومن أهمّ النتائج التی توصّلنا إلیها من خلال البحث هو: أنّ للفکاهة فی ذلک العصر مکانة فریدة لا تُضاهی، ووظیفة اجتماعیّة وسیاسیّة هامّة قامت بتأدیتها فی أحسن وجهٍ ممکن. والمنهج الذی اعتمدناه فی هذا البحث هو المنهج الوصفی -التحلیلی الذی یتمّ التعویل علیه فی الموضوعات الأدبیة.
المشهد الشعری المعاصر فی الجزایر: القصیده الحداثیه و بنیه التحول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
269-292 صفحه
حوزههای تخصصی:
إن من یطلع علی الشعر الجزایری المعاصر، یدرک أن ثمه اصواتاً متمیزهً، لم تجد العنایه لتصقل، فترسم للجزایر مشهداً شعریاً جزایری الروح، و إن الکتابات التی أخذت تسعی نحو ذلک سعیا حثیثا کثره، لکی تسمع القاری العربی صوت الجزایر الشعری بکل ما فیه من خصوصیه و ابداع و تمیز. أهمیه الموضوع تکمن فی البحث فی التجربه الشعریه الحداثیه الجزایریه، التی تظل تجربه فتیه مقارنه بنظیرتها فی المشرق، مع ذلک أبدت تجاوبا حسنا، إن علی المستوی الفکری، أو الفنی؛، غیر أن نضجها یظل رهن الجهود المکثفه و المکاتفه الملقاه علی عاتق النقاد و الشعراء علی حد سواء؛ و هی بحاجه ماسه الی تکثیف الدراسات النقدیه الجاده، و التی من شأنها انصافها کخطاب شعری له خصوصیته و تمیزه. لقد تغیر شکل نسق الشعر الجزایری، فتنوعت أشکال القصیده تبعا لتنوع التجارب الشعریه و تعددها، فتوصلنا فی بحثنا إلی أن الکثیر من الشعراء کتبوا علی الشکل الحر، و اتجه البعض الآخر الی کتابه قصیده النثر باعتبارها نسقا جدیدا مغایرا، و من خلال هذه النماذج الذی اخترناها من الشعر الجدیدی بشقیه التفعیله و النثری؛ لشعراء جزایریین من مستویات و أزمنه مختلفه؛ وجدنا أنهم حاولوا أن یحققوا حداثه علی مستوی الشکل و المضمون، محاولین تطویر الخطاب الشعری بالبحث المستمر عن الاشکال و الرؤی الأکثر تعبیرا عن الواقع الذی تعیشه البلاد، و مع التراکم الکمی و الکیفی لما کتبه الشعراء الجزایریون لیومنا هذا؛ لم یخرجوا عن الساید الشعری فی الوطن العربی.
استدعاء التراث فی مسرحیّة ""عنتر بن شدّاد"" لأبی خلیل القبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ استدعاء التراث یُعتبر من أبرز المظاهر التی یمکن إیجادها فی النصوص الأدبیّة والفنّیة والمسرحیّة الحدیثة، وقد عُرفت شخصیّة البطل فی کلّ الحضارات القدیمة ودخلت إلى الآداب والفنون وعلى الأخصّ الأساطیر والملاحم والسیر الشعبیّة والأدب الشفهیّ، والنصوص المسرحیّة. وعنترة من أشهر أبطال العرب الذی یمکن اعتباره بطلاً ملحمیًّا، إذ یصارع القوى فتغلبه.
کتب أبو خلیل القبّانی، الرائد المسرحیّ فی سوریا وأحد روّاد المسرح فی العالم العربی والمشرق بشکل عامّ، مسرحیّات عدیدة، واقتبس حکایات بعض من مسرحیّاته من القصص الشعبیّة، منها مسرحیة ""عنتر بن شدّاد"". وبالرغم من أنّ هناک نصوصاً مسرحیّة أخرى کُتبت فی اللغة العربیّة عن عنترة بن شدّاد، إلاّ أنّ أهمّیّة مسرحیة القبّانی، قبل کلّ شیء تکمن فی أنّها الأولى فی العالم العربیّ بنیت على هذه الشخصیة التراثیة.
