فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
مقدمه ای بر ابعاد و گستره دستگاه نظری میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فوکو یکی از اندیشمندان بین رشته ای و حتی بین پارادایمی معاصر است که دامنه وسیعی از علایق نظری، موضوعات و حوزه ها را پوشش می دهد. بر همین اساس، می توان وی را در قالب طیفی از رهیافت ها و پارادایم های متفاوت چون پارادایم انتقادی، تفسیرگرایی اجتماعی، پست مدرنیسم و پساساختارگرایی قرار داد، با این وجود، پیوستگی واحدی نیز با هیچ یک از رویکردهای مذکور ندارد. آرا و اندیشه های فوکو از یک طرف مبتنی بر تلفیقی گسترده از سنت های مهم فلسفی معاصر و از طرف دیگر، به شکل دهی و گسترش ترکیب نظری جدیدی نیز منتهی شده است. بنابراین، رویکرد وسیع فوکو ترکیبی از عناصر نظری برداشت شده در امتداد با انتقادات بنیادی وی از رویکردهای مسلط در علوم انسانی و اجتماعی است که در قالب یک دستگاه نظری خلاقانه، بنیاد نظری وی را شکل می دهد. این دستگاه جدید نظری دارای مواضع پارادایمی خاص خود چون هستی شناسی، انسان شنا سی فلسفی، معرفت شنا سی و روش شناسی است.
این مقاله در نظر دارد به بررسی آرا و اندیشه های نظری و روشی فوکو پرداخته و تلفیق نظری و مواضع پارادایمی عمده وی را مورد بررسی قرار دهد. در این راستا، ابتدا به آثار اصلی وی و شرح مختصری از هر کدام پرداخته می شود. سپس، مبانی اندیشمندی و ترکیب های نظری وی واکاوی می شوند. در ادامه مقاله، ابعاد مختلف انسان شناسی فلسفی، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی خاص فوکو شامل دیرینه شناسی و تبارشناسی مورد بحث قرار می گیرند. مقاله با ذکر برخی انتقادات مهم وارده بر دیدگاه های فوکو و برآیند نهایی به پایان می رسد
مباحث نظری/ جامعه شناسی مصائب جمعی و نقش آن در مدیریت بحران ناشی از حادثه
حوزههای تخصصی:
"مقاله حاضر ضمن مروری گذارا بر پیدایش جامعه شناسی مصایب جمعی، به معرفی کار پایه مفهومی این شاخه کم تر آشنای جامعه شناسی پرداخته و سپس از مدیریت بحران سخن به میان آورده و کوشیده است تا نشان دهد که چگونه جامعه شناس مصایب جمعی در زمینه های مختلف می تواند به یاری مدیریت بحران بشتابد. در این رابطه به ضرورت شناخت اجتماع مصیب زده و توصیف ویژگی های آن، تحلیل جامعه شناختی متغیرهای دخیل در زندگی اجتماعی محل حادثه، اهمیت رفتارهای جمعی در برخورد با مصایب جمعی و بالاخره رابطه رفتارهای دست جمعی و بحران پرداخته است. کوشش مقاله آن است که نشان دهد چگونه پنداشت ها و برداشت های ناروا به مباحث مربوط به مصایب جمعی راه یافته است و لازم است تا مباحث علمی از پندارهای یاد شده تفکیک شود. در فرجام ضمن مروری بر زلزله، سیل، بیماری های واگیر دار، قحطی و بمباران های شهری، ادعا شده است که علی رغم آشنایی دیرپای ایرانیان با مصایب جمعی، مدیریت بحران و شناخت مساله با کاستی های اساسی روبه رو است. خواننده با این پرسش تنها گذاشته شده است که چرا در جامعه ای با فهرست بی پایان مصایب جمعی، به سرعت چنین پدیده های مخربی فراموش می شوند و جامعه به انتظار مصیبت بعدی می نشیند؟ علاوه آن که دلیل انطباق سریع جامعه ایرانی با مصائب جمعی کدام است؟
