فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
213 - 232
حوزههای تخصصی:
بُرون شدِ فیثاغوری از یگانه انگاریِ مطلقِ پارمنیدسی به یک جریانِ تأثیر و تأثّر میانِ دو نماینده ی برجسته و تأثیرگذارِ تفکر پیش سقراطی اشاره دارد. اگر تبیین موجودات به عنوانِ کثرات را یکی از اهدافِ فکریِ مستتر در اندیشه ی پیش سقراطیان بدانیم، نه تنها چنین تبیینی در اندیشه ی پارمنیدس نخواهیم یافت، بلکه بنابر «بنیانی» که پارمنیدس به وضع و بسط آن می پردازد، هر تبیین کثرات ناممکن می گردد. بنابر شواهد تاریخی، حداقل بخشی از اندیشه ها در جریانِ فکریِ فیثاغوریان را می توان واکنشی به رویکردِ پارمنیدس به مسئله ی تبیین کثرات تلقی کرد. به این ترتیب، فیثاغوریان را می توانیم نخستین نقادانِ اندیشه ی پارمنیدسی تلقی کنیم که ایشان نیز، با وضع و توسعه ی «بنیانی» خاص، می کوشند پاسخی مناسب به دشواری هایِ مطرح شده از سویِ پارمنیدس برایِ تبیین کثرات فراهم کنند. پژوهشِ پیشِ رو می کوشد، با ارائه ی تبیینی از این دو «بنیانِ» پارمنیدسی و فیثاغوری، به روشن سازیِ دقیق تر نسبتِ میان این دو اندیشه بپردازد.
«دمکراسی شهرستان گرا»: تحلیل تطبیقی «دمکراسی شهرستان گرا» و «دمکراسی پایتخت گرا» در «فلسفه سیاست» تکویل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
17 - 41
حوزههای تخصصی:
چرا «دمکراسی»، چونان مفهومی فلسفی، فقط در برخی از جوامع نهادینه می شود و در جوامع مختلف نمودهای مختلفی می یابد؟ چرا «دمکراسی» در برخی از جوامع «از پایین به بالا» و «شهرستان محور» است اما در برخی دیگر از جوامع «از بالا به پایین» و «پایتخت محور» است؟ «دمکراسی های شهرستان گرا» چه مزیت هایی و «دمکراسی های پایتخت گرا» چه معایبی دارند؟ این مقاله، با تحلیل تطبیقی این دو نوع دمکراسی براساس «فلسفه سیاست» توکویل، در پی یافتن پاسخ این پرسش هاست. این مقاله، پس از واکاوی علل پیدایش این دو گونه متفاوت از دمکراسی، پیامدها، مزایا و معایب آنها را بررسی می کند و نشان می دهد دمکراسی، پیش و بیش از آنکه مفهومی سیاسی چونان شیوه ای از زمامداری باشد، مفهومی فرهنگی چونان شیوه ای از زندگی است و در فقدان «دمکراسی فرهنگی» و «فرهنگ و خلق وخوی دمکراتیک»، «دمکراسی سیاسی»، خود، به گونه جدیدی از «ستم گری» تبدیل می شود و «دمکراسی مرکزگرا»، که به شهرستان ها بی توجه است و فقط به پایتخت توجه می کند، با «روح فلسفی دمکراسی» ناسازگار است.
امکانات قوه حاکمه تأملی در صورت بندی طبیعت حقوقی در نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
134 - 158
حوزههای تخصصی:
شاید یکی از محوری ترین ایده های کانت که تمام دوره های کار پیگیر فکری او را به یکدیگر متصل می کند، ایده طبیعت به طور کل باشد. طبیعت به طور کل برای کانت معادل تمامیّت و کلیّت است. قاعده این ایده بنیادین چنین است: جزئیات سرانجام باید تحت امر کلی واقع شوند تا قابل تبیین باشند. اما جالب توجه این است که این قاعده کلی که در سه دوره کار فکری کانت بدون تغییر باقی می ماند، در هر دوره دلالت خاصی پیدا می کند. لذا ما در پی پاسخ به این سوال هستیم که کانت چگونه از طبیعت به عنوان امر عینی شروع می کند و سپس به طبیعت همچون ایده آل عقل محض می رسد یا آن را همچون تمامیّت ضروری برای قوّه حکم لحاظ می کند و از آن جا به طبیعت همچون امری که دارای الزامات حقوقی است می رسد اما چنین تبدلی به طبیعتِ حقوقی و تاریخی تنها در صورتی ممکن می شود که به قوّه حاکمه تأملی -زیبایی شناختی، غایت شناختی- توجه داشته باشیم. چرا که دقیقاً قوّه حاکمه تأملی است که ابزار لازم را در اختیار کانت می گذارد تا طبیعت را همچون تمامیّتی بنگرد که غایتش تحقق حقوق است. طبیعت در این معنا امری است که امیدواری را به نوع انسانی عرضه می کند.
