فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
ظلم ستیزی دین اسلام و دفاع از حقوق مستضعفان، همواره برای غرب هزینه های سنگینی داشته است. طی سال های اخیر، که متأثر از انقلاب اسلامی ایران، موج بیداری اسلامی در جهان ایجاد گردیده، به صورت مضاعف وجود اسلام برای مستکبران جهانی غیرقابل تحمل شده است. ازاین رو، استکبار جهانی سعی کرده تا از راه های گوناگون، به ویژه از طریق سینما و صنعت فیلم و با محوریت سینمای جهان گستر « هالیوود»، ضرباتی بر اعتبار و جایگاه قدسی این دین آسمانی و هویت مسلمانان وارد کند. هالیوود با تمرکز بر ضمیر ناخودآگاه و شرطی سازی ذهن، ذائقة مخاطبان را به پذیرش باور ها، ارزش ها و آرمان های مطلوب خود، به عنوان گفتمان غالب، و مخدوش ساختن آموزه ها و ایدئولوژی های ناهمسو با منافع استکبار جهانی، ترغیب و تشویق می کند. موضوع این نوشتار برجسته ساختن خصومت بیش از صد سالة آمریکا با اسلام و مسلمانان، از طریق سینمای هالیوود با استفاده از شرطی سازی منفی اذ هان مخاطبان جهانی و نفوذ تدریجی در ناخودآگاه آنهاست. این مهم با روش نشانه شناسی و تحلیل محتوای مجموعه ای از فیلم های شناخته شده و پرآوازة منتخب در حوزه اسلام ستیزی صورت گرفته است. در این نوشتار، به شیوة استفاده عملی هالیوود از فن «تداعی معانی» و «شرطی سازی» در ایجاد اسلام هراسی، بیشتر توجه شده است.
شکاف ارزشی بین نسلی در خانواده های تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی شکاف ارزشی بین نسلی در خانواده های تهرانی است. چارچوب نظری تلفیقی از نظریه های جامعه شناختی و روان شناختی است، به گونه ای که سنجش و تحلیل نهایی یافته ها بر مبنای نظریه های تضاد هنجاری، بحران هویت، حشو ارزش و سبک های تربیتی صورت گرفته است. برای آزمون تجربی فرضیات منتج از این نظریه ها، 336 پدر و فرزند (پسر و دختر) در سنین 15 تا 25 سال از شهر تهران به شیوة نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای مورد پیمایش قرار گرفتند. نتایج حاکی از وجود شکاف در ارزش های پدران و فرزندان است و هر دو نسل تقریباً در نیمی از ارزش های مورد بررسی بر اختلافات بین نسل خود و دیگری صحه گذارده اند. نتایج معادلات ساختاری نشان می دهد: حشو ارزش های پدران (37/0) و تضاد هنجاری بین نسل ها (36/0) به طور مستقیم بر شکاف ارزشی بین نسل ها مؤثرند. دیگر مسیرهای تأثیرگذاری متغیرهای مستقل معادله که به صورت غیرمستقیم بر متغیر وابسته تأثیرگذار هستند، عبارت است از: تأثیرات استبدادگرایی پدران بر حشو ارزش های آنان (73/0)، بر تضاد هنجاری بین نسل ها (63/0) و همچنین تأثیر بحران هویت نسل فرزندان بر تضاد هنجاری بین نسل ها (34/0).
