فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۲٬۱۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
نفس شناسی ملاصدرا تحت تأثیر مبانی وجود شناختی اوست. در وجود شناسی ملاصدرا، اصول مهمی چون اصالت وجود، بساطت وجود، وحدت وجود، اشتداد وجود، صورت به عنوان ملاک شیئیت یک شیء، تساوق وجود و وحدت، و نیز تساوق وجود و صفات کمالی دیده می شود. توجّه به این مبانی سبب گردید که ملاصدرا نظریّات بدیعی را در نفس شناسی ارائه کند؛ از جمله میتوان به این نظریات اشاره کرد: نفس در عین وحدت، جامع تمام قواست؛ میان نفس و بدن دوگانگی وجود ندارد؛ نفس جسمانی الحدوث و روحانی البقا است؛ هویّت انسان از ناحیه نفس است و لذا تغییر بدن، ضرری به اینهمانی انسان نمیرساند؛ نفس آخرین مرتبة جسمانیّت و اولین مرتبة روحانیّت است؛ وحدت نفس درجات متعدّد دارد؛ نفس با صفات کمالی تساوق دارد. تأثیر مبانی وجود شناختی ملاصدرا در مباحث نفس شناسی نشان میدهد که پیگیری مباحث نفس در فلسفة ملاصدرا، بدون توجّه به مباحث وجود شناختی او، میتواند سبب اخلال در فهم درست و دقیق دیدگاههای او گردد.
بررسی و تبیین واقع نمایی ادراکات از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عموماً گمان می شود که مسلک اصالی ملاصدرا در مسئلة مطابقت همان تمسک بر مبناگرایی غالب و تطابق ماهوی بوده است. این در حالی است که مبانی فلسفة صدرایی در باب انتزاعی بودن ماهیت، به صورت جدی نظریة تطابق ماهوی را به چالش می کشد. بر این اساس در حکمت متعالیه مسئلة علم و کیفیت تحصیل اقسام آن برای نفس به شیوه ای متفاوت مطرح می شود. وی معتقد است، دستکاری نفس ناشی از ابهام و واضح نبودن ادراکات است که به علت خساست و نقصان وجودی آن بروز می یابد. ملاصدرا برای حل مشکل مطابقت در ادراکات نفس از نظریة وحدت عاقل و معقول استفاده می کند. از دیدگاه صدرا چون علم حقیقتی وجودی داشته و وجود در عینیت با کمالات قرار دارد، درنتیجه نفس در فرایند ادراک و وحدت آن با ادراکات وجودی و کمالی می تواند از مرحلة وجودی و معرفتی اشتداد یافته و ادراکاتی واضح و مطابق با واقع را تحصیل کند.
تغایر خارجی عارض و معروض در معقولات ثانی فلسفی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ملاصدرا دربارة نحوة وجود معقولات ثانی فلسفی به صورت های مختلفی بیان و تفسیر شده است. از ظاهر عبارات ملاصدرا چنین برمی آید که معقولات ثانی فلسفی در خارج، مغایر با موصوف خود هستند. در تفسیرهایی که فیلسوفان نوصدرایی از دیدگاه ملاصدرا ارائه کرده اند، این تغایر به نحو صحیحی بیان نشده است. به اعتقاد نگارنده بیش تر اشتباهاتی که در تفسیر کلام ملاصدرا صورت گرفته از آن جا شروع شده که سعی شده است از عبارات او، قاعده ای کلی برای تمام معقولات ثانی فلسفی استخراج شود، در حالی که شواهد و قرائن متعدد گویای این مطلب هستند که او درصدد بیان چنین قاعده ای نبوده است.