کلیدواژگان: جامعه شناسی مصائب جمعی ، حادثه ، مدیریت بحران
"
فرهنگ و شخصیت ایرانیان در سفرنامه های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"به سفرنامهها به عنوان یکی از منابع مهم شناخت ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جوامع توجه شده، ولی این توجه همواره با محدودیتهایی در فهم، شناخت و تفسیر نیز قرین بوده است. سفرنامهها در واقع، نوعی روایت است، روایتی که قالبِ زمان، مکان، موقعیت و رخدادها، تنگناهایی را برای آن به وجود میآورد. روایت سفرنامهنویسان غیرایرانی درباره ایرانیان و ویژگی های فرهنگی ـ اجتماعی آنان موضوعی است که در مقاله حاضر به آن پرداخته شده است. در تاریخ غرب، یکی از رسانههای مهم در شناخت ایران و در کل، برای سایر دیگریها، سفرنامهها بوده است که بنیانهای اولیه تصاویر دیگران را در سنت غربی فراهم میکرده است .این روایت وجهی آسیبشناختی دارد، وجهی که در سفرنامههای خارجی شکلی غالب به خود گرفته است و قطعاً، برداشتی یک سویه و مبتنی بر پیش فرض های غربی از سابقه تاریخی ماست، اما درس آموز، تامل برانگیز و رفع شدنی است.
"
بررسی عوامل مؤثر بر احساس امنیت اجتماعی در شهرها (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رشد و توسعة شهرنشینی و گسترش کلانشهرها و پیچیدهتر شدن روابط اجتماعی شهروندان در شهرها، مفهوم امنیت در شهرها، از حالت اولیه و جنبههای فیزیکی محسوس خارج شده و ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در بر گرفته است؛ رشد و گسترش ناامنی در شهرها با مطرح شدن پیچیدگی فنآوری و تقسیم کار اجتماعی بیش از توسعة فیزیکی شهرها بوده و این امر احساس امنیت و آسایش و رفاه شهروندان را مورد تهدید قرار داده است.
پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی و تکنیک پیمایش به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی است که مهمترین عوامل مؤثر بر احساس امنیت اجتماعی در شهرها کدامند؟ جامعة آماری در این تحقیق همة شهروندان ۲۰ سال به بالای شهر کرمان هستند که یک نمونة ۵۳۰ نفری به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفتهاند. برای بررسی میزان امنیت اجتماعی از مقیاس نانلی(۱۹۶۷) استفاده شده است؛ براین اساس، وضعیت هر دو متغیر امنیت مالی و امنیت جانی در بین شهروندان شهر کرمان (بر اساس میانگینها) در طیف نسبتاً مطلوبی میباشد. یافتهها حاکی از آن است که در بین شهـروندان شهـر کـرمان، بین متغیـرهای فضـای فیزیکـی شهـر (r = 0.471)، فضای اجتماعی شهر ( r=0.419)، مشاهدة تلویزیون داخلی (r= 0.572)، گوش کردن به رادیو داخلی (r=0.443)، استفاده از اینترنت (r=0.332)، پایگاه اقتصادی – اجتماعی (r=0.613)، سن (f=9.15) و جنس زن (t=4.19) و جنس مرد (t=4.26)، با میزان احساس امنیت رابطة معناداری وجود دارد ولی بین وضعیت بومی یا غیر بومی بودن شهروندان و احساس امنیت رابطة معناداری مشاهده نشده است.
