فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱۷٬۸۰۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در قرآن مجید چندین بار از واژه شتر استفاده شده که آیه 17 سوره غاشیه مهمترین آنها است. در این آیه اهمیت شتر هم ردیف مظاهر عظیم خلقت نظیر آسمان و زمین ذکر شده و منکران به اندیشیدن در چگونگی خلقت شتر دعوت شده اند. شتر از دیرباز موجودی پراستفاده و کارآیی آن یک تنه هم ارز همه حیوانات اهلی بوده، همچنین عامل اصلی بقای بشر و گسترش تمدن در مناطق خشک و بیابانی شناخته شده است. در سایه پیشرفت های دهه های اخیر خصوصیات ویژه ای در این حیوان چه به لحاظ فیزیولوژی و زیستی و چه خواص ویژه در شیر و آنتی بادی های آن شناسایی شده که در بین موجودات، منحصربه فرد و قابل تامل است. یافته ها نشان داده است که در شیر شتر خواص درمانی بسیاری برای بیماری های مختلف ازجمله دیابت، سرطان و بعضی بیماری های میکروبی و عفونی مهلک وجود دارد. از طرفی در سیستم ایمنی شتر نوعی آنتی بادی منحصربه فرد به نام نانوبادی تولید می شود که خواص ویژه اش آن را به عنوان یک مولکول بسیار مناسب برای استفاده های مختلف بخصوص مصارف درمانی مطرح کرده است. در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی اجمالی یافته های علمی، جلوه های دیگری از شگفتی های خاص این موجود مشخص شود که می تواند تاحدودی علت اهمیت او را از دید قرآن نشان دهد.
تفکر یونان و نخستین فیلسوفان مسلمان در بوته نقد
منبع:
معرفت ۱۳۸۰ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
سیره اقتصادی امام باقر(ع) (تولید، مصرف، امداد)
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۸۴ شماره ۶۲
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی امامان معصوم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی الگوها و عبرتهای شخصیتی و رفتاری
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی تاریخ و سیره پیامبران و امامان در روایات
نقش عقل و اعتقادات شخصی در تعبیر و تفسیر تجربه ی دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انسان، با توجه به ساختار وجودی خود، که در آن جنبهای از خاک و جنبهای از خدا را با هم دارد این قوه را داراست که بتواند، به طور مستقیم و بدون نیاز به هیچ واسطهای، با خدای خود نوعی ارتباط معنوی داشته باشد. این ارتباط در حقیقت بین «خدا» و «خود» انسان به وقوع میپیوندد و نیازی به «غیر» نیست، اما گاهی مقدماتی لازم است تا این ارتباط مستقیم برقرار شود. دیدن چیزی یا انجام دادن عملی، که نوعی «تجربه» به حساب میآید، میتواند مقدمهای برای یاد خدا و برقراری
ارتباط معنوی با او باشد. هر تجربهای که در آن به نحوی از انحاء ارتباطی با خدا ایجاد شود، یعنی احساسی، ادراکی، شناختی، و یا آگاهیای از حضور خدا به انسان دست دهد، آن را «تجربهی دینی» مینامند. و چون شناخت خدا، با توجه به قدرت عقل و نوع دین در انسانهای مختلف، متفاوت است، لذا میتوان گفت که عقل و اعتقادات شخصی نقش مهمی در تعبیر و تفسیر تجربهی دینی ایفا میکنند. آغاز نظریهی تجربهی دینی در اروپا بوده که بر اساس اعتقادات مسیحیت و طرز تفکر دانشمندان مسیحی صورت گرفته است.
در این مقاله تلاش شده ریشه و علل پیدایش این نظریه و طرز تفکری که در مورد ماهیت آن در غرب وجود داشته و دارد مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش نشان میدهد که ماهیت تجربهی دینی هنوز در میان پژوهشگران غربی مورد منازعه است و نظریات در این زمینه مختلف و گاهی متناقض میباشند. ضمناً در یک بررسی تطبیقی، نکاتی از متون اسلامی و عرفان اسلامی نیز در ارتباط با ماهیت «تجربهی دینی» ارائه گردیده است.
مبانی دین و توسعه در اندیشه ی شهید مطهری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است تا به پاسخگویی به سؤال «رابطهی دین و توسعه» از منظر شهید مطهری بپردازد.
آنچه مسلم است، در نگرش ایشان، هر نوع دینی با توسعه سازگاری ندارد؛ همچنان که هر معنی و مفهوم، و هر الگو و استراتژی از توسعه نیز با دین همگامی و همراهی نخواهد داشت. به اعتقاد وی، دینی که بین دنیا و عقبی تعارض میبیند، و یا علم و دین و وحی و عقل را منافی یکدیگر میپندارد؛ هرگز راهی به سوی توسعه، و گامی در جهت توسعه نمیتواند بردارد. کما این که توسعهای که انسان را به دین گریزی و خدا فراموشی میخواند، و دستاورد آن به عقب راندن و کنار گذاشتن آموزههای الهی و وحیانی است، با هیچ دینی نمیتواند همراه گردد.
