فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳٬۸۹۵ مورد.
کتابشناسی حکیم جلوه
ترجمه مرصاد العباد
بطن و تأویل قرآن
ابن عربى، مولانا و اندیشه وحدت وجود
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
چکیده
در این بخش، چیتیک به اصطلاح وحدت وجود از دیدگاه موافقان و مخالفان توجه کرده، در ضمن اشارهاى نیز به وحدت شهود و نظریه احمد سرهندى کرده است .
موضوع اصلى این بخش که هدف اصلى این مقاله را نیز تشکیل مىدهد، بحث در مسئله مشهور تاثیر یا عدم تاثیر ابنعربى بر مولاناست .
مقدمه ای بر تزکیه و محاسبه نفس
منبع:
حضور ۱۳۷۷ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل تطبیقی مرگ و معنای زندگی از دیدگاه مولوی و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مرگ و تأثیر آن بر معنی زندگی از دغدغه های همیشگی بشر بوده است؛مولوی در شمار اندیشمندانی است که موضوع مرگ و رابطه ی آن با معنای زندگی را در مثنوی و کلّیّات شمس به تفصیل بیان نموده است. مولویِ عارف، بسیار «مشتاق مرگ» است و از آن با تعبیر «عروسی ابدی» یاد می کند.از دیدگاه وی، مرگ به معنی«قطع و پایان زندگی» نیست، بلکه« آغاز زندگی جاودانه ی دیگری» است.در اندیشه ی مولوی ، معنی زندگی ، تولّد دوباره یافتن، تکامل انسانی، روی کردن به صفای باطن، به دنیای قلب پا نهادن ، زمام عقل را به عشق الهی سپردن ، ایجاد تغییر و تحوّل در جریان زندگی و پرهیز از خشک اندیشی ، همراهی با زمان و...است. هایدگر نیز در شمار فیلسوفان معاصری است که بخش عظیمی از اندیشه ی فلسفی خویش را به مرگ و معنای زندگی اختصاص داده است.از دیدگاه هایدگر ، مرگ ، نوعی «انتخاب اجباری» و گاهی «هراسناک» توصیف شده است.از نظر وی، معنای صحیح مرگ، واقعیّتی بیرونی و عمومی در جهان نیست، بلکه «امکان درونی هستی» خود انسان است که نقطه ی پایانی بر زندگی اوست؛ انسان، تنها با مرگ است که« هستی غیر اصیلش» به «ساحت اصیل» در می آید و مرگ، حدّ پایان زندگی اوست. وی بر این عقیده است که مرگ واقعه ای نیست که در آینده اتفاق بیفتد، بلکه ساختاری بنیادی و جدایی ناپذیر از «در جهان بودن» ماست.ازاین رو ، رویارویی انسان با مرگ، نه تنها«کلید خودمختاری»، بلکه «کلید تمرکز» نیز هست. افزون بر این،هایدگر بر این باور است که زندگی دارای معناست و این معنی ،وظیفه ای است که سازنده ی «ماهیّت» انسان است..این پژوهش بر آن است تا به تحلیل تطبیقی موضوع مرگ و معنای زندگی از نگاه این دو اندیشمند بپردازد.