رابطه بین رویکردهای عدالت اجتماعی با مولفه های برابری سیاسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"اصلی به عدالت اجتماعی به اشکال متعدد در تصمیم گیری های افراد جامعه نسبت به مفید بودن یا نبودن سیاست های حکومت ها در راستای جلب مشارکت مردم برای همراهی و همکاری در اجرای برنامه ها، همواره نقش با اهمیتی را ایفا کرده و می کند. رویکردهای کنونی به عدالت اجتماعی توزیعی (نیاز برابری، انصاف، اقتصادگرایی فردی) در سطح بسیاری از جوامع توسط محققان حوزه های جامعه شناسی و روانشناسی مورد بررسی قرار گرفته و در عین حال بر پایه این تحقیقات مشخص شده که بی توجهی به تصورات افراد هر جامعه ای نسبت به عدالت اجتماعی، می تواند تبدیل به معضلات جدی سیاسی و اجتماعی شود. به باور اندیشمندانی چون کلمن (1990) عناصر اصلی در عدالت سیاسی، برابری عناصر و لوازم توسعه سیاسی است که دارای سه مولفه اساسی شهروندی ملی، نظم حقوقی کلیت گرا و هنجارهای موفقیت هستند. این مولفه ها، به طور کلی در یکی از چهار مولفه (برابری سیاسی)، برابری توزیعی، فرصتی، قانونی و مشارکتی نمود خود را بجا می گذارند. بر اساس اهمیت ارتباط میان رویکردها به عدالت اجتماعی (برابری، نیاز، انصاف و فردگرایی اقتصادی) با مولفه های برابری سیاسی (برابری توزیعی، قانونی، مشارکتی و فرصتی) در این پژوهش رابطه بین رویکردهای چهارگانه فوق به عدالت اجتماعی با چهار مولفه برابری سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق را، کلیه افراد 16 سال بالاتر ساکن در شهر اصفهان تشکیل داده اند. از جامعه آماری مذکور 400 نفر (200 زن و 200 مرد) به عنوان گروه نمونه با استفاده از نمونه گیری دو مرحله ای از سطح خیابانهای شهر اصفهان برای پاسخگویی به دو پرسش نامه عدالت اجتماعی راسینسکی و فلدمن و برابری سیاسی یوسفی (1383) انتخاب شدند. لازم به ذکر است که 400 نفر گروه نمونه به منظور قابل مقایسه کردن نتایج پژوهش حاضر با پژوهش یوسفی، در این حجم انتخاب شده اند. نتایج با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و ضرایب همبستگی متعارف (رویکردها به عدالت اجتماعی و عدالت اجتماعی کلی به عنوان متغیر پیش بین و مولفه های برابری سیاسی و برابری سیاسی کلی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده اند) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که بین فردگرایی اقتصادی با برابری فرصتی و مشارکتی (به ترتیب r=0.29 و r=0.32) در عدالت سیاسی رابطه مندی معنادار وجود دارد. همچنین بین انصاف در عدالت اجتماعی و برابری فرصتی و مشارکتی (به ترتیب r=0.27 و (r=0.37 نیز رابطه منفی وجود داشت. بین برابری در عدالت اجتماعی و برابری توزیعی، برابری قانونی و برابری مشارکتی به ترتیب r=0.44) و r=0.47 و (r=0.46 رابطه مثبت معنادار بدست آمد. بین نیاز در عدالت اجتماعی و برابری توزیعی و برابری مشارکتی (به ترتیب r=0.39 و r=0.42) و بین نیاز در عدالت اجتماعی و برابری قانونی (r=0.32) به ترتیب رابطه منفی و مثبت معنادار به دست آمد. همبستگی های متعارف نیز نشان داد که رویکردهای چهارگانه عدالت اجتماعی از طریق عدالت اجتماعی کلی قادر به پیش بینی میزان برابرخواهی عدالت سیاسی هستند
"
خرده فرهنگ، سبک زندگی و هویت
