فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۶۱ تا ۳٬۴۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
گونه شناسی باندهای جرم و فساد در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
توسعه پدیده جهانی فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحولی شگرف در ابعاد گوناگون حیات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی ایجاد نموده است. این گسترش رو به رشد فضای مجازی با توجه به ناشناخته بودن بسیاری از اجزای آن برای عامه مردم به عاملی برای افزایش فرصت های جنایی بدل گشته است. این ویژگی توسط مجرمان مجازی مورد سوء استفاده قرار گرفته و شکل گیری گروه های فساد و جرم در این فضا را به دنبال داشته است.
مقاله حاضر شناخت و طبقه بندی جرایم مجازی سازمان یافته و موانعی که باعث عدم شناخت این جرایم می باشند را به روش کتابخانه ای مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
سه دسته از گروه های جرایم سازمان یافته که از پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی به منظور نقض کنترل های نظم بخش و قانونی بهره می برند عبارتند از: 1) گروه های جرایم سازمان یافته سنتی که از تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی استفاده می کنند تا فعالیت های مجرمانه خود را تسهیل کنند.
2) گروه های سازمان یافته مجازی مجرمانه که به طور اختصاصی به صورت آنلاین عمل می کنند. 3) دسته سوم، از فعالیت هایی تشکیل شده است که مقصود و هدف از آن به خطر انداختن درستی، مقبولیت و اعتماد به رایانه ها و سیستم هایی است که به اینترنت متصل می شوند و اطلاعات بر روی آنها پردازش می شود.
در پایان با توجه به شناخت حاصل شده به منظور کاهش آسیب های ناشی از باندهای جرم و فساد پیشنهاد می شود که بهترین شیوه در جلوگیری از وقوع جرایم رایانه ای، آموزش عموم جامعه از یک سو و ایجاد پلیس سایبر و تقویت آن به منظور گشت زنی در فضای مجازی از سویی دیگر می تواند به افزایش امنیت در این عرصه کمک شایان توجهی نماید.
تفاوت ارزشی در روابط والدین و فرزندان (بررسی و تبیین مسئله تفاوت ارزشی در ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت در ارزشها از جمله پدیده های اجتماعی است که خود را در وضعیت گذار جوامع بیشتر نمایان می سازد. فناوری ها و مسائل جدید اجتماعی، نسلی نو را در درون خود پرورش داده و در فرایند جامعه پذیری نسل جدید که خواهان برقراری ارتباط مؤثر با دیگران و بهرهگیری از میراث گذشتگان است، خلل ایجاد میکند. محققان از نظریات آلپورت و اینگلهارت در بررسی این مسئله استفاده کردهاند. اهدافی که این تحقیق در پی بررسی آنها بوده، عبارت اند از: ۱. بررسی تفاوت بین سلسلهمراتبارزشى پدران با سلسلهمراتب ارزشى پسران؛ ۲. بررسی تفاوت بین ارزشهاى مادى پدران با ارزش هاى مادى پسران؛ ۳. بررسی تفاوت بین ارزش هاى فرامادى پدران با ارزشهاى فرامادى پسران.
جامعه آمارى این پژوهش را تمام دانشآموزان پسر سال سوم دبیرستانهاى شهر ایلام تشکیل دادهاند. براى هر یک از دو نسل (پدران و پسران)، ۱۴۴ پرسش نامه در نظر گرفته شده، اطلاعات نیز ازطریق پرسش نامه و مصاحبه جمع آورى شده است. براساس نتایج این پژوهش، اولویتهاى ارزشى پدران و پسران آن ها به ترتیب عبارت اند از: اقتصادى، اجتماعی، مذهبى، نظرى، سیاسى و زیبایىشناسى. درباره نظام ارزشى اینگلهارت، اولویت هاى ارزشى پدران عبارت اند از: ثروت و زندگى مرفه و امنیت ملی و اولویت های ارزشی پسران عبارت اند از: زندگى مرفه و ثروت و امنیت ملى. ارزش هاى فرامادى و مادى به ترتیب اولویتهاى ارزشى پدران و پسران را تشکیل مىداد. نتایج پژوهش نشان میدهد که در زمینه ارزش های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بین پدران و فرزندان آنها تفاوت عمیق و در ارزش های علمی و مذهبی تفاوت سطحی وجود داشته و در ارزش های زیبایی شناختی تفاوتی وجود ندارد.
