فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تمثل السردیه انجازا لتطور المناهج البنیویه فی عصرنا الحالی ویمثل الفرنسی جیرار جینیت أحد أبرز السردیین الذی تحظى آراؤه بإهتمام جل الباحثین فی مجال الأدب، وقد حظیت مؤلفاته الادبیه التی کتبها للکبار بالتحلیل السردی لکنه قلما حصل إهتمام مماثل بقصص الاطفال ومما لاشک فیه فإن التحلیلات الادبیه لقصص الاطفال یمکنها التعریف بالابعاد المختلفه لنص القصه المخصصه للطفل والإضاءه على الشرائح الخفیه لنصوص تلک القصص. وفراشه الأمیره الحمراء، هی قصه مؤلفه من وحی الخیال العلمی ألفها الکاتب المصری نبیل خلف عام (2004م). والبحث الحاضر بصدد استعراض اسلوب الوصف التحلیلی من خلال الاستعانه بمصادر المکتبات وتطبیق منهج جیرار جینیت السردی على قصه فراشه الامیره الحمراء.وتُبین نتائج البحث لنا أن الکاتب إستعان بادوات القصه الداخلیه والخارجیه فی سرد جذاب لهذه القصه. لکننا نلاحظ إن عنصر الزمان فی هذه القصه، لم یطوی مسیره الخطی لذلک نشاهد اضطراب الزمان فی بعض أقسامه بصوره جلیه، ومن حیث المداومه، نلاحظ وجود زمان مضغوط فی 15 قسما من اقسام القصه،کذلک فإن وجه القصه حافل باجواء عاطفیه من فرح وحزن وخوف تُلهِم أحاسیس الطفل، وبعد دراسه القصه بصوره سردیه، یخلص المؤلفون الى هذه النتیجه وهی أن قواعد السردیه لم یُهتم بها لدى کتابه قصه فراشه الأمیره الحمراء والحال إنها قصه جذابه ومناسبه للأطفال.
دراسه العلاقه بین النص والصوره فی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه بناءاً علی تصنیف "وارش ومایت"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
151 - 176
حوزههای تخصصی:
تعتبر الصور من أبرز الوسائل التعلیمیّه فی الکتب المدرسیه، إذ تؤدّی دوراً لافتاً فی تعزیز تعلّم محتوی المادّه الدراسیه وتدعیمها لدی الطالب کما تساهم مباشره فی تسهیل تعلیم المواد الدراسیه لدی المدرّس. وکثیر من الباحثین فی مجال التعلیم یولون اهتماماً بالغاً لمدی تکاملیه العلاقه بین الصوره والنص اللغوی، حیث کلما زادت العلاقه بین الصوره والنص زاد مستوی تحسین عملیتی التعلیم والتعلّم. انطلاقاً من هذه المسأله یهدف البحث الحالی إلى دراسه العلاقه بین النص والصوره فی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه بناءاً علی ثلاثه مستویات لتصنیف "وارش ومایت"، فقد تم إجراء البحث علی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه، وقد اقتصر مجتمع الدراسه علی کل الصور لهذه الکتب کما تکوّنت عینه الدراسه من 470 صوره مرافقه للنص بطریقه هادفه متجانسه. طبّقت الدراسه منهج تحلیل المحتوی. وما توصّلت إلیه المقاله هو أنّ معظم الصور المرافقه لنصوص کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه ترتبط وتلتحم بالنصوص فی تناسق وتکامل بلغت نسبته 85.74% ویعزی ذلک لمدی اهتمام لجنه التألیف بأهمیه تکاملیه العلاقه بین الصوره والنص لما لها من تأثیر لافت فی تنمیه عملیه التواصل بین الدارس والمدرّس وتطویر الجانب المعرفی لدیهم؛ فی المقابل نلاحظ أنّ 14.25%، أی ما یعادل 67 صوره تحتوی علی مکوّنات النص بشکل ناقص؛ حیث إنّها تؤدّی وظیفه التزیین؛ ولا تؤثّر إیجاباً علی فهم النصوص التعلیمیّه، وذلک راجع إلی أنّ هذه الصور لا تکاد تکون واضحه أحیاناً أو جاءت مبتوره لا تدعم النصّ اللغوی بشکل تام بل تظهر جزءاً بسیطاً وقلیلاً من مجریات النص بما فیها الشخصیات الحواریه وعملیات التفاعل والتواصل بین الشخصیات، والأمکنه وأیقوناتها.
بررسی معانی کاربردی افعال مزید (باب های افعال، تفعیل و مفاعله) در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهج البلاغه دومین منبع معرفتی در اندیشه اسلامی است. این اثر کهن و فاخر علاوه بر کارکرد ایدئولوژیک که به درون مایه های آن مربوط می شود، به دلیل ارزش بلاغی و زیبائی شناختی، کارکرد ادبی نیز دارد. ویژگی اخیر دستاورد مؤلفه هایی چند از جمله کابرد افعال مزید جهت افاده ی معانی سازگار با مقتضای حال است که با وجود بسامد فراوان آن در خطبه ها، نامه ها و پاره گفتارهای امام علی (ع) تاکنون از نظر پژوهشی مغفول مانده و تأثیر آن در ساختار سخن مورد بررسی قرار نگرفته است. مقاله پیشارو با عنوان « بررسی معانی کاربردی افعال مزید (باب های افعال، تفعیل و مفاعله) در نهج البلاغه » پژوهشی نظری است که به روش تحلیلی – توصیفی نمونه هایی از افعال مزید را با بهره گیری از منابع لغوی و شرح های نهج البلاغه از نظر معانی کاربردی مورد بررسی قرار داده است. داده های پژوهش نشان دهنده ی آن است که باب های افعال و تفعیل نسبت به دیگر ابواب بیشترین کاربرد را در نهج البلاغه داشته و کاربست افعال مزید در هر یک از بابها از جمله بابهای افعال، تفعیل و مفاعله کاملاً منطبق با مقتضای حال و اهداف خطبه ها، نامه ها و پاره گفتارها بوده است.
