فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۲٬۱۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
تعیین مختصات عرفان بر پایه سیره پیشوایان معصوم حاکی از تنزه عرفان اصیل از برخی روش های متعارف و شناخته شده در این زمینه است. از این منظر عارف در صدد شناحت و مشاهده و وصول به حضرت حق است. افزون بر جنبه های نظری که مقدمات سیر و سلوک را تشکیل می دهد، اهتمام به عبادات و تصفیه نفس و دستگیری خلق به مثابه عمل صالح، طی طریقی است که تجربه اندوزی و سلوک عرفانی در ساحت عمل دانسته می شود؛ در صورتی که تنوع حیطه ها و علقه های مطالعاتی ابن سینا لحاظ شود، سخنان او در این باره با دقت نگریسته شود و مدل عرفان اصیل پیشوایان معصوم به عنوان شاخص برگزیده شود، سهم قابل توجهی از مختصات مهم عرفان اصیل در رفتار و آثار ابن سینا مشهود است.
اصطلاح هورقلیا در اندیشه شیخ احمد احسایى و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
بررسی تطبیقی فقر در حکمت متعالیه و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از فقر موجودات ممکن، در هر دو حوزه ی فلسفه و عرفان، سخن بسیار است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه قرابت بیشتری با عرفان اسلامی دارد و فقری که در این دو حوزه تعریف و تبیین می شود بسیار به یک دیگر نزدیک اند. در حکمت متعالیه، بر پیشانی موجودات ممکن داغ فقر و هلاکت ذاتی خورده است، به گونه ای که عین ربط به علت خویش اند و از خود هیچ ندارند، بلکه به تعبیر دقیق تر، خودی ندارند. در عرفان نیز جز الف قامت یار چیزی دیگر در عالم هستی هویدا نیست و آنچه از کثرت ها در سرای وجود دیده می شود از یک سو عین فقر و روسیاهی و از سوی دیگر، وجوه و شؤونات ذات حق است. در این نوشتار، به مقایسه ی معنا و مفهوم فقر در حکمت متعالیه و عرفان می پردازیم تا در هر دو حوزه، با بیان تفاوت ها و شباهت ها، حقیقت آن سوی این روسیاهی را به تحقیق بنشینیم.
مفهوم امتدادمندى جسم طبیعى در طبیعیات سینوى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم امتداد در علوم طبیعى و ویژگى امتدادمندى اشیاى مادى نزد حکماى اسلامى مفروض و بدیهى انگاشته شده است. اینکه جسم مادى امرى عریض و طویل و عمیق است، تقریبا پذیرفته همه حکماست؛ هرچند در توصیف و تبیین آن شیوه هاى متفاوتى را به کار گرفته اند. شاید به جرئت بتوان گفت تنها مفهوم عقلى اى که مشترک بین همه حکماى متقدم و متأخر است، همین ویژگى امتدادمندى اشیاى طبیعى است. به علت بدیهى انگاشتن امتدادمندى و نیز تواتر و تکرار در پذیرش این مفهوم، به تبیین دقیق موضوع امتدادمندى چندان عنایت نشده و به ویژه این کمیت با نگاه جدیدتر و متأثر از یافته هاى ذیربط دانش جدید کمتر مورد فحص واقع شده است؛ به گونه اى که از زمان ابن سینا تاکنون، همان گونه که در این مقاله نشان داده مى شود، تبیین جدیدتر و متفاوتى از مفهوم بعد و امتدادمندى ارائه نشده است.
در این مقاله، با بهره گیرى مستقیم از مباحث ابن سینا درباره جسم ممتد، کوشیده ایم که تقریرى نسبتا جدید از مفهوم امتداد عرضه کنیم. به علاوه بر آنیم تا موضوع امتداد را تنها متعلق به حوزه علوم عقلىِ محض نبینیم و آن را بخشى از موضوع دانش جدید نیز به شمار آوریم. از این رو به نسبتِ امتداد و مفاهیم همانند آن در ریاضى نیز توجه کرده ایم.
