فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۰۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
حیات امام سجاد علیه السلام مقارن با دوره ای خاص از شرایط فرهنگی اجتماعی تاریخ اسلام بود که می توان آن را دوره حاکمیت فرهنگ جاهلی دانست؛ با این حال ایشان هم زمان با مدیریت این فضای فرهنگی، به بازآفرینی فرهنگ اسلامی اقدام نمودند. در این راستا از راهبردهایی بهره بردند: افشای ماهیت فرهنگی بنی امیه و طراحی سامانه فرهنگی. راهبرد کلی ایشان در این میان، الگوی خاصی از «فرهنگ و شخصیت» و ارتباط دوسویه این دو بوده است. ایشان با بازآفرینی فرهنگ اسلامی، شخصیت افراد پیرامونی خود را تحت تأثیر قرار دادند و در مقابل، این شخصیت ها توانستند به بازآفرینی فرهنگ اسلامی یاری رسانند. نظام فرهنگی امام (ع) نیز دارای راهبردی سامانه ای است که در چند سطح و هر سطح در چندین لایه طبقه بندی می شود. با توجه به توفیق راهکارهای ایشان در برون رفت از فضای فرهنگی ناهنجار و بازآفرینی فرهنگ مطلوب، می توان با بازخوانی راهبرد امام سجاد علیه السلام از این راهبرد در دیگر فضاهای فرهنگی اجتماعی به تناسب بهره برد.
جای گاه علم در فرهنگ اسلامی: بررسی دو نظریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین مورخان علم دو نظریة عمده دربارة جای گاه علم در فرهنگ اسلامی وجود دارد: برخی بر این باورند که علم در اسلام مسئله ای حاشیه ای است و اساساً در دستگاه تعلیم و تربیت اسلامی، پدیدة علم از جای گاه جدی و بااهمیتی برخوردار نبوده و در حاشیه قرار داشته است. طرف داران این نظریه آن را «نظریة حاشیه ای» می نامند. بنا بر این نظریه، دستاوردها و موفقیت های بزرگ و انکار ناپذیر علمیِ دانش مندان مسلمان و فیلسوفان طبیعی را باید ثمرة محفل های خصوصی دانست که از فشارها و تضییقات راست دینان و سنت گرایان در امان ماندند. عده ای هم بر این اعتقادند که علم در فرهنگ اسلامی از شأن و منزلت والایی برخوردار بوده و اساساً واژة علم و دانش در هیچ تمدنی، به جز تمدن اسلامی، چنین جای گاهی نداشته و واژه ای کلیدی در این تمدن بوده است. طرف داران این نظریه آن را «نظریة ضبط و تخصیص» نام نهاده اند. بر اساس این نظریه، اگرچه علوم معقول در جهان اسلام بر علوم منقول غالب نشد، ولی با آن از در آشتی درآمد. این مقاله بنا دارد با بهره گیری از منابع معتبر به بررسی این دو نظریه بپردازد.
رابطه عاملیت و ساختار از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علّامه طباطبایی به منزلة یکی از متفکران پیشتاز و مبتکر در حوزه مباحث اجتماعی، به گونه ای در تفسیر و تبیین آیات قرآن کریم کوشیده است که می توان دیدگاه ایشان را با بسیاری از مباحث جامعه شناختی برابر دانست. با استناد به دیدگاه های ایشان ذیل آیات اجتماعی و به ویژه آیاتی که از سرنوشت مشترک، عمر، کتاب، شعور، فهم، عمل، اطاعت و معصیت برای «امت» سخن می گوید، می توان گفت از دیدگاه علّامه جامعه به مثابه ساختار کلان اجتماعی، دارای وجود حقیقی و اصالت است. از سویی با توجه به اینکه ایشان عاملیت انسانی را بر اساس فطرت، آگاهی و اراده توضیح می دهد، همچنین می توان گفت که نظریة ایشان، در رویکرد تلفیق گرایی قرار می گیرد و متعاقب آن تعامل دوسویه عاملیت و ساختار توضیح داده می شود. علّامه برای توضیح این تعامل از مفهوم «شاکله» استفاده کرده و معتقد است که همان گونه که ساختارها می توانند شرایط را برای به فعلیت رسیدن گرایش های فطری و ذاتی انسان مهیا سازند و از این طریق سهم بسزایی در درونی سازی ایستارها، قواعد، هنجارها و... به عهده گیرند، همچنین افراد و عاملان اجتماعی از این توانایی برخوردارند که با نوع کنش های خویش، در ایجاد، تغییر و بازتولید ساختار اجتماعی تأثیر بگذارند.
