نقدی بر مجموعه آثار فارسی احمد غزالی
آرشیو
چکیده
متن
جه احمد غزالی در سال 457 ه.ق در طابران ؟؟؟ولادت یافت، او برادر کهتر ابو حامد محمد ؟؟؟(450-505)بوده است.
خواجه احمد یک یاز مشایخ بزرگ قرن پنجم ؟؟میرود که مدت سی سال در مسند ارشاد ؟؟؟داشته است.وی ضمن تربیت شاگردانی چند، تصنیف تألیفاتی بس گرانبها و نیز به وعظ و ؟؟؟و ارشا و هدایت مردمان میپرداخته است.
خواجه احمد پس از شصت و سه سال عمر پربار ؟؟؟، به سال 520 هجری قمری در شهر قزوین ؟؟؟نموده و مدفنش در محله احمدیه قزوین مسجد احمدیه)قرار دارد.
و اما-مورد و علت این مقال، نقد و اصلاحات چاپ دومین از کتاب«مجموعه آثار فارسی محمد غزالی»است که اخیرا به اهتمام فاضل محترم آقای احمد مجاهد از سوی انتشارات دانشگاه تهران(تحت شماره 1717)نشر یافته است.
قبل از آغاز مطلب، نکتهای نیز قابل یادآوری است که چاپ دوم مجموعه آثار فارس احمد غزالی»(شهریور ماه 1370 شمسی)از نظر اغلاط مطبعی و ناخوانا بودن پارهای از کلمات و جملات از مشخصه بارز آن میباشد و میتوان اذعان نمود که چاپ اول آن(تیرماه 1358 شمسی)از نظر نوع چاپ برتری و رجحان دارد و متأسفانه پس از سیزده سال صنعت طبع و نشر دانشگاه تهران بجای بهتر شدن به وضیعت اسفناکی دچار گشته است.البته دانشگاه تهران که از قدیمیترین دانشگاههای کشورمان میباشد، با بیش از نیم قرن فعالیت فرهنگی، که از عمرش میگذرد، از تکنولوژی پیشرفته در صنعت چاپ محروم میباشد که این موضوع باعث بسی تأسف است.
اینک به ترتیب صفحات کتاب به پیش رفته و به ذکر نکات مورد نظر اشاره میشود.
1-در صفحه 17 مقدمه آمده است که:«اگر از تاریخ وفات امام احمد غزالی که 517 باشد، مدت 83 سال را کم کنیم، تاریخ ولادت احمد 444 میشود».
که صحیح آن 73 سال است و چون از 517 کم شود 444 خواهد شد.
البته در صفحات بعدی کتاب، سال دقیق و معتبر و لادت و وفات و مدت عمر خواجه احمد به رستی ذکر شده است.
2-در صفحه 31 مقدمه آمده است:«بعضی نوشتن رساله سوانح را از طرف احمد بنا به علاقه و دلبستگی او به عین القضاة میدانند».
همچنانکه مرحوم رضاقلی خان هدایت در کتاب ریاض العارفین(صفحه 59)و سپس جناب دکتر جواد نوربخش(صفحه 12 مقدمه بر سوانح)و جناب احمد مجاهد(صفحه 31 مقدمه بر مجموعه ؟؟؟فارس احمد غزالی)به ترتیب متذکر شدهاند به خواجه احمد«سوانح»را در غلبه محبت ؟؟؟القضاة نوشته است، ولیکن در متن کتاب سوانح، اعم از چاپ دکتر جواد نوربخش کرمانی(صفحه 3 سوانح)و ؟؟؟چاپ دکتر نصر الله پور جوادی(صفحه 1 سوانح)و همچنین در چاپ جناب احمد مجاهد صفحه 114 سوانح در مجموعه آثار فارسی احمد غزالی)خود خواجه احمد صریحا اشاره نموده است که«سوانح را به درخواست صاین الدین نامی ؟؟؟مریدانش نوشتهاند».
البته دکتر پور جوادی نیز این باور را که خواجه احمد کتاب سوانح را در پاسخ به تقاضا و یا در غلبه محبت عین القضاة نوشته، صحیح ندانسته است. (1)
حقیر نیز بارها در این تفکر بودم که این صاین الدین»کیست که خواجه احمد بنا به درخواست وی شروع به نگارش سوانح نموده است.