در این مقاله ابتدا به فضایی که دیدگاه ملاصدرا در آن شکل گرفته اشاره می شود و سپس تفسیر شهید مطهری، استاد جوادی، آملی، و استاد یزدان پناه از دیدگاه ملاصدرا بیان و نقد خواهد شد. در پایان با استفاده از عبارت های خود ملاصدرا، دیدگاه وی را دربارة چگونگی تغایر معقولات ثانی فلسفی بیان خواهیم کرد
درآمدی بر آرای ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بیان دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت می باشد. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد تحلیلی استنباطی انجام شده و با استفاده از منابع موجود و در دسترس به تحلیل و استنباط دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت پرداخته است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که اصول تربیتی استنباط شده از اندیشه های ابن سینا و جاحظ، شباهت ها و تفاوت هایی دارد. از جمله این شباهت ها، می توان به مواردی همچون اصل توجه به تفاوت های فردی، توصیه به عقل گرایی، تغییرپذیری صفات، اعتدال در یادگیری، یادگیری مشارکتی، ایجاد شرایط مناسب برای یادگیری، تنظیم برنامه با توجه به مراحل رشد انسان و توجه به علاقه فراگیران در کسب علوم اشاره کرد. همچنین، تفاوت ها به این قرار است که ابن سینا به اصل خودشناسی و خودسازی، تربیت شغلی، توجه به صلاحیت و تخصص معلم و اصل توجه به امکانات در فرایند عمل تربیتی توجه اساسی داشته، اما جاحظ به آن توجه نکرده و از آن غافل مانده است.
تکامل و صیرورت نفس در پرتو تخلق به آموزه های اخلاقی با تکیه بر آراء صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگاره تاثیر «حکمت عملی و اخلاق» در تکامل نفس، علاوه از اهمیَت فوق العاده اش در نیل به «مرتبه فوق تجرد عقلی» در حکمت ملاصدرا، از ترابط میان این دو رهیافت نزد وی خبر می دهد. توجَه به اندیشه های فلسفی صدرالمتألهین شیرازی هم چون «جسمانیة الحدوث بودن نفس، حرکت جوهری، تشکیک مراتب نفس و اتحاد عاقل به معقول»، که نقطه عزیمت پژوهش حاضر و مدخل آن نیز بشمار می روند، تاثیر بسزایی در طرح، درک و چگونگی تجرد نفس از ماهیت و فوق تجرد عقلی دارد. هم چنین در نظرگاه وی، التزام به حکمت عملی در کنار حکمت نظری، به منزله بال هایی برای عروج انسان تا مرتبه فوق تجرد هستند که وی را در مسیر قدس حقیقی و اتصال به عالم علوی همراهی نموده و او را کتاب علوی الهی می نمایند. از منظر ملاصدرا هر دو قسم حکمت دارای نتیجه واحدی هستند، بدین بیان که علیرغم برتری حکمت نظری بر حکمت عملی نزد وی، ملاصدرا غایت حکمت عملی را همان هدف از حکمت نظری، بلکه مکمل آن بر شمرده و آن را « سعادت انسان در دارین و تشبّه نفس به الله » معرفی می نماید. پس اگر سخن ملاصدرا مبنی بر تشبّه نفس به الله در جریان تهذیب اخلاقی دینی را با سخن دیگر وی مبنی بر اینکه «خداوند انسان را در ذات و صفات و افعال بر مثال خود آفریده است» - که این سخن مبتنی بر تشبّه ساختار وجودی انسان به حق متعال می باشد - جمع نماییم، می توان بیان کرد که از نظر وی التزام نفس بر علوم و ادراکات مکتسبه و نیز تهذیب اخلاقی، مسبب ترقَی نفس به مرتبه فوق تجرد عقلی می گردد.
ملاصدرا و تبیینی نو از مسئله مسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة تناسخ یکی از موضوعات پردامنه ای است که در ادیان گوناگون به ویژه ادیان غیرابراهیمی مطرح است. از مسائل مطرح در دین اسلام مسئلة مسخ است. تبیین این مسئله و پاسخ به سؤال های پیرامون آن با توجه به مبانی فکری مختلف و درک صحیحی از تلقی ناصحیح از مسخ، زمینه ارائه دیدگاه های متفاوتی از آن را پدید آورده است. در این مقاله کوشیده شده دیدگاه صدرالمتألهین، به ویژه با توجه به نگاشته مستقل وی در تفسیر، بازبینی شود. صدرا با نگاهی نو به مسئلة مسخ، و تمایز نهادن میان تناسخ و مسخ و تفکیک تعاریف متفاوت از آن، تبیینی خاص از این مسئله ارائه می دهد و روشن کرده که مهم ترین اشکال تناسخ که رجوع دوباره نفس مجرد به عالم ماده است در مسئلة مسخ مطرح در قرآن وجود ندارد.