تقدس زدایی نرم از عزاداری با نوحه پاپ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تقدس زدایی نرم از عزاداری با پاپ شدن نوحه ها در دو دهة اخیر روندی شتابان گرفته است. استفاده از موسیقی پاپ غربی در اجرای نوحه و استفاده از اصطلاحات ویژة غیردینی با سبک محاوره ای و آزاد ساختن عزاداری از تقیدات مذهبی، دو عامل مهم تقدیس زدایی از عزاداری دینی می باشد. این دو عامل، با هوشمندی ویژه ای از طریق قدرت نرم بر عزاداران اعمال شده، نگرش عزاداران را با تغییراتی همراه ساخته است. این مقاله، تأثیر موسیقی پاپ به منزلة یکی از نمادهای قدرت نرم غربی در پاپ نمودن نوحه، و تأثیر آن را در تغییر ارزشی عزاداران بررسی می کند. 200 کلیپ فارسی و ترکی، که در فاصلة سال های 1382 تا 1392 اجرا شده، استفاده از تکنیک تحلیل محتوای کمی بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهند که اولاً تقارن معنا داری میان مفاهیم مرتبط با نوحة عاری از تقدس در بین نمونه های آماری هر دو زبان وجود دارد که نشانگر فاصله گرفتن نوحه از متن مذهبی، و تقدس زدایی از نوحه است. ثانیاً همگرایی میان نوحه های فارسی و ترکی در زمینة تقدس زدایی مشاهده می شود.
ملاحظات اجتماعی مترتب بر مناظره و گفتگو در آموزه های قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله بررسی روش، اصول و راهبردهای مناظره با رویکردی تفسیری است. براساس تحلیل محتوای کیفی تفاسیرآیات شریفه قرآن، مناظره یکی از روش های نفوذ، تأثیرگذاری و دعوت به دین و ارزش های الهی است. اگر مخاطب عقاید و نظر های موافقی نداشت، روش قرآن برای نفوذ در او، «جدل احسن» است. جدل احسن که با مناظره وگفتگو در فارسی هماهنگی دارد، یکی از روش هایی است که چنانچه شرایط لازم در آن، از جمله اعتماد، دوستانه بودن روابط، نرمی سخن، رعایت انصاف و غیره رعایت شود. زمینه نفوذ را در مخاطب را فراهم می کند. در چنین شرایطی، او بدون احساس ظلم، بی عدالتی یا بی انصافی، نظر ها و عقاید موردنظر را از آن خود و درخود احساس می کند. به همین دلیل تغییر نگرش و رفتار در او تدریجی، منظم و در چند مرحله انجام می شود و او همه این تغییر ها را از خود و در خود احساس می کند.
بررسی جامعه شناختی کارکرد مساجد بر پویایی فرهنگ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی کارکرد مساجد در شکل دهی، تقویت، تحول و پویایی فرهنگ اسلامی است. از روش اسنادی و تک نگاری و تکنیک پرسش نامه باز، مصاحبه، مشاهده مشارکتی و فیش برداری برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. رویکرد و الگوی نظری تحقیق بر اساس نظریات کارکردی دورکیم، مرتون و پارسونز بنا شده است که مساجد را واجد کارکرد آشکار و پنهان در چهار بُعد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در نظر گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها توسط محقق براساس شیوه استدلالی و منطقی در تطبیق یافته های تحقیق با الگوی نظری صورت پذیرفته است. یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد که مساجد نوعی ضرورت کارکردی برای دستیابی به اهداف جامعه اسلامی دارند و با کارکردهای آشکار و پنهان در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی سبب تقویت، تحول و پویایی فرهنگ اسلامی می گردند. همچنین مساجد در یک رابطه دیالکتیکی با کارکردهای خود، سبب تقویت فزاینده خود و کارکردهای خود و در نهایت، پویایی فرهنگ اسلامی خواهند شد.