آیا مقام«صاین الدین»از ارج و قرب عین القضات»در نزد خواجه احمد بیشتر بوده است یا خیر؟ تا اینکه در میان دستنوشتههای مرحوم پدرم به مقالهای تحت عنوان«مقام عشق در تصوّف اسلامی»برخورد نمودم که این مجهول بر من بنده معلوم گردید * .
مرحوم پدرم مرقوم داشتهاند:«ابو الفضل صائن الدین بن عبد الله صوف بغدادی(ابو الفضل بغدادی متوفی 550 ه ق)مرید خاص و جانشین خواجه احمد در طریقت بوده است.
ابو الفضل بغدادی توسط خواجه وارد در طریقت شده که طریقه نعمت اللهیه از او منشعب گشته است.خواجه احمد رساله سوانح را به درخواست و در غلبه محبت خاص صائن الدین(ابو الفضل بغدادی)نوشتهاند»[نسخه دستنوشت پدرم ایوب صاحب اختیاری رحمة الله علیه].
3-در صفحه 33-مقدمه، در قسمت تربیت یافتگان و شاگردان خواجه احمد غزالی چنین آمده است:
الف-امام محمد غزالی ب-عین القضات همدانی ج-حکیم سنایی غزنوی (*)قبل از آنکه به دستیابی دستنوشتههای مرحوم پدرم نائل گردم، شبی در خواب، پدرم را دیدم پیرتر و شکستهتر از هنگام مرگ، و بانورانیت و اعتماد بنفس بسیار.در پایش افتادم و تقاضای یاری نمودم، مرا از زمین بلند کرده و در آغوش گرفت.پس از ماجراها و صحبتهای زیاد...از ایشان سؤال کردم که چرا راجع به هویت صاین الدین چیزی به من نمیگویید؟پس از تبسمی فرمودند که تو خود میبایستی به مفاهیم و معنای دست یابی، البته با توکل بر حضرت ربوبی و با استعانت از رواح مقدسه ائمه و اولیاء و با پشتکار خود.دانستم که منظور چیست، اما باز هم مصرّ بودم تا از زبان خودان بشنوم، ایشان پس از مدتی بالأخره در جواب گفتند:«من در خوابی این را از زبان خواجه احمد غزالی شنیدم و در جایی برایت نوشتهام».
د-ابو الفضل بغدادی(جانشین خواجه احمد غزالی) ه شیخ عبد الواحد آمدی(صاحب کتاب غرر الحکم و درر الکلم).
و-شیخ روز بهان کبیر(عارف قرن ششم و مدفون در مصر) ز-ابن البرزی جزری(از اکابر فقهای شافعی) ح-ضیاء الدین ابو نجیب عبد القاهر سهروردی (مؤسس فرقه سهروردیه) ت-ابن شهر آشوب(شهر آشوب مروی مازندرانی از محدثان بزرگ شیعه) اما از ذکر نام دو تن از مریدان و شاگردان وی چشم پوشی شده است.
الف-احمد کاتبی بلخی(که سلسله مولویه از او انشعاب یافته است). (2)
ب-ابن برکه همدانی(از مشایخ عین القضات همدانی و از پیروان خواجه احمد غزالی).
در حالی که در حاشیه صفحه 71 راجع به یکی از شیوخ عین القضات آمده است:«ابن برکه یکی از شیوخ طریقت عین القضات میباشد....»اما در قسمت تربیت یافتگان و مریدان و شاگردان خواجه احمد غزالی نامی و نشانی از«برکه همدانی»درج نشده است.
4-در صفحه 69 در قسمت«غزالی و ابلیس» میتوان به صورتی ظریف و باریک، به قرابت بعضی از افکار و آراء خواجه احمد و بان عربی(در مبحث«فرعونشناسی»)پی برد.نظریه ابن عربی درباره«فرعون»در واقع تأثیرپذیری او را از آراء خواجه احمد غزالی درباره«ابلیس»(به تعبیر خواجه احمد، آن«سرور مهجوران»)میرساند.
ریشه و سرچشمه بعضی از آراء ابن عربی را از نظریه غزالی راجع به«ابلیس»و نیز تدوین آراء و مشایخ خراسان در باب«عشق»را که به صورتی زیبا و روانشناسانه بیان نموده، میبایستی جستجو نمود.