یتمحور البحث حول کیفیّة استدعاء التراث فی مسرحیة القبانی، من خلال دراسة شخصیّة البطل بین السیرة الأصیلة کنصّ أدبیّ والمسرحیّة الحدیثة کفنّ للعرض، وذلک من خلال المنهج الوصفی التحلیلی.
ویتبیّن لنا أنّ القبّانی، -وإن کان لا یعتمد على قصّة عنترة کحدث تاریخیّ- إلاّ أنّه یستدعی حکایة هذا البطل لیعالج أوضاع الفترة التی عاش فیها، وظروفها الاجتماعیّة، إذ کان مجتمعه بحاجة للتذکیر بشخصیّة بطل شجاع ذی أخلاق حمیدة یتمتّع بفتوّة یجسدها عنترة.
منقولات فارسی کتابُ التَّیسیر فی التّفسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلاغت اسلوب ""تکرار"" درمضامین طنز جواهری وتحلیل معانی ثانویة آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تکرار» به عنوان یک عنصر بلاغی و شگرد زبانی از عوامل برجسته سازی معنا در سخن و ایجاد موسیقی دل نشین در کلام است. کاربرد تکرار در شعر توسط شاعر هدفمند است و شاعر با به کارگیری این هنر سعی در جهت دهی فکری مخاطب دارد. جواهری یکی از مؤثرترین و بارزترین شاعران معاصر عراق است که فساد و بی عدالتی جامعه خویش را به صورت عمیق درک کرده و در راه اصلاح آن گام برداشته است. او از هر فنّ زبانی و تمهیدات هنری در جهت نفوذ سخن خویش در مخاطب بهره برده است، و قالب طنز را به منظور آگاهی بخشی و تنبیه جامعه برگزیده است. یکی از اصلی ترین عناصر بلاغی در طنز او «تکرار» است. جواهری با بهره گیری از این شگرد توانسته به صورت ماهرانه علاوه بر پیوندی ناگسستنی که میان لفظ و معنا ایجاد کرده رابطه ای قوی میان تکرار و طنزش برقرار کند. بیشترین «تکرار» در طنزش، در سطح جمله است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل «تکرار» و میزان توانمندی شاعر جهت تأثیربخشی کلام و رساندن آن به مخاطب است.
الإیقاع الصوتی فی قصیدة ""بلقیس"" لنزار قبّانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقوم القصیدة الحدیثة فی تشکیل بنیتها الموسیقیة على عنصرین أساسیین هما الإیقاع والوزن. والإیقاع الصوتی أداة لغویة للشعراء تترجم أحاسیسهم ومشاعرهم المتنوعة وتساعد علی تحقیق الغایة من التأثیر ونقل المشاعر والأحاسیس. نزار قبّانی الشاعر السوری احتفی بهذا النمط التعبیری فی شعره خاصّة فی قصیدته الرثائیة المسمّاة ب ""بلقیس"" الذی أنشدها تأبیناً لذکری زوجته التی قتلت فی حادث انفجار السفارة العراقیة فی بیروت حیث تبرز الإیقاعات الصوتیة فی هذه القصیدة بکثرة. فلذلک وقفنا بالمنهج الوصفی التحلیلی عند أهمّ ملامح تلک الظاهرة. وأهمّ نتیجة حصلت علیها الدراسة تتمثّل فیما یلی:
حاول قبّانی أن یطوّر المستوى الصوتی فی تجربته الشعریة فی قصیدة بلقیس؛ فنجد فی قصیدته إیقاعا خاصا لم یقف عند الإطار الخارجی کالوزن، بل نجد ترکیزا قویّا للإیقاع الداخلی تتکثّف فیه القوافی، وتتناغم فیه الحروف فضلا عن تکرار الکلمات، واجتماع الألفاظ التی یشکل حضورها جرسا خاصا، ولا سیما إذا تحقّق فیها التوازی الصوتی بأنماطه المتنوعة.