سیاست گذاری فرهنگی در وضعیت آنومی فرهنگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهرهای در حال توسعه، در پی بالا رفتن تراکم جمعیتی و به تبع پیدایش تراکم اخلاقی، بروز آسیب های اجتماعی اجتناب ناپذیر به نظر می آید. در چنین شرایطی در جامعه، اختلال های اخلاقی، ارزشی و عدم تطابق در هنجارها، مجال بروز یافته و تعادل معمول حیات اجتماعی به مخاطره می افتد. در این صورت نابسامانی در جامعه حادث می شود که نظم موجود را از بین برده و پدیدة آنومی، مجال بروز می یابد. در برخی کلانشهرها به دلیل وجود گروه های شهری گوناگون، گسست فرهنگی نیز به چشم می خورد. با توجه به اینکه موضوع، پیرامون بررسی آنومی در میان گتوهای شهری است، تمرکز بر روی اینکه چه عواملی باعث به وجود آمدن آنومی شده و خود آنومی چه تأثیری روی بافت شهری می گذارد، زمینة بسیار مهمی در امر سیاست گذاری فرهنگی در کلانشهرها محسوب می شود. مورد مطالعه، شهر کرج می باشد و نتایج حاکی است که آنومی در این شهر بر اثر تصادم فرهنگی و انسداد جریان های اجتماعی پدید آمده است.
بازنمایی روابط عفیفانة مرد و زن در سینمای ایران (مطالعة موردی فیلم دربارة الی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن در اسلام حجاب و عفاف
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه فقه زن و خانواده فقه زنان حضور زن در اجتماع و سیاست و مساله حجاب
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات سینمایی، موسیقی و بصری مطالعات سینمایی
نوع روابط زن و مرد و مرزبندی در تعاملات این دو جنس، تأثیری تعیین کننده بر روح و روان فرد، استحکام خانواده و رشد و پیشرفت جامعه دارد. حال اگر رسانة تأثیرگذاری چون سینما، برخلاف دین و فطرت، به پایه گذاری اخلاق جنسی ویژ ه ای در جامعه مبادرت ورزد که حریم های میان زن و مرد شکسته شود، اثر مخربی بر تفکر و رفتار مخاطب خواهد گذاشت که به سادگی جبران پذیر نیست. این مقاله به دنبال آن است تا با نگاهی جامع به آیات و روایات مربوط به روابط میان دو جنس نامحرم، مؤلفه های روابط عفیفانه را استخراج کند و سپس با تحلیل نشانه شناختی فیلم سینمایی «دربارة الی» که یکی از تولیدات فکری دهة هشتاد سینمای ایران است، نوع بازنمایی این فیلم از روابط زن و مرد نامحرم و میزان انطباق یا فاصلة آن با آموزه های اسلامی را بررسی کند. طبق این بررسی مشخص می شود که فیلم با به کارگیری رمزهای اجتماعی و فنی، نوعی از روابط زن و مرد را بازنمایی کرده که هیچ شباهتی به ملاک های عفاف اسلامی ندارد. مفاهیم ایدئولوژیک فیلم، مفاهیمی اباحه گرانه و حیازداست.
بررسی برخی از عناصرِ سنت های علمی اسلامی در قرون میانه و تداوم و تأثیر آن ها تا آغاز رنسانس علمی (قرون 4 تا 8 ق/ 10 تا 14 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تداوم و عدم تداومِ» سنت های علمی قرون میانه، و تأثیر آن ها در پیدایش و ظ هور رنسانس علمی، مسئله ای نسبتاً پیچیده است و به موضوعِ مناقشه ای جدی و دامنه دار بین دانشمندان و صاحب نظرانِ برجستة تاریخ علم در اوایل قرن بیستم بدل شده است. این مسئله از آن جا ناشی شد که برخی دانشمندان غربی به این باور رسیدند که آغاز و پیدایش رنسانس علمی صرفاً مدیون علم کلاسیک، زنجیره ای از کشفیات جدید و تحولات فکری، و دگرگونی در مفاهیم بنیادین است؛ از سوی دیگر بر این امر تأکید ورزیدند که نیرو و توان انقلاب علمی صرفاً از تصور جدیدی از طبیعت یا