در بحث بر آراء پیچیده و اسرار امیز ابن عربی باید حتما از مباحث پیچیده فلسفی آگاهی داشت تا به شرک و کفر درنه غلطید، بویژه در زمینه حرکت جوهری و رابطه آن با احاطه خداوندی در کل نظام هستی که انسان را موجودی معنوی (علاوه بر جسمانیت وی)بیان میدارد.
همانگونه که ایقان داریم، خداوند منشأ و صادر همه هستی و آفرینش و صنع میباشد، پس«خوبی و بدی»نیز از او صادر گشته و«زیبایی و زشتی» را نیز او آفریده و او به راستی«احسن الخالقین» است لذا هر چه را که میبینیم همه نیک است ولاغیر.
پس همه هستی اعم از اعیان و موجودات، مظاهر و جلوههای حق میباشند، و خداوند در تمام آنها ظاهر و متجلی است و هر جا که اعیان و موجود باشد او نیز آنجا موجود بوده و در تمام این صورتها ظهور یافته و مییابد.
فیلسوف و علامه کبیر حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)نیز این اندیشه ابن عربی را با زبانی ساده چنین بیان میفرمودند:«عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید»و منظورشان این بود که خداوند حاضر و ناظر است و در همه امور احاطه و جریان دارد و غفلت آدمی باعث خسران رحمت و نعمت خداوندی خواهد گشت.
یک چشم زدن غافل از آن شاه نباشید
شاید که نگاهی کند، آگاه نباشید
حال که ابن عربی میگوید:«خداوند در همه امور و بر کل هستی و اعیان و موجودات جاری است و جهان از حضرتش جدا نیست»آیا منظورش این است که چون خداوند در نیکی و بدی محاط بوده و جریان دارد، پس خداوند در زشتی و پلیدی و بدی نیز وجود دارد؟و آیا این بدور از صفات خداوندی نمیباشد؟
در جواب باید گفت که ابن عربی در بحث «قرب و بعد»و در بحث«نقش اسماء و صفات در آفرینش و خلقت»و به ویژه در بحث«انسان کامل»به این سؤال پاسخ گفته است.
ابن عربی«انسان کامل»را محل تجلی تام اسماء حق میداند، زیرا که انسان کامل نمونه آفرینش میباشد.انسان کامل مرکزیت جهان اصغر و جهان اکبر است و تجلّی آندو در آینه دل مؤمن عاشق باعث میگردد که انسان کامل به واقع کل جهان محسوب گردد.
از همین روست که عرفای مکتب خراسان «خداوند را زیبایی مطلق»نام نهادهاند، و زیباپرستی را در واقع همان مستی معنوی و سکر مدام تعبیر نمودهاند.
5-جناب احمد مجاهد در صفحه 78 و در حاشیه آن نوشتهاند که:«شیخ محود شبستری در کتاب کنز الحقائق چنین آورده است...»و همین مورد را در صفحه 88 سطر 12 و صفحه 89 در حاشیه صفحه تکرار نمودهاند.
بر طبق تحقیق پژوهشگران معاصر، این کتاب از آن پهلوان محمود خوارزمی میباشد نه شیخ محمود شبستری.از جمله آقای دکتر صمد موحّد نیز در این مورد تحقیق و کنکاش نمودهاند. (3)
6-در حاشیه صفحه 112 چنین آمده است: «صحت انتساب کتاب لطائف اشرفی به نظام الدین غریب محلّ بحث است».
گفتنی است که بر طبق تحقیقات جناب مایل هروی، کتاب لطایف اشرفی به املاء سید اشرف جهانگیر سمنانی(م 808 ه ق)و تحریر نظام الدین غریب یمنی میباشد (4) این کتاب با مقدمه سید وحید اشرف کچهچوی در لکهنو هندوستان بچاپ رسیده است.
البته بنظر حقیر سال وفات سیدّ اشرف جهانگیر سمنانی باید 708 باشد و این بنده به تاریخ 808 مشکوک بوده، و کتاب لطایف اشرفی را مأخذی معتبر و کهن و نزدیک به زمان وقوع موارد یاد شده (از نظر تاریخی)میداند.
7-جناب احمد مجاهد در صحفه 96 چنین نوشتهاند:«نظام الدین غریب متوفّای 750 ه ق میباشد»، در حالی که نظام الدین غریب یمنی بر اساس تحقیق جناب مایل هروی تا سال 808 ه ق زنده بوده است. (5)
8-در صفحه 153 آمده است:«وفات احمد غزالی به اتفاق تذکره نویسان سال 420 میباشد.»که صحیح آن سال 520 ه ق است.
