فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابن سینا پزشک نامی عالم (Scientist) بزرگ و خلاصه رئیس فیلسوفان عالم اسلام است با اینکه در قرون وسطی زندگی می کرده ولی هرگز روحیه واندیشه قرون وسطایی نداشته است او همچون فیلسوفان دوره تجدید حیات علمی و فرهنگی (رنسانس) مخالف هر نوع تحجر و تقلید بوده و سند درستی هر امری را عقل و تجربه می شناخته و با سعه صدر و دیدی فراتر از زمان و محیط خوئد با مسائل می نگریسته و برای انکار چیزی تا دلیل و برهان روشنی نمی یافته آن را در بوته امکان می نهاده است از این روی شهود عرفا و کرامات اولیا را از دید عقلی ممکن می دانسته و در برخی از رسالات و کتاب هایش به توجیه فلسفی آنها پرداخته است این امر باعث شده عده ای نوعی عرفان به وی نسبت دهند و حتی احیانا او را صوفی وحدت وجودی پندارند که به نظر بعید می نماید زیرا چنانکه در متن مقاله خواهیم دید از مطالعه احوال و آثار وی بر می آید که او هرگز به سیر و سلوک نپرداخته و راه و روش صوفیان در پیش نگرفته بلکه از آغاز تا پایان زندگانیش همچنان عالم و فیلسوف و پای بند عقل و استدلال بوده و براستی فیلسوف به دنیا آمده و فیلسوف از دنیا رفته است .
معناشناسی اوصاف الهی
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۸ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
ما در متون مقدس و در زبان عادى خدا را به بعضى از اوصاف توصیف مىکنیم، یکى از مشکلات دیرین در راه تاسیس الهیات، چگونگى فهم و تحلیل معناى این اوصاف است (بویژه اوصاف مشترک بین انسان و خدا). آیا این اوصاف به هنگام حمل بر خدا همان معناى عادى و متعارف را دارند؟ یا واجد معناى دیگرى مىباشند؟ این معناى دیگر چه نسبتى با معناى عادى و متعارف این اوصاف دارد؟ در این مقاله سعى شده است تا راه حل معروف آنالوژى که به وسیله توماس آکوینى ارائه شده و حاوى نکات تازهاى است، مورد نقد و بررسى قرار گیرد.
نظریه آنالوژى (تمثیل) با نفى اشتراک لفظى و اشتراک معنوى سعى مىکند تا نوعى «اشتراک در عین اختلاف» و «اختلاف در عین اشتراک» را در معانى این اوصاف نشان دهد.
قضایای تحلیلی و ترکیبی (کاوشی در تعاریف قضایای تحلیلی و ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاریف متعددی از قضایای (یا احکام) تحلیلی در فلسفه غرب شده است. تعریف لایبنیتز، هیوم، کانت، آیر، میل، فرگه و کواین از جمله مهم ترین تعاریف قضایای تحلیلی در فلسفه غرب است. این تعاریف به لحاظ مصداق در سه دسته اخص، خاص و اعم قرار می گیرند. برای دست یابی به تعریف صحیح، باید دید کدام تعریف با اهداف و مبانی این تقسیم سازگارتر است. در این مقاله، پس از تعیین اهداف و مبانی فیلسوفان غرب در این تقسیم، نشان داده شده است که هیچ یک از تعاریف فلسفه غرب با مبانی فلسفی آنها و با اهداف مورد نظرشان سازگار نیست؛ زیرا مهم ترین هدف این تقسیم تفکیک حقایق عقل از حقایق واقع یا تفکیک حقایق اولیه عقل از حقایق مشتقه عقل است که این هدف نسبت به قضایای حملی و شرطی از یک سو، و قضایای سالبه و موجبه از سوی دیگر، و قضایای صادق و کاذب و ... یکسان است. اما هیچ کدام از تعاریف نمی تواند همه انواع قضایا را در برگیرد. به علاوه، هر یک از تعاریف ارایه شده از فلاسفه غرب، دارای نارسایی ها و ضعف های دیگری است. از این رو، تعریف دیگری به عنوان تعریف مختار مولف ارایه شده است که به نظر می رسد هیچ یک از نارسایی های مذکور را ندارد. تعریف مختار اخص از تعریف اعم و اعم از تعریف خاص است، از این رو، مجموع تعاریف قضایای تحلیلی در چهار دسته اخص، خاص، عام و اعم قرار می گیرند.
فیزیک کوانتومی و امکان «شعورمندی» ذرات فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از قرن ها پیش، اندیشمندان و حکمای مسلمان با الهام از آیات نورانی قرآن کریم و با براهین متقن عقلی به اثبات سریان داشتن علم و آگاهی در میان اشیای مادی پرداخته بودند. دانشمندان علوم تجربی به امکان وجود نوعی شعور و آگاهی در برخی مواد و اشیای ظاهراً بی جان اشاره داشته اند. گستردگی «علم» در سراسر هستی حتی در ذرات مادی، فیزیک را نیز در این بحث سهیم می کند. در نظریة کوانتوم، بعضی پدیده ها از جمله آزمایش انتخاب تأخیری ذرات مطرح می شود و چنین می نماید که ذرات از موقعیت پیرامون خود آگاهی دارند و رفتار مناسب با آن را انتخاب می کنند؛ همچنین، در بعضی از مدل های بدیل و رقیب نظریة رایج کوانتوم (مدل بوهم دوبروی)، موج راهنما یا میدان اطلاعات مطرح است که این ها اشاره ای بر امکان شعورمندی ذرات فیزیکی دارند.
آسیب شناسی جهانی شدن و جهانی ساز ی یا مدل جهانی گرایی مهدویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزههای تخصصی:
«جهانی گرایی»، پدیدهای جدّی، جاری و فراگستر در عرصة کنونی و دهههای فراروی است. در رهیافتهای اسلامی ـ قرآنی، روایی و علمی ـ سیاسی، سه گونه جهان گرایی وجود دارد: یکی جهانگرایی راستین و کامل هم مادّی و هم معنوی و اعمّ از توسعة اقتصادی، تعادل سیاسی و اجتماعی و تعالی فرهنگی و انسانی؛ دیگری جهانیگرایی ناقص و نارسا و صرفاً اقتصادی و تک ساحتی، و سوم جهانیگرایی کاذب و سلطه جویانه و تنازعی. برخی شباهتهای هر چند ظاهری، میان جهانگرایی مهدوی و جهانیگرایی جاری، سبب برخی مباحث مقایسهای و تطبیقی در این زمینهها شده است.
با جهانی گرایی مهدوی و نگرش و گرایش آن به قدر امکان فهم، توان و به تناسب مقتضیات حاضر و فراروی، در جهان معاصر میتوان از فرصتهای جهانی و جهانگرایی، در حدّ ممکن بهره برد و تهدیدهای آنها را کاهش داد. ارتقای کارآمدی علمی و عملی جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان و فرهیختگان جهان به ویژه ارتباطات، تبادلات و سازماندهی متناسب آنان، با آگاهی هرچه بیشتر بر گزینة جهانی گرایی مهدوی و نقّادی بهینة جهانیگراییهای غیر مهدوی میسّر بوده، در ارتقا و استقرار جهانی گرایی مهدوی و حقیقی کارساز خواهد شد.
عقلانیت ارتباطی به جای عقلانیت ابزاری
منبع:
راهبرد ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزههای تخصصی:
انسان گرایی از دیدگاه فلاسفه تعلیم و تربیت
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۳ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بحث در باب انسان گرایی در حوزه تعلیم و تربیت می پردازد. کوشش شده است که در این باب به بنیادهای فلسفی این تفکر و سرآغاز پیدایش آن پرداخته شود گو این که هیچ اندیشه ای بی مدد فلسفه نمی توان نضج بگیرد و تکوین یابد. در این مقاله ابتدا پدیدار شناسی مورد بررسی قرار می گیرد. این تفکر با تاکید بر این مطلب که در شناخت از جهان و پدیده ها باید به دنیای پدیداری و ادراکی هر فرد پرداخت. سرآغاز اندیشه برای آدمی را به میان کشیده است. از آن پس به وجود گرایی می پردازد که با تاکید بر اصالت وجود و تقدم آن بر ماهیت. در واقع اهمیت آدمی را - به عنوان موجودی تاثیر گذار که خود می تواند سازنده خود باشد - در مدار توجهات انسان معاصر قرار داده است. این دو تفکر به عنوان بنیان های فلسفی به ایجاد نیروی سوم یا انسان گرایی به معنای خاص انجامیده که بر مطالعه کلیت آدمی تاکید می کند و بر جنبه های پدیداری و وجودی او صحه می گذارد. مقاله حاضر جستاری است در باب تعلیم و تربیت انسان گرایانه که رهرو و اندیشمندی پر استقامت را می طلبد همه تلاش این تبررسی ارائه کلیتی به نام انسان گرایی است به گونه ای که تمام لایه های تشکیل دهنده آن - به رغم تفاوت ها - به گونه ای منطقی فراهم آمده باشد.
از متن تا معنا
حوزههای تخصصی:
معناشناسى و تفسیر اجتهادى قرآن کریم از کجا آغاز مىشود و چه فرایندى را طى مىکند؟ این مقال در پاسخ به این پرسش بر آن است که شناخت هستههاى اولیه معنا از واژگان جستجو مىشود که موجِد متن آنها را گزینش نموده و پیام خود را در ترکیب ساختارى عبارات ویژه جاى داده است. ملاحظه ویژگىهاى ادبى، دلالى و سیاق ترکیبى جمله، مرحلهاى دیگر است. نگاه پیوستارى به متن قرآن و نیز سنت معصوم علیهالسلام ، همچنین نظر داشت زمینه پیدایش متن و دانشهاى عصرى گام بعدى است. اینها همه فراهمکننده شرایط بیرونى معنا در ذهن خواننده متن و بازنمود اراده مؤلف، اقتضائات متن و زمینه معنایى و مانند اینهاست. اما این اندیشه و تدبّر خواننده و قدرت اجتهاد و تفقه دینى اوست که به نوبه خود در چگونگى کشف معنا اثرگذار است و به عنوان آخرین گام در معناشناسى محسوب مىگردد.
زیبا شناسی: استتیک
قبض و بسط تئوریک شریعت (نظریه تکامل معرفت دینی)
منبع:
کیان ۱۳۷۰ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
شر و قدرت مطلق
منبع:
کیان ۱۳۷۰ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
پیشگویی رجعت در آخرالزمان در تورات، انجیل و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رجعت یکی از پیشگوییهای مهم آخرالزمان است که افزون بر اسلام، در آیین مسیح و یهود نیز، به آن اشاره شده است و براساس پیشگویی هرسه آیین، در زمان ظهور موعود آخرالزمان روی خواهد داد. تحقیق حاضر به بررسی پیشگوییهای موجود در تورات و سایر کتاب های عهد عتیق و نیز، انجیل های چهارگانه و سایر کتاب های عهد جدید و پیشگوییهای قرآن درباره رجعت و بازگشت دسته ای از مردگان به دنیا، تفسیر آن و بیان اختلاف ها دراین باره، پرداخته است.
این تحقیق مشخص خواهد کرد، اعتقاد به رجعت در آخرالزمان اختصاص به اسلام، به خصوص مذهب شیعه نداشته، در منابع مقدس آیین یهود و مسیح نیز، آمده است؛ بنابراین، رجعت یکی از اعتقادات مهم ادیان آسمانی است.
معرفت و مطابقت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
این مقاله ابتدا به تعریف معرفت از دیدگاه معرفتشناسی غربی معاصر میپردازد و عناصر سهگانه این تعریف یعنی باور، صدق و توجیه را تبیین و بررسی میکند و ریشههای این تعریف را در آثار افلاطون جستجو میکند.
در ادامه به بحرانی که با مثالهای نقض گتیه برای عنصر توجیه ایجاد گردیده و نیز تلاش معرفتشناسان معاصر برای حل آن میپردازد.
از سوی دیگر، ضمن تعریف معرفت براساس دیدگاه فیلسوفان اسلامی و تلاش برای یافتن نقطة تقاربی میان فلسفة غرب و فلسفة اسلامی در این باب، نشان میدهد که مثال نقض گتیه به هیچ روی، متوجه تعریف معرفت در فلسفة اسلامی نیست و براین اساس تنها معرفتشناسی غربی است که باید راهی برای خروج از این بحران بیابد.
نظریه شالوده: مبناگرایی خطاناپذیر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفههای اساسی در تعریف معرفت، توجیه است. یک نظریة مهم و اساسی در این باب، مبناگرایی است. کیث لرر معرفتشناس معروف و برجستة معاصر، در این نوشتار ضمن تبیین و تحلیل نظریة مبناگرایی و بیان اقسام آن انتقاداتی را براساس دیدگاههای خود بر این نظریه وارد میداند. وی ضمن بیان اینکه این نظریه هم در میان تجربهگرایان و هم عقلگرایان طرفدارانی برجسته داشته است؛ مبناگروی را به خطاناپذیر و خطاپذیر تقسیم میکند و برای تبیین مبناگروی خطاناپذیر بحث از اصلاحناپذیری در قضایای تحلیلی، قضایای راجع به افکار و نیز احساسات را مطرح میکند و آنها را مورد انتقاد قرار میدهد و بدینوسیله راه را برای مفهومی ضعیفتر از تحیلیلیت و امکان و در نتیجه مبناگرایی را فراهم میسازد تا در عین تأکید بر باورهای پایه و اینکه اینها ضامن صدق باورهای غیرپایهاند، آنها را خطاناپذیر بداند.
وی ضمن تبیین نظریة پدیدارگرایی بهعنوان نمونهای از مبناگرایی خطاناپذیر، انتقاداتی هم بر آن وارد میآورد. وی از این نوشتار میخواهد این نتیجه را بگیرد که ما در باورهای خود حتی باورهای پایه خطاناپذیریم و طبعاً در دستیابی صدق، تضمین و قطعیتی در کار نیست.
دیدگاههای لرر در این خصوص دارای اشکالات و انتقاداتی چند است که به یاری خداوند متعال در شمارههای آتی نشریه بدانها خواهیم پرداخت.
تحلیل و بررسی معیار حقانیت در ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره در خصوص هر دینی این سؤال مطرح است که آیا از حقانیت برخوردار است و چه معیار و ملاکی برای ارزیابی و بازشناسی دین حق از دین باطل وجود دارد؟ از جمله معیارهایی که در این زمینه مطرح است، عبارتند از: قابلیت فرجام شناسی، معیار اخلاقی، تجربه دینی ، انسجام درونی، زنده بودن دین، تاریخ اعتبار الهی و مطابقت با واقع. در این مقال، به تحلیل و بررسی این معیارها می پردازیم. از جمع بین معیارها، معیار مورد قبول عبارت است از: دینی می تواند حق باشد که اولاً، همة معارف و احکام عملی و دستورات اخلاقی موجود در آن دین، مطابق با واقع و نفس الامرِ متناسب خودش باشد. ثانیاً، این مدعای ادیان که خود را راهی مورد تأیید خداوند متعال برای رسیدن به کمال و سعادت معرفی می کنند، مطابق با واقع باشد؛ یعنی خداوند متعال نیز آن دین را به عنوان طریقی برای رسیدن به خود، و برنامه ای برای زندگی مورد رضایت خود مورد تأیید قرار داده باشد و هنوز ارادة الهی به این امر تعلق گرفته باشد که انسان ها از طریق پیروی از آن دین، به سعادت و قرب الهی نائل آیند. نکته مهم و در خور توجه این است که ادیانی برخوردار از حقانیت هستند که علاوه بر الهی بودن، اعتبار آنها سرنیامده و دچار تحریف نشده باشند، و همه آموزه های آن مطابق با واقع باشد.
تکامل و نظم
حوزههای تخصصی:
چکیده
نظریه تکامل طبیعى و رابطه آن با وجود نظم و تدبیر در طبیعت، در تفکر غربى هنوز از بحتهاى مطرح و مهم است . این موضوع سخنرانى پروفسور الوین پلانتینگا در دانشگاه قم است که مؤلف محترم متن ویراسته شده آن را جهت چاپ در اختیار فصلنامه گذاشته است . وى ابتدا مفاد نظریه تکامل و نیز معناى مورد نظر خود را از نظم بیان مىکند و اظهار مىدارد که علم به خودى خود هیچ دلالتى بر نفى نظم ندارد، بلکه ترکیب علم با طبیعتگرایى فلسفى است که منتهى به نفى نظم مىشود .
وى سپس به بیان تفصیلى دلایل ادعاى خود مىپردازد، همچنین درباره انواع مختلف دارویناندیشى سخن مىگوید و در نهایت، نتیجه مىگیرد که هیچکدام با وجود نظم در طبیعت ناسازگار نیستند .
یکى از رشتههاى علمى که در دهههاى اخیر شهرت پیدا کرده زیستشناسى اجتماعى یا روانشناسى تکاملى است . طرفداران این رشته مىکوشند که ویژگىهاى انسانى را براساس انتخاب طبیعى تبیین کنند . پلانتینگا ضمن نقل برخى اقوال به این نتیجه مىرسد که خداباوران مسیحى نتایج علم را ناقض باورهاى خود نمىبیند، زیرا از دیدگاه آنها دو منبع معرفت وجود دارد: ایمان و عقل . در نتیجه، علم مستلزم آن نیست که آن دسته از عقاید مسیحى که با علم ناسازگار است، نقض شود، همچنانکه باور به عقاید مسیحى که با باورهاى علمى ناسازگارند به معناى نقض باورهاى علمى نیست .
نظریه مثل افلاطونی و سیر آن در فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار به بررسی سیر نظریه مثل افلاطونی در آرای اندیشمندان اسلامی پرداخته شده است. نظریه مثل افلاطونی، از وجوه مختلف هستی شناسانه، معرفت شناسانه، علم النفسی، اخلاقی، زیبایی شناسانه و خداشناسانه اهمیت فراوانی دارد. از زمان افلاطون تا کنون، هم در میان فلاسفه اسلامی و هم در میان فلاسفه غربی، مسأله مثل افلاطونی، مورد بحث، تأیید و انتقاد فراوان واقع شده است. بررسی محتوایی تاریخی دیدگاه های اندیشمندان اسلامی از جمله فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق، محقق دوانی، میرداماد و ملّاصدرا نشان می دهد که اولاً نظریه مثل افلاطونی نزد اندیشمندان مسلمان هم دچار جرح و تعدیل های بسیار و به برخی وجوه، پذیرفته شده و جنبه های اخلاقی و زیبایی شناسانه آن مورد نظر قرار نگرفته است؛ ثانیاً ادله آن ها در رد یا اثبات نظریه مثل ناتمام است؛ و ثالثاً فیلسوفان اشراقی (به معنای عام) و عرفان گرا رغبت بیش تری به پذیرش آن نشان داده اند.