استطاع الشاعر رغم طول قصیدته فی موضوع واحد وهو الرثاء بتنوع القوافی وعناصرها الموسیقائیة أن یعطی إیقاعات صوتیة مریحة للقصیدة وأن یخرجها من رتابتها التی جاءت من بنیتها علی بحر أحادی التفعیلة.
تحلیل و بررسی خطبه «اشباح» از منظر نقد فرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
213-249 صفحه
حوزههای تخصصی:
گر چه اساس نقد فرمالیستی با محور قرار دادن متن و نادیده گرفتن مسایل بیرونی آن همچون شخصیت مؤلف، مسایل اجتماعی، تاریخی و روانشناسی است و شاید از دیدگاه جامع نگر بر آن عیب باشد، اما از آن جا که در پی واکاوی ارزش ادبی اثر و برجسته سازی شکل و فرم و بررسی میزان انسجام و ادبیت متن است تا حدود زیادی ارزشمند است و می تواند اساس نقد برای تطبیق بر متون دیگر باشد. این نگاشته با الگو گرفتن از اصول نقد فرمالیستی قصد دارد به بررسی و تحلیل بافت اثر ادبی و عناصر تشکیل دهنده آن یعنی صامت و مصوتها، هجاها، صور خیال، صنایع بدیعی، و غیره در خطبه «اشباح» نهج البلاغه بپردازد تا بعد زیباشناسانه آن را با توجه به کارکرد هر جزء در ساختار کل متن به مخاطب نشان دهد. از پژوهش این گونه بر می آید که انسجام حروف، واژگان و جمله های متن یادشده به صورت کامل مشهود و مجموعه آواها و چینش خاص واژگان در پی القای معانی ای فراتر از معنای فرهنگ نامه ای آن است؛ این انسجام و کاربرد خاص واژگان علاوه بر ویژگی های ظاهری کاربست مجازی و صورت های استعاری و کنایی دیگری را برای بیان معانی تازه جلوه گر نموده است که تماماً در راستای هدف خطبه یعنی به تصویر کشیدن خداوند و قدرت بی انتهای او در خلقت به کار برده شده اند.
تحلیل چند انگاره در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«انگاره» یا «تصویر هنری» نمایانگر یک فرایند ترکیب تخیّلی است؛ فرایندی که به سخن، مفهومی هنری می بخشد. انگاره رسانه ای است که نمایش معانی پنهان را بر عهده دارد و در انتقال گنجینه های ذهنی به مخاطب و عمق بخشیدن به معانی مراد کارآمد است. تبلور این هنر در چکامه های بلیغ کهن ادب عربی و بسامد آن در آیات شریفه قرآن و نهج البلاغه، نشانه دیرینگی و جایگاه و نقش این هنر در رسایی زبان عربی است. در این مقاله، به منظور شناسایی ابعادی از جمالیات بلاغی و معانی انگاره های نهج البلاغه، با روش توصیفی تحلیلی نمونه هایی مانند «التَّقْوَی مَطَایا ذُلُلٌ»، «یخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَه الْإِبِلِ»، «فِتَنٍ انْجَذَمَ فی ها حَبْلُ الدِّینِ» واکاوی و تحلیل شده اند. برآیند این پژوهش نشان می دهد استخدام انگاره ها برای رسایی بیشتر سخن است و در سبک گروهی ادب جاهلی و صدر اسلام رایج بود. امیر مؤمنان امام علی (ع) نیز در سخن خویش، سبک گروهی ادیبان صدر اسلام دارد. آن حضرت متناسب با موضوع سخن، از عناصر طبیعت ساکن و متحرک و نام اشیای شناخته شده وام گرفته است. در اکثر انگاره های نهج البلاغه از رهگذر انواع تشبیهات، امور معنوی، محسوس .گشته اند
