فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
329 - 365
در پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه زیسته زنان کولی شهر خرم آباد از طرد اجتماعی، تلاش شده زیست جهان و نظام معنایی آنها و زیست حاشیه ای توصیف و تفسیر شود. بر همین اساس از پارادایم تفسیری و روش پدیدارشناسی، برای انجام این تحقیق استفاده شد تا از این طریق با رجوع به تاریخچه زندگی اجتماع حاشیه نشین کولی ها به فهم میان ذهنیت های آن ها پرداخته شود. جمع آوری داده ها با مشارکت کنندگان از طریق ابزارهای مصاحبه نیمه ساختاریافته و مصاحبه گروهی انجام شد. در این مطالعه با انجام مصاحبه با 15 نفر و برگزاری دو مصاحبه گروهی اشباع نظری حاصل شد. برای انتخاب مشارکت کنندگان روش نمونه گیری گلوله برفی به کار گرفته شد. محور اصلی یافته های این مطالعه، چندوجهی بودن محرومیت و طرد زنان و دختران کولی را نشان می دهد که مفهوم پایه «مطرودیت مضاعف» را به تصویر کشیده است. چرخه، شرایط و زمینه های مطرودساز زنان و دختران کولی در قالب 9 مقوله از قبیل «فقدان قدرت چانه زنی زنان در محیط خانواده، تحقیر و خشونت در خانواده و فضای اجتماعی، کلیشه های جنسیتی و حکمرانی بر ذهنیت زنان کولی، دوری گزینی زنان بومی از ارتباط با زنان کولی، تکدی گری زنان به عنوان تنها منبع تامین معیشت، بی پناهی در پناهگاه زندگی، دختران کولی و بازمانده از تحصیل، کار و کودکی خیابانی و تلاش برای زنده ماندن و کار در کودکی» توصیف و تفسیر شده است. این زنان و دختران در وضعیت حاشیه ای زیست می کرده اند و فرایند طرد این مشارکت کنندگان وابسته به شرایط و زمینه های متعددی است و در یک فرآیند چرخه ای مطرودیت آن ها بازتولید می شود.
Presenting a Model of Effective Factors on Successful Implementation of Descriptive Evaluation in the Primary Education System of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Descriptive evaluation, if successfully implemented can play an important role in promoting the academic success and performance of elementary students. As a result, the present study was conducted with the aim of presenting a model of effective factors on successful implementation of descriptive evaluation in the primary education system of Iran. Methodology : The present study in terms of purpose was quantitative applied and in terms of implementation method was descriptive from type of quantitative. The research population was the heads and deputies of public universities, faculty members and experts of the Educational Research and Planning Institute, professors of education, doctoral students of education and faculty members and experts of the Research, Evaluation, Validation and Quality Assurance Center of Education in the 2020 year. The research sample based on Krejcie and Morgan table was estimated 178 people who were selected by stratified random sampling method with respect to job position ratio. The research instrument was a researcher-made questionnaire of effective factors on successful implementation of descriptive evaluation in the primary education system of Iran (129 items) which its content validity was confirmed by experts and its construct validity was confirmed by exploratory factor analysis method and its reliability was obtained by Cronbach's alpha method for the whole 0.89 and for factors higher than 0.70. Data were analyzed by methods of exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and Smart PLS software. Findings : Findings showed that the effective factors on successful implementation of descriptive evaluation in the primary education system of Iran have ten factors and two dimensions of manpower (including four factors of teachers' ability, motivational factors, structural factors and factors related to students) and curriculum (including six factors of multidimensional curriculum, fit of curriculum with facilities, fit of curriculum with needs of individual and community, content of curriculum, flexibility of curriculum and students' satisfaction from curriculum). Other findings showed that the model of effective factors on successful implementation of descriptive evaluation in the primary education system of Iran had a good fit and both manpower and curriculum had a direct and significant effect on it (P<0.05). Conclusion : According to the model of the present study, for the successful implementation of descriptive evaluation in the primary education system of Iran, it is possible to improve the situation through the dimensions of manpower and curriculum and related factors.
