فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۲٬۱۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابنسینا، برای حلّ مسئلة علم خداوند به حالات وجودی موجودات مادی قبل از ایجاد آنها، نظریّة صور مرتسمه را طرّاحی کرده و معتقد است که علمِ تفصیلی خداوند به موجودات قبل از ایجاد آنها، از طریقِ این نظریّه قابل تبیین است. ملّاصدرا برخی از دعاوی ابنسینا را در این زمینه پذیرفته است؛ از جمله: اصل علم واجب تعالی به همة اشیا پیش از وجود آنها، حضور صور عقلی موجودات نزد واجب تعالی پیش از وجودشان و اینکه صور معقوله از لوازمِ ذات واجب هستند و مباینتی با ذات ندارند. در عین حال، ملّاصدرا به بعضی دیگر از دعاوی ابنسینا در این باره انتقاد میکند؛ از جمله، وی معتقد است که صور علمی اعراض نیستند، بلکه لازمة وجود حقیقی هستند. همچنین صور علمی، صرفاً ذهنی نیستند. در این نوشتار، پس از طرح نظریّة ابنسینا، به دفاع ملّاصدرا از نقاط اشتراک با وی و انتقاداتش بر مواضع اختلاف پرداخته شده؛ و در نهایت، نظر نهایی ملّاصدرا در این زمینه بررسی شده است
علم و نقش آن در کمال آدمی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در عرفان ابن عربی و فلسفه صدرایی، علم، از حیث بدیهی بودن مفهومش و در نهایت خفا بودن حقیقتش، حکم وجود را دارد. هیچ چیزآشکارتر و روشن تر از مفهوم علم نیست تا به واسطه آن بتوان علم را تعریف کرد؛ همچنان که حقیقتِ علم مانند حقیقتِ وجود، کاملاً مخفی است. بر اساسِ وحدت وجود، حقیقتِ علم، «وجودِ حق» است. در واقع، علم به عنوانِ صفتِ حق تعالی عینِ ذاتِ اوست و از آنجا که وجودِ او، فرد است و هیچ شریکی ندارد، علم نیز فرد است و مصداقی جز وجود خداوند نخواهد داشت. از این رو کمالِ آدمی معرفتِ به خویشتنِ خویش است که جلوه کامل الهی است؛ زیرا قلبِ آدمی که حقیقتِ اوست، گنجایشِ خداوند را دارد. فانی شدن در خدا و بقای بالله را می توان تعبیری دیگر از «علمِ حقیقی» دانست؛ زیرا معنای«فنای فی الله» این است که آدمی یقین حاصل کند که حقیقت او، حق تعالی است. بنابراین علمِ حقیقی و کمالِ غایی، مساوقِ یکدیگر و دو مفهوم برای یک مصداق هستند. از این رو هدفِ ابن عربی از سیر و سلوکِ عارفانه و غایتِ ملاصدرا از سیر و سلوک عقلانی، دست یافتن به علمِ حقیقی و به تعبیرِ ابن عربی «درکِ وحدت وجود» است
اصالت نور و تحقق تبعی ظلمت در اندیشه سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شیخ اشراق در برخی آثار خود علاوه بر نور بر تحقق ظلمت در عالم خارج نیز تصریح نموده است. در نوشتار پیش رو ضمن اشاره به تلقّی سهروردى از نور و ظلمت، مقوله بندى اشراقی موجودات، تصریحات شیخ اشراق بر تحقّق تبعی ظلمت، پیشینه تفکّر وى و توجّه به معانی مختلف مفاهیم «اصیل» و «اعتباری»؛ نسبت بین نور و ظلمت در اندیشه شیخ اشراق و فرآیند تطبیق این دو بر مفاهیم وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار گرفته است. در این راستا مشخّص گردیده که معنای نور در نزد سهروردی، أخصّ از معنای وجود در نزد ملّاصدرا است و به همین دلیل گاه از سوی صدرا و برخی شارحان وی نسبت تناقض گویی به سهروردی داده مى شود؛ امّا لحاظ معانی وجود و ماهیت در اصطلاحات شیخ احسائی و تطبیق آن بر نور و ظلمت سهروردی، تفسیر نوینی از «اصالت وجود» در پیش روی ما قرار مى دهد که در پرتو این نگرش، نظام فلسفی سهروردی، قدرى منسجم تر و پویاتر به نظر می رسد. در این تفسیر نور یا وجود «موجود بالذّات» و ظلمت یا ماهیت، «موجود بالتّبع» و نه بالعرض به شمار مى رود.