الطّبع والصّنعة فی نقد أبی حیّان التّوحیدیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وثّق أبو حیّان التّوحیدیّ الروابط بین ثنائیات تعامل معها الدّرس النقدیّ العربیّ القدیم بوصفها ثنائیات مُتباعدة الطرفین، کثنائیّة الفکر والحسّ، وثنائیة العلم والأدب، وثنائیّة القدیم والمُحدث، وثنائیّة الطّبع والصّنعة، التی یتّخذُها هذا البحثُ محوراً لاهتمامه؛ فقد انقسم النّقاد فی دراستهم لقضیة الطّبع والصّنعة بین قائل بانفصال طرفیها، وآخر قائل باتّحادهما، والتّوحیدیّ واحدٌ من أبرز النّقاد القائلین بتلازم طرفی هذه الثنائیة، وتفاعلهما، واتّحادهما فی الإبداع الأدبیّ؛ إذ تأتی الأفکار والمعانی لابِسة ألفاظها؛ فالإبداع تعبیر باللغة ،وتوشیة اللغة بالصنعة، والطّبع فِطرة، وفیض إلهیّ للأفکار والمعانی، یُوهب للمبدع، فیخلُف فِطرته الإلهیّة بقُدرة بشریّة على الصّیاغة اللّغویّة، وصولاً إلى الصّنعة الفنیّة؛ فالطّبع المُبتکِر هو السَابق والصّنعة المُحترِفة هی التّالیة، والصّنعة متمّمة للطّبع، على صعید الإبداع الأدبیّ، بما تُمارِسه من تدقیق وتأمّل.
تحلیل گفتمان انتقادی خطبه زیاد بن أبیه معروف به الخطبه البتراء با استفاده از الگوی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، گفتمان را در ارتباط با عوامل سیاسی - اجتماعی و فرهنگی تحلیل و به بررسی بازتاب ایدیولوژی و قدرت در گفتمان ها و بررسی چگونگی جهت گیری گفتمان ها در تثبیت یا تغییر وضعیت سیاسی موجود می پردازد . یکی از الگوهای پیشنهادی برای تحلیل متون در تحلیل گفتمان انتقادی، الگوی تحلیلی نرمن فرکلاف است. در این الگو، گفتمان در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود . آنچه در مدل تحلیلی فرکلاف انجام می شود گذشتن از چیستی توصیف متن به سوی چگونگی و چرایی تفسیر و تبیین متن است. چنین فرآیندی از تحلیل، روابط علی معنایی را در متن جستجو می کند و توصیف متن یا چیستی ویژگی های صوری متن را برای فهم چگونگی رابطه متن با پذیرندگان آن و همچنین چرایی تولید متن استفاده می کند تا هدف اصلی از تولید گفتمان یعنی جایگاه گفتمان در روابط قدرت و مبارزات سیاسی تبیین گردد . در این تحقیق، خطبه زیاد بن ابیه در شهر بصره که به الخطبه البتراء مشهور است با استفاده از الگوی تحلیلی فرکلاف تحلیل شده است. هدف اساسی از این پژوهش بررسی متنی کهن در پرتو مفاهیم تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان رویکردی مدرن در تحلیل متون است و این پژوهش در واقع تلاشی برای بازخوانی متنی کهن در پرتو مفاهیم انتقادی در عصر مدرن است. در فرآیند تحلیل این خطبه، در سطح اول که توصیف است، ویژگی های زبان شناسی خطبه مانند کلمات، مجازها، جملات، انسجام متن و عوامل آن و چگونگی انعکاس مفاهیم قدرت و ایدیولوژی در این ترکیب های دستوری بررسی شده است. در سطح دوم یعنی تفسیر، بافت موقعیتی گف تمان و بینامتنیت بررسی شده و چگونگی ارتباط خطبه با متون موجود و استفاده از این متون در ساختار خطبه تحلیل شده و در سطح تبیین، مفاهیم قدرت، ایدیولوژی، هژمونی و غیریت سازی و جایگاه خطبه در ساختار سیاسی در عصر بنی امیه بررسی شده است. در یک نتیجه گیری کلی از تحلیل شکل و محتوای این خطبه می توان گفت که زیاد بن ابیه به عنوان یک فرماندار أموی به تقویت دیدگاه سیاسی و ایده یولوژی حکومت اموی پرداخته و با استفاده از ابزارهای سیاسی مختلف مانند تهدید، ارعاب و تشویق، شنوندگان را به همراهی با حکومت وادار کرده و از منظر تحلیل گفتمان انتقادی، هدف این خطبه در نظام قدرت و تحولات سیاسی آن دوره، حفظ وضعی ت سیاسی موجود و تقویت جایگاه سیاسی طبقه حاکم بوده است.
