فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۱۱٬۲۱۲ مورد.
تطبیق رَدا در ادبیات یارسان با رَتا (راتا) در آیین زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون مقدس آیین یاری با چند اصل اخلاقی مؤکد روبه رویم که به صورت مکرر در طول زمان از زبان پیران این آیین بیان شده اند. این اصول اخلاقی عبارت اند از راستی، پاکی، نیستی و رَدا. در این مقاله سعی شده است ریشة واژة رَدا در متون یارسان بررسی شود. این پژوهش مشخص می کند که واژة رَدا در متون یارسان که به معنای بخشش، دهش و سخاوت است با رَتا (راتا) در اوستا و دین زردشتی یکی است، زیرا رتا در دین زرتشتی، ایزد دهش و سخاوت است و نیز از ضوابط اخلاقی در این آیین محسوب می شود. تنها تفاوت این دو واژه در واج «د» و «ت» است که آن هم در قواعد مربوط به تبدیل واج ها قاعده ای عام محسوب می شود.
کلمه «خدا» در مقدمه انجیل یوحنا؛ دیدگاه ها و نظریات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کلمه» در سنت یهودی و متن مقدس عبری گرچه همواره به طور مستقیم و با صراحت مورد اشاره قرار نگرفته است، اما واژه های «حکمت» و «ممرا» و... در عهد عتیق دیده می شود که همان کارکردهای «کلمه» در فلسفه یونان، عهد جدید و حتی قرآن را دارد.
فیلون به عنوان یکی از بزرگ ترین فلاسفه یهودی و به عنوان یکی از نخستین متکلمان فیلسوف، نقش مهمی در ورود این واژه به ادبیات دینی دارد. وی معانی زیادی را برای کلمه برشمرده است؛ به گونه ای که برخی، معانی موردنظر فیلون از این واژه را تا بیش از 60 معنا احصا نموده اند.
یوحنا نیز در فضایی یونانی می اندیشید. زمانی که او عیسی را در مقدمه انجیلش با عنوان «کلمه» خطاب کرد، مخاطبان انجیلش با دیدن این واژه، هیچ غرابتی نداشتند و آن را در فضای فلسفی یونان کاملاً درک می کردند.
به نظر می رسد، از میان رویکردهای گوناگون به ریشه این واژه در مقدمه یوحنا، این دیدگاه که فلسفه یونان و فیلون در ورود این واژه به ادبیات عهد جدید و یوحنا، مؤثرتر از دیگر عوامل بودند، از شواهد محکم تری برخوردار است.
تحلیل و نقد رویکردهای تربیت معنوی نوپدید (بررسی الگوی معنویت باوری فارغ از دین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای «تربیت معنوی» را می توان از دو منظر دینی و فارغ از دین مورد توجه قرار داد. هدف مقاله حاضر بررسی و نقد رویکردهای تربیت معنوی در اردوگاه معنویت باوران فارغ از دین است. بنابراین نخست سه رویکرد تربیت معنوی نوپدید؛ تحویل دین به اخلاق، انتگرال و تک بُعدی نگر؛ مورد بررسی قرار گرفت و سپس اهداف و پیش فرض های «تربیت معنوی» در این رویکردها مورد تحلیل قرار گرفت و بالاخره ضمن نقد رویکردهای مورد نظر، از دو زاویه ساختاری (عدم تضمین ثبات، محدودنگری، تلاش برای رسمیت یافتن در عین مخالفت با آن و عدم انطباق با واقعیت های وجودی انسان) و روشی (مبتنی بر روش های استفاده شده در هر یک از سه رویکرد) نشان داده شد که معنویت های نوپدید، به رغم اثرگذاری های مقطعی و موضعی، به دلیل عدم برخورداری از ساختار متناسب با شرایط وجودی انسان و همچنین ضعف در روش های پیشنهادی برای تحقق اهداف خود، در دراز مدت با دشواری مواجه هستند.
قاضى سعید و نظریه خاص او درباره اسما و صفات حق تعالى
حوزههای تخصصی:
«چکیده»
این مقاله در صدد تبیین دیدگاه خاص قاضى سعید درباره چگونگى و کیفیت اتصاف واجب تعالى به صفات است از آن جا که توضیح دقیق این مسئله، منوط به تبیین اصول فکرى و مبنایى قاضى سعید است، لذا در ابتدا به این مبانى اشاره شده و سپس چون به نظر نویسنده قول حق در مسئله قول صدرالمتالهین شیرازى است، مقایسهاى اجمالى بین این دو دیدگاه به عمل آمده است .