اما اگر توسعه بستری برای رسیدن انسان به کمال انسانیاش باشد و کمال انسانی را، به تعبیر شهید مطهری، در تعادل و توازن انسان بدانیم، هدف و جهت توسعه باید عبارت از ارتقای مستمر یک جامعه یا نظام اجتماعی به سوی یک زندگی بهتر و انسانیتر باشد. بدین ترتیب جهت و هدف توسعه چیزی جز گسترش و تقویت گزینههای انسانی نیست، بر این مبنا چنین توسعهای نه تنها سر ناسازگاری با دین نداشته، بلکه میتوان چنین نتیجه گرفت که چنین توسعهای زمینه برای دستیابی دین به اهدافش را فراهم میکند، زیرا چنین توسعهای در تمامی ابعادش، اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، سبب بروز و ظهور استعدادهای نهفته در انسان گردیده و راه را برای تحقق استعدادها و قابلیتهای او میسر میسازد. همان چیزی که، به تعبیر شهید مطهری، «قرآن تصریح میکند که نظام هستی و آفرینش، بر عدل و توازن و براساس استحقاقها و قابلیتهاست»، تا بشر بتواند به شکوفایی استعدادهای نهفته در ذات و آفرینش خود بپردازد.
قاعده اصلح از دیدگاه متکلمان اسلام
حوزه های تخصصی:
روانشناسى اسلامى (45) مراتب چهارگانه عقل نزد ارسطو و غزالی
حوزه های تخصصی:
حدیث ثقلین، حدیثی صحیح و متواتر
حوزه های تخصصی:
نسبیت و اطلاق در اخلاق از دیدگاه استاد شهید مطهری(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم فلسفه اخلاق، بررسی مطلق بودن یا نسبیّت احکام اخلاقی است. اندیشورانی که خاستگاه احکام اخلاقی را اراده افراد یا قرارداد میدانند، به طبع اخلاق را نیز نسبی خواهند دانست؛ زیرا خواست افراد متغیر، و قراردادها تغییرپذیرند.
از آنجا که استاد شهید مطهری گزارههای اخلاقی را انشایی میداند، این توهم به ذ هن میآید که از نظر وی احکام اخلاقی، نسبی هستند.
در این مقاله میکوشیم با توضیح مراد استاد از انشایی بودن گزارههای اخلاقی ، نظر او را در زمینه کلیت و اطلاق، و رد نسبیت اخلاقی ارائه دهیم. از این رو، ناگزیر به دیدگاه استاد شهید درباره موضوع و محمول گزارههای اخلاقی نیز نظری افکندهایم.
وحی شناسی
آغاز آفرینش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم ماهوی در نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه علّامه طباطبائی، هر علمی، حضوری یا مسبوق به حضور است. برای بیان یافته حضوری خود، از مفاهیم استفاده میکنیم. یافته حضوری با دو نوع مفهوم حکایت میشود: مفهوم ماهوی و مفهوم وجودی. مفاهیم ماهوی، حاکی از چیستی اشیا هستند و مفاهیم وجودی، حاکی از نحوه هستی آنها. علّامه طباطبائی کوشیده است تا با تکیه بر علم حضوری، چگونگی ساختن مفاهیم ماهوی را بررسی نماید و چنانکه شهرت یافته، واقعنمایی و کاشفیت مطابقی آنها را اثبات کند.
در این نوشتار سعی بر آن است تا با تقریری دیگر از بیانات علّامه طباطبائی، نشان داده شود که حتی با پذیرش علم حضوری، مفاهیم ماهوی از چیزی بیش از «مجموعه اثرات» حکایت میکنند. اثر وجودی دو پایه است، از یکسو، به مؤثر وابسته است و از سوی دیگر، به متأثر. تغییر وجودی مؤثر یا متأثر، نوع اثر و ماهیت منتسب به مؤثر را تغییر میدهد. با شناخت ویژگیهای معرفت اثر ـ مؤثری، اعتقاد به ماهیت اشیا و کاشفیت مطابقی مفاهیم ماهوی، باید مورد بازاندیشی قرار گیرد.
علم و دین; توازی های روش شناختی از دیدگاه ایان باربور
منبع:
معرفت ۱۳۸۴ شماره ۹۹
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد روایات اهل سنت درباره دابة الارض(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در منابع روایی اهل سنت، احادیثی وجود دارد که دابة الارض و ماهیت و ویژگی های آن را بیان می کنند. این روایات بیشتر ذیل آیه (وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُم) ؛ «و هنگامى که فرمان عذاب آن ها رسد [و در آستانه رستاخیز قرار گیرند]، جنبنده اى را از زمین براى آن ها خارج مى کنیم که با آنان تکلّم مى کند» (نمل: 82)، در تفاسیر و متون روایی منعکس شده اند. هرچند بین شیعه و سنی در این زمینه اختلاف فاحشی وجود دارد.
