فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۰ مورد.
نقش قرائت قرآن در ترجمه و تفاسیر ایرانی در قرن دهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«علم قرائت» را می توان یکی از مهم ترین علوم قرآنی دانست که تأثیری مستقیم بر ترجمه و تفسیر قرآن دارد. بررسی و ملاحظه ترجمه ها و تفاسیر قرآن در آیاتی که قرائات مختلف در کلمه یا کلماتی از آن ها وجود دارد که بر معنای آیات مؤثر است، نشانگر قرائت مورد پذیرش یا حداقل مرجَّح نزد مترجم یا مفسر قرآن می باشد. در این مقاله، ابتدا معرفی یک ترجمه (ترجمه ای ناشناخته و تصحیح شده از منطقه خراسان بزرگ) و سه تفسیر قرآن کریم (منهج الصادقین، زبده التفاسیر و مواهب العلیّه یا تفسیر حسینی) از مترجمان و مفسران ایرانی در قرن دهم هجری قمری مورد مطالعه قرار گرفته است. انتخاب قرن دهم از آن رو صورت پذیرفته که شواهد مختلف نشان می دهد در این قرن، مراحل آغازین دوره روی آوری کاتبان، مترجمان و مفسران به یک قرائت از میان قرائات مشهور صورت پذیرفته است. بررسی مقایسه ای قرائت قرآن در این ترجمه و تفاسیر نشان می دهد هرچند پذیرش قرائت واحد در قرن دهم نزد عموم محققان و در تمام مناطق ایران به طور فراگیر به چشم نمی خورد، ولی توجه به روایات منقول از عاصم بن ابی النَّجود کوفی بیشتر است. در این میان، تطابق کامل قرائت برخی از آثار با قرائت عاصم به روایت ابوبکر شعبه بن عیّاش در قرن دهم از قبیل «منهج الصادقین» و «تفسیر حسینی» نتیجه یاد شده را تقویت می کند.
نقش هنجارگریزی واژگانی در کشف لایه های معنایی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
حوزه های تخصصی:
کشف لایه های زیرین معنایی قرآن کریم در رسیدن به برداشت های جدید از قرآن، کارایی به سزایی دارد. بهره بردن از روش های نوین و یافته های جدید علم زبان شناسی در کنار به کار بستن قواعد با ارزش علم اصول، گام کارآمدی در دست یابی به لایه های معنایی عمیق قرآن شمرده می شود. یکی از این روش ها، توجه به هنجارگریزی در متن مقدس وحی است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام می شود، شیوه ای نوین برای کشف دلالت های التزامی آیات قرآن، پیشنهاد شده و با بررسی نمونه هایی از آیات قرآن کریم نشان داده شده دقت در هنجارگریزی چگونه می تواند به پیداکردن معانی جدید در آیات قرآن بینجامد. افزون بر بیان معانی التزامی، شواهدی از کلام معصومان(ع) و سخن مفسران و بزرگان دین نیز برای بیان حجیّت و نشان دادن صحّت چنین برداشت هایی ارائه شده است.
احتباک و آثار معنایی آن در تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«احتباک» در بدیع، بدین معناست که در دو کلام پیاپی، از جملة اول، قسمتی که مشابه آن در جملة دوم بیان شده است حذف شود و از جملة دوم نیز بخشی که در جملة اول بدان اشاره شده است حذف گردد. این صنعت با خلق ظرفیت های معنایی در بخشی از آیات قرآن، معنای گسترده ای را در قالبی محدود، به نمایش می گذارد که پژوهش در آن، نشانگر تأثیر علم بدیع در تفسیر است؛ به این صورت: الف. گاه ایجاز، اقتضا می کند در دو موضوع متقابل با احکام جداگانه ، تنها به اصل یکی از دو موضوع و حکم موضوع دیگر، پرداخته شود تا شنونده، اصل متقابل دیگر و حکم لنگة مذکور در کلام را خود کشف کند. ب. گاهی که دو طرف تشبیه انطباق کامل ندارند به مدد احتباک، عدم انطباق ظاهری توجیه می شود. ج. در برخی آیات، که دو فعل متفاوت از حیث زمان به کار رفته و شبهة ناهماهنگی پدید آورده است، صنعت احتباک چنین مواردی را تحلیل می کند. د. احتباک، برخی از شبهات محتوایی آیات و ناسازگاری ظاهری میان آنها را پاسخ می دهد. این مقاله، حاوی نمونه های متعدد قرآنی و تفسیری در این زمینه است.
بررسی راهکارهای ایجاد و تقویت انس دانشجویان با تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم سیاستگذاری های انجام یافته در زمینه روش های ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در جامعه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی، راهبردها و راهکارهای عملی آن همچنان مغفول مانده است. این مقاله با تمرکز بر جامعه دانشجویی در صدد است تا راهکارهای ایجاد و تقویت انس دانشجویان با قرآن و معارف والای آن را مورد بررسی قرار دهد. فرهنگ سازی در مقاطع تحصیلی پیش از دانشگاه، اتخاذ جذاب ترین روش در تولید و ارائه محتوا، توجه به عوامل انگیزش در مخاطب، استفاده از راهبردهای مبتنی بر «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» و لزوم ایجاد تحول در معیارهای گزینش مربیان و مدرسان معارف قرآنی، توجه به نقش و تاثیر رسانه و هنر در تربیت پنهان جوانان و اندیشیدن جهت به کارگیری تدبیر مناسب در پاسخگویی به شبهات مطرح پیرامون قرآن و آموزه های آن، از جمله این راهکارها است.
گونه شناسی مطالعات میان رشته ای در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندوجهی بودن پدیده ها و مسائل و همچنین پیشگیری از تحویل انگاری، پژوهشگران را از مطالعات میان رشته ای ناگزیر کرده است. قرآن کریم نیز در دوران معاصر به همین دلایل، بسیار در معرض چنین پژوهش هایی قرار گرفته است. لیکن به دلیل نو بودن این شکل از مطالعات، عموماً پژوهش گران بنا به برداشت خود از میان رشته ای به آن می پردازند که همین امر، تعیین محدوده و بیان تعریفی منسجم از میان رشته ای و همچنین بیان گونه های قرآنی آن را لازم می گرداند. در حقیقت ترکیب هم گرایانه را می توان معیار اصلی برای تحقق میان رشته ای در نظر گرفت. بنا به میزان تحقق همگرایی میان رشته ها، سه گونه اصلی را برای مطالعات میان رشته ای می توان برشمرد؛ چند رشته ای؛ میان رشته ای و فرارشته ای. بر این اساس، برای مطالعات میان رشته ای قرآن کریم نیز سه گونه اصلی را می توان برشمرد: چند رشته ای قرآنی؛ میان رشته ای قرآنی و فرا رشته ای قرآنی. هر یک از این گونه ها نیز دارای اشکال مختلفی است که با ایجاد منظومه ای از این گونه ها می توان تا حدی به انسجام بیشتری در مطالعات میان رشته ای قرآن کریم دست یافت و نقشه راهی را پیش روی علاقه مندان به این گونه از مطالعات گشود.
اخلاق تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث مرتبط با پدیده فهم متن و بیان و تفسیر، اخلاق مربوط به آن است. در اخلاق فهم و تفسیر متن پرسش هایی چند مطرح است. برخی از این پرسش ها عبارت است از: آیا انسان در قبال متنی که به دنبال فهم آن است مسئولیتی دارد ؟ آیا برای فهم و تفسیر متن، معیارهایی وجود دارد که ما را ازگام گذاردن در بیراهه مبرا دارد؟ و آیا هرکس برای فهم متن آزاد است و آنچه برداشت می کند را می تواند به متن مورد نظر و صاحب آن متن نسبت دهد؟ این بحث آنگاه که به متون مقدس، و در بین مسلمانان به قرآن کریم ارتباط پیدا می کند از اهمیت و حساسیت مضاعفی برخوردار می شود. در این نوشتار سعی برآن بوده است تا با تکیه بر متون اسلامی مسؤولیت اخلاقی مخاطبان متون روشن شود و حدود فهم معنا و تفسیر آن با توجه با معیارهای اخلاقی به ویژه در ارتباط با قرآن کریم به بحث گذاشته شود.
نقش علم صرف در تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از علوم مؤثر در تفسیر قرآن، «علم صرف» است. مقاله حاضر نقش این علم را در تفسیر قرآن در دو محور «شناخت ماده» و «هیأت کلمات» قرآن بررسی کرده است. در محور نخست، علم صرف در رهنمون شدن مفسّر به احتمالات گوناگون در مادة کلمه، تعیین یکی از محتملات و تعیین ریشه و باب کلمه، نقش آفرین است. در محور دوم، علم صرف در شناخت هیأت های مشکل، مشترک، مشابه و متحدالشکل نقش دارد.
مبانی رویکرد ذهنیگرا در تفسیر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رویکرد ذهنی گرا، بر دخالت عناصر ذهنی در تفسیر تأکید دارد و بر آن است که قبل از تفسیر، معنای متن، وجود خارجی ندارد. بهترین راه مواجهه با پیامدهای نادرست رویکرد ذهنی در تفسیر متون دینی، بررسی مبانی معرفت شناسی و نظری آن است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی ارتباط آن را با سه مقولة محوری؛ «حقیقت»، «زبان» و «روش» نشان می دهد. طبق رویکرد ذهنی، حقیقتی به معنای مطابقت وجود ندارد یا نسبی است؛ روشی برای نیل بدان وجود ندارد و زبان حکایت گر از واقع نیست. بر این اساس تفسیر به معنای دستیابی به حقیقت از طریق زبان و روش ممکن نیست. درحالی که بر پایة اصول عقلایی، حقیقت به معنای ویژگی قضیه؛ زبان به عنوان ابزار ابراز معنا؛ و روش به عنوان راه وصول به آن، شالودة تفسیر متون را شکل می دهند.
نقش دانش اصول فقه در تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه علامه طباطبایی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن و رسیدن به معنا و مراد خدای متعال از واژگان و جمله های قرآن کریم تأثیر چشمگیر و بسزایی دارد.
این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی نگارش یافته و هدف آن، ارائه و تبیین موارد و میزان نقش آفرینی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی است. در این پژوهش موارد و میزان تأثیر دانش اصول فقه در تفسیر و نیز برخی از کاربردهای عینی و عملی دانش اصول فقه در تفسیر قرآن به ویژه در غیر آیات الاحکام را از دیدگاه ایشان به اختصار ذکر می کنیم.
از دیدگاه علامه طباطبایی دانش اصول فقه در سه بخشِ مبانی تفسیر، قواعد تفسیر، و منابع تفسیر نقش آفرین است و از میان بخش های یادشده، بیشترین تأثیر مربوط به بخش قواعد تفسیر است.
بایستگی دانش بدیع در تفسیر؛ با نگاهی به تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز یکی از دغدغه های دانشمندان تفسیر و علوم قرآن، شمارش دانش های بایسته در تفسیر بوده است؛ چندان که علاوه بر کتب علوم قرآن در دیباچة بسیاری از تفاسیر نیز به این دغدغه پرداخته شده است. علم بدیع از دانش هایی است که بر بایستگی آن در دانش تفسیر پافشاری شده است؛ اما امروزه که گسست بین تفسیر قرآن و زیباشناسی آن جدی گرفته شده، این مسئله مطرح می شود که آیا دانش بدیع، تنها در زیبایی شناسی قرآن تأثیر دارد یا اینکه در تفسیر قرآن نیز نقش آفرین است؟ این مقاله با انگیزة بررسی همین موضوع و برای رسیدن به نتیجه ای روشن دربارة بایستگی دانش بدیع در دانش تفسیر می کوشد تا با نگاهی به تفسیر المیزان، به جایگاه شناسی دانش بدیع در روش تفسیری علامه طباطبایی بپردازد و نشان دهد که دانش بدیع از بایسته های تفسیر است و علامه طباطبایی نیز در فرایند تفسیر آیات الهی از این دانش بهره برده است.
تفسیر آیة آفاق و انفس در بستر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای کشف معنای مراد آیات باید آنها را در همان بستر تاریخ نزولش مطالعه کرد. بر اثر بی توجهی به این مهم تفسیری که از بسیاری از آیات به دست داده می شود، با مراد واقعی آیات بسیار فاصله دارد. یکی از آیاتی که بیش تر در دوره های متأخر تفسیر نادرستی برای آن عرضه شده، آیة آفاق و انفس است. اغلب مراد از آفاق را عالم طبیعت یا عالم کبیر و مقصود از انفس را عالم انسان اعم از جسم و روح یا عالم صغیر یعنی خصوص روح می گیرند؛ حال که مراد واقعی این است که خداوند غلبة پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان را بر مکه و نواحی اطراف مکه به مشرکان مکه نشان خواهد داد و از این رهگذر برای آنان روشن خواهد کرد که وعده های قرآن حق است و از سوی خداوند نازل شده است.
تعلق حروف جاره و تأثیر آن در تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حروف جاره به لحاظ داشتن وضعیتی خاص در میان حروف، برای ایجاد معانی خود، نیازمند ارتباط با دو لفظ دیگرند. از این پدیده نحویان با عنوان «تعلق حروف جر» تعبیر کرده¬اند. با عنایت به این مناط نیاز نداشتن حروف جری که به صورت زائد، و یا احیاناً در دیگر معانی به کار می¬روند، نیز استعمال غیر حرفی برخی از این حروف، تفسیر می¬گردد. در بیشتر موارد، تعیین متعلق به آسانی صورت می¬گیرد. اما گاه استفاده از حروف جر، در کلام از حالتی غیر معمول برخوردار بوده که در این مورد قرائن عقلی و نقلی و احیاناً سیاق و جز آن، مفسر را برای تعیین متعلق کمک می¬کند. یافتن و تعیین متعلق این حروف در درک صحیح معنا تأثیر گذار است و گاه با تعیین متعلقات گوناگون، عبارت به چند وجه، قرائت می¬شود.
طرح مستندسازی متن قرآن و چاپ انتقادی آن (نگارش: میشائیل مارکس (آلمان)، ترجمه: طلوع خادم الشریعة)
نقدی بر نظریه حرکت جوهری ملاصدرا و تأثیر آن در فهم او از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا مهم¬ترین دلیل¬های اثبات حرکت جوهری مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. دو دلیل از پنج دلیل حرکت جوهری به کمک نقادی برخی از معاصران و سایر دلیل¬ها با استدلال¬هایی جدید و ابتکاری ابطال شده¬اند. سپس تفسیرهایی که صدرا با توجه به نظریه حرکت جوهری ارائه داده است، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور، کلیه آیاتی را که صدرا تحت تأثیر این نظریه، بر خلاف معنای ظاهری تفسیر کرده است، جمع¬آوری شده و با توجه به سایر آیات، روایات، معنای ظاهری و متبادر از الفاظ و خصوصیاتی که در فلسفه برای حرکت جوهری بیان شده است، صحت و سقم انطباق آیات با حرکت جوهری معین شده و این نتیجه به دست آمده است که هیچ یک از برداشت¬های صدرا (تحت تأثیر نظریة حرکت جوهری) از آیات قرآن، درست نیست.
گسستها و پیوستهاى ترجمه و تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی شناسایی و یافتن مشترکات و تفاوت های دو فرآیند ترجمه و تفسیر قرآن است. نگارنده در راستای بیان پیوستگی های ترجمه و تفسیر در زمینه هایی چون: روند رو به رشد و تکاملی ترجمه و تفسیر قرآن در گذر زمان، تأثیر پیش باورهای کلامی، فقهی، ادبی و ... نیازهای مشترک چون پرهیز از دخالت دادن تئوریهای علمی و گرایشهای شخصی، تأویل متشابهات در ترجمه و تفسیر و نیز مبادی همسان چون لایه های معنای سخن خداوند، تعدد و وحدت مراد در کلام الهی، فهم سخن خداوند، اختلاف، تواتر و تعارض قراءت های قرآن، مبادی استدلالی کشف مراد خداوند به عنوان حلقه پیوست ترجمه و تفسیر نام می برد. در زمینه ناهمسانی های ترجمه و تفسیر از عرصه ساختار و آمایش، گوناگونی شیوه بیان، اسلوب بلاغی و سایر آرایه های کلامی سخن به میان آورده است و در پایان نتیجه می گیرد که نقاط اشتراک ترجمه و تفسیر و نیازهای مشترک آن دو بیشتر از نقاط آنهاست.