نگاه خیره نظارت کننده و شکل دهی به بدن مطیع مدرنیزه شده در فیلم بلوچ (1351)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلوچ (1351) داستان انتقام مردی روستایی از دو مرد شهری قاچاقچی عتیقه جات است که به همسر وی تعرض کرده اند. در طول فیلم شخصیت امیر قدرت خود را از امکان نامرئی بودن و دیدن بدون دیده شدن، به دست می آورد. او ابتدا بلوچ را که در پی انتقام گیری است از طریق ساز و کارهایی به سوژه مرئی خود مبدل می سازد، و از این طریق وی را تحت نظارت خود قرار می دهد. با این حال نگاه نظارت کننده امیر، از ظرفیت تاثیرگذاری برخوردار است و می تواند با حکاکی اصول خود بر بدن بلوچ، وی را به بدنی مطیع و منضبط مبدل سازد. در انتهای فیلم اما چرخشی اساسی در جهت نگاه پدید می اید، و با واژگونی مدل سراسربینانه، بلوچ نیز از قدرت نگاه برخوردار می شود و جایگاه نظارتی امن و نامرئی امیر از بین می رود. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، با بهره گیری از آرای میشل فوکو در رابطه با ساز و کار نظارتی قدرت انضباطی، می کوشد نگاه نظارت کننده امیر بر بلوچ و نقش این نگاه در تبدیل کرن بلوچ به بدن مطیع را مورد بررسی قرار دهد. پژوهش این بحث را مطرح می سازد که تلاش امیر برای مطیع و مدرنیزه سازی بدن بلوچ، در ارتباط با نگاه انضباطی حکومت پهلوی و تلاش های این حکومت برای شکل دهی به پیکر اجتماعی منسجم قابل بررسی است. نگاه خیره همگن کننده ای که با نفی و از بین بردن تفاوت ها، در پی شکل دهی به پیکر مطیع و همگن اجتماعی است.
تحلیلی بر کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان خارجی دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
117 - 145
حوزههای تخصصی:
روند جابه جایی و جذب دانشجویان خارجی به عنوان شاخص اصلی جهانی شدن و بین المللی شدن آموزش عالی حاکی از افزایش تعداد دانشجویانی است که در یکی دو دهه اخیر برای تحصیل به کشورهای دیگر می روند. با توجه منافع و پیامدهای مثبت عدیده جذب دانشجویان خارجی، رقابت جهانی درمیان دانشگاه ها برای جذب دانشجویان خارجی به واسطه افزایش کیفیت زندگی دانشگاهی و رضایتمندی دانشجویان از جنبه های آموزشی، اجتماعی و خدمات و امکانات دانشگاهی در جریان است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان خارجی دانشگاه اصفهان و تبیین برخی از عوامل دانشگاهی مؤثر بر آن بود. این پژوهش به صورت پیمایشی درمیان همه دانشجویان خارجی صورت گرفت که طی سال 1398 در دانشگاه اصفهان مشغول به تحصیل بودند. یافته های پژوهش حکایت از رضایت نسبی دانشجویان خارجی از ابعاد آموزشی، اجتماعی و خدمات و امکانات دانشگاه اصفهان داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که موفقیت تحصیلی، ارتباطات دانشگاهی، انگیزه تحصیلی و فرسودگی تحصیلی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان خارجی تأثیر دارند. در پایان نیز پیشنهادهایی به لحاظ سیاست گذاری در این زمینه ارائه شده است.
آسیب شناسی سیستماتیک نظام تجاری سازی علم و فناوری در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
۱۷۲-۱۴۰
حوزههای تخصصی:
تجاری سازی عاملی موثر در ظهور و رشد بنگاه های مبتنی بر دانش و فناوری است و به عنوان پیشران کلیدی توسعه از اهمیت روزافزونی برخوردار است. به رغم موفقیت شمار زیادی از پژوهش ها از نظر فنی، تعداد محدودی مرحله تجاری سازی را با موفقیت پشت سر گذاشته اند، این امر نشان از پیچیدگی و وجود موانع مختلف بر سر راه تجاری سازی دارد. منظور از نظام تجاری سازی، شبکه ای از نهادهای دولتی و خصوصی و روابط بین آنهاست که با هدف تسهیل تجاری سازی با یکدیگر تعامل می کنند. در این پژوهش با در نظر گرفتن کارکردهای تجاری سازی و مصادیق هریک از این کارکردها، بازیگران نظام تجاری سازی علم و فناوری دسته بنندی، سپس تعاملات ساختاری آنها در قالب نگاشت نهادی ترسیم شده است. هدف این پژوهش آسیب شناسی نظام تجاری سازی علم و فناوری در کشور است و نویسندگان نیز با به کارگیری نگاشت نهادی و تحلیل ذی نفعان، مطالعه منابع خاکستری و مصاحبه با خبرگان به تحلیل و آسیب شناسی پرداخته اند. بر اساس نتایج حاصله، به لحاظ ساختاری و نهادی چالش ها و خلاء های متعددی در نظام تجاری سازی علم و فناوری وجود دارد که به تناسب کارکردها و بازیگران مربوطه به تفصیل در این پژوهش ذکر شده است.
