فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
تبیین برهم کنش سطوح خرد و کلان امنیت در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت دارای دو بعد ذهنی (احساس امنیت) و عینی است. یکی از پیش شرط های وقوع احساس امنیت در جامعه، وجود امنیت عینی در جامعه است. این سطوح باهم در ارتباط هستند و از برهم کنش این دو سطح عینی و ذهنی است که امنیت در جامعه حاصل می گردد. لذا در این مقاله سعی شده به تبیین برهم کنش سطوح خرد و کلان امنیت در کشور پرداخته شود. در بررسی احساس امنیت سطح تحلیل تحقیق، سطح خرد و واحد تحلیل، فرد و در بررسی امنیت استان ها، سطح تحلیل تحقیق، سطح کلان و واحد تحلیل، استان می باشد. جامعه آماری تحقیق در سطح خرد افراد 15 سال به بالای پنج استان تهران، اصفهان، کردستان، لرستان و خوزستان می باشند که تعداد 1920 نفر از آنان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای انتخاب استان ها، ابتدا استان های کشور با توجه به میزان امنیت در آن به چهار خوشه تقسیم و سپس به روش تصادفی ساده پنج استان از بین خوشه ها انتخاب گردید. روش بکار رفته در پژوهش در سطح خرد، روش پیمایشی مقطعی و در سطح کلان، روش تحلیل ثانویه است. یافته ها بازگوی آن است که میزان احساس امنیت پاسخگویان متوسط رو به پایین (90/2 از دامنه 74/4-14/1) است. یافته ها همچنین نشان می دهد که بین متغیرهای امنیت، مذهب، قومیت، منطقه جغرافیایی محل سکونت، جنس، وضعیت تأهل، سن و تحصیلات با متغیر احساس امنیت رابطه معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان می دهد که کلیه متغیرهای مستقل بجز چهار متغیر مستقل امنیت، منطقه جغرافیایی محل سکونت، مذهب و سن به دلیل داشتن واریانس مشترک از معادله رگرسیون خارج شده اند. این متغیرها در مجموع 093/0 از واریانس احساس امنیت را تبیین کرده اند. از نظر امنیت در سطح کلان به ترتیب استان های تهران (564/0)، اصفهان (440/0)، کردستان (422/0)، لرستان (403/0) و خوزستان (393/0) دارای میانگین امنیت بیشتری بوده اند. استان های مرزی با میانگین 40/0، نسبت به استان های غیرمرزی با میانگین امنیت 46/0 در سطح کلان دارای امنیت کمتری بوده اند. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفتاحساس امنیتناشی از تجربه های مستقیم و غیرمستقیم افراد از شرایط و اوضاء محیط پیرامونی شان و امکاناتی است که ساختار نظام اجتماعی (سطح عینی و کلان امنیت) در اختیارشان می گذارد. احساس امنیتنوعی تولید اجتماعی است و همه نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح کلان جامعه در شکل گیری آن سهیم هستند و امنیت در سطح خرد بازتاب هایی برای امنیت در سطح کلان دارد.
مطالعه کیفی فرهنگ آپارتمان نشینی در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف جستار بررسی مردم شناختی فرهنگ آپارتمان نشینی در شهر همدان است. چارچوب نظری مطالعه مبتنی بر رویکرد انسان شناسی فضا و مسکن آموس راپاپورت است. میدان مورد مطالعه سه مجتمع مسکونی در شهر همدان، یعنی مجتمع های آپارتمانی «سعیدیه، مدنی و بوعلی» است. بدین منظور با «مطلعان کلیدی» شامل هیئت مدیره، نگهبانان، کادر خدماتی و 40 نفر از ساکنان این سه مجتمع مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام شده است. روش اجرای تحقیق، مردم نگاری میدانی بوده، داده ها با دو فن مصاحبه و مشاهده مستقیم گردآوری و با روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های مطالعه نشان می دهد که در شهر همدان، با توجه به مهاجرت بی رویه از روستاها و شهرهای کوچک به مرکز استان، زندگی آپارتمان نشینی رونق یافته و همزمان بر مسائل آن نیز افزوده شده است. توسعه نامتوازن و بدون برنامه و در نتیجه آسیب زای فرآیند آپارتمان نشینی، مشکلات رفتاری، تعاملی و فرهنگی از مشخصه های شیوه زندگی آپارتمان نشینی در همدان محسوب می شوند.