بررسی تشکیک در مراتب و مظاهر از نگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسألة «تشکیک»، پس از ورود به فلسفة اسلامی دچار تطوراتی شد که درنهایت در حکمت متعالیه، «تشکیک در حقیقت وجود» جای خود را به «تشکیک در ظهورات» داد، زیرا در هستی شناسی عرفانی که وجود، یک واحدشخصی و منحصر به فرد است، تشیک در مراتب جایگاهی نخواهد داشت. ""علامه طباطبائی""، علاوه بر نقدقول به تشکیک در حقیقت وجود، برای عبور از «تشکیک در مراتب» به «تشکیک در مظاهر»، استدلالی را مطرح می کند که نشان داده خواهد شد، این استدلال تام نمی باشد.
بررسی برهان کیهان شناسی کلامی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویلیام لین کریگ نوع جدیدی از براهین کیهان شناسی را احیا کرده که به برهان کیهان شناسی کلامی مشهور شده است؛ در این برهان، آغاز زمانی (حدوث) جهان، نشانة معلولیت و در نتیجه، اثبات کنندة وجود علتی فراطبیعی برای جهان قلمداد می شود. کریگ برای اثبات مقدمة اصلی برهان خویش (حدوث عالم)، به دو دلیل فلسفی و دو تأیید علمی تمسک جسته است.
از سوی دیگر، اثبات حرکت جوهری عالم طبیعت در حکمت متعالیه، حرکت عمومی و لاینقطع هر موجود طبیعی را نشان می دهد؛ به نظر می رسد همین مطلب، نشان دهندة معلولیت طبیعت بوده و می توان با استناد به آن، وجود علتی فراطبیعی را برای طبیعت اثبات کرد.
در این مقاله، از یک طرف، برهان کریگ و ادلة فلسفی آن تقریر خواهد شد. سپس از منظر حکمت متعالیه تحلیل و ارزیابی می شود؛ و از طرف دیگر، با استفاده از حرکت جوهری، دلیلی در جهت تقویت این برهان اقامه می شود.
بررسی تطبیقی معرفت فطری خدا ازنظر علامه طباطبایی با نظریه حس الوهی پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ازنظر علامه طباطبایی، انسان دارای فطرتی خاص است که او را به سنت خاص زندگی و راه معینی که منتهی به هدف و غایتی خاص (خداوند) می شود، هدایت می کند؛ راهی که جز آن راه را نمی تواند پیش گیرد، «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها.» ازسوی دیگر، براساس الهیات کالوینی اذعان به وجود خداوند، در اعماق ذهن هر انسانی وجود دارد و اکتسابی هم نیست؛ بدین گونه که نظریه ای باشد که در مدرسه و با تعلیم استاد فرا گرفته شود. بلکه چیزی است که هریک از ما از رحم مادر، کاملاً آن را می شناسیم و خود طبیعت هم اجازه فراموشی آن را به کسی نمی دهد. در این مقاله کوشیده ایم وجوه اشترک و افتراق این دو دیدگاه را بررسی کنیم. قلب، جایگاه معرفت فطری، غیر اکتسابی بودن معرفت، هدایتگری انسان، تخلف ناپذیری، لزوم تکامل و بلوغ این گرایش، تأثیر گناه بر این نوع معرفت، به عنوان وجوه مشترک؛ و انگیزه طرح، ماهیت معرفت فطری، تأثیر آگاهی به قوه معرفتی، منطقه ای بودن، متعلق معرفت فطری و نحوه دریافت معرفت، به عنوان وجوه افتراق این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است.