واکاوی دیدگاه های صدرایی پیرامون فرآیند ادراک حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین از چند زاویه به ادراک حسی نگریسته است و از این رو، دیدگاه هایی را ارائه داده است که ناسازگار به نظر می رسند. محور بحث این پژوهش نخست تحلیل ارتباط این آراء و دیگر بررسی و تبیین سازگاری یا ناسازگاری آنها است. بنابراین مباحث آن در دو گام مورد بررسی قرار می گیرد. در گام اول نظریه معروف انشایی بودن احساس مطرح گردیده و سعی شده است تا چند تلقی فکری از ملاصدرا به عنوان عوامل تأثیر گذار بر طرح این اندیشه معرفی شود. همچنین نظریه وجود بودن این ادراک ها مطرح شده است و پس از اشارت به برخی از مبانی این نگرش، لوازم احتمالی آن، مانند: حل اشکالات وجود ذهنی، اتحاد مدرِک و مدرَک، مطابقت ادراک با عوالم و حضوری بودن علم، مورد بررسی قرارمی گیرد. با نگاه عمیق به این تلقی از احساس، آشکار می شود که این لوازم هر یک خود یک نظریه اند و دیگر دیدگاه ها را در پی دارند. بنابراین نوعی همبستگی و تلازم بین این اندیشه ها وجود دارد. درگام دوم به طور روشمند، سازگاری و یا ناهمخوانی نظریه هایی همچون انشایی بودن ادراک حسی، افاضه آن از عالم امر، مشاهده صورت های مثالی به هنگام احساس و تنزل نفس در این مقام، مورد بررسی قرار می گیرد. چگونه ممکن است ادراکی، هم در اثر خلاّقیت و فعّالیت نفس ایجاد شود، هم از سوی واهب افاصه گردد، هم نتیجه مشاهده طبایع غیرجسمانی از طریق حواس مثالی و عقلی باشد و هم با تنزل نفس ادراک کننده به مرتبه طبیعت و حواس جسمانی حاصل شود؟ اینها عمده مسائلی است که به طور مستند مورد بررسی قرار گرفته اند و در باره آنها داوری می شود.
معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای صدرالمتألهین و امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایمان عقدی قلبی است که پس از شناخت چیزی، به آن تعلق مییابد. غیب نیز وجودی فراحسی و غیرقابل اشاره است. ایمان به غیب، ارتقا معرفت به امور فراحسی و رسوخ به مرتبه قلب (برترین مرتبه مثالی نفس انسان) است. وجود خدا و صفات او، وحی و معارف وحیانی دین، معاد و احوال آن مهم ترین مصادیق امور غیبیاند که بندگان پرهیزگار خدا، این حقایق را به نحو وجدانی میشناسند و به آنها تعلق قلبی دارند و در عمل نیز به این حقایق پایبند هستند. این نوشتار معنا و امکان تحصیل ایمان به غیب را براساس دیدگاه صدرالمتألهین و امام خمینی+ و متناظر با دو جنبه وجود انسان (نظر و عمل) تبیین میکند.
بررسی و نقد برنامه فلسفه برای کودکان از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این مقاله بررسی و نقد برنامه فلسفه برای کودکان از منظرحکمت متعالیه است. سئوال کلی تحقیق عبارت است از این که مبانی فلسفی برنامه فلسفه برای کودکان چیست و براساس حکمت متعالیه چه نقدهایی بر آن وارد است؟ در این مقاله، از روش پژوهش تحلیلی ـ استنتاجی (Analytic – Deductive) استفاده شده است. شواهد نشانگر وجود وجوه اشتراک و افتراق میان برنامه فلسفه برای کودکان و مبانی فلسفی حکمت متعالیه است. بر این اساس نقدهایی به برنامه فلسفه برای کودکان از منظر حکمت متعالیه وارد شده است. با این حال با توجه به وجوه اشتراکی که میان این برنامه با حکمت متعالیه وجود دارد، با حذف عناصر ناهمسان و اضافه نمودن عناصر لازم و انجام اصلاحاتی در این برنامه، با در نظر گرفتن مدل بومی سازی شده این برنامه می توان آن را در نظام تعلیم و تربیت کشورمان به کار گرفت.