در نتیجه، میتوان تفاوت را در اغلب ارزش های فرزندان با والدین آنها مشاهده کرد.
اثر نابرابری جنسیتی بر رشد، بهره وری و باروری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مطالعه اثر نابرابری جنسیتی بر رشد بهره وری و باروری پرداخته می شود. برای این منظور از داده های پانل استانی در دوره زمانی 1391-1377 استفاده شده است. نتایج نشان می دهدکه افزایش بهره وری و باروری اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی استان ها داشته است. درحالی که نابرابری جنسیتی به طور کلی نابرابری جنسیتی بر رشد اثر منفی و معنادار داشته است. به علاوه نابرابری جنسیتی در آموزش از طریق کاهش سرمایه انسانی بر رشد اثر منفی و معنادار داشته است. همچنین مدل نمایانگر یک رابطه مثبت ومعنا دار بین نابرابری جنسیتی و باروری می باشد. مدل یک رابطه منفی بین دو جزء دیگر نابرابری جنسیتی یعنی نابرابری آموزشی ونرخ مشارکت زنان و باروری را نشان می دهد. باروری بالاتر با توجه به افزایش زمان اختصاص یافته به کار خانگی ذخیره انسانی اندوخته شده را کاهش و در نتیجه مشارکت زنان درکار بازاری را کاهش می دهد. از سوی دیگر افزایش نابرابری جنسیتی از طریق کاهش زمان اختصاص یافته به کار بازاری وتخصیص بیشتر زمان به کار خانگی موجب افزایش نرخ باروری شده است. توسعه اقتصادی از طریق تغییر در نهادهای اجتماعی منجر به فرصت های برابرتر برای زنان می شود که موجبات مشارکت بالاتر زنان در نیروی کار، کاهش نابرابری جنسیتی در آموزش و سلامت زنان را فراهم می سازد. از سوی دیگر توسعه اقتصادی با کاهش نابرابری جنسیتی قدرت تصمیم گیری زن در خانواده را افزایش می دهد که مشارکت بالاتر و در نتیجه کاهش باروری را به دنبال دارد. را به دنبال دارد.مشارکت بالاتر و در نتیجه کاهش باروری را به دنبال دارد.
نگاه بی فرزندان ارادی به فرزندآوری: مطالعه ای در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله توصیف تمایل و یا عدم تمایل به فرزندآوری در بین افراد بی فرزند ارادی در شهر رشت و فهم کنش آن ها در زمینه بی فرزندی بر اساس نظریه «جامعه در مخاطره» و «فردی شدن» بک و بک-گرانشایم است. روش پژوهش، میدانی کیفی و تکنیک پژوهش مصاحبه ی عمیق با 13 نفر از افراد بی فرزند است که حداقل 5 سال بی فرزندی ارادی داشته اند. یافته ها نشان می دهند که افراد داشتن یا نداشتن فرزند را به مثابه انتخابی می دانند که می تواند به خاطر انتخاب های دیگر به تعویق افتاده یا سرکوب شود. با این حال، بین دو جنس از نظر گرایش به بی فرزندی تفاوت وجود دارد. به طوری که زنان مادر شدن را برای شکل گیری هویت خود مهم تلقی می کنند، اما مردان چنین نظری درباره پدر شدن ندارند. مهم ترین دلایل افراد برای بی فرزند را می توان در پنج مؤلفه خلاصه کرد: مسئولیت های بالای پدرومادری، محدویت های اجتماعی فرزند برای والدین، محدویت های زناشویی فرزند برای والدین، هزینه های بالای داشتن فرزند و مخاطره های بارداری برای زنان. گونه شناسی بی فرزندی ارادی سه دسته از بی فرزندان را نشان می دهد. بی فرزندان دائمی، بی فرزندان موقت و بی فرزندانی که تصمیم مشخصی برای داشتن یا نداشتن فرزند اتخاذ نکرده اند.