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش مدیران فرهنگی در ارتقای مسئولیت اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مسئولیت اجتماعی سازمان CSR) ) موضوع حساسیت برانگیز و رو به توجه در سال های اخیر بوده و عامل اساسی بقای هر سازمانی محسوب می شود.سازمان های سرآمد به عنوان سازمان هایی پاسخگو، برای شفافیت و پاسخگویی به ذینفعان خود در قبال عملکردشان باید تعهدات خود به مسئولیت اجتماعی را از طریق ارزشهای خویش ابراز دارند و اطمینان حاصل کنند که این تعهدات در سراسر سازمان جاری می شوند و به این ترتیب مسئولیت پذیری اجتماعی برای آنان مزایای دو جانبه ای خواهد داشت بطوریکه هم سازمان از رویکرد اخلاقی تر و منسجم تر خود نفع می برد و هم جامعه و طرفهای ذینفع نیز نظر و برداشت بهتری از عملکرد و نقاط قوت سازمان خواهند داشت .پژوهش حاضر که در راستای تبیین نقش مدیران فرهنگی در ارتقاء مسئولیت اجتماعی به انجام رسیده ضمن تاکید بر مفهوم و اهمیت مسئولیت اجتماعی در سازمانها ،به بررسی نقش مدیران در چهار بعداقتصادی،اخلاقی،اجتماعی و زیست محیطی در جهت ارتقای مسئولیت اجتماعی پرداخته و در قالب مدل تحلیلی تحقق مؤلفه ها و اجزا مسئولیت اجتماعی را تشریح و به لزوم برنامه ریزی مدیران برای ارتقاء آن جهت تحقق اهداف سازمان اشاره می نماید.با توجه به سوال اصلی تحقیق که مدیران فرهنگی چگونه می توانند ارتقاء مسئولیت اجتماعی را در سازمان محقق سازد یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی تنظیم گردیده و از طریق تحقیق همبستگی به بررسی نقش مدیران فرهنگی درارتقاء مسئولیت اجتماعی پرداخته شده است. جامعه آماری این تحقیق مدیران تک پست سازمان صدا و سیمای شهر تهران می باشند وابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه محقق می باشد که پس از روایی و پایایی سنجی آن میان اعضای نمونه تقسیم و پس از گردآوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری spss تجزیه و تحلیل صورت پذیرفته و فرضیات مورد آزمون قرار گرفتند که در جمع بندی مشخص گردید مدیران فرهنگی در ارتقای مسئولیت اجتماعی سازمان نقش موثری دارند و همچنین بین نقش مدیران فرهنگی در اهداف اقتصادی ،اخلاقی، اجتماعی و زیست محیطی و ارتقاء مسئولیت اجتماعی سازمانی رابطه قوی وجود دارد.
روند تحول در جایگاه کلانتر در جامعه بختیاری، از آغاز دوره زندیه تا پایان سلطنت پهلوی و نقش آنها در حل مسایل اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مناصب سیاسی اداری در نظام خان سالاری جامعه بختیاری، مقام و منصب کلانتری بوده است. کلانتران پس از خان ها دومین مقام ایلی و عشایری بختیاری محسوب می شدند و در سلسله مراتب اداری سیاسی جامعه بختیاری، پس از ایلخانی و ایل بیگی در مرتبه سوم قرار داشته اند. کلانتران از سوی خوانین برگزیده و منصوب می گردیدند و در مقابل آنها مسئولیت داشته و پاسخگو بودند. آنان از طریق پیوندهای ازدواج با خوانین، رشته روابط خود را با آنها تحکیم می بخشیدند. تاریخ انتصاب اولین کلانتر در ایل بختیاری بطور قطعی روشن نیست، اما بدون شک از زمان کریم خان زند به بعد، مقام و عنوان کلانتری در بختیاری وجود داشته است. در طی اواخر قاجار و در دوره پهلوی مقام و جایگاه کلانتری و وظایف او دچار تغییر و تحول اساسی گردید. پس از فتح تهران توسط بختیاری ها و عزیمت و اقامت خوانین بزرگ بختیاری در تهران و شهرهای بزرگ، کلانتران در ایل اعتبار بیشتری کسب کردند. پس از تضعیف اقتدار خوانین توسط رضاشاه، از قدرت آنها کاسته نشد، بلکه قدرت آنان افزایش نیز یافت. اما به لحاظ رسمی و به مرور زمان قدرت آنها نیز دستخوش تغییر گردید.