جایگاه اخلاق در مدینة فاضلة فارابی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تبیین ارکان مدینة فاضلة فارابی و شرایط رئیس و نایب رئیس و سایر حاکمان مدینه و شرایط و صفاتی که وی برای آنها بیان کرده، پرداخته است و با ذکر وظایف مردم در این مدینه و غایت آن، که رسیدن به سعادت در پرتو تعاون، محبت و عدالت است، جایگاه اخلاق را در مدینة فاضله تبیین کرده است. فارابی، راه رسیدن به سعادت و کمال را در زندگی جمعی تحت ریاست حکیم فاضل، که دارای صفات ویژه اخلاقی است، می داند. وظیفة اهالی مدینه را اطاعت محض از ریاست مدینه دانسته است. از نظر وی، اخلاق در همه ارکان مدینه فاضله، یکی از امور اساسی به شمار می رود.
تحلیل معناشناختی حرکت در حرکت (نظریة ابداعی علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عموم فلاسفه از دیرباز، حرکت در سه مقولة کم، کیف و اَین را پذیرفته اند. ابن سینا اثبات کرد که حرکت در مقولة وضع نیز ممکن است، اما به شدت با وقوع حرکت در جوهر و دیگر مقولات مخالف بود. صدرالمتألهین با طرح نظریة بدیع حرکت جوهری، جوهر را نیز از مقولاتی قرار داد که حرکت در آن ها رخ می دهد. اما او نیز همچون دیگر فلاسفه، حرکت در سایر مقولات را نپذیرفت، به ویژه در مقولاتی که افراد آن ها تدریجی الحصول است؛ چرا که حرکت در آن ها باعث به وجود آمدن پدیدة «حرکت در حرکت» می شود که از دیدگاه همة فلاسفه، امری محال است.
با وجود این، به اعتقاد علامه طباطبایی پذیرش حرکت جوهری، مستلزم پذیرش وقوع نوعی حرکت تبعی اما حقیقی در همة مقولات نه گانة عرضی است. لذا از دیدگاه ایشان حرکت در حرکت نه تنها محال نیست، بلکه تبیین چگونگی سرعت و کندی حرکات در پرتو پذیرش حرکت در حرکت ممکن است. این مقاله به تبیین زوایای نظریة ایشان و نقد و بررسی آن پرداخته است.
خلافت انسان و مبانی قرآنی آن از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آیاتی از قرآن کریم، انسان خلیفه خداوند معرفی شده است. از نظر ملاصدرا، آنچه موجب شده از میان مخلوقات الهی تنها انسان دارای چنین صفتی باشد، ضعف او در خلقت و ظلوم و جهول بودن اوست که این خصیصه در آیات کتاب الهی، دلیلِ اصلی استحقاق آدمی برای دریافتِ امانت الهی معرفی شده است. به باور ملاصدرا، این امانت نوری است که بر همه موجودات عرضه شد؛ اما فقط انسان توانست آن را حمل کند و به واسطه این نور، خلافت الهی به انسان اختصاص یافت. وی میان خلافت در زمین و خلافت در عالم تفاوت قائل است. خلیفه در زمین، نوع بشری (حضرت آدم× و اولاد او) است؛ اما خلیفه در تمام عالم حضرت محمد’ است که واسطه در خلقتِ کل عالم و مشکاتی است که تمام علوم و معارف از او دریافت میشود.
