فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
سنجش میزان رضایت از کیفیت زندگی در منطقه ی چهار شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه ی اخیر با توجه رشد شتابان شهری و تجمع هرچه بیشتر منابع و امکانات در شهرها، شناخت، اندازه گیری و بهبود کیفیت زندگی به عنوان یک مسأله ی مهم از اهداف عمده ی افراد، محققان، برنامه ریزان و دولت ها بوده است. مسأله وقتی حل می شود که وضع موجود به وضع مطلوب تبدیل شده باشد. اگر ادراکات شهروندان منطقه ی 4 شهر کرمان را به عنوان وضع موجود در یک فضای جغرافیایی، و سطح انتظارات آنان را از کیفیت زندگی به عنوان یک وضع مطلوب در نظر گرفته شود، تنها میزان شکاف بین مسأله شناخته شده است؛ پس برای رسیدن به وضع مطلوب باید گام های اساسی تری برداشت؛ از این رو این تحقیق درصدد است تا به سنجش میزان رضایت از کیفیت زندگی در منطقه ی 4 شهر کرمان بپردازد. علت انتخاب این منطقه سطح برخورداری آن نسبت به سایر مناطق دیگر بوده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مقطعی و از نظر هدف در زمره ی تحقیقات کاربردی جای می گیرد. با توجه به موضوع تحقیق و منطقه ی مورد مطالعه روش گردآوری داده ها زمینه یابی(تحقیق پیمایشی) انتخاب شده است و روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد سروکوال انجام گرفته است. جامعه ی آماری تعداد افرادی است که در منظقه ی چهار کرمان ساکن هستند و حجم نمونه ی اقتباس شده از فرمول کوکران 384 پرسشنامه است. نتایج تحقیق که در قالب آزمون های ناپارامتری، ویلکاکسون، کروسکال والیس، یومن ویتنی و همبستگی اسپیرمن انجام گرفت نشان می دهددر تمامی ابعاد پنج گانه کیفیت زندگی(حوزه مسکن، امنیت، روابط اجتماعی و حس تعلق، امکانات و تسهیلات شهری و حمل و نقل) شکاف منفی از کیفیت وجود دارد. بیشترین میانگین شکاف کیفیت در حوزه ی حمل و نقل و کمترین میانگین شکاف مربوط به بعد روابط اجتماعی و حس تعلق مکانی است. نتایج تحقیق در فرضیه ی دوم نشان داد که بین سن مراجعان و نمره ی شکاف کیفیت همبستگی مثبتی وجود داشت یعنی با افزایش سن پاسخگویان میزان رضایت آنان افزایش می یابد. آزمون کروسکال والیس نیز نشان داد که بیشترین میزان رضایت از کیفیت زندگی در بین افراد زیر دیپلم بوده است یعنی افراد با تحصیلات کمتر از رضایت بیشتری برخوردار بوده اند(0.008 وsig= 0.034 ).
محله محوری و احساس تعلق به محله در بین ساکنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اداره ی کلان شهرها امروز به موضوعی مهم برای مدیران شهری تبدیل شده است. از مهم ترین مفاهیم در این زمینه، مفاهیم ""مشارکت اجتماعی"" و ""احساس تعلق محله ای ""شهروندان هستند که امروزه مدیران کلان شهرها در قالب دو نهاد سرای محله و شوراهای شهر سعی نموده اند تا به بارور شدن این دو مفهوم بپردازند. مطالعه ی حاضر به بررسی نقش محله محوری در ارتقای سطح تعلق شهروندان به محله ی زندگی شان پرداخته است. این پژوهش به صورت پیمایشی در چهار محله ی تهران و با 400 نمونه –مستخرج از فرمول کوکران –انجام شده است. نظریه ی غالب استفاده شده در این پژوهش دورکیم و پارسونز و پاتنام است. نتایج نشان می دهد با نشأت گیری این طرح- محله محوری – از اخلاق مدنی، در اداره ی کلان شهر تهران مؤثر عمل نموده و با کنترل گرایش به رفتار نابهنجار در هویت محله تأثیرگذار بوده است و با القای حس تعلق و هویت محله ای موفق عمل نموده است و رضایتمندی اجتماعی مردم رابطه ی محکمی با محله محوری نشان داده است. میزان همبستگی محله محوری با احساس تعلق 0.802 بوده و محله محوری با رضایتمندی اجتماعی به میزان 0.963 و محله محوری با احساس مسؤولیت به میزان 0.693 همبستگی نشان داده است.