بازسازی الگوی بازاندیشی گیدنز برمبنای مواضع اخیرتر او راجع به سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتونی گیدنز، از جمله چهره های معیار جامعه شناسی، صاحب طیف وسیعی از افکار نوبه نو شونده است. از این رو، به آثار او در ردیف منابع کلاسیک های جامعه شناسی توجه می شود؛ با این تفاوت که او همچنان مشغول افزودن به منظومه فکری خویش است. این مقاله، می کوشد برداشت های آنتونی گیدنز در مورد سنت را در پیکر وسیع تر افکار او و خصوصاً نظریه ساختاربندی او تلفیق کند و در نهایت به الگوهای نظری جدیدی برای توضیح موضوع سنت دست یابد، که برای کاوش های تجربی در موضوع سنت و نسبت آن با مدرنیت، کاربست های تازه ای می یابد.
برای بررسی نظریه بازاندیشی، و فهم آن در چهارچوب مواضع اخیرترآنتونی گیدنز، موضع عمومی وی نسبت به واقعیت اجتماعی، و سپس، موقعیت یابی مفهوم بازاندیشی در متن این موضع عمومی، تعیین کننده خواهد بود. از این رو، سه گام در دستور کار این کاوش قرار دارد: یکی تصور گیدنز از جامعه شناسی؛ دیگری، نظریه ساختاربندی او که مهم ترین موضع گیری وی در نظریه اجتماعی دانسته می شود؛ سپس، تصور گیدنز از سنت و مدرنیت که در دیدگاه او مشعر به تقسیم تاریخ بشری به دو دوران کاملا منقطع از هم است و گیدنز، از این جدایی، تحت عنوان انقطاع خاص یا رشته ای از انقطاع ها یاد می کند. برای تحقق این سه گام، ابتدا به کمک بررسی اندیشة گیدنز، الگویی از فرآیند مدرنیت به دست می آوریم، سپس مجموعه عوامل مرتبط با بازاندیشی را در الگوی دومی جمع بندی می کنیم، و از درون آن، مفاهیم مورد نیاز برای کنکاش در سنت را استخراج می کنیم.
تحلیل محتوای سیاست های فرهنگی ایران، بر اساس قانون اساسی، سند سیاست های فرهنگی و برنامه پنجم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سیاست های فرهنگی کنونی ایران بر اساس سه متن قانون اساسی (اصول مربوط به فرهنگ)، سند سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (مصوب 1371 شورای عالی انقلاب فرهنگی) و برنامه پنجم توسعه (فصل فرهنگ) به روش تحلیل محتوا مورد ارزیابی قرار گرفته است. طرح تحقیق تحلیل محتوا، در قالب هشت متغیر و مقولات متناسب با هر کدام از این متغیرها، از مطالعات پیشین استخراج شده و برای تحلیل محتوای نمونه های انتخاب شده از سیاست های فرهنگی کنونی ایران استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سیاست های فرهنگی ایران واجد ویژگی های مثبتی از جمله ساخت ارزش ها و مفاهیم والا، مقابله با فرهنگ مهاجم جهانی، ممانعت از سوداگری در فرهنگ و توجه به زیرساخت های فرهنگ است. مشکلات و ویژگی های منفی سیاست های فرهنگی ایران عبارت است از: وسعت مفهوم فرهنگ، کلی بودن، دولتی بودن، ابهام، تناقض و عدم اولویت بندی و تفکیک مناسب.