مقدمه ای بر مطالعات پسااستعماری
حوزههای تخصصی:
مطالعات پسااستعماری، بخشی ازجریان گسترده مطالعات فرهنگی است، اما از جهاتی با نوع مطالعات فرهنگی بریتانیایی یا فرانسوی متفاوت است. خاستگاه اصلی این مطالعات به اندیشه های متفکرین کشورهای جهان سومی، به ویژه به دو دهه ی اخیر برمی گردد. وجه اصلی این مطالعات انتقادی بودن آنها و ایجاد گفتمان جدیدی از مطالعات فرهنگی، همزمان با اتکای بر میراث جامعه شناسی و به ویژه مطالعات فرهنگی، فلسفی و ادبی جهان اندیشه غربی است. متفکران این حوزه مطالعاتی قلمرو نقد خود را به حوزه های جامعه شناسی، فلسفه، سینما، ادبیات و به طور کلی سنت های فکری غرب گسترش می دهند؛ و این حوزه ها را از ابعاد مختلف روش شناسی، معرفت شناسی و گفتمانی واسازی می کنند. حاصل این پرسش ها و انتقادات سنت مطالعات پسااستعماری است، که در موضوعات مختلف جامعه شناسی، فلسفه، ادبیات، فمنیسم و ... ریشه دوانده است، به همین دلیل به مثابه مطالعاتی چند رشته ای شناخته است. این مقاله سعی دارد به طور مختصر به معرفی برخی از آموزه های مهم این مطالعات بپردازد.
سازمان ها و هویت ما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت، احساس نسبتاً پایدار یگانگی «خود» است که باید در دوره نوجوانی تکوین پیدا کند. بزرگ و چندوجهی شدن ساختارها، پیچیدهشدن شغل ها و تنوع وظیفه های نقش در سازمان های مدرن، بالقوه توان بازگرداندن انسان به شرایط سردرگمی نقش ها و ناتوانی در دستیابی به یگانگی نسبی خود را دارا است. این مقاله با مرور مختصر مفهوم هویت، بحرانی را که فعالیت در سازمان های مدرن برای هویت انسانی پدید میآورد، مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.
شکاف نسلی در بین دانش آموزان شهر اسدآباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تفاوت های موجود میان دو نسل والدین و فرزندان می پردازد و در تفسیر این تفاوت ها از نظریه های تغییرات اجتماعی و نوسازی اجتماعی استفاده شده است، یافته های این تحقیق با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده و با روش پیمایش در میان 150 نفر از دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر اسدآباد بدست آمده است؛ نتایج تحقیق نشان از وجود شکاف نسلی دانش آموزان با والدینشان دارد، به گونه ای که بیشتر عوامل مورد بررسی دارای رابطه معناداری با میزان شکاف نسلی دانش آموزان با والدینشان دارد. به طورکلی نتایج این بررسی نشان از وجود رابطه معناداری بین میزان تحصیلات والدین، ارتباط صمیمی با خانواده، ارتباط دوستان، تفاوت سنی مادران با میزان شکاف نسلی در بین دانش-آموزان داشت. در بررسی سایر عوامل مانند بعد خانوار و محل تولد والدین با میزان شکاف نسلی روابط معنادار نبود.