تحلیل مضمون تفکرات قالبی نسبت به قومیت (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار بررسی تفکرات قالبی و نگرش گروه های مختلف قومی نسبت به یکدیگر است. منظور از گروه قومی، گروهی از انسان ها است که اعضای آن دارای ویژگی های نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند. رویکرد این پژوهش مبتنی بر روش شناسی کیفی است و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل آنها نیز بر اساس تحلیل مضمون انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه اصفهان تشکیل می دهند که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به گونه ای انتخاب شدند که برای هریک از گروه های قومی شش گانه (ترک، لر، فارس، بلوچ، عرب و کرد) تعداد کم و بیش یکسانی در نمونه وارد شوند. محتوای مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری و یک مدل تماتیک از آن استخراج گردید که بیانگر وجود دو گرایش متضاد به طور همزمان است: از یک سو، نوعی احساس مبتنی بر انحصار طلبی قومی دیده می شود، به این معنا که هر یک از اقوام بر ویژگی ها و هویت قومی منحصر به فرد خویش تأکید می کنند و از سوی دیگر، نوعی چندگانگی قومی در میدان مورد مطالعه دیده می شود که با تأکید بر همبستگی ملی، اختلافات بین قومی را تا حدی کنار زده خیر عمومی را در راستای حفظ یکپارچگی و امنیت کشور مورد توجه قرار می دهد.
تحلیل تجربه های زنان سنندجی از فالگیری (مطالعه کیفی دلایل و پیامدهای فالگیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به روش کیفی و به قصد راه بُردن به دلایل روی آوردن زنان به فالگیری، دلالت ها و پیامدهای فالگیری در زندگی فردی و خانوادگی زنان صورت گرفته است. یافته های تحقیق به کمک تکنیک مشاهده و مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و برای عملیات میدانی تحقیق و تحلیل داده ها نیز روش نظریه مبنایی استفاده شده است. با کمک روش نمونه گیری گلوله برفی با 30نمونه از مطلعان کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد. بر مبنای نتایج تحقیق، زنان به دلایلی چون روزمرگی، آینده نگری، فشارهنجاری، فقدان حمایت اجتماعی به فالگیری روی می آورند. در این میان، مدرن شدن و روانکاوانه شدن فالگیری به عنوان شرایط مداخله گر و فردی شدن باورها و کلیشه های جنسیتی به عنوان زمینه تسهیلگر عمل می نماید. بر مبنای تجربه و درک زنان، مراکز فالگیری در کنار کارکردهای مشکل گشا و فراغتی به نوعی پاتوق زنانه مبدل شده است. زنان تخلیه روانی، افسون زدگی زندگی، احساس ندامت را از مهم ترین پیامدهای مراجعه به فالگیر تلقی می کنند. مقوله هسته استخراج شده از تجربه و درک زنان از فالگیری بر ناامنی زندگی زنان دلالت دارد.
ایدئولوژی مقاومت و مخاطب فعال: نگاهی به مطالعات خوانش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر مطالعه ای است بر روی تحقیقات انجام شده در دپارتمان های مطالعات فرهنگی در ایران (پایان نامه ها و تحقیقات پژوهشگران) و مقالات دو مجلة علمی پژوهشی در حوزة مطالعات فرهنگی (تحقیقات فرهنگی و مطالعات فرهنگی و ارتباطات). پرسش های اصلی ای که مقاله حول آنها سامان گرفته است عبارت اند از اینکه مطالعات فرهنگی در ایران چگونه شرایط و امکان خوانش را به تصویر کشیده است؟ آیا می توان گونه شناسی ای از انواع قرائت کنندگان از متن در ایران به دست داد؟ به طور خاص این پرسش برای ما اهمیت دارد که چه درکی از مخاطب در مطالعات فرهنگی ایرانی وجود دارد؟ و در نهایت هدف فهم محدودیت های تحقیقات مبتنی بر خوانش در ایران است.