تأثیر الأدب العربیّ على الأدب الإندونیسیّ القدیم؛ شعر حمزه فانسوری نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أشار بعض مؤرخی الأدب الإندونیسى إلى تأثر الأدب الإندونیسیّ تأثرا کبیرًا بالأدب الأجنبیّ عامه والأدب العربیّ خاصه. وهذا النظر یحتاج إلى براهین وشواهد، حتى تظهر الوقائع الصحیحه الحقیقیه. ویهدف هذا البحث إلى معرفه مدى تأثر الأدب الإندونیسیّ القدیم بالأدب العربیّ وأبعاده. ولمعرفه ذلک، نحتاج إلى دراسه مقارنه وافیه بین الأدبین. ونرید أن نکشف هذا التأثر من خلال شعر حمزه فانسوری وهو کاتب وشاعر صوفی إندونیسیّ شهیر من منطقه آتشیه روج مذهب وحده الوجود الذی دعا إلیه ابن عربیّ. إنه أول شاعر عرّف صوره الشعر فی الأدب الملایوی. وکتب عده قصائد تتناول المفاهیم الصوفیه، ونحن نفترض أن تلک القصائد کانت متأثره بالأدب العربیّ. ومن خلال دراسه مقارنه بین الأدبین العربیّ والإندونیسیّ أظهرت النتائج: أن حمزه فانسوری قد تأثر فی شعره بالأدب العربیّ لغویا وشکلا ومضمونا. واستخدم، من ناحیه اللغه، کثیرا من المفردات والمصطلحات العربیّه کالطالب، والغائب، والتائب والشعر، والمدح، والاعتقاد وغیرها. وأما من جانب الشکل فقد کان شعره یتضمن بعض الأبعاد التی تعارف علیه الأدب العربیّ کالأبعاد التی تتعلق بالعروض والبلاغه کالقافیه والاقتباس والسجع والتشبیهات. وأما من ناحیه المضمون أو الروح فقد تأثر بالأغراض الشعریه الصوفیه العربیّه وبعدد من الأفکار الصوفیه العربیّه کما جاء بها ابن عربیّ وغیره، ولکن مع ذلک فإن حمزه فانسوری جاء ببعض الابتکارات شکلا ومضمونا فی شعره وفقًا للسیاقات الإندونیسیّه.
البنیه الزمکانیه فی روایتی"السنه" و "رحله الزهراء" لمرتضى عبد السلام الحقیقی النیجیری: دراسه تحلیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الزمان والمکان من أهمّ مکونات الأدب الروائی ولا یتجزأ أحدهما عن الآخر، فکلاهما یؤدیان دوراً هاماً فی بناء الروایه. یهدف هذا البحث إلى الکشف عن بناء هذین العنصرین فی روایتی "السنه ورحله الزهراء" للروائی مرتضى عبد السلام الحقیقی النیجیری للوقوف على وظیفتهما فی الروایه، ولمعرفه مدى نجاح الروائی فی بناء هذین المکوّنین حسب المنهج البنیوی. استخدم الباحث المنهج التحلیلی الوصفی لإنجاز هذا البحث، وتحققت الدراسه علاقه الزمکانیه فی الروایتین؛ فکان الزمان حاضراً فی المکان، وظل المکان متأثراً بالزمان ومؤثراً فیه عبر علاقات زمکانیه متعدده، وفی آخر المطاف توصلت الدراسه إلى عده نتائج توضح أنّ الروائی عمل على بناء زمن الروایه على التقنیات السردیه الحدیثه وسعى إلى استعمال تقنیه المفارقه لإفاده المتلقی عن الأحداث الماضیه والتنبؤ بالمستقبل، وأنّه یضطرّ بتلخیص الأحداث أحیاناً ویحذفها حیناً آخر لتسریع السرد دون الخوض فی تفاصیل الأفعال والأقوال، کما یبطء السرد بواسطه المشهد الحواری والوقفه الوصفیه للکشف عن مشاعر الشخصیات وعواطفهم والتفسیر الدقیق لهم والأماکن والأشیاء المهمه. أما من حیث المکان فقد نجح الروائی فی تحدید المکان تحدیداً دقیقاً وأعطاه قیمه ثقافیه خاصه کالدلاله على الفقر والغنى، والانفتاح والانغلاق. وأخیراً، استطاعت الزمکانیه تحدید مسار الشخصیات فی الروایتین من حیث کشف انفعالاتها وانتماءاتها، والتعبیر عن همومها وهواجسها، وحمل رؤاها وتطلعاتها.