بررسی تطبیقی موانع دستیابی به معرفت از نظر شیخ اشراق و عزالدین کاشانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
41 - 54
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با موضوع موانع معرفت حقیقی از دیدگاه شیخ اشراق (587 549ق) و عزالدین محمود کاشانی (د 735ق) به بررسی و تلفیق آرا و اندیشه های این دو متفکر مسلمان پرداخته است و شباهت ها و تفاوت های آرای آنان را با روش توصیفی تحلیلی دنبال کرده است. ادراکات حسی و علوم عقلی و استدلالی از جمله موانع معرفت نزد شیخ اشراق، و عقل معاش از جمله موانع معرفت نزد عزالدین محمود کاشانی است. سهروردی علم را تا زمانی که بر صور محسوسات و تعینات دلالت دارد در سجّین طبیعت و معقولات محصور می داند که دیده عقل و چشم دل از رؤیت آن حقیقت قاصر است. کاشانی نیز با تکیه بر نور ایمان و یقین، موانعی چون علم و استدلال، عقل معاش، گناه و هواجس نفسانی و وساوس شیطانی و خودستایی را آفتی می داند که انسان را از کسب معرفت باز می دارد. انسان با توجه به استعداد و ظرفیت وجودی اش شایستگی کمال و افاضه معرفت را دارد و رسیدن به معرفت حقیقی مستلزم گسیختگی از عالم محسوسات، کدورات و شواغل جسمانی و رهایی از عالم ظاهر است.
ابن تیمیه علیه ابن تیمیه: تدابیر تناقض آفرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم بسیاری از آثار ابن تیمیه، جدلی بودن آنهاست؛ بدین معنا که او این آثار را در سیاق مجادلات شدید کلامی یا فقهی علیه مخالفان خود تألیف کرده است. ابن تیمیه در این مجادلات، استدلالاتی را به کار گرفته است تا مخالفان خود را منکوب کند. مسأله ی تحقیق این است که این استدلالات، گاه می تواند به تدابیری علیه خود ابن تیمیه بدل شود و برخی از اساسی ترین بنیادهای فکری او را گرفتار تناقض کند. روش تحقیق ما در این نوشتار، چنان است که یک الگوی مطالعات تطبیقی را در آثار ابن تیمیه پیگیری می کنیم و چهار نمونه از این استدلالات جدلی ابن تیمیه علیه مخالفانش را مورد بررسی قرار می دهیم: جدال با مسیحیان بر سر سنت شفاهی شان، مسأله جدال با فقهای اهل سنت بر سر موضوع و مصادیق اجماع، جرح و تعدیل ابوحنیفه و بالاخره مسأله مجازات بدعت گذاران. نهایتاً به مثابه یافته های تحقیق، تناقضات ابن تیمیه در برخی مسائلی که وی بر سر آنها جدل کرده است را نشان خواهیم داد.