آموزه اسلامیپیدایش نفس و نظریة فلسفی «جسمانیت حدوثِ نفس» صدرایی: سازگاری یا تعارض؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملا صدرا نفس انسانی را اصلی حیاتی و سرچشمة واقعیتی قدرتمند، فرا زمانی و فرا مکانی می داندکه به مثابه نشانه ای از جنبة الهی در انسان به ودیعه نهاده شده است؛ به نظر وی، این حقیقتِ غیر مادیِ فعلیت یافته، از مرتبة ملکوتی خود به عالم ماده فرود می آید و در جسم انسان اقامت می کند. بنابراین حدوثش مادی است، اگرچه در بقا به مقام تجرد می رسد. این همان مضمونی است که در نظریة «جسمانیت نفس در حدوث و روحانیتش در بقاء» ملاصدرا بازتاب یافته است. آموزه اسلامی پیدایش نفس یا نظریة وجود سابقِ نفس بر بدن نیز که در نصوص دینی اسلامی (قرآن و حدیث) مطرح شده است به ظاهر با این نظریه متعارض است! ملا صدرا بر این باور است که میان این دو انگاره تعارضی وجود ندارد، بلکه آن دو مؤید همدیگرند. تبیین و اثبات این ادعا در پرتو نظرات تأییدی فیلسوفانِ هم مشرب او مانند ملا هادی سبزواری و علامه طباطبایی هدف این جُستار است.
جست وجوی نخستین بارقه های نظریة حرکت جوهری در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی رویکرد ابن سینا در باب حرکت نشان می دهد وی در اثبات برخی اقسام حرکات عرضی و انکار فرایند حرکت جوهری دچار تردید است. این تردید به مبانی فلسفی شیخ در مسئلة اعتباریت ماهیت و اصالت وجود بازمی گردد. بدین بیان که در تفکر سینوی به دلیل نفی تشکیک در ماهیت و اعتقاد به اعتباریت آن، برخی اقسام حرکات عرضی از جمله حرکت در کمیت و حرکت در کیفیت موجودات با نوعی شک و تردید در اثبات قرین می شود. با این وجود ابن سینا به دلیل این که حرکت در کمیت و کیفیت فرایندی محسوس دارد به صحت آن گردن می نهد، اما از سوی دیگر به واسطة فقدان دغدغة جدی در مسئلة اصالت وجود و اصول منتزع از آن با وجود حیرت از پذیرش فرایند حرکت در جوهر موجودات ابا می ورزد. این مسئله در برخی مواضع تفکر وی بازتاب داشته است؛ در این مواضع ابن سینا با وجود انکار فرایند حرکت جوهری نفوس، به صورت ضمنی یا حتی صریح به تجرد غیر تامة نفس و امکان وقوع حرکت اشتدادی در آن اذعان می کند.
بررسی و مقایسه ی نظریه ی صدق و توجیه معرفت و جایگاه خدا در آن در نظام معرفت شناختی فیلسوفان صدرایی و دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فیلسوفان حکمت متعالیه از میان نظریه های صدق، به مطابقت معتقدند. آنان گزاره ای را صادق می شمارند که با عالم واقع، اعم از ذهن و عین، و به عبارتی با نفس الامر مطابق باشد. در میان فیلسوفان دکارتی، تنها اسپینوزا از نظریه ی مطابقت دفاع می کند و سایر دکارتیان ملاک صدق را وضوح و تمایز می دانند. در باب توجیه معرفت، معرفت شناسان نظریه های توجیه را در دو قالب درون گرایی و برون گرایی تقسیم می کنند. فیلسوفان صدرایی و دکارتی، هر دو به درون گرایی معتقدند، با این تفاوت که صدراییان صرفاً از نظریه ی مبناگرایی، چونان ملاک توجیه نام می برند.