البطل فی الروایه العراقیه؛ روایه الرجل الآتی لعبدالهادی الفرطوسی أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تسعى هذه الدراسه إلى البحث فی روایه الرجل الآتی للروائی العراقی د.عبدالهادی الفرطوسی من خلال احد أهم عناصر البناء الفنی فی الروایه ونعنی به الشخصیه ولکن لیس الشخصیه عموما وإنما الشخصیه البطولیه أی البطل تحدیدا لعده أسباب لعل أهمها: أولا: عنوان الروایه وما یحمل من دلالات لا تخفى على القارئ ولاسیما فی العراق، ویمکن القول بعباره أخرى إن الروایه هی التی فرضت عنوان هذه الدراسه ومنهجها. ثانیا إن الروایه کتبت ونشرت قبل الاحتلال، أی فی وقت کانت الرقابه على المطبوعات فی أقصى مداها، بید أنها لم تنشر فی العراق وإنما نشرت فی الشارقه فی الإمارات العربیه المتحده.و ثالثا: إن الروایه قد فازت هناک بجازه الإبداع الروائی. یدرس الباحث فی هذه الدراسه روایه الرجل الآتی بمنهج وصفی تحلیلی. أظهرت أهم نتائج البحث أن سبب تسمیه الروایه "بالرجل الآتی" هو أن هذا الشخص هو الرجل الذی ینتظره الوقت وله خصائص معینه، ربما إذا لم نستطع أن نقول بشکل قاطع أن الانتظار ک مخلوق ثابت فی هذه الروایه هو موجود فی المکان والمکان وحتى الزمان، مخلوق تتجلى رجولیته الحقیقیه فی حضوره وظهوره فی هذه الروایه ، وتتفکک الرجولیه السابقه التی هی نوع من الرجولیه الفارغه.
واکاوی مضامین اجتماعی در شعر ایمن العتوم (مطالعه موردی دیوان «نبوءات الجائعین»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات، رابطه محکمی با اوضاع اجتماعی هر جامعه دارد. در رابطه میان ادبیات و اجتماع یک بازخورد دو طرفه تاثیر پذیری و تاثیر گذاری وجود دارد. در این میان شعر ارتباط تنگاتنگی با مضامین اجتماعی دارد و شاعر از شعر در جهت بیان مشکلات جامعه بهره برده است. این پژوهش در پی آن است که مضامین اجتماعی را در شعر ایمن العتوم بررسی کند. العتوم مانند هر شاعر دیگری از اوضاع اجتماعی زمان خویش تاثیر پذیرفته و مضامینی همچون فقر، عدالت خواهی، وطن گرایی، ظلم و خشونت در اشعار او به وضوح نمایان است. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با تاکید بر مطالعات کتابخانه ای و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا بر آن است که دیدگاه شاعر را نسبت به اوضاع اجتماعی جامعه بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده زاویای مختلف جامعه نابسامان را با زبانی برنده و دیدی در خور تحسین، بیان می کند و شاعر به عنوان فردی اصلاح کننده؛ با بیان مضامین اجتماعی، وظیفه خود را در خدمت به همنوعان خود به خوبی ایفا می کند و خواستار احیای حقوق پایمال شده مردم و برقراری عدالت و دوری از ظلم و ستم و پرهیز از خشونت است.
رمانتیسم سیاه در مجموعه المسرح و المرایای آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم سیاه یکی از جریان های ادبی است که بر پایه نگاه یأس آلود و بدبینانه نسبت به مسائل فردی و اجتماعی بنا شده است و مضامینی چون: مرگ اندیشی، درد و رنج، بدبینی، تنهایی، توصیف ابتذال و جنبه های مشمئزکننده وجود انسانی، فضای مبهم و تاریک، ترس و هراس، نفی ارزش های انسانی، یأس و سرخوردگی نسبت به جامعه و موقعیت وجودی انسان و انزواطلبی را انعکاس می دهد. در آثار برخی از شاعران و نویسندگان، می توان به نمونه هایی از سیاه نویسی دست یافت که در اوضاع تاریخی خاص، نگاه نومیدانه و بدبینانه، نسبت به هستی بازتاب می دهد. آدونیس، شاعر معاصر عرب، از این امر مستثنی نیست. او شاعری سوری تبار است که بر اثر فعالیت های سیاسی و سرودن اشعار اعتراض آمیز علیه مقامات، به زندان افتاد؛ در میان شاعران معاصر عرب، برجسته ترین نقش را در شعر معاصر و جدید عرب ایفا کرد که او را در صف نخستین شاعران نوپرداز و نظریه پرداز قرار داد. برخلاف عده ای که معتقدند، آدونیس شاعری رمانتیسم نیست و در اشعار او بویی از رمانتیسم به مشام نمی رسد، ولی در آخرین دفتر شعری او با عنوان «المسرح و المرایا (صحنه ها و آینه ها)» رگه هایی از رمانتیسم سیاه وجود دارد که با زبانی مبهم و نمادین بیان شده است. هدف این پژوهش نشان دادن رمانتیسم سیاه در این مجموعه است. یافته های پژوهش نشان می دهد علت سیاه نویسی آدونیس در این مجموعه،گاه ریشه در شرایط اجتماع فاسد و گاهی هم نشأت گرفته از دست نیافته های اوست. «تعب» از پربسامدترین موتیف هایی است که شاعر برای به تصویر درآوردن ناکامی هایش از آن بیشترین بهره را جسته است. نگارندگان کوشیده اند تا با روش توصیفی - تحلیلی قطعه هایی از این دفتر که درصد سیاه نویسی در آن بیشتر بود را شناسایی و ترجمه کنند، سپس به تحلیل آن بپردازند. کاوش در زمینه ها و عوامل سیاه نویسی در این مجموعه موجب می شود تا با یکی از آثار ادبیات معاصر عرب که نشأت گرفته از اوضاع انقلابیِ سیاه و وخیم جامعه است، رویارویی آگاهانه داشته باشیم.