برون رفت علامه طباطبایی از مشکله رجعت در اندیشه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس قواعد فلسفی حکمت متعالیه، به ویژه در باب حرکت جوهری و نفس شناسی، بازگشت به زندگی دنیوی پس از مرگ امری دور از نظر است؛ از این رو، ابطال تناسخ در شبکه مفاهیم صدرایی امری آسان یاب خواهد بود، به ویژه زمانی که قاعده امتناع تراجع را در نظر بگیریم. اما وقتی به نصوص دینی اسلامی رجوع کنیم نوعی از بازگشت به زندگی دنیوی را می بینیم که غیر از تناسخ است و عموم مسلمانان، به ویژه شیعیان به آن معتقدند مانند احیاء مردگان و رجعت دسته ای از نفوس بشری در آخرالزمان که از باورهای شیعه است. در نگاه اول تبیین این اعتقاد بر اساس مبانی صدرایی و تفکیک آن از تناسخ به گونه ای که دلایل ابطال تناسخ شامل این اعتقاد نشود کار بسیار دشواری جلوه می کند اما برخی صدراییان مانند علامه طباطبایی به این مسئله پرداخته اند و به عنوان یک حکیم صدرایی ضمن حفظ مبانی فلسفی حکمت متعالیه می کوشند با تفکیک میان موت طبیعی و موت اخترامی این اعتقاد را تبیین و اشکال های وارد بر آن را رفع کند
بررسی و ارزیابی دیدگاه شیخ اشراق در باب ماهیت شناخت عرفانی
حوزههای تخصصی:
شیخ اشراق، معرفت عرفانی نفس را از سنخ اضافة اشراقیه می داند. اضافة اشراقیه در فلسفة شیخ اشراق، اقسامی دارد؛ قسمی از آن عبارت است از مشاهدة نفس نسبت به انوار دیگر در موطن خود آن انوار و منظور از اضافة اشراقیه به عنوان ماهیت معرفت عرفانی، همین نوع است. وی این معرفت و شهود را متوقف بر مجاهده و سلوک می داند. سهروردی در تحلیل حقیقت این اضافة اشراقیه، از هویت ادراک حسی بهره می گیرد. شهود و معرفت عرفانی از دیدگاه وی، مواجهة بی واسطه با معلوم خارجی است که نفس، با تابانیدن نور مجرد بر امور مجرد نورانی (انوار) به آن دست می یابد. مصححِ اضافة اشراقی نفس به امور بیرونی، همین نوری است که از سوی نفس به سمت آن امور ساطع می شود که سبب برقراری ارتباطی یک سویه (از سوی نفس به سمت امور خارجی) میان نفس و مدرَک خارجی می شود که با اضافة مقولی، که رابطه ای دوسویه است، متفاوت است. بدین ترتیب، معرفت عرفانی از منظر شیخ اشراق، ساختاری دو وجهی (عالِم معلوم) دارد که نوعی رابطة مستقیم و بی واسطة (نه اتحاد) عالم با متعلَّق علم است و با نوعی فاعلیت علمی نفس دربارة معلوم تحقق می پذیرد. نپذیرفتن اصالت وجود و رد اتحادی بودن شهود از سوی شیخ اشراق، باعث می شود که نتوان به درستی، امکان تحقق علم بی واسطه برای نفس را پذیرفت.
سیر تکاملی «الگوی خود تربیتی» مشاء و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله استخراج «الگوی خود تربیتی» از آثار تربیتی فیلسوفان مشاء و نیز بررسی سیر تحولات آن است. افزون بر این، تعیین مبانی و ساختار این الگو و بررسی نقاط قوت و ضعف آن نیز مورد نظر است. این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و روش تجزیه و تحلیل آن نیز تفسیری - استنباطی است. این تحقیق مشخص کرد که نخستین بار در آثار فارابی به صورت ضمنی الگویی برای خود تربیتی ارائه شده و سپس توسط مسکویه، ابن سینا و خواجه تکمیل شده است. این الگو ساختاری کامل دارد که در آن هدف، فعالیت های لازم برای تحقق هدف، ترتیب و مراحل فعالیت ها و روش انجام این فعالیت ها به خوبی بیان شده است. این الگو بر تلقی خاصی از ماهیت و چگونگی شکل گیری صفات و نیز نقش متربی در خودتربیتی استوار است. همچنین بر این فرض استوار است که پزشکی الگوی کاملی برای تربیت است. این الگو در عین برخورداری از نقاط قوت، نقاط ضعفی نیز دارد که در متن به تفصیل آمده است.