Provide a Model for Teaching Organizational Citizenship Behavior in the Education and Training Organization based on Data Theory Strategy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of the present study was to present a model for training organizational citizenship behaviors in the Education Organization based on grounded theory. Methodology: The present study was applied in terms of objective. For a rich description of the experiences, attitudes and perception of the interviewees towards training organizational citizenship behaviors, the qualitative research method was used and in particular grounded theory (systematic approach) was used to achieve a paradigm model. The population of this study included professors, university experts and directors of education in Kermanshah Province. Sampling in the present study was purposeful, in which 14 people were selected from the mentioned ones. In this study, interviews have been used to collect their views related to the training of organizational citizenship behavior in the Education Organization. Content validity was used to evaluate the validity of the construct and Cronbach’s alpha coefficient was used to evaluate the reliability. The research tool in this section was a questionnaire and for data analysis, SMART PLS3 and SPSS23 software were used. Findings: The results showed that causal conditions (employee empowerment; decentralization; and employee awareness of organizational citizenship behavior); axial phenomena (chivalry and forgiveness, conscientiousness; organizational spirituality; respect and esteem; and civic virtue); strategic factors (organizational contexts, fair and rapid feedback; observance of justice in the organization; policy making; and increasing employee motivation); confounding variables (personality traits; and cultural, social, political and economic conditions); background conditions (organizational culture, transformational leadership, and organizational support) and consequences (effectiveness and improvement of organizational performance; employee satisfaction; organizational commitment, cooperation and participation) affect the training of organizational citizenship behavior in the Education Organization. Conclusion: The study results showed the effect of each of the different categories on the training of organizational citizenship behavior. So, to succeed in this regard, special attention should be paid to these categories. Therefore, in order to achieve higher effectiveness and proper hiring of employees with extra-role behaviors, the Education Organization should consider and implement the necessary program and preparation for training organizational citizenship behaviors.
مطالعه جامعه شناختی تأثیر فضای مجازی بر ارتکاب جرم جوانان و نوجوانان (مطالعه موردی: جوانان و نوجوانان زندانی در زندان های استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
167 - 188
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به ابعاد گسترده و گوناگون جرائم فضای مجازی، انجام تحقیقات و مطالعات عمیق در خصوص پیشگیری از این گونه جرائم ضروری است. تحقیق حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی تأثیر فضای مجازی در ارتکاب جرم جوانان و نوجوانان انجام شد. روش: این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش بررسی، از نوع تحقیقات توصیفی - تحلیلی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات نیز از نوع پیمایشی است. جامعه آماری آن، شامل تمامی جوانان و نوجوانان 12 تا 29 سال مرتکب جرائم اینترنتی و زندانی در زندان ها و کانون های اصلاح و تربیت استان سیستان و بلوچستان بوده است. با توجه به در دست نبودن حجم کل جامعه آماری، حجم نمونه به طور تقریبی 300 نفر محاسبه گردید که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب شدند. داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با بهره گیری از آزمون کولموگروف - اسمیرنف، آزمون همبستگی پیرسون و اسپیرمن، تی نمونه مستقل و رگرسیون چندگانه و با نرم افزار 22Spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بین متغیرهای میزان استفاده از فضای مجازی (0/008=p)، اعتیاد به فضای مجازی (0/003=p)، نبود نظارت و کنترل در فضای مجازی (0/003=p) و گمنامی و ناشناس بودن در فضای مجازی (0/001=p) و متغیر ارتکاب جرم جوانان و نوجوانان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین متغیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی (0/002=p) و ارتکاب جرم جوانان و نوجوانان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین متغیرهای پیش بین تحقیق، درمجموع حدود 32 درصد از واریانس متغیر ملاک (ارتکاب جرم) را تبیین می کنند. نتیجه گیری: با توجه به گسترش استفاده از فضای مجازی و ناشناس بودن افراد در آن، میل به ارتکاب جرم افزایش یافته است؛ بنابراین یکی از راه های کنترل جرم و کاهش آن، نظارت بر فضای مجازی است.
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر برتخریب محیط زیست (مورد مطالعه: جوانان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
259 - 278
حوزههای تخصصی:
روند تخریب محیط زیست و اتلاف منابع طبیعی در جهان، یکی از مهم ترین واقعیت های روزگار ما را تشکیل می دهد. امروزه مسائل زیست محیطی دارای مفهوم اجتماعی اند .تخریب محیط زیست به عوامل زیادی ارتباط دارد که مهمترین آن عوامل اجتماعی وفرهنگی می باشد. در این تحقیق تلاش شد تاثیر عوامل اجتماعی فرهنگی بر تخریب محیط زیست شهر تهران مورد بررسی قرار گیرد . مطالعه حاضر از نظر هدف ، کاربردی و از نظر روش پیمایشی است . جامعه آماری این پژوهش ،جوانان بین 18- 35 سال ساکن مناطق (2-6-10-13-17 ) کلان شهر تهران می باشد .حداقل حجم نمونه برای تکمیل پرسشنامه های این پژوهش 453 نفر از جوانان در نظر گرفته شده که به روش سهمیه ای انتخاب گردیده و پرسشنامه در میان آنان توزیع گردید . تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارsamle power انجام شد. یافته ها نشان داد که بین همه متغیرهای مستقل پژوهش با متغیر تخریب محیط زیست رابطه معناداری وجود دارد (05/0 ≥ Sig). با توجه به مقادیر ضریب پیرسون می توان گفت رابطه متغیرهای طبقه اجتماعی، دانش زیست محیطی و سرمایه فرهنگی با متغیر تخریب محیط زیست ضعیف و معکوس برآورد شده است. در حالیکه رابطه متغیرهای مصرف گرایی و میزان دینداری با تخریب محیط زیست به ترتیب متوسط، ضعیف و مستقیم است.