9-جناب احمد مجاهد در بخش«شجره اقطاب و سلاسل صوفیه که به خواجه احمد غزالی میپیوندند»در بخش سلسله نعمت اللهیّه بویژه در صفحات 197 و 199 در بین مقتدّمان و معاصران نام بعضی از اقطاب آن رااز قلم انداختهاند.
در بخش متقدمیّن بعد از خواجه احمد غزالی میبایستی شیخ صاین الدین ابو الفضل بغدادی درج میشد و در بخش معاصرین نیز بین حاج محمد آقا (منّور)و نور علیشاه کرمانی باید نام سه تن از اقطاب این سلسله قرار میگرفت که محض یادآوری و اصلاح درج میگردد:-حاج علی آقا ذوالریاستین شیرازی -سید اسماعیل اجاق کرمانشاهی -حاج میرزا عبد الحسین ذوالریاستین(مونس) 10-در صفحه 3 مقدمه بر رساله بحر الحقیقه نوشته شده است«این اثر تنها در یک جای، یعنی در کتابخانه ملی پاریس ضمن مجموعه شماره 1359 با تاریخ 877 ه.ق در یک مجموعه معرفی شده است».
دکتر پور جوادی نیز نشانی همین مجموعه را در مقدمه خود بر رساله بحر الحقیقه چنین نقل نمودهاند«مجموعه مورد نظر تحت شماره 159 در کتابخانه ملی پاریس محفوظ است». (6)
11-در صفحه 76 مقدمه بر رسالة الطیور نوشته شده است.«از این اثر سه نسخه با مشخصات زیر دیده شده است، -نسخه کتابخانه حمیدیه در استانبول به شماره 7/1447، با تاریخ 750 الی 811 که در مجموعه دیده میشود...».
دکتر پور جوادی نیز نشانی همین مجموعه را در مقدمه خود بر رسالة الطیور با قید تاریخ 754 ه.ق نقل نمودهاند. (7)
ضمنا تاریخ کتابت نسخه اصل رسالة الطیور عربی(منسوب به ابو حامد محمد غزالی)قید نشده است، در صورتی که دکتر پور جوادی نشانی مأخذ خود را(از رسالة الطیور عربی ابو حامد محمد غزالی)ذکر نمودهاند. (8)
12-در صفحه 106 که کلیه نسخ سوانح در کتابخانههای جهان قید شده است، نامی از نسخه خطی خانقاه نعمت اللهی مورخ 822 ه.ق دیدهنمیشود با اینکه در صفحه 104 به آن اشاره شده است.
13-در بخش نامههای احمد غزالی به عین القضات همدانی که بهتر بود نام«مکاتبات» بر خود میگرفت، چون یک نامه هم از عین القضات به خواجه احمد نیز در آن درج میباشد.
در این بخش یک نامه از عین القضات و 6 نامه از خواجه احمد مندرج است، حال آنکه در کتاب «مکاتبه بین خواجه احمد و عین القضات»که به اهتمام دکتر نصر الله پورجوادی بچاپ رسیده است، یک نامه از عین القضات و 8 نامه از خواجه احمد درج گردیه است.
در زیر برابری نامهها در این دو کتاب مقایسه شدهاند(با اولویت چاپ جناب مجاهد):
مکاتبات در چاپ مجاهد
1-نامه عین القضات به خواجه احمد 2-نامه اول خواجه احمد.
3-نامه دوم خواجه احمد.
4-نامه سوم خواجه احمد.
5-نامه چهارم خواجه احمد.
6-نامه پنجم خواجه احمد.
7-نامه ششم خواجه احمد.
مکاتبات در چاپ پورجوادی
1-نامه عین القضات به خواجه احمد.
2-نامه اول خواجه احمد.
3-نامه چهارم خواجه احمد.
4-نامه ششم خواجه احمد.
5-نامه پنجم خواجه احمد.
6-نامه هشتم خواجه احمد.
7-نامه سوم خواجه احمد.
8 و 9-نامههای شماره دوم و هفتم اضافه دارد.
البته نامه شماره هفتم نسخه دکتر پورجوادی برابر با وصیت نامه اول نسخه جناب مجاهد میباشد.