تصور جدیدی از روش خاص پژوهیدن در اسرار طبیعت برگرفته شده است. بر اساس این نظریه، مقوله ای به نام علم قرون میانه به طور اخص سنت های علمی اسلامی و استمرار و تداوم آن ها و همچنین نقش و تأثیرشان در پیدایش و شکل گیری رنسانس علمی بی معنی است. حال این سؤال مطرح می شود که «جایگاه علمی قرون میانه در عالم علم از چه قرار بوده است؟» یا «در دورانی نسبتاً طولانی از قرون میانه، که علم کلاسیک در غرب مسیحی در حال انحطاط به سر می برد، این سنت علمی در کجا و در چه نقطه ای از جهان، به جز پهنة وسیعی از حوزة تمدن اسلامی، پرورش یافت و بالید و سرانجام، با «استمرار و تداوم»، به صورت «انباشتی علمی» به غرب مسیحی انتقال یافت؟» مگر در آن جا (غرب مسیحی) نبود که دانشمندان غربی با «استادی یافتن» بر انبوهی از آثار و منابع علمی اسلامی و یونانی، و نقد و سنجش عالمانه و تحلیلی روش مندانه، حیات فکری و عقلانی آن سرزمین را از اساس تغییر دادند؟ بنابراین، علم کلاسیک و کشفیات و تحولات دوران نوزایی همة آن چیزی نیست که اسباب رنسانس علمی را فراهم کرد؛ از این رو، تداوم علمی قرون میانه و به خصوص سنت های علمی اسلامی، به منزلة بخش مهمی از مبانیِ رنسانس علمی، از جایگاه خاصی در این زمینه برخوردار است. تلاش این مقاله بر این است تا به برخی از عناصر سنت های علمی اسلامی و تداوم و تأثیر آن ها به منزلة دست مایة آغاز رنسانس علمی بپردازد
مکتب فرانکفورت (نظریة انتقادی) ارزیابی انتقادی مبانی نظری (فلسفی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مکتب «فرانکفورت» (نظریة «انتقادی» به عنوان مبنای اصلی آن) بخشی از یک جنبش فکری، موسوم به «مارکسیسم غربی» و برآمده از شرایط خاصی است که در پی تفاسیر مجدّد از نظریة مارکس درباره جوامع سرمایه داری و انتقاد از جامعة نوین و نظام های گوناگون معرفتی مانند اثبات گرایی است. در این نوشته، تلاش بر آن است که ضمن معرفی نظریة «انتقادی» و زمینه های اجتماعی و نظری (معرفتی) شکل گیری آن، به مبانی نظری (فلسفی) این نظریه با توجه به نسل اول نظریه پردازان مشهور آن (همچون هورکهایمر، آدورنو، مارکوزه و فروم) بپردازد و ضمن توضیح هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی آن، به بررسی و ارزیابی مبانی آن همت گمارد.
سیمای جنگ تحمیلی در شعر شاعران فارسی سرای ایلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بیان برخی از مضامین مرتبط با جنگ تحمیلی و وصف رشادت های مدافعان میهن اسلامی در شعر شاعران ایلامی است. یکی از رویدادهایی که بر شعر معاصر و به ویژه سروده های شاعران ایلامی تأثیر بسزایی داشته، جنگ تحمیلی است. نمادها و مضامین خاص جنگ چنان بر روح و فکر سرایندگان این دیار سایه انداخته، که کمتر اثری را می توان یافت عاری از این مؤلفه ها باشد. شهید، شهادت طلبی، جبهه، خاطرات جنگ، اُسرا، جانبازان، مفقودالاثرها و وصف شهرهای جنگ زده از مضامین عمده ی این نوع شعر شاعران ایلامی است. شاعران استان یا خود لحظات و رویدادهای جنگ را تجربه کرده اند یا بارها از دیگران شنیده و آثار آن را حس کرده اند؛ بنابراین، این حادثه جزء لاینفک روح و ضمیر آنان گشته و در اشعارشان ظهور یافته است. در این مقاله که به روش معمول مطالعات کتابخانه ای و استفاده از اسناد و آثار منظوم شاعران بومی استان به رشته ی تحریر درآمده، تلاش شده برخی از مضامین مرتبط با جنگ تحمیلی در سروده های فارسی شاعران استان ایلام بیان شود.