خصوصی سازی دارایی های دولت در ایران (1368-1399) (مطالعه گزارش های مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله مطالعه خصوصی سازیِ دارایی هایی دولت در جامعه ایران از پایان جنگ تا امروز است. این مطالعه از خلالِ بازخوانیِ گزارش های مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی درباره این موضوع در دوره های مختلف انجام شده است. پس از اثبات مسئله سؤال پژوهش به این صورت ارائه شده است: «سیاستِ خصوصی سازیِ دارایی هایِ دولت از حیث شیوه واگذاری به چه شکل اجرا شده اند؟». برای تحلیلِ چگونگیِ انجام واگذاری ها چارچوب نظری دیوید هاروی درباره انباشت سرمایه در دست اقلیتی معدود، از طریق خلع مالکیت از عموم مردم در فرایند خصوصی سازی مورداستفاده قرار گرفته است. واحد تحلیل مقاله کشور ایران در سال های 1368 تا 1399 است. واحد مشاهده گزارش های مرکز پژوهش های مجلس درباره خصوصی سازی در سال های 1368 تا 1399 است که با بخش های مرتبط با خصوصی سازی گزارش های تفریغ بودجه و برخی مصاحبه های سیاستگذاران درباره خصوصی سازی در همین سال ها تکمیل شده است. روش پژوهش تحلیل محتوای اسناد است. یافته های این پژوهش نشان می دهد اجرای سیاست خصوصی سازی در ایران، همواره همراه با توزیع رانت بوده و به تدریج به خلع مالکیت عموم مردم انجامیده است. اقلیتی از نیروهای سیاسی ایران یا بخش مهمی از شرکت های واگذارشده را از آن خود کرده اند یا با واگذاری شرکت های دولتی به بخش عمومی غیردولتی و نهادهای نظامی حضور خود را هیئت مدیره های انبوه شرکت های زیرمجموعه این نهادها تضمین کرده اند.
بررسی رابطه سرمایه اقتصادی با سازه مدارا در بین شهروندان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدارا به معنی تحمل تنوع ذاتی گروه های بزرگ اجتماعی بوده و به عنوان یک اثر سینرژیک ویژگی های فردی و محیط اقتصادی اجتماعی تلقی می شود.. هدف این مقاله بررسی تاثیر متغیرهای اقتصادی همچون متوسط درآمد، منطقه سکونت و... بر میزان مدارا در بین شهروندان شهر مشهد می باشد. از این رو برای سنجش مدارای اجتماعی در جامعه مورد مطالعه با استفاده از روش پیمایشی و مقیاسی چند بعدی و بر پایه مدل کینگ (با ابعاد مدارای فردی، اجتماعی، سیاسی،جنسیتی، مذهبی) انجام شده و با احتساب حجم نمونه به میزان 400 نفر، جمعیت نمونه از افراد 15 سال به بالای شهر مشهد به وسیله نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده است. . بر اساس یافته های تحقیق، در جامعه مورد مطالعه، میزان شاخص کل مدارا در سطح متوسط است. در حالی که میزان سرمایه اقتصادی در حد پایین گزارش شده است. در بین ابعاد شاخص مدارا، مدارای فردی و اجتماعی در حد متوسط به بالا و مدارای جنسیتی و مدارای سیاسی در حد پایینی قرار دارد. با این حال، بین میزان سرمایه اقتصادی و میزان مدارا در بین شهروندان رابطه مثبت وجود دارد. دو متغیر اعتماد تعمیم یافته و مشارکت اجتماعی در بهبود میزان مدارا در بین شهروندان موثر هستند. بدین ترتیب که شهروندانی که سرمایه اقتصادی و در نتیجه منابع بیشتری برای شرکت در فعالیتهای انجمنی و ایجاد روابط مداوم با سایر شهروندان دارند، از اعتماد تعمیم یافته تری نیز برخوردار شده و انعطاف بیشتری در مقابل پذیرش تفاوتها از خود نشان می دهند.