نتایج نشان داده است که مطالعات فرهنگی در آموزش عالی ایران، بیشتر تمایل داشته است از نوعی مخاطب فعال که مستمراً مقاومت می کند سخن بگوید و کمتر به عنصر ایدئولوژی و نقش قدرت در برساختن مخاطب اشاره داشته است. درعین حال، مخاطبی که مطالعات فرهنگی آموزش عالی ایران از آن پرده برداشته است، سوژة طبقة متوسط تهرانی است که عمدتاً دارای سرمایة فرهنگی بالاست. شکل دیگری از مخاطب که اخیراً تحقیقات از آن یاد کرده اند نه حول مقاومت، بلکه بیشتر حول لذت معنا می شود. مخاطب لذت طلب اساساً از الگوی هال خارج می شود و الگوی متفاوتی از مواجهه با متن را ابداع می کند.
برآورد روند سرمایه فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه اجزای سرمایه فرهنگی و تخمین آن برای استان های ایران است. طبق تعریف تراسبی، سرمایه فرهنگی ذخیره ای از ابزارهای فرهنگی ملموس و ناملموس شامل ساختمان ها، ساختارها، مکان ها و موقعیت هایی با بار معنایی فرهنگی، آثار هنری و صنایع دستی و مجموعه ای از ایده ها، اعمال، باورها، سنت ها و ارزش هاست. با استفاده از 36 متغیر مرتبط با سرمایه فرهنگی، داده های مورد نیاز جمع آوری و نرمالیزه شد و سرمایه فرهنگی و روند آن برای 28 استان در بازه زمانی 92-1383 محاسبه شد. نتایج نشان می دهد: استان مرکزی دارای بالاترین میانگین سرمایه فرهنگی و سیستان و بلوچستان دارای پایین ترین میانگین سرمایه فرهنگی است. به طور میانگین، بالاترین سرمایه فرهنگی کشور در دوره مورد بررسی مربوط به سال 1391 و پایین ترین مربوط به سال1384 است.
تحلیل جامعه شناسی حوزه عمومی در ایران پس از انقلاب (1357-1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر معرفی و تحلیل جامعه شناختی ابعاد، مؤلفه ها، کارکردها و آسیب های حوزه عمومی ایرانی است. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های ارسطو، جان راولز، چارلز تیلور، هانا آرنت، اُلریش رُدل، کُنتن فرانکن برگ، هلموت دُبیل، یورگن هابرماس، آندره آره تو و جان کوهن استوار است. روش شناسی این مقاله مطالعه کتابخانه ای، خوانش تاریخی و استناد به شواهد، داده ها و آمارهای تجربی معتبر و مطالعات تاریخی معاصر است.نتایج این مطالعه نشان می دهد حوزه عمومی در ایران وجود دارد و از مکان های عمومی، «فضای اجتماعی واقعی» (رسانه های جمعی داخلی و خارجی و مطبوعات) و «فضای مجازی» (اینترنت و شبکه های اجتماعی جدید)، فضای گفتمانی، فضایی برای فعالیت نهادهای غیردولتی و فضای کنشگری اجتماعی (جنبش های اجتماعی و تظاهرات خیابانی) تشکیل شده است. مهم ترین کارکردهای حوزه عمومی ایرانی شکل گیری و تنویر افکار عمومی، کنشگری محدود در قالب جنبش های اجتماعی و تظاهرات خیابانی و فعالیت محدود برخی از سازمان های مردم نهاد است. حوزه عمومی از محدودیت هایی رنج می برد: از سوی دولت نظارت می شود، بر روی همه اقشار و گروه های گوناگون اجتماعی، به ویژه زنان، و برای طرح همه موضوعات باز نیست، تا اندازه انحصاری و ایدئولوژیک است، خواست ها و نیازهای چندفرهنگی جامعه ایران را نمایندگی نمی کند و انعکاس دهنده صدای مردم به دولت و مجلس نیست. با وجود این، حوزه عمومی ایرانی روز به روز رشد می کند و از کنترل دولت خارج و متکثرتر می شود و نقش و اهمیتش در سیاست افزایش می یابد
کاوش کیفی راهکارهای ارتقای فرهنگ کار مورد بررسی: متخصصان دانشگاه های بروجرد
حوزههای تخصصی:
ارتقاء کشور و بهره وری ملی در سایه کار و تلاش میسر شده و زمانی می توان به این هدف والا دست یافت که مایه اصلی این تلاش؛ یعنی انسان های تلاش گر، کارطلب، و مجهز به فرهنگ کار پیشرونده در جامعه وجود داشته باشد، فرهنگ کار پیشرفته می تواند زمینه مناسب برای سخت کوشی، خلاقیت، ابتکارات و نوآوری ها، احساس تعهد و مسئولیت پذیری، وجدان کاری و انضباط اجتماعی را در جامعه عظیم کار کشور فراهم سازد. بنابراین پژوهش حاضر درصدد شناخت ابعاد مختلف ارتقای فرهنگ کار از دید متخصصان دانشگاهی با استفاده از روش نظریه زمینه ای بوده است. جامعه آماری تمام کارمندان متخصص دانشگاه های شهرستان بروجرد می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ملاک اشباع نظری 40 نفر تعیین گردید. داده های پژوهش نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته جمع آوری شد. در خلال تحلیل داده ها، هشت مقوله مشارکت، به رسمیت شناخته شدن، سیستم پاداش، صلاحیت شغلی، توانمندسازی، فرهنگ پذیری، ابداع و نوآوری و مذاکره در مورد نقش استخراج شدند و سپس، مقوله های مذکور در قالب یک مقوله هسته ای «ساختار گشایی راهبردی فضای کار» ترسیم و مورد بحث قرار گرفتند.