بررسی نقش گشت های پیشگیرانه پلیس در نقاط جرم خیز در کنترل وقوع جرایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: در سال های اخیر متخصصان علوم پلیسی و جرم شناسی بر متمرکز کردن اقدامات پیشگیری از جرایم بر نقاط جرم خیز تاکید کرده اند. مطالعات نشان داده است که جرایم الزاما در خارج از شهرها و اماکن باز شهری که ظاهری مناسب برای ارتکاب اعمال مجرمانه دارند رخ نمی دهند، بلکه قسمت عمده ای از جرایم در اماکن به دور از چشم پلیس و نقاط جرم خیز درون شهری رخ می دهند. بنابراین اگر پلیس تمرکز خود را بر این گونه نقاط معطوف سازد، جرایم و مشکلات ناشی از آنها ممکن است کاهش چشم گیری یابد. ضمنا منطقی به نظر می رسد که پلیس برای پیشگیری و مهار روند رو به رشد جرایم، منابع و امکانات محدود خود را بر چند نقطه ای که بیشترین جرایم در آنها رخ می دهد، متمرکز کند.اهداف: بدین منظور، هدف بررسی اهمیت مکان وقوع جرم و شناسایی نقاط جرم خیز و نقش گشت های پلیس در آن می باشد و همچنین بررسی عملکرد گشت های سنتی پلیس ایران در نقاط جرم خیز و چالش های موجود با هدف به دست آوردن راهکارهای نوین و جایگزین است.روش: در این مقاله سعی شده است با به کارگیری روش های اسنادی - توصیفی و از طریق مراجعه به آثار مکتوب اعم از کتب، مقاله های علمی و سایت های مرتبط ضرورت شناسایی نقاط جرم خیز و نقش گشت های پلیس در پیشگیری از وقوع جرایم بیان شود.نتایج: نتایج به دست آمده نشان می دهد که پلیس با استفاده از راهکارهای مدرن و جایگزین، مانند گشت های هدایت شده، استفاده از فناوری های GIS و GPS، ایست و بازرسی های هدفمند، گروه بندی نیروها، می تواند عملکرد موثری در پیشگیری از وقوع جرایم در نقاط جرم خیز داشته باشد. کلید واژه: پیشگیری از جرایم، نقاط جرم خیز، گشت های سنتی پلیس، گشت های هدایت شده، گشت های پیشگیرانه، ایست و بازرسی های هدفمند
نقش استفاده از شبکه های اجتماعی تلفن همراه بر ارزش های اجتماعی (مطالعه موردی: جوانان و میانسالان ساکن در شهرهای پنج استان کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور در فضای مجازی، بویژه در شبکه های اجتماعی تلفن همراه ، بنا بر ویژگی ها، امکانات و کارکرد های خاص این فضا و با عنایت به وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شهروندان در جامعه ایران، تأثیرات عمیقی بر جنبه های مختلف ارزش های اجتماعی کاربران در شهر های مختلف کشورمان می گذارد. مقاله حاضر، چگونگی این تأثیر را در میان دو نسل جوان و میانسال، مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش به روش پیمایش و از طریق نمونه گیری خوشه ای انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را کاربران شبکه های اجتماعی تلفن همراه تشکیل می دهند و 512 نفر از دو نسل جوان و میانسال ساکن در پنج استان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته های به دست آمده نشان می دهد که بین استفاده از شبکه اجتماعی موبایلی و میزان تفاوت های ارزشی بین نسلی رابطه وجود دارد اما در بیشتر موارد، این همگرایی مثبت نیست و منجر به کاهش گرایش نسل های جوان و میانسال به ارزش های اجتماعی جامعه ایرانی شده است. همچنین بین میزان بهره مندی از شبکه اجتماعی، با ارزش های فرد گرایی، انتخاب پوشش مدرن و معیار های ظاهری همسرگزینی، رابطه معنادار و مستقیم برقرار است اما در ارزش های قانون گرایی، دین گرایی، مسئولیت پذیری و معیار های اخلاقی همسر گزینی، رابطه معنادار و معکوس است.
مقایسه برخی عوامل موثر بر کیفیت آموزش دوره های کارشناسی ارشد در دانشگاه های شهید بهشتی و صنعتی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نظر به اهمیت آموزش و نقش تعیین کننده آن در ارتقای کیفی دانشگاه، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل آموزشی موثر بر کیفیت آموزش به بررسی مقایسه ای تاثیر برخی از این عوامل بر کیفیت آموزش در دوره های کارشناسی ارشد پرداخته است.