نقد و بررسی تأثیر بن مایه های فکری فرمالیسم در نظریه های ادبی ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب ادبی فرمالیسم یکی از مهم ترین مکتب های پیشرو و شالوده شکن در نقد ادبی جهان بوده است. این مکتب با ظهورش بسیاری از اصول سنتی در عرصه ی نوشتار و سنت های ادبی را تحت الشعاع قرارداد. فرمالیست ها به مسئله فرم، زبان ادبی و... بسیار توجه می کردند تا به هدف اصلی خود یعنی ادبیت دست یابند. ادونیس، شاعر و ناقد پرآوازه عرب، ازجمله برجسته ترین نظریه پردازان ادبی معاصر به شمار می رود که تأثیرپذیری و الهام گرفتن از مکاتب گوناگون را منبعی در جهت گسترش و غنای دیدگاه های ادبی خود به کار گرفته است. فرمالیسم از مهم ترین مکاتب غربی است که می تواند بر روی نظریات ادبی وی تأثیر فراوانی نهاده باشد. لذا در پژوهش حاضر بر آنیم که نظریه های ادبی ادونیس را از منظر همخوانی با مبانی فرمالیستی مورد نقد و بررسی قرار دهیم. روشی که ما در این پژوهش بهره گرفتیم، تحلیلی - توصیفی با استفاده از ابزار تطبیق و مقایسه است که الگوی آن مزجی میان رویکرد فرانسوی و آمریکایی است. برای این منظور در بحث اصلی مقاله به کاوش سخنان ادونیس، در رابطه با نحوه تأثیرپذیری اش و نیز بررسی مهم ترین مبانی مشترک و متفاوت میان دیدگاه های ادبی وی با فرمال ها پرداختیم و در خاتمه به این نتیجه رسیدیم که در سخنان و دیدگاه های ادبی ادونیس شواهد متعددی وجود دارد که می تواند گواهی بر شناخت و تأثیرپذیری اش از فرمال ها باشد. ازجمله اصلی ترین شواهدی که رنگ و بوی فراوانی از دیدگاه های فرمالیستی در آن دیده شد، نقش بارز زبان ادبی در دیدگاه های ادونیس و نیز تلاشش برای افزون نمودن ادبیت متن است.
دراسه قصیده "من وردتین اثنتین" لسعید عقل من منظر التداولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یضم هذا البحث بین دفتیه دارسه قصیده "من وردتین اثنتین "مقطع من قصیده طویله ألقاها سعید عقل فی ذکری الشاعر"شبلی الملاط "،حیث کانت خاطره شعریه قبل أن تصبح قصیده. سعید عقل الشاعر العبقریّ، واعتُبِرَ شعره علامهً فارقهً فی الشعر العربیّ. وقد أتی رعشه جدیده فی جسم الشعر العربی. علی هذا الأساس تحاول هذه الدراسه أن تتناول جوهر الشعر وشعریّه الأسلوب، رغبه فی کشف جمالیات هذه القصیده التی تدلّ علی " ممثله للشّعر الصافی الذی من فروعه الشّعر الرمزی .اعتمدت الدراسه علی منهج التداولیه، لان التداولیه تهتمّ بالمعنى والاستعمال الوظیفی للغه ولا تقف عند حدود شرح جمالیات و وصف الأثر الفنی، بل تتجاوز ذلک إلى الوقوف على أغراض المتکلم وتبین مقصده من خلال المقام. ومن أهم ما وصل إلیه البحث من نتائج: کانت قصیده " من وردتین اثنتین" ممثله للشعر الرمزی وفیه الملامح الرومنسیه،جمال الموسیقیّ وبراعه التصویر، ودقّه النحت. سعید عقل ممثّل الرمزیّه الأکبر وشاعر الجمال" قبل کل شیء، و زعیم المدرسه الجمالیه فی الشعر. وهدف الشعر عنده أولاً: نقل الحاله الشعریه ولیس التفهیم وقصیده عنده معضله هندسیه" یحاول حلّها. ثانیاً:سعید عقل فی قصائده لا یرید أن یقول "بل یرید أن یبنی"،وبناء القصیده هو الذی یقول. ثالثاً: مع سعید عقل انتقل الهمّ الشعری من الصراع بین المحافظه والتجدید الی کتابه "قصیده جدیده" بل الی کتابه "القصیده". سعید عقل شاعراً جمالیاً یؤمن أنّ الفنَّ وجد،أصلاً،لتجسید الجمال. واتخذ الغزل وسیله لإطلاق نظریّته التی مازجت بین الفنّ والحیاه. کما جری فی حیاه سعید عقل" انقلاب جعله ینصرف من الریاضیات الی الآداب" غیر أنّ ولعه بالریاضیات بقی متجذراً فی نفسه فصارت قصیده عنده :معضله هندسیه" یحاول حلّها.