بررسی تطبیقی اصول روش شناختی کلام اجتماعی و جامعه شناسی دین با تأکید بر کارکردگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلام اجتماعی از حوزه های مطالعاتی اندیشه اجتماعی اسلام و شاخه ای از الهیات اجتماعی اسلامی است که به تبیین و دفاع از آموزه های ایمانی و دیدگاه های دینی درباب مسائل اجتماعی می پردازد. مهم ترین اصول روش شناختیِ کلام اجتماعی عبارتند از: سنجش اعتبار تاریخی، واقع گرایی و معناداری، اعتبار هرمونیتیکی، روشمندی اجتهاد و استنباط معارف. در مقابل، اصول روش شناختی جامعه شناسی دین در فهم موضوع و دستیابی به غایت در تقسیم پارادیمی به سه دسته اثباتی، تفسیری و انتقادی قابل تفکیک است. تبیین کارکردی، نمونه ای از سنخ تبیین های روش اثباتی است که مبتنی بر دو اصل: اصالت کل و اصالت سودمندی با ویژگی هایی چون تأکید بر سودمندی اشیا، نفی معیارهای ماوراءطبیعی و نسبی گرایی می باشد. در مقابل، منطق کارکردی کلام اجتماعی، یک منطق کارکردی جدید با محوریت آموزه های دینی و فاقد ویژگی های توجیه کارکردی جامعه شناسی دین و پیامدهای عرفی کننده آن است. عدم توجه استقلالی به کارکردهای دنیوی دین و تقدم حقانیت بر کارکرد ازجمله مهم ترین اسباب تمایز منطق کارکردی متکلمان از توجیه کارکردی جامعه شناسان دین هستند.
عرفی شدن در اندیشة علّامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با به کارگیری نوعی روش تحلیل محتوای کیفی، به بازخوانی آرای اندیشمند بزرگ جهان اسلام، علّامه طباطبائی دربارة مسئلة عرفی شدن پرداخته و با تنسیق دوبارة آنها و افزودن نکات تکمیلی به آنها، کوشیده است یک مدل نظری منطبق بر معیارهای علمی که قابلیت تبیین عرفی شدن در ایران معاصر را دارا باشد، ارائه دهد. این مدل دربردارندة 58 عامل مؤثر بر عرفی شدن است که 30 عامل از سخنان علّامه استخراج و 28 عامل از طریق تأمل در آیات و روایات به آنها افزوده شده است. مدل مزبور با در پیش گرفتن رویکرد انسان شناسانه، به ویژه با تأکید بر فطرت دین گرایی، طبیعت ثانوی دین گریزی و گرایش درونی انسان ها به جاذبه های دنیوی، بر لایه های بنیادی تر عرفی شدن متمرکز شده است. در عین حال، جامع نگری این مدل به آن این قابلیت را می دهد که بخش مهمی از عوامل مورد تأکید در نظریه های عرفی شدن، به ویژه رشد تفکر علمی، عناصری از مدرنیزاسیون و افزایش ثروت، رفاه و امنیت را نیز در خود جای دهد.
بررسی رابطه نوسازی و تغییر نگرش ها و رفتارهای دینیِ جوانانِ شهر و روستاهای سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دینداری» یکی از بنیادی ترین عناصر فرهنگی و اجتماعی جامعه کردستان، در گذار تاریخی خود با «نوسازی» که فرایندی ناتمام و «بیرونی» است؛ همواره با این پرسش مواجه بوده است که فرایند نوسازی چه تأثیری بر میزان دینداری کنشگران خواهد داشت؟ این پژوهش ارتباط میان نوسازی و تغییر نگرش ها و رفتارهای دینی جوانان شهر و روستاهای سنندج را بررسی می کند. پژوهش به روش پیمایشی در سطح شهر و شش روستای سنندج انجام شده است. برای آزمون فرضیه ها، 583 نفر از جوانان (29-18 ساله) شهر و روستا به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مربوط به سنجش میزان دینداری، میزان نوگرایی، کیفیت زندگی و نیز با بهره گیری از اندیشه های برگر درباره حاملان ثانوی نوسازی، پرسش های مربوط به متغیرهای شهرنشینی، تحصیلات و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی توسط آنان کامل شد. براساس نتایج بررسی داده ها، نوسازی با دینداری ارتباط معنادار و معکوس دارد؛ بدین ترتیب جوانانی که بیشتر از نوسازی متأثر بوده اند تعلق و پایبندی دینی کمتری دارند. از میان متغیرهای بررسی شده در تحلیل مسیر، «گرایش علمی» و «گرایش استقلال طلبانه» در نقش شاخص های نوگرایی و «شهرنشینی» بیشترین قدرت پیش بینی میزان دینداری را داشتند. نتایج بین روستاهای بررسی شده نیز نشان داد که تفاوت میانگین میزان تعلق و پایبندی دینی به لحاظ آماری معنا دار است.