14-در جدول و در بخش سلاسل صوفیه که به خواجه احمد غزالی میپیوندند، در طریقه سهروردیه پس از شیخ شهاب الدین عمر سهروردی نامی از طریقت سهروردیه هندوستان و سلسله ملتانیه(شیخ بهاء الدین زکریا ملتانی)در میان نیست.
قابل ذکر است که این جدول کاستیهایی نیز دارد، امید که با پژوهش بیشتر کاملتر گردد.
5-از اشکالات مرسوم در زمانه حاضر، عدم رعایت قواعد دستوری و عدم رعایت همزهها، تشدیدها، و...در مورد صنعت چاپ کشورمان میباشد.
از جمله تشدیدهای بیموردی که در همین کتاب فراوان یافت میشود و حقیر چند نمونه را ارائه مینماید.
در سطر اول صفحه 98، نواینی، به صورت نوای نیّ نوشته شده و در سطر سوم همان صفحه، زر، به صورت زرّ یا سخن آمده است.
و در سطر نهم صحفه 113، امام، به صورت امّام، نوشته شده است.
16-یکی دیگر از اشکالات نشر دانشگاه تهران، رعایت نکردن علائم دستوری میباشد.پس و پیش قرار دان علامات دستوری در چند مورد دیده شده است مثلا در صفحه 82 در سطر آخر نوشته شده است:
درگه طفلی، که بودم شیر جو
گاهوارم را که جنابنید او؟
که صحیح آن چنین است:گاهوارم را که جنبانید؟او.
17-در پایان بعضی از اغلاط مطبعی را که بیاد حقیر مانده جهت رفع و اصلاح آن در چاپهای بعدی عرضه میدارد:
18-آثار مندرج در این مجموعه، برای اولین بار نیست که نشر مییابد، بلکه قبلا آن رسالات چاپ شده و در دسترس عموم قرار گرفته بود و تنها حسن این کتاب، مجموعه بودن آن میباشد. *
امید است که با رحمت الهی و کوشش جناب آقای احمد مجاهد کتابهایی را که ایشان قول دادهاند بر صاحبدلان عرضه نمایند.چاپ کتابهای:
الف-التجرید فی کلمة التوحید از خواجه احمد غزالی.
ب-المجالس از خواجه احمد غزالی.
ج-لذخیرة فی علم البصیرة(الذخیرة لاهل البصیرة)از خواجه احمد غزالی.
د-چاپ سه شرح بر رساله سوانح.
میتواند بر شناخت بیشتر اندیشههای خواجه احمد غزالی یاری رسان باشد، با تشکر و آرزوی توفیق بیشتر برای ایشان.
یادداشتها
(*)در این کتاب رسالات ذیل مندرج میباشند.الف-بحر الحقیقه.ب-رساله الطیور.ج-سوانح.د-رساله عینیه (موعظه).ه نامهها رسائل فوق قبلا بچاپ رسیده بودند فقط در مورد: الف-یک وصیت نامه ب-مقاله روح(در یک صفحه)در این مجموعه برای اولین بار بچاپ رسیدهاند.
(1)-مکاتبات خواجه احمد غزالی با عین القضات همدانی، به اهتمام نصر الله پور جوادی، چاپ خانقاه نعمت اللهی تهران، چاپ اول، اسفند 1356، ص 7 مقدمه.
(2)-همان مأخذ، ص 5-مقدمه.
(3)-مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، به اهتمام و مقدمه دکتر صمد موحد، چاپ کتابخانه طهوری، تهران، چاپ اول، 1365، ص 11 مقدمه.
(4)-مایل هروی، نجیب، اصطلاحات عراقی در گزاره سمنانی، کیهان اندیشه-شماره 14، مهر و آبان 1366، ص 98.
(5)-همان مأخذ، ص 98.
(6)-بحر الحقیقه، تصنیف خواجه احمد غزالی، به اهتمام نصر اله پورجوادی، اردیبهشت ماه 1356، چاپ اول- تهران، ص 20 مقدمه.
(7)-داستان مرغان(متن فارسی راسلة الطیر)، تصنیف خواجه احمد غزالی، به اهتمام نصر الله پور جوادی، آذر ماه 1355 چاپ اول-تهران ص 21 مقدمه.
(8)-همان مأخذ، ص 44.