مقایسه ی دفاعیات مشرکانه و مسیحی در باب تمثال های مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
7 - 30
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مقایسه ی دفاعیاتی می پردازد که معتقدان به دین یونانی و مسیحیان در حمایت از تمثال های مذهبی در ادوار مختلف ارائه کرده اند. به این منظور پس از مروری بر سیر تاریخی مباحث، برخی از مهمترین انتقادات را که در هر دو سنت یونانی و مسیحی نسبت به وجود و تکریم تمثال ها مطرح شده اند به نحو مختصر ملاحظه خواهیم کرد و سپس به مقایسه ی موردی اساسی ترین دفاعیات خواهیم پرداخت. این دفاعیات عمدتاً متمرکز بر نشان دادن ضرورت وجود تمثال ها، کارکرد آن ها و عدم تعارض آن ها با ذات معنوی دین هستند. آنچه که این مقایسه آشکار خواهد کرد این است که دفاعیاتی که مدافعان مسیحی ارائه می کنند در اساسی ترین جنبه های خود مشابه و نظیر دفاعیاتی است که فیلسوفان معتقد به دین یونانی، اغلب در برابر انتقادات مسیحیانِ نخستین بیان کرده بودند. بنابراین دفاع مسیحیان از تمثال ها چه در برابر یهودیان و چه در برابر مسیحیان شمایل ستیز، به یک معنا بازتولید و احیاء دفاعیات مشرکان در مقابل مسیحیان اولیه، یهودیان و برخی از خود یونانی ها بوده است. در پیوند با این نتیجه، به محدود شدن معنای بت پرستی در نزد مسیحیان متأخر اشاره خواهد شد که بر حسب آن، بت پرستی دیگر بیش از آن که به ظاهر اعمال مذهبی یا تبیین های عقلانی آن ها مربوط باشد، به این پرسش مربوط می شود که عمل مذهبی برای تکریم وجودی الهی انجام می شود یا وجودی شیطانی.
واقع گراییِ ساختاریِ وجودی و نقد وَن فراسِن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۵
223 - 252
حوزههای تخصصی:
در جستار پیش رو، نخست طرحی کلی فراهم می آوریم از جدال میان واقع گرایی و ناواقع گرایی در فلسفه علم. در همین بستر، به معرفی واقع گرایی ساختاری به روایت جان وُرال (John Worrall)، به مثابه دیدگاهی بینابینی در این جدال، می پردازیم. بیان ساده دیدگاه ورال چنین است: شناخت علمی ما تنها ناظر به ساختار جهان است. اما جیمز لیدیمن (James Ladyman) از این فراتر رفته و از دیدگاهی به نام واقع گراییِ ساختاریِ وجودی دفاع می کند و بر آن می شود که اساساً جهان، یعنی همان موضوع شناخت علمی ما، چیزی جز ساختار نیست. پس از مقدمه، در سه بخش (2، 3، و 4)، به ترتیب به معرفی دقیق تر واقع گراییِ ساختاریِ وجودی، مرور و بازسازیِ برخی انگیزه ها و استدلال ها به سود آن، و نیز تفکیک روایت های مهم آن می پردازیم. فیلسوفِ مشهورِ علم، باس وَن فراسِن (Bas van Fraassen)، پس از فراهم آوردنِ خوانش و صورت بندی خود از واقع گراییِ ساختاریِ وجودی، ادعا می کند که این دیدگاه در باطن ناسازگار است. ما در دو بخشِ پسین (5 و 6)، با بازخوانی نقد ون فراسن، این ادعا را به چالش خواهیم کشید. نه تنها استدلالِ انتقادیِ وی خدشه بردار به نظر می رسد، بلکه خواهیم دید که خوانش ساده ون فراسن از واقع گرایی ساختاری وجودی شاید بتواند هوادارانِ این دیدگاه را که بارها به ابهام و کلی گویی متهم شده اند به کار آید. هرچند به یک کاستی جدی در صورت بندی ون فراسن برخواهیم خورد، اما در آخرین بخش (7)، پیش از پایان سخن، اجمالاً نشان می دهیم که شاید فیلسوف دیگری -شَمیک داسگوپتا (Shamik Dasgupta)- خوانش کمابیش مشابهی را به سرانجام رسانده باشد.