دراسه نقدیه لنظریات طنطاوی جوهری ومحمد عبده فی التفسیر العلمی للقرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
353-383
حوزههای تخصصی:
من أبرز المباحث فی التفسیر وأسالیبه مبحث التفسیر العلمی، فضلا عن سیر تطوره فإنّ دراسه آراء ونظرات المفسرین وطرق تفسیرهم ذو أهمیه بالغه، ونجد تفسیر طنطاوی المسمَّی بالجواهر من أشهر کتب التفسیر فی العصر الحدیث، وهو یعتقد بأنّ المعرفه الصحیحه للقرآن لا یمکن التوصل إلیها دون استخدام العلوم الحدیثه. وکذلک فإنَّ تفسیر المنار لمحمد عبده یعدّ من أسمی التفاسیر القرآنیه نظرا لاستفادته من العلوم الحدیثه، فقد سعی صاحب التفسیر أنْ یفسر القرآن بناء علی متطلبات العالم الحدیث عن أنماط التفسیر السابقه ویعتمد علی عقله إلا أنّه کان یخالف تأویل القرآن ولایدخله فی تفسیره. والغرض من الدراسه هذه هو إعاده فحص تفسیر القرآن العلمی لطنطاوی ومحمد عبده. وأشاد بعض الأکادیمیین بطنطاوی کما انتقده الآخرون ووصفوه برجل حالم. وهذه الدراسه المتواضعه تدرس آراء ونظریات طنطاوی ومحمد عبده فی مجال العلم وتبحث عن دوافعهما الحقیقیه لاختیار هذا المنهج الجدید معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی، فالسؤال الأساسی هو: وما هی الاشتراکات والاختلافات فی توظیف العلم التجریببی لفهم القرآن عند طنطاوی جوهری ومحمد عبده؟ هل یمکن لشخص غیر معصوم أنْ یدّعی تفسیر جمیع الآیات القرآنیه بحیث یشمل کل الزوایا العلمیه والصوفیه والفلسفیه والأخلاقیه والأدبیه والفنیه والنفسیه والاجتماعیه والفقهیه للقرآن؟ ونتیجه لذلک، لا یمکننا اعتبار عبده متطرفا فی تفسیره العلمی، وتفسیر طنطاوی کما یقال لا یُعتبر تفسیرا علمیا، ونظرته لآیات وجود المواهب الطبیعیه تکون من جنس آخَر.
سیمیائیه العنوان فی شعر نادیه الملّاح دیوان مرثیه راقصه لملاک لم یخلق بعد نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
37 - 52
حوزههای تخصصی:
المنهج السیمیائی منهج حدیث یتمتّع بفاعلیه کبیره فی قراءه النصوص الشعریه، للکشف عن نظام العلامات وتبیین وجوه الدلاله الکامنه فی کل نظام سیمیائی. یفتح هذا المنهج آفاقاً بین النصّ وقارئه ویعتمد على ضوابط محدّده. إنّ العنوان من أهمّ النقاط التی تعالجها السیمیائیه؛ إذ یعدّ من المفاتیح لسبر أغوار النصّ، وله دور أساسی فی الکشف عن غایه العمل الأدبی. فهو الذی یحدّد هویه النص ویختزل معانیه ودلالاته المختلفه وأداه لقراءه أفکار الأدباء ومشاعرهم. إن العناوین المختاره لقصائد نادیه الملّاح الشاعره البحرینیه المعاصره ذات نزعه رومانسیه ترسم علامات وألوانا إشاریه یمتزج بعضها مع الآخر فی لوحه سیمیائیه یمکن تحلیلها وتأویلها من خلال المنهج السیمیائی؛ لذلک اختصّت هذه الدراسه بکشف هذه العلامات من خلال آلیات المنهج السیمیائی التی تعدّ الأقدر على استنباط تلک الدلالات من خلال بیان ممکنات النصّ بالعنوان. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی التحلیلی من خلال استقراء بنیه العناوین الصرفیه والنحویه والدلالیه، واستعراض أهمّ مظاهر الانزیاح الواقعه فی عناوین قصائد نادیه الملّاح. أظهرت الدراسه أنّ عناوین قصائد نادیه الملّاح وثیقه الصله بالنص ومفتاح للولوج إلى نصّها کنقطه التلاقی بین الشاعره والنصّ. إنّ الشاعره فی اختیار العناوین تبدو متأثره بحوافزها النسویه الرومانسیه التی تناسب مشاعرها وتتجلّى فی معجمها اللغوی؛ فتارهً توحی بالحزن وتارهً أخرى تمثل الفرح؛ لذلک یمکن کشف نفسیه الشاعره وأفکارها وعلاقتها باللّٰه والإنسان وغیر الإنسان من خلال العناوین المعتمده فی الدیوان. تهیمن الجمل الاسمیه على العناوین دلاله على حاله من الثبوت والدوام فی عقائدها ومشاعرها الإنسانیه. تختزل أغلب عناوین قصائد الملّاح مضمون القصیده، وتکرّر الشاعره مفردات العنوان فی قصائدها، کجزء لا یتجزأ من النص الشعری. یکثر فی عناوین قصائد الملّاح توظیف الآلیات الفنیه التی تضفی جمالیه فنیه على النص، کالانزیاح الترکیبی والانزیاح التصویری. یغلب فی هذه العناوین الحذف بالنسبه إلى غیرها من أنواع الانزیاح الترکیبی وتوظیف التشخیص بالقیاس إلى غیرها من أنواع الانزیاح التصویری.