یاد قیامت
بررسی و نقد نظریه های «کلام جدید و نسبت آن با کلام قدیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تعیین مرزهای علوم و مشخص کردن وزن دانش های نوپیدا، به عنوان علم جدید یا ادامة همان علم سابق، امری ناگزیر است. در مورد کلام قدیم و کلام جدید و رابطه آنها با یکدیگر، دیدگاه های گوناگونی میان اندیشمندان معاصر مطرح شده است. از یک سو، برخی آنها را دو علم جداگانه با دو هویت معرفتی مستقل می دانند که در همه اضلاع-حتی در موضوع و غایت - متفاوت اند و در نتیجه، تفاوت ماهوی دارند و از سوی دیگر، بیشتر دانشوران تفاوتی ماهوی میان آن دو قائل نیستند و کلام جدید را دنباله کلام قدیم و مرحله کمالی و تحول یافته آن، در برخی یا تمام اضلاع معرفتی می دانند. این پژوهش، با تأکید بر تفاوت میان کلام جدید و الاهیات جدید و خاستگاه متفاوت آن دو، با واکاوی و نقد رهیافت های کلام جدید، آنها را به شیوه ای علمی و منطقی بررسیده و کوشیده است نظریه ای را که در این بزنگاه به صواب نزدیک تر است بیابد. در نهایت، حاصل این کوشش، برگزیدن نظریه یکسان انگاری ماهویِ کلام جدید و کلام قدیم، با محوریت تجدد در برخی اضلاع معرفتی آن، بوده است.
معنا و مبنای عقل گرایی معتزله در تفسیر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رویکرد اندیشمندان معتزله در فهم متون دینی و تفسیر آیات قرآن، عقلی است. این مقاله با روش «توصیفی تحلیلی» به بررسی معنا و مبنای عقل گرایی معتزله در تفسیر قرآن می پردازد. مقصود از «عقل گرایی معتزله در تفسیر» آن است که اولاً، در فهم و تفسیر قرآن، عقل مقدم بر دیگر ادله و حایز رتبة اول است. ثانیاً، صحت بیانات شرعی و فهم مراد آنها محتاج به ادلة عقلی است. براین اساس، معتزله ظاهر گرایی در فهم متون دینی و قرآن را مردود دانسته اند و بر جایگاه محوری عقل و مدرکات عقلی در تفسیر قرآن تأکید دارند. آنان بشری بودن وضع و مواضعه در زبان و شناخت اوصاف توحید و عدل الهی را شرط دریافت قصد متکلم در معارف دینی برشمرده اند. پایه های عقل گرایی اعتزالی در تفسیر عبارت است از: حادث بودن قرآن، تفسیرپذیری قرآن، ارشادی و تأکیدی بودن بیانات قرآنی در توحید و عدل، و سازگاری حکم عقل با خطابات قرآنی.
آخرالزمان در نگاه مکتب صهیونیسم مسیحی
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به آخرالزمان جزء لاینفک آموزه های تمامی ادیان و حتی مکاتب دست ساز بشری است، به گونه ای که عدم پاسخ به پرسش آخرالزمان، ذهن ناآرام بشر را در وادی حیرت وانهاده و سکون و آرامش را که ثمره ایمان به ادیان و مکاتب است، حاصل نمی آورد. از این رو اعتقاد به این آموزه وجه مشترک تمامی ادیان و مکاتب است. بر این اساس مکتب صهیونیسم مسیحی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و حتی در میان مکاتب موجود، بیش ترین نقش را به آخرالزمان داده، به گونه ای که تفسیر آموزه های دیگر این مکتب تنها در سایه نگاه به آخرالزمان میسر خواهد بود. این تحقیق ضمن معرفی اجمالی مکتب صهیونیسم مسیحی به دنبال تبیین نقش آخرالزمان در مکتب صهیونیسم مسیحی است.
