در قرآن کریم و روایات اهل بیت: از حقیقتی به نام «روح القدس» سخن رفته است. مفسّران و شارحان حدیث، هرکدام بر اساس استدلال های مختلف، دیدگاه های متعددی پیرامون ویژگی ها و مصادیق آن بیان داشته اند. مقاله حاضر با هدف بررسی این دیدگاه ها و نمایاندن دیدگاه جامع پیرامون مصداق روح القدس در آیات و روایات و آثار بهره مندی از آن به نگارش درآمده و به این نتیجه دست یافته است که روح القدس در آیات و روایات بر دو مصداق: جبرئیل امین7 و روح قدسی انبیا و معصومان: اطلاق شده است که در صورت مصداق اول، فرشته اعظم خدای متعال و نازل کننده قرآن بر پیامبر اکرم 9است و در صورت دوم، مرتبه ای از مراتب روح انسانی است که مبدأ علم، عصمت و انجام معجزات در انبیا و معصومان7 است.
از دیرباز درک معانی باطنی قرآن در کنار معانی ظاهری و به تعبیری گرایش به تأویل همراه تفسیر، در کانون توجه اندیشمندان این حوزه قرار داشته است. در این میدان فیض کاشانی با اندوختههای فلسفی ـ عرفانی از یک سو و بهرههای قرآنی ـ حدیثی از سوی دیگر، تفسیر روایی خود را بر اساس تأویل باطنی آیات سامان داده است. وی تأویل را فراتر از مدلول لفظ و به مثابه معانی حقیقی و روح و باطن الفاظ می¬داند. تأویلات فیض از ابعادی چون: مفهوم و حقیقت تأویل، گونه¬های آن و مبانی وی در تأویل آیات، مورد توجه است. در این میان, شناخت حقیقت تأویل و تأویل آیات قرآن در شأن اهلبیت (علیهم السلام) نیازمند نقد و بررسی افزون¬تر است. زیرا برخی با نقد این گونه نگرش, چنین برداشتهایی را دور از ذهن و غیرمنطبق با سیاق و شأن نزول آیات دانستهاند. تبیین و ارزیابی تأویلات فیض مستلزم بررسی نگرش وی به رمز و راز تأویل و مبانی او در این زمینه است.
یکی از آیات مرتبط با موضوع انتصاب حضرت علی(ع) به امامت در روز غدیر آیه سوم سوره مائده است. درباره شأن نزول و تعیین رخداد این آیه میان مفسّران فریقین اختلاف است. مفسّران شیعه با استناد به آیات و روایات به صراحت آیه را در باره اعلان ولایت و جانشینی امام علی(ع) در روز غدیر ذکر نموده اند، اما برخی از مفسّران اهل سنت زمان نزول آیه اکمال را روز عرفه دانسته و آن را روز اکمال احکام، فرائض و سنن الهی می دانند؛ به گونه ای که پس از آن هیچ حکم دیگری از فرائض بر پیامبر اکرم’ نازل نشده و دین کامل گردیده است. برخی دیگر از اهل سنت نزول آیه را در روز غدیر و مربوط به جانشینی امام علی(ع) دانسته اند. این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی آراء و دیدگاه های تفسیری مفسّرانی مانند: ثعلبی، رازی، سیوطی، آلوسی و زحیلی، شأن نزول آیه اکمال را در ترازوی نقد قرار دهد و راه اثبات اندیشه تفسیری شیعه که همان تأیید امامت و ولایت حضرت علی(ع) است، هموار نماید.
یکی از مباحثی که از دیرباز مورد توجه دانشمندان، مفسرین و متفکران علوم اسلامی بوده، بررسی و پژوهش پیرامون مفهوم "" اُمّی"" بودن پیامبر است. این واژه با مشتقاتش در شش آیه از قرآن کریم آمده است. نظرات و آراء متفاوتی در تفسیر این کلمه مطرح شده که گاه این دیدگاهها در تقابل و رد هم بوده است. یکی از معانی مطرح که از مقبولیّت گستردهای بهره میبرد، "" بیسواد و درس ناخوانده"" است. مقالة حاضر میکوشد تا با بررسی تعاریف موجود، بر پایه آیات و روایات نظرات مختلف را بسنجد و قول مختار را مستدل نماید.
در بررسی تاریخ علوم اسلامی، به موضوع هایی مشترک میان حکمت اسلامی و قرآنبرمی خوریم که گاهی سبب برخورد و بحث بسیاری در میان اصحاب عقل، تفسیر و نقل گردیده است. یکی از این مسائل، مسئلة روح و نَفْس است که میان این دو بینش، یعنی تفسیر و حکمت اسلامی مورد بحث و برخورد قرار گرفته است. بر این اساس، دربارة آفرینش و حقیقت نَفْس و روح در میان اندیشمندان مسلمان سه دیدگاه وجود دارد: 1 روح مجرّد انسان پیش از بدن او آفریده شده است و برخی روایات با تعیین زمان، تقدّم وجودی روح بر بدن را تأیید می کنند.2 روح مجرّد و بدن مادّی همزمان آفریده شده اند و از لحظه ای که جسم انسان استعداد پذیرش روح یافته، خداوند روح مجرّد وی را آفریده، متعلّق به بدنش نموده است.3 روح انسان، جسمانی الحدوث و روحانی البقاء است؛ به این معنی که روح مجرّد آدمی، نه پیش از جسم او آفریده شده است و نه همزمان با آن، بلکه روح در طلیعة پیدایش، یک امر مادّی است که همراه با بدن طبیعی وی پدید آمده است و با تحوّل جوهری تکامل یافته، به مرحلة تجرّد روحانی رسیده است. در این مقاله برآنیم که با تکیه بر معانی نَفْس و روح در قرآنو حکمت اسلامی، به استقبال این بحث و نزاع رفته، به این پرسش پاسخ دهیم که قرآنو حکمت اسلامی دربارة روح و نَفْس چه نظری دارند؟ برای این منظور، نخست به روش مطالعة کتابخانه ای به سِیر مفاهیم نَفْس و روح در قرآنو میان فلاسفه می پردازیم و آنگاه بعد از بیان، بررسی و تحلیل دیدگاه ها، برخی از آنها را نقد می کنیم.