نقش سبک های تربیتی والدین در شکل گیری انواع خودها و فاصله بین آن ها در فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه نقش پیش بینی کننده سبک های تربیتی والدین در چگونگی شکل گیری خودهای واقعی، ایده آل و بایدی و نیز فاصله بین خودهای واقعی با خودهای ایده آل و بایدی در دختران و پسران دانشجو طراحی و اجرا گردید. بدین منظور تعداد 263 نفر دانشجو (136 پسر و 127 دختر) به عنوان نمونه غیراحتمالی در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های روش تربیتی و مقیاس خودگسستگی (مقیاس اندازه گیری فاصله خودها) را تکمیل نمودند.
نتایج تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل های همبستگی نشان داد که بین نمرات انواع خودها و ابعاد محبت ـ طرد و کنترل ـ آزادی همبستگی معناداری وجود دارد. با استفاده از تحلیل رگرسیون نشان داده شد که سبک های تربیتی استبدادی و طردکننده در مقایسه با سایر سبک ها معتبرترین پیش بینی کننده ها برای انواع خودها و فاصله خودها می باشند، به نحوی که این پیش بینی با شکل گیری خودهای واقعی و ایده آل رابطه، منفی دارد. البته در پیش بینی شکل گیری خود بایدی با سبک تربیتی استبدادی جهت رابطه، مثبت و با سبک تربیتی طردکننده منفی می باشد. هم چنین سبک تربیتی استبدادی نقش پیش بینی کننده منفی در پیش بینی فاصله بین خودهـای واقعی و ایده آل و نقش پیش بینی کننده مثبت برای پیش بینی فاصله خودهای واقعی و بایدی دارد. در تبیین نتایج بدست آمده به نقش کیفیت ارتباطات به خصوص ارتباطات نزدیک والد ـ فرزند و نیز نقش سبک های تربیتی والدین از طریق جامعه پذیری بر شکل گیری نظام خود و فاصله های مطلوب و نامطلوب بین انواع خودها اشاره شده است.
آثار فناوری های نوین بر شبکه های اجتماعی با تأکید بر نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی آثار فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ساختار شبکه های اجتماعی است. در این مقاله سه سؤال اصلی بررسی شده است. اول، ترکیب پیوندهای اجتماعی نوجوانان تا چه حد رو به ناهمگن شدن می رود، و این تغییر تا چه حد با عوامل اجتماعی و فناورانه ارتباط دارد؟ دوم، آیا این تغییر قدرت بر پیوندهای اجتماعی نوجوانان تأثیر دارد؟ سوم، اثر فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی (فناوری اطلاعات و ارتباطات) بر سرمایة اجتماعی چیست؟ به ویژه آیا فناوری اطلاعات و ارتباطات از پیوند دادن یا پل زدن بر سرمایة اجتماعی حمایت می کند؟ روش تحقیق این مقاله اسنادی و با مراجعه به پژوهش های انجام شده در کشورهای مختلف جهان است. همچنین، در ادامه اثر تراکم شبکه و استفاده از اینترنت بر کیفیت روابط اجتماعی بین نوجوانان هم عصر، و اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توانایی آن ها در بازسازی شبکه های اجتماعی و الگوهای روابطشان بررسی شده است. نتیجه گیری آنکه با بزرگ تر شدن اندازة شبکة کاربران اینترنت، مطالعات آینده باید با استفاده از مطالعات جامع دربارة فناوری اطلاعات و ارتباطات بررسی کنند که سرمایة اجتماعی با کیفیت روابط چه ارتباطی دارد، به ویژه، گرایش های فعلی به فناوری و سواد جدید نسل شبکه چه اثری بر کیفیت روابط نوجوانان می گذارد.