فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
جمع و تفرقه در عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
تهذیب نفس در اشعار حافظ
منبع:
بشارت ۱۳۸۷ شماره ۶۶
حوزههای تخصصی:
تجلی در عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
تجلی به معنای جلوه گری، ظاهر، آشکار و درخشنده شدن است. در اصطلاح درخشش نور الهی بر دل عارف و کلاً تجلی حق بر هستی است. این جلوه الهی با محو و نابودی صفات بشری همراه می باشد.
تجلی سه قسم است: تجلی ذات که نشانه اش فنای ذات و تلاشی صفات سالک در سطوات انوار ذات الهی است. آن را صقعه می گویند. تجلی صفات که نشانه اش به صفات جلال خضوع و خشوع در برابر قدرت و جبروت حق است یا به صفات جمال که نشانه اش سرور و انس در برابر لطف، رحمت و رافت حق است.
تجلی افعال که نشانه اش ندیدن افعال خلق و مشاهده فعل الهی در همه جا و هر فعل را از نسبت دادن به خود ساقط کند.
افعال آثار صفاتند و صفات مندرج تحت ذات پس شهود تجلی افعال را محاضره و شهود تجلی صفات را مکاشفه و شهود تجلی ذات را مشاهده نامند.
علت پیدایش همه موجودات همان تجلی حق است که به دو صورت تعبیر شده است.
تجلی علمی: ظهور حق در صورت اعیان ثابته در حضرت علم (فیض اقدس) است.
تجلی شهودی وجودی: ظهور حق به احکام و آثار اعیان ثابته (فیض مقدس).
در تجلی نخست در مرتبه علم، حق به صورت اعیان و قابلیت و استعدادهای آن ظهور کرده است و در تجلی دوم به احکام و آثار اعیان مطابق استعدادها و قابلیت های آن ها تحقق بخشید و عالم را به وجود آورد. وجود عالم اثر تجلی حق است.
اگر تجلی حق بر همه اشیاء نباشد حقیقت اشیاء ظاهر نمی شود.
چون عالم از تجلی خالی ماند آناً نابود می گردد و چون تجلی خدا در عالم جریان یابد جهان باقی ماند پس کل هستی به ظهور و تجلی حق باقی است.
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
از چه راهی می توان ....
شیطان شناسی (سخنرانی مکتوب)
منبع:
مبلغان ۱۳۸۷ شماره ۱۰۴
حوزههای تخصصی:
درنگی در دیباچه موحد
مقدمه ای بر فتوحات مکیه
پیوند معنویت لیبرال با عقلانیت سکولار در شک پایدار
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی نامه ابوسلمه خلّال به امام صادق
حوزههای تخصصی:
ابوسلمه که از داعیان صاحبنفوذ عباسیان در عراق و خراسان بود، با آگاهی از دستگیری و قتل ابراهیم امام و فرار برادرانش، در نامهای به علویان بهویژه امام صادق، خود را خواستار واگذاری رهبری انقلاب به آنان وانمود، اما با توجه به فعل و قول امام؛ یعنی سوزاندن این نامه و شیعه ندانستن ابوسلمه، گمان میرود که او در پی توطئهای بر ضد علویان بوده باشد. امویان به دنبال یافتن رهبر شورش عراق و خراسان بودند و او میخواست که توجه آنان را به سوی علویان جلب کند و عباسیان را از تعقیب شدن نجات دهد. او همچنین میخواست بداند که کدامیک از علویان طالب خلافت است.