مقاومت، ممارست و مماشات گفتمانی: قلمروهای گفتمان و کارکردهای نشانه – معناشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان از دیدگاه زبانشناختی به کنشی فردی اطلاق می گردد که نتیجه استعمال زبان است. چنین کنشی که تجارب بیرونی و زیسته گفته پرداز را به همراه کنکاشِ درون زبان به حوزه گفتمان منتقل می کند ما را با ویژگی های متفاوت و متنوعی مواجه می سازد که این تحقیق فقط بخشی از آن را برجسته می سازد. از میان کارکردهای مختلف گفتمان سه ویژگی مقاومتی، ممارستی و مماشاتی وجوهی هستند که مبنای شکل گیری بسیاری از گفتمان ها به شمار می روند. تاکید بر این سه ویژگی به این دلیل است که هر کنش گفتمانی قبل از هر چیز آزادسازی میزانی از انرژی است که فرآیند گفتمانی و پویایی آن را تضمین می کند. همین انرژی است که سبب ایجاد فضای مقاومت، ممارست و یا حتی مماشات گفتمانی می گردد. مقاومت گفتمانی سبب می گردد تا یک وضعیت ایجابی و تثبیت شده نفی شود و وضعیتی متفاوت و جدیدی جایگزین آن گردد. مهمترین نتیجه نفی کارکرد ایجابی یک گفتمان ورود به چشم انداز جدیدی است که مسیر حرکت گفتمانی را باز نموده و می تواند شرایط رشد و استعلای آن را فراهم سازد. کنش های گفتمانی همواره امکان تمدید حضور خود را در فرآیندی متفاوت از آنچه برای آن ها ترسیم شده است دارند. جریان های کنشی دارای آستانه مقاومت متفاوت هستند. با وارد کردن میزانی از انرژی به یک جریان می توان مسیر حرکت آن را تغییر داد. مقاومت و ممارست قدرت گفتمانی را بازتعریف می کنند. به همین دلیل قدرت می تواند با گستره کمّی، حضور خود شرایط ایجابی را تغییر دهد. اما گاهی نیز تقلیل و تضعیف همین گستره کمی نوعی ممارست جهت بهبود کیفی حضور است. به همان میزان که اسطوره سازی، مقاومت گفتمانی را افزایش می دهد به همان میزان نیز جذب و حل شدن در گفتمان های جاری شرایط مماشاتی حضور را افزایش می دهد. ویژگی مقاومتی گفتمان راه را بر استعلای ساحت حضور کنش گران گفتمانی می گشاید.چنین مقاومتی امکان جابجایی کنش ها و جلوگیری از انجماد آن ها را فراهم می کند. اینک باید دید چگونه و بر اساس چه کارکردهایی گفتمان وارد مسیر پویای ممارست و به پشتوانه آن تغییر وضعیت های ایجابی و تثبیت شده می گردد ؟ هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل سه ویژگی مقاوتی، ممارستی و مماشاتی گفتمان از دیدگاه نشانه – معناشناسی جهت تبیین این موضوع مهم است که گفته پردازی فضایی چالشی است که استحاله و استعلای معنا در آن وابسته به تغییر شرایط ایجابی به شرایط سلبی و یا پویاجهت جلوگیری از رسوب معناست.
فرهنگ و توسعه
بررسی رابطه نوسازی و تغییر نگرش ها و رفتارهای دینیِ جوانانِ شهر و روستاهای سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دینداری» یکی از بنیادی ترین عناصر فرهنگی و اجتماعی جامعه کردستان، در گذار تاریخی خود با «نوسازی» که فرایندی ناتمام و «بیرونی» است؛ همواره با این پرسش مواجه بوده است که فرایند نوسازی چه تأثیری بر میزان دینداری کنشگران خواهد داشت؟ این پژوهش ارتباط میان نوسازی و تغییر نگرش ها و رفتارهای دینی جوانان شهر و روستاهای سنندج را بررسی می کند. پژوهش به روش پیمایشی در سطح شهر و شش روستای سنندج انجام شده است. برای آزمون فرضیه ها، 583 نفر از جوانان (29-18 ساله) شهر و روستا به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مربوط به سنجش میزان دینداری، میزان نوگرایی، کیفیت زندگی و نیز با بهره گیری از اندیشه های برگر درباره حاملان ثانوی نوسازی، پرسش های مربوط به متغیرهای شهرنشینی، تحصیلات و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی توسط آنان کامل شد. براساس نتایج بررسی داده ها، نوسازی با دینداری ارتباط معنادار و معکوس دارد؛ بدین ترتیب جوانانی که بیشتر از نوسازی متأثر بوده اند تعلق و پایبندی دینی کمتری دارند. از میان متغیرهای بررسی شده در تحلیل مسیر، «گرایش علمی» و «گرایش استقلال طلبانه» در نقش شاخص های نوگرایی و «شهرنشینی» بیشترین قدرت پیش بینی میزان دینداری را داشتند. نتایج بین روستاهای بررسی شده نیز نشان داد که تفاوت میانگین میزان تعلق و پایبندی دینی به لحاظ آماری معنا دار است.