صوره المرأه وحقوقها فی روایه "إمرأه النسیان" لمحمّد براده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر قضیه المرأه وحقوقها والقضایا التی تدور حولها من الموضوعات التی تحظی باهتمام المعاصرین والفکر الحدیث، رغم أن الدفاع عن حقوقها یعود إلى قرون ماضیه، إلا أن هذه القضیه ما زالت جدیده فی الأوساط الثقافیه والاجتماعیه. تدور المناقشات حول حقوق المرأه غالبا حول المساواه مع الرجل فی جمیع الحقوق على المستویین الفردی والاجتماعی، فضلاً عن حریه المرأه من جمیع القیود الاجتماعیه والفردیه. محمّد براده (1987 م.) وهو روائی مغربی یتناول فی روایاته قضایا المجتمع المغربی. ومن أهم روایاته فی هذا المجال روایه امرأه النسیان وهی موضوع دراستنا. نعتمد فی هذه الدراسه على المنهج الوصفی والتحلیلی لمعالجه قضیه المرأه وحقوقها فی الروایه. ویشیر بعض النتائج إلى أن الکاتب حاول تقدیم وجهه نظره المؤلمه عن المرأه فی المجتمع المغربی خلال کلمات شخصیه ف. ب؛ فقدت المرأه هویتها وعانت من الإلهاء والضیق النفسی الذی کانت تعیشه فی الداخل. یصوّر الکاتب التناقض بین المرأه الجدیده والمرأه التقلیدیه بالنسبه لنا، کما یصوّر لنا الطلاق وآلام المرأه المطلقه لأن الطلاق مخیف بالنسبه للمرأه لأنها تعتبر الطلاق عنوانا للعهر فی المجتمع. فانفصال المرأه عن الرجل یجعلها عاهره فی المجتمع وأعین أفراد الأسره. وهکذا یدافع الراوی عن حقوق المرأه وحریاتها وینتقد الشذوذ الجنسی فی مجتمعه وکذلک وجود الظلم والعنف فی المجتمع الذکوری.
جمالیه التماسک الإیقاعی فی مراثی عبدالرزاق عبدالواحد؛ قصیده «فی رحاب الحسین» نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
23 - 42
حوزههای تخصصی:
من السمات التی تمیز بین الشعر والنثر هی عنصر الإیقاع، وهو یلعب دورا أساسیا فی النغمه الشعریه وحلاوتها، وهو تعبیر أصیل عما یدور فی مکامن الشاعر من الأحزان والأفراح والآلام؛ فبهذا السبب، یکون دوره بارزا بین توظیفات الشعراء، وقد شغل حیزا کبیرا بینها. یحاول هذا البحث دراسه الإیقاع الصوتی فی قصیده فی رحاب الحسین دراسه أسلوبیه. تعد القصیده من القصائد التی تمتاز بمکونات إیقاعیه جمیله تدل على وجدانیه الشاعر الحزینه بشکل مؤثر. لهذا، لجأ البحث إلى دراسه هذه المیزه فی القصیده، بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. وقد تم تطبیقه فی دراسه الإیقاع الداخلی والخارجی فی القصیده. یقدم هذا البحث إیجازا عن القصیده ومکانه شاعرها ومقدمات عن الوزن والقافیه والعناصر المؤثره فی الإیقاع. ففی بحث الإیقاع الخارجی، درسنا بحر القصیده وقافیتها ورویها؛ ومن خلالها کشفنا عن أهم الجمالیات المؤثره فی إیقاعیه القصیده. وفی بحث الإیقاع الداخلی، درسنا أهم العوامل المؤثره فی الإیقاع الداخلی نظریا ثم قمنا بتطبیقها على القصیده. وفی النهایه، استخلصنا أن الشاعر ذو مهاره شعریه موسیقیه بارعه، حیث نجح فی إبراز المعانی عبر الإیقاعیه نجاحا. فهناک تناغم موسیقی جمیل بین الهیکل البنیوی والدلالی فی القصیده، حیث یعبّر عن المعانی وما یخالج فی نفس الشاعر أدق تعبیر.
من إشکالیات فن التعبیر الکتابی فی التعلیم الجامعی الإیرانی
حوزههای تخصصی:
یعدّ فن التعبیر الکتابی من المساقات التی تعرض عاده فی السنوات الأولی من الدراسه لطلاب البکالوریوس فی قسم اللغه العربیه وآدابها أو ترجمتها ویواجه الطلاب الناطقون بالفارسیه فی إیران مشاکل عدیده بهذا الشأن حتی لا یکاد یستثنی أحد من الحیره والإرباک فی مزاوله هذه الوحده التدریسیه. ومن جمله هذه الإشکالیات ما یرتبط بفن التعبیر بشقیه الشفهی والکتابی أو التحریری. رکّزت هذه الدراسه فی رصد هذه الإشکالیات، کما تقوم هذه الدراسه بطریقه وصفیه تحلیلیه بتعریف هذه الإشکالیات وأسبابها لتعطی حلولا للوقایه منها وتبین أن الأسباب تعود إلی إشکالیات النظام الجامعی وإشکالیات تخص طرق التدریس و إشکالیات عدم إتقان أسیاسیات لغویه وإشکالیات عدم إتقان أساسیات لغویه و إشکالیات نفسیه. وتتصدر الإشکالیه الخاصه للنظام التعلیمی وفتره عرض الماده من أهم الأسباب التی تمهد الأرضیه للمشاکل الأخری کما تکون مشکله التطبیقات والبرمجیات المعاصره التی باتت فی متناول الأیدی دون تقییم لها وتحذیر أحیانا والتصورات الناجمه من لغه الأم مما یؤثر سلبا علی تعلیمیه التعبیر الکتابی أثرا یبقی ویضرّ .