جامعه شناسی فرصت طلبی
معرفی و نقد کتاب: نظریه تمدن
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت اجتماعی- سیاسی مطالعهای درباب شهروندان بالای 18 سال شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لزوم مشارکت مردم در تمام فعالیتهای اجتماعی و سیاسی امروزه در همة جوامع پذیرفته شده و روزبهروز نیز بر اهمیت آن افزوده میشود. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت اجتماعی- سیاسی انجام شده است. در این تحقیق، با استفاده از نظریه های تلفیقی مشارکت به منزلة پشتوانة نظری، رابطة بین رضایت مندی اجتماعی و سیاسی، دینداری، رسانهها و پایگاه اجتماعی- اقتصادی با مشارکت تحت بررسی قرار گرفت. روشی که در تحقیق حاضر به کار رفته پیمایش است و از تکنیک پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جمعیت تحقیق کلیة شهروندان بالای 18 سال شهر کرج است که 400 نفر از میان آنها به مثابة نمونه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای رگرسیون خطی دومتغیره، آزمون تی، و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. درنهایت، مشخص شد که رضایت مندی سیاسی 33 درصد از 19 درصد از / تغییرات مشارکت اجتماعی- سیاسی را توضیح میدهد، دینداری نیز 6 تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکند. بین هریک از متغیرهای رضایت مندی اجتماعی، رسانة جمعی، درآمد و جنسیت با مشارکت اجتماعی- سیاسی هم رابطة معنادار مشاهده شد. پساز ورود همزمان متغیرهای اصلی و متغیرهای شخصی شهروندان به مدل تحقیق، مشخص شد که درمجموع متغیرهای تحقیق 41 درصد از تغییرات مشارکت اجتماعی- سیاسی را توضیح میدهند. نتایج تحقیق حاضر از برازش بالای نظریة تحقیق با یافته های تجربی مشاهدهشده حکایت دارد.
بررسی و تحلیل جامعه شناختی ترس از جرم و رفتارهای غیرمدنی در میان زنان شهر تهران (با تأکید بر هویت جنسی و هویت مدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترس از جرم و پیامدهای روانی و اجتماعی آن در میان زنان به نوعی نگرانی عام در سطح جوامع فعلی دنیا تبدیل و سبب شده تا صاحب نظران و محققان در حوزه های مختلف، در ایران و سایر کشورها، به ریشه یابی و تحلیل مسئله در عرصه های مختلف حیات اجتماعی بپردازند. تحقیقات نشان می دهد، با وجود اینکه زنان کمتر قربانی جرایم مختلف می گردند، ترس بیشتری را به لحاظ ذهنی تجربه می کنند و در حیات اجتماعی خود احساس ناامنی بیشتری در مقایسه با مردان دارند. نظر به واقعیت حضور اجتماعی زنان و اهمیت مقولة تأمین امنیت آنان در وجوه عینی و ذهنی بررسی تجربی ترس از جرم و رفتارهای غیرمدنی به عنوان شاخص اصلی فقدان/ضعف امنیت اجتماعی ـ روانی و تهدید حقوق شهری و شهروندی زنان در عرصه های عمومی، ضرورت دارد و ارزیابی شرایط محیطی و عوامل خطرزای فرهنگی ـ اجتماعی که حضور مطلوب زنان در اجتماع عمومی را دچار آسیب و اختلال می سازد حائز اهمیت است. مقالة حاضر، که بر اساس یافته های پژوهشی کیفی دربارة چیستی و چگونگی شکل گیری ترس از جرم و رفتارهای غیرمدنی در فضاهای عمومی در میان زنان شهر تهران تدوین شده است، منشأ اصلی مسئلة هراس زنان از جرم و سوءرفتارهای مدنی را از منظری جامعه شناختی مورد بررسی قرار داده است.
این تحقیق با روش کیفی و ابزار مصاحبه عمیق صورت گرفته است. جامعة آماری شامل زنان 18ـ 55 ساله ساکن تهران است که از میان آن ها نمونه ای در دسترس به حجم 40 نفر انتخاب شدند.
نتایج مصاحبه های عمیق نشان می دهد که ترس زنان از جرم و رفتارهای غیرمدنی به ویژه ریشه در جنسیت اجتماعی و جریان های جامعه پذیری جنسیتی در بستر تاریخی ـ فرهنگی خاص جامعة ما دارد که هویت جنسی زنان را در نگاه عموم برجسته و بر هویت انسانی و مدنی آنان مسلط ساخته است و از طریق نوعی تقلیل هویتی، موجب آسیب و آزاردید گی عینی، نگرانی و هراس از حضور در فضاهای عمومی شده است.