مطالعه رابطه هویت ملی و نوع نام گذاری موالید در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرسش از «هویت» افراد و ملت ها یکی از دغدغه های فکری بشر در طول تاریخ به شمار می رفته استدر واقع انسان ها از دیرباز به دنبال تعریف و بازشناسی ملتشان، قبیله شان، قومشان، خودشان و... بوده اند آن ها در این مسیر بین خود و دیگران تمایز ایجاد می کردند، یکی از مسائلی که میل بروز و ظهور هویت طلبی انسان ها می باشد، تأکید بر انتخاب نام برای فرزندانشان است انسان ها همواره در تلاش اند تا در جهت اثبات خود، و حفظ موقعیتشان، به انحای مختلف به ابراز خود و ویژگی هایشان بپردازند انتخاب نام محملی برای نشان دادن هویت فرد بوده و وی افتخارات و آمال خود را در این فرآیند به منصه ظهور می رساند و به دنبال برآورده کردن آن هاست.
مواد و روش ها: جامعه آماری این تحقیق افراد دارای فرزند شهر شیراز بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران با ضریب خطای 4 درصد و در سطح اطمینان 95 درصد 420 نفر تعیین شده است. روش نمونه گیری این تحقیق خوشه ای تصادفی می باشد که با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمع آوری و به وسیله نرم افزار spss (رگرسیون تک متغیره) به تجزیه و تحلیل داده ها پرداختیم.
نتایج: بررسیداده های تحقیق نشان داد هویت ملی 8/14 درصد از شهروندان شیرازی در حد بالا، 2/66 درصد در حد متوسط و حدود 19 درصد نیز در سطح پایین بوده است. آزمون همبستگیآنووا نشان می دهد میان هویت ملی و نام گذاری موالید ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین نتیجه رگرسیون لجستیک تک متغیره نشان داد هویت ملی می تواند 6 درصد احتمال نام گذاری مذهبی در موالید را افزایش دهد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق و اثبات رابطه معنی دار بین هویت ملی و نام گذاری موالید، به صورت خلاصه این مطالعه نشان داد که اگر بتوانیم هویت ملی افراد را بالا ببریم احتمال انتخاب اسامی مذهبی و ملی برای موالید افزایش می یابد و این نیازمند توجه نهادهای فرهنگی و آموزشی است.
تحلیلی بر مؤلفه های ارتقای فرهنگ محیط زیستی؛ مطالعه موردی شهروندان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، بحران های محیط زیستی یکی از مهم ترین چالش هایی است که در قرن حاضر بشر با آن روبه روست. بسیاری از دانشمندان برای کاهش بحران های محیط زیستی یا پیشگیری از آنها به راه حل های فناورانه روی آورده اند. بااین حال، برخی از آنها، ضرورت و لزوم برقراری ارتباط و تعامل جدید بین طبیعت و انسان، و همچنین نیاز به یک فرهنگ محیط زیستی جدید را مطرح کرده اند. پژوهش حاضر بر آن است تا فرهنگ محیط زیستی و عوامل مؤثر بر آن را در شهر شیراز بررسی کند. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش، روش نمونه گیری خوشه ای و بهره گیری از پرسش نامه انجام شده است. در مجموع، 402 پرسش نامه کامل جمع آوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که فرهنگ محیط زیستی با متغیرهای امکانات و خدمات ارائه شده، احساس کارآمدی و آموزش محیط زیستی رابطه ای مثبت و معنادار دارد و با متغیرهای دانش محیط زیستی و هنجار اجتماعی دارای رابطه ای غیرمعنادار است. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره بین متغیرهای مستقل و فرهنگ محیط زیستی نشان می دهد که از بین متغیرهای واردشده در مدل، دو متغیر فرصت ها و امکانات ارائه شده و احساس کارآمدی معنادار هستند.