القیود الزمکانیّه فی شعر الخنساء؛ دراسه جمالیّه دلالیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
القیود تزید الکلام معنى وتغنیه إیضاحاً وعمقاً فکلّما ازدادت قیود الکلام ازدادت معانیه وکثرت دلالاته. والقیود الداله على الزمان والمکان من أکثر القیود استعمالاً فی اللغه العربیّه؛ إذ إنّ لکل فعل زماناً یحدث خلاله ومکاناً یقع فیه. وقد استخدمت الخنساء هذه القیود بکثافه فی نتاجها الشعری بغیه إثراء نصّها ورفده بوظائف جمالیّه ودلالیه فاعله. إنّ الخنساء من أشهر شواعر الأدب العربیّ وفی مقدمه شعراء الرثاء الذی یعدّ من أقدم الأغراض الشعریه المرتکزه علی القیود الزمکانیه تهدف هذه الورقه إلى دراسه القیود الداله على الزمان والمکان فی شعر الخنساء للوقوف على دورها فی خلق المعانی وإبداع الصور البیانیه فی شعرها. تعتمد هذه الورقه على المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ وتستفید من الإحصاء فی بعض جوانبها، وقد توصّلت إلی نتائج أهمّها أنّ الخنساء أفادت من طاقات القیود الزمانیه والمکانیه لبیان عواطفها فی فقد أقربائها، فأبدعت فی الکثیر من المعانی والثیمات المبتکره. ومن خلال توظیف الشاعره لهذه القیود الموحیه رکزت علی صفات المدح بغیه تمجید مرثیها والإطراء علیه حیث تجعله فی قمه تلک الصفات. فضلاً عن الدلالات التی تنتجها هذه القیود فی النصّ الشعریّ، فقد أخضعتها الخنساء لإغناء الصور التشبیهیه والاستعاریّه المبتکره، إذ أغنت الصور حسناً وجمالاً وظرافهً، کما وظفتها لخلق بعض الصور الکنائیه.
رمزگشایی از رفتار کلامی احمدمطر در قصیده های رماد و جارو مجرور و بررسی نقش های زبانی آن ها با تکیه بر نظریه ارتباط یاکوبسن
حوزههای تخصصی:
چکیده رومن یاکوبسن، زبان شناس و فرمالیست مکتب روس، در نظریه ارتباط خود برای زبان شش نقش عاطفی،ترغیبی،ارجاعی،فرازبان،همدلی و ادبی قائل شد.یاکوبسن برای فرآیند ارتباط کلامی و روند ایجاد ارتباط شش جزء تشکیل دهنده را در نظر می-گیرد:گوینده،مخاطب، مجرای ارتباطی، رمز،پیام و موضوع را که حاصل معنی است تعیین کننده نقش های ششگانه زبان می داند. این مقاله سعی دارد با تکیه بر نظریه ارتباط یاکوبسن، رفتار کلامی احمدمطر را در دو قصیده (رماد) و(جارومجرور) مورد بررسی قرار دهد و نقش های زبانی دراین دو اثر را تعیین کند. روش این تحقیق تحلیلی و توصیفی است. و به این پرسش که؛ رفتار کلامی احمد مطر در روند ایجاد ارتباط، ایجاد کننده کدام نقش های زبانی بوده است؟ پاسخ می دهد. یافته ها نشان می دهند قواعد بکار رفته و هنجارهای زبان و قاعده افزایی و مجاری ارتباطی همچون کلمات و اصوات در شعر احمد مطر تعیین کننده نقش های زبانی هستند و مخاطب در هر یک پیام شاعر را با کمک رمزگردانی و کشف تناسب میان کلمات و اصوات و هماهنگی هر یک با موضوع اثر،در می یابد. کلیدواژه: ارتباط کلامی، نقش های زبانی، یاکوبسن،احمدمطر.
دراسه ونقد نظریه التطور فی تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
313-340
حوزههای تخصصی:
یعتقد العلامه الطباطبائی ب "عدم التوافق بین التوحید ونظریه التطور"، ویرى أنّ نظریه تکامل الخلق مرفوضه من وجهه نظر العلم، بینما تعد وجهه نظر القرآن الکریم ثبوتیه حسب ظهور الآیات ذات الصله والداله على الخلق. لذلک لا یوجد هناک تضارب بین العلم والدین فی هذا الصدد. إنّ الحلّ الذی قدمه العلامه یتمثل فی الترکیز على التوحید والأنثروبولوجیا الدینیه، وهو الحلّ الوحید المعنی بحلّ مشکله التناقض فی المحتوى، ولم یقدم حلاً للصراع بین الداروینیه والرؤیه الدینیه للکون والطبیعه والأخلاق. إنّ أسلوبه لیس قادراً تماماً على حلّ الصراع الظاهری بین العلم والدین، ولا ینجح إلا إذا کانت نظریه التطور باطله حقاً. یمکننا أن نبرهن على أنّ قبول نظریه التطور لا یتطلب إنکار وجود الله وتأثیره فی العالم من خلال "الجمع بین التوحید والتطور" فی "رؤیه التکامل التوحیدی"، والله باعتباره الخالق والمدبر لهذا العالم، کان یمکن أن ینفذ حکمته من خلال عملیه التطور.