پیش بینی کننده های شخصیتی گرایش به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین شخصیت و دین، یکی از بحث ها ی عمده و محوری در روان شناسی است که به آن کمتر توجه شده است. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین ویژگی ها ی شخصیتی با عمل به باورهای دینی، جهت گیری مذهبی و نگرش مذهبی است. نتایج این پژوهش می تواند در شناخت ویژگی ها ی شخصیتی گرایش به دین موثر باشد.
در این پژوهش علی مقایسه ای، 150 پسر و 150 دختر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور فسا انتخاب شدند و با پرسشنامه ها ی استانداردشده پنج عامل بزرگ شخصیت نئو، جهت گیری مذهبی، نگرش مذهبی و عمل به باورهای مذهبی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که عامل با وجدان بودن با خرده مقیاس پیشرفت طلبی و خویشتن داری، عمل به باورهای مذهبی را پیش بینی نمود و عامل دل پذیر بودن با خرده مقیاس نوع دوستی و میانه روی نیز توانست عمل به باورهای مذهبی را پیش بینی نماید. همچنین نتایج تحقیق همسو با تحقیقات پیشین نشان داد که زنان در ابعاد دین داری و عوامل شخصیتی به طور معناداری نمراتی بالاتر از مردان به دست آوردند. اما برخلاف تحقیقات پیشین، نتایج این تحقیق نشان داد که عامل برون گرایی جهت گیری مذهبی را پیش بینی می نماید، ازاین رو، پیشنهاد می گردد که این پژوهش در جوامع تحقیقی دیگر نیز تکرار گردد.
پارادایم اسلامی روش شناختی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحقق علوم انسانی براساس دو رکن اصلی است: یکی، رکن روش شناختی؛ یعنی تنظیم مدل و تدوین پارامترهای پارادایمی علوم انسانی از دیدگاه اندیشة اسلامی و دوم، نظریه پردازی که برای فهم و تبیین واقعیت اجتماعی لازم است. در این مقاله به رکن اول از دیدگاه اسلام پرداخته شده است.
باتوجه به روش شناسی علوم انسانی، هر علمی یک سری مفروض ها و پیش فرض های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و رو ش شناختی بنیادینی دارد. نظام معرفتی این مجموعه از پیش فرض ها که در اصطلاح پیکرة نظری، یا دیدگاه نظری یا «پارادایم» نامیده می شود، یکی از مباحث جدی در روش شناسی هر علمی است. حال پرسش این است که چه جایگاه و نقشی پارادایم می تواند در روش شناسی علوم انسانی داشته باشد؟ پارادایم اسلامی علوم انسانی، چگونه پارادایمی است؟ الگو و پارادایم اسلامی علوم انسانی با الگوی و پارادایم غیردینی علوم انسانی چه تفاوت یا تفاوت هایی دارد؟
روش این مقاله براساس تفسیر موضوعی، تحلیل متن است. مبنای کار براساس روش تحلیل متن، این گونه است که ابتدا پرسش هایی طرح می شود و بعد به جستجوی پاسخ آن در متن پرداخته می شود. در روش تحلیل متن ارتباط بین رجوع به متن و نتیجه گیری دربارة هر مطلب، دو سویه و مکرر است؛ یعنی با طرح پرسش، جستجو در متن آغاز می شود و پس از مطالعة متن ممکن است، برخی از قسمت های آن معنای قسمت های دیگر را عوض کند. نتیجه اینکه مؤلفه های پارادایمی علوم انسانی از دیدگاه آیات در دو بُعد تنظیم می شود: بُعد نخست، جهان بینی است که شامل مؤلفه ها و مفروض های هستی شناختی و انسان شناختی است و بُعد دوم، فرانظریه است که مؤلفه ها و مفروض های معرفت شناختی و روش شناختی را در بردارد.