«مرگ خود و مردن دیگری»: روایت دو فرهنگ عرفی/ عقیدتی- معنوی (کاوشی در نظریة اجتماعی، نهج البلاغه، مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چه معنایی برای مرگ می توان تصور کرد؟ مردن را چگونه باید فهمید؟ با مرگ خود و مردن دیگری در لحظة سرنوشت محتوم و مختوم چگونه مواجه می شویم؟ اینها سؤالاتی وجودی هستند به قدمت تاریخ زیستن بشریت. به این معنا و به عبارتی دیگر، ما برای زیستنی معنامند، خود نیازمند مواجهه ای معنامند و البته درست با مرگ خود و مردن دیگری هستیم. از این حیث فرهنگ است که ساختارهای معرفتی وجودی برای تکوین زیست جهانی معنامند از این دست را فراهم می سازد، تا من تو او بهتر بتوانیم با چنین رخداد وجودی، فرهنگی و اجتماعی مواجه شویم. آشکار است که منبع تغذیه این تکوین همانا روایت های فرهنگی از مرگ و مردن است که علم و دین و عرفان ممثل آن اند؛ علم ممثلی است برای فرهنگ عرفی و دین نیز ممثلی است برای فرهنگ شرعی و عرفان نیز ممثلی است برای فرهنگ معنوی. ازاین رو، این مقاله با طرح چند پرسش مشخص در پی کاویدن چنین روایتی از طریق سه سرمتن (علمی دینی ادبی) است: الف) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن عرفی نظریة اجتماعی مرگ با چه نشانه های فرهنگی و آثار اجتماعی وصف شده است؟ ب) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن شرعی نهج البلاغه با چه نشانه های عقیدتی و آثار معرفتی وجودی وصف شده است؟ ج) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن ادبی مثنوی معنوی با چه نشانه های معرفتی و آثار عقیدتی وجودی وصف شده است؟
ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش سازه ی دلبستگی مکانی در میان شهروندان شهر تبریز (پژوهشی در حوزه ی جامعه شناسی شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلبستگی مکانی از مفاهیم چندبعدی و بین رشته ای است که توجه جامعه شناسان شهری را به خود جلب کرده است. دلبستگی به مکان، ارتباطی نمادین با مکان است که با دادن معانی عاطفی و حسی مشترک فرهنگی، توسط افراد به مکان خاص یا یک سرزمین شکل می گیرد. شهر یکی از مکانهای مهمی است که می تواند مورد دلبستگی شهروندان قرار گیرد و این دلبستگی نتایج اجتماعی بسیاری در پی دارد. هدف این مقاله، ساخت و اعتباریابی مقیاس دلبستگی به شهر محل سکونت است. روش پژوهش پیمایش است و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش، شهروندان 15 تا 75 ساله شهر تبریز هستند. حجم نمونه 420 نفر و روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است. اعتبار محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظر چند تن از استادان جامعه شناسی تأیید گردیده و سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی، اعتبار سازه ای این مقیاس چهارعاملی با 38 گویه بررسی شد که از عامل اول (وابستگی کالبدی) 6 گویه، از عامل دوم (وابستگی اجتماعی) 4 گویه، از عامل سوم، (هویت کالبدی) 5 گویه و از عامل چهارم، (هویت اجتماعی) 5 گویه در مقیاس ساخته شده باقی ماندند. در ادامه ی بررسی اعتبار سازه ای، فرضیه ی رابطه میان سابقه ی سکونت و دلبستگی مکانی براساس ادبیات پژوهش ساخته آزمون گردید که معنادار بود. پایایی این پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ و به روش حذف گویه مطالعه شد که آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس های چهارگانه و مقیاس دلبستگی مکانی دارای مقادیر قابل قبولی بود. در نهایت، مدل چهارعاملی متغیر پنهان دلبستگی مکانی توسط تحلیل عاملی تأییدی بررسی گردید که از برازندگی مناسبی برخوردار بود؛ بنابراین، مقیاس ساخته شده ی دلبستگی مکانی، ابزاری مناسب برای اندازه گیری این مفهوم در متن شهری ایران تشخیص داده شد.