دیالکتیک زیبایی در اندیشه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده زیبایی بی شک یکی از مفاهیم اساسی در فلسفه افلاطون است و حتی می توان آن را هم پای ایده خیر و واحد دانست که همانند آن ایده ها، نقش اساسی در نظام دیالکتیکی افلاطون دارد. جهت گیری دیالکتیکی این ایده با پرسش سقراط از خود زیبایی در محاوره هیپیاس بزرگ شروع می شود و هر چند هیپیاس از عهده پاسخ او برنمی آید اما از یک سو دلالت های متنوع معنایی این مفهوم آشکار می شوند و از سوی دیگر، فهم این ایده از سطح انضمامی به سطح انتزاعی کشیده می شود و بر این مبنا است که دو سیر دیالکتیکی صعودی و نزولی در محاوره هم نوشی شکل می گیرند. سیر صعودی از بدن های زیبا به سمت خود زیبایی است و سیر نزولی از خود زیبایی به جهان جسمانی برای زایش افکار و اعمال زیبا است. شخصیت محوری در این دو سیر سقراط است که ویژگی سرکش و خلاف عرف و عادت او هم مایه تمایزش از دیگران می شود و هم این که به او توانایی پیمودن این دو سیر را می دهد. به این جهت است که او با وجود زشتی ظاهر، درونی پر از نقوش زیبا و خدایی دارد و زایش این نقوش زیبا توسط او با زبان و لوگوس او است که به تایید آلکیبیادس، تاثیری عمیق بر قلب و روح مخاطبانش می گذارد. بنابراین، هدف مقاله حاضر پی گیری این مسیر دیالکتیکی در اندیشه افلاطون از پرسش اولیه در مورد زیبایی تا زایش زیبایی است.
تحلیل جوامع ایدئولوژیک و اخلاقی از منظر فرم و محتوا: گفتگو با دکتر ناصر مهدوی دکترای عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
در نظام های ایدئولوژیک حقیقت وارونه می شود و در اختیار قدرت قرار می گیرد. حقیقت آن چیزی نیست که در جریان زندگی پیش می رود؛ بلکه آن چیزی است که قدرت می پندارد. در مقابل، جامعه ای داریم که به آن جامعه اخلاقی می گوییم؛ یعنی جامعه ای که به شهروندانش فرصت می دهد قدرت آزادی، قدرت خلاقیت، قدرت مبارزه و حتی فرصت شکست داشته باشند.در جامعه ایدئولوژیک تقریبا نباید انتظار داشته باشیم که آن جامعه خودش اخلاقی باشد و امکان بروز، ظهور و رشد اخلاقی زیستن را به مجموعه خودش و افرادی که تحت سلطه آن قدرت هستند، بدهد.جامعه ایدئولوژیک؛ یکسانی، غریزی بودن و گله وار زندگی کردن را می خواهد. در سیستمی که افراد گله وار زندگی می کنند، دیگر نمی توانند اخلاقی شوند؛ لذا می بینید هر کسی ممکن است دست به تخلف بزند.جامعه اخلاقی دو ویژگی و معنا دارد: یکی اینکه، فرم اخلاقی و دوم اینکه، محتوای اخلاقی دارد. در اینجا فرم یا همان ساختار شفاف است.ما سه نوع تئوری اخلاقی داریم: یکی، اخلاق فضیلت است؛ یعنی آنجایی که امکان بلوغ و رشد عاطفی انسانی فراهم می شود؛ به طوری که انسان ها می توانند عواطف و احساسات خودشان را به درستی کنترل و از بروز یک احساس منفی جلوگیری کنند و از درونشان احساسات مثبت و سازنده بروز دهند.وقتی جامعه اخلاقی باشد، امکان محتوا را باید به شهروندانش بسپارد؛ یعنی محتوا باید انتخاب کند وقتی می خواهد اخلاقی رفتار کند، آیا صرفا با قالب هایی که عقل تعیین می کند، همراه می شود یا قالب هایی که دیگری تعیین می کند.در اخلاق فضیلت فقط، فعل نیکو نیست، بلکه فاعل نیکو می شود. کانت با اینکه می گوید ما آزاد هستیم و آزادی اساس و مبنای اخلاقی زندگی کردن است، اما بیشتر به دنبال این است که به فعل ما انضباط ببخشد. در اینجا عقل به فعل ما فرم و جهت می دهد.