نگاه سه حکیم مسلمان به مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله͏ شر یکی از مهم͏ترین مسائل کلامی در ادیان و حوزه͏ دین پژوهی است. اهمیت موضوع از آن جهت است که ناظر به اصل باورهای دینی یعنی اثبات وجود خدا و صفات اوست و به نحوی به آموزه͏های دینی جرح و نقد وارد می کند؛ اما در واقع این مسئله مشتمل بر شبهه͏ ناسازگاری دو ایده͏ یعنی وجود خدا و وجود شر در عالم است به طوری که می توان ادعا کرد گزاره های خدا وجود دارد، و شر وجود دارد، از نظر منطقی سازگار نیستند. مگر این که دست از اطلاق صفات خدا برداشت و به تقیید و تحدید صفات خدا قائل شد و برای جهان، دیدگاه دوئالیستی یعنی دو خالق خیر و شر در نظر گرفت. در این راستا، راه حل͏های سه حکیم مسلمان یعنی ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا به عنوان بزرگ͏ترین فیلسوفان اسلامی مورد بررسی و تحلیل قرار می͏گیرد. هر یک از این سه فیلسوف سهم عظیمی در پاسخ به شبهه داشته اند. از این رو این مقاله در صدد بررسی این مسئله است که راه حل های این سه فیلسوف چه اشتراکات و تفاوت هایی دارد. نهایتا با توجه به مبنای فکری آن͏ها به دست می͏آید که عدمی بودن شر و مقصود بالعرض بودن آن، جزء مؤلفه های بنیادین سه دیدگاه است.
طرح نظری برنامه درسی بر اساس دیدگاه معرفت شناسی اشراق سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
این مقاله با اقتباس از دیدگاه معرفت شناسی فلسفه اشراق سهروردی با روش تحلیل فلسفی و با رویکردی استنباطی، ضمن پرداختن به بعد معرفت شناختی اشراقی و تشریح ویژگیهای آن، یعنی دانش معرفت شناختی، دانش ذوقی و ضرورت تمسک به انسان کامل، و با الگوبرداری از نظریه های برنامه درسی، برنامه درسی اشراقی در چهار گام 1) اهداف 2) معلم (روش تدریس) و متعلم 3) محتوا 4) ارزشیابی تبیین می شود. نتایج حکایت دارد که برنامه درسی اشراقی از رویکردی دانش آموز محور برخوردار است و هدفگذاری را بر مبنای علایق و نیازهای وی در کسب معرفت حصولی (اهداف واسطه ای) به منظور تحقق معرفت حضوری (هدف غایی) قرار می دهد (گام اول). معلم با این دید که تحقق هدف غایی مستلزم تلاش خود دانش آموز است، روش تدریس را در تعامل با وی قرار می دهد (گام دوم). محتوا را گزینش و اجرا می کند (گام سوم) و در نهایت چون یادگیری، تحت تأثیر تلاش دانش آموز است، روح حاکم بر ارزشیابی فراگیر را مسئول مستقیم پیروزیها و شکست های خود قلمداد می کند و شیوه ارزشیابی را در خود سنجی دانش آموز قلمداد می کند (گام چهارم).