فهم خانه داری به عنوان یک شغل و چالش های آن از منظر زنان خانه دار شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۶
95 - 137
حوزههای تخصصی:
زنان همیشه و همواره در جامعه با خانه و خانه داری تعریف شده اند، فعالیت و زحمات آنان به دلیل بی مزد بودن مورد غفلت عامه مردم واقع شده است. در این پژوهش با روش کیفی و با رویکر نظریه ی داده مبنا، سعی شده است با انجام مصاحبه های عمیق با 22 زن، 20 تا 60 سال شهر قم، فهم آنان از خانه داری به عنوان یک شغل و چالش های آن، مورد بررسی قرار گیرد. طبق یافته های پژوهش مهمترین مسئله ای که زنان با آن روبرو بوده اند، هنجارهای مردسالارانه ی نهادینه شده بوده و دلایلی که منجر به شکل گیری این مسئله شده است را می توان در تصورات قالبی و کلیشه های جنسیتی و تداوم سنت های پیشین، جامعه پذیری متفاوت مردان و زنان، ایدئولوژی تقسیم کار جنسیتی، ارتباطات اجتماعی محدود زنان وهمچنین عدم ارزش گذاری کارخانگی جستجو کرد. این چالش ها باعث شده تا استراتژی هایی مانند بازاندیشی در هنجارهای مردسالارانه، تبعیض مثبت، پرورش نسل، غربالگری سنت ها، اختصاص یارانه، ارائه ی بیمه ی رایگان، حمایت مالی توسط دولت، دیده و شنیده شدن توسط جامعه، و همچنین کارآفرینی اینترنتی، از منظر زنان جهت کاهش و کم کردن فشار ناشی از این چالش راهگشا باشد.
خرده فرهنگ لوطی ها و تجربه طرد اجتماعی (مطالعه ی موردی لوطی های شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۸
105 - 145
حوزههای تخصصی:
لوطی ها در شهر خرم آباد در حاشیه ها و محلات پایین سکونت دارند و به مشاغل و فعالیت های فرودستانه مشغول اند. فرهنگ کلیِ جامعه با به-حاشیه راندن این خرده فرهنگ از آن یک دیگریِ فرودست ساخته است که توان انطباق خود با تحولات جامعه مدرن را ندارد. پرسش این است که لوطی ها این طردشدگی اجتماعی را چگونه در متن خرده فرهنگ خود تجربه می کنند. پژوهش حاضر با اتکا به نظریه خرده فرهنگ مکتب بیرمنگام و با به کارگیری روش مردم نگاری انتقادی کوشیده است تا تجربه طرد اجتماعی نزد لوطی های شهر خرم آباد را تحلیل کند. از طریق مصاحبه فردی روایت های بیست نفر از لوطی های این شهر از تجربه طرد اجتماعی گزارش و از طریق تحلیل مضمونی تفسیر شده است. طبق روایت لوطی ها، آن ها بیش از هر چیز از روابط همسایگی، مشارکت اجتماعی، میدان های آموزشی و ورزشی و از قلمرو سبک زندگیِ مدرن طرد شده اند. و علل این طرد بسته به موقعیت می تواند اصرار بر تداوم پیشه مطربی، فقر بین نسلی، تحقیر اجتماعی، تلقی ذات گرایانه از لوطی بودن، تابوی ناپاکی، کلیشه های رایج، نداشتن اصالت عشیره ای و نوع بازنمایی رسانه ای باشد. این طردشدگی در زندگی لوطی ها واجد پیامدهای گوناگون است، از جمله فرودستی اقتصادی، منع ازدواج های برون گروهی، مهاجرت به شهرهای دیگر، سرخوردگی از پیشه نوازندگی، انزجار از فرهنگ کلیِ جامعه، کتمان هویت خویش و احساس زائد بودن. در چنین وضعیتی، لوطی ها راه چاره را در مقاومت های خرده فرهنگی می بینند،
تفاوت های نسلی در نگرش نسبت به طلاق در ایران: کاربرد الگوی چندسطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت های نسلی در نگرش به طلاق می تواند منبع تغییرات گسترده ای در ارزش های مرتبط با خانواده باشد. هدف مقاله حاضر، بررسی این تفاوت ها بین نسل های مختلف و تغییرات آن در دو دهه گذشته است. به این منظور داده های پیمایش ارزش های جهانی در سه موج چهارم، پنجم و هفتم با نمونه کل 6701 نفر که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای گردآوری شده بودند، تجزیه وتحلیل شدند. با توجه به اینکه هدف، بررسی تأثیر ویژگی نسل های مختلف در کنار ویژگی های فردی بود، در تحلیل داده ها علاوه بر آمارهای توصیفی، از تحلیل های چندسطحی استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت های معناداری در نگرش نسل های مختلف به طلاق وجود دارد. نسل های جوان تر، در همه سنین، نگرش مثبت تری به طلاق دارند. نتایج همچنین بیان کننده تغییرات نسلی در نگرش به طلاق است؛ به طوری که در طول زمان، همواره در موافقت با طلاق تغییر کرده است. این موضوع بین همه نسل ها صدق می کند. نتایج الگو های چندسطحی نشان داد هرچند بخشی از تفاوت های موجود در نگرش افراد به طلاق، در ویژگی های فردی آنها ریشه دارد، ویژگی های نسل ها درباره تحصیلات دانشگاهی، ارزش های سکولار، برابری جنسیتی و ارزش های مدرن خانواده بر نگرش آنان به طلاق تأثیر می گذارد. با ادامه روند جایگزینی نسلی و نیز شتابی که در پدیده هایی همچون شهرنشینی، جهانی شدن فرهنگی، گسترش آموزش، توسعه فناوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی، گسترش رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی وجود دارد، باید انتظار داشت روند روبه رشد نگرش مثبت به طلاق همچنان تداوم یابد.