تحلیل سبک شناختی سروده ی قافیه صفی الدین حلی در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت سبک و زبان هر اثری در فهم و درک بن مایه های آن اثر کمک بسیاری خواهد کرد، به ویژه وقتی اثر مورد بررسی شعر باشد؛ چرا که زبان شعری در بیشتر موارد از شکل معیار خارج می شود. صفی الدین حلی یکی از بزرگترین شاعران دوره انحطاط است و مدح پیامبر اکرم (ص) در دیوان وی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. سروده قافیه ی حلی با 50 بیت، یکی از مدایح نبوی شاعر است که با موضوع تولد پیامبر (ص) و بیان وجد و سرور هستی و طبیعت از این رخداد خجسته و مبارک آغاز می شود و شاعر، میلاد حضرت را پایانی بر عمر ستم طاغوت و سرآغاز سرنگونی استبداد و حکومت کفر معرفی می کند و در ادامه به بیان فضایل پیامبر (ص) و ستایش ایشان می پردازد. مقاله پیش رو بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی و از دریچه سبک شناسی، سروده مذکور را در سه لایه آوایی، نحوی و بلاغی معنایی مورد تحلیل قرار دهد تا از طریق کشف ظرایف سبکی و زبانی این سروده و نقش آن در آفرینش معنا، نشان دهد که شاعر تا چه اندازه در قالب این ساختار شعری توانسته ارادت و محبت و عاطفه خویش را نسبت به ساحت مقدس پیامبر (ص) به نمایش بگذارد. نتایج مقاله، حاکی از آن است که شاعر برای زیباسازی ابیات و افزایش بار موسیقایی قصیده، از جناس بهره فراوان برده است. در حوزه نحوی نیز بسامد استفاده از جملات فعلیه و جملات خبری به ترتیب از جملات اسمیه و انشائیه به مراتب بیشتر است و تقسیم مقاطع آوایی از ویژگی های سبکی مدحیه مورد بررسی وی به شمار می رود. در حوزه بلاغی معنایی نیز دو عنصر تشبیه و استعاره از بسامد بسیار بالایی برخوردارند. سبک به کار رفته در این سروده به خوبی در خدمت پویایی گفتمان شعری بوده و در ترسیم عاطفه و احساس شاعر نسبت به پیامبر (ص) موفق عمل نموده است.
تصویرشناسی ایرانیان در شهرهای شرقی و غربی ایران در سفرنامه ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
22 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی در دانش تصویرشناسی بازنمایی تصاویر اقوام و ملل در آثار ادبی ملتی دیگراست و سفرنامه ها ازجمله متون مهمی هستند که سفرنامه نویس از رهگذر سفر به کشورهای دیگر دیدگاه خود را به تصویر می کشد. این تصاویر از یک سو ویژگی های مردم آن کشورها را بازتاب می دهد و از سوی دیگر ویژگی های فردی و قومی سفرنامه نویس را آشکار می سازد.این هدف همانی است که در این جستار در پی آن بوده ایم تا با شناسایی و تحلیل سفرنامه ابن بطوطه، در جایگاه یکی از آثار مهم ادبیات سفرنامه ای در ادبیات عرب انواع تصاویر شهرهای شرقی و غربی ایران قرن هشتم را شناسایی و دلایل نگرش ابن بطوطه را تحلیل و تفسیر کنیم و تا حدّی به شناخت ابن بطوطه دست یابیم.در این راستا با روشی توصیفی مقایسه ای تصویر ایرانیان را در دو حوزه شهرهای شرقی و غربی در سه نوع تصویر مثبت، منفی و خنثی و بر اساس شاخصه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مذهبی و سیاسی تقسیم بندی کردیم.ضرورت انجام این پژوهش از این جهت است که برای نخستین بار شهرهای شرقی و غربی ایران قرن هشتم با هم مقایسه می شود و نگاه یک جهان گرد مراکشی به ایرانیان تجزیه و تحلیل می شود.نتایج این تحقیق نشانگر این است که از مجموع 48 تصویر استخراج شده نظر ابن بطوطه مراکشی در حدود 80 درصد تصاویر ایرانیان مثبت و20 درصد آن منفی است. دلایل این نگرش مثبت ریشه در شباهت های اجتماعی و فرهنگی میان ایران و طنجه دارد و نیز به سامان بودن اوضاع ایران نسبت به دیگر کشورها و سرزمین ها. هم چنین در مجموع تصاویر شاهد وضعیت مناسب تر اقتصادی شهرهای غربی ایران نسبت به شهرهای شرقی هستیم که به علت تخریب گسترده زیرساخت های اقتصادی شهرهای شرقی ایران پس از حمله مغولان از جمله بازارها و کاروان سراها بوده است.