در منابع روایی اهل سنت روایات بسیاری درباره مکان و زمان خروج دابه، ویژگی های آن، دوران خروج دابه، روایاتی که تطبیق امام علی(ع) را با دابة الارض نقض و رد کرده اند و معتقدان به آن را دروغ گو شمرده اند و... وارد شده است که آن ها با هم تعارضی شدید دارند تا جایی که چند مکان (یمن، مسجدالحرام، اجیاد و...) و چند زمان متفاوت (ظهر، شب، بعد از طلوع خورشید از مغرب و...) را برای خروج دابه معرفی می کنند، یا روایاتی که دابه را حیوانی خارق العاده می دانند. از این رو ضرورت ایجاب می کند به بررسی و اعتبارسنجی این اخبار معارض _ که در منابع روایی اهل سنت آمده اند _ پرداخته شود. با بررسی سندی، محتوایی و دلالی این اخبار درمی یابیم در منابع روایی اهل سنت، روایت صحیحی در این باره وجود ندارد و همه روایات مضطرب اند و از ضعف سندی رنج می برند و تنها یک روایت حسن وجود دارد. همچنین با توجه به این که بیشتر راویان این احادیث از چهره های پدیدآورنده یا تأثیرپذیر اسرائیلیات به شمار می روند، احتمال می رود این روایات از اسرائیلیاتی باشند که وارد منابع روایی اهل سنت شده اند. با توجه به روایت حسن و برخی شواهد دیگر نیز که از متن روایات به دست می آید، احتمال می رود منظور از دابة الارض، امام زمان(عج) باشد.
نقش و کارکرد نور در فلسفه اشراقی سهروردی
حوزه های تخصصی:
شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587 هجری قمری)، با تاسیس حکمت اشراقی، نقش مهمی در تداوم سنت فلسفی اسلامی دارد. او اولین فیلسوف مسلمان و ایرانی است که نظام فلسفی خود را برمبنای نور تاسیس می کند و آن را حکمت اشراق می نامد. نور در فلسفه سهروردی دارای دو نقش اساسی از جهت وجودشناختی و معرفت شناختی است. از لحاظ وجود شناختی، سهروردی کل هستی را به نور و ظلمت تقسیم می کند و براین عقیده است که نور و ظلمت عناصر اصلی مقوم جهان هستند. او ضمن تاکید براینکه نور واقعیتی بدیهی و تعریف ناپذیر است، که مفهوم ظلمت نیز از عدم آن فهمیده می شود؛ هریک از نور و ظلمت را به دوگروه جوهر و عرض تقسیم می کند. در اینجا، دو نوع نور وجود دارد: انوار مجرد، موجوداتی اند که در هستی خود مستقل اند و انوار عارض، که در وجودشان وابسته به دیگری هستند. موجودات ظلمانی نیز دو قسم اند که عبارتند از جوهر تاریک، که بی نیاز از محل است و دیگری عرض-های ظلمانی، که وابسته به موجودات دیگری اند. نکته مهم در تقسیم بندی سهروردی از نور و ظلمت، درنظر گرفتن رابطه تشکیکی بهره مندی همه موجودات از حقیقت نور است، یعنی هراندازه که موجودی مجرد تر باشد از نور بیشتری بهره مند است و استقلال وجودی بیشتری دارد، که در راس این سلسله، خدا بعنوان نور الانوار جای می گیرد. از جهت معرفت شناختی، سهروردی بین نور و معرفت اشراقی ارتباط دقیقی برقرار می سازد. او ابتدا تاکید دارد که نور عین خودآگاهی و علم حضوری است و با توجه به مراتب مختلف تشکیکی موجودات، رابطه معرفتی آنها را با استفاده از دو واژه اشراق و شهود تبیین می کند. او می گوید معرفت موجودات به انوار مافوق خود به نحو شهود و مشاهده است، درحالیکه معرفت انوار عالی به موجودات پایین تر به نحو اشراق است. در اینجا، اشراق همان پرتوافکنی انوار عالی بر انوار سافل است. پس این نور و روشنایی حاصل از آن است که هم علت هستی اشیاء و هم علت شناخته شدن آنهاست و اینکه علت حقیقی همه نوربخشی وجودی و معرفتی خداست.
تأملّى در برهان صدیقین به تقریر علامه طباطبایى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علاّ مه سید محمدحسین طباطبایى در حاشیه اسفار, تقریرى از برهان صدیقین ارائه داده است که معمولاً ادعا مى شود این تقریر علامه, استدلال جدیدى است که وجود خداوند را بدون به کارگیرى اصول فلسفى به اثبات مى رساند, و از این رو مى توان آن را مصداق کامل (برهان صدیقین) دانست. در این نوشتار نشان مى دهیم که برهان علامه طباطبایى گرچه تقریرى جدید و ابداعى است, امّا با اشکالات قابل توجهى روبرو است, به گونه اى که براى بر طرف کردن آنها, به ناچار باید دست کم سه پیش فرض فلسفى را پذیرفت و بدان اذعان نمود. بر این اساس, به هیچ روى نمى توان برهان علامه را بى نیاز از اصول فلسفى دانست, و مهم تر این که برخى از آن پیش فرض ها کاملاً مناقشه آمیز هستند.