با تمام این اوصاف، فیلسوفان دکارتی از جایگاه والای خدا در توجیه و صدق معرفت نام می برند و فیلسوفان حکمت متعالیه نیز نقش برجسته ای را در معرفت شناسی خویش برای خداوند قائل هستند. چنان که دکارت وجود خداوند و فریبکار نبودن او را ملاک توجیه معرفت می داند و ملاصدرا نیز الهام و اشراق خداوند را یقینی ترینِ معارف انسان می داند. نویسندگان در این مقاله تلاش دارند تا نظریه ی صدق و توجیه معرفت را در معرفت شناسیِ این دو گروه از فیلسوفان، با نگاه مقایسه ای، تبیین و تشریح نمایند و وجوه اختلاف و اشتراک آنان را نمایان سازند.
بررسی بسامد مدل های وحدت و کثرت نوعی انسان در نگرش وجودی فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پذیرش مبانی و اصولی چون وحدت تشکیکی و حرکت وجودی ارادی در نگرش وجودی حکمت متعالیه، گشودگی و گستردگی ای در انسان رخ می دهد که در آن، انسان از وحدت نوعی متواطی فاصله گرفته و در قلمرو وحدت نوعی مشکک و کثرت نوعی قرار می گیرد. فیض کاشانی در مواضعی بر پایة وحدت نوعی انسان مباحثی را مطرح کرده و از افراد انسانی سخن گفته است. اما همو براساس نگرش وجودی و با استمداد از مبانی یاد شده، مباحثی مطرح نموده است که با توجه به امکانات درونی آن می توان مدل هایی از وحدت و کثرت نوعی انسان را از آنها استنباط کرد که از آن جمله اند: وحدت نوعی مشکک، کثرت نوعی ماهوی ملازم با وحدت نوعی مشکک، کثرت نوعی اسمایی. گفتنی است: در این جستار این مدل ها نه بطور پراکنده و فارغ از مؤلفة زمان، بلکه بسامد مدل ها برحسب مقاطع مختلف سنی فیض در آثار او بررسی می شود.
رابطة صفات با ذات الهی در اندیشة صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة رابطة صفات با ذات الهی از مسائل بسیار مهم خداشناسی در علم کلام و فلسفه است. پرسش این است که آیا صفات حقیقی خداوند عین ذات اویند یا زاید بر ذات او؟ در میان اهل سنت، اشاعره معتقدند صفات خداوند زاید بر ذات اوست، در حالی که معتزله، ذات را نایب صفات، و آثار صفات کمالی را برای ذات ثابت می دانند. طرح این دو دیدگاه ناشی از ناتوانی در تصور صحیح دیدگاه عینیت است و از مهم ترین لوازم فاسد آنها می توان به لزوم خلو ذات الهی از صفات کمالی، محدودیت، امکان، تعدد قدما و... اشاره کرد. شیعیان امامی، فلاسفه، ماتریدیه و برخی از معتزله با رد دیدگاه زیادت و نیابت، به عینیت صفات کمالی حقیقی با ذات الهی معتقدند. صدرالمتألهین با الهام از آیات و روایات، ضمن تفسیر و اثبات عقلی دیدگاه عینیت، به نقد مهم ترین ادلة فلاسفه نیز پرداخته است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین رابطة صفات با ذات الهی با محوریت اندیشه های صدرالمتألهین می پردازد.