ادراکات شهودی نفس در حکمت سینوی و برخی پیامدهای معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه معرفت شناسی ابن سینا آبستن نظریات بدیعی است که اگرچه در تفکرات فلاسفه بعد از وی بروزی تام یافتند؛ اما می توان ظهور صریح یا ضمنی آنها را در آراء شیخ الرئیس رصد نمود. در این مقاله به واسطه وضع تفکیک تفکیک بین دو حوزه مشایی و مشرقی، تبیین شده است که ابن سینا به تبعیت از اسلاف مشایی خویش، ادراکات نفس را در قسم حصولی منحصر نموده و با اتکا به نظریه تجرید و تقشیر معرفتی به تشریح کیفیت تحصیل اینگونه ادراکات برای نفس پرداخته است. اما وی در تفکر مشرقی اش به واسطه روی آورد بدیعی که در قبال دو قوه حس مشترک و خیال در نمط پایانی اشارات یافته است؛ تحصیل و حفظ ادراکاتی شهودی و غیر حصولی را به این دو قوه انتساب می دهد که به معنای توسع ادراکات نفس در قسم شهودی و غیر حصولی در حکمت سینوی بوده و لاجرم نمی توان کیفیت تحصیلشان را به واسطه فرایند تجرید معرفتی تبیین نمود. ابن سینا به واسطه فهم اشتداد وجودی نفس و لحاظ آن به عنوان نردبان اشتداد معرفتی آن، واجد رویکردی در حوزه معرفت شناسی اسلامی می گردد که امکان تحصیل معرفت مطابق با واقع تا حدودی در آن تعبیه شده است.
امکان معرفت و چیستی آن در معرفت شناسی فیلسوفان صدرایی و کارتزین ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
در میان مباحث معرفت شناسی معاصر، دو مسئله امکان معرفت و چیستی آن، از جمله مباحث مهم به شمار می آیند. فیلسوفان حکمت متعالیه و فیلسوفان دکارتی، هر دو به امکان معرفت حقیقی اذعان دارند. همچنین آنها معرفت حقیقی را تعریف، و آن را به اقسام متفاوتی تقسیم می کنند. شکاکیت، تقسیم علم به حصولی و حضوری، سخن از تصور و تصدیق و اقسام آن و استفاده ایشان از منطق و به ویژه بحث قیاس و مباحث پیرامون آن، به منزله روش رسیدن به معرفت، از دیگر مباحث مهم در مقایسه معرفت شناسی این دو گروه در باب مسئله امکان و چیستی معرفت است.
توجیه معرفت شناختی ادراک بی واسطه ی خداوند از دیدگاه فلسفه ی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله استدلال بر امکان ادراک بی واسطه ی خداوند از طریق علم حضوری از دیدگاه فلسفه ی ملاصدرا است. این نوع ادراک مستقیم و بی واسطه می تواند توجیه معرفت شناختی باور به خدا را فراهم نماید. در این نوشتار چگونگی کارکرد علم حضوری در رابطه با توجیه معرفت شناختی باور به خدا و هم چنین اهمیت نقش علم حضوری در معرفت شناسی دینی نشان داده خواهد شد. صدرا به عنوان یک فیلسوف شیعی در مکتب جدید فلسفی اش، حکمت متعالیه، براساس الاهیات شیعی تلاش کرده است برای توجیه ادراک بی واسطه ی خدا از طریق علم حضوری استدلال نماید. در این مقاله هم چنین به تعدادی از نقدهای مهمی که بر ادراک بی واسطه ی خداوند که از نظر معرفت شناختی توسط ملاصدرا ادعا شده است؛ پرداخته خواهد شد.
جهان های ممکن انضمامی و نقد آن از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور مفهوم جهان های ممکن در فلسفه ی تحلیلی معاصر و تأثیر فراوان آن در غلبه بر تشکیک تجربه گرایی جدید مبنی بر نفی منطق وجهی، به مباحث فراوانی پیرامون ماهیت این مفهوم منجر شده است. عده ای از فلاسفه جهان های ممکن را اموری انتزاعی و چونان وضعیت ممکن امورِ همین جهان واقعی قلمداد کرده اند. در مقابل، برخی دیگر از فلاسفه که چهره ی برجسته ی آن ها دیوید لویس است با اتخاذ روی کردی که از آن تعبیر به نام گرایی تقلیلی می شود، تمامی جهان های ممکن را بالفعل می پندارند. بر این اساس، جهان های انضمامیِ دیگری غیر از جهانِ بالفعل وجود دارند و مفاهیمِ وجهی با استناد به مفاهیم غیروجهی تبیین می شود. در این مقاله، پس از طرح نظریه ی لویس، به برخی از انتقادات مطرح شده به نظریه ی او اشاره می شود. سپس با استناد به قول حکمای مسلمان نشان داده می شود که چگونه مفاهیم وجهی را از واقعیت عینی می توان استنتاج کرد و برای تبیین مفاهیم وجهی، نیاز به فرض جهان های کثیرِ انضمامی نیست.