تحلیل انتقادی و مصداقی مواجهه استرآبادی با فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادی معارف، زمینه تنقیح و تعالی آنها را فراهم می کند. کمتر معرفتی می توان یافت که موفق به اخذ اتفاق و تحصیل اجماع شده باشد. هر معرفتی کم وبیش مخالفان و منتقدانی دارد. تفکر فلسفی نیز همواره مخالفان متعدد، با انگیزه های متفاوت و روش های متنوع رویاروی خویش دیده است. جریان اخباریگری یکی از آنهاست که اگرچه هیچ وقت به جریان غالب در حوزه تفکر شیعی تبدیل نشد، اما رگه هایی از این نوع تفکر همواره در این فضا وجود داشته است. ملامحمدامین استرآبادی که از ارکان تفکر اخباری است، در بخشی از «الفوائد المدنیه» به نقد آرای حکما همت گماشته و با رویکردی درونی و مصداقی سعی در نقد و ابطال اندیشه های حکمی نموده است. در این مقاله به روشی تحلیلی مصداقی نقدهای او را در محک سنجش، ارزیابی و داوری قرار داده ایم.
اثربخشی بازی های فکری بر کارکردهای اجرایی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی های فکری بر کارکردهای اجرایی کودکان پیش دبستان بود. روش پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه کودکان دختر و پسر در مقطع پیش از دبستان در مراکز ناحیه 1 شهر سنندج در سال 98-1397 بودند که از بین مراکز پیش دبستانی دو مرکز به صورت تصادفی انتخاب و تعداد 20 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی گمارش شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (فرم معلم) جیویا، ایسکوئیس، گای و کنورسی (۲۰۰۰) و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش بازی های فکری بر کارکردهای اجرایی کودکان پیش دبستانی تأثیرگذار بوده و کودکانی که تحت آموزش بازی های فکری قرارگرفته بودند، کارکردهای اجرایی آن ها بهبود یافته بود. سایر نتایج نشان داد که آموزش بازی های فکری تنها دو بعد انتقال توجه و حافظه کاری اثربخش بود (05/0>P) و در بقیه ابعاد کارکردهای اجرایی بین گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). بر اساس این نتایج می توان از بازی های فکری به صورت رسمی در برنامه آموزشی مراکز مهدکودک استفاده کرد.
The Relation of Causal Necessity and Free Will in The Principles of Islamic Jurisprudence “When our pen reached this point, it shattered to pieces”(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The relation of causal necessity with free will has been a source of great debate in the history of philosophy and theology. However, in recent years, it has also been discussed in the science of Usul al-Fiqh. After explaining the compatibility of causal necessity with free will, Ākhūnd Khurāsānī speaks of the 'shattering of his pen.' Two interpretations have been given for this statement. Muḥaqqiq Iṣfahānī considers the theory of compatibility that Khurāsānī presented as being correct. However, he interprets the 'shattering of the pen' to be a reference to another matter, i.e., the problem of the recompense of an agent in the case where causal necessity is accepted. His explanation of the aforementioned compatibility and the permissibility of the recompense of sinners has been evaluated in this article. On the contrary, Muḥaqqiq Na'ini considers the 'shattering of the pen' to be a reference to the problem of the conflict between causal necessity and free will. He says that aside from the popular preliminaries of free will, such as knowledge and intention (which are the products of causal necessity), there is a need for something that he calls 'talab'-a noetic action that stems from the governance of the soul. He considers this talab to fall outside the scope of causal necessity. This paper seeks to examine the views of these two illustrious students of Ākhūnd Khurāsānī so that the various Usuli dimensions of this discussion can be clarified.