بررسی اشکالات عقلی حرکت جوهری نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند حرکت جوهری نفس دستاوردهای فراوانی در مباحث عقلی و نقلی دارد و گره های کور بسیاری را باز می کند، چند اشکال اساسی سبب سر باز زدن حکمای پیشین از پذیرش آن شده بود. صدرالمتألین کوشید ضمن تثبیت این آموزه و نشان دادن پیامدهای پذیرش و انکار آن، موانع موجود و از جمله دو اشکال اساسی، یعنی «امتناع حرکت در مجردات» و «تصویر بقا و ثبات نفس در ضمن حرکت» را از سر راه بردارد. وی در پاسخ به دو اشکال مزبور، تلاش کرد تصویری ویژه از تجرد نفس و حرکت در جوهر نفسانی ارائه کند. در این مقاله کوشیده ایم ضمن تحلیل و ارزیابی پاسخ های صدرا به این اشکالات، پاسخ های احتمالی دیگری را که می توان با مبانی خود حکمت متعالیه مطرح کرد نیز عرضه و بررسی کنیم.
خلود در عذاب از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مسئلة جاودانگی نفس در جهنم و بقا در عذاب الهی ازجمله مسائل مهم کلامی و اعتقادی است که از همان آغاز، توجه بسیاری از متفکرین مسلمان را به خود جلب کرده است. در این میان ملاصدرا به اشکالاتی که در باب خلود در عذاب وجود دارد اشاره می کند و سعی کرده است با پاسخ دادن به آن ها و اثبات خلود برخی از کفار در جهنم، هرگونه اندیشة مبنی بر عدم خلود را رد کند. اما به نظر نگارنده پاسخ وی ناکافی بوده و نمی تواند عقیده به خلود را ثابت کند. بنابراین با ردشدن استدلالاتی که ملاصدرا بر خلود در عذاب کرده، این مسئله توجیهی عقلی نخواهد یافت و صحت آن منوط به پذیرش نصوص دینی خواهد بود. اما ابن عربی بر خلاف ملاصدرا سعی کرده با تأویل آیاتی که به مسئلة خلود جهنمیان در عذاب اشاره کرده اند، راهی برای رهایی از مسئلة خلود بیابد
بررسی انتقادی دیدگاه تفکیکی استاد حکیمی در کتاب «معادجسمانی در حکمت متعالیه» (1)(مقاله ترویجی حوزه)
بررسى مسئله کلیات از منظر ابن سینا و تفسیر خواجه طوسى از آن با محوریت اشارات و تنبیهات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در آغاز الهیات اشارات مدعى مى شود که از تفتیش در محسوسات مى توان به وجود امرى غیرمحسوس و مجرد پى برد. وى از طریق حمل ماهیات مخلوطه بر ماهیت لابشرط استدلال مى کند که ماهیت لابشرط از عوارض مادى ماهیات مخلوطه مبراست و لذا غیرمحسوس است. بیان ابن سینا موهم آن است که وى ماهیت لابشرط مذکور را در خارج از اذهان موجود مى داند، به گونه اى که خواجه طوسى برخلاف برخى دیگر کتبش که وجود امر کلى را در خارج ممتنع مى داند، در تفسیر بیان ابن سینا حکم به خارجیت ماهیت لابشرط در عین نامحسوس بودن مى کند؛ درحالى که به قرینه بیانات ابن سینا در دیگر کتبش، وى امر کلى را تنها در ذهن موجود مى داند. به نظر مى رسد که ابن سینا در اشارات درصدد اثبات آن است که ماهیت لابشرطِ در ظرف ذهن، امرى مجرد است و از همین طریق وجودى مجرد را اثبات مى کند.