خشونت بین فردی و سرمایه اجتماعی در خانواده و مدرسه: مطالعه ای اجتماعی در دبیرستان های پسرانه نورآباد (لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار خشونت بین فردی و رابطة آن با سرمایة اجتماعی در خانواده و مدرسه با استفاده از نظریههای سرمایة اجتماعی پاملا پکستون، جیمز کلمن، دارلن رایت و کوین فیتزپاتریک و نظریة پیوند اجتماعی هیرشی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش روش تحقیق پیمایشی و جمعیت آماری شامل 3014 دانش آموز پسر مقطع متوسطة شهر نورآباد (لرستان) مشغول به تحصیل در سال 89 - 1388 بوده است که براساس فرمول نمونه گیری کوکران 340 دانش آموز از دبیرستانهای دوازده گانة شهر به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مستقل از پرسش نامة خود ساخته و در مورد متغیر وابسته از مقیاس CTS بهره گرفته شد.
نتایج نشان میدهد با آنکه دانش آموزان مورد مطالعه بیشتر ساکن شهر هستند (6/70 درصد) تا روستا (2/29 درصد)، پدران بیشتر آن ها مشاغل یدی و تحصیلاتی تا حد دیپلم دارند، مادران فاقد شغل (خانه دار) و بی سواد هستند و سطح درآمد بیشتر خانواده های آن ها پایین است؛ 5/61 درصد پاسخگویان طی یکسال گذشته دارای رفتار خشونت آمیز به طورکلی (از 1 تا 3 بار و بیشتر) بوده اند؛ دو شاخص سرمایة اجتماعی خانوادگی و مدرسه ای از حیث توزیع درصدی (حدود 48 درصد دارای سرمایة اجتماعی زیاد و خیلی زیاد و 30 درصد کم و خیلی کم) و مقدار رابطه با رفتار خشونتآمیز (ضریب همبستگی حدود 24/0- )، با یکدیگر مشابهند؛ در نهایت چهار متغیر «تعلق به مدرسه»، «درآمد خانواده»، «اعتماد در مدرسه» و «حمایت خانوادگی» 14 درصد از تغییرات خشونت بین فردی را تبیین می کنند. به این ترتیب، می توان گفت هرقدر سرمایة اجتماعی در خانواده و مدرسه و اکثر مؤلفه های شاخص های مزبور بالاتر باشد، خشونت بین فردی دانش آموزان به طور کلی و نیز خشونت لفظی و خشونت فیزیکی ملایم و شدید آنها کمتر خواهد بود و تقویت حس تعلق دانش آموزان به مدرسه، افزایش اعتماد اجتماعی به یکدیگر و مدرسه و حمایت مناسب خانوادگی و رسیدگی بیشتر به وضعیت تربیتی دانشآموزان متعلق به خانواده های دارای درآمد متوسط و بالا، احتمال ارتکاب رفتار خشونت آمیز را توسط دانش آموزان پسر دبیرستانی کاهش می دهد.
تأثیر تجدد بر سازمان فضایی شهر تهران در اواخر دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضا تجلی اندیشة بشری است. از تحلیل آن میتوان به شیوه زندگی و نحوه نگاه انسان به جهان پی برد؛ ازاینرو سیر تکوین اندیشه جوامع انسانی در قالب تحلیل تباینات فضایی و تغییرات کالبدی قابل درک است. بیتردید مدرنیته به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای اندیشه بشری، مبدأ تغییرات بسیاری در تمامی عرصهها و شئون زندگی بشر بوده است. تکوین مدرنیته به مدرنیسم و مدرنیزاسیون طی سه قرن اخیر چهرة جهان را دگرگون ساخته است. در این میان فضاهای شهری بیش از پیش و به شکلی آشکار متأثر از این تغییر نگرش هم پاسخگوی نیازهای جدید گردیدهاند و هم خود نیازهای جدیدی برای انسان مدرن خلق کردهاند. تعامل میان تغییرات فکری و تأثیرات فضایی اندیشه بشری در بسیاری از شهرهای اروپایی مورد بررسی قرار گرفته است، اما بررسی این مهم در ایران و بهویژه تهران هدف اصلی مقاله محسوب میشود. بر اساس مطالعات انجامگرفته و با ابتناء به فرضیه محوری یعنی تقدم اندیشه بر ساختارهای فضایی، به صراحت میتوان ادعا نمود تحولات سازمان فضایی تهران از این قاعده مستثنی نیست. ورود اندیشه تجدد به ایران از اواخر دوره قاجار تأثیر زیادی بر سازمان فضایی تهران گذاشت. تهران پایتخت قاجاریه از رهگذر این اندیشه شاهد شبکة جدید روابط شهری، کارکردهای نوین در عرصه تعاملات و صورتبندی جدیدی از فضاهای کالبدی گردید. علاوه بر تغییر در این اشکال ظاهری، تهران اواخر قاجاریه آبستن تحولاتی در حوزه اجتماعی بود که در نهایت با انقلاب مشروطه به بار نشست. فهم بسیاری از تغییرات کالبدی و تحولات فضایی شتابانی که در دوره کوتاه پهلوی اول رخ نمود، بدون ریشهیابی و درک روشنی از دگرگونیهای اواخر دوره قاجار ناممکن به نظر میرسد.