تحلیل نقد سارتر بر خوداستعلایی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
153 - 170
حوزههای تخصصی:
هوسرل بر این باور است که «خود» یا «سوژه» محور هرگونه فعلِ آگاهی و به ویژه شناخت است. به باور وی در هر عمل آگاهی، از یک سو قطب «اگو» (خود) و در سمت مقابل آن، عین یا ابژه را می توان تشخیص داد. خود سوژۀ این همانی است که در همۀ اعمال فرآیند یکپارچۀ آگاهی عمل می کند؛ از این رو، مرکز یگانه ای است که هرگونه کنشِ آگاهی را صورت می دهد؛ یعنی مرکز همۀ تأثیر و تأثرها، ادراکات، لذت ها، رنج ها و هرگونه حالت موجود در آگاهی به حساب می آید؛ اما سارتر، به رغم تأثیرپذیری انکارناپذیر از هوسرل، به تقابل با برداشت وی از «خود» پرداخته است و خودی را که هوسرل با چنان شرایطی، استعلایی می پندارد، به نقد کشیده است. به نظر سارتر، خود صرفاً متشکل از حالات محض انتزاعی نیست که با سوژۀ استعلایی محض برابری کند، بلکه خود یا «من» بیرون از امر استعلایی صرف و در میان جهان واقع وجود دارد و به واسطۀ آزادی و حق انتخاب که نشان از جنبۀ اگزیستانسیال آن دارد، به تعالی می رسد. با وجود این، هم صدا با هوسرل، «حیث التفاتی» آگاهی را بنیان کنش های آگاهانۀ «خود» می داند. در این پژوهش تلاش می کنیم «خود استعلایی» مورد نظر هوسرل را تحلیل و انتقادات سارتر را بر آن بررسی کنیم.
آیا تکامل، چندجهانی و ابتدا نداشتن کیهان محصول علم جدید هستند؟ تکامل و چند جهانی در علم مدرن و قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
70 - 99
حوزههای تخصصی:
شناخت بیشتر طبیعت در دو قرن اخیر و پیشرفت های چشمگیر علم و تکنولوژی موجب بوجود آمدن ایده ها و رویکردهای جذاب و جدیدی شده است که منتسب به علم معاصر شناخته می شود . ایده هایی نظیر تکامل در زیست شناسی، مسئله ابتدای جهان (مدل های مبتنی بر وجود نقطه زمانی شروع برای عالم و یا خلاف آن) و ایده جهان های موازی در فیزیک . هرچند این ایده ها در بستر علم جدید شکوفا گشته اند ولی بیش از آنکه ایده هایی علمی باشند حاوی پس زمینه ها و نتایج فلسفی مهمی هستند . در این مقاله با بررسی تاریخی نوشته ها و آثار ابن سینا (فیلسوف و پزشک شهیر مسلمان 1000 سال قبل)، به عنوان نمونه و مرجع، نشان خواهیم داد که هر سه این ایده ها به شکلی کاملاً مشابه از زمان های قدیم در سطح فلسفه طبیعی مطرح بوده اند . لذا جایگاه آن ها بیش از آنکه علمی باشد فلسفی است . بیان این نظریه ها بدون در نظر داشتن پیش فرض های متافیزیکی و غیرتجربی آن ها موجب برداشت های نادرست از علم خواهد شد . بسیاری از چالش های میان علم و دین ناشی از همین در نظر نگرفتن حدود علم تجربی و تشخیص سطح متافیزیکی نظریه هاست . در این مقاله به بیان دلایل ابن سینا بر له و علیه این نظریات به عنوان یکی از اولین افرادی که صریحاً به بررسی علمی و فلسفی این نظریات پرداخته است، می پردازیم . دقت علمی ابن سینا و روحیه علمی تحسین برانگیز او می تواند برای محققین معاصر آموزنده و روشنگرایانه باشد . همچنین در موضوع شانس و علّیت، بروشی متفاوت و با زبان علم روز به بررسی مسئله غایتمندی و هدف داری عالم پرداخته شده است .
بررسی استدلال هیومی فودور به نفع تفردگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی استدلال موجهه فودور(1991) به نفع تفردگرایی و محتوای محدود است. استدلال موجهه می خواهد نشان دهد که من و همزادم واجد تفکرهای دارای نیروهای علّی یکسان هستیم. تفکرهای - آب و تفکرهای-XYZ با توجه به رفتارهای-آب و رفتارهای-XYZ، دارای نیروهای علّی متفاوت نیستند. اگر چنین است، من و همزادم، به لحاظ روان شناختی این همان هستیم، و تفردگرایی صادق است. فودور برای بررسی استدلال موجهه خودش، از «آزمون پیوند غیرمفهومی» یا «استدلال پیوندهای منطقی جدید» استفاده می کند. از این رو، تنها در صورتی نیروهای علّی متفاوت هستند که، بین ویژگی های علت و ویژگی های معلول پیوندهای امکانی باشد. فودور می گوید که تفاوت بین این واقعیت که "تفکرهای-آب من علت رفتار التفاتی نوشیدن آب من هستند" و این واقعیت که "تفکرهای-XYZ همزاد من علت رفتار التفاتی نوشیدن XYZ همزاد من هستند"، تفاوت غیرامکانی است. از این رو، تفکرهای-آب من و تفکرهای-XYZ همزاد من، دارای نیروهای علّی متفاوت نیستند. در نهایت، نشان می دهم که استدلال پیوند منطقی جدید یا آزمون پیوند غیرمفهومی فودور کار نمی کند. در نتیجه دفاع فودور از محتوای محدود و تفردگرایی موفق نیست.