حجب النور/ شرح حجاب های نورانی معرفت، در شعر حضرت امام (س)
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۴ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
حجاب عرفانی در معارف بهاء ولد و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب «معارف» تنها اثر باقی مانده از بها ولد، محمد بن حسین خطیبی بلخی، پدر مولانا است. بها ولد و اثرش «معارف» در طول تاریخ مورد بی توجهی ادیبان و دوستداران عرفان و ادبیات بوده است. ولی امروزه عرفان صادقانه و ساده و ناب و بی لفظ بازی او مورد توجه بیش از پیش ایرانیان و محققان وعرفان دوستان غربی واقع شده است. این کتاب بر خلاف آنچه از نامش تصور می شود، مجوعه منظمی از اندیشه ها و عقاید نیست بلکه حاوی مجموعه ای پراکنده و نامنظم از افکار، بیان رویاها، تصورات، تعمق در معنی و تفسیر برخی آیات قرآنی و تاویل عرفانی آنها، تفکر در مورد مسائل کلامی چون جبر و اختیار و... و گاهی گلچینی از مواعظ و خطابه های اوست که بدون هیچ ترتیب موضوعی توسط خود او یا دیگران کنار هم جمع شده و بعدها نام «معارف بها ولد» به خود گرفته است. عرفان او، عرفان مثبت و جمع گرا (صحبت) و به دلیل تاکید بر انس و جمال و معیت مهرآمیز الهی مبتنی بر احساس شادی ومسرت و مزه (در برابر عرفان متکی بر زهد و خوف) است. حجاب یکی از مقوله های عرفانی مطرح شده در این کتاب است. در این مقاله ابتدا حجاب عرفانی را با توجه به اقوال متقدمین صوفیه تعریف کرده و سپس اندیشه های بها ولد را در این مورد به تفصیل بررسی نموده و آن گاه بازتاب اندیشه های بها ولد را در مثنوی نشان خواهیم داد.
تجلی در عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
تجلی به معنای جلوه گری، ظاهر، آشکار و درخشنده شدن است. در اصطلاح درخشش نور الهی بر دل عارف و کلاً تجلی حق بر هستی است. این جلوه الهی با محو و نابودی صفات بشری همراه می باشد.
تجلی سه قسم است: تجلی ذات که نشانه اش فنای ذات و تلاشی صفات سالک در سطوات انوار ذات الهی است. آن را صقعه می گویند. تجلی صفات که نشانه اش به صفات جلال خضوع و خشوع در برابر قدرت و جبروت حق است یا به صفات جمال که نشانه اش سرور و انس در برابر لطف، رحمت و رافت حق است.
تجلی افعال که نشانه اش ندیدن افعال خلق و مشاهده فعل الهی در همه جا و هر فعل را از نسبت دادن به خود ساقط کند.
افعال آثار صفاتند و صفات مندرج تحت ذات پس شهود تجلی افعال را محاضره و شهود تجلی صفات را مکاشفه و شهود تجلی ذات را مشاهده نامند.
علت پیدایش همه موجودات همان تجلی حق است که به دو صورت تعبیر شده است.
تجلی علمی: ظهور حق در صورت اعیان ثابته در حضرت علم (فیض اقدس) است.
تجلی شهودی وجودی: ظهور حق به احکام و آثار اعیان ثابته (فیض مقدس).
در تجلی نخست در مرتبه علم، حق به صورت اعیان و قابلیت و استعدادهای آن ظهور کرده است و در تجلی دوم به احکام و آثار اعیان مطابق استعدادها و قابلیت های آن ها تحقق بخشید و عالم را به وجود آورد. وجود عالم اثر تجلی حق است.
اگر تجلی حق بر همه اشیاء نباشد حقیقت اشیاء ظاهر نمی شود.
چون عالم از تجلی خالی ماند آناً نابود می گردد و چون تجلی خدا در عالم جریان یابد جهان باقی ماند پس کل هستی به ظهور و تجلی حق باقی است.
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
شهید و شهادت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"موضوع شهید و شهادت، در عرفان اسلامی، موضوعی است تازه و هنوز به طور مستقل و جامع، درباره آن، تحقیقی صورت نگرفته است.با آن که در شریعت مقدس اسلام، جایگاه شهادت و شهید، به خوبی روشن و آشکار است و آیه و حدیث فراوانی در این زمینه وجود دارد؛اما در عرفان اسلامی تنها جملههایی کوتاه، به صورت جسته و گریخته، در لابهلای متون عرفانی و کتابهای صوفیه یافت میشود که به مفهوم شهادت باز میگردد.در این مقاله، سعی بر آن است که پس از روشن کردن جایگاه شهادت و شهید در نگاه شریعت، به شناسایی و بررسی شهادت و شهید، در عرفان پرداخته شود و عاملهای مؤثر در پدید آمدن شهادت در نگاه عرفان، مورد بررسی قرار گیرد."
الوهیت در عرفان ساتیا سای بابا
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۸ شماره ۲۵۸
حوزههای تخصصی: