مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
آفاق
حوزههای تخصصی:
بازتاب سیر آفاق و انفس در اشعار صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"سفر همواره مضمونی بسیار رایج و پر کاربرد در آثار منظوم و منثور ادبی بوده است. با رواج تصوف، صوفیان برای تهذیب مریدان، آنان را به سفرهایی طولانی وادار می کردند، اما به مرور این اندیشه مطرح شد که سفر باطنی یا در اصطلاح سیر انفس در تحقق کمال و تهذیب نفس بسیار موثرتر واقع می گردد، از این رو غالبا در صورت عدم امکان سیرالنفس، سیر آفاق مطلوب محسوب می شد. با ورود تصوف به شعر، بسیاری از اندیشه ها و تعالیم صوفیان وارد حوزه ی شعر شد...
"
تفسیر آیة آفاق و انفس در بستر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کشف معنای مراد آیات باید آنها را در همان بستر تاریخ نزولش مطالعه کرد. بر اثر بی توجهی به این مهم تفسیری که از بسیاری از آیات به دست داده می شود، با مراد واقعی آیات بسیار فاصله دارد. یکی از آیاتی که بیش تر در دوره های متأخر تفسیر نادرستی برای آن عرضه شده، آیة آفاق و انفس است. اغلب مراد از آفاق را عالم طبیعت یا عالم کبیر و مقصود از انفس را عالم انسان اعم از جسم و روح یا عالم صغیر یعنی خصوص روح می گیرند؛ حال که مراد واقعی این است که خداوند غلبة پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان را بر مکه و نواحی اطراف مکه به مشرکان مکه نشان خواهد داد و از این رهگذر برای آنان روشن خواهد کرد که وعده های قرآن حق است و از سوی خداوند نازل شده است.
سفر در سنت اول عرفانی با تکیه بر آرا و نظریه های عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفر همواره یکی از موضوعات مطرح در عرفان و تصوف بوده است و عارفان برای تهذیب نفس به سفرهای طولانی می پرداختند. درواقع عرفان و تصوف نوعی مسافرت و تجربه ای است که فرد در عین بی خویشی، خدا را در خود احساس می کند. بسیاری از چهره های نامدار تصوف، سیر آفاق و انفس را با یکدیگر آمیخته اند و از سفر ظاهری برای مقدمه ای بر سیر درون بهره جسته اند. ازسوی دیگر در بیشتر امهات متون تصوف، بخش یا بخش هایی به سفر ظاهری و بیان آداب و شرایط آن اختصاص یافته است. در تعالیم اسلام توجه ویژه ای به سفر شده است و به همین سبب، مشایخ عرفان و تصوف نیز در آثار و گفتار خود به این امر توجه خاص داشته اند. با دقت در آثار عطار نیشابوری نکته ای بسیار مهم جلوه می کند و آن اینکه عطار در آثارش گویی به نوعی سفرهای آفاقی و انفسی را تجربه کرده است و گاه حتی می کوشد برخی از آنچه در این سیر آفاق و انفس دیده است، توصیف کند. در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی تلاش شده است تا سفر در متون عرفانی، آداب، شرایط و لوازم سفر با تکیه بر آثار منظوم و منثور عطار واکاوی و تحلیل شود. نتیجه پژوهش نشان از آن دارد که هدف اصلی از سیر آفاق، مخالفت با هواهای نفسانی، تربیت نفس و تبدیل صفات رذیله آن به صفات پسندیده است که در این سفرها در مقایسه با انواع دیگر، با جدیّت بیشتری دنبال می شود
بررسی سیر آفاقی طبیعت و عناصر آن با تکیه بر آیات قرآنی در اشعار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته تا به امروز شعرا در اشعار خود از عناصر طبیعت و مظاهر آفاقی آن برای مقاصدی گوناگونی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، مرثیه و... بهره برده اند. نمود طبیعت در اشعار مولانا اعم از مثنوی و غزلیات شمس در راستای رویکرد آفاقی او به جهان هستی بسیار زیاد است این حضور هم به لحاظ کثرت و تعداد ابیات است و هم به لحاظ تنوّع عناصر طبیعی به کار رفته.آنچه شاعران عارف تجربه کرده اند، مفاهیم فرا دنیایی و سرشار از ابهام و ناشناختگی و پیچش است در گذر از آفاق به انفس تصاویر شعری شعر عرفانی مفاهیم معقول عارفانه را در معرض دید مخاطب قرار می دهد. سهم طبیعت و پدیده های پر تعداد آن در این تصویرسازی قابل توجه است. اندیشیدن درباره ی طبیعت در حقیقت به خود اندیشیدن است، شعری که به آفاق و پدیده های طبیعی آن بپردازد در همه ی زمان ها مورد توجه شاعران بوده است برخی تنها به وصف آن پرداخته اند و برخی دیگر خصوصیات فکری، روحی، نژادی، دینی و عقیدتی خود را با کمک آن به منصه ی ظهور رسانده اند. شعر کلاسیک عرفانی ما به ضرورت اندیشه های متصوفه و عرفا و گشت و گذار و تفرّج آنان در آفاق و دیدن مظاهر طبیعت، به صورتی قابل توجه از پدیده های طبیعی بهره گرفته است. کاربرد این عناصر و تصاویر شعری آفاقی به صورت جدّی با سنایی آغاز می شود و با مولانا به ژرفای معنای انفسی خود می رسد. مولانا با ایجاد پلی میان عالم آفاق و انفس نحوه ی تعامل شعر سنتی عرفانی و گذر از محسوس به نامحسوس و طبیعت به فرا طبیعت را به خوبی نشان می دهد. در این مقاله نگارنده بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای ضمن بیان اجمالی نحوه ی به کارگیری طبیعت و عناصر مختلف آن در شعر عرفانی مولانا به نحوه ی تفاوت کاربرد این عناصر آفاقی در معنای انفسی آنها بپردازد، چرا که در اشعار مولانا سیرانفسی طبیعت به عنوان ابزاری برای القای معانی و مفاهیم عرفانی به کار می رود.
آفاق در شعر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
67 - 76
حوزههای تخصصی:
علاقه برخی شاعران و نویسندگان به استفاده از یک واژه خاص می تواند متضمن معنا و مفهومی پنهان باشد. نظامی گنجه ای در آثارش (خمسه)، به نسبت دیگر شاعران هم عصرش از واژه «آفاق» زیاد استفاده کرده است.(پنجاه بار) با توجه به اینکه نام همسر محبوب شاعر «آفاق قبچاقی» است که بعد از سرودن مخزن الاسرار با او ازدواج کرده و قبل از سرودن خسرو و شیرین درگذشته است، نویسندگان این مقاله بر این باورند که غم از دست دادن آفاق قبچاقی و علاقه مفرط نظامی به او سبب شده که شاعر به صورت ناخودآگاه ،واژه «آفاق» را بسیار به کار ببرد.حتّی زمانی که استفاده از یک مترادف دیگر مانند: عالم، مُلک، دنیا و ... امکان پذیر و حتی مناسب تر بوده است. در این نوشته با بررسی آماری کاربرد این واژه در آثار چند تن از شاعران هم عصر نظامی و همچنین بررسی کاربرد این واژه و بسامد آن در منظومه های نظامی مشخص شده است که هرچه از زمان مرگ آفاق گذشته است ، میزان استفاده از این واژه نیز کم تر شده است.در این نوشته برای بررسی آماری از نرم افزارهای دُرج و گنجور استفاده شده است .
«سیمای پیر در سلوک عارفانه عطار و مولوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مکتب عرفان و تصوّف، هدف سالک الی الله، شناخت حقیقت و اتصال به ذات لایزال الهی است، سلوک اهل معرفت بدون ارشاد پیر و مرشد راه دان و آگاه، به سرانجام نمی رسد.
در اندیشه عارفانه عطّار و مولوی، نقش پیر در هدایت سالک خداجو، مهمترین عنصر وصول به حقیقت محسوب می شود. از دیدگاه آن ها، مصاحبت با شیخ و مرشد راز دان، داروی شفا بخش بیماری های جسمانی و روحانی، و اکسیر تحوّل وجود سالک محسوب می گردد. او، مرید را در سلوک نفسانی، یاری می دهد. تا مسیر طریقت را از مرحله انقطاع از هستی، تا فناء فی الله ، که غایت سیر الی الله است، بپیماید.
از منظر عطّار و مولانا، پیر، کلید باب نجات، سایه حق، تجلی گاه اسماء و صفات الهی، آیینه حقیقت، آگاه از اسرار و رموز هستی، نایب حق، جاسوس دلها، و قادر بر تصرّف در عالم بشمار می آید. او، با عنایت حق، به فنای اوصاف و افعال و ذات خود پرداخته است، و آینه صاف وجودش، منعکس کننده انوار الهی، و روشن کننده مسیر سلوک سالکان الی الله است.