معاد صدرایی و ریشه های عرفانی آن
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألّهین تبیین عقلی معاد جسمانی را بر اصول و مقدّماتی همچون اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری، تجرّد خیال و قیام صدوری صور خیالی به نفس مبتنی می کند. اگرچه در کنار هم چیدن این مقدّمات و استنتاج معاد جسمانی از آن ها ابتکار و ابداع ملاصدرا بوده، اما به تصریح خود وی، بسیاری از این مقدّمات را از متفکران پیشین و به ویژه عارفان الهام گرفته است. این مقاله پس از تحلیل معاد صدرایی بر اساس اصول مزبور، پیشینة این اصول و مقدّمات را در آثار عرفانی قبل از صدرا بررسی می کند.
تحلیل و ارزیابی اندیشه اخلاقی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بررسی تطبیقی مواجهه ملاصدرا و پلانتینگا با مسأله شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ملاصدرا به عنوان یکی از حکمیان متأله در سنت فلسفة اسلامی و پلانتینگا به عنوان فیلسوف خداباور در ساحت تفکر فلسفه غربی، هر کدام با مبانی و تئوری های خاصی به تحقیق و تدقیق ژرف دربارة مسأله بسیار مهم شرور پرداخته اند. ملاصدرا با استفاده از مبانی اصالت و خیر بودن وجود، عالم، قادر و حکیم بودن خدا و احسن بودن نظام هستی و راه حل های عدمی بودن شر و تبیین شر ادراکی و مجعول بودن شرور و غلبة خیرات بر شرور و طرد نگرش اومانیستی در مسأله شر، مشکل شرور را حل می کند. پلانتینگا بر اساس معرفت شناسی اصلاح شده و برخی مبانی الهیاتی و انسان شناسی مسیحی و با استفاده از توصیف جهان ممکن مورد نظر و نسبت میان اختیار انسان و قدرت مطلق خداوند، اثبات می کند که مسألة منطقی شر با وجود خدا تناقض ندارد. و هم چنین پلانتینگا بر این نکته توافق دارد که قدرت خداوند شامل فرض جی ال مکی نمی شود، این دو متفکر در اصل اعتقاد به خدا، عالم، قادر و خیر بودن خدا و مرید آفریدن انسان مشابهت، اما در نوع مواجهه و تفسیر ذاتی و ناظر بودن پاسخ به شرور اخلاقی یا طبیعی و دفاع از عدل الهی و احسن بودن نظام هستی و غلبه نگاه منطقی با یکدیگر تفاوت دارند.
بررسی روش های شناخت حقایق فراطبیعی و موانع آن از نگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمت متعالیه، دربارة سلسله ای از مفاهیم فراطبیعی مانند خدا و اسماء و صفات او ـ مانند علم، قدرت، اراده، مشیت ـ و مفاهیمی مانند عرش، کرسی، لوح، قلم، جاودانگی نفس و حیات آن در برزخ و قیامت و ... سخن می گوید. در این مقاله، روش های شناخت این مفاهیم از طریق عقل و عرفان و وحی؛ و موانع آن مانند محدودیت عقل بشری، و کوتاهی زبان از بیان آن حقایق، و زنگارهای قلبی، و محصور بودن انسان در حصار زمان و مکان بررسی می شود و این نتیجه به دست می آید که با گذشتن از موانع و دست یافتن به آن عوامل، میتوان به اندازة توان بشری، حقایق ماوراء عالم حسّ را دریافت و شناخت.