بازسازی دیدگاه ملا صدرا درباره زیبایی و هنرآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه ملا صدرا به حکم فلسفی ابن سینا درباره نحوه ادراک وحدت و کثرت و به کارگیری اصولی همچون اصالت وجود، وحدت وجود، اشتداد وجود، مساوقت صفات کمالی و وجود سبب شده است که ملا صدرا در عرصه زیبایی به اصولی همچون اصالت زیبایی، وحدت زیبایی، و اشتداد زیبایی، اگرچه بدون نام بردن صریح از آن ها، پای بند گردد. سنخ شناسی ملا صدرا از انسان ها و توجه به رابطه سنخیت میان علت و معلول این اجازه را به ما می دهد که از چهار سنخ هنرآفرینی سخن بگوییم و دیدگاه نانوشته ملا صدرا را بازسازی کنیم. هنر واقعی صرفاً هنر الهی است و در کنار آن هنرنماهای شهوی، غضبی، و شیطانی قرار دارد. در گرفتار آمدن انسان در هنرنماهای شهوی، غضبی، و شیطانی نقش اصلی بر عهده وساوس شیطانی به منزله عامل بیرونی، و قوه واهمه به منزله عامل درونی است.
تبلور انسان شناسی صدرایی در نهضت امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسانشناسی ملاصدرا، در پرتو تفکّر فلسفی او، مبنای یک نظام تربیتی و اخلاقی در جهان اسلام است. او، با تکیّه بر اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و تبیین نظام استکمالی جهان، توانسته است تکامل پذیری و تربیت پذیری انسان از مرتبة مادّی تا مقام خلافت الهی را ترسیم نماید. امام خمینی نیز به عنوان یکی از پیروان حکمت متعالیه، با تفکّر برگرفته از فلسفة صدرایی و معارف قرآنی و با تأکید بر فطرت الهی انسان، به استکمال پذیری انسان در قوس صعود قائل است که از مرتبة مادی تا خلافت الهی رشد مییابد. ایشان، بر اساس این مبنای فکری، درصدد شکل گیری نهضتی بزرگ در جهان معاصر، به منظور تحقّق اصل کرامت، عزّت و آزادی انسانها برآمد و بلاخره توانست بزرگترین انقلاب قرن را با رهبری خویش به پیروزی رساند؛ و پس از آن، عملاً با تشکیل نهادهای متعدّد اجتماعی؛ مانند بسیج مستضعفین، کمیتة امداد، بنیاد مسکن و ...، زمینههای اجتماعی و فرهنگی لازم برای رشد و تعالی انسان، تربیت اخلاقی او و بالفعل شدن خلافت الهی انسان را فراهم نماید. نتیجة این سیر، بروز خودآگاهی و تربیت انسانهایی بزرگ در دامن انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی در جهان حاضر است.
عینیت بدن اخروی و بدن دنیوی در تفکر صدرایی و سازگاری آن با آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معاد جسمانی یکی از اعتقادات و آموزه های دین اسلام است که همه مسلمانان باید به آن ایمان داشته باشند؛ حال آیا می توان آن را با دلیل عقلی اثبات نمود؟ ابن سینا به ناتوانی عقل در ارائه دلیل بر اثبات آن اعتراف کرده و بر این عقیده است که چون صادق مصدَّق گفته است، باید بدان ایمان آورد. ملاصدرا براساس مبانی فلسفی خود مانند اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری بر آن شده است که این آموزه را با دلیل عقلی مبرهن سازد و چنین نتیجه می گیرد که بدن محشور (اخروی) همان بدن دنیوی است؛ به این ترتیب به اثبات معاد جسمانی می پردازد. حال بحث در این است که آیا بدن اخروی در نظریه معاد جسمانی صدرا همان بدنی است که آیات قرآن از آن سخن می گوید و در واقع با آن سازگاری دارد یا خیر؟ در این مقاله پاسخ این مسئله را دنبال کرده و بیان خواهیم کرد که بدن اخروی ای که ملاصدرا آن را مبرهن نموده، با آنچه در آیات قرآن آمده است، ناسازگار نیست و توهم عدم سازگاری این دو ناشی از فهم ظاهر آیات و حمل آنها بر عنصری بودن بدن اخروی است؛ درحالی که آنچه در آیات قرآت مسلم است، عینیت بدن دنیوی و اخروی و جسمانی بودن آن است، نه عنصری بودن آن.