بررسی مفاهیم «غنی» و «فقیر» از منظر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
اصطلاح «فقیر» و «غنی» نخستین بار در مباحث دینی، کلامی و عرفانی مطرح شد. پس از آن برخی فلاسفه مسلمان نیز این عناوین را در فلسفه وارد کرده، به تحلیل آن ها پرداخته اند. «غنی مطلق» از نظر ابن سینا و سهروردی موجودی است که در ذات، افعال و صفاتش به هیچ چیز نیازمند نباشد و هیچ موجودی نیز مستغنی از او نگردد. سهروردی «غنی مطلق» را همانند بوعلی مساوق مَلِک حقیقی دانسته است و از همین طریق درباره وحدانیت او استدلال می کند و در نهایت مطابق مبنای حکمت اشراقی خود، مصداق واقعی «غنی مطلق» را همان «نورالانوار» می داند. ملاصدرا نیز «غنی» و «فقیر» را بر مبنای اصالت وجود تعریف و تبیین می کند. بدین ترتیب «فقیر» در اصل وجودش نیازمند به «غنی مطلق» است. او با تحلیل اصل علیت و براساس اصالت وجود، به این نتیجه می رسد که تمام موجودات امکانی در اصل هستی خود به منشا هستی، عین فقر و وابستگی اند. معلول که ماسوی الله را شامل می شود، در هستی خود یکسره به علت حقیقی اش محتاج است؛ یعنی مجموعه ممکنات جز وابستگی به ذات «غنی» و مستقل مطلق، حقیقت دیگری ندارند. این نوع وابستگی در حکمت متعالیه با تعابیری چون فقر ذاتی و فقر وجودی بیان می شود. بنابراین همان گونه که در کلام خداوند متعال نیز اشاره شده است، فقر از خواص ذاتی مخلوقات و غنا منحصر در ذات احدیت است.
رویکردی تطبیقی به تکامل نفس صدرایی و تعالی وجودی یاسپرس در پرتو حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
مقایسه نظریه مثالِ افلاطونی و نظریه وجود جمعی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
توجه به ارتباط بین عالم های وجودی و چگونگی این ارتباط، ازجمله الزامات یک فلسفه نظام مند است. نظریه مُثُل افلاطون، صرفا متمرکز بر یافتن «فرد» عقلی برای انواع جسمانی است. فارغ از چالش تشکیک در ماهیت، این نظریه در تبیین افراد مثالی و یا فرد الهی برای انواع جسمانی، ناتوان است؛ لیکن با شکوفایی فلسفه اسلامی در حکمت متعالیه و پردازش نظریه اصالت و تشکیک وجود، تبیین دقیق تری به نام نظریه وجود جمعی ارائه شده است که تناظر و تطابق همه عوالم را به ارمغان می آورد.
فرجام نفوس انسانی پس از مرگ بدن در اندیشه ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله سرانجام انسان پس از مرگ بدن (با توجه به گرایش به جاودانگی) و بقای نفوس انسانی یا پذیرش فنا و بطلان آنها با فنای بدن، یکی از مسائل مورد توجه در فلسفه است. فلاسفهای همچون ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا در تبیین این مهم، مراتب و اقسام نفوس بعد از مرگ را ترسیم، و سرانجامِ هریک را تبیین نمودهاند. شیخالرئیس پس از فارابی و مقدم بر سایر حکیمان مسلمان به تقسیم نفوس انسانی پس از مرگ اهتمام ورزید. تحلیل سهروردی و ملاصدرا در این مسئله - با وجود اختلاف تعابیر جزئی - مشابه تحلیل سینوی است. تکیه بر بقا و جاودانگی نفوس کامل در علم و عمل و نقش بیواسطه یا باواسطه عقول بهویژه عقل فعال در آنها، مورد وفاق هر سه فیلسوف است؛ اما در مورد نفوس ناقص، ابنسینا تعلق به اجرام فلکی، سهروردی حضور در عالم صور معلقه و ملاصدرا حضور در عالم خیال را مطرح میکند.