بررسی مقایسه ای سرآغازهای حوزه عمومی در ایران و غرب: قهوه خانه و اهمیت تاریخی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه عمومی مکانی برای گفت وگو و نقد قدرت است که اولین بار آن را هابرماس به صورت نظری مطرح کرد و پیشینه اش را به سالن ها، قهوه خانه ها و دربار اروپایی رساند. این تصور که شکل گیر ی حوزه عمومی مختص غرب است، درست به نظر نمی رسد؛ زیرا در دورانی از تاریخ ایران نیز هم زمان با غرب، وجوهی از شکل های حوزه عمومی دیده می شود که در دورة صفویه به وجود آمده بود؛ اما مسیر تداوم و سیر آن در ایران و غرب به دلیل اوضاع تاریخی، سیاسی و اجتماعی متفاوت بوده است. این مقاله با روی کرد جامعه شناسی تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی، در صدد اثبات این است که در غرب حوزه عمومی، یعنی نقد قدرت، از دربار آغاز شد و سپس به جامعه راه یافت؛ ولی در ایران بر عکس، نقد قدرت و گفت وگو درباره مسائل عمومی در جامعه و به ویژه قهوه خانه ها شکل گرفت و بعد به حوزه دربار انتقال پیدا کرد. هم زمان با تسلط قدرت حاکمه، نهاد مذهب (مذهب تشیع) توانست از راه های مختلف مانند یافتن عنوان مذهب رسمی کشور و گسترش مناسک شیعی، به قالب حوزه عمومی، یعنی جایی که در آن گفت وگو و نقد صورت می پذیرد، درآید. به این ترتیب، حوزه عمومی در ایران عصر صفوی تا پهلوی، در قالب حوزه عمومی مذهبی جلوه کرد و از دهه 1340 آمیختگی میان حوزه عمومی سیاسی و مذهبی رخنمون می شود.
حکومت و سیاست در آیینه ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ ایران سراسر تاریخ خودکامگی شاهان و حاکمانی است که برای مردم (رعیت) تنها وظیفه قائل بوده اند و نه حق. مردمی که اجازه هیچگونه اعتراض و اظهار نظری نداشته اند اما نقد و نظر آگاهانه و دردمندانه آنان نسبت به ارباب قدرت و حکومت در قالب ضرب المثل ها بخوبی ثبت و ضبط شده است. امثالی که هم وظیفه طبقه حاکم و مردم نسبت به یکدیگر و هم ویژگی های حاکمان شایسته و ناشایست را بیان می کند و از سویی آفرینش ذوق و اندیشه شاعران و نویسندگان بزرگ و نامدار؛ و از دیگر سوی، آیینه واقع نمای اندیشه، عاطفه و واکنش عامه مردم به زندگی و خوب و بد آن است و بسیاری از باورها و شکایت ها که در ادبیات رسمی چندان مجال بروز نیافته است، به جد یا طنز در قالب کنایه آمیز، نمادین و کم خطر امثال، بخوبی بازتاب یافته است و می توان ناب ترین و صادقانه ترین سخنان عامه و خواص زیرک تاریخ را در آن ها رصد کرد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، با نگاهی کوتاه به فرهنگ سیاسی ایران و با بررسی ضرب المثل های عامیانه ای که مستقیماً به موضوع حکومت و سیاست (دو قوه مجریه و قضاییه) مربوطند، می کوشد ابعاد گونه گون مسأله را واکاود و نشان دهد.