آموزش شهروندی
معرفی و نقد کتاب: نژاد و قومیت (فرهنگ، هویت و بازنمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشاک سنتی زنان در جغرافیای فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش از انفکاک تدریجی بخش هایی از ایران، کشورهایی که امروزه با نام های تاجیکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و افغانستان شناخته می شوند، جزیی از پهنة وسیع سرزمین ایران بوده اند. امروزه در مناطق مذکور، پوشاک سنتی زنان در مقایسه با ایران امروز، از هویت ایرانی بیشتری برخوردار است، به نحوی که پوشاک سنتی زنان تاجیک، ترکمن، آذربایجانی و افغان را می توان نمونه هایی زنده از پوشاک سنتی اقوام ایرانی دانست.
در این مقاله، بر اساس آرای محققان در خصوص مد، سنت و هویت و به منظور دریافت شاخصه ها و ویژگی های پوشاک اصیل زنان ایران، پوشاک سنتی زنان در چهار کشور مذکور با روشی استقرایی و قیاسی، بررسی شده و بر این اساس، ویژگی های پوشاک زنان در این مناطق به منظور یافتن مؤلفه هایی از پوشاک اصیل زنان ایرانی تبیین شده است. بر اساس تحلیل داده ها، نتیجه گیری هایی مبنی بر چگونگی عام گرایی و خاص گرایی فرهنگی در پوشاک زنان و نیز اصول واحد در طراحی و ساختار لباس ایشان در این حوزه ارائه شده است.
به یاد آلفرد سووی
حوزههای تخصصی:
«انسان دانشگاهی» ایرانی و مشکل زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور ما یکی از بزرگترین نسبت های دانشجویان و دانش آموختگان را در سطح عالی، به نسبت کل جمعیت در جهان دارد. با وجود این، اکثریت قریب به اتفاق کنشگران آموزش عالی معتقد به آن نیستند که «جماعت دانشگاهی» در مفهوم متعارف این واژه در ایران به وجود آمده باشد. در این مقاله ضمن تبیین این موضوع و رابطه و مباحث آن در همین حوزه از علوم، به نسبت آن با مفهوم بوردیویی «انسان دانشگاهی» و به طور خاص به اهمیت زبان و تاثیر آن در این فرایند، اشاره خواهیم کرد. پرسش اصلی مقاله بنابراین، در کنار تشریح وضعیت موجود، آن است که آیا ما با کمبود یا نبود یک «زبان دانشگاهی» نیز سروکار داریم؟ اگر آری چرا؟ و رابطه این زبان با آنچه شاید بتوان زبان متعارف اجتماعی نامید در شرایطی که انحصار علم به شدت در حال بیرون رفتن از دست دانشگاهیان است و در کشوری که از خصوصیات بارز آن چند زبانه بودن و چند فرهنگی بودن هویت هایش است، چه می تواند باشد و چگونه باید این روابط را تحلیل کرد؟ مقاله در تحلیل های اصلی خود، لزوم بازنگری ای اساسی در شیوه های تدریس، پژوهش و کنش دانشگاهی را در ساختارها و در فرایندها نشان می دهد و زبان را به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارها در این راه معرفی می کند که باید «ساخته شود.
مخالف خوانی های دانش آموزی و گفتمان مدرسه مطالعة دانش آموزان استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله مطالعة کیفی مخالف خوانی های دانش آموزی و گفتمان مدرسه ای است. مطالعه با تکیه بر موردپژوهی جمعی و نمونه گیری هدفمند از مصاحبه های نیمه سازمان یافته، فردی و گروهی (گروه متمرکز) انجام شده است. به این منظور، با یازده نفر به صورت فردی و یکصدنفر به صورت گروهی (درقالب پانزده جلسه) مصاحبه شد. سپس، مصاحبه ها به شیوة تحلیل مضمون بررسی شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد که هرچه ذهنیت خانواده با مدرسه مشترک باشد، ارزش های مدرسه به سهولت بازتولید می شود و متعاقب آن، مخالف خوانی های دانش آموزی تقلیل می یابد. کنش دانش آموزان درمقابل قواعد مدرسه صرفاً اطاعت محض نیست، بلکه خلاقیت هایی در زندگی روزمره دانش آموزان وجود دارد که برمبنای نظریه طفره می روند و به شیوه های ابتکاری آنها را کنار می گذارند. این شیوه ها بسیاری از کردارهای زندگی روزمره، مانند ترک کلاس و مدرسه، استتار، غافل گیری، احتیاط، رازداری، بازی، نیرنگ، بدن نمایی، نوع مصرف و... را شامل می شوددوسرتو کنشگران از اجرای دقیق قوانین و اعمال رویه های گفتمانی