رابطة علوم انسانی اجتماعی با گفتمان و الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف انقلاب اسلامی ایران برای رسیدن به تمدنی متعالی، نیازمند بهره گیری از مدل پیشرفتی است که در آن مؤلفه های دین، علم، فرهنگ و تمدن با یکدیگر معاضدت داشته باشند. این مقاله با روش تحقیق اسنادی و با استعانت از دیدگاه شهید مطهری، تلاش می کند تا مدلی از پیشرفت را متناسب با شرایط کنونی گفتمان انقلاب اسلامی استخراج کرده و مختصات آن را به اجمال معرفی نماید. با تدقیق در مسئلة پیشرفت در شهید مطهری، گونه ای از مسئلة گفتمانی مشتمل بر دو بُعد شناختی و عملی هویدا می شود که به ترتیب مرتبط با قوت علم (به ویژه علوم انسانی اجتماعی) و الگوهایی از خرده نظامات اجتماعی (یعنی سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت و خانواده) می باشند. همچنین ترابط میان علم و دین از یک سو و میان فرهنگ سازی و دین از سوی دیگر، نقشی محوری در پیشرفت جامعه و شکل گیری تمدن اسلامی دارد.
بررسی رابطه بین دینداری و نگرش به مصرف سیگار در بین دانشجویان دانشگاه یزد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین میزان دینداری و نگرش به مصرف سیگار در بین دانشجویان دانشگاه یزد بود. روش تحقیق توصیفی – پیمایشی بوده است. 372 نفر از دانشجویان دانشگاه یزد با شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه استاندارد دینداری (گلاک و استارک، 1965) و پرسشنامه محقق ساخته نگرش به مصرف سیگار استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. بین میزان دینداری و ابعاد آن با نگرش به مصرف سیگار رابطه معنی دار و معکوسی وجود داشت. چناچه فرد دارای سطح دینداری افزون تری باشد، معنایی که به خود و جهان اطرافش می دهد، توام با احساس ارزشمندی و هدفمندی است. از این رو احتمال کمتری دارد به اقداماتی نظیر مصرف سیگار و مواد دست زند.
جنسیت و اجتماعات دینی مجازی: مطالعه مقایسه ای مشارکت دینی زنان و مردان شیعه در کلوب امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله جنسیت یکی از موضوعات مغفول در جامعه شناسی دین تا نیمه دوم قرن بیستم بوده است. دینداری بالاتر زنان، جایگاه آنان در سلسله مراتب اقتدار دینی و حضور و مشارکت آنان در اجتماعات دینی از جمله موضوعات مناقشه انگیز معاصر می باشد. ظهور و گسترش اینترنت و ورود دین به فضای مجازی ابعاد تازه تر و ناشناخته تری را به این حوزه مطالعاتی بخشیده و شواهد چندانی از وضعیت زنان در اجتماعات دینی مجازی وجود ندارد. بر همین اساس، این مطالعه درصدد پاسخگوئی به این سئوالات بوده است که میزان و سطوح مشارکت دینی زنان در اجتماع دینی مجازی مورد مطالعه چگونه است؟ آیا زنان توانسته اند با بهره گیری از پتانسیل های اجتماعات مجازی موقعیت خود را در اجتماعات دینی بهبود بخشند؟ و این وضعیت چه اشاراتی برای اجتماعات دینی در دنیای واقعی دارد؟ این مطالعه بخشی از مطالعه گسترده تر قوم نگارانه مجازی بوده است و داده ها با روش وبنوگرافی از کلوب امام رضا (ع) جمع آوری و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که زنان در تمامی فعالیت های دینی و حتی سلسله مراتب اقتدار دینی در این اجتماع مجازی مشارکت بالاتر و حضور فعال تری به نسبت مردان دارند. به بیانی دیگر زنان نه تنها با بهره گیری از فضای مجازی و امکانات آن توانسته اند علایق دینی خود را فارغ از محدودیت های جنسیتی اجتماعات دینی سنتی در دنیای واقعی دنبال کنند، بلکه با حضور و مشارکت خود اجتماعی مساواتگرایانه تر و جنسیت زدائی شده تر از اجتماعات دینی واقعی بوجودآورند.