همتاهای وجهی برای برخی منطق های زیرشهودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی ما در این مقاله پیدا کردن همتاهای وجهی برای برخی منطق های زیرشهودی معرفی شده توسط دیانگ و شیرمحمدزاده است. آنها برای اثبات تمامیت منطق های زیرشهودی معرفی شده ، دو نوع قاب همسایگی ، به نام های قاب N-همسایگی و قاب NB- همسایگی را معرفی کرده اند. ساختار قاب های N-همسایگی شبیه قاب های همسایگی شناخته شده برای منطق های وجهی غیر-نرمال است و ساختار قاب های NB-iمسایگی متفاوت و پیچیده تر از قاب های همسایگی استاندارد شناخته شده ی منطق های وجهی غیر-نرمال است. لذا به منظور پیدا کردن همتای وجهی برای این منطق های زیر شهودی ما دو نوع ترجمه ، یکی از زبان منطق گزاره ای شهودی به زبان منطق وجهی غیر-نرمال و دیگری از زبان منطق گزاره ای شهودی به زبان منطق وجهی دو موضعی را در نظر گرفته و به مقایسه اثبات پذیری یک فرمول و ترجمه ی آن خواهیم پرداخت. در نهایت و با استفاده از این دو نوع ترجمه، برای آن دسته از منطق های زیرشهودی که نسبت به کلاس خاصی از قاب های N-همسایگی درست و تمام هستند ، همتاهای وجهی متناظر را پیدا کرده و برای آن دسته از منطق های زیرشهودی که نسبت به کلاس خاصی از قاب های NB- همسایگی درست و تمام هستند ، همتاهای وجهی دوموضعی متناظر را بدست آوردیم.
ادله وحدت محور اصالت وجود و ارزیابی شبهه دور و مصادره به مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصالت وجود از محوری ترین اصول هستی شناخت در حکمت متعالیه و عرفان نظری است. مخالفان و معارضان در رویارویی با وحدت وجود طرق گوناگونی را پیموده اند. معارضه با اصول زیربنایی به نظر آنان کارسازترین گزیر بوده و اصالت وجود از این رهگذر تأمین کننده اغراض آنان است. حکیم سبزواری چهار دلیل بر اصالت وجود بر محور وحدت گرایی در هستی شناسی اقامه کرده، که از سوی آن مخالفان، با اتهام دور و مصادره به مطلوب مخدوش انگاشته شده است. برخی از دانش پژوهان نیز به حمایت از این شبهه برخاسته و اتهامات معارضان را تام پنداشته اند. منشأ بروز این شبهه به شمار آوردن این ادله، در تراز ادله مستقیم بوده است. شارحان و مدرسان حکمت متعالیه این ادله را با توجه به اعمال روش خلف در آنها، تام دانسته اند. تأمل و دقت کافی در صورت منطقی و محتوای استدلال ها، نشان می دهد این ادله مستحکم و متین است و مفاد آنها وافی به مقصود بوده و شبهه دور و مصادره به مطلوب هرگز روایی ندارد.