مدخلی بر جامعه شناسی فقه
روابط ایران و لبنان
حوزههای تخصصی:
دوجهانی شدن ها و ارتباطات بین تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"فرایند جهانی شدن یا جهانی سازی های ایدئولوژیک جدید که معلول ظهور «صنعت ارتباطات جهانی » است، منشا سرعت بخشیدن به «فراملی شدن » فرهنگ ها و تمدن ها شده است. در واقع جهانی شدن، منشا ظهور دو گفتگوی جهانی متضاد یعنی «گفتگوی جهانی ارادی» و «گفتگوی جهانی غیرارادی» همزمان در جامعه بشری شده است. پیش از ظهور صنعت ارتباطات جهانی یا به تعبیر مکتب فرانکفورد «صنعت جهانی فرهنگ » اعضای تمدن های جهان امکان دسترسی همزمان و تنفس فرهنگی در فضای واحد را نداشتند، به عبارتی «فضا های تمدنی»، متفاوت و دورافتاده از یکدیگر بودند و در عین حال بر همدیگر اثر می گذاشتند و از یکدیگر تاثیر می گرفتند اما این فرایند طی یک روند طولانی تاریخی صورت می گرفت. با ورود به عصر ارتباطات و «یکی شدن فضای ارتباطی »، فصل جدید و گریزناپذیری در مواجهه تمدن ها با یگدیگر تحقق پیدا کرده که نیازمند بازنگری جدی در فرایند گفتگوی تمدن هاست و لزوماً تحلیل های برخاسته از دوره مدرنیته پاسخگوی تحلیل ها و گفتگو های دوره جدید نیست. با سرعت گرفتن صنعت حمل ونقل و ظهور جهانی مجازی، جهان هم در فضای فیزیکی و هم در فضای مجازی کوچک شد و در این دو جهان کوچک شده فیزیکی و مجازی، گفتگوی بین فرهنگی و بین تمدنی، بازتعریف معنایی متفاوتی پیدا می کند.
در این مقاله تلاش می شود ابتدا تحلیل دقیقی از مفهوم تعمیم یافته گفتگو که متکی بر تفسیر هرمنوتیک «متن» می باشد، ارائه شود و سپس تعامل «متن» گفتگوی بین تمدنی را در ارتباط با «زمینه»های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ناظر بر جهان مورد بحث قرار گیرد. با تحلیل ارتباط بین «متن » و «زمینه » است که به تاثیر فرایند جهانی شدن بر فرایند گفتگو منتقل خواهیم شد. با چنین تفسیری، چهار نگاه کلان تاریخی را به تمدن ها می توان ارائه نمود که نقطه پایانی این مقاله خواهد بود. این چهار نگاه بر منطق ریاضی نگاه به آغاز و استمرار روند تمدن ها تکیه زده است که عبارتند از: نگاه اروپامحوری نسبی ، اروپامحوری مطلق، امریکامحوری ، و نگاه چندمحوری به تمدن ها. در جمع بندی، نگاه جدیدی که منتزع از فضای عمومی جهان به تمدن ها یعنی نگاه جهان گرایی به تمدن هاست، مورد بحث و مداقه قرار خواهد گرفت"
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسیتأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز انجام گرفته است. پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود و جامعه آماری مورد بررسی آن را زنان همسر جانبازان 25 تا 50 درصد شهر اسلام آباد غرب بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن همسر جانباز بود که به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارش شدند و به پرسش نامه های پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه)، دلزدگی زناشویی پاینز و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند.گروه آزمایش، به مدت 9 جلسه هر هفته یک جلسه، مورد آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و در مورد گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نگرفت. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند بین دو گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای آموزش مهارت های زندگی از لحاظ رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان تفاوتی معنادار وجود دارد. مقدار دلزدگی زناشویی، رضایت زناشویی و سلامت روان گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به گونه ای معنادار به ترتیب کاهش و افزایش یافت. آموزش مهارت های زندگی بر کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش رضایت زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز موثر بود.