دین داری و توفیق اقتصادی (تحلیلی کیفی در بین توانگران تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۸
35 - 64
حوزههای تخصصی:
اسلام همواره پیروان خود را به کسب مواهب مادی (مقبول و مشروع) سفارش کرده است. این مطالعه با هدف بررسی دین داری و توفیق اقتصادی متمولان تهرانی انجام گرفته است. از رویکرد وبر، رودنسون و جامو به مثابه رهیافت نظری استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه کلیه متمولان ساکن شهر تهران هستند. روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی بود. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق فردی بود. حجم نمونه 15 نفر انتخاب شد که این تعداد بر اساس معیار اشباع نظری امکان پذیر شد. داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شدند. بر این اساس،524 کد باز و اولیه، 52 مقوله فرعی و 8 مقوله اصلی استخراج شد که آنها را دو دسته مقولات متعین و ثابت و مقولات نسبی و حساس دسته بندی کردیم. یافته ها نشان می دهد که دین داران مورد مطالعه، دین داری خود را در «توفیق یعنی پایبندی به دین، اقتصاد و انسان اجتماعی، نفی خوداِبرازگرایی نمادین، حمایت شبکه ایی، درک موقعیت (مقولات متعین)، هویت شبکه ای، فقر و امساک اختیاری، ارزیابی/عملکرد دائمی فعالیت ها (مقولات نسبی و حساس) تعریف کرده و لذا توفیق اقتصادی خود را فعلانه در چارچوب نوعی عقلانیت خیراندیش بازتولید می-کنند. نتایج نشان می دهد که دین داران با نفی روابط هزینه/فایده گرایانه و دوری جستن از انسان اقتصادی، نوعی انسان دینی/اجتماعی از خود بروز می دهد که معیار آن عقلانیت خیراندیش و قبض و فقراختیاری است.
شناسایی عوامل موثر بر حس تعلق مکانی ساکنین شهرهای جدید با تاکید بر مدل های مکان و ارزیابی آن در شهر جدید اندیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۸
187 - 229
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان تعلق مکانی به شهر جدید اندیشه پس از گذشت بیش از سه دهه هدف این نوشتار بوده و این شهر از میان 4 شهر جدید اطراف تهران، به دلیل جذب جمعیتی بیشتری، به عنوان نمونه انتخاب شده است. روش پژوهش در بررسی نمونه ی موردی، مبتنی بر پرسشگری بوده و 385 پرسش نامه به صورت تصادفی در فاز منتخب، در روزهای غیر تعطیل و در فضاهای عمومی این محدوده مانند پارک ها و همچنین درب منازل و مغازه های محلی توزیع و تکمیل شده است. در این پژوهش، تحلیل ها مبتنی بر نظرات متخصصین و تحلیل کمی پرسش نامه ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. انجام شده است. روش تحلیل همبستگی نشان می دهد، بین عوامل ذهنی و عینی از یک سو و میزان تحقق حس تعلق مکانی از سوی دیگر، رابطه ی معناداری وجود دارد و بسیاری از شاخص ها با کشش فضایی (متغیر ترکیبی که از سه متغیر اصلی پرسشنامه به دست آمده) رابطه معنی داری داشته اند. همچنین نتایج نشان می دهد، شهر جدید اندیشه درزمینه ی همبستگی و تعامل اجتماعی در وضعیت نامناسبی قرار دارد. درزمینه ی خوانایی و وضوح معابر و تقاطع ها در شهر ویژگی خاصی برای ساکنین وجود ندارند. در رابطه با تعاملات اجتماعی، شاخص تعامل با همسایگان ملاک بررسی بوده؛ در زمینه ی تمایل پاسخ دهندگان برای ترک شهر، نیمی از مشارکت کنندگان، پاسخ منفی داده اند و بنابراین به نظر می رسد شهر اندیشه توانسته است تعلق مکانیِ حداقلی را برای ساکنین خود ایجاد نماید.