دین و زبان تمثیلى
منبع:
معرفت ۱۳۷۵ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
تحلیل و نقد نظریه اتحاد نفوس انسانی با یکدیگر پس از مرگ از دیدگاه سه حکیم مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مسأله که نفوس کدام انسان هائی بعد از مرگ باقی اند و آن نفوس آیا تعین خود را از دست خواهند داد و به یک نفس کلّی تبدیل خواهند شد یا اینکه کثرت خود را حفظ خواهند کرد، مورد توجّه این سه حکیم مسلمان بوده است. در این مقاله که موضوع اصلی آن تحلیل و بررسی آراء این سه حکیم پیرامون این دو موضوع است، به مهم ترین کتب آنها مراجعه شده و پس از جمع آوری آراء آنها در زمینه دو موضوع مورد نظر و نقد و بررسی آنها این نتیجه به دست آمده است که فارابی نفوس برخی از انسان ها را فانی می داند و این خلاف ضرورت دین اسلام است، امّا دو حکیم دیگر نفوس تمام انسان ها را باقی میدانند. پس از نقد و بررسی سه دلیلی که ابن سینا برای اثبات بقاء تمام نفوس اقامه کرده است و اشکال های صدرا به آنها، در این مقاله ثابت شده است که هیچ کدام از اشکال های صدرا به ادله ابن سینا وارد نیست و بطلان دو دلیل از آن ادله به وسیله اشکال های جدیدی اثبات شده است. در مورد اتحاد و اتصال نفوس به یکدیگر بعد از مرگ و تشکیل نفس کلّی معلوم، شده است که به خلاف نظر برخی از محققین، فارابی قائل به نفس کلّی به طوری که نفوس تعیین و تعدد خود را از دست بدهند، نیست. در مورد اتحاد و اتصال نفوس انسانی با عقل فعال از نظر ملاصدرا، در این مقاله با روشی جدید و ابتکاری پس از تحلیل و بررسی آراء او درباره تعقل، این نتیجه به دست آمده است که صدرا نیز نفس کلّی را قبول ندارد و کلیّه اشکال هایی که در ابتداء به نظریه اتصال نفوس با عقل فعال بعد از مرگ به نظر میرسند، با دقت و تحلیل در آراء او قابل پاسخ و دفع اند.
گفت و گوى مسیحیت و اسلام (1)
حوزههای تخصصی:
چکیده
گفت وگو از دیر باز نیاز انسان اجتماعى بوده، و امروزه راهکارى شایسته براى بررسى و چارهجویى دشوارىهاى موجود بهشمار مىرود . مقاله حاضر پژوهشى در تبیین بستر و زیرساختهاى گفت و گو بین دو دین اسلام و مسیحیت است که بیشتر بر ایجاد راهکارهاى عملى براى برقرارى روابط سالم اجتماعى و همزیستى مشترک و پایدار میان مسلمانان و مسیحیان بر اساس بازگشتبه اصول ناب و بى آلایش دو دین، تاکید مىکند .
نویسنده مقاله که از استادان ممتاز دانشگاه لبنان و از فعالان برجسته بین المللى در زمینه گفت و گوى ادیان و تمدنهاست، در این مقاله، ادیان آسمانى را سرچشمه زلال آزادى، برابرى و برادرى انسانها و الهام بخش اصلاحات فراگیر جوامع بشرى دانسته است .
گستره آیین های مقدس، شعائر و نمادهای دینی شیعه و کاتولیک؛ بررسی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیعه و کاتولیک به عنوان دو مذهب کلیدی در اسلام و مسیحیت، به طور خاص در حوزه آیین های مقدس، نمادها و شعائر دینی از شباهت های قابل توجهی برخوردارند. بیان این مهم می تواند زمینه گفت وگوی ادیانی و هم گرایی میان آنها را فراهم سازد. این پژوهش با این هدف و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، گستره آیین های مذهبی، شعائر و نمادهای دینی شیعه و کاتولیک را مقایسه نموده، در بررسی مقایسه ای اشتراکات و تمایزات آنها را برجسته نموده است. از جمله اشتراکات آنها این است که هریک بر این مسئله اذعان دارند که شعائر دینی منحصر در امور منصوص نمی شود. بر این اساس، عرف متدینان مجاز هستند که با حفظ شرایط، شعائر دینی را به غیر موارد منصوص سرایت دهند. همچنین هر دوی آنها در دین خود، با گرایش های مخالفی روبه رو هستند که هرگونه دخالت عرف در حوزه، مناسک و شعائر را مصداق بدعت می شمارند. با وجود چنین اشتراکاتی، تمایزاتی نیز در این عرصه میان آن دو مذهب وجود دارد: از جمله اینکه شعائر منصوص کاتولیک بسیار اندک و ناچیز است. ازاین رو، هرگز قابل مقایسه با شعائر منصوص شیعه نیست. این امر، بیش از هر چیز بیانگر جایگاه ویژه شعائر و مناسک دینی نزد شیعه و حاکی از وثاقت حداکثری آن است.