مقاله های داستانی احمدرضا حوحو و میراث مقامه نویسی عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره پنجم بهار و تالستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۸)
223-245 صفحه
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی الجزایر از رویکردی تاریخی به دو دوره تقسیم می شود: پیش از استقلال این کشور و پس از آن. نویسندگان و مترجمانی چند، پیش از استقلال الجزایر با ترجمه، تقلید و سپس تصنیف گونه های نوپدید روایی که نتیجه ارتباط مستقیم الجزایر با اروپا بود، زمینه نگارش داستان نویسی جدید را در این کشور فراهم آوردند. از این میان، احمدرضا حوحو، از نخستین نویسندگانی بود که به گونه های روایی جدید توجه کرد و روایت را ابزار نقد قرار داد. او پیش از استقلال الجزایر درگذشت، اما در راه استقلال کشورش گام های مؤثری برداشت. حوحو در مقاله های داستانی فکاهی گونه خود با رویکردی انتقادی به مسایل جامعه نگریست. در این مقاله، پس از تعریف مقاله داستانی و معرفی حوحو بر اساس نقد ساختاری و روابط بینامتنی به تحلیل عناصر روایی مقاله های داستانی او در مع حمار الحکیم و مقایسه آن با ساختار مقامات پرداخته شده است. مقامه نویس، مسایل جامعه رو به انحطاط عرب را پس از سیطره مغول به تصویر می کشد و حوحو، مسایل جامعه استعمارزده ای را که آرزومند تعالی است. حوحو، از منظر داستانی در این اثر به ساختار مقامات توجه دارد، اما این مقاله های داستانی را در راه اهداف جدید جامعه اش به کار می گیرد؛ اهدافی که مخالفت هایی را برمی انگیزد
اصالت ایرانی برخی از حکمت های اخلاقی گمنام در کتاب العقد الفرید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
121-143 صفحه
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از حکمت های اخلاقی ایران باستان به زبان عربی، ترجمه و در منابع عربی حفظ شده است. این حکمت ها از راه های گوناگون از جمله آثار نویسندگان ایرانی مانند ابن مقفع و ثعالبی به ادب و فرهنگ عربی نفوذ کرده و به تدریج، هویت اصلی و ایرانی آن از بین رفته است . این مقاله به بررسی برخی از حکمت ها که نام گوینده آن در گذر زمان بنا به دلایل گوناگون حذف گردیده و اصالت ایرانی آن در فرهنگ عربی مغفول مانده، میپردازد. به علت فراوانی منابع عربی در این زمینه، پژوهش حاضر به کتاب العقد الفرید، اثر ارجمند ابن عبدربه(متوفی 328 ق) محدود شد؛ این کتاب به مثابه گنجینه ادب شرق، دربردارنده بسیاری از حکمت های اخلاقی ایرانیان است که به صورت پراکنده در لابه لای کتاب آمده است. پاره ای از این سخنان از کتاب مذکور، گردآوری شد و با تکیه بر منابع معتبر عربی و فارسی و مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی، محیطی و غیره توصیف و تحلیل گردید تا مالکیت معنوی آن، دوباره به حکیمان و پادشاهان دوره باستان همچون بزرگمهر، اردشیر، انوشیروان و غیره بازگردانده شود.