کار روشنفکری و جامعه مخاطره: مقایسه ای میان جامعه شناسی انتقادی میشل فوکو و یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: از آغاز دوران جدید، جنبش روشنفکری، خود را به مثابه مهم ترین طبقه تولیدکنندگان فکر و محرک تأسیس نهادهای فرهنگی و سیاسی در جوامع معرفی و تثبیت نموده اند. آن ها با توجه به زمینه و زمانه خود، نوشتن را به محمل و امکانی برای واکنش جدی و مستدام به بحران ها و دیگر شقوق ازهم گسیختگی های جامعه بشری تبدیل می کنند. در نوشتار حاضر با توجه به بحران های بدخیم دامن گیر زیست جهان امروزی، ماهیت و کار روشنفکری با تمرکز بر جامعه شناسی انتقادی دو متفکر برجسته به بحث و بررسی گذاشته شده است. از این قرار پرسش اصلی آن است که جامعه دستخوش مخاطره ها در رویکرد انتقادی میشل فوکو و یورگن هابرماس چه جایگاهی دارد؟ در پاسخ به این پرسش واره نشان داده می شود که هرچند دو نظریه پرداز سویه های معرفتی متمایز و متخالف دارند اما دستگاه نظری شان پیوند وثیق با شرایط جامعه در مخاطره معاصر دارد. هدف این پژوهش بررسى انتقادى مواجهه جامعه شناسی انتقادی معاصر در دوران جوامع پساها «پساکرونا» است. روش مطالعه: مقاله با توجه به الگوی نظری «سیاست زندگی» به نگارش درآمده و روش آن تطبیقی است.یافته ها: این رویکرد با تمرکز بر مواجهه میان فوکو و هابرماس است و به منظور تبیین این فرضیه مواضع آن ها درزمینه ی هستی شناسی انتقادی زمان حال بررسی و آثار آن در نوع و شکل مواجه با بحران های فراگیر جامعه دوران «پساها» موردبررسی نقادانه قرار گرفته است. نتیجه گیری: با بررسی یافته های حاصل از اندیشه فوکو و هابرماس و سنجش منش انتقادی آن ها در جهان درگیر بحران ها و مخاطرات می توان نتیجه گرفت که کار و عمل روشنفکرى یک نوع پراتیک جمعى و مشارکتى، آن هم در بستر سپهر عمومى در جهان سرشار از مخاطرات است.
نقش محیط شناسی بر پیشگیری از جرم در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
99 - 128
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پیشگیری از جرم از طریق محیط شناسی بر پایه تفکری ساده استوار است. وقوع جرائم گوناگون در جوامع مختلف تا حد زیادی از فرصت های موجود در محیط اطراف ناشی می شود؛ بنابراین می توان با ایجاد تغییراتی در آن، ترتیبی اتخاذ کرد تا از میزان وقوع جرائم کاسته شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر محیط شناسی بر پیشگیری از جرم در استان مازندران است. روش: این پژوهش، از حیث هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، میدانی است و روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را همه فرماندهان و مدیران سطح دوم (میانی) فرماندهی انتظامی استان مازندران به تعداد 483 نفر تشکیل می دهد و نمونه آماری براساس فرمول کوکران برابر با 214 نفر است. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه محقق ساخته محیط شناسی و پرسش نامه محقق ساخته پیشگیری از جرم استفاده شده است که از نوع کمّی است. روایی پرسش نامه ها با روایی محتوایی و به وسیله استادان و کارشناسان محترم انتظامی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ به ترتیب 0.78 و 0.82 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی، رگرسیون و آزمون فریدمن با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که محیط شناسی با ضریب 0.639 اثر مثبت و معنادار بر پیشگیری از جرم دارد. همچنین ابعاد محیط شناسی (تعیین قلمرو، کنترل دسترسی، تصویر محیط، سخت کردن آماج جرم) اثر مثبت و معنادار بر پیشگیری از جرم دارند. با توجه به آزمون فریدمن نیز به ترتیب بیشترین میانگین اختصاص به تعیین قلمرو با 2.87 و سپس سخت کردن آماج جرم با 2.77، تصویر محیط با 2.29 و درنهایت کنترل دسترسی با 2.06 قرار داشته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که توجه به اصول و شاخص های بهینه محیط شناسی می تواند در کاهش وقوع جرائم تأثیر بسزایی داشته باشد.