بررسی و نقد دیدگاه های دکتر اسماعیل راجی الفاروقی درباره اسلامی سازی علوم(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
63 - 84
حوزههای تخصصی:
بحث اسلامی سازی علوم در جهان اسلام از مسائل مهم در عرصه علوم انسانی است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از متفکران حوزه علم و دین را به خود مشغول کرده است. پژوهش در مبانی و مبادی معرفت شناختی و روش شناختی دیدگاه های مطرح در حوزه علم دینی، یکی از نیازهای اساسی متفکران عرصه علوم انسانی و اجتماعی است. بحران های ناشی از علم گرایی و افراط در نظریات تعارض علم و دین در دو قرن اخیر، همکاری علم و دین و به تبع آن امکان علم دینی و خداباور را با چالش و تردید مواجه کرده است. فاروقی با تأکید بر میراث اسلامی و توجه به ضعف های نظام آموزشی سنتی و غربی، اسلامی سازی علوم را در گرو اصلاح نظام آموزشی و ادغام دو سیستم سنتی اسلامی و جدید غربی با محوریت اسلام می داند. اهمیت دیدگاه فاروقی در شناخت و تبیین ضعف ها و کاستی های نظام آموزشی اسلامی و نگاه آسیب شناسانه به علوم جدید است. ضعف نظریه فاروقی نیز در این است که وی در تلفیق میراث اسلامی با علوم جدید نتوانسته راهکاری مناسب برای سازگار کردن این دو سیستم ارائه دهد؛ همچنین نتوانسته روش شناسی مناسبی برای اجرایی کردن مراحلی که در دستور کار قرارداده است، عرضه کند.
جایگاه اسطوره در دیالوگ های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانون این مقاله بررسی جایگاه اسطوره در دیالوگ های افلاطون است. این مقاله با رویکرد توصیفی_تحلیلی به این مسائل اشاره دارد که دیالوگ های افلاطون در دوره های مختلف دارای چه ویژگی هایی است؟ و رویکرد افلاطون نسبت به اسطوره در دیالوگ های آغازی، میانی و پایانی چه تغییری پیدا می کند؟ در این راه، ما نخست به بررسی ایراد دیالکتیک در دیالوگ های سقراطی و سپس به نحوه استفاده افلاطون از اسطوره در دوره های مختلف می پردازیم و توضیح می دهیم که بکارگیری اسطوره در دیالوگ های سقراطی برخلاف دوره های دیگر که به منظور افزودن بُعدی دینی یا اسطوره ای و یافتن راه حل برای مسائل مهم فلسفی است؛ در آن دیالوگ ها به جهت تقریب به ذهن و بیان تمثیل صورت می گیرد. در نهایت با تقسیم اسطوره های دوره های بعد به دو دسته کلی فرجام شناختی و غیرفرجام شناختی، به توضیح موضوع و محتوای خاص دسته دوم این اسطوره ها و علت بهره مندی از آنها می پردازیم.
بررسی دلالت آیه «لاینال» بر عصمت انبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
193 - 222
حوزههای تخصصی:
این مقاله در زمینه کلام اسلامی به بررسی دلالت یک آیه مهم قرآنی بر عصمت انبیاء می پردازد. دلایل عقلی و نقلی متعددی بر اعتقاد عصمت مطلق انبیاء از سوی متکلمان شیعی اقامه شده است. موضوع این مقاله بررسی دلالت آیه «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» است. بر اساس این آیه، عهد خداوند، نبوت یا امامت، به ظالمان نمی رسد. هر گناهی، صغیره یا کبیره، مصداق ظلم است؛ بنابراین عهد نبوت خداوند به شخص گناهکار نمی رسد؛ بلکه تنها به شخص معصوم می رسد. اختلاف بر سر شمول معنای ظالم بر کسی است که مرتکب گناهی در گذشته شده و سپس توبه نموده و پرهیزکار شده است. متکلمان شیعی معتقدند چون کلمه «الظالمین» در آیه عام است، شامل چنین شخصی نیز می شود. بنابراین، نبی و امام باید معصوم مطلق باشد. نگارنده همانند برخی از متکلمان اسلامی معتقد است چون «ظالم» اسم مشتق است و بر اساس مباحث الفاظ در علم اصول، اسم مشتق، حقیقت در متلبس به مبدأ است، بنابراین ظالم به کسی گفته می شود که متلبس به صفت ظلم است نه آنکس که از ظلم توبه نموده و در حال حاضر، لباس تقوا و پرهیزکاری به تن کرده است. بنابراین، آیه دلالت بر عدم شمول عهد نبوت به ظالمان بالفعل دارد نه کسی که قبلا مرتکب ظلمی شده باشد و سپس توبه نموده باشد.