نحوة بازنمایی ایدئولوژی در روزنامه های داخلی و خارجی درباره برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایدئولوژی ها ساخت هایی معنایی هستند که در تولید، بازنمایی و تغییر روابط نابرابر قدرت نقش دارند و به واسطة معنا با گفتمان و زبان که ابزار تولید معناست، پیوند می خورند. ایدئولوژی ها در قالب رخدادهای گفتمانی، تولید می شوند و انتقال می یابند. عناوین خبری مطبوعات نمونه های این رخدادهای گفتمانی هستند. در این پژوهش در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و با بهره گیری از مؤلفه های جامعه شناختی معنایی الگوی تحلیلی ون لیوون (1996) همچون «حذف، اظهار، پیوند زدن، ارزش دهی و تفکیک کردن»، به بررسی چگونگی بازنمایی ایدئولوژی ها دربارة برنامة هسته ای ایران در سال 1390 در روزنامه های داخلی و خارجی به شکل تحلیلی و توصیفی پرداخته شده و بسامد استفاده از این مؤلفه ها توسط هر دو گروه از روزنامه ها تعیین و مقایسه گردیده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که بازنمایی ایدئولوژی در برنامة مذکور با استفاده از کدام مؤلفه های جامعه شناختی معنایی صورت می گیرد و آیا نحوة این بازنمایی و بسامد استفاده از مؤلفه ها در روزنامه های داخلی و خارجی یکسان است. برای این منظور 242 عنوان از دو روزنامة داخلی ایران و کیهان و دو روزنامة خارجی گاردین و واشنگتن پست دربارة موضوع هسته ای ایران مورد بررسی تحلیلی و توصیفی قرار گرفت. نتایج تحلیل حاکی از این است که نوع مؤلفه های به کاررفته یکسان است و میزان استفاده از مؤلفه ها در روزنامه های ذکرشده، بیشتر در مؤلفة حذف، تفاوت می کند، اما نحوة استفاده از این مؤلفه ها متفاوت و منطبق بر ایدئولوژی و دیدگاهی است که از آن جانبداری می کنند. در واقع ایدئولوژی های متفاوت به بهره گیری متفاوت از مؤلفه های زبانی منجر می شود.
روش شناسی انتقادی عاملیت و ساختار در اندیشة گیدنز از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چگونگی رابطة عاملیت و ساختار، معضل اساسی علوم اجتماعی است. نظریة ساخت یابی با هدف پایان دادن به امپراطوری نظریه های هرمنوتیکی از یک سو و ساختارگرایی و کارکردگرایی از سوی دیگر، در نظر دارد تبیینی کفایتمندتر در این زمینه ارائه دهد. در راستای هدف بومی سازی علوم انسانی و با توجه به محوریت مبانی معرفتی در نظریه های اجتماعی، این پژوهش با روش تحلیلی اسنادی در پی روش شناسی نظریة مزبور از منظر حکمت اسلامی است. پژوهش حاضر به این نتیجه رهنمون می شود که اگر چه نظریة ساخت یابی، علوم اجتماعی را از چنگال افراط و تفریط گرایی کل گرایی روش شناختی و فردگرایی روش شناختی در باب رابطة عاملیت و ساختار نجات می دهد، به دلیل عدم اتخاذ موضع واقع بیانه دربارة هستی، انسان و معرفت نمی تواند راه حل اساسی به شمار آید.
بررسی معیار های رده شناختی گویش کردی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی ملاک های رده شناختیِ واجی، صرفی، نحوی و معنایی گویش کردی ایلام، بر پایه داده های گردآوری شده از این گویش نوشته شده است. داده های مقاله حاضر، حاصل یک پژوهش میدانی است که در شهر ایلام و روستاهای اطراف انجام گرفته است؛ بدین منظور، بر اساس پرسش نامه ای که از قبل طراحی شده بود، با 20 گویشور که اکثراً مردان میانسال به بالا بودند، مصاحبه شد. تحلیل این داده ها نشان داد که وجود همخوان های [ř]، [ł]، [ŋ]، [w] و [ч] و نیز واکه های [ε]، [ü]، [ə]، و [ĕ] از مشخصه های مهم واج شناختی این گویش می باشد؛ همچنین، ساختمان هجا در این گویش با زبان فارسی نو متفاوت است و شش الگوی هجایی دارد که سه هجای آن دارای خوشه همخوانی آغازی است؛ طوری که عضو دوم خوشه، همواره یکی از نیم واکه های [w]، [y] یا [ч] است. از دیگر یافته های این پژوهش، توالی مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت و استفاده از پیش اضافه و پیرااضافه می باشد؛ همچنین، داده ها نشان داد که در این گویش، مطابقت عدد و معدود و تمایز جنس دستوری وجود ندارد. نمایه اعداد از یک تا ده بین گویش کردی ایلام و دیگر گویش های ایرانی تفاوت چندانی ندارد.