حیطه مداخله مددکاری اجتماعی شغلی (یک مرور نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
157 - 190
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با وجود اهمیت نقش مددکاری اجتماعی شغلی در سازمان ها، این مهم در کشور ایران به صورت تخصصی در تمامی سازمان ها تعریف نشده و بسیاری از سازمان ها ی بزرگ فاقد تخصص مددکاری اجتماعی شغلی هستند. پژوهش حاضر با هدف ارتقاء سطح شناخت از حیطه ی مداخله های مددکاری اجتماعی شغلی فراهم آمده است و تلاشی در جهت غنا بخشیدن به ادبیات تخصصی این حرفه است. روش: از روش مرور نظام مند و برای جستجو از کلید واژه های برنامه ی کمک به کارکنان، مداخله ی مددکاری اجتماعی شغلی، مددکاری اجتماعی صنعتی، بدون محدود کردن زمان، تا سال ۲۰۲۱ در بانک های اطلاعاتی مختلفی استفاده شد. ۴ کتاب و ۱۹ مقاله برای بررسی و تحلیل بیشتر انتخاب شدند. یافته ها: مداخله های مددکاری اجتماعی شغلی درچهار سطح خرد، میانه، برونی و کلان بر پایه ی نظریه ی سیستم های بوم شناختی اکولوژیکی انجام می شود. در سطح خرد رسیدگی به مسائل و مشکلات فردی، در سطح میانه توجه به افراد در گروه های مختلف و در سطح کلان سیاست گذاری ها و برنامه ریزی برای سازمان و جامعه و در سطح بیرونی، آسیب شناسی محیط شغلی حائز اهمیت است. نتیجه گیری: رفاه و پیشرفت در هر کشوری در گرو تکیه بر نیروی انسانی ماهر و کارآمد برای بهره گیری هرچه بیشتر و بهتر از سرمایه، منابع و امکانات جامعه است. بنابراین ضرورت و اهمیت حرفه ی مددکاری اجتماعی شغلی رخ می نماید. از طرفی پیچیده شدن روابط فرد در سازمان ها و جوامع، انسان ها برای افزایش سازگاری خود در محیط های شغلی به فرد متخصص در این زمینه نیاز دارند، مددکاری اجتماعی شغلی در دو بخش پیشگیری و درمان این نیاز را برطرف می سازد.
تبیین جامعه شناختی اعمال خشونت خانگی زنان علیه مردان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
201 - 226
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی علیه مردان دارای پیامدهای کژکارکردی متعددی است که نه تنها فرد و خانواده را متاثر می سازد بلکه سطوح میانی و کلان جامعه را نیزتحت تاثیر خود قرار می دهد. تحقیق حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی اعمال خشونت خانگی زنان علیه مردان انجام شد. این تحقیق از نوع توصیفی-تبیینی بود که طی آن داده ها از میان زنان متاهل بین 18 تا 65 سال شهر مشهد در سال 1398 با حجم نمونه 394 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای گردآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیزاز نرم افزارهای Spss و Amos استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین کلی خشونت خانگی علیه مردان در یک بازه 0 تا 100 به مقدار 16/18 بدست آمد و به طورکلی، 4/75 % مردان مورد خشونت کمی قرار گرفته، 3/21% متوسط و 3/3% نیز مورد خشونت شدید قرار گرفتند. همچنین در بین ابعاد خشونت، بیشترین میزان به بعد روانی (09/21) تعلق داشت. در بین متغیرهای مستقل، تجربه خشونت، مشاهده خشونت، احساس بی عدالتی و رضایت از زندگی اثر معناداری بر متغیروابسته داشتند که بیشترین تاثیر متعلق به تجربه خشونت (50/0) بود. بنابراین طبق یافته ها متغیرهای اجتماعی نقش مهمی در تسهیل رفتارخشونت آمیز علیه مردان داشتند، که نیازمندی های آموزشی را از طریق مدرسه، رسانه و خانواده ضرورت می بخشد.
تغییر و تطور پژوهش ها و قوانین مرتبط با مددکاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
153 - 174
حوزههای تخصصی:
تداوم و توسعه هر علمی وابسته به پژوهش هایی است که در حیطه آن علم به انجام می رسد. ایستایی در پژوهش های صورت گرفته در یک رشته علمی، زمینه ساز رکود در آن حوزه معرفتی می شود و پویایی در تحقیقات، ضمانت بخش توسعه آن علم و رشد عالمانش می گردد. از این رو، برای کسب آگاهی از این که جایگاه یک رشته علمی در شرایط کنونی چگونه است، چه فرایندی را تا کنون طی کرده و چه چشم اندازی را پیش رو دارد، نیاز به انجام یک تحقیق درون کاوانه دارد. برای تحقق این امر، مجموع تحقیقات انجام شده در یک عرصه علمی، خود به مثابه موضوع یا قلمرویی برای یک پژوهش مستقل نقاد شناخته شود. بر پایه چنین پژوهشی، می توان به نقاط ضعف و قوت یک رشته علمی پی برد؛ می توان محدودیت های آن را شناسایی کرد و فرصت های پیش رویش را باز شناخت. ابتناء تحقیق حاضر نیز بر همین قاعده است؛ یعنی تلاش شده است که پژوهش های دانشگاهی انجام شده در رشته مددکاری اجتماعی ایران در طی پنج دهه از عمر پژوهش مدار این رشته مورد بررسی نقادانه قرار گیرد. افزون بر این، تلاش شده است تا ارتباط موضوعی قوانین مصوب با این رشته علمی واکاوی شود. برای بررسی هر دو حیطه مورد بررسی، از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. در کاربست این روش، 645 پژوهش دانشگاهی و 169 سند قانونی مورد استفاده قرار گرفته اند. از جمله یافته های این تحقیق می توان به ارتباط میان نهاد علم و نهاد قانون گذاری اشاره کرد که در طی دوران مورد بررسی، همگرایی ها و واگرایی هایی را تجربه کرده است.