رویارویی با فرهنگ اسلامی در آثار ادبای مسیحی عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بهره گیری از نظریة شرق شناسی ادوارد سعید و غیریت سازی نظریة گفتمان، به رویارویی ادبای مسیحی عرب با فرهنگ اسلامی پرداخته و نشان داده شده است که نقش مسیحیان عرب در اسلام ستیزی و گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب به خصوص مدیترانة عربی از جمله کشورهای مصر، سوریه و تونس قابل توجه و بسیار گسترده بوده است و بر غیریت سازی از فرهنگ اسلامی تأکید داشته اند. مهم ترین مصادیق برساختن هویت «غیر» از فرهنگ اصیل اسلامی عربی در استهزای فرهنگ و احکام اسلامی، قبح شکنی از معاصی و خطوط قرمز اسلام همچون روابط نامشروع و خودکشی و ترویج برخی آموزه های مسیحی مانند: اعتراف به گناه یا معرفی مسیحیت به عنوان دین آرامش و مدارا، بی دین کردن خط و زبان عربی، بازنمایی اسلام به منزلة دینی عقب مانده و مترادف با جهل و بی سوادی، تاریخ سازی و القای آغاز دوران رونق و ترقی با ورود فرهنگ غرب به جهان عرب و نیز تصویرسازی از غرب و مهاجمان متجاوز به مثابه پیام آوران تمدن و پیشرفت، برخی از راهبردهای ادیبان مسیحی عرب در تاریخ معاصر در قالب داستان ها و اشعار به شمار می رود.
تدوین سیستم خط مشی گذاری فرهنگی آینده نگر با استفاده از هم افزائی مدل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
الگوی بومی سنجش دین داری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی ارائة الگویی مبتنی بر منابع اسلامی به منظور سنجش دین داری در بین مسلمانان است. در دهه های اخیر، تحقیقاتی در خصوص سنجش تجربی وضعیت دین داری در ایران انجام شده، اما عمده ترین کاستی آنها عدم تلاش برای طراحی الگوی بومی سنجش دین داری و استفاده از الگوهای غربی و مسیحی است. البته در این زمینه، برخی تلاش ها برای طراحی یا کاربست الگوهای بومی از سوی بعضی محققان صورت گرفته، ولی این تلاش ها نیز چندان قرین توفیق نبوده است. با اذعان به سابقة بیش از پنجاه سالة مطالعات تجربی و میدانیِ انواع، میزان و تغییرات دین داری، با ذکر گونه شناسی هیل و هود از انواع مقیاس های غربی سنجش دین داری، مهم ترین انتقادات مربوط به مقیاس های مزبور مطرح شده است. سپس برخی از الگوهای داخلی سنجش دین داری معرفی و نقد گردید و در پایان نیز با بهر ه گیری از منابع اسلامی، الگویی بومی برای سنجش تجربی دین داری پیشنهاد شده است.
خال کوبی و برساخت هویت فردی بازتابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خال کوبی به مثابهی بخشی از مدیریت و طراحی بدن در کنار کارکردهای زیستشناختی دارای کارکردهای اجتماعی و معنایی است و همین مسئله خال کوبی را از یک نمایش کودکانه و یا نابهنجار به مسئلهای بنیادین در بیان خودِ بازتابنده و هویت نوین درآورده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از هویت فردی،ذهنیت و جنسیت خود میپردازند. سؤال محوری پژوهش حاضر این است که افراد چگونه اشکال طراحی شده و متون نگارش شده بر بدن خود را بازسازیی معنایی میکنند. نتایج حاصله از مصاحبه عمیق با 32 نفر از افرادی که بر بدن خود خال کوبی کردهاند، نشان از تغییر بنیادین در رویکرد افراد نسبت به خال کوبی دارد. از منظر افراد درگیر در این موضوع، خالکوبی به مثابهی خواست متافیزیکی، عضویت نمادین گروهی، روایت فردی، تداوم هنجارهای اجتماعی جنسیتی، ضد معیارمندی و